
مرداد ماه بود که جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان در شهر اصفهان برگزار شد و نامِ فیلم «منطقه پرواز ممنوع» بر سر زبانها افتاد؛ فیلمی که در خلاصه آن آمده است: «فیلم ماجراجویانه «منطقه پرواز ممنوع»، روایتگر داستان سه نوجوان است که در حین آماده شدن برای مسابقه ساخت پهپاد، با پیدا شدن یک یوزپلنگ در حوالی محل زندگیشان، وارد مسائل و درگیریهای مهیجی میشوند.»
شاید این بهترین توصیف برای فیلمی باشد که توانست جایزه پرمخاطبترین فیلم جشنواره کودک و نوجوان را از آنِ خود کند، فیلمی ماجراجویانه که مخاطبانش نوجوانان هستند و از این ماجراجویی نیز لذت میبرند، به ویژه پسربچههای همسن بازیگران این فیلم سینمایی.
حالا مدتی است این فیلم مهمان پرده نقرهای سینماها شده است و خانوادهها بتوانند پس از مدتها با خیال راحت همراه فرزندانشان به تماشای فیلمی بروند که ویژه و مختص آنان است.
«منطقه پرواز ممنوع» ویژگیهای خوبی دارد که سبب میشود نوجوانان با رضایت از سالن سینما خارج شوند. اولین ویژگی آن را میتوان جذابیتهایی دانست که داستان اصلی را پیش میبرند، مانند ساخت هواپیما، مبارزه با عدهای خلافکار و هیجانات زیادی که به مخاطب برای دنبال کردن داستان انرژی مضاعفی میدهد. وجه دیگری که این فیلم را متمایز میکند، شجاعتی قابل باور است که بازیگران نوجوان با بازی خوبشان آن را بیش از پیش به مخاطبان هم سن و سال خود القا میکنند.
البته شاید در کل، داشتنِ این شجاعت برای نوجوان امروزی که با تربیتی نسبتاً پاستوریزه و خاص بزرگ میشود و به جز سرگرم شدن با تبلت و موبایل کمتر فراغت دیگری دارد، کمی عجیب بیاید که اگر همین هم باشد باز میتوان در فیلم «منطقه پرواز ممنوع» این خصلت را به نوجوانان آموزش داد و این از برتریهای فیلم نسبت به دیگر فیلمهایی است که در چند سال اخیر برای نوجوانان ساخته شده است. هر چند در فیلم نیز بارها به این نکته اشاره میکند که این شجاعت ویژگیای است که از «آقا مصطفی» به پسرش «محمدمهدی» رسیده و «نصیر» و «روحاللّه» هم که شاگردان آقا مصطفی هستند، این شجاعت را از او یاد گرفتهاند.
داستان «منطقه پرواز ممنوع» به خودی خود برای نوجوان جذاب است و این جذابیت در نیم ساعت پایانی فیلم به اوج خود میرسد؛ اما در برخی موارد داستان به سمتوسویی هدایت میشود که چندان واقعی و در دسترس به نظر نمیآید؛ مانند تماشای پرتاب موشک ماهواره بر از سوی بچهها. در برخی قسمتها نیز حتی برای پیشبرد داستان از مواردی غلوآمیز استفاده شده است، مانند صحنه ورود یوزپلنگ.
شخصیتپردازیها ضعیف و در جاهایی دارای افراط و تفریط است. برای نمونه ما در نوجوان و بازیگر اصلی داستان، یعنی «محمدمهدی» هیچ گونه وجه نوجوانی نمیبینیم، بلکه هر چه از این شخصیت نمود پیدا میکند شخصیتی بزرگتر از سن اوست، اما به هر حال این فیلم، پر از آموزههایی است که این روزها نوجوانان ما به آن نیاز دارند؛ از شجاعت گرفته تا باور داشتنِ خود، به اینکه آن چه اراده کنند میتوانند انجام دهند. نکته دیگری که بسیار خوب به نوجوان آموزش داده شده، بحثی است که در متن سرودِ پخش شده در میانه فیلم مطرح میشود و به نوجوانان میآموزد تا چه اندازه همکاری و تعاون و کار گروهی نتیجهبخش است. افزون بر این، آموزش و القای «احساس مسئولیت اجتماعی» و حساسیت در برابر آنچه در محیط دور و اطراف میگذرد، ویژگی مثبت دیگری است که در این اثر سینمایی دیده میشود.
البته کارگردان میتوانست برخی مفاهیم را به صورت غیر مستقیم بیان کند تا شائبه شعاری بودن برای این اثر سینمایی مطرح نشود؛ مانند برخی دیالوگها یا دکور و چیدمان اتاق محمدمهدی.
مورد دیگری که باید در فیلمهای نوجوان بیش از پیش مدنظر قرار داد، توجه به این نکته است که ذات نوجوان به دنبال شادی است، شاید این اصطلاح زیاد به گوشمان خورده باشد که نوجوانان حتی به ترک دیوار نیز میخندند، بنابراین چنانچه یک تولید با چاشنی حداقلی طنز همراه باشد، میتواند مفاهیم خود را بهتر از قبل به مخاطب منتقل کند، در صورتی که در فیلم منطقه پرواز ممنوع این چاشنی بسیار کمرنگتر از چیزی است که باید باشد و همین مسئله شاید بیننده نوجوان را در جاهایی خسته و کسل کند.
در انتها باید تولید این قبیل فیلمهای سینمایی را یک موفقیت برای سینمای ایران دانست، چه از نظر آموزههایی که به آن اشاره شد و چه از نظر جدی گرفتن حوزه کودک و نوجوان در سینمای روبه پیشرفت ایران زمین.