(روزنامه شرق ـ 1396/12/05 ـ شماره 3093 ـ صفحه 3)
نقبي به انتخابات ٨٤
عباس عبدي با انتشار مطلبي تحليلي در كانال آينده با عنوان «آيا در انتخابات نهم تقلب صورت گرفته است؟» به تحليل آماري آن انتخابات و برخي اتفاقاتش پرداخته است. در اين مطلب آمده است: «انتخابات نهم به دليل نزديكي آرا، بهويژه در دور اول، حساسيت فراواني را نسبت به بروز تقلب به سود آقاي احمدينژاد برانگيخت كه در اين خصوص مقايسه آراي آقاي احمدينژاد و هاشمي در دور اول و دوم ميتواند راهگشاي فهم موضوع باشد. نكته مهم اينكه آراي بالاي آقاي هاشمي بهطور معناداري در شهر رفسنجان و ديگر شهرهاي كرمان تحقق يافته است، اما آراي بالاي آقاي احمدينژاد بهطور مشخص در استانهاي يزد، اصفهان و قم و تهران تحقق يافته است. هرجا آقاي احمدينژاد آراي بيشتري كسب كرده، مشاركت افراد بيشتر بوده است؛ به عبارت ديگر حضور وي در انتخابات موجب حضور افراد جديدي در پاي صندوقها شده است كه در صورت غياب وي آنان حاضر به رأيدادن نميشدند، اين واقعيت با رأي بالاي آقاي احمدينژاد نزد نيروهاي مذهبي در سه استان قم، يزد و اصفهان انطباق ندارد، زيرا اين نيروها فارغ از حضور يا عدم حضور آقاي احمدينژاد لزوما برحسب اعتقادات خودشان در انتخابات شركت ميكردند و نميتوان تصور كرد كه آنان صرفا بهواسطه حضور آقاي احمدينژاد حاضر شدهاند، ولي تنها راهي كه براي تحليل اين رابطه باقي ميماند اين تحليل است كه در حوزهها افزايش آراي مصنوعي رخ داده است. مگر اينكه اين ويژگيها را رد كنيم و معتقد شويم كه بخش عمدهاي از رأيدهندگان به وي كساني بودهاند كه نااميد از مشاركت بوده و بهطور طبيعي در انتخابات شركت نميكردند و صرفا به دليل حضور آقاي احمدينژاد به حضور در پاي صندوق تن دادهاند. اگر رأيدهندگان به آقاي احمدينژاد در دور اول فقراي جامعه بودند، شايد اين تحليل قابل قبول بود، ولي روشن است كه آراي بالاي آقاي احمدينژاد در چهار استان توسعهيافته كشور يعني تهران، يزد، قم و اصفهان و آراي بسيار كم او در استانهاي ايلام، بلوچستان، كردستان و گلستان مؤيد اين است كه مسئله رأيدادن به وي حداقل در دور اول صرفا ايدئولوژيك بوده و ربطي به مسئله فقر اجتماعي و اقتصادي نداشته است. از طريق ديگري نيز ميتوان ميزان تخلف احتمالي را در دور اول سنجيد. مقايسه درصد آراي احمدينژاد و درصد مشاركت در حوزههاي مختلف معرف مناسبي براي اين امر است. بيشترين درصد مشاركت به حوزه شميرانات برميگردد حدود ٨٠٠ درصد كه اين امر به دليل حضور بسيار زياد مردم در روزهاي جمعه در مناطق شميرانات است... البته يك تحليل ديگر هم براي فهم اين آرا باقي ميماند و آن اين است كه تعداد قابل توجهي از افرادي كه كليت نظام را قبول ندارند و حاضر به شركت در انتخابات هم نبودهاند، تصميم گرفتهاند كه به آقاي احمدينژاد رأي دهند تا مسائل به كلي حل شود، اما اين مسئله اگر براي آراي تهران قابل قبول باشد، درصد آرا در يزد، قم، اصفهان و شهرري جز با فهم افزايش نظاممند آرا قابل درک و تحليل نيست».
واكنشها به احمدينژاد
اما نخستين واكنش به نامه احمدينژاد را عباسعلي كدخدايي، سخنگوي شوراي نگهبان، داشت كه ساعتي پس از انتشار نامه با ذكر خاطرهاي از ديدارش با محمود احمدينژاد در ٢٥ خرداد ٨٨ خواست تا پاسخ او را بدهد. او در كانال تلگرامياش نوشت: «ظاهرا دوشنبه ٢٥ خرداد ٨٨ بعدازظهر از دفتر رئیسجمهور وقت اطلاع دادند که آقای رئیسجمهور ساعت ٢١:٣٠ منتظر شماست. تعجب کردم چون ارتباط و رفتوآمدی نداشتم. سؤال کردم از دفتر ایشان بپرسند موضوع چیست؟ پاسخ این بود که برخی مسائل روز... به همراه رئیسجمهور به یکی از اتاقها رفتیم. بعد از تعارفات گفت چرا نتیجه انتخابات را اعلام نمیکنید؟ -منظور اعلام صحت انتخابات از سوی شورای نگهبان بود- گفتم هنوز شکایتها بررسی نشده است و در زمان دریافت و بررسی شکایات هستیم. قطعا بعد از بررسی شکایات، نتیجه نهایی اعلام خواهد شد. اصرار از ایشان که نتیجه را زودتر اعلام کنید و مقاومت از سوی من مبنی بر اینکه تا زمانی که شکایات رسیدگی نشود، امکان اعلام صحت انتخابات نیست. البته موضوع دیگری نیز مطرح شد که فعلا از حوصله این متن خارج است.
یادآوری این نکته ضروری است که این نظر از سوی سایر اعضای محترم شورا نه تنها مورد قبول واقع نگردید، بلکه مهلت قانونی رسیدگی به شکایات با موافقت رهبر معظم انقلاب تمدید هم شد». كدخدايي در ادامه نوشت: «حالا باید دید چه کسانی دنبال مهندسی انتخابات بودند؟ شورای نگهبان یا مهندسی در کسوت مقام اجرائی؟». حسامالدین آشنا هم در مطلبی احمدینژاد را مخاطب کنایههای خود قرار داده و نوشته است: «تو راست میگویی! حق کلا با توست. فقط درباره عملکرد هشتسالهات هم پاسخگو باش. درمورد حامیان قبلی و منتقدان فعلیات هم سخن بگو». جليلي هم در كنايهاي به احمدينژاد گفته است: «وقتی مقام معظم رهبری کسی را در مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب میکند برای آن است که آن فرد نظراتش را بگوید و در آن بستر برای اصلاح امور به رهبری کمک کند. نمیشود سکوت کنید، گاهی در جلسات باشید، گاهی نباشید، آنجایی که باید حضور داشته باشید، حضور نداشته باشید و بعد در نهایت مدعی هم بشوید». محمدعلی رامین درباره نامه احمدینژاد به رهبري معتقد است: احمدینژاد به وعده فروپاشی نظام اسلامی و حمایت شیطان دل خوش کرده است. او فقط یک شیطان حقیر و ابله است که خودش را ناپلئون بناپارت پنداشته تا میوه انقلاب را بچیند. بخشی از یادداشت احمدينژاد نامههايش را با عنوان خادم ملت امضا ميكند. محسن رضايي هم در كنايهاي به او گفته است: «عدهای که خود را خادم میدانند از روی جهل در کنار دشمن قرار میگیرند، اگر کسی میخواست نصیحت کند، نباید ادبیاتش در کنار ادبیات دشمن قرار گیرد، خدمت به مردم این نیست که در کنار دشمن قرار بگیریم، اصلاح امور راه دیگری دارد». وزیر ارشاد هم در توييترش نوشت: «بیریشگی و شارلاتانیسم دو مخاطره سیاستورزی ایرانی است از مشروطه که به رضاخان رسید و از شهید رجایی که به بدلسازی جعلیاش انجامید. از تاریخ بیشتر بیاموزیم». حمید رسایی هم او را ياور شيطان ناميده و نوشته است روزگاری از حامیان پروپاقرص احمدینژاد بود و یکتنه به مصاف همه منتقدان احمدینژاد میرفت، حالا دیگر ابایی ندارد از اینکه اعتراضات تندوتیزش را از رئيسجمهور محبوب سابقش بیان کند و آنچنان انتقاد میکند که انگارنهانگار روزی شیفته رئیس دولت نهم بوده است.
http://www.sharghdaily.ir/News/162899
ش.د9605249