* لطفا درباره جزئیات نشستی که قرار است به میزبانی بنیاد اروپایی برای دموکراسی درباره برنامه هستهای ایران برگزار شود، توضیح دهید. در این نشست قرار است درباره چه موضوعاتی بحث شود و چه افرادی در آنجا حضور خواهند داشت؟
** این نشست در لندن برای اعضای پارلمان بریتانیا، جامعه کارشناسان و روزنامهنگاران در تاریخ ١٧ ژوئن برگزار خواهد شد و از سوی شبکه رهبری اروپایی، گروه پارلمانی تمام احزاب درباره امنیت جهانی و خلعسلاح همچنین بنیاد اروپایی رأی دموکراسی سازماندهی شده است. کارشناسانی ازجمله دکتر «برونو ترتاریس» و من در این کنفرانس درباره وضعیت مذاکرات هستهای ایران و ١+٥ بحث خواهیم کرد و به موضوع چشمانداز دستیابی به توافق و مفاد احتمالی آن و همچنین پیامدهای این موضوع برای امنیت منطقهای و بینالمللی خواهیم پرداخت.
شبکه رهبری اروپایی برای تقویت ایده همکاری اروپا و نزدیککردن کشورهای اروپایی به یکدیگر و توسعه فعالیتهای مشترک در زمینههای سیاست خارجی، سیاستگذاری دفاعی و نظامی در برخورد با چالشهای عصر حاضر، مشغول بهکار است. در این شبکه فعال، جمعی از مقامهای پیشین و کنونی سیاسی، نظامی و رهبران دیپلماتیک حضور دارند و از طریق پژوهشهای با کیفیت بالا در پروژههای مؤسسه مشارکت میکنند. شبکه رهبری اروپایی همچنین علاوه بر پژوهش از طریق مشارکت با نهادهای دیگر در اروپا، آمریکایشمالی، آمریکایلاتین و حوزه آسیا- پاسیفیک نیز همکاری دارد. تمرکز اصلی فعالیتهای این شبکه بر مسائل مربوط به کنترل تسلیحات و موضوعات سیاسی - دفاعی است از جمله چالشهای مربوط به خلع سلاح رسمی و قراردادی و هستهای در درون اروپا و بهطور خاص به منافع مرتبط با سیاستگذاری درباره مقابله با چالشهای موجود در شرق و جنوب قاره اروپا.
* به نظرتان علت اصلی مخالفتهای «لوران فابیوس»، وزیر امور خارجه فرانسه با توافق هستهای با ایران و ارائه پیششرط از سوی آن کشور چیست؟ آیا این نظر که فرانسه در حال ایفای نقشی است که ایالاتمتحده آمریکا پیشتر در مذاکرات هستهای برعهده داشت، صحیح است؟ آیا میتوان گفت این موضوع به ماهیت سیاست خارجی فرانسه باز میگردد که همواره در مقابله با سیاستهای آمریکا بوده و درحالحاضر که اوباما موضعی ملایمتر در قبال مذاکرات هستهای اتخاذ کرده، فرانسویها موضعی سختگیرانهتر در پیش گرفتهاند؟
** من با این موضوع موافق نیستم که فرانسه مخالف توافق هستهای است. فرانسه یکی از فعالترین بازیگران در مذاکرات هستهای است و نقش خود را در قالب «محافظ» یا «ضامن» توافق خوب تعریف میکند. برای مثال در این راستا فرانسه، خواستار نظام راستیآزمایی و بازرسی بسیار قویتر و اعمال محدودیت بر فعالیتهایی از سوی ایران شده که احتمالا امکان کاربرد آنان در ابعاد نظامی وجود دارد. همچنین فرانسویها درباره ظرفیت ایران برای غنیسازی اورانیوم خواهان اعمال محدودیتهایی بودهاند. من دو علت عمده را دلیلی اصلی موضع اینچنینی فرانسه میدانم. نخستین علت آنکه فرانسه نسبت به این موضوع تردید دارد که حتی اگر ایران بهطور آشکار از اجرای توافقات سرباز نزند، میتواند از هرگونه ابهامی در متن توافق احتمالی پیشرو در راستای منافع خود استفاده کند. فرانسه میخواهد این اطمینان را کسب کند که متن توافق نهایی شفاف و به میزان کافی حاوی جزئیات باشد؛ در نتیجه، این متن نتواند از سوی ایران و سایر شرکا از روز نخست تصویب آن بهگونهای متفاوت از یکدیگر تفسیر شود.
دومین دلیل نیز آن است که فرانسه در شرایط کنونی از سختگیری سیاسی علیه مذاکرات هستهای نفع سیاسی میبرد. این موضوع سبب بهبود روابط فرانسه با شماری از کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس و امضای تعدادی از توافقهای پرسود با آنها توسط فرانسه شده است. اخیرا «قطر»، یکی از کشورهایی بود که قرارداد خرید هواپیمایی نظامی «رافال» را با فرانسه امضا کرد. در نتیجه، موضع فرانسه در خاورمیانه عربی به دلیل سیاستهای اخیرش در قبال مذاکرات هستهای ایران و ١+٥ قدرتمندتر از گذشته شده است. بااینحال، در روز پایانی، در صورتی که آمریکا و ایران بر سر نکات اصلی با یکدیگر توافق کنند احتمالا فرانسه با این موضوع مخالفت نخواهد کرد.
* آیا فکر میکنید سانحه اخیر روی داده برای «جان کری»، وزیر امور خارجه آمریکا و تغییر ترکیب تیم مذاکرهکننده آمریکایی (بهخصوص درباره خانم وندی شرمن) بر روند مذاکرات هستهای ایران و آمریکا در بلندمدت تأثیرگذار خواهد بود؟
** خیر، «وندی شرمن» تا زمان بهنتیجهرسیدن مذاکرات و دستیابی به توافق در مقام خود باقی خواهد ماند؛ در نتیجه این وضعیت ادامه خواهد داشت. سانحه رویداده برای «جان کری» موضوعی پیچیده است؛ با این حال، به نظر میآید ایالات متحده آمریکا تیمی قوی دارد که برای دستیابی به توافق کامل و هرچهسریعتر با ایران مصمم است و این شرایط برای دولت آمریکا پذیرفته شده است. در طرف آمریکایی؛ واضح است که شخص پرزیدنت «اوباما» آخرین تصمیمگیرنده درباره توافق خواهد بود و بهصورت شخصی و بدون لزوم توجه به مذاکرهکنندگان تصمیم نهایی را اتخاذ خواهد کرد.
* آیا کشورهای عضو اتحادیه اروپا موضع واحدی در قبال مسئله هستهای دارند؟ فکر نمیکنید که اختلاف مواضعی میان این کشورها وجود دارد و این موضوع میتواند تأثیری منفی بر روند مذاکرات داشته باشد؟
** متأسفانه اکثر کشورهای عضو اتحادیه اروپا توجه کافی به مذاکرات هستهای ندارند. حتی در میان بخش اروپایی گروه ١+٥ نیز تنها به نظر میرسد که فرانسه نقش فعالی دارد و در موضوع درگیر شده است؛ درحالیکه مذاکرات برای رهبران سیاسی آلمان و بریتانیا بهعنوان مسئلهای برای کارشناسان دیپلماتیک و فنی قلمداد میشود. در نتیجه، کشورهای عضو اتحادیه اروپا بیش از شکلدهندگی به مذاکرات و روند آن بهعنوان ناظر حضور دارند. بسیار گفته میشود که آنان (اروپاییها) خواستار پایانیافتن بحران هستند و خود را برای دورانی آماده میکنند که بیشترین تحریمها در حال لغو هستند. بااینحال، مأیوسکننده است که تصمیم جامعی برای آینده رابطه میان اتحادیه اروپا و ایران پس از توافق نمیبینم: هنوز معلوم نیست که آنان چه نوعی از تعامل با ایران را میخواهند؟ آیا این تعامل باید بیشتر در حوزههای تجارت باشد یا باید مسائل مرتبط با امنیت منطقهای را در نظر گرفت؟ وضعیت حقوقبشر و فعالیت جامعه مدنی ایران و ارتباط آن با روابط اتحادیه اروپا و دولت ایران چگونه خواهد بود؟
* «علی آهنی»، سفیر ایران در فرانسه اخیرا از ابراز تمایل مقامهای شرکت خودروسازی «پژو» از گسترش همکاریها با ایران خبر داد. در ماههای گذشته نیز دیدارهایی میان مقامهای ایرانی با رؤسا و نمایندگان شرکتهای تجاری اروپایی صورت گرفته است. تا چه اندازه گمان میکنید شرکتهای اروپایی درباره سرمایهگذاری در ایران جدی هستند؟ کدامیک از بخشهای اقتصادی ایران برای سرمایهگذاری شرکتهای اروپایی جذاب است؟
** بهنظر میرسد علاقه زیادی از سوی اروپاییها برای سرمایهگذاری در ایران وجود داشته باشد و شماری از شرکتهای اروپایی نیز در حال بررسی شرایط بازگشت به ایران و آغاز روابط تجاری با آن کشور هستند. شرط اساسی تحقق این تصمیم پایانیافتن بحران جاری بر سر برنامه هستهای ایران و یافتن راهحلی است که بر اثر آن تحریمها از جمله تحریمهای مالی آمریکا علیه ایران لغو شوند. بدون چنین راهحلی من تردید دارم که شرکتهای اروپایی خطر سرمایهگذاری در ایران را بپذیرند. درباره بخشهای مورد علاقه شرکتهای اروپایی برای سرمایهگذاری در ایران به گمانم اروپاییها خواهان حضور در بخشهایی هستند که پیش از تحریم در آنجا فعال بودند که از جمله آنها میتوان به صادرات ماشینآلات به ایران یا صنعت خودروسازی اشاره کرد.
البته فرصت برای سرمایهگذاری در تمام بخشها وجود دارد. همکاری در بخش استخراج گاز طبیعی و نفت، بخشهای کلیدی هستند که شرکتهای اروپایی احتمالا خواهان سرمایهگذاری در آنها هستند. اروپاییها در این میان تمایل دارند از قوانین سودآورتر برای بازی و فرصت برای کسب سود بیشتر به نسبت گذشته در ایران بهرهمند شوند. بهطور عمده این موضوع وابسته به شرایط بازار کسبوکار و تجارت در ایران است ازجمله بستگی عمدهای به بوروکراسی ایران دارد. البته در کنار اشتیاق اروپاییها به سرمایهگذاری در ایران، باید توجه داشت که ایران تنها محل در منطقه برای پذیرش سرمایه شرکتهای خارجی اروپایی نیست.
* وضعیت برای شرکتهای تجاری آمریکایی چگونه است آیا حضور آنان تهدیدی برای شرکتهای اروپایی نیست؟
** من نسبت به حضور شرکتهای آمریکایی در ایران و فراهمشدن شرایط آن تردید دارم. علت اصلی این موضوع، نامشخصبودن وضعیت سیاسی در روابط میان ایران و آمریکاست. ازهمینرو، نمایندگان شرکتهای آمریکایی قادر به پیشبینی آینده نخواهند بود و در چنین شرایطی دست به مخاطره برای سرمایهگذاری نخواهند زد.
* بخشی از نگرانی ایران درباره راستیآزمایی گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره برنامه هستهای ایران است. ایران باور دارد گزارشهای پیشین آژانس، صرفا درباره امور فنی نبوده و تحتتأثیر و فشار سیاسی قدرتهای خارجی بهخصوص آمریکا و رژیم اسرائیل نیز قرار داشته است. ایران اشاره میکند که همین موضوع سبب شده تا اطلاعات دانشمندان هستهای در اختیار دستگاههای امنیتی دول خارجی قرار گیرد. ارزیابی شما در اینباره چیست؟ آیا به نظر شما خواستههای آمریکا و رژیم اسرائیل بر تصمیمات آژانس تأثیرگذار بوده است؟
** مسئولیت آژانس بینالمللی انرژی اتمی بررسی رعایت پادمان از سوی ایران بهعنوان یکی از دولتهای عضو پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای است. آژانس در این راستا موظف است تا انحرافنداشتن اعضا و همچنین عدم وجود مواد هستهای برای مصارف غیرصلحآمیز را مورد ارزیابی قرار دهد. در مورد ایران، آژانس نهتنها اطلاعات مرتبط با وضعیت کنونی برنامه هستهای ایران از نظر فنی را مورد بررسی قرار میدهد، بلکه پیشینه فعالیتهای ایران را نیز مورد نظارت قرار داده است؛ چراکه این شائبه مطرح است که ایران در گذشته در حال مطالعه و پژوهش در حوزههای غیرمجاز بوده است. برخی از این اتهامات از سوی منابع اطلاعاتی خارجی مطرح شدهاند که البته دادههای بیهدف و بیغرض نبودهاند. من باور دارم دراینباره آژانس درصدد دستیابی به نتایجی مبتنی بر گفتوگوی مداوم و جدی با ایران درباره درک صحت اتهامات مطرحشده است.
باید توجه کنیم آژانس بهترین نهادی است که میتواند به برنامه هستهای صددرصد مسالمتآمیز از سوی ایران کمک کند؛ چراکه این نهاد تنها متشکل از یک کشور یا گروه نیست که بتواند در انحصار قدرت عدهای قرار گیرد. گفتنی نیست که نهتنها مقامهای آمریکایی و اسرائیلی، بلکه سایر قدرتها نیز در حال مذاکره با نمایندگان آژانس هستند. بااینحال، ایران نیز در حال گفتوگوی مداوم با مقامهای آژانس است و اطلاعات لازم را فراهم میکند.
* دولت ایران نارضایتی خود از طرح ایده بازرسی از تأسیسات نظامی، بهعنوان پیششرط هرگونه توافق هستهای را اعلام کرده است. این پیششرط خط قرمز ایران و هر کشور دیگری محسوب میشود. آیا فکر نمیکنید که طرح این موضوع در تضاد با حقوق و حاکمیت ملی کشورهاست؟
** باید بگویم اینگونه نیست؛ چراکه همکاری کامل ایران با آژانس برای حل تمام مسائل باقیمانده و مورد اختلاف، یکی از شرطهای فرمولهشده و قیدشده در قطعنامههای پیشین شورای امنیت سازمان ملل متحد است که مورد پذیرش تمام اعضای سازمانملل، ازجمله ایران قرار گرفته است. همکاری کامل باید شامل تمام موارد، از جمله دسترسی به تمام مراکز حتی آن دسته از تأسیساتی باشد که «نظامی» قلمداد میشوند و این برچسب به آنها اطلاق شده است و همچنین شامل بازرسی و دیدار با تمامی افراد مرتبط با آن میشود.
گمان نمیکنم شرکای ایران بپذیرند تمام تأسیساتی که ایران بهعنوان مراکز «نظامی» طراحی کرده، خارج از محدوده دسترس باشند. باید گفت این خط قرمز آنان است. درعینحال، مصالحه نیز بخشی از این چارچوب خواهد بود. مایلم با تأکید درباره ارتباط میان بازدیدها و مصاحبهها با دانشمندان بگویم و اینکه هدف کل روند، آن است که ایران برنامه هستهای صلحآمیز داشته باشد. من مطمئن هستم تمام طرفین میتوانند به روندی دست یابند که شامل موارد اعتبارسنجی و راستیآزمایی باشد و از طریق بازدید از مراکز خاص یا گفتوگو با کارشناسان ویژه ایرانی صورت گیرد. مصاحبه و گفتوگوهای ساده میان دانشمندان ایرانی و بازرسان، نه بابی را برای جاسوسی از تأسیسات نظامی ایران میگشاید و نه میتواند راهی برای تحقیر ایران باشد.
* «باراک اوباما»، رئیسجمهوری آمریکا در مصاحبه اخیر خود با شبکهای اسرائیلی اظهار کرد اقدام نظامی نمیتواند باعث توقف برنامه هستهای ایران شود. چنین موضعی در مخالفت با رویکرد «نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم اسرائیل، است که همواره از امکانپذیربودن استفاده از قوه قهریه علیه تأسیسات هستهای ایران میگوید. به نظر شما گام بعدی دولت نتانیاهو درباره برنامه هستهای ایران و مذاکرات چه خواهد بود؟
** اوباما گزینه نظامی را ترجیح نمیدهد، اما باید بهخاطر داشته باشیم که او این گزینه را کنار نگذاشته است. در فاصله، ماههای اخیر رژیم اسرائیل بسیار علنی مخالفت خود با توافق با ایران را ابراز کرده و بدون توجه به شرایطش از آن بهعنوان «توافق بد» یاد کرده است. درهمانحال، گمان میکنم بسیاری از شهروندان رژیم اسرائیل فکر میکنند اعمال محدودیتهایی بر برنامه هستهای ایران میتواند امر مثبتی برای رژیم اسرائیل باشد. توافق موقت، گزینه نظامی را کمرنگتر کرد. بهطور خلاصه میتوان گفت مادامی که برنامه هستهای ایران محدود شده و تحت نظارت آژانس قرار داشته باشد، زمان برای رژیم اسرائیل برای آزمودن گزینههای دیگر وجود دارد.
یکی از این گزینهها میتواند تلاش برای متوقفکردن توافق از طریق بسیج مخالفان در ایالاتمتحده و سایر کشورها باشد. گزینه دیگر آن است که در صورت دستیابی به توافق، اسرائیلیها تلاش کنند شواهدی ارائه کنند که نشان دهد ایران تقلب کرده و سپس بر رویکرد رئیسجمهوری بعدی آمریکا، تأثیر بگذارند تا در نتیجه، رئیسجمهوری خانم یا آقای بعدی آمریکا روندی معکوس را در قبال توافق در پیش گیرد.
* ارزیابی شما درباره موضع کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس و استراتژی آنان در طول ماههای آینده چیست؟ آیا فکر میکنید کشورهای عربی با سیاست «اوباما» همراه خواهند شد یا برای جلوگیری از برهمخوردن توازن قوای منطقهای بهنفع ایران، بهویژه در سوریه و یمن همکاری خود با رژیم اسرائیل را افزایش خواهند داد؟
** کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس آشکارا نشان دادهاند به فراتر از مذاکرات هستهای چشم دوختهاند. برای آنان پیشرفت هستهای در ایران تنها یکی از مؤلفههایی است که میتواند به افزایش نفوذ ایران در منطقه خلیج فارس و فراتر از آن کمک کند. بهنظر میرسد کشورهای کوچکتر از موضع ایالات متحده مبنی بر تمایل به گسترش همکاری با ایران برای برقراری ثبات در منطقه نگران هستند و این موضوع را نوعی عقبنشینی آمریکا از مواضع پیشین آن کشور قلمداد میکنند. عربستانسعودی متقاعد شده نمیتواند به آمریکا تکیه کند و نیازمند مقابله با نفوذ منطقهای ایران و رهبری آن کشور در نقاط مختلف خاورمیانه، از جمله در سوریه، عراق و یمن است. در نتیجه، روند بسیج اکثر کشورهای عربی در منطقه علیه ایران در حال انجام است. در برخی مسائل تاکتیکی، آنان مشتاق به همکاری با رژیم اسرائیل هستند مخصوصا در شرایطی که منافع تمام طرفین تأمین شود.
از دیدگاه من تمام این تحولات چالشی برای ایران محسوب میشوند. در این میان، ایران باید به پرسشهایی پاسخ دهد: ایران چگونه روابطی با همسایگانش میخواهد؟ آیا تنش موجود باید منازعهای طولانیمدت در طول سالهای آینده باشد یا آنکه در صورت دستیابی به توافق هستهای زمان بهبود روابط ایران و همسایگانش در سرتاسر خلیج فارس فراخواهد رسید؟
* منافع و ضررهای پذیرش پروتکل الحاقی برای ایران چیست؟
** ایران با پذیرش پروتکل الحاقی به اکثریت اعضای جامعه بینالمللی نشان خواهد داد با حسننیت مفاد آن پروتکل را پذیرفته و مایل است در بلندمدت برنامه هستهای خود را برای مصارف صلحآمیز حفظ کند. این موضوع میتواند قدرت تازهای به آژانس بینالمللی انرژی اتمی بدهد و همچنین افق گستردهتری را درباره برنامه هستهای ایران به دست دهد. در آن صورت این تضمین به وجود میآید که برنامه هستهای ایران ماهیت صلحآمیز خواهد داشت. به نظر من تصویب پروتکل الحاقی از سوی ایران در راستای منافع آن کشور خواهد بود و میتواند به اعتمادسازی میان ایران و سایر کشورها و همچنین ایجاد اطمینان به فعالیت هستهای ایران در بلندمدت و برنامههای آینده تأثیرگذار باشد.
* پیشبینی شما درباره نتیجه مذاکرات هستهای چیست؟ آیا توافق در کوتاهمدت را امکانپذیر میدانید؟ آیا تمدید زمان مذاکرات امکانپذیر خواهد بود؟
** من احتمال تمدید مذاکرات در سطح فنی برای مدتزمانی کوتاه (چند روز یا چند هفته) را دور از ذهن نمیدانم. البته این موضوع منوط به آن است که توافق تا ٩٩ درصد عملی شده باشد. بااینحال، بر این باورم که واقعیت آن است که شرایط در چنین وضعیتی قرار دارد: یا اکنون یا هرگز. این وضعیت دستیابی احتمالی به یک توافق و اجرای آن است. در صورتی که روند دیپلماتیک شکست بخورد فشار شدیدی بر طرف ما برای معرفی و اجرای تحریمهای بیشتر خواهد بود و در طرف ایران فشار برای برداشتن گامهای بیشتر در مسیر توسعه برنامه هستهای که نشانه مقاومت در برابر فشارها خواهد بود. در صورتی که چنین روند کنش و واکنشی آغاز شود، متوقفکردن آن دشوار خواهد بود و میتواند دامنه گستردهتری پیدا کرده و حتی به سطح نظامی نیز کشیده شود.
* مانع اصلی پیشِروی توافق هستهای را چه میدانید؟
** شاید برایتان عجیب باشد، اما باور دارم موانع پیشِرو نه تعداد سانتریفیوژها نه دورههای لغو تحریمها و نه حتی بازدید از مراکز نظامی است، بلکه بزرگترین مانع، بیمیلی تصمیمگیرندگان در آمریکا و ایران برای پذیرش مخاطرات سیاسی امضای توافقی است که بتواند دو کشور را به هم نزدیک کند. احتمالا طرفین از این بیشتر نگران هستند که به جای پیروزی تاریخی، یک شکست تاریخی را تجربه کنند. درصورتیکه آنان اراده هرچند به تعامل را از خود نشان دهند، سایر مسائل حل خواهند شد.