آقای هاشمی در مجلس ششم آخرین نفر تهران بود که انصراف داد. وی در سال 84 نیز کاندیدای ریاست جمهوری بود که در برابر احمدی نژاد باخت. در سال 88 نیز کاندیدای آقای هاشمی یعنی میرحسین موسوی رأی نیاورد. اما این بار در مجلس خبرگان پنجم، آقای هاشمی رأی اول تهران را آورد. این تغییرات نشان از تغییر نگاه مردم ایران از مردم سالاری دینی به سمت غرب و آمریکا و انگلیس نیست.
تحلیل دقیق و درست واقعیت ها، آینده پیش روی ملت ایران را به زیبایی نشان می دهد. احزاب و شخصیت های سیاسی بر اساس نگاه درونی و خواسته های خویش به تحلیل رخدادها و انتخابات می نشینند. اگر مردم بر طبق نگاه آنان حرکت کردند، مردمی فهیم و آگاه به حساب می آیند و اگر به آن ها رأی ندادند، دچار لغزش و خطا گشته اند. همانان رویکرد انتخاباتی مردم را پای خود می نویسند و در نتیجه نگاه خویش را به نام مردم ثبت و ضبط می نمایند. گاهی نیز به زعم خود نتیجه را تفسیر می نمایند و با لغزش محاسباتی تصور می کنند که مردم با آن ها هستند و هدف آنان همان هدف مردم است!!
مردم، اما پای انقلاب و ارزش ها ایستاده اند و با لبیک به ندای رهبر اندیشمند و فرزانه و حکیم خود به پای صندوقهای رأی می آیند و به نظام جمهوری اسلامی رأی می دهند و چون بر این باورند که منتخبین آن ها چونان مردم فکر میکنند به آنان رأی می دهند و از آن ها حمایت می کنند. رأی به مجلس همفکر دولت نیز در همین راستا ارزیابی میشود و الّا اگر مردم به این باور برسند که منتخبین آن ها به بیراهه می روند، به آنان پشت می کنند و از آن ها روی میگردانند. جابجایی دولت ها با نگاه های متفاوت نیز در همین راستا ارزیابی می شود. مردم به این باور می رسند که دولتی هشت سال تلاش کرد و قطعاً اشکالاتی در مسیر حرکت او بود و این اشکال ها شاید با یک تغییر در فرد و جریان قابل رفع باشد. شاید هم گمان می کنند که با یک جابجایی، نگاهی نو وارد عرصه می شود و تلاشی تازه در راستای حل مشکلات جامعه رقم می خورد؛ تلاشی که یقیناً با نگاه مردم و در چارچوب اصول حقیقی خط امام و ولایت همراه است.
البته تبلیغات و خدعه می تواند گهگاه نگاه هایی را به سمت خود بکشاند که این کشش به معنای چرخش ملت ایران از مسیر مستقیم الهی نمی باشد. تحلیل نادرست از رأی مردم، افرادی را دچار خطا و انحطاط می کند و گاه فرد و افرادی را به سرازیری سقوط می کشاند.
مردم در انتخابات دوره اول ریاست جمهوری به ابوالحسن بنی صدر رأی دادند. وی با خدعه رأی مردم را به سمت خود کشید و جمع زیادی از مردم ایرن تصور کردند که او با نظر حضرت امام خمینی (ره) وارد عرصه شده است و چون جامعه روحانیت مبارز نیز از بنی صدر حمایت می کرده، وی توانست یازده میلیون رأی بیاورد. بنی صدر گمان می کرد تمام این رأی ها مال اوست، از آن رو دچار خطا و انحراف شد و مردم چون روشن شدند که راه وی با راه امام دوتاست وی را کنار زدند و هرگز به انقلاب اسلامی و ارزش ها پشت نکردند. مردم در دوره اول و دوم مجلس شورای اسلامی به اصطلاح به جناح راست رأی دادند. در انتخابات مجلس سوم به مجمع روحانیون مبارز که تازه شکل گرفته بود با تبلیغات علیه جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز تهران توانست تمام رأی تهران را با خود همراه کند. آنان در آن زمان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را طرفدار اسلام آمریکایی معرفی کردند و با این خدعه حتی مانع ورود آیت الله یزدی که در آن زمان نایب رئیس مجلس دوم بود به مجلس سوم شورای اسلامی شدند.
مجلس چهارم و پنجم متعلق به مجمع روحانیون مبارز نبود. در سال 1376 مردمی که بر اثر فشارهای اقتصادی شکل پذیرفته از نگاه دولت سازندگی به سید محمد خاتمی رأی دادند، تصورشان بر این بود که مجلسی همراه با خاتمی می تواند مشکلات معیشتی مردم را حل کند. با آن نگاه بود که مجلس ششم شکل گرفت.
برخی از نمایندگان مجلس ششم و وزرای کابینه دولت اصلاحات تصور می کردند که مردم با نگاه آن ها همراه شدهاند و آنان چون خود دچار اشکال فکری بودند، در برابر نظام و ارزش ها ایستادند و راه براندازی را ترسیم کردند.
مردم اما هرگز به ارزش ها و نظام اسلامی پشت نکردند و مجلس هفتم و دولت نهم را به اصولگرایان سپردند. عملکرد دولت نهم و مجلس هفتم باعث شد مردم مجلس هشتم و نهم و حتی دولت دهم را به اصولگرایان بسپارند.
خطای استراتژیک احمدی نژاد پس از انتخابات در سال 1388 و تغییر ماهوی وی به علت گمان نادرستش و تحلیل غلط او از رأی مردم، مردم را در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری به سمت حسن روحانی برد. البته عدم وحدت اصولگرایان نیز در کسب رأی روحانی دخالت داشت.
همان نگاه مردم در موضوع همراهی مجلس و دولت، می توانست مردم را در مسیر رأی به مجلس همراه با روحانی به حرکت در آورد. اما تقسیم رأی مردم میان اصولگرایان، اعتدالیون، اصلاح طلبان و مستقل ها و رأی بیش از پنجاه درصدی اصولگرایان در مجلس دهم گویای واقعیت دیگری است.
وقتی به آرای حسن روحانی در مجلس خبرگان پنجم نگاه می کنیم و وی را نفر سوم در تهران می بینیم متوجه میشویم از کل آرای مأخوذه در استان تهران یعنی 4 میلیون 178 هزار 524 رأی، تعداد 1 میلیون و 940 هزار 358 نفر به روحانی رأی نداده اند (کیهان، 15 اسفند 1394)، باور می کنیم که روحانی از محبوبیت بالایی در میان مردم برخوردار نیست. تازه باید پذیرفت که نیمی از این رأی را اصولگرایان به روحانی داده اند، کسانی که هرگز به آمریکا اعتماد ندارند. سهمی از اصلاح طلبان نیز در این نگاه با اصولگرایان همراهند. پس تفسیر رأی تهران به همراهی تهرانی ها به نگاه غربی و چرخش به سمت آمریکا، تفسیری غلط و نابخردانه است. تحلیل احمقانه غربی ها نیز از این نوع رأی دادن مردم تهران و یا رأی نیاوردن آیات مصباح و یزدی نشان از کودنی آمریکایی ها و انگلیسی ها دارد.
این فراز و فرود همواره در انتخابات های ایران و تهران قابل دیدن است.در مجلس سوم لیست مجمع روحانیون مبارز رأی آورد. در مجلس چهارم و پنجم لیست جامعه روحانیت مبارز رأی آورد. در مجلس ششم جبهه مشارکت رأی آورد. مجلس هفتم اما مجلس اصولگرایان شد. امروز نیز یک لیست فقط در تهران رأی آورده است؛ گرچه در خصوص خبرگان تهران باید پذیرفت که نیمی از 16 نفر مشترک بین اصولگرایان و اعتدالیون و اصلاح طلبان بوده اند.
آقای یزدی در مجلس سوم رأی نیاورد و آقای هاشمی در مجلس ششم آخرین نفر تهران بود که انصراف داد. وی در سال 84 نیز کاندیدای ریاست جمهوری بود که در برابر احمدی نژاد باخت. در سال 88 نیز کاندیدای آقای هاشمی یعنی میرحسین موسوی رأی نیاورد. اما این بار در مجلس خبرگان پنجم، آقای هاشمی رأی اول تهران را آورد. این تغییرات نشان از تغییر نگاه مردم ایران از مردم سالاری دینی به سمت غرب و آمریکا و انگلیس نیست. تفسیر رأی مردم به تغییر نگاه مردم غلط و نادرست است. مردم نیز اگر به یک فرد یا گروه رأی ندادند، نشان بی خردی آنان نیست.
برخی در سال 84 و88 چون تمایل مردم به خود را ندیدند، آنان را ناآگاه شمردند و رأی مردم را به رأی کمی و کیفی تقسیم کردند و در سال 88 به نظام تهمت تقلب را زدند و از اغتشاشات حمایت نمودند و چون در سال 92 نگاه ها را متمایل به سمت خود دیدند اعلام کردند که مردم آگاه شده اند. همان نگاه امروز معتقد است که شاخص توسعه سیاسی در تهران 100، در مرکز استان ها 50 و در شهرستان ها 30 میباشد. (حسین مرعشی)
در یک تحلیل دقیق و درست باید گفت مردم به نظام رأی داده اند. از اسلام و انقلاب حمایت می کنند. پایبند به ارزش هایند. دشمن آمریکا و انگلیس هستند. در برابر دشمن می ایستند و ذره ای در نگاه سیاسی ملت ایران تغییر حاصل نشده است. این مردم همواره آگاه و باشعور و شاخص توسعه سیاسی شان 100 می باشد.
برخی از غربی ها و اماراتی ها بهتر از بعضی داخلی ها تحلیل می کنند. وال استریت ژورنال معتقد است: «واقعیت سیاسی در ایران اما این است که آیت الله های مورد حمایت سپاه پاسداران ایران همچنان در مجلس خبرگان باقی ماندند».
دکتر محمد الزغول تحلیلگر امور ایران در مرکز تحقیقات سیاسی امارات نیز می گوید: «ائتلاف حاکم تا آینده ای نه چندان نزدیک زمام امور را در دست خواهد داشت و مرکز ثقل سیاسی و امنیتی و نظامی در دست سپاه پاسداران وآیت الله خامنه ای است.»
غربی ها و برخی فریب خوردگان داخلی باید اذعان نمایند که این تغییرات و فراز و فرودها در انتخابات ایران مسأله تازه ای نیست و هرگز نباید دل خود را به این نتایج خوش کنند و تصور نمایند که انقلاب اسلامی ایران رو به افول است. هیچ اتفاق جدیدی نیفتاده و ملت ایران همچون دیروز پای انقلاب و ارزش ها ایستاده اند و هرگز به انقلاب اسلامی و رهبری پشت نکرده اند.
همین مردم در انتخابات های بعدی اگر به این نتیجه برسند که اعتدالیون و اصلاح طلبان صداقت ندارند از آنان روی می گردانند و چه بسا در تهران آیات مصباح و یزدی نفرات اول لیست منتخب می شوند.
در انتخابات مجلس ششم، 220 نماینده با فکر خاتمی همراه بودند، این انتخاب هرگز به معنای مقابله با نظام و رهبری نبود. برخی انتخاب آقای خاتمی در سال 1376 را نشانه نفی رهبری نظام می دانستند. بعدها خودشان به تحلیل غلط خود
پی بردند و نگاه ملت ایران را در انتخابات شورای شهر دوم و مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم و گرایش ملت به سمت اصولگرایان را دیدند.
خوب است امروز نیز دچار خطای تحلیل نشوند و به خود آسیب نزنند. ملت ایران همین ملت 76 و 78 و 82 و 84 و 88 و 92 است. ملت ایران همان ملت پا در رکاب و جان فدایی ولایت فقیه است، ذره ای از ارزش ها عدول نمی کند و پا روی خون شهیدان نمی گذارد.
آمریکایی ها به این تحلیل های نادرست دل خوش نکنند و بدانند که عامل وحدت ملت ایران همچنان شعار مرگ بر آمریکاست. آقای روحانی سال ها قبل بر این نکته تأکید داشت و در اردیبهشت سال 1373 در جایگاه نایب رئیسی مجلس می گفت: «شعار زیبای مرگ بر آمریکا در کشور ما وحدت آفرین شده است». (اطلاعات، 27 اردیبهشت 1373)
شاید علت افت رأی وی در خبرگان پنجم نسبت به رأی وی در تهران در دوران کاندیداتوری ریاست جمهوری در سال 1392 تغییر نگاه روحانی است.
مردم تغییر نمی کنند. مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای می فرمایند: «بدانید شعار مرگ بر آمریکای ملت ایران دارای پشتوانه قوی است». مردم با قوت در برابر دشمنان، استکبار جهانی و در رأس آن در برابر آمریکا ایستاده اند و هرگز از مسیر مستقیم الهی بر نمی گردند. من و ما اگر برگشتیم در رأس مردم قرار نمی گیریم، ولو در یک مقطعی با خدعه، برخی را به باور برسانیم که حرف و راه ما درست است.
اگر مردم به کنه نگاه ما پی ببرند برای همیشه از دید آن ها می افتیم. مردم ما مسلمانند و برای آن ها اسلام از همه چیز مهم تر است. این حقیقت را در رأی مردم ایران به اکثریت نمایندگان خبرگان پنجم و مجلس دهم می توان دید. آینده نیز واقعیات را زیباتر ترسیم می کند؛ و آن روز آمریکا از دست ملت ایران عصبانی تر می شود و می فهمد که بارها دچار انحراف تحلیل شده وسرش به سنگ خورده است.