در صحنه جهانی همچنان کشورهایی هستند که در ظاهر ادعای حقوق بشر سر داده اما خود در ردیف اول ناقضان حقوق بشر هستند. کانادا را میتوان در ردیف این کشورها قرار داد که همچون آمریکا و بزرگان اروپا هیچ جایگاهی در عرصه داخلی برای حقوق بشر قائل نیستند. کانادا که همچنان تحت سلطه انگلیس و استعمارگری آمریکا است با پروندهای سیاه به نام وضعیت بحرانی و غیر انسانی بومیان یعنی ساکنان و صاحبان اصلی این سرزمین مواجه است. جمعیت بومیان کانادا، یک میلیون و 600 هزار نفر تخمین زده میشود که چهار درصد جمعیت کل این کشور را تشکیل میدهند. به دلیل وجود ساختار فرهنگی و نابرابری سیستمی، بالاترین نرخ جرم، فقر و اعتیاد در میان این بخش از جامعه کانادا دیده میشود.بومیان کانادا اگرچه کمتر از همتایان خود در ایالات متحده رنج کشیده اند، اما آنها نیز طعم کشتار را چشیده و در قرن 21 نیز از حقوقی کامل و برابر با دیگران برخوردار نیستند.
دولت اشغالگر کانادا که در حقیقت نماینده ساکنین اصلی نبود با کشتار وسیع ساکنان بومی سرزمین های اشغالی، در ابتدا موقعیت خود را تثبیت کرد و بعد از آن به دنبال برنامه ریزی برای نسل کشی سیستماتیک بومیان کانادا بود . در کنار دستگیری و شکنجه و کشتار مردان و زنان بومی، دولت استعماری، طرح هایی نیز در جهت تخریب فرهنگ بومیان و تغییر هویتی آنان اجرا کرد . سیاستهای تبعیض آمیز و غیر انسانی که از آن با عنوان نسل کشی میتوان یاد کرد موجب شده تا جمع کثیری از زندانیان این کشور را بومیان تشکیل دهند.
یک دهه پیش زمانیکه جاستین ترودو نخستوزیر کانادا روی کار آمد، وعده «ازسرگیری کامل رابطه بین کانادا و مردم بومی» را داد.حزب لیبرال او متعهد به اجرای پیشنهادات یک کمیسیون دولتی شد که شامل حذف زندانیان بومی بیش از حد مقرر، طی ۱۰ سال بود.گزارشهای اخیر نشان میدهد که با نزدیک شدن به زمان کنارهگیری ترودو از رهبری حزب لیبرال، جمعیت بومیان در زندانهای کانادا بیشتر شده است. بومیان اکنون حدود یکسوم زندانیان فدرال را تشکیل میدهند. این در حالی است که این آمار در سال ۲۰۱۵ حدود یکپنجم بود. این روند از گذشته تا به امروز ادامه داشته است چنانکه در گزارش سال ۲۰۱۸ دیدهبان حقوق بشر تاکید شده بود که بومیان این کشور هنوز به حداقلهای زندگی مانند آب آشامیدنی دسترسی ندارند و ۴۰ درصد از بومیان کانادا نیز به دلیل سوء تغذیه و عدم دسترسی به غذای مناسب دچار دیابت نوع ۲ شدهاند.
زنان بومی کانادا قربانیان خاموش
دولتمردان کانادا در حالی ژست حمایت از حقوق زنان میگیرند و با این ادعا نیز به نسخه نویسی و حتی پرونده سازی علیه کشورها در سازمان ملل می پردازند که در داخل این کشور وضعیت زنان بومی یک رسوایی بزرگ است. طبق یک تحقیق ملی در کانادا، ناپدید شدن یا قتل هزاران زن و دختر بومی در دهههای اخیر در این کشور بهعنوان «یک تراژدی ملی در ابعاد وسیع» و «نسل کشی» نامیده شده است. سیاست ها و اقدامات دولتی که ریشه در استعمار و ایدئولوژی استعماری داشتند، علت اصلی ناپدید شدن هزاران زن بومی در کانادا هستند. عفو بینالملل نیز گزارشی درباره وضعیت زنان و دختران بومی منتشر کرده است؛ براساس این گزارش، زنان و دختران بومی با بالاترین میزان قتل در کانادا مواجه هستند. زنان و دختران بومی ۱۶ درصد از کل قربانیان قتل زنان، ۱۱ درصد از زنان ناپدیدشده را تشکیل میدهند؛ آنا همچنین ۶ برابر بیشتر از زنان و دختران غیربومی با احتمال ناپدید شدن یا قتل مواجه هستند. خبرگزاری فرانسه نیز در گزارشی درباره قتل زنان بومی کانادایی با عنوان «ما زباله نیستیم»، به وحشتی که زنان بومی در زندگی در سرزمین مادری متحمل میشوند، پرداخته است.یکی دیگر از جنایات سازمانیافته دولت کانادا، مربوط به اجرای پروژه عقیمسازی زنان بومی با هدف جلوگیری از فرزندآوری آنهاست. حدود ۱۲ هزار زن بومی از دهه ۱۹۷۰ تاکنون در معرض عقیمسازی اجباری قرار گرفتند. نکته فاجعه آمیز آن است که کشورهای غربی مدعی حقوق بشر در برابر این وضعیت زنان بومی کانادا سکوت کردهاند که این دوگانی رفتاری فجایع بزرگی علیه زنان بومی این کشور رقم زده است.
سیستم مدارس شبانهروزی که بین سالهای ۱۸۳۱ تا ۱۹۹۶ فعالیت میکرد، حدود ۱۵۰ هزار کودک بومی را از خانوادههای خود جدا و به مدارس شبانهروزی فرستاندند که به قتل و عام سراسری آنها منجر شد.
گورهای دسته جمعی کودکان بومی
از زمان شکل گیری کشوری تحت عنوان کانادا در قرن نوزدهم ، دولت این کشور در طرحی که برای "آشناکردن بومیان با فرهنگ مدرن" به اجرا در آمد، کودکان خانواده های بومی در کانادا را از خانواده و قبیله شان جدا می کرد و آنها را در مدارس شبانه روزی و نزد خانواده های سفید پوست به فرزند خواندگی می فرستاد.
سیستم مدارس شبانهروزی که بین سالهای ۱۸۳۱ تا ۱۹۹۶ فعالیت میکرد، حدود ۱۵۰ هزار کودک بومی را از خانوادههای خود جدا و به مدارس شبانهروزی فرستاندند که به قتل و عام سراسری آنها منجر شد. گزارش یک کمیسیون فدرال نشان میدهد در این مدارس اعضای یک خانواده از هم جدا نگهداشته میشدند. علاوه بر این استفاده از نام بومی توسط دانشآموزان ممنوع بوده و باید نام مسیحی اروپایی خود را میپذیرفتند و حق نداشتند به زبان بومی خود صحبت کنند. بسیاری از این کودکان با بیماری، خودکشی، در سوانح و یا در هنگام فرار از این مدارس جان خود را از دست دادند. همچنین جمع زیادی از این کودکان به خانههایشان بازنگشته و در گورهای بینامونشان دفن شدند. البته گویی برای دولتمردان کانادا این نسل کشی کودکان به یک امر عادی مبدل شده است چنانکه در برابر قتل عام 17 هزار کودک در نسل کشی غزه سکوت و به ارسال تسلیحات به رژیم صهیونیستی برای کشتار بیشتر پرداختند.
جنایتکارانی جهانی
البته باید در نظر داشت که پرونده سیاه کانادا به همین جا ختم نمیشود چنانکه به این پرونده باید همراهی با کشتار در افغانستان، لیبی، کشتار هزاران زن و کودک با مشارکت در تروریسم اقتصادی و تحریمی غرب علیه سایر کشورها، مشارکت در زنان و مردان و کودکان طرفین جنگ اوکراین با ارسال تسلیحات و حمایت از استمرار جنگ علیه روسیه، میزبانی از گروههای تروریستی همچون منافقین که دستشان به خون هزاران زنگ و کودک آغشته است، میزبانی از اختلاس گران و غارت گران اموال عمومی، مشارکت در قاچاق زنان به سوریه و عراق برای داعش، حمایت همه جانبه از جنایات صهیونیستها بگونهای که ترودو رسما خود را یک صهیونیست مینامد و... را نیز باید افزود. کانادا نشان داده است که نه تنها حق اظهار نظر در باب حقوق بشر را ندارد بلکه باید به جرم جنایاتی که علیه بومیان در داخل و نیز انسانهای بی گناه بیشماری در سراسر جهان صورت داده و نقش مستقیمی که در ایجاد و همراهی با ترویسم بویژه تروریسم انگلیسی – آمریکایی دارد باید مورد بازخواست و مجازات قرار گیرد.