تاریخ انتشار : ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۱  ، 
کد خبر : ۲۷۴۴۸۶

مروری بر تلاش‌های ناکام دشمنان علیه انقلاب اسلامی (بخش پنجم)

تهیه و تنظیم: سیدمهدی حسینی ـ مقدمه: استان خوزستان واقع در جنوب غربی ایران با استان‌های ایلام، لرستان، چهارمحال‌وبختیاری، بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد همسایه است و همچنین از سمت غرب با کشور عراق مرز مشترک دارد و از جنوب در خلیج‌فارس ساحل انداخته است، این استان رودهای متعددی دارد و تنها رودخانه قابل کشتیرانی در ایران، یعنی رود کارون در این استان قرار دارد. سایر رودخانه‌ها مانند کرخه و دز نیز رودهای پرآب آن هستند. شهر اهواز مرکز استان خوزستان است و شهرهای مهم آن عبارتند از: آبادان، خرمشهر، رامهرمز، شوش، شوشتر، اندیمشک، دزفول، بندر امام‌خمینی، ایذه، بهبهان و مسجدسلیمان. استان خوزستان یکی از سرزمین‌های کهن در تاریخ تمدن بشری است و قرن‌ها در دوره ایران باستان و پیش از آن با مرکز دولت عیلام و شوش همچنان یکی از مناطق مهم ایران بوده است. دانشگاه جندی‌شاپور یادگاران دوران استو پس از ورود اسلام به ایران فتح شد و مردم این منطقه مانند سایر نقاط ایران دین اسلام را پذیرفتند و بعد به سبب نزدیکی به مرکز خلافت عباسی در بغداد زیرنظر خلفای عباسی اداره می‌شد. در زمان صفویه و پس از آن در رابطه با نیروی دریایی مورد توجه قرار گرفت. در دوره قاجار و طی جنگ‌های جهانی بارها خوزستان به‌وسیله نیروهای انگلیسی اشغال شد و انگلیسی‌ها تا سال ۱۳۳۱ شمسی بر منابع نفتی این منطقه تسلط داشتند. این استان به دلیل نفت‌خیز بودن نقطه اتکای اقتصاد ایران بوده است. به‌جز نفت، محصولات کشاورزی این استان یکی از پردرآمدترین منابع درآمد ایران است.

بستر تاریخی خوزستان

در بستر تاریخی استان خوزستان جریان‌های سیاسی‌، فرهنگی و اقتصادی وابسته به استعمار انگلیس اقدام به توطئه و دسیسه‌ها کردند. همچنین مورد دخالت رژیم بعث عراق بود که با ترویج اندیشه‌های تفرقه‌افکنی بین شیعه و سنی، عرب و عجم حیله‌های‌شان آشکارتر می‌شد. مردم ایران سالیان طولانی بدون توجه به قومیت و ملیت انسان‌ها در کمال آسایش در کنار هم با مذاهب و نژادهای مختلف زندگی می‌کردند و هیچ‌گاه از جریان‌های حزبی، گروهی، قومی مانند حزب بعث عراق اثرپذیر نبودند، اما دشمنان اسلام با دامن زدن به شایعات اختلافات قومی و نژادی، توطئه‌ها و دسیسه‌ها کرده‌اند، به‌طوری که پس از پیروزی انقلاب اسلامی طرح مسئله خودمختاری، اختلاف عرب و عجم را به‌صورت موضع‌گیری‌های نظامی و سیاسی درآوردند. رژیم بعث عراق برنامه‌های خود را مخفیانه طراحی و اجرا می‌کرد. او علاوه بر تحرکات مرزی، اقدامات گسترده‌ای در داخل خوزستان در پشتیبانی از جریان ضدانقلاب داخلی انجام می‌داد و عرب‌زبان بودن بخشی از مردم خوزستان دستاویز مناسبی برای طرح جدایی خوزستان از ایران شده بود و با طرق مختلف؛ با فرستادن پول و اسلحه موجب نگرانی مسلمانان دو کشور ایران و عراق شده بود. برای نمونه هنگامی که وزیر خارجه وقت ایران با وزیر خارجه عراق وارد مذاکره شدند، سفیر رژیم بعث عراق درباره مسائل مرزهای ایران زیرکانه آن را سوءتفاهم تلقی کرد و گفت: «ایران و عراق مرزهای طولانی دارند و ممکن است گاهی پیشامدهایی رخ دهد و در این موارد با توجه به کلیه قراردادهای بین دو کشور به بررسی مسئله می‌پردازیم و در رفع آن می‌کوشیم... اجازه نمی‌دهیم کشوری در امور داخلی ما دخالت کند، در امور داخلی کشورهای دیگر به‌ویژه کشور همسایه‌ای چون ایران دخالت نخواهیم کرد... ما قاچاق اسلحه از عراق به ایران را شدیداً محکوم می‌کنیم...»

طرح توطئه در خوزستان

با دخالت‌های رژیم بعث عراق، توطئه‌ها و جنایت‌هایی در استان خوزستان رقم می‌خورد. نویسنده کتاب «گام‌به‌گام با انقلاب» که خود شاهد ماجرا بوده در صفحه ۲۱۷ کتاب آورده است: «روز پانزدهم تیرماه ۵۸ در محله‌ای به‌نام «بریم» چندین سرقت مسلحانه انجام می‌پذیرد و پشت سر آن محله‌های کوچک آبادان و خرمشهر مورد هجوم نقاب‌پوشان مسلح قرار می‌گیرد، پلیس هیچ حرکتی از خود نشان نمی‌دهد و هر جا که پاسداران می‌خواهند دخالت کنند، مورد شماتت قرار می‌گیرند و درست روز دوازدهم تیرماه ۵۸ مردم فقیر و کپرنشین عرب و فارس‌زبان‌ها و اصناف و بازاری‌های مؤمن طی چند تلگراف و جمع‌آوری تومار راه‌پیمایی، حمایت خود را از انقلاب و امام اعلام می‌کنند و در پی آن ضدانقلاب در پی تخریب و انفجار برمی‌آید و در چندین نقطه خوزستان لوله‌های نفت خام را منفجر می‌کند، در تاریخ ۱۹ تیرماه ۵۸ چندین لوله نفت خام اهواز به آبادان و دارخوین به اهواز منفجر می‌شود. از طرفی جنگنده‌های عراقی روستاهای خوزستان را بمباران می‌کنند و از طرفی دیگر گروهی به‌نام «چهارشنبه سیاه» همه انفجارها و آتش‌سوزی‌های اخیر آبادان و خرمشهر را برعهده می‌گیرد و ادعا می‌کند که استاندار خوزستان به‌سبب کشتن تعدادی عرب باید محاکمه شود و در پی آن عده‌ای به هواخواهی این گروه راه‌پیمایی می‌کنند. به‌طور کلی غیر از گروهک‌های مختلف، دو جناح به‌طور آشکار با هم در نزاع هستند؛ یکی طرفدار گروه «چهارشنبه سیاه» و دیگری طرفدار شیخ‌شبیرخاقانی از روحانیون خرمشهر...»

تحریک تعصبات قومی

جمعی از عناصر سیاسی با استفاده از تعصبات قومی به اسم خلق عرب سازمانی تشکیلاتی به‌نام «دفتر سیاسی خلق عرب» را سامان می‌دهند که در واقع شاخه‌ای از جریان جبهه التحریر از عوامل انگلیس بوده‌اند و به ظاهر ریاست آن را به عهده «شیخ‌شبیرخاقانی» روحانی سابقه‌دار و پرنفوذ اما ساده‌اندیش و فریب‌خورده می‌گذارند که «شیخ‌عیسی» آن را مدیریت می‌کرده است. این مجموعه در یکی از اعلامیه‌هایش آورده است: «دشمنان خلق عرب بدانند اگر ما فاقد اسلحه ‌اتشین باشیم به اسلحه قاطع ایمان به خداوند مسلح هستیم، ما جزئی از خلق‌های ایران به شما می‌آییم. هرگز اسلحه خود را بر زمین نمی‌گذاریم، مگر تا تحقق دست آوردن حقوق شرعی و قانونی خود و همچنین ساختمان سازمان سیاسی خلق عرب که توسط رژیم شاه غصب شده بود تنها یک بنای تاریخی است و این خانه ماست...» علاوه بر اعلامیه‌های اینچنینی در مصاحبه‌ای با تشدید امید ایران، در پاسخ به این پرسش که آیا فکر می‌کنید دادن خودمختاری به خلق عرب موجب از بین رفتن مشکلات موجود و چرخش چرخ‌های اقتصادی این منطقه می‌شود؟ می‌گوید: «ما علمای تشیع همیشه خواهان عدالت بر طبق ضوابط اسلامی هستیم و به نظر من چنانچه به تمام خلق‌ها و گروه‌ها حقوق شرعی و قانونی آنها داده شود، ان‌شاءالله مشکلی در پیش نخواهند داشت.» وی همچنین در پاسخ به پرسش دیگری که «نظرتان در مورد متن پیش‌نویس قانون اساسی چیست؟ می‌گوید: «تنها چیزی که در مورد متن پیش‌نویس قانون اساسی می‌توانم ذکر کنم این است که متأسفانه علی‌رغم مذاکراتی که با آقای بازرگان داشتیم، هیچ حقی برای خلق عرب منظور نشده است.» در پی این موضع‌گیری‌ها که عمدتاً حول محور خلق عرب، حقوق خلق عرب، خودمختاری و در نهایت اندیشه تجزیه‌طلبی صورت می‌گرفت توطئه‌ای بود که از طرف دشمنان انقلاب اسلامی مدیریت می‌شد تا اینکه آشوب منطقه خوزستان را فرا گرفت و در خرمشهر فاجعه‌ای رخ داد و تعداد زیادی کشته و مجروح بر جای گذاشت.»

ادامه غائله‌آفرینی

پس از پیروزی انقلاب، با طرح توطئه و با دخالت‌های رژیم بعث عراق، سامان دادن تشکل‌های سیاسی با مشی مسلحانه، انفجارات مسیر راه‌آهن و لوله‌های نفت، غائله‌ای در خوزستان ایجاد شده بود، اما بیشترین حجم آن در خرمشهر در نزدیکی مرز عراق رقم می‌خورد. فجیع‌ترین جنایت‌ها تهاجم به بندر گمرک، بازار و مغازه‌ها و آتش زدن مراکز دولتی و هجوم به کلانتری شهر بود که هر یک ماجرایی دارد. در یکی از این روزها فرمانده پاسداران نیروهای اعزامی از خرم‌آباد لرستان به‌نام «انوشیروان رضایی‌فر» ترور می‌شود و به شهادت می‌رسد، با انتشار این خبر، خرمشهر به حالت تعطیلی درمی‌آید و مردم در مسجد جامع جمع می‌شوند و مراسم تشییع باشکوهی برای او برگزار می‌کنند و در روزهای بعد در مراسم ختم و سوگواری در مسجد جامع، ناگهان در بین انبوه مردم عزادار نارنجک منفجر می‌شود و هفت نفر از پاسداران به شهادت می‌رسند و حدود هفتاد نفر از اهالی مجروح می‌شوند. آن روز، روز غم‌انگیزی بود، اما همگان به حقانیت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و پاسداران واقف می‌شوند. پس از چندی با کمک مردم، عده‌ای دستگیر و محاکمه می‌شوند و نیروهای هوادار انقلاب به‌خصوص پاسداران اعزامی در تهران به اوضاع شهر مسلط می‌شوند، حوادث دیگری واقع می‌شود که به‌دنبال آن در همان ایام چند خانه مجاور مسجد جامع مورد بررسی قرار می‌گیرد و چندین سلاح سنگین و دینار عراق به‌دست می‌آید. منزل شیخ‌شبیر خاقانی هم محاصره می‌شود و پس از بازرسی از منزل او تعدادی سلاح به‌دست می‌آید. بالاخره در تاریخ ۲۸ تیرماه ۵۸ شیخ‌شبیر دستگیر و از خرمشهر به قم فرستاده می‌شود. ضدانقلاب دنبال غائله دیگری بودند که یکی پس از دیگری خنثی می‌شود.

تجاوز رژیم بعث عراق و آغاز جنگ تحمیلی

ماجرای ترور، انفجار لوله‌های نفتی و مسیر خط آهن، حمله به پاسگاه با آرپی‌جی۷ و شایعات گسترده، تجاوز مرزی عراق، جذب جوانان خوزستانی و آموزش آنها در عراق و موارد اینچنینی تا شهریور سال ۱۳۵۹ ادامه داشت، عراق در این مدت هجده ماه روزبه‌روز تحرکاتش را در مرزهای ایران بیشتر می‌کرد که جملگی جهت آمادگی برای جنگی گسترده و جداسازی خوزستان در ایران بود. طبق اسناد منتشر شده عراق با گردآوری گروه‌های منحل‌شده به‌نام‌های خلق عرب، با برقراری تماس‌های مکرر با آنها همواره بر جدایی‌طلبی تحریک می‌کرد و مهم‌ترین هدفی که رژیم بعث عراق دنبال می‌کرد تجزیه خوزستان و الحاق آن به خاک عراق بود. رژیم صدام تصور می‌کرد به محض تجاوز و ورود به خوزستان، اعراب ساکن آنجا از آنها حمایت خواهند کرد و علیه دولت و نظام جمهوری اسلامی با رژیم بعث همکاری می‌کنند. در طول جنگ استان خوزستان، به‌ویژه شهرهای مرزی آن مانند آبادان، خرمشهر، سوسنگرد و... خسارات فراوانی دیدند و برخی از شهرهای خوزستان مانند دزفول، هویزه را به اشغال درآوردند و ویران کردند. در طول جنگ تعداد زیادی از مردم جنگ‌زده مناطق اشغال‌شده خوزستان به سایر مناطق در داخل کشور انتقال داده شدند. مردم خوزستان در طول جنگ با تقدیم ده‌ها شهید، سهم بسزایی در دفاع از مرزهای کشورـ داشتند که ماجراهای آن در کتاب‌های مستقل به‌طور مبسوط بحث شده است.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات