تاریخ انتشار : ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۳  ، 
کد خبر : ۲۷۶۴۹۴
در میزگرد «ایران» با حضور کارشناسان شیعه و سنّی بررسی شد

نقشه ناشیانه دشمنان برای شکاف مذهبی در ایران

مرتضی گلپور سوته – اشاره: ایجاد ساختاری نو، با عنوان «دستیاری ویژه رئیس جمهوری در امور اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی» از ابتکارات دولت تدبیر و امید محسوب می شود، ابتکاری که با استقبال اقوام و اقلیت های دینی و مذهبی همراه بود، اما فشارهایی را نیز متوجه دولت و این دستیاری کرد. گرچه می‌توان دستیاری ویژه را گامی مهم در پرداختن به مسائل اقلیت‌های دینی و مذهبی و اقوام عنوان کرد، اما این به معنای پاسخ به همه مطالبات موجود نیست. چه، مسئولان دستیاری نیز به این امر اذعان دارند که موانع بسیاری در مسیر وجود دارد،؛ موانعی که باعث شد وعده ایجاد «معاونت اقوام و مذاهب رئیس جمهوری» به عنوان یکی از برنامه‌های روحانی در انتخابات، در نهایت به دستیاری ویژه رئیس جمهوری در امور اقوام و اقلیت های دینی و مذهبی تقلیل یابد. در میزگردی با حضور چهره‌های علمی، دانشگاهی و فعالان اهل سنت، یکی از محورهای فعالیت دستیاری ویژه رئیس جمهوری، یعنی اهل سنت به بحث گذاشته شد. بحث های این میزگرد، گرچه حول محور وضعیت اهل سنت در کشور بود،‌ اما به دلیل شرایط ویژه منطقه خاورمیانه و کشورهای اسلامی،‌ گفت‌وگوها به بررسی شرایط مذهبی موجود در منطقه و پیامدهای آن برای وضعیت اسلام در غرب نیز کشیده شد. در کنار دکتر احمد باقریان که سمت معاونت اهل سنت دستیاری ویژه رئیس جمهوری را برعهده دارد، دکتر احمد فلاحی استاد دانشگاه، دکتر جلیل رحیمی رئیس واحد دانشگاه آزاد کابل، ابوبکر خوجم لی امام جمعه اهل سنت «نگین شهر» استان گلستان و دکتر محمدطاهر نظامی عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد کرج و رئیس انجمن طالشان مقیم مرکز از حاضران اهل سنت این میزگرد بودند که دیدگاه‌های خود و بالطبع، همکیشان خود را درباره مسائل اهل سنت در منطقه و نیز تحولات جهان اسلام مطرح کردند.

* در سال‌های اخیر غرب به گسترش اسلام هراسی در کشورهای اروپایی و امریکا دامن می‌زند. ریشه‌ها و انگیزه‌های چنین رویکردی را چه می‌دانید و در صورت تداوم این رویکرد، چه پیامدهایی می‌توان برای آن برشمرد؟

** دکتر رحیمی: می‌توان سه عامل را برای چرایی شکل‌گیری این رویکرد مطرح کرد؛ نخست منافعی که غرب در مناطق اسلامی دارد و براساس آن نیازمند توجیه حضور خود در مناطق اسلامی است. امریکا از زمان جنگ جهانی دوم، خطر کمونیزم را محور تبلیغات خود قرار می‌داد، اما پس از فروپاشی شوروی، غرب باید جایگزینی برای تهدید کمونیزم تعریف می‌کرد. بخشی از تلاش برای ارائه تصویر نادرست از اسلام ناشی از همین نیاز غرب است.

* چرا «اسلام» انتخاب شده است؟

** دکتر رحیمی: بخش اعظم منطقه‌ای که غرب به آن نگاه ویژه‌ای دارد، در اختیار مسلمانان است. خلیج فارس که مهم‌ترین نقطه این جغرافیای سیاسی محسوب می‌شود نیز در همین منطقه است. دلیل دوم، گسترش اسلام در خود غرب است. در چند دهه گذشته شاهد بروز سرگشتگی فکری در غرب هستیم و در عین حال، می‌بینیم که مکاتبی چون لیبرالیسم، فاشیسم و کمونیزم نتوانستند نیازهای روحی و معنوی آنان را تأمین کنند. به همین دلیل گسترش اسلام در غرب بشدت بالاست. به همین دلیل، غرب در منافع درازمدت خود، این امر را به عنوان یک خطر تعریف کرده که در نظریه هانتینگتون نیز مطرح شده است. در نگاه آنان، اسلام هراسی و تصور نادرست ارائه شده از اسلام می‌تواند روند اسلام‌گرایی در غرب را کند یا مهار کند.

* در این سال‌ها، حداقل در حوزه‌های تبلیغاتی توانسته‌اند شیعیان و اهل سنت را به سوی موضعگیری علنی مقابل هم سوق بدهند. منافع غرب از تشدید این شکاف‌ها چیست؟

** دکتر رحیمی: همه شکاف شیعه و سنی که در چند دهه گذشته در خاورمیانه تشدید شده است از غرب ناشی نمی‌شود، بلکه بخشی از آن به فقدان دموکراسی در خود خاورمیانه بازمی‌گردد. بسیاری از کشورهایی که «بهار عربی» را تجربه کردند، نتوانستند حکومت‌های مبتنی بر دموکراسی و همراه با احترام به حقوق اقوام و مذاهب ایجاد کنند. ریشه بسیاری از شکاف‌های شیعه و سنی که در خاورمیانه تشدید شده نیز همین است یعنی مسأله، داخلی است و ناشی از فقدان دموکراسی است. غرب هم به دلیل منافع امنیتی که در منطقه دارد - مانند‌ حضور نظامی و تسلط بر منابع انرژی – به تشدید این چالش‌ها دامن می‌زند. عامل دیگر، وابستگی برخی گروه‌ها در داخل کشورهای خاورمیانه، به شرق یا غرب است. ممکن است در کشوری، بخشی از یک گروه مذهبی تحت حمایت غرب باشد و بخش دیگر تحت حمایت شرق. این حمایت‌ها نیز یکی از عوامل ایجاد یا تشدید شکاف‌هاست. من قبول ندارم که تشدید اختلاف‌ها، به عنوان یک استراتژی برای غرب دارای اهمیت است، زیرا غرب به دنبال سلطه در منطقه است و این سلطه از طریق ایجاد حکومت‌های دست نشانده و نزدیک به غرب میسر است. از آن سو، اگر در کشوری که با غرب مشکل دارد و حاضر نیست سلطه غرب را بپذیرد، همین مشکلات وجود داشته باشد، ممکن است غرب وارد روند تشدید این مشکلات شود. به عبارت دقیق، غرب به این حوادث نگاه تاکتیکی دارد نه استراتژیک.

** خوجم‌لی: با پیروزی انقلاب اسلامی، دو اتفاق روی داد؛ یک اتفاق در دنیای اسلام و دیگری در غرب. ما در غرب شاهد گسترش اسلام‌گرایی هستیم. به عنوان مثال، هنگام پیروزی انقلاب اسلامی، تعداد مسلمانان انگلستان، کمتر از یک میلیون نفر بود، اما اکنون به دو میلیون و 500 هزار نفر رسیده است. آنان چاره را در این دیدند که به «اسلام‌هراسی» پرداخته و بعد هم با اهانت به ساحت مقدس پیامبر اسلام(ص) «اسلام‌ستیزی» را آغاز کردند. در حوزه جهان اسلام نیز سنی هراسی را میان اهل تشیع و در میان اهل سنت؛ به شیعه هراسی دامن زدند. نتیجه اینکه امروز می‌بینیم گروه‌های افراطی در جهان اسلام پدیدار شدند و به مصیبت‌های بسیاری دامن زدند.

* تأثیر پدیده داعش را در نوع نگاه غربی‌ها به اسلام چگونه می‌بینید؟

** خوجم لی: داعش طرحی‌ نیست که غرب یک شبه آن را به وجود آورده باشد، یک پروسه و روند است، آن هم در داخل جهان اسلام. عده‌ای در دنیای اسلام، سال‌ها در ورطه افراط‌گرایی افتاده و هرچه را خود می‌اندیشیدند حق دانستند. از آن طرف، غرب موافق بروز چنین پدیده‌ای بود تا منافع آنان در کشورهای مسلمان در امان باشد. استفاده اصلی غرب از داعش، دامن زدن به اسلام هراسی است تا رشد مثبت و تصاعدی اسلام‌گرایی را در کشورهای خود، کند یا متوقف کند. غرب امروز به برخی نتایج خود دست یافته است، چنانکه بررسی‌های جدید نشان می‌دهد اسلام‌گرایی در غرب روند منفی پیدا کرده است.

** دکتر فلاحی: تقلیل شکاف شیعه و سنی به تلاش‌های غرب، غیرواقعی است. گرچه عنوان شکاف را نمی‌پسندم، اما معتقدم میان شیعه و سنی، اختلاف، از ابتدا بوده است. اما چه شد که اختلاف، به وضعیت فعلی رسید؟ برخی از این وضعیت به خود کشورهای اسلامی بازمی‌گردد. اکنون چند سال است که کنفرانس وحدت اسلامی برگزار می‌شود، نتیجه این کنفرانس‌ها چه بود و آیا توانسته چالش‌ها و شکاف‌ها را پر کند؟ از طرف دیگر، نگاه افراد این دو مذهب حذفی نیست و نمی‌گویند که دیگری نباشد، پس در فرهنگ اختلاف یا دگرپذیری دچار یک مشکل هستیم. در این شرایط، محتوای برخی از فتاوای دینی یا فعالیت‌های برخی مبلغان، باعث شده که حاملان افراط‌گرایی بتوانند بهره‌برداری کنند. طبیعی است که وضعیت کشورهای اسلامی، باعث بهره‌برداری کشورهای دیگر می‌شود. به جای اینکه روی چالش‌های نظری یا شیوه‌های تقریب اهل سنت و تشیع تمرکز کنیم، چالش‌ها را پیدا کرده و بعد راهکار بدهیم، باید ببینیم که نقش غرب در این میان چیست؟ آفتی که جهان اسلام را به صورت کلی فراگرفته و گویی ما نیز از آن مستثنی نیستیم، این است که با فرافکنی، مشکلات خود را به عوامل خارجی نسبت می‌دهیم. این باعث می‌شود سهم خود را نادیده بگیریم.

** دکتر طاهر نظامی: ‌در تحلیل گسترش داعش، نمی‌توان مشکلات داخلی کشورهای منطقه را نادیده گرفت. در داخل کشور ما هم، شرایط چنان است که گاهی احساس می‌کنم، دارم خواب می‌بینم که چنین جلساتی تشکیل شده است. بسیار خوشحالیم که از دو سال پیش، زمینه طرح چنین بحث‌هایی فراهم شد. این وعده آقای روحانی در جریان انتخابات ریاست جمهوری بود و ایشان به صراحت عنوان کردند که همه اقوام و مذاهب باید فعال شوند و در تحقق همین وعده نیز یکی از دولتمردان خوشنام یعنی جناب آقای یونسی را به عنوان دستیار ویژه انتخاب کردند. شکل‌گیری این بحث‌ها و حل کردن مشکلات ضروری است، زیرا کشور ما در بسیاری از زمینه‌های داخلی مستعد شکاف و تفرقه است.

** باقریان: زمینه‌های تشدید شکاف میان اهل سنت و شیعه و اسلام هراسی را می‌توان هم در درون دنیای اسلام و هم بیرون دنیای اسلام جست. در 100 سال اخیر، در دنیای اسلام تحولاتی شکل گرفت که پس از پیروزی انقلاب اسلامی تشدید شد و آن، شکل‌گیری هویت جدید مسلمانان بود. دنیای اسلام دریافت که می‌تواند هویت خود را بازیابی کرده و به آموزه‌های اصیل خود که تحول‌طلبی و دموکراسی‌خواهی نیز در آن وجود دارد، برگردد. اما تحقیری که مدت‌ها از سوی غربی‌ها به دنیای اسلام تحمیل شده بود، باعث شد برخی گروه‌ها واکنش‌های تندی نشان بدهند که این واکنش‌ها، خود، زمینه اسلام هراسی را ایجاد کرد. موضوع دیگر، تضاد منافع است که هم درون دنیای اسلام و هم بین دنیای اسلام و دنیای خارج از آن، قابل تعریف است. علاوه بر منفعت‌طلبی غربی‌ها و نگاه خاص آنان نسبت به منطقه خاورمیانه، باید در نظر داشت که هویت‌خواهی دنیای اسلام باعث شکل‌گیری یک بیداری در مسلمانان شد و آنان دریافتند که می‌توانند حافظ منافع خود باشند چون این امر در تضاد با منافع غرب بود، غربی‌ها سوار بر امواجی شدند که در دنیای اسلام بسترهای آن وجود داشت.

** خوجم لی: اصل آموزه‌ها هیچ مشکلی ندارد. آموزه‌ها هیچ گاه اجازه نمی‌دهند پیروان نسبت به یکدیگر توهین روا بدارند بلکه این، نوع برداشت از آموزه‌هاست که انحراف ایجاد می‌کند. نوع استنباط و اجتهاد است که این مشکلات را ایجاد کرده است.

** دکتر رحیمی: اگر پدیده داعش را فقط به توطئه غرب منتسب کنیم، بسیاری از واقعیت‌ها مکتوم می‌ماند. حادثه‌ای که تحت عنوان پیدایش داعش در منطقه خاورمیانه رخ داد، به وضعیت سوریه به طور خاص برمی‌گردد و به طور گسترده‌تر به وضع سوریه و عراق. حکومت سوریه مانند بسیاری از کشورهای عربی در جریان بهار عربی دچار مشکل شد، اما چون از یک طرف، غرب نتوانست تقسیم و تضاد منافع خود را با روسیه در این کشور مدیریت کند و نتوانست به صورت مستقیم، مانند لیبی در سوریه نیز مداخله مستقیم کند و از طرف دیگر بروز حوادثی در منطقه که برخی از کشورها را وادار به حمایت لجستیکی و اطلاعاتی از گروه داعش کرد، به شکل‌گیری و گسترش این گروه در منطقه دامن زد. پیشتر باید به شکل‌گیری دو حادثه در منطقه توجه کرد. حادثه اول روی کار آمدن نیروهای اخوان‌المسلمین بود.

وقتی حکومت‌های دیکتاتوری لیبی، مصر و تونس سقوط کردند، اخوانی‌ها و نیروهای نزدیک به آنان، قدرت را در دست گرفتند. با رشد اخوان‌المسلمین، سعودی‌ها و تفکرات سلفی احساس می‌کردند در حال از دست دادن نفوذ سنتی و تاریخی خود هستند که منجر به واکنش آنان شد. سعودی‌ها و جریانات تکفیری برای مقابله با اخوانی‌ها، در مصر با نیروهای لائیک و طرفدار غرب پیوند برقرار و حکومت اخوان را سرنگون کردند. عامل دیگری را هم باید در نظر گرفت و آن نفوذ ایران در منطقه است. ایران با نفوذ سیاسی، امنیتی و فرهنگی خود در سوریه، ‌لبنان و عراق، زنگ خطر را برای جهان عرب به صدا در آورد و سعودی‌ها و اخوانی‌ها نسبت به این امر واکنش نشان دادند.

اتفاقاً نقطه اتصال و پیوند میان ترکیه و قطر اخوانی، با سعودی‌ها و تفکر نزدیک به داعش در کنترل نفوذ ایران است. به عبارت دیگر، بحران داعش پاسخی است به شرایط سوریه و عراق. عراق بعد از فروپاشی حکومت صدام که مورد تأیید اهل سنت نبود‌ - هیچ اهل سنتی در هیچ کجای جهان نیست که بگوید صدام نمادی از تفکر اهل سنت بوده است. داعش ریشه داخلی و ریشه در تحولات خاورمیانه دارد، هرچند غرب هم در درازمدت نگاهی نسبت به این تحولات دارد، ‌اما پدیده‌ای که تحت عنوان داعش اکنون در منطقه وجود دارد، به سوریه و سرکوب علیه مردم این کشور به صورت مستقیم برمی‌گردد.

** باقریان: ریشه داعش تنها به بحران سوریه برنمی‌گردد، بلکه به تحولات پس از افغانستان بویژه بعد از حمله غرب به این کشور و عراق بازمی‌گردد. نفرات اصلی داعش کسانی هستند که بعد از سرنگونی صدام و شکل‌گیری جنگ‌های داخلی در این کشور، گروه‌هایی را ایجاد کرده و در ابتدا علیه منافع امریکا دست به تحرکات زدند. اما ظهور و بروز داعش در سوریه بعداز بهارعربی یا بیداری اسلامی به بهانه مهار محور مقاومت و نابودی آن بود. تضاد منافع و تلاش عربستان و قطر به‌عنوان بازیگران منطقه‌ای که کوشیدند با حمایت از گروه‌های تکفیری داعش را به سمت سوریه گسیل کنند.

* دکتر رحیمی به جنگ مذهبی و احتمال شکل‌گیری آن اشاره کردید. بفرمایید منظور از این جنگ مذهبی چیست؟

** دکتر رحیمی: رادیکالیسم سلفی در منطقه خاورمیانه که بعد از بحران افغانستان رشد کرد، جنگ مذهبی را به عنوان یک استراتژی در منطقه دنبال می‌کنند. بخش اعظمی از این هدف هم انزوا و بایکوت کردن ایران است. چون می‌دانند ایران در یک جنگ مذهبی در انزوا قرار می‌گیرد. اما سخن من این بود که ما نباید وارد این بازی جنگ مذهبی که برای منطقه طراحی شده است، بشویم. زیرا ما ایرانی‌ها دارای حوزه تمدنی، فرهنگی و تاریخی هستیم که اگر این حوزه را احیا کنیم‌، بخش‌هایی از آسیای میانه، ‌بخش‌هایی از شبه قاره هند و افغانستان و پاکستان و بخش‌هایی از عراق و آذربایجان و ترکیه را شامل می‌شود. اما اگر وارد فضای جنگ مذهبی شویم، نه تنها ممکن است در خاورمیانه تنها شویم، ‌بلکه ممکن است در درون کشور هم دچار مشکل شویم.

** دکتر فلاحی: افراط‌گرایی دینی فراتر از افغانستان است و ریشه‌های تاریخی دارد. ابتدا باید دید آیا خشونت اساساً یک بحث اجتماعی است یا یک امر دینی؟ و آیا امر دینی می‌تواند دستاویز امر خشونت‌گرا باشد؟ دیگر اینکه خشونت خاص اسلام است یا غیرمسلمان هم می‌تواند از متن دینی برای تقدیس امر خشونت استفاده کند؟ خشونت را باید یک امر اجتماعی تلقی کرد که می‌تواند از متن مقدس هم برای آموزه‌های خود استفاده کند. منظور از آموزه‌ها قرآن و سنت نیست، بلکه منظور چیزی است که در کلام برخی فقها آمده است. باوجود این، باید در نظر داشت گروهی به نام اخوان از آموزه‌های فقهی بهره می‌گیرد، اما خشونت‌گرا نشد.

به این ترتیب، می‌توان گفت از نظر روش‌شناسی، کسانی هستند که خشونت و افراط‌گرایی را برای نیل به هدف خود تعریف می‌کنند. اگر از منظر تاریخی نگاه کنیم، این امر از حدود سال‌های 30 تا 35 هجری قمری  در دنیای اسلام روی داد. به باور من، خوارج ابتدا در همین دوره رشد کرد. عراق هم، آیا قبل از داعش در میان اهل تشیع نمونه‌های تندرو نداریم؟ باید بپذیریم که در عراق مشکل وجود داشته و دارد و این مشکل باعث شد گروهی با همین ابزار جلو بیایند. همچنان که باید توجه داشت هیچ انسان اهل سنتی از طیف میانه نیست که اقدامات داعش را تأیید کند، یا هر انسان آزادیخواه و آزاد اندیشی، و به همین دلیل است که داعش یک پدیده محدود محسوب می‌شود. محدودیت از این نظر که غرب داعش را در رسانه‌های خود بسیار بزرگ کرده است، انگار که مشکلی جهانی است، در حالی که این قدر جهانی نیست که همه دنیای اسلام را به این پدیده محدود یا مشغول کند.

* کسانی که تفکر افراطی دارند در اقلیت هستند، اما اکثریت خاموشند. چرا اکثریت، گام‌های عملی برای همگرایی برنمی‌دارد یا اگر کنفرانس‌هایی در کشورهای اسلامی برگزار می‌شود، این نشست‌ها به گام‌های عملی منتهی نمی‌شود؟

** خوجم لی: پاسخ را باید در نوع نگاه حکومت‌ها جست‌وجو کرد. یعنی اگر دنبال شکل‌گیری یک گفت‌وگو هستیم، ‌نخست باید اجماع عملی میان حکومت‌های منطقه ایجاد شود تا میل به این امر در میان ملت‌ها و اندیشمندان نیز ایجاد شود. درست است که ایران اسلامی دنبال این امر است، ‌اما بسیاری از کشورها به دلیل وابستگی‌هایی که به غرب دارند، نمی‌توانند در این امر وارد شده و به ارتباط و گفت‌و‌گوها رونق بدهند. آنانی که معتدل هستند ارتباطاتی دارند، اما قدرت اجرایی ندارند و این قدرت اجرایی جاهای دیگری است.

** دکتر فلاحی: گروه داعش، وضعیت متفاوتی نسبت به سایر گروه‌های تندرو دارد و آن استفاده از رسانه و انتشار فیلم جنایات است. می‌بینیم که برد تبلیغاتی داعش برخلاف گروه بوکوحرام بسیار بیشتر است. اما اینکه چرا از طرف علمای اسلام کار جدی صورت نمی‌گیرد، بستگی به این دارد که کار جدی را چه تعریف کنیم؟ در سطح روشنفکران تعداد مطالبی که در نقد خشونت و افراط‌گرایی، در دوران فعالیت داعش منتشر شده، رشد بسیار چشمگیری دارد. از آن طرف این امر باعث شد خط فکرها نیز مشخص‌تر شود. مثلاً اتحادیه علمای جهان اسلام، تاکنون چندین بیانیه در محکومیت اقدامات داعش منتشر کرده است.

اما در زمینه کشورهای مسلمان، دولت‌ها در منافع درگیری‌هایی دارند و به همین دلیل در سطح دولت‌ها اقدامات اینچنینی انجام نشده است، ‌گرچه همایش‌هایی برگزار می‌شود. از طرف دیگر، برخی فعالیت‌های ضدداعش در داخل کشور ما نیز پوشش مناسبی داده نمی‌شود. نمونه‌اش، کسی مانند سلمان عوده در عربستان است که به خاطر دیدگاه‌های میانه خود نزدیک به دو سال ممنوع‌الخروج بود یا تلاش‌هایی که قرضاوی انجام داد و در رسانه‌های ما بازتاب نداشت. اما اینکه چرا این تحرکات به صورت جنبش درآمده باشد، دلیلش این است که از گذشته، دیدگاه غالب در دنیای اسلام همین وضعیت میانه بوده است، اما همین دیدگاه میانه تلاش درخوری نداشته است و بیشترین تلاش آنان متوجه اروپا بوده است.

** باقریان: القاعده، ‌اگر زمینه نداشته باشند یا اگر پشتیبانی نشوند دوام نمی‌یابد. من بستر و زمینه فعالیت این گروه‌ها را در جامعه آنان می‌بینم و پشتیبانان آنان را هم در سطح حکام و دولت‌ها. این امر در فعالیت جریانات مثبت نیز مصداق دارد یعنی جریانات مثبتی مانند جریانات تقریبی که می‌توانند سکاندار امور باشند، دارای بسترهای لازم در جوامع اسلامی هستند، اما هم عملکردها ضعیف است و هم فاقد پشتیبانی دولت‌ها هستند. مثلاً اتحادیه علمای جهان اسلام، تنها به یک اطلاعیه و بیانیه اکتفا می‌کند و دولت‌ها هم حمایت نمی‌کنند. جمهوری اسلامی خودش را سکاندار تقریب مذاهب می‌داند و حمایت‌هایی می‌کند، اما در کشورهایی مانند قطر یا عربستان و سایر کشورهای اسلامی ‌یا تقریب را قبول ندارند یا اصلاً از آن حمایت نمی‌کنند.

ضمن اینکه علمای تقریبی وحدت‌گرای دنیای اسلام نیز باید میدانداری کنند و اگر میدانداری نکنند، ‌آدم‌های ضعیف النفسی وارد میدان می‌شوند که پشتیبانان هدفمندی هم دارند. جریانات تکفیری و افراطی از این وضعیت برخوردارند. برخی دولت‌ها به خاطر منافع خود از افراط‌گراها به عنوان ابزار استفاده می‌کنند و آنها را مورد حمایت قرار می‌دهند. از سوی دیگر، به خاطر حساسیت‌های مردم و جوامع و حمایت‌های رسانه‌ای، فعالیت‌های تندروها بازتاب وسیعی دارد. به طور کلی، ضعف را در جبهه همسو و همگرا و تقریبی و در حمایت نکردن دولت‌ها می‌دانم.

* به حوزه داخلی بپردازیم، دستیاری ویژه رئیس جمهوری در امور اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی، با وجود فشارهایی که اعمال می‌شود، توانسته کارهای مثبتی نیز انجام دهد، هرچند تا نقطه مطلوب فاصله وجود دارد. نظر شما درباره مسیری که طی شده چیست؟

** دکتر نظامی: فعالیت دستیاری ویژه را بسیار مطلوب ارزیابی می‌کنم. براساس حرفه خود با همه اهل تسنن از فلات قاره تا سرخس و غیره ارتباط دارم. به جرأت می‌توان گفت فعالیت‌های دستیاری انعکاس خوبی در جامعه داشته است. باوجود این انتظار داریم که این رویه به لایه‌های پایین جامعه هم سرایت کند، زیرا هنوز متخصصان رشته‌های مختلف که از اهل سنت باشند، در پیکره اجرایی کشور حضور ندارند. به همین دلیل است که باوجود فعالیت‌های خوب دستیاری ویژه، هنوز چشم‌ها نگران و گوش‌ها در انتظار شنیدن خبرهای خوش، نه تنها درباره اهل سنت ‌که اقوام یا ادیان دیگر است.

** دکتر رحیمی: دستیاری ویژه رئیس جمهوری، عمر کوتاه اما پربرکتی داشته است. نباید توقع داشت که هزار و 400 سال تفاوت و تنش، با فعالیت یک نهاد نوپا، آن هم در یک و نیم سال حل شود. ما در ایران، نیازمند تدوین دکترین و استراتژی کلان قومیت و مذاهب هستیم. آنچه ما نیاز داریم، یک سیاست اجرایی، یک دکترین اقوام و مذاهب و استراتژی دراز مدت است. اگر دستیاری ویژه رئیس جمهوری بتواند این نگاه مبتنی بر تهدید را، به نگاه مبتنی بر فرصت، نگاه فرهنگی و نگاه مبتنی بر واقعیت‌های جامعه ایران تبدیل کند، می‌تواند بخش زیادی از مشکل مبتنی بر قومیت و مذهب را حل کند.  در گام نخست باید نگاه به تنوع مذهبی و قومی را اصلاح کنیم. تصاویری که در تخت جمشید هست، هر قومی را با لباس و هویت خود نشان می‌دهد و این یعنی، ایران زمانی قدرتمند است که این تنوع قومی و مذهبی را به رسمیت بشناسد و آن را تهدید نبیند. در گام دوم، اجازه مشارکت در قدرت را به آنان بدهیم.

** دکتر فلاحی: برای نخستین بار بعد از انقلاب اسلامی، ساختار سیاسی کشور به این نتیجه رسید که مطالبه‌ای وجود دارد و برای آن نهادی به نام دستیاری ویژه را تأسیس کرد. اما مهم است که برون‌داد این نهاد چه باشد. در مدتی که این نهاد فعال بود، تبیین کردن این مسأله به عنوان مسأله‌ای ملی و دغدغه دولتی از سوی رئیس جمهوری، امر بسیار مبارکی بوده است. البته دو نکته را باید از هم جدا کرد: یکی قابل درک بودن و دیگری قابل پذیرش بودن مسائل. قابل درک است که رئیس جمهوری مشکل دارد، اما قابل پذیرش بودن نکته دیگری است.

در زمینه اهل سنت، اینکه در داخل دولت مطالبات دنبال می‌شود، گام مهمی است و می‌توان آن را یک موفقیت به حساب آورد. تعریف من از اهل سنت و حقوق اهل سنت، خاص است. به نظر من اهل سنت با سه مصداق یا شاخص حقوقی رو به رو است؛ یکی شاخص حقوق سیاسی به عنوان شهروند عام ایرانی، وزیر شدن، استاندار شدن و مدیر شدن، دیگری شاخص اقتصادی تحت عنوان حقوق اقتصادی مبنی بر اینکه اگر در شهری مانند سنندج، 100 کارخانه ایجاد شد، به این معنی نیست که حقوق اهل سنت رعایت شده یا نشده است. اما حقوق مذهبی اهل سنت آن دسته از حقوقی است که من به عنوان آن حق دارم اهل سنت باقی بمانم. آیا دستیاری ویژه رئیس جمهوری در تحقق این حق سوم، موفق بوده است؟ برای احقاق حقوق اول و دوم، گام‌هایی برداشته شده و آقای یونسی تلاش زیادی کرده است که اهل سنت در ساختار اجرایی حضور داشته باشد، چنانکه یکی از معاونان آقای زنگنه اهل سنت است و تلاش‌هایی برای بقیه وزارتخانه‌ها صورت گرفت. باید توجه داشت که ساختار قدرت در کشور ما قدری سخت است و نفس طولانی می‌خواهد. هرچند به نظر من ساختار مشکل ندارد، اما در مرحله اجرا با چالش‌های عملی مواجه هستیم.

** خوجم لی: نگاه من نسبت به دستیاری ویژه مثبت است، بویژه آقای یونسی که به موضوع اشراف دارند و آداب و رسوم و مطالبات اهل سنت را می‌شناسند و دیدار با اهل سنت در مناطق مختلف و طرح دیدگاه‌های اهل سنت به ایشان، اثر زیادی برای تداوم و استحکام پایه‌های نظام دارد. اما انتظار داریم دستیاری ویژه حوزه توانایی خود را تعریف کند و اگر تصور این باشد که دستیاری همه کاری می‌تواند بکند، آثار خوبی نخواهد داشت.

ارتباط نزدیک با اقوام و اهل سنت می‌تواند در استحکام وحدت و شبهه‌زدایی موفق باشد زیرا وحدت‌خواهی از آرمان‌های نظام است که توسط رهبر معظم انقلاب دنبال می‌شود، چنانکه حضرت امام(ره) هم نسبت به اهل سنت و اقوام مختلف نظر ویژه داشته و آنها را از نظام می‌دانستند و دستیاری ویژه هم دارد در راستای مهندسی امام حرکت می‌کند، اما می‌تواند این را تقویت کند و در راستای شبهه‌زدایی‌های اهل سنت از اهل تشیع و متقابلاً فعالیت کند. به عبارتی باید ارتباطات اهل تشیع را تقویت کند تا گفتمانی بین آنها وجود داشته باشد تا به اعتدالگرایی کامل مطرح شده از سوی دکتر روحانی برسانیم.  مسأله دیگر، تقویت مراکز فرهنگی اهل سنت، ‌حوزه‌های علمیه و مساجد و مصلاهاست، ضمن احترام به استقلال آنها.

** باقریان: تا قبل از این، پیگیری مسائل اقوام و اهل سنت، از وظایف مشاوران اهل سنت رئیس جمهوری بوده است. اما در دولت یازدهم، نهادی تحت عنوان دستیاری ویژه رئیس جمهوری تأسیس شد. شاید این نهاد به لحاظ اجرایی توانایی پاسخگویی به همه مطالبات را نداشته باشد که به تعریف ساختار این نهاد برمی‌گردد، اما اگر ساختار قوی‌تر هم تعریف می‌شد، ‌تا این دغدغه‌ها به همه بخش‌های دستگاه‌های اجرایی تسری نیابد، مشکلات حل نمی‌شد.

اگر سازمان‌ها و نهادهای ما به وظایف خود دقیق‌تر عمل می‌کردند، شاید نیازی به این ساختار و سازمان جدید هم نبود. از این رو، ایجاد دستیاری ویژه پاسخ به مسائلی است که حل نشده است. شکل‌گیری این ساختار، براساس دیدگاه آقای رئیس جمهوری پایه‌گذاری شده، این امر نشان می‌دهد نگاه رئیس جمهوری به مسأله اقوام و مذاهب، ملی و استراتژیک است. در درون این نهاد، نگاه جناب آقای یونسی به مسأله اهل سنت، وحدت و اقوام، نگاهی استراتژیک است و نه تاکتیکی. به این معنا که اقوام و اهل سنت برای دولت یا نظام، ابزار نیستند که فصل انتخابات به آنان توجه شود یا از دشمن نگرانی داشته باشیم و به همین دلیل دنبال وحدت باشیم.

پذیرش تنوع قومی در جمهوری اسلامی و توسط رهبران جمهوری اسلامی، براساس آموزه‌های اسلامی، یک نگاه کاملاً استراتژیکی است و نه تاکتیکی. اما اینجا دو حوزه داریم؛ یک حوزه نظر و دیگری حوزه عمل. به لحاظ نظری و سیاستگذاری، نقیصه‌ای مشاهده نمی‌شود و اگر در حوزه عمل درست پیش برویم، این سیاست‌ها در بسیاری از اوقات می‌تواند راهگشای ما باشد. سیاست‌های راهبردی برای مسائل قومی کشور و اهل سنت تعریف شده است و به لحاظ سیاستگذاری و قانونی خلأ چندانی نداریم. این سیاست‌های راهبردی، در قوانین ما، معطوف به چند نکته اساسی است: یکی اینکه بر مدار وحدت ملی دور می‌زند و نگاهش به اقوام، فرصت محور است و نه تهدید محور، بر شایسته‌سالاری در اعطای پست‌های دولتی تأکید می‌کند و نه خصلت‌های مذهبی و نژادی و تأکیدش بر مؤلفه‌های مشترک وحدت ملی است، مانند اسلامیت و ایرانیت و به رسمیت شناختن همه قومیت‌ها و مذاهبی که داخل کشور هستند.

من نکته آقای رحیمی مبنی بر اینکه به دلیل حضور اهل سنت در مرزها، در صورت بروز مشکل با چالشی مواجه می‌شویم را اصلاح می‌کنم. اتفاقاً معتقدم اهل سنت در صورت بروز مشکلات، در دایره جمهوری اسلامی و کنار جمهوری اسلامی قرار می‌گیرند، گذشته این را نشان داده و آینده هم آن را نشان خواهد داد. زیرا اکثریت جامعه اهل سنت و اقوام ما، به ایرانی بودن و همسو بودن با نظام سیاسی خود افتخار می‌کنند. اما اگر بتوانیم با همکاری و همدلی دوستان اهل سنت، این نوع نگاه‌ها را گسترش دهیم و در درون دستگاه‌های اجرایی نیز نگاه فرصت‌محور نسبت به اهل سنت را تقویت کنیم، بسیار موفق‌تر خواهیم بود. ما نتوانستیم جریان مقابل را درست بشناسیم و جریان مقابل هم نتوانسته ما را بدرستی بشناسد.

** دکتر رحیمی: اینکه گفتم اگر چالش مذهبی در خاورمیانه رو به گسترش برود، ما آسیب‌هایی خواهیم داشت، به این مفهوم نیست که قومیت‌ها یا اهل سنت ما که در اطراف مرز مستقر هستند، بخواهند با گروه‌های مخالف نظام یا کشور، همگنی داشته باشند.

منظور من این است که وقتی همگنی‌هایی در مرزهای خود دارید و پشت مرزهای شما، یک جنگ مذهبی در جریان باشد، ضریب امنیتی شما در داخل کاهش می‌یابد. این برداشت ناشی از نگاه رئالیستی به مسائل است و بخشی از دغدغه‌های دولتمردان ما در این زمینه ناشی از همین نگاه است. اما اگر به تاریخ نگاه کنیم، اهل سنت مانند همه اقوام و مذاهب صادق‌ترین مدافعان این مرز و بوم بودند. آمار شهدای اهل سنت در جنگ تحمیلی بهترین گواه این مدعاست.

* گرچه جریان تخریب نسبت به جریان تقریب در اقلیت است، اما چه باید کرد که تقریب، تقویت شود و برای این امر به چه برنامه‌ها و تلاش‌های فرهنگی‌ای نیاز هست، با علم به مشکلاتی که در ساختار اجرایی کشور وجود دارد؟

** خوجم لی: من در بعد مذهبی عرض می‌کنم. به نظر من مشکل در ناآگاهی از دیدگاه‌های یکدیگر است،  بیشتر این ذهنیت‌ها و دشمنی‌ها به خاطر شناخت نداشتن از دیدگاه طرفین اتفاق می‌افتد و بهترین راه، فتح باب گفت‌و‌گو بین فریقین است. گفت‌و‌گو نیز باید با هدف آگاهی‌یابی و روشن شدن مسائل باشد، اما متأسفانه طرفین اغلب به غلبه کردن بر دیگری فکر می‌کنند. اگر ثمره گفت‌و‌گو آگاهی از دیدگاه مقابل باشد، این باعث تعدیل ذهنیت‌ها شده و شناخت حاصل می‌شود. ما در مراسم هفته وحدت فقط تعارف می‌کنیم، اما یکی از مسائلی که باید در این مراسم پیگیری کنند، این است که نسبت به یکدیگر ذهنیت‌زدایی کنیم.

** دکتر رحیمی: وقتی صحبت از بعد فرهنگی است، ‌باید دانست که راهکار فرهنگی نیاز به زمان دارد و شاید این کار، حاصل خود را سال‌ها بعد نشان دهد، زیرا میزان آسیب‌هایی که ایجاد شده، ریشه تاریخی دارد و مربوط به یک قرن و دو قرن هم نیست. برادران اخوانی، در اساسنامه خود تأکید دارند که باید آنچه در آن مشترکیم را تقویت کنیم و در اختلافات خود به دیده اغماض بنگریم. این حرف درستی است. شیعه با اهل سنت و اهل سنت با شیعه فرق دارد و اگر ما بگوییم که فرق ندارد، نخستین اشتباه است و ادعای درستی نیست. اما اینکه این تفاوت، لاجرم به منازعه و چالش منتهی می‌شود، این حرف هم نادرست است.

در بسیاری از فرق، ادیان و مذاهب اختلافات بسیاری وجود دارد، اما توانسته‌اند آن را مدیریت کنند. زیرا مسائل فرهنگی و اختلافات را از مسائل سیاسی و عملی جدا کردند و به ویژگی‌های دینی، فرهنگی و توانایی‌های یک فرد به دیده احترام نگریستند و آن را به حوزه حریم شخصی و خصوصی افراد واگذار کردند. گام اول در این زمینه، رفع این مشکل اساسی است، ‌یعنی مسائل مذهبی و دیدگاه‌های مذهبی را در حوزه مسائل خصوصی افراد بپذیریم، ‌نه در حوزه عمومی. اکنون اهل سنت در ایران بر سر برخی مسائل ذاتی و طبیعی مشکل دارد. نکته دوم اینکه ما مانند هفته وحدت، در ایران به هفته اقوام و مذاهب ایرانی نیاز داریم تا ویژگی‌های فرهنگی، قومی و دینی ایران را معرفی و احیا کنیم.

اهل سنت یا اقلیت‌های دینی دیگر، خودشان می‌توانند خودشان را معرفی کنند و دیدگاه‌های فرهنگی خود را بیان کنند و برای این امر، ما به رسانه غیردولتی مستقل نیاز داریم. در شرایط فعلی، شناخت درستی از هم نداریم. بسیاری از دوستان شیعه ما با تعجب از ما می‌پرسند مگر شما به حرم امام رضا(ع) هم می‌روید؟ مگر فرزندان شما اسم حسن و حسین دارند؟ وقتی تصور نادرست از اهل سنت تا این حد، حتی در نسل تحصیلکرده ما ریشه دوانده است، نباید فکر کنید که نگاه آنان نسبت به اهل سنت به سادگی اصلاح شود. برای اصلاح این نگرش‌های نادرست نسبت به اهل سنت، باید حقوق سیاسی، عبادی و فرهنگی اهل سنت در قالب حقوق مبتنی بر دموکراسی پویا به آنان داده شود.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات