در بسياري از سريالها حتي تيتراژ آن با جذابيت خود سريال رقابت ميكرد و اتفاقاً در اين رقابت هم جا نميماند، «روزگار جواني» و «زير آسمان شهر» را به خوبي به ياد داريم، دو سريال پرطرفدار در زمان خود كه سريال تمام شد؛ اما تيتراژشان تا سالها بر سر زبان مردم زمزمه ميشد.
اين روزها صفحات مجازي توانسته است مخاطبان زيادي را جذب كند، كم ميتوان فردي را يافت كه گوشي هوشمند نداشته يا در هيچ يك از شبكههاي مجازي عضو نباشد. با اين حال تا همين چند سال قبل، نه از شبكههاي مجازي خبري بود و نه از مخاطبانش، بنابراين طيف گستردهتري مخاطبان تلويزيون بودند و شايد اين روزها به دليل همين صفحات مجازي است كه تا حدي مخاطبان تلويزيون ريزش داشته است؛ اما واقعيت اين است كه در اين ميان آنچه ريزش كمتري داشته و اتفاقاً گاهي حتي صفحات مجازي به جذب مخاطب آنان كمك زيادي كرده، سريالها هستند، به ويژه سريالهاي مناسبتي.
سريالها داستان روايت ميكنند و همين روايت است كه موجب ميشود همچنان مخاطبان زيادي داشته باشند. همين داشتن مخاطبان هميشگي سريالهاست كه ميتواند عوامل زيادي را به عرصه هنر معرفي كند، كم نبودند بازيگراني كه به دليل حضور در يك نقش ولو بسيار كوچك و كوتاه، راهشان براي حضور در عرصه بازيگري هموار شده و رفته رفته جايگاه خوبي را به دست آوردهاند. همين مدتي قبل بود كه سريالي با عنوان «بانوي عمارت» از رسانه ملي پخش شد و توانست بازيگران توانمندي را به عرصه هنر معرفي كند؛ اما معرفي چهرهها در سريالهاي تلويزيوني تنها به بازيگري و تصوير باز نميگردد، بلكه برخي هنرمندان عرصههاي ديگر معروفيت و محبوبيت خود را مديون همين سريالها هستند، از جمله خوانندگان.
براي نمونه، محمد اصفهاني در اوايل دهه 70 با خوانندگي تيتراژ سريال «پهلوانان نميميرند» شناخته شد و از آن پس آلبومهاي موسيقي بسياري را به بازار ارائه داد و به فروش نسبتاً خوبي هم دست پيدا كرد. اصفهاني پس از آن خوانندگي تيتراژ سريالهاي ديگري، مانند«تنهاترين سردار»، «ولايت عشق»، «ارمغان تاريكي»، «وفا»، «شكرانه»، «آخرين دعوت» و... را برعهده گرفت.
مجيد اخشابي، فرد ديگري بود كه با آهنگسازي و خوانندگي تيتراژهاي تلويزيوني به شهرت رسيد. در مقطعي از زمان، آهنگسازي و خوانندگي بخش قابل توجهي از تيتراژهاي سريالها و برنامههاي شبكه سه برعهده او بود!
در بسياري از سريالها حتي تيتراژ آن با جذابيت خود سريال رقابت ميكرد و اتفاقاً در اين رقابت هم جا نميماند، «روزگار جواني» و «زير آسمان شهر» را به خوبي به ياد داريم، دو سريال پرطرفدار در زمان خود كه سريال تمام شد؛ اما تيتراژشان تا سالها بر سر زبان مردم زمزمه ميشد.
«سبز سبزم، ريشه دارم»، تيتراژ سريال خانه سبز بود كه نه تنها آن زمان طرفداران زيادي پيدا كرد؛ بلكه الآن هم موسيقي نوستالوژيك است كه خاطرات خوب آن دوران را به يادمان ميآورد.
امير تيموري خواننده تيتراژ سريال «معراجيها» خودش در اين باره گفته است: «پيش از اينكه تيتراژ اين سريال را بخوانم، چند تك آهنگ خوانده بودم. اما در حقيقت ميتوانم بگويم خيلي شناخته شده نبودم. اما با تيتراژ سريال «معراجيها» معروف شدم و خواندن اين كار برايم اتفاق خوب و بزرگي بود. به هرحال كار در تلويزيون بيتأثير نيست و خوانندگي تيتراژ در به شهرت رسيدن يك خواننده ميتواند تأثير بسزايي داشته باشد.»
تيتراژها مفاهيم فرهنگي را به مخاطب تزريق ميكنند
حالا اين سؤال مطرح ميشود كه چطور ميشود كه يك خواننده ميتواند پس از خواندن يك تيتراژ اين چنين به شهرت برسد؟ پاسخش كاملاً واضح است، سريالها هنوز هم جزء پرمخاطبترين برنامههاي صداوسيما هستند و گاهي به راحتي ميتوانند جريانساز بوده و سبك زندگيها را تغيير دهند. بنابراين آنچه به سريال مربوط است به همان اندازه و گاهي حتي بيشتر ميتواند اهميت داشته باشد. خانوادهها و جوانان سريال را ميبينند و بعد با تيتراژ آن خو ميگيرند، خوانندهاش را دوست ميدارند و با وجود اتمام سريال دوست دارند آهنگهاي ديگر آن خواننده را پيگيري كنند. اين موضوع بيانگر اهميت شعرهايي است كه در تيتراژها خوانده ميشود، در واقع در اهميت شعر و ترانه يك تيتراژ ميتوان به اين بسنده كرد كه با آن ميتوان محتواي فرهنگي مناسب يا غيرمناسب را به خواننده تزريق كرد و حتي سليقه مخاطب را تغيير داد و سبب تنزل يا پيشرفت آن شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اخير خود با شاعران اين نكته بسيار دقيق را گوشزد كردند كه تا چه حد ميتواند تيتراژ سريال مهم باشد و شايد بسياري از رسانهايها و حتي مديران و مسئولان مربوطه از اين امر غافل بودند، كه شعر و ترانه يك تيتراژ سريال ميتواند چه تأثيرات مطلوب و نامطلوبي داشته باشد. مؤمني، رئيس حوزه هنري در اين باره گفته است، رهبر فرزانه انقلاب از برخي ترانههاي پايان سريالهاي تلويزيوني گلايه كرده و فرمودهاند، برخي از اين ترانهها بسيار ضعيف هستند، بنابراين از وزارت ارشاد و حوزه هنري خواستهاند كه در اين زمينه وظيفه خود را انجام دهند و بيشتر اين مسئله را مورد توجه داشته باشند.
همانطور كه ذكر شد، ضعيف بودن اشعار و ترانههاي يك تيتراژ ميتواند سطح سليقه مردم را تنزل دهد و به طور قطعي زماني كه سطح سليقه مخاطب تقليل پيدا كند، رفته رفته كيفيت كارهاي هنري و موسيقيها نيز تنزل يافته و آن زمان است كه ديگر نميتوان جلوي اين چرخه را گرفت و بنابراين پس از مدتي نميتوان محتواي خوب را ارائه داد.
ترانههايي كه سليقه مخاطبان را تنزل ميدهد
به طور مسلم ميتوان در اشعار اين تيتراژها افزون بر جذابيت، مواردي مانند غيرت، شجاعت، عزت، وفا و صداقت را به مخاطب ياد داد؛ اشعاري كه در عين انتقال اين مفاهيم با ارزش، ميتواند از جاذبههاي لازم براي يك ترانه هم برخوردار باشد، مانند اشعار مولانا، كه در عين حال كه سبب حفظ زبان و ادبيات فارسي ميشود، مضاميني بسيار زيبا و جذاب دارد.
زماني كه سليقه مخاطب به چنين شعرهايي عادت كند، شاعران جوان را نيز مشتاق ميكند تا با مفاهيم و مضاميني قويتر براي مخاطبان خود شعر بسرايند، از طرفي خواننده ترانه نيز تلاش ميكند به سراغ شاعراني برود كه شعرهاي استخواندارتري ميسرايند.