عباس عبدی عضو فعال اردوگاه اصلاحطلبی در روزنامه اعتماد، از وجود تعارض ساختاری در کشور نوشت و مدعی شد: «مردم ديگر حاضر به ورود در اين بازي تكراري و ترجيح يكي بر ديگري از ميان نامزدهاي تأیید شده بسيار محدود نيستند. حتي اگر مردم هم حاضر به اين كار شوند، نتيجه، همين وضعيت تأسفباری است كه پس از انتخابات سال ۹۶ ميبينيم. بنابراين اگر بهجای انتخابات غير راهگشای سال بعد، نهاد نخستوزيري را در قانون زنده كنند، خيلي بهتر است. حداقل رئیسجمهور منتخب و دولت او 4 يا 8 سال روي دست ساختار نميماند؛ بهنحویکه نه ميتوانند آن را قورت دهند و نه ميتوانند آن را بالا بياورند.» خط تحریف در تلاش است تا انتخابات در کشور را صوری و غیر مردمسالار توصیف کرده و نظارت شورای نگهبان را عامل این محدودیت معرفی نماید و اینگونه القاء کند که مردم دیگر حاضر به شرکت در انتخابات صوری و انتخاب رئیسجمهور بدون قدرت نیستند! اما واقعیت آن است که آنچه موجب کاهش مشارکت مردمی در انتخابات شده، ناکارآمدی دولتی است که با حمایت اصلاحطلبان به قدرت رسیده است؛ وگرنه در طول 40 سال گذشته، همواره این سرزمین رئیسجمهورش را با رأی و خواست مردم انتخاب کرده است؛ رئیسجمهوری که به نفر دوم کشور بوده و بر اساس قانون اساسی از اختیارات لازم برخوردار است.