پایگاه بصیرت؛ گروه بین الملل: هر چند بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا رویکرد خصمانهای در مواجهه با ایران در همه موضوعات اتخاذ کرد، اما پیشرفتهای موشکی ایران و اتهامات و اقدامات غرب به رهبری آمریکا علیه ایران در این رابطه به یکی از محورهای اصلی بررسی سیاست خارجی کاخ سفید در قبال ایران در دوران کنونی تبدیل شده است، بهگونهای که با درک تاثیر پیشرفتهای موشکی ایران بر قدرت و جایگاه منطقهای آن، همزمان با گسترش پیشرفتهای ایران در مباحث موشکی، بر سطح و میزان اقدامات واشنگتن علیه ایران در این حوزه افزوده شده است.
این تقابل جویی آمریکائی ها تا جایی است که به منظور مقابله با برنامه موشکی ایران و پیشرفته ای آن، تلاش داشته اند این موضوع را به مسائل دیگری نظیر بحث هستهای مرتبط کرده و ضمن استفاده از تمام ابزارها از جمله تحریم، با روندهایی نظیر ایران هراسی دیگر بازیگران را نیز با خود همراه کنند. در حالی که برنامه موشکی ایران مبتنی بر سلاح های متعارف بوده و کاملا جنبه دفاعی دارد. این واقعیت مشروع را دشمن دارنده سلاح هسته ای نمی خواهد بپذیرد از این رو هیچ گونه عقب نشینی در برابر او خردمندانه نیست.
بر این اساس ایجاد موج ایران هراسی و معرفی برنامه موشکی ایران به عنوان یک تهدید، از نخستین و مهمترین اقدامات امریکا در رابطه با برنامه موشکی ایران بوده و بهانه و زمینه لازم برای اتخاذ دیگر اقدامات را نیز فراهم کرده است.
یکی از اقدامات جدی و مهم امریکا در مقابله با برنامه موشکی کشورمان مرتبط کردن آن با مباحث هسته ای و مذاکرات مرتبط با آن بوده است. با شروع مذاکرات هستهای ایران و گروه موسوم به ۱+۵، تلاش های گستردهای برای گنجاندن برنامه موشکی ایران در محتوای مذاکرات هستهای صورت گرفت که از سوی بسیاری از ناظران، زیاده خواهیهای غرب در خصوص برنامه هستهای ایران تعبیر شد. امریکا سه هدف از این رویکرد تعقیب می کرد: ایجاد ابزار فشار بر ایران در مذاکرات هسته ای، کسب اطلاعات موشکی ایران و اعمال محدودیت بر برنامه موشکی.
در این مورد، در جلسه استماع کنگره در فوریه سال ۲۰۱۴، وندی شرمن مذاکرهکننده ارشد ایالات متحده گفت این برنامه (برنامه موشکی ایران) «واقعاً چیزی است که باید به عنوان بخشی از یک توافق فراگیر مورد توجه قرار گیرد». شرمن مدعی شد: دولت اوباما در خصوص اهمیت برطرف کردن نگرانیهای بینالمللی در مورد برنامه موشکهای بالستیک ایران، پیامهای مختلفی را ارائه کرد که در توافق نهایی هسته ای نیز محدودیتهای موقتی در مورد محدودیت در این حوزه در توافق گنجانده شد، به طوری که توافق هستهای میان ایران و گروه ۱+۵ خرید فناوریهای جدید و متعارف موشکهای بالستیک را به مدت ۸ سال و تسلیحات متعارف را به مدت ۵ سال برای ایران ممنوع کرده است.
در قطعنامه 2223 شورای امنیت سازمان ملل که بر حسب جمع بندی هسته ای وین (برجام) صادر شد، آمریکائی ها سعی کردند تا به نوعی توان موشکی ایران را تحت نظارت و یا محدودسازی قرار دهند، در حالی که این موضوع را هیچ یک از مقامات جمهوری اسلامی ایران نمی پذیرند و توان دفاعی کشور با هیچ چیزی قابل مذاکره یا معامله نیست. در هر حال کارشناسان بر این باورند که بند سوم قطعنامه راه را برای بهانه جویی آمریکا علیه برنامه موشکی متعارف ایران باز می گذارد. در این بند عنوان شده است:
«از ایران خواسته میشود تا هیچ فعالیتی مرتبط با موشکهای بالستیک طراحی شده با قابلیت حمل تسلیحات هستهای صورت ندهد، از جمله شلیک هرگونه موشک با استفاده از چنین فناوریهای مربوط به موشکهای بالستیک، تا زمان هشت سال پس از «روز پذیرش برجام» و یا تا زمانی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارشی ارائه دهد که «جمعبندی مبسوط» را تأیید کند، بسته به اینکه کدام زودتر اتفاق افتد.»
همچنین در ادامه انتقال فناوری موشکی به ایران مشروط به تأیید شورای امنیت اعلام شده است. مقامات وزارت خارجه کشورمان معتقدند این بندها جنبه الزام آور ندارد و البته این یک امر بسیار ضروری است که این بندها نمی تواند و نباید الزامی را جهت محدودسازی توان دفاعی-موشکی ایران به وجود آورد، چرا که توان موشکی ایران کاملا متعارف و جهت گیری دفاعی دارد و در مقابلِ دشمنی که فرسنگ ها از آن طرف دنیا به همسایگی ایران آمده و چندین پایگاه نظامی و اطلاعاتی در اطراف ایران ایجاد کرده است، توان موشکی متعارف ایران هر روز باید بیشتر توسعه یابد.
با این حال ضرورت دارد تا اقدامات آمریکا جهت محدودسازی توان موشکی ایران را رصد کنیم. آمریکائی ها در جهت ایجاد جنگ روانی علیه بازدارندگی موشکی ایران، به طور مستقیم و یا با استفاده از اندیشکدههای متعدد تلاش داشته است برنامه موشکی ایران را یک تهدید جدی برای اسرائیل و کشورهای عرب منطقه مطرح کنند. در این رابطه این ایده را ترویج دادهاند که تهدید موشکی ایران برای دیگران نه تنها ناشی از احتمال استفاده از آنها، بلکه به خاطر امکان بکارگیری این موشکها به عنوان وسیلهای برای تهدید و ارعاب است. این امر در گزارش سال ۲۰۱۴ پنتاگون مورد تاکید قرار گرفت که هدف برنامه موشکی بالستیک ایران «قدرتنمایی در منطقه» است. در جلسه استماع کنگره در مارس سال ۲۰۱۵ «ربکا آل. هاینریش» از اندیشکده «جورج مارشال» نیز با تمرکز بر برنامه موشکی ایران، آن را بهعنوان تهدیدی جدی علیه متحدان امریکا و منافع آن مطرح کرد.
بعد از پروژه ایرانهراسی، استفاده از ابزار تحریم از اقدامات و ابزارهای مهم امریکا برای مقابله با برنامه موشکی ایران طی سالهای اخیر بوده است. قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت در سال ۲۰۱۰ جدیترین و مهمترین اقدام امریکا علیه ایران بود که طبق آن کشورها را از هرگونه فعالیت و همکاری تسلیحاتی و موشکی با ایران منع میکند. همچنین قانون تحریمهای ایالات متحده از جمله «قانون منع گسترش کره شمالی، ایران و سوریه»، شرکتهایی را هدف قرار داده که در دستیابی به سامانههای پرتاب موشک با این ایران همکاری داشته باشند. علاوه بر دو مورد فوق، در سال 2012 وزارت خزانهداری آمریکا به منظور آنچه که مقابله با دور زدن تحریمها و مقابله با برنامه موشکهای بالستیک ایران نامیده است، ۵۰ شرکت و موسسه مالی ایران را تحت تحریم قرار داد. همچنین در سال 2014 وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرد هشت شرکت چینی و اماراتی به دلیل نقض قوانین تحریمهای ضدایرانی و فروش قطعات مورد استفاده در برنامه موشکی و دفاعی تحریم شدهاند.
استقرار سپر دفاع موشکی نیز از اقدامات مهم امریکا در روند مقابله با برنامه موشکی ایران و رفع تهدیدات (ساختگی) از سوی آن بوده است. امریکا از سالها قبل هدف از استقرار سامانههای دفاع موشکی در لهستان و رومانی را مقابله با توان موشکی ایران اعلام کرده است. در جدیدترین رخدادها، معاون وزیر خارجه آمریکا در امور مربوط به کنترل سلاح و امنیت بینالملل تصریح کرد که توافق هستهای ایران و 1+5 تغییری در استقرار سپر دفاعی آمریکا در اروپا ایجاد نمیکند که نشان از عزم جدی امریکا در این روند دارد. علاوه بر آن، رئیسجمهور آمریکا به وضوح اعلام کرده است که یک راهحل موفقیتآمیز برای موضوع هستهای، نیاز به دفاع موشک بالستیکی را رفع نمیکند و آمریکا همچنان به امنیت همپیمانان ما در مقابل تهدیدات احتمالی موشک بالستیکی از جمله تهدیداتی که ایران و دیگر واسطههای غیردولتی به همراه دارند، متعهد باقی میماند که نشان از تداوم استقرار سپر دفاع موشکی دارد.
یکی دیگر از اقدامات دولت اوباما بهمنظور مقابله با ظرفیت موشکی ایران همکاری با متحدان منطقهای خود از جمله رژیم صهیونیستی و اعراب بوده است. مركز مطالعات راهبردي و بينالمللي اعلام كرد آمريكا براي مقابله با توان فزاينده موشكي ايران، تجهيزات دفاعي مورد نياز را در اختيار عربستان سعودي قرار ميدهد. این بدین معنی است که آمريكا و عربستان سعودي در تهديد و مهار برنامه موشکی ايران و نيز در تضمين امنيت خليج فارس و جريان ثابت صادرات نفت منطقه منافع مشتركي دارند. همچنین یکی از مقامات امریکایی اعلام کرده است شرکای منطقهای آمریکا در خاورمیانه می بایست قابلیتهای خود را برای نابودی موشکهای ایران بر روی زمین قبل از شلیک ارتقا دهند.
با این حال اقدامات فراتر از این نیز در این رابطه پیشبینی شده است. گام ضروری از سوی امریکا افزایش توان مقابله با موشکهای ایران پس از شلیک است که عربستان سعودی، امارات، کویت، و قطر میلیاردها دلار را صرف خرید سیستمهای موشکی «پاتریوت» و «تاد» کردهاند.
طی چند دهه اخیر امریکا بهمنظور مقابله با برنامههای موشکی و تسلیحاتی ایران اقدامات دیگری را در همکاری با برخی کشورهای دیگر نیز اتخاذ کرده است. توافق «گور- چرنومردین» میان امریکا و روسیه نخستین اقدام امریکا در همسو کردن کشورهای دیگر در ایجاد محدودیت برای فروش تسلیحات به ایران بود. «ویکتور چرنومردین» نخست وزیر وقت روسیه و «البرت گور» معاون وقت رئیس جمهور آمریکا در سال 1995 با انعقاد این توافق زمینه را برای قطع همکاری تسلیحاتی روسیه با ایران با هدف محدودیت بر قدرت نظامی ایران و اعمال محدودیت بر پیشرفت موشکی ایران فراهم کرد. در سالهای اخیر نیز فشار امریکا بر روسیه در عدم اجرای قرارداد فروش S300 به ایران تاثیرگذار بود و این امر یکی از اقدامات قابل توجه امریکا در موضوع مقابله با برنامه دفاعی و موشکی ایران بوده است. هر چند عدم اجرای این قرارداد تحت تاثیر عوامل دیگری نیز قرار داشته است.
نتیجه گیری
بخشی قابل توجهی از اقدامات آمریکا علیه ایران در طول سال های بعد از انقلاب، تلاش برای جلوگیری از اقتدار دفاعی و نظامی ایران بوده است و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکرده است. در این میان تلاش برای محدودسازی صنعت موشکی ایران، جایگاه ویژه ای در برنامه های آمریکا دارد، چرا که علاوه بر این که با هدف کاهش ضریب امنیت ملی ایران دنبال می شود، در پی از بین بردن دانش و فناوری نظامی ایران نیز می باشد. باید دانست که حفظ این توان دفاعی و دانش و فناوری آن که با خون شهیدانی همچون سردار تهرانی مقدم و یارانش به این سطح رسیده است، یک امر حیثیتی برای جمهوری اسلامی ایران است و در رأس منافع ملی کشور قرار دارد، بنابراین نباید اجازه داد که هیچ قطعنامه یا بیانیه ای در جهت محدودسازی آن گام بردارد./