ضرورت بکارگیری نگاه بلندمدت و هوشمندانه در سیاست خارجی
این طور نباشد که مبنای سیاستگذاریهای دولتی و دستگاه دیپلماسی در کشور، انتخابات آمریکا و آمد و شدهای «درون کاخ سفیدی» باشد. این یعنی نگاه اقتضائی به مهمترین موضوع سیاست خارجی کشور که مطمئناً تداوم و استمرار چنین نگاهی جز هزینه و تبعات برای کشور در بر نخواهد داشت.
طراحیهای «بلندمدت» و پیروی از آنها، یکی از اصول مهمی است که در دستگاه دیپلماسی کشورمان باید مورد اهتمام ویژه قرار گیرد. در این راستا سیاستگذاریها باید در چهارچوب یک نگاه «بلندمدت»، «آیندهنگر» و «راهبردی» تدوین، پیگیری و اجرا شود. این امر نه تنها به تحقق حداکثری منافع ملی میانجامد، بلکه تهدیدات و تبعات ناشی از بازیگری کنشگران مخرب بینالمللی و منطقهای علیه کشور را نیز به حداقل میرساند. البته در برخی حوزههای سیاست خارجی نیاز است که سیاستگذاریها به نحوی باشد که لازم است در کوتاهمدت یا میانمدت منجر به نتیجه شود، اما در موضوعات حیاتی که برای سالیان متمادی کشور را درگیر خود ساخته است و در آینده نیز درگیر خواهد ساخت و تأثیر عمیق و دامنهداری بر منافع و امنیت ملی دارد، رویکردها باید مبتنی بر نگاه بلندمدت باشد. ایالات متحده، یک مثال روشن و مبرهن در این زمینه است که با نیم نگاهی به پیشینه، کمیت و کیفیت تقابل آن با ایران، به خوبی میتوان به اهمیت و ضرورت طراحی «راهبردهای بلندمدت» در مواجهه با کاخ سفید پی برد. چرا که «خصومت و دشمنی» چهارچوب اصلی مناسبات ایران و آمریکا را تشکیل میدهد. با اینکه در طول چهل و سه سال گذشته دولتهای مختلف ایران بعضاً در برخی عرصهها از جمله «برجام» تعاملاتی با آمریکا داشتهاند، اما با این وجود رهیافت حاکم بر مناسبات، همواره خصومت بوده است، کمااینکه بر اساس شواهد و قرائن فراوان که تاکنون در قالب دهها جلد کتاب و گزارشهای عمومی و امنیتی منتشر شده است، در طول این سالها آمریکا با بهرهگیری از قدرت سخت و نرم خود، تمام قد علیه جمهوری اسلامی ایران عمل کرده است؛ موضوعی که در محافل سیاسی و امنیتی و اندیشکدههای آمریکایی از آن با عنوان «تغییر رژیم ایران» یاد میشود. در چهار سال گذشته و بعد از روی کار آمدن ترامپ در سال ۲۰۱۶ نیز این رویکرد تشدید شده و آمریکا تمام زور و توان غیرنظامی خود یعنی تحریمهای اقتصادی شدید را با عنوان «کارزار فشار حداکثری» در مقابل ایران پیاده کرده و به وجود آورده است که با شروط دوازدهگانه پمپئو، وزیر خارجه این کشور، جز تسلیم و متعاقب آن تغییر رژیم، مفهوم دیگری در بر ندارد. البته هرجایی هم که آمریکاییها گفتهاند دنبال تغییر رفتار هستند نه رژیم، چیزی جز «فریب» با هدف ایجاد اختلال در دستگاه محاسباتی سیاستگذاران و مسئولان عالی دولت نبوده است. نکته قابل تأملی که در این میان وجود دارد و دستاندرکاران دستگاه دیپلماسی بیشتر از هر کسی به آن واقفاند، این است که راهبردهای کلان سیاست خارجی آمریکا که با یک سیر و هدف «مشخص» و «انتهایی» پیگیری میشود، با جابجایی دولت در آمریکا و دست به دست شدن آن از دموکراتها به جمهوریخواهان و بالعکس، دستخوش تغییر نمیشود و اگر هم قرار بر تغییر باشد، این تغییر نه در «استراتژیها» و «سیاستهای کلان»، که تنها در «روشها» و «تاکتیکها» خود را نشان میدهد. در همین راستا سالهاست که مقابله با توطئهها، طراحیهای براندازانه و تضعیفکننده منافع و امنیت ملی ایران، جزو یکی از اولویتهای اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی است؛ اولویتی که با توجه به شرایط و روند تحولات و با در نظر گرفتن امکانات حصول به اهداف تعریف شده و بر اساس واقعیتهای استنباط یافته، در چهارچوب سیاستهای «مقابلهگرایانه» که در ادبیات سیاسی کشور به «استکبارستیزی» معروف است، تبیین و مشخص شده است. از ابتدای انقلاب نیز این اولویت با وجود برخی «غفلت»ها و «تخطی»های دولتی از آن، در چهارچوب یک «راهبرد بلندمدت» همواره مورد توجه و تأکید امام راحل و مقام معظم رهبری قرار داشته است. اینکه گفته شد تخطیها، منظور این است که بعضی «خوشبینیها» نسبت به سیاستهای ضد ایرانی آمریکا که حالا بنا به دلایل مختلفی اعم از تغییر ادبیات یا جابجایی دولتها در آمریکا رخ داده است، موجب «اعتماد»، «غفلت» و «سادهانگاری» عمق دشمنی آمریکا با ایران شده است. این در حالی است که در هر مقطع و در رابطه با هر موضوعی که در مواجهه با آمریکا غفلت و خوشبینی و اعتماد بر دستگاه محاسباتی مسئولان و تصمیمگیران حاکم شده، به قول رهبر معظم انقلاب «ضربه خوردیم» و بلافاصله کلیت کشور هزینه آن را داده است. مطالب گفته شده، از منظری خاص میتواند مقدمهای بر این اصول و در حقیقت اندیشههای کوتاه، اما ژرف و دوراندیشانه و حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی که تعیین سیاستهای کلان کشور را بر عهده دارند نیز باشد که بر این باورند «دشمنی ما با آمریکا همیشگی است» (بیانات در ۱۰ آبان ۱۳۶۸) و «مبارزه با استکبار (آمریکا) تعطیلپذیر نیست» (بیانات در ۲۰ تیر ۱۳۹۴). دلیلش هم بسیار ساده است؛ «دشمنی این جبهه، دشمنی موسمی و فصلی نیست ... یک دشمنی ذاتی و همیشگی است، هر وقت بتوانند ضربه بزنند، میزنند» (بیانات در ۱۸ دی ۱۳۹۸). اینکه چرا ذاتی، دائمی و همیشگی است، پاسخ آن هم کاملاً روشن بوده و در اندیشههای رهبری نهفته است؛ «مسئله این است که انقلابی با جوهر فکری اسلام، ممکن نیست از تعرض آمریکا و امثال آن، خود را بر کنار بداند. استکبار جهانی، بر تخت فرعونی امپراتوری زر و زورش که ننشسته تا صرفاً تماشا کند و بی تفاوت بماند و مشاهده کند که در میان ملت ها، فکرها و اندیشههایی رشد میکند که پایه این اندیشه ها، واژگون کردن تخت استکباری است» (بیانات در ۱۰ آبان ۱۳۶۸)؛ بنابراین در مقابله با رژیمی که دشمنی ما با آن بنا به دلایلی که اشاره شد، «همیشگی» است، باید همواره با یک نگاه بلندمدت و نه «اقتضائی» و مبتنی بر دستاوردهای مطلوب با آن مقابله و رفتار کرد. این طور نباشد که مبنای سیاستگذاریهای دولتی و دستگاه دیپلماسی در کشور، انتخابات آمریکا و آمد و شدهای «درون کاخ سفیدی» باشد. این یعنی نگاه اقتضائی به مهمترین موضوع سیاست خارجی کشور که مطمئناً تداوم و استمرار چنین نگاهی جز هزینه و تبعات برای کشور در بر نخواهد داشت. ترویج یک ادبیات خاص پیرامون مهمترین موضوع سیاست خارجی کشور با این مضمون که اجازه فرصت سوزی از نتیجه انتخابات آمریکا را به کسی نمیدهیم و یا اگر آقای بایدن به برجام برگردد حاضریم با آمریکا گفتگو کنیم، آن هم توسط مقامات عالی دولت و دستگاه دیپلماسی، علاوه بر اینکه پیام ضعف به دشمن درجه یک جمهوری اسلامی است، چیزی جز شتابزدگی و عدول از نگاه بلندمدت در سیاست خارجی نیست. مقاومت و فعالسازی ابعاد درونی و منطقهای آن در قالب «مقاومت فعال»، رویکرد اصلی و بلندمدت سیاست خارجی کشور به خصوص در سه سال گذشته بوده است که در ماههای اخیر به معنای واقعی کلمه و به اعتراف مقامات کاخ سفید و گزارشات محرمانه وزارت خزانهداری آمریکا، تمام زور و توان غیرنظامی ایالات متحده علیه ایران یعنی «راهبرد فشار حداکثری» را با آن همه هزینه، زمینگیر کرده و به «شکست» کشانیده است. این، نه یک شعار است و نه حرفی غیرمستدل بلکه یک «صحنه واقعی» است که همه در حال تماشای آن هستند. حتی متحدان نزدیک آمریکا نیز شکست راهبرد فشار حداکثری را اعلام کردهاند. در پایان توجه به این نکته ضروری است که امروز جمهوری اسلامی ایران با وجود کمبودهای شدید، اما در حوزههای نظامی و امنیتی به یک قدرت برتر در طراز قدرتهای اول جهانی تبدیل شده است. در حوزه سیاست خارجی نیز با وجود چالشهای فراگیر، اما توانسته است جبهه مقاومت اسلامی را به یک جبهه تعیین کننده و معادلهساز در سطح منطقه مبدل سازد که حتی قدرتهای بزرگ و سازمانهای بینالمللی هم نمیتوانند آن را نادیده بگیرند؛ این دو الگوی موفق، جز بر اثر پرهیز از شتابزدگی و حاصل طراحیهای بلندمدت در حوزه راهبردهای دفاعی و سیاست خارجی نبوده است که بخشی از آن در سازمانهایی خارج از دولت پیگیری شده است. حضور و فعالیت گروهها و چهرههای برجسته مقاومت در لبنان، یمن، سوریه، عراق، بحرین و کشورهای دیگر اسلامی که در بین ملتهای مسلمان و آزادیخواه از ارج و قرب و جایگاه ویژهای برخوردارند، «برآیند» نگاه بلندمدت و هوشمندانه و مدبرانه امام و رهبری مشخصاً در دو دهه اول انقلاب نسبت به مسائل منطقه و جهان اسلام و تشکیل یک جبهه قوی و فراملی علیه آمریکا بوده است که از طریق تأسیس سازمانهای غیردولتی، به ویژه نیروی قدس، پیگیری شده و به نتایج راهبردی و مطلوب منتهی گردیده است. گفتنی است، یکی از ویژگیهای خاص سیاست خارجی آمریکا و کشورهای اروپایی «صبر و با حوصله» بودنشان است. آمریکا و اروپاییها هیچ عجلهای در به نتیجه رسیدن اهداف سیاست خارجیشان ندارند. اجازه میدهند سیاست خارجیشان روال خودش را در مسیری که مشخص کردهاند به آرامی طی کند. مثلا وقتی کشوری را تحریم میکنند خیلی عجله ندارند که این تحریم حتماً باید در کوتاه مدت جواب دهد. برنامههایشان را طوری طراحی میکنند که در بلندمدت به بار مینشیند. مثلاً تحریم ایران جزو این طراحیهاست؛ لذا بهترین راه مقابله نیز همان روشی است که آنها به کار میگیرند، یعنی طراحی بلندمدت.