پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي/ "برنامه جام اقدام مشترک" را ميتوان حاصل 12 سال رويارويي هستهاي ايران و غرب دانست. این برنامه همچون دیگر برنامههای کشور با نگاههای مختلفی مواجه گردیده و احزاب و جريانهای سياسي در قبال آن مواضع متفاوتی اتخاذ کردهاند. موضعگيري جريانات سياسي در قبال برجام را نيز ميتوان در چهار گروه مورد بررسي قرار داد:
1- بخش وسيعي از جريان اصولگرايي با توجه به منويات رهبر معظم انقلاب و مصالح نظام سعي ميکند با تکيه بر سه اصل رصد هوشمندانه، نقد منصفانه و حمايت حکيمانه، مواضع محتاطانه اي در قبال برجام گرفته و فرآيند قانوني آن را پيگيري نمايد. رسانه ملي نيز به نوعي چنين ديدگاهي را دنبال ميکند. اين طيف با پرهیز از نگاه انتخاباتي به برجام مبتنی بر مصالح نظام به موضوع نگریسته و مذاکرات را منحصرا نتيجه تلاش دوساله دولت يازدهم ندانسته و ايستادگي 12 ساله ملت ايران و تلاشهاي دولتهاي نهم، دهم و يازدهم را در يک راستا بررسي کرده و به آينده اميدواراست. خط قرمز اين جريان دوقطبي سازي جامعه و دامن زدن به اختلافات است.
2- بخش ديگري از جريان اصولگرايي، "برجام" را با معاهده ترکمنچاي مقايسه کرده و به شدت از آن انتقاد ميکنند. اين طيف سعي ميکنند با تکيه بر نقاط ضعف برجام تنها راه مذاکره خوب را ادامه روند مذاکرات دولت قبل معرفي کنند و بر این باورند که اگر روند گذشته ادامه پيدا ميکرد، نتايج بهتري حاصل ميشد. از عوارض این نگاه کمک به فرآیند دوقطبي شدن جامعه و دوگانه موافقین و مخالفین برجام است که در نگاهی بدبینانه شاید دستاوردهای انتخاباتي نيز برای این جریان داشته باشد!
3- جريان اصلاح طلبي و کارگزاران در اين موقعيت همسو با يکديگر قاطعانه از برجام حمايت کرده و هيچ گونه انتقادي را در اين زمينه نميپذيرد. آنها ضمن ياد کردن از برجام به عنوان پيروزي تاريخي در عرصه سياسي، روند مذاکرات در دولت يازدهم را تنها روندي ميداند که منجر به اين پيروزي شد. انتقاد شديد از دولت قبل و عزم راسخ براي حضور در انتخابات مجلس و رياست جمهوري، برنامه فعلي و اعلام شده اين طيف در شرايط فعلي است. اين جريان در راستاي رسيدن به اهداف جرياني خود نه تنها ابايي از دوقطبي سازي جامعه ندارد، بلکه به صورت غيررسمي آن را دنبال نيز ميکند، شايد به همين دليل باشد که هنوز محور اصلي سخنراني شخصيتهاي سياسي اين طيف انتقاد از دولت دهم است.
4- خطرناکترين جريان که البته بدون تابلو فعاليت خود را دنبال ميکند، جرياني است که سعي ميکند برجام را نقطه عطفي در تغيير رويکرد نظام معرفي کرده و دشمني با آمريکا را تجربه ناموفق ايران ميداند. آنها سعي ميکنند ضمن انتقاد از شعارهاي آرماني انقلاب - مانند استکبارستيزي - تعامل با غرب در ساير زمينهها از جمله مسائل منطقهاي و جهاني را به عنوان برنامههاي بعدي دولت معرفي کنند. دوقطبيسازي جامعه در دستور کار اين جريان قرار دارد وليکن اين دوقطبي معطوف به موافقين رويارويي با آمريکا و مخالفين آن است. تغيير رفتار نظام ايران در قبال مسائل غيرهستهاي مانند حقوق بشر، حمايت از مظلومان و جبهه مقاومت از ديگر اهداف اين جريان ميباشد. تخريب حماس در شبکه مجازي به عنوان حامي داعش و ترکيه و دشمن ايران در راهپيمايي روز قدس امسال را ميتوان يکي از اقدامات اين جريان برشمرد. شبکههاي ماهوارهاي بازوي تبليغاتي اين طيف در راستاي جريان سازي و ايجاد دوقطبي مي باشند. اين جريان در يک کلام استحاله نظام را دنبال ميکند.
***
سخن آخر آنکه یادآوری نماییم ضروري است احزاب و جريانهای سياسي، دفاع از منافع ملي و آرمانهاي انقلاب را محور فعاليت خود قرار داده و راه خود را به صورت شفاف از جرياني که استحاله نظام و ارزشها را دنبال مينمايد جدا کنند. هرچند استفاده حزبي و جرياني از مذاکرات موضوعي پذيرفته شده نیست، اما نميتوان انتظار داشت موافقين و مخالفين برجام مانند يکديگر فکر کنند، وليکن با رعايت انصاف، اخلاق و خطوط قرمز ميتوانند الگويي از يک رقابت سالم سياسي را به نمايش گذاشت.