اما ریشه های این نظر قطعی رهبر انقلاب بر چه اصولی استوار است؟
۱. اجماع مسلمانان بر غاصب بودن رژیم صهیونیستی
آن چه بر اساس نظرسنجی های معتبر می توان به طور قطع درباره آن سخن گفت این است که در بین جامعه مسلمانان برخلاف اراده سیاسی برخی حاکمان جهان اسلام، رژیم صهیونیستی توسط اکثریت مسلمانان به رسمیت شناخته نمی شود. در واقع گرچه حوادثی همچون بهار عربی و ظهور و بروز داعش و طرح های عبری- عربی همچون پیمان ابراهیم و عملیات های پیچیده رسانه ای، مسئله فلسطین را به ظاهر از اولویت نخستین جهان اسلام خارج کرده اما همچنان در بین آحاد جامعه ۲ میلیاردی مسلمانان و در بین جامعه ۴۰۰ میلیونی کشورهای عربی، رژیم صهیونیستی اشغالگر فلسطین و غاصب بیت المقدس قبله نخست مسلمانان به عنوان پاره جدانشدنی از جهان اسلام است و براین اساس در عصری که حاکمیت ها دیر یا زود مجبورند به خواست مردم خود تن دهند، این دریافت و وجدان درونی جامعه اسلامی است که اراده خود را به رغم همه بازی های سیاسی و آرمان فروشی و ترفندهای رسانهای بر طرح های حاکمان و دولت های سازشگر تحمیل خواهد کرد.
۲.جبهه مقاومت مردمی علیه رژیم صهیونیستی قویتر از همیشه
در طول عمر ۷۵ ساله رژیم صهیونیستی از سال ۱۹۴۸ میلادی تاکنون این ادعا را می توان مطرح کرد که جبهه مقاومت مردمی علیه این رژیم به میزان کنونی قدرتمند نبوده است. رژیمی که در مقطعی بساط دو ارتش قدرتمند عربی (مصر و سوریه) را در کمتر از ۶ روز جمع کرده بود، بیش از یک دهه است که از پس گروه های مقاومت در داخل سرزمین های اشغالی و نوار غزه بر نمی آید به گونه ای که در جنگ های متعدد در سال های اخیر مجبور به برقراری آتش بس و در مواردی تن دادن به خواسته های جبهه مقاومت شده است.
در واقع ملتی که زمانی چشم به کمک ارتش های عربی داشت اینک دست بر زانوی خود نهاده و هسته های مقاومت را در درون سرزمین های اشغالی خود شکل داده و به رغم ۷۵ سال سرکوب سخت و بی رحمانه رژیم صهیونیستی بیش از هر زمان دیگری امید به نابودی رژیمی دارد که از هیچ اقدام بازدارندهای برای تثبیت ناامیدی فرو گذار نکرده اما اینک با مادرانی روبه روست که برخلاف گذشته نه تنها برای جلب کمک رهبران عرب ناله سر نمی دهند بله در شهادت فرزندان شان جشن می گیرند، زنانی که قرآن به دست و ا... اکبر گویان در برابر صهیونیست های مسلح می ایستند.
آری تاریخ نشان داده چنین ملتی که این چنین بر سر آرمان خود امید به پیروزی دارد و بر ظرفیت های درونی خود اتکا کرده، دیر یا زود حتی بدون حمایت خارجی اراده خود را تحمیل خواهد کرد و پیروز خواهد شد.
۳.رژیم صهیونیستی بیش از هر زمانی در مرز فروپاشی داخلی
اگرچه توطئه شکل گیری رژیم نژاد پرست صهیونیستی را باید از قبل از سال های ۱۹۴۸ میلادی جست و جو کرد اما آن چه عیان است حداقل در صد سال اخیر همه ابرقدرت ها چه انگلستان به عنوان استعمار پیر و چه در زمان جهان دو قطبی، آمریکا و شوروی؛ همه و همه در شکل گیری و حمایت از اسرائیل اتفاق نظر داشته اند و به شکل های مختلف اعم از اقتصادی، علمی، نظامی و سیاسی از آن حمایت کرده اند تا ملتی جعلی از نژادهای مختلف در قلب دنیای اسلام شکل بگیرد، رژیمی که اگرچه در ارزیابی ظاهری یکی از کشورهای پیشرفته در تولید علم و فناوری و دانش و کشاورزی و دامداری و ثبات اقتصادی و توسعه های نظامی است اما همه این ها که در این سال ها به مدد حمایت های سرمایه داری یهود و نظام سلطه شکل گرفته، بر بستری از شکاف های سیاسی و اعتقادی و نژادی بنا شده، شکاف هایی که بیش از هر زمان دیگری در ۷۵ سال گذشته آبستن التهابات و تشتت است. یهودیانی که اینک پس از ۷۵ سال به رغم تلاش(جنایت) نسل گذشته شان همچنان باید برای سرزمینی که متعلق به دیگری است، بجنگند. جوانانی که پس از گذشت ۷۵ سال جنگ میدانی و رسانه ای، خود را بیش از آن که اسرائیلی بدانند، لهستانی و روسی و آفریقایی و آمریکایی و آلمانی... میدانندو جامعه ای که به شدت دچار افراط و تفریط های دینی و فرقه ای شده که به سختی اجزای خود را می تواند تحمل کند. براین اساس است که جامعه شناسان سیاسی شرایط جامعه رژیم صهیونیستی را جامعه در حال فروپاشی از درون ارزیابی می کنند.
کوتاه سخن این که وقتی سه مولفه ای را که به اختصار به آن اشاره شد، در کنار برخی خلقیات قوم یهود می گذارید، این جمع بندی را می توان داشت که شاید برای پایان رژیم صهیونیستی لازم نباشد تا ۲۰۴۰ صبر کرد و در واقع براساس این واقعیت هاست که طبیعتا ارتباط و عادی سازی با رژیم نژادپرست و غاصبی که رو به اضمحلال است، برای حاکمان و دولت هایی که حتی آحاد افراد کشورشان مخالف عادی سازی هستند، قمار بر اسب بازنده ای است که شاید 80 سالگی خود را هم نبیند.
منبع: روزنامه خراسان/ دکتر سیدعلی علوی