جايزه صلح نوبل و ديگر جوايز اهدايي از سوی نهادهاي بينالمللي در دهههای اخير به معياري براي ارزيابي و سنجش و نرمالسازي بسياري از امور سياسي، فرهنگي، اقتصادی، علمي و... تبديل شده است. غرب در فرايند جهانيسازي و گسترش سيطره تمدني خود، از اين ابزار براي همراهسازي نخبگان ديگر کشورها بهره ميگيرد[...]
یادداشت: جايزه
صلح نوبل و ديگر جوايز اهدايي از سوی نهادهاي بينالمللي در دهههای اخير
به معياري براي ارزيابي و سنجش و نرمالسازي بسياري از امور سياسي، فرهنگي،
اقتصادی، علمي و... تبديل شده است. غرب در فرايند جهانيسازي و گسترش
سيطره تمدني خود، از اين ابزار براي همراهسازي نخبگان ديگر کشورها بهره
ميگيرد؛ از این رو هر چه کشورها بيشتر دچار بحران هويت و معنا بوده و از
نداشتن خودباوري و استقلال فرهنگي رنج ميبرند، ميل به موفقيت در
جشنوارههايي، چون اسکار و... در اين جوامع بيشتر میشود. جالب آنکه
سالهاي متمادي است که سياسي بودن و مديريت جهتمند اهدای چنين جوايزي براي
بسياري از آگاهان و صاحبان بصيرت آشکار شده است، به ویژه در جايي که امثال
اوباما، کارتر، اسحاق رابين، شيمون پرز و... برندگان آن باشند!
آخرين
برگه رسوايي چنين جوایزي، جناياتي است که در روزهاي اخير در ميانمار در حال
رقم خوردن است! در حالي که «آنگ سان سوچي» برنده جايزه نوبل در سال 1991
در رأس اين کشور قرار دارد. سوچي کسي است که با شعار صلح، آزادي و دموکراسي
جوايز دیگري، چون نشان لژيون دونور (فرانسه)، جايزه ساخاروف، جايزه
بينالمللي سيمون بوليوار (ونزوئلا)، جايزه جواهر لعل نهرو (۱۹۹۲) و جايزه
اولاف پالمه را نيز کسب کرده است.
نسلکشي در اين کشور از سال 2012
میلادی کليد خورده و در موج جديد خود اين روزها با جنايات باورنکردني همراه
شده است؛ اين در حالي است که سوچي و حاميان غربیاش! به جای تلاش برای
توقف این جنایات، ضمن حمایت از جنایتکاران، این فجایع انسانی را به سطح
درگیریهای مختصر قومی تقلیل میدهند.
چنین عملکردی به خوبی حکایت از آن
دارد که چطور اهدای چنین جوایزی به بازیچه و ابزاری برای پیشبرد اهداف
استعماری تبدیل شده و گردانندگان پشت صحنه با برندسازی چهرههایی وابسته و
نفوذی، تلاش دارند دیگر جوامع را مدیریت و مهار کنند، غافل از اینکه در
کنار آن روند اعتبازدایی از جوایز بینالمللی سرعت بیشتری یافته است. به
فرموده رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی «فاتحه جایزه [صلح] نوبل و نوبل
را اینها خواندند با این کار. [دادنِ] جایزه صلح نوبل به یک انسانِ به
این بیرحمی! زن و این همه بیرحم!»