حسن مرادخانی/ انتخابات مسئلهای اجتماعی است که در بستر جامعه دموکراتیک به منصه ظهور میرسد. در یک بیان کلی میتوان انتخابات ایران و تصمیم مردم را در سه مؤلفه بیان کرد؛
1ـ مسائل پیشینی: این مسائل را میتوان در وضعیت گذشته افراد که با ایستارهای شخصی همبسته شدهاند، مشاهده کرد. مسائل پیشینی در تحقق مسیر افراد در جامعه، نقش مؤثری را بازی میکنند که از قبل آنها، افراد ارزشهای بنیادی را در خود شکل داده و مطابق با این هنجارها، قالب زندگی خود را ترسیم میکنند و بر اساس آن تصمیم میگیرند. از جمله این مسائل میتوان به تاریخ، جغرافیا، فرهنگ عمومی، مذهب، آداب و رسوم و... اشاره کرد.
2ـ مسائل پسینی: این مسائل در آستانه انتخابات، در سطوح مختلف جامعه بروز میکند. چنین مسائلی افراد را در یک فضای تبلیغاتی قرار میدهد که در بیشتر مواقع به کف جامعه که عامه مردم در آن مشارکت میکنند، میرسد که در این هنگام باید شعارها و حرفها مبتنی بر خواست مردم شکل بگیرد. در غیر اینصورت با اقبال مردم مواجه نخواهد شد؛ چون این مسئله در آستانه انتخابات و در فاصله کوتاهی از آن به وقوع میپیوندد، در تصمیم افراد جامعه نقش کلیدی دارد.
3ـ ادراکات فردی: این امر با توجه به هزینه و فایده و در یک وضعیت بازاری شکل میگیرد و افراد جامعه با در نظر گرفتن منفعت خویش، دست به انتخاب میزنند.
جامعه ایران با ترکیبی از سه مؤلفه فوق، فضای تصمیم و انتخاب را در قالب انتخابات مختلف جامه عمل میپوشانند. از این رو، میتوان چنین تبیین کرد که با توجه به چارچوبهای ثابت و مسیر مشخص دو مؤلفه مسائل پیشینی و ادراکات فردی، مؤلفه مسائل پسینی از نمود بیشتری برخوردار است. به همین دلیل شعارها و وعدههای انتخاباتی میتوانند در سطوح مختلف واقعیت قابل عملیاتی باشند که بسته به وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه و شرایط حاضر، نوسانات و امواج متفاوتی را منتشر میکنند. از این رو، مطرح کردن وعدهها و شعارهای انتخاباتی از سوی نامزدها باید با واقعیت جامعه امروزی مانند سابقه عملکردی تطبیق داشته باشد؛ برای نمونه در بین نامزدها افرادی هم هستند که تاکنون نتوانستهاند حتی یک واحد مسکونی برای خودشان تأمین کنند؛ اینها اگر بگویند بیش از یک میلیون خانه میسازیم، چندان نمیتوانند با مردم ارتباط برقرار کنند و به نوعی خود مردم آنها را پس میزنند. در واقع، در این برهه زمانی نامزدها نباید وعدههایی بدهند که از عهده آنها برنمیآیند؛ زیرا در صورت پیروزی و ناتوانی در اجرا، بار روانی به وجود خواهد آورد که پیامدهایی در سطح جامعه ایجاد میکند و مانع پیشرفت کشور خواهد شد. بنابراین، نامزدها در شعارهای انتخاباتی خود، باید مراقبت کنند تا در حوزههایی که قبلاً عامل به انجام کاری بودهاند، شعار دهند و کارآمدی خودشان را به اثبات برسانند.
مردم جامعه نیز باید بر اساس تجارب گذشته و عقل سلیم، فردی را برگزینند که در راستای درمان درد آنها گام برمیدارد و شعار و عملش، منطبق است، برگزینند. حق انتخاب برای مردم در جامعهای مردمسالار، حق تعیین سرنوشت به شمار میآید؛ از این رو حاکم شدن فضای غیر واقعی پیش از انتخابات، میتواند انتخاب مردم را در مسیر ناصواب هدایت کند. مسائل پسینی و فضای به وجود آمده از آن، قدرت مانور زیادی دارند که در بیشتر موارد، دو مؤلفه دیگر، یعنی مسائل پیشینی و ادراکات فردی را تحت تأثیر قرار میدهند.
به طور کلی، مسئله انتخابات باید بر اساس هر سه مؤلفه مسائل پیشینی، مسائل پسینی و ادراکات فردی، بر روی طیفی از عقلانیت و بصیرت، با توجه به هنجارهای جامعه تبیین شود و تصمیم و انتخاب مردم جامعه نیز در این راستا و در یک فضای مردمسالار به وقوع بپیوندد.