رضا اشرفی
بحران در اوكراين هر روز در حال بيشتر شدن است در حالي كه منافع بينالمللي برخي از كشورها حكم ميكند در همين مسير گام بردارند. اين روند يقيناً بيش از همه براي مردم اوكراين مشكلساز است و هر چقدر كه جنگ داخلي در اين كشور افزايش پيدا كند، معضلات مردم آن بيشتر ميشود.
با اين حال، ديده ميشود كه آمريكا و اتحاديه اروپا سعي دارند روسيه را در اطراف مرزهاي خود با فشار بيشتري روبهرو كنند. طبيعي است كه تداوم اين روند ميتواند به تجزيه اوكراين و تشكيل دو كشور اوكراين شرقي و اوكراين غربي منجر شود. اين تحول ميتواند عواقب سنگين داخلي و بينالمللي داشته باشد.
در زمينه داخلي بايد به اين مسئله توجه شود كه اگر چه در مناطق غرب اوكراين اقتصاد كشاورزي حاكم است اما بيش از 70 درصد توليد ناخالص ملي اوكراين در حوزههاي شرقي اوكراين تأمين ميشود. بنابراين تجزيه و جدايي اين كشور كه چشمانداز آن ديده ميشود، بهشدت كيیف را با مشكلات عديده مواجه ميكند. كياف در حال حاضر نيز با ورشكستگي اقتصادي مواجه است و به همين دليل نيازمند حمايتهاي اقتصادي غرب است. در اين باره نبايد فراموش شود كه غرب نيز هنوز با مشكلات مالي و اقتصادي درگير است و با وجود گذشت شش سال هنوز نتوانسته است از بحران سوم سرمايهداري خارج شود.
مشكل داخلي ديگر در اوكراين اين است كه در صورت تجزیه این کشور، مسائل اقوام، خانواده، هويت و... قابل كنترل نيستند به اين دليل كه با بسته شدن مرزهاي غربي و شرقي، بسياري از خانوادهها و اقوام از يكديگر جدا ميشوند بهویژه كه بسياري از غربنشينان به دليل موقعيت اقتصادي مناطق شرقي به اين حوزه رفتوآمد ميكنند و حتي در آنجا سكونت دارند.
اما در اين ميان پيامدهاي بينالمللي تجزيه اوكراين را نیز نباید ناديده گرفت. در حال حاضر رقابت اصلي بين آمريكا و روسيه است. واشنگتن خواهان اين مسئله است كه به خاطر شكستهاي خود در خاورميانه بهويژه شكست در سوريه، از روسيه انتقام بگيرد. از سوي ديگر نيز به دنبال آن است تا مسكو را در محدوده مرزهاي روسيه مدیریت كند تا قدرتش را به حوزههاي ديگر نظام بينالملل سوق ندهد. اين در حالي است كه روسيه سالها است در اين مسير گام برداشته و جلوگيري از آن امكانپذير نيست.
در حال حاضر بيشترين ابزاري كه دو كشور آمريكا و روسيه استفاده ميكنند، نظامي و امنيتي است. به همين دليل است كه ناتو به فكر ايجاد نيروهاي واكنش سريع است و از سوي ديگر، ولاديمير پوتين نيز غرب را تهديد اتمي كرده است. طبيعي است كه اين دو به سمت جنگ پيش نخواهند رفت، اما مسئله اين است كه در حال بازيهاي بازدارنده عليه يكديگر هستند بهویژه كه سرگئي لاوروف، وزير امور خارجه روسيه بهصراحت اعلام كرده است كه روسيه قصد نظاميگري در اوكراين را ندارد.
در اين ميان، اشتباهات قابلتوجه پترو پروشنكو رئيسجمهور جديد اوكراين كه تاجر شكلات است، در تعميق بحران اوكراين نقش پررنگي دارد. وي در مواضع انتخاباتي خود تأكيد كرده بود كه بحران اوكراين را سهماهه حلوفصل خواهد كرد. با توجه به اينكه مهلت و وعده سهماهه وي به پايان رسيده، سعي ميكند كه فشارهاي نظامي و عملياتهاي خشن در كشتار مردم شرقنشين را افزايش دهد تا مگر با این حربه، به موفقيت برسد. اين در حالي است كه با فشار نظامي و كشتار بيشتر، مخالفان دولت نيز جديت بيشتري براي رويارویي با دولت جديد نشان ميدهند.
مسئله بنيادي در اين باره اين است كه ارتش اوكراين همانگونه كه شرقگرا نيست، غربگرا هم نيست بنابراين وقتي دولت در دست غربگرايان است، نميتواند بهراحتي به كشتار عليه مردم دست بزند و برعكس. اين موضوع سبب ميشود كه در بسياري از مواقع، نيروهاي ارتشي و نظامي از دستورات سرپيچي كنند و دست به ماشه اسلحه نبرند و هموطنان خود را نكشند. به همين دليل پترو پروشنكو تصميم گرفته است تغييراتي در ارتش انجام دهد تا مگر اينكه با خشونت بيشتر، نتيجه بهتري بگيرد و غرب را به خواستههاي خود در اوكراين برساند.
خبرگزاري رويترز در اين باره نوشت كه رئيسجمهور اوكراين قصد دارد بهزودي در رأس هرم قدرت، تغييرات قابلتوجهي انجام دهد. اين اتفاق ميتواند شرقگرايان و مخالفان دولت جديد را بيش از گذشته تحريك كند تا در برابر ارتش ايستادگي كنند. مسئله بنيادي اين است كه بحران اوكراين به هيچ عنوان راهحل نظامي ندارد و تنها گزینه، گفتوگو و تعامل است تا هر طرف به خواسته و حقوق خود برسد. اين در حالي است كه آقاي پروشنكو با پشتوانه آمريكا و همچنين اروپا تنها به نظاميگري ميانديشد.
نوع منافعي كه آمريكا و اتحاديه اروپا در اوكراين پي ميگيرند اين كشور را به سمتي پيش برده است كه ضربات جبرانناپذيري بر آن وارد خواهد كرد. اين مسئله براي غرب به اندازهاي اهميت دارد كه با مسكو وارد جنگ اقتصادي شده و حتيالامكان خواهان تحقق خواستههاي خود است. روندي كه با واكنش تند روسيه مواجه شده و چشمانداز خطرناكي را براي اوكراين ايجاد كرده است.