صفحه نخست >>  عمومی >> پرسمان
تاریخ انتشار : ۰۳ اسفند ۱۳۹۴ - ۲۰:۳۰  ، 
کد خبر : ۲۸۷۸۲۴

حضور داعش در افغانستان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

داعش در چارچوب خلافتی که در خاورمیانه اعلام کرد، بخش شرقی خلافتش را «خوراسان بزرگ»  معرفی کرد که از آسیای مرکزی گرفته تا بخش‌هایی از ایران، افغانستان، پاکستان و شمال هند، به علاوه ایالت سینک کیانگ چین که قومیت مسلمان دارد، را شامل می‌شود. این مجموعه از نظر جغرافیایی و از نظر تاریخی تحت عنوان خراسان بزرگ است. خلافت ابوبکر البغدادی و گروه تحت امر او از شعبه شرقی بود. ابتدا در مناطقی مانند ولایت هلمند که 90 درصد خشخاش و مواد مخدر در همین منطقه کشت می‌شود و جای حساسی به شمار می‌رود. به تدریج در این منطقه حوزه نفوذشان را با دو حرکت افزایش دادند:
منطقه اول، پس از شروع جذب نیرو تقریباً تمام افرادی را که از وضعیت طالبان ناراضی بودند و از آن جدا شده بودند توسط این گروه جذب شدند. افرادی را که از سازمان القاعده ناراضی بودند را جذب کرده و کم‌کم به سمت جذب گروه‌هایی از افغانستان و پاکستان رفتند. مانند سپاه صحابه در پاکستان و لشکر جهنگوی که مواضع‌‌شان به اینها نزدیک بود. از قومیت پشتون‌ها یک رهبر و فرماندهی محلی را تعیین کردند که از گروه تحریک طالبان پاکستان و معاون آن هم از گروه طالبان افغانستان بود که هر دو نفر به ابوبکر البغدادی اعلام وفاداری کرده بودند که کشته شدند و گروه‌شان به جریان خلافت داعش پیوست. اکنون در سه منطقه حساس در افغانستان حضور پیدا کرده‌اند؛ یکی در شمال افغانستان در امتداد مرزهای تاجیکستان و آسیای مرکزی که به دره فرقانیه و منطقه درفشان وصل بوده و با انجام عملیات در آنجا حضورشان کم‌و‌بیش روشن است و تلاش می‌کنند که گروه‌های چچنی را که با حکومت‌شان مشکل دارند را جذب کنند و آموزش دهند و در آینده عملیاتی را در آسیای مرکزی یا در منطقه چچنستان روسیه یا سین کیانگ چین انجام دهند. حضورشان در این منطقه تا حدودی قطعی شده است.
 منطقه دوم، ولایت هلمند و زابل است که در امتداد مرزهای ایران بوده است. بسیاری از کارشناسان معتقدند که این منطقه در امتداد مرزهای ایران قرار دارد و خیلی حساب شده آن را انتخاب کرده‌اند. اگر در آینده بخواهند علیه ایران عملیات‌هایی انجام دهند، می‌توانند از این منطقه وارد شوند، به‌ویژه اینکه گروه ملارسول که از بدنه طالبان می‌باشد پس از مرگ ملاعمر از این گروه جدا شدند و یک گروه جداگانه‌ای را تشکیل دادند، ولی اخترمنصور رهبری آن را نپذیرفت. آنها با توجه به این شرایط به‌طور رسمی به گروه داعش پیوستند.
 منطقه سوم، ولایت ننگرهار است که به‌تازگی در آنجا رادیو خلافت را راه‌اندازی کرده‌اند و در آن منطقه نفوذ قابل توجهی دارند. در برخی از مناطقی که به طور کامل در اختیار آنها قرار گرفته، گروهک‌های دیگر مجبور به عقب‌نشینی شده‌اند. در این زمینه شایعاتی وجود دارد که برخی جریانات از داعش در افغانستان یا پاکستان حمایت می‌کنند. حتی دولت آقای اشرف غنی به عدم برخورد قاطعانه در برابر آنها متهم است. طالبان شایعاتی را درباره ایستگاه‌های رادیویی که به نوعی مورد حمایت آمریکایی‌ها است منتشر کرده‌اند. اما این را باید در نظر داشت که هیچ یک از این اطلاعات سند نداشته، ولی دولت افغانستان این اطلاعات را تأیید کرده است. در مجموع می‌توان گفت حضور داعش در این سه منطقه قطعی شده است.
 داعش در افغانستان و پاکستان دو کارکرد دارد: 
1- جذب نیرو برای ایجاد داعش بومی: برای جذب نیرو به منظور اعزام به عراق و سوریه، به‌ویژه در کراچی، تعدادی از خانم‌های تحصیل‌کرده پاکستانی را جذب کرده و از طریق ترکیه به سوریه فرستاده‌اند تا در آنجا در وبگاه‌ها دختران و زنان کشورهای دیگر را برای شرکت در جهاد سوریه تشویق کنند. 
2- تشکیل خراسان شمالی: داعش علاوه بر منطقه خاورمیانه، بخش شرقی که «خراسان» نام دارد را فعال کرده است. محاسبات آنها در این زمینه این است که ممکن است در آینده به هر دلیلی در خاورمیانه نتوانند با توجه به حضور ایران، روسیه، حزب‌الله و آمریکایی‌ها و به نوعی اروپایی‌ها وارد شده، دوام بیاورند. در این زمینه اگر منابع نفتی را از دست بدهند، مشکلات‌شان بیشتر خواهد شد. پیش‌بینی آنها در این‌ باره این است که با توجه به کوهستانی‌بودن افغانستان نتوانند خلافت را در خاورمیانه حفظ کنند و بخش اصلی خود را به افغانستان منتقل کنند و از این طریق آسیای مرکزی، چین و جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار قرار دهند. در این رابطه کشورهای دیگر مانند مالی، لیبی، سودان و یمن هم مدنظر است که می‌توان گفت در یمن بسیار فعال هستند و نیروهای‌شان به شکل خیلی جدی وارد مسائل نظامی شده‌اند. 
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات