صبح صادق >>  خرد >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۴:۲۲  ، 
کد خبر : ۳۶۳۵۰۴

پاسخ سخت عاقلانه است؟

پایگاه بصیرت / احسان بهاری/ کارشناس سیاسی
در بخشی از اطلاعیه شماره 2 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و پس از شهادت «اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی حماس آمده است: «بی‌تردید این جنایت رژیم صهیونیستی با پاسخ سخت و دردناک جبهه مقتدر و عظیم مقاومت، به‌ویژه ایران اسلامی مواجه و برکات مجاهدت‌های شهید القدس دکتر اسماعیل هنیه در دفاع از آرمان و حقوق ملت فلسطین یاری‌بخش آنان خواهد بود.» این «پاسخ سخت» برگرفته از پیام رهبر معظم انقلاب است که فرمودند: «ما در این حادثه تلخ و سخت که در حریم جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است، خونخواهی او (اسماعیل هنیه) را وظیفه‌ خود می‌دانیم.»
هدف از آوردن این مقدمه پاسخ دادن به این پرسش است که آیا وقتی از پاسخ سخت صحبت می‌کنیم، از یک امر احساسی صحبت می‌کنیم؟ یا اینکه این موضوع فراتر از احساسات و عقلانیت محض است؟
هر چند انتقام در ساختار مقابله به مثل و عدالت تقابلی، حقی ثابت است که عقل فطری و نقل وحیانی آن را می‌فهمد و امضا می‌کند و عاقلان و مؤمنان به آن ایمان و گرایش دارند و انجام می‌دهند. «انتقام» یک سنت الهی در ساختار نظام احسن است که مبتنی بر عدالت است و همان‌گونه که خدا انتقام می‌گیرد، مردمان نیز از این حق الهی برخوردار هستند تا در چارچوب عدالت انتقام بگیرند و مجرم را کیفر دهند.
با این حال، موضوعی که این روزها آب و تاب رسانه‌ای به خود گرفته، این است که با وجود اینکه ترور یک مقام رسمی با گذرنامه دیپلماتیک در تهران با محکومیت‌های گسترده جهانی مواجه است و بسیاری از رهبران کشورهای جهان این اقدام صهیونیست‌ها را به شدت محکوم کرده و بعضاً این کار را «نفرت‌انگیز»، «دامن زدن به ناآرامی‌ها»، «حماقتی که می‌تواند کل منطقه را به آتش بکشد» و «بازی با آتش» خوانده‌اند! صرف محکوم کردن و بی‌پاسخ گذاشتن این مسئله همان برنامه عاقلانه‌ای است که از ما انتظار می‌رود یا باید در مقابل این موضوع پاسخ سخت داده شود؟
اصل مطلب این است که درباره این موضوع دو دیدگاه حاکم است: یک طیف که می‌گویند دشمن هر غلطی کرد، نباید پاسخ داد که این وجه هیچ معقولیت دینی، اجتماعی و عقلانی ندارد؛ چرا که دشمن را جری‌تر و خط جولان آن را در کشور وسیع‌تر می‌کند. این گروه همان افرادی هستند که زمانی مقامات رژیم صهیونیستی درباره آنها گفته بودند بهترین سرمایه‌های اسرائیل در ایران هستند! اما باز آمریکا و آن چند کشور غربی از حمایت از صهیونیست‌ها سخن گفته‌اند. 
طیف دومی هم دیده می‌شود که معتقدند، بلافاصله پس از حمله دشمن باید تل‌آویو و حیفا و مراکز هسته‌ای و نظامی آن را آماج حملات موشکی و پهپادی قرار داد و نگران پیامدهای آن هم نبود. ما هم می‌دانیم موضع‌گیری این طیف از سر غیرت و وطن‌پرستی است، اما معقول نیست؛ چون هیجانی و احساسی است و احساس هم بعد از مدتی می‌خوابد، اما چه باید کرد؟
به قطع و یقین این بار و بنابر فرمان رهبر معظم انقلاب مبنی بر خون‌خواهی از میهمان باید انتقام گرفت؛ البته انتقام با حساب و کتاب و سنجیدن همه شرایط. نباید بدون محاسبه و در نظر گرفتن همه جوانب دل به دریا زد. این‌جا زمان هم مهم است. نباید این انتقام دیر گرفته شود. شاید برای درک این موضوع، بهتر باشد از دریچه نگاه آن مسئولانی به موضوع نگاه کنیم که اداره امور مربوطه در دست‌شان است. آنها قطعاً از من و شما و هر کارشناس دور از گودی به امور واردترند و چم و خم کار را بهتر می‌دانند. هم واقعاً کارشناسند و هم اطلاعات و دانش کافی را در اختیار دارند. ما مطلع شدیم در این یک هفته‌ای که گذشت، با دقت و وسواس مشغول بررسی شرایط برای یافتن بهترین راه برای گرفتن انتقام بوده‌اند. 
این روزها گزارش‌هایی که از رسانه‌های عبری‌زبان و به صورت روزانه به بیرون درز می‌کند، نشان می‌دهد، صهیونیست‌ها در شرایط بسیار پیچیده، سخت و بی‌سابقه‌ای هستند. تعداد این گزارش‌های رسمی آنقدر زیاد است که دنبال کردن همه آنها، سرگیجه می‌آورد! خلاصه و چکیده این گزارش‌ها این است که در پی تنش‌های بین رژیم ‌صهیونیستی و ایران، فروش گسترده‌ سرمایه‌گذاران موجب سقوط بورس تل‌آویو شده است. تا جایی که ۴۵ هزار پروژه تجاری زیان دیده است و کارخانه‌های آمونیاک‌سازی و مواد شیمیایی در شمال فلسطین اشغالی به سبب ترس از حملات موشکی از سوی حزب‌الله متوقف شده‌اند. همچنین سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی پنجشنبه شب از آماده‌باش کامل ارتش این رژیم از بیم حملات محور مقاومت خبر داد و فرودگاه‌های خطوط هوایی بین‌المللی ترجیح دادند به دنبال تشدید تنش‌ها و افزایش نگرانی‌های امنیتی، کلیه پروازهای خود به مقصد این رژیم را لغو کنند.
نکته‌ مهم این روزها این است که باید نسبت به شایعه و اخبار دروغ آگاهی کامل‌تری پیدا کرد؛ چون در چنین وضعیتی اخبار و شایعات باورپذیرترند. همیشه هم این طور بوده که موازی با جنگ سخت، یک جنگ نرم و رسانه‌ای به راه می‌افتد که اهمیت آن کم از جنگ سخت نیست و صهیونیست‌ها امید زیادی به جنگ نرم و رسانه‌ای دارند. 
نکته مهمی که نباید هیچ ایرانی آن را فراموش کند، این است که حمله رژیم صهیونیستی به اسماعیل هنیه از طرفی حمله به خاک ایران بود و این به قول سید حسن نصرالله در آن ایامی که رژیم صهیونیستی به سفارت ما حمله کرده بود «بالاترین حد تجاوزگری» است. کوتاه آمدن در برابر چنین تجاوزی، نه تنها موجب تکرار آن خواهد شد؛ بلکه در نتیجه جنگ اصلی، یعنی جنگ غزه نیز اثرات مخربی خواهد داشت. صهیونیست‌ها جنگ غزه را باخته‌اند و پیامدهای این شکست، تکلیف مسائل زیادی را یک بار برای همیشه در منطقه روشن خواهد کرد. 
در وضعیت حساس و خطیر، اداره‌کنندگان کشورها زمانی می‌توانند بهترین عملکرد را داشته باشند که حمایت و پشتیبانی مردم را داشته باشند. جمعیت شرکت‌کننده در تشییع پیکر شهید اسماعیل هنیه، بهترین شاخص و معیار برای دانستن این است که مردم چه می‌خواهند. این بی‌نظیر بودن، یعنی همان پشتیبانی مردمی. البته چند ماه قبل مردم با حضور بی‌سابقه خود در راهپیمایی روز قدس این موضوع را به وضوح نشان دادند، به گونه‌ای که طبق اطلاعات، میانگین مشارکت در راهپیمایی امسال در مقایسه با سال گذشته در کل کشور 40 درصد افزایش داشته است. همه اینها یعنی، شرایط برای پاسخ پشیمان‌کننده به صهیونیست‌ها دوباره مهیا شده است.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات