
روزنامه کیهان **
تا کجا میتوان رفت؟!/ حسین شمسیان
این روزها و درحالیکه فاجعه جانسوز منا و قربانی شدن جمع کثیری از حجاج مظلوم خانه خدا، دل هر مسلمان و بلکه دل هر انسان آزادهای را به درد آورده و هرکس بیش از هر وقت دیگر پی میبرد که حکام آلسعود، این خائنین به حرم امن الهی تا چه اندازه رذل و بیکفایت و خیانت پیشهاند، همدردی و همراهی با دلهای اندوهگین و مصیبت زده، از یکسو تکلیفی انسانی و اخلاقی است و از سویی دیگر فریاد مطالبه حق مظلومانی است که در حرم امن الهی جان باختهاند. اغلب انسانها و رسانههای آزاده دنیا نیز از همین منظر وارد شده و ضمن همدردی با مردم داغدار، مسئولیت را مستقیما متوجه دولت آل سعود دانستهاند. حال اگر در چنین شرایطی، کسی از دولت عربستان بخاطر اقدامات خوب و ارزشمندش تمجید کند، درباره او چه فکری میکنید!؟ لابد با خود میاندیشید ممکن نیست کسی بهرهای از انسانیت برده باشد و چنین کند!ا ما خواهید دید که اینگونه نیست! روز گذشته و در حالیکه هنوز از سرنوشت صدها تن از حجاج مظلوم و مفقودالاثر اطلاعی به دست نیامده بود، ر��ب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه با تمجید از عربستان سعودی در برگزاری مناسک حج، معرفی کردن عربستان به عنوان مسئول حادثه منا را رد کرد! او گفت: «هیچ کس حق ندارد از تدابیر برگزاری حج انتقاد کند و من اطمینان دارم مقامات سعودی بطور کامل به وظایف خود عمل میکنند»!
این اظهارات عجیب که برای فطرت پاک بشری قابل پذیرش نیست، چند دلیل بیشتر نمیتواند داشته باشد؛ یا اردوغان اصلا خبر ندارد در منا چه اتفاقی افتاده! یا خبر دارد اما از عمق و وسعت حادثه خبر ندارد! یا عمق فاجعه را هم فهمیده، اما از ارزش جان انسانها درکی ندارد یا... و یا به قول معروف، گریبان خود را پیش وهابیها گرو گذشته است! پاسخ البته روشن است و احتمالات نخست منتفی است چرا که اگر نمیدانست و... اساساً اظهار نظر او معنایی نداشت! اتفاقا او خوب میداند که چه شده و به همین دلیل است که خود را موظف به تطهیر رژیم منحوس و خبیث وهابیهای آلسعود میداند. اما چرا چنین میکند!؟ اصلا موجودی همچون اردوغان یا موجوداتی همچون حکام بیارزش و جانی عربستان سعودی، چه ارزشی دارند که درباره آنها بگوییم و بحث و فحص کنیم که اردوغان چه گفت و چرا گفت و...!؟ واقعیت امر این است که هیچکدام از آنها کمترین ارزش و اهمیتی ندارند و آنچه در این نوشتار در پی آنیم، بررسی چرایی چنین رفتاری است ،فارغ از بیارزشی مصادیق کنونی.
در نگاهی افرادی مثل اردوغان ،این موضوع مطرح است که عربستان، قدرت فائق پولی و مالی است و بهتر است در کنار او ماند و از منافعش بهره مند شد و اگر در حادثهای عدهای از مسلمانان به وضع دردناکی جان باختند هم مهم نیست! میتوان چشم بر آن بست و به آن منفعت بزرگتر فکر کرد! بهتر است جان چند مسلمان و مثلا هموطنمان فدای اقتصاد و دلارهای نفتی عربستان شود وکاری نکنیم و حرفی نزنیم که بخاطر آن ما را از سر این سفره پرنعمت بلند کنند! حتی میتوان پیشتر رفت و برای بیشتر بدست آوردن دل آنها، در بعضی پروژههای کثیف مثل جنگ در سوریه و عراق و یمن و... با آنها هم دست شد و میتوان از داعش جلاد و خونریز حمایت کرد تا به این واسطه، حمایت عربستان را بدست آورد، میتوان... راستی تا کجا میتوان!؟ همه اینها نوشته شد تا به این پرسش برسیم که تا کجا میتوان بخاطر یک مشت دلار سکوت کرد و عقب نشست و چشم پوشی کرد!؟ از چه چیزهایی میتوان چشم پوشی کرد؟ آن رگ غیرتی که باید در بزنگاههای خاص بجنبد را تا کجا میتوان سرکوب کرد؟ میدانیم که عربستان، مهرهای در دست شیطان و حربهای در دست اهریمن است که با آن، جان و مال مسلمانان را به یغما میبرد، پس اگر میتوانیم با عربستان ماماشات کنیم و از مدیریت با کفایتش در مراسم حج تمجید کنیم، چرا نتوانیم با ارباب او یعنی آمریکا چنین کنیم!؟
حقیقت این است که این موضوع، موضوع یک نزاع و تقابل سیاسی نیست، بلکه موضوع نگرش و جهان بینی است که دو مسیر متفاوت و در معنایی درستتر ،متضاد پیش روی ما قرار میدهد. همان که یوسف صدیق(س) از هم بندانش پرسید: «يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ اى ياران زندانى من، آيا خدايان متعدد و پراكنده بهترند يا خداى يكتاى غالب و چيره بر جهان هستى» (سوره مبارکه یوسف آیه 39) موضوع بر سر این است که خدای واحد بهتر است یا خدایان مختلف؟! با منطق اردوغان، نباید عربستان را بخاطر چند کشته منا سرزنش کرد بلکه تقدیر هم لازم است تا دنیای آبادتری داشته باشیم. خوب در نگاه وسیعتر، آمریکا را نباید بخاطر دهها و صدها جنایت و خیانت علیه ملتمان و دیگر ملل آزاده دنیا سرزنش کنیم، سرزنش که هیچ، باید لبخند هم به رویش بزنیم و در آغوشش بگیریم! درست همانگونه که فلان مزدور روشنفکر نما، به رئیسجمهور کشورمان پیشنهاد کرده است! که باید پرسید اگر لبخند اردوغان به چهره کریه ملک سلمان، زشت و قابل شماتت است چرا دست دادن به ارباب او و مسبب همه تیره روزیهای ملل مظلوم عالم، نه تنها زشت نیست، بلکه ستودنی و مورد ترغیب و تشویق هم هست؟! همانطور که گفته شد، بحث بر سر چنین موجوداتی و توصیههای خائنانه آنها نیست، بحث بر سر این روش است و اینکه مرز و حد نهایی این ذلت کجاست؟ تا کجا و چه چیزهای دیگری را میتوان بخاطر رابطه با عربستان و بالاتر از او، آمریکا نادیده گرفت؟ کفه منفعت اقتصادی چه میزان سنگین است و از چه چیزهایی میتوان برای آن چشم پوشی کرد؟ مثلا اگر چند نفر کشته شوند دیگر کافیست؟! یا اگر ناموس یک مملکت به اسارت گرفته شود، رگ غیرت اینان به حرکت در میآید!؟ پاسخ واضح است، اردوغان و وطن فروشان داخلی که برای آمریکا دم تکان میدهند و توصیه به دست دادن با شیطان میکنند، اولین خائنان به ملیت و شرافت انسانی ملت هایشان نیستند و اتفاقا مقلدانی هستند که بالا و پایین پریدن پیش آمریکا را ناشیانه از روی دست دیگران تقلید میکنند. پس فرجام کار آن نسخههای اصلی میتواند گواه خوبی برای مرز تحمل و مقاومت احتمالی اینان باشد. در یک نمونه ساده و مشهور، آمریکا سالهاست در کشورهایی چون کره و ژاپن، پایگاه نظامی دارد. حاکمان آنها هم به زعم خودشان برای «حفظ منافع اقتصادی» کشورشان، به توصیه وطن فروشانی مشابه آنان که ذکرشان رفت، عمل کردند و چشمشان را به روی جنایات آمریکا بستند و کوشیدند دل شیطان را بدست بیاورند! اما تا کجا!؟ تا آنجا که مثلا یک تفنگدار 23 ساله آمریکایی، در روز روشن به یک زن کرهای تجاوز کرد اما تنها واکنش مقامات آن کشور«اعلام مراتب اعتراض به سفیر آمریکا» بود! این سریال بارها و بارها به شکلهای فجیع و زننده دیگری ادامه یافت و واکنشها جز آنچه که گفته شد، نبود. حتی هنگامی که دانشجویان کرهای، به این رفتار شرمآور اعتراض میکردند، وطنفروشان آنها را بخاطر اخلال در منافع اقتصادی و به خطر انداختن منافع ملی سرزنش میکردند و با کمک پلیس، «افراطیها» را سرکوب میکردند! حال باید از اردوغان و ماکتهای کوتوله و کاریکاتورگونه داخلی او پرسید شما تا کجا حاضر به عقب نشینی هستید و اگرچه اتفاقی بیفتد نامه مینویسید که به اوباما اخم کن و دست نده!؟ بحث بر سر «اقتصاد زیر سایه کدخدا» یا «اقتدار زیر سایه خدا»است و باکی نداریم که وطن فروشان، این حرفها را شعار بدانند.
این روزها که رئیس جمهور محترم و هیئت همراه، در نیویورک هستند و با وسوسههای خناسان داخلی و خارجی روبرو هستند، باید به این مهم توجه کنند که آنچه ایران اسلامی امروز بدست آورده، ثمره مجاهدتها و ایثار کسانی است که مظلومانه و بیادعا، جانشان را به اسلام و ایران تقدیم کردند،شهدا و جانبازانی که مدعیان امروز، بویی از همراهی با آنها را نبردهاند. پس نباید به لبخندی و اشاره ابرویی، «چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی» چون آمریکا بسپارند. قطعا راه وادادگی و عقب نشستن از آرمانهای اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی، پیش از این هم بسته نبوده وآمریکا بارها و بارها، آرزوی دست نیافتنیاش را از زبان نوکران و مزدورانش بیان کرده است اما معاملهای که آنها در پی آن هستند و اینها برای رسیدن به آن، شما را به چنین دامگهی سوق میدهند، چیزی جز آنچه با کرهجنوبی شده، نیست و یقینا هیچ انسان آزادهای - و نه مسلمان با غیرتی - به آنچه آنجا رخ داده راضی نخواهد شد و شما نیز نمیشوید و چنین اذنی هم از طرف مردم ندارید. چرا که امام راحل عظیم الشان راه بر اینگونه وسوسههای مدعیان ظاهرا ملی گرا و باطنا وطن فروش بسته است، آنجا که فرمودند: «من به صراحت میگویم ملیگراها اگر بودند، به راحتی در مشکلات و سختیها و تنگناها دست ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز میکردند؛ و برای اینکه خود را از فشارهای روزمره سیاسی برهانند، همه کاسههای صبر و مقاومت را یکجا میشکستند و به همه میثاقها و تعهدات ملی و میهنی ادعایی خود پشت پا میزدند. کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمیدانیم. ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند! ... آن چیزی که در سرنوشت روحانیت واقعی نیست سازش و تسلیم شدن در برابر کفر و شرک است. که اگر بندبند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعلههای آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستیمان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز اماننامه کفر و شرک را امضا نمیکنیم.»
*************************************
روزنامه قدس ***
حادثه منا؛ سخنی با تاریخ/ ایمان شمسایی
قدس :فاجعه رخ داده در صحرای منا و کشته و مفقود و مجروح شدن میهمانان خدا اگرچه شوکآور و غیرقابل بخشش است اما اندوختهای به آگاهی جهانی و افکار عمومی دنیا در قبال سفاکی رژیم آل سعود اضافه نمیکند.
بیتفاوتی این رژیم دیکتاتور به حقوق انسانها را نه از منا که از سالها استبداد این حکومت میتوان دریافت. حکومتی که جز خاندان سلطنتی و دودمان عبدالعزیز، هیچ چیز برایش اهمیت ندارد. رژیمی که فریاد مسلمانان را نمیشنود. شکمهای حکمرانانش از مال حرام، پر است و به هیچ صدایی واکنش نشان نمیدهد.
قدرت پول و عناوینی چون خادم الحرمین و موقعیت جغرافیایی اماکن مقدس مسلمین جهان، این خاندان را به قدری در تبختر و غرور پوشالی فرو برده که خود را مرکز عالم قلمداد میکنند و همگان به ویژه جهان اسلام را تابعی ناچیز از خود.
دوربین رسانههای جهان اگر چه با پخش گزارشهایی از منا، اجساد مانده بر زمین را در قاب تلویزیون و در معرض دید عموم قرار میدهد اما آیندگان به درستی درخواهند یافت که عامل کشتار مسلمانان جهان در بحرین و یمن و عراق و سوریه که حتی به شهروندان خود نیز در قطیف و احصا رحم نمیکند، کشته شدن مردم در اثر بیتدبیریاش را هم به حساب نمیآورد. آیندگان، فاجعه بیتدبیری و سقوط جرثقیل غول پیکر که منجر به کشته شدن بیش از 100 زائر بیتا... شد و نیز فاجعه منا را اگر در کنار دیگر اخبار این روزهای جهان اسلام قرار دهند، حتماً تعجب نخواهند کرد که رژیم ضعیف کش، مداخله گرو دیکتاتور سعودی که از مرزهای خود هم فراتر میرود و عملاً در امور دیگر کشورها مداخله میکند به راحتی میتواند منجر به کشته شدن هزار و اندی نفر در مناسک حج شود.
قدرت سرمایه و پول بیش از حد ناشی از چاههای نفت سبب میشود تا سعودیها بدون هیچ توان داخلی و علم و تدبیری کشورشان را اداره کنند. ارتش اجارهای، نیروهای امنیتی اجارهای، پزشک اجارهای و کلاً ساز و کار مبتنی بر سرمایه و نه تدبیر و بینش، از این کشور، قدرتی پوشالی ساخته که در مواقع خطری چون طوفان و ازدحام جمعیت، به راحتی عنان از کف میدهد و فاجعه میآفریند. این ها را اضافه کنید به جنگها و نزاعهای داخلی این کشور و روی کارآمدن پادشاهی پیر که زمام امور را به دست جوانترهای خام داده تا برای کسب قدرت بر سرجان مردم معامله کنند. فجایع رخ داده در حج امسال از چند زاویه قابل بررسی است.
1) ناتوانی در اداره کشور: مناسک حج، امری کاملاً پیشبینی شده با جمعیتی شناسنامهدار است که آمار تک تک افراد براساس ویزایی که عربستان صادر میکند مشخص است. به طوری که حتی شهروندان دیگر شهرهای عربستان هم نمیتوانند در آن ایام در میقات حاضر شوند و عدد زوار و حاضران مشاعر متبرکه کاملاً قابل پیشبینی است.
برنامه حجاج هم همینطور. ساعت وقوف، رمی جمرات، بازگشت به مکه و... کاملاً مشخص است و مثل زیارتهای فصلی و انفرادی، بدون برنامه نیست. عربستان سال هاست که میداند در این ایام، 2 و نیم تا 3 میلیون جمعیت را در یک نقطه باید پذیرا باشد. به گفته شاهدان عینی، دریغ از یک برنامه ریزی ساده برای انجام فرایض. به عنوان مثال میتوان به کشورها برای رمی جمرات، ساعت مشخص داد و راهشان را از چادرهای منا به سمت جمرات بست. اما سعودی چنان بیتوجه و ناتوان است که زوار را رها میکند و نه تنها راهشان را باز که بدون برنامه میبندند. امدادرسانی به آسیب دیدگان هم در پایینترین سطح ممکن بود که نزدیک به 48 ساعت به طول انجامید. اینها همه نشان از بیبرنامگی و ناتوانی این کشور در اداره خود است.
2) جنگ قدرت و عدم انسجام درونی: منابع خبری از ورود نابهنگام ولیعهد عربستان به جمرات حکایت دارند و در عین حال رسانههای سعودی و عربی این شایعه را ساخته و پرداخته رقیبان وی قلمداد میکنند. عزل و نصبهای چند ماه گذشته از بعد از روی کار آمدن ملک سلمان و اوضاع نابسامان حاکمیت سعودی، گواه این مدعاست که آرامش در هرم مدیریتی این کشور وجود ندارد.
3) جنگ طلبی: عربستان در حالی که در اداره حکومت خود با مشکل روبهروست اما نگاه به خارج از مرزهایش دارد. لشکرکشی به یمن، حمایت از گروههای تروریستی و حمایت بیچون و چرا از رژیم بحرین و ورود به بازیهای رسانهای چون تأسیس و حمایت از شبکههای افراطی، مدیریت این کشور را از امور جاری خود غافل کرده تا بدین سادگی آسیب پذیر جلوه کند.
4) غرور و داعیه حاکمیت جهان اسلام: بدون شک، فرد یا کشوری میتواند خود را داعیه دار امور دیگران بداند که پاک باشد. آل سعود، با نوع حکومت دیکتاتوری و اشرافیگری بیش از حد خود نمیتواند ادعای رهبری جهان اسلام کند. فساد در این دستگاه و نوع حکومت استبدادی و اشرافی، مستضعفان جهان را نسبت به این حکومت بدبین ساخته است.
دست آخر اینکه: فاجعه منا اگر چه در تاریخ نقش بست اما به سبب ظلمهای بیشمار این حکومت، بر دانش آیندگان، چیزی اضافه نمیکند و تغییری در نگرش نسبت به آل سعود ایجاد نخواهد کرد. اما سنگ محک خوبی است برای دولتها و شخصیتهایی که میخواهند نام خوشی از خود به جای بگذارند.
سازمان کنفرانس اسلامی، اتحادیه بین المجالس اسلامی، نشست مجمع عمومی سازمان ملل که این روزها در حال برگزاری است فرصتی خواهد بود تا این افراد و نهادها قدمی مثبت برای آینده خود بردارند و با موضع گیری صریح و اعاده حیثیت مسلمانان و اقدام برای محکومیت آل سعود بخاطر تمام جنایتهای خود و رهایی اماکن متبرکه از تسلط آنان و بازگرداندن آنان به عموم مسلمین، به نقش تاریخی خود عمل کنند.
************************************
روزنامه جمهوری اسلامی ****
افزایش تلفات انسانی در منا و سرنوشت حاکمیت آل سعود
بسمالله الرحمن الرحیم
فاجعه تلخ منا، احساسات عمومی در جهان اسلام را جریحهدار کرده است. صرفنظر از چرائی وقوع حادثه، آیا حتی پس از وقوع نیز میشد از شدت و دامنه تلفات انسانی جلوگیری کرد؟ پاسخ این سئوال براساس گزارشات و مسموعات از شهود عینی به دلایل زیر مثبت است.
1 – تاخیر در امدادرسانی. عمدهترین عامل افزایش تلفات انسانی به تاخیر چند ساعته امدادگران سعودی باز میگردد که با فاصله چند ساعته از وقوع حادثه در محل حاضر شدند. حتی پس از ورود امدادگران سعودی بجای کمک رسانی به مجروحین حادثه، سعی در جمعآوری فوت شدگان و انتقال فوری آنها داشتند. همین امر باعث افزایش تلفات انسانی شد درحالی که امدادگران باید اولویت خود را برروی زائران زنده و مجروح متمرکز میکردند.
2- ناآشنائی امدادگران تازه کار. امدادگران جوانی که برای خدمات رسانی به حجاج وارد صحنه شدند، به شدت بیتجربه و ناآشنا به فنون امدادرسانی به مجروحین بودهاند. این پدیده به تواتر توسط اکثر حجاجی که در معرض مصاحبه قرار گرفتهاند، اظهار شده و نشان میدهد عملکرد امدادگران به قدری ناشیانه و ابتدائی بود که عدم آشنائی امدادگران با اصول اولیه کار هم به وضوح قابل تشخیص بود.
3 – امدادرسانی غیرموثر. حوالی عصر روز حادثه یک دستگاه ماشین آب پاش با ریختن آب بر روی تل فوت شدگانی که روی هم انباشته شده بودند، سعی کرد تا بلکه از متعفن شدن اجساد مردگان جلوگیری کند. همین امر باعث شد که یک زائر ایرانی بر اثر تاثیر قطرات آب بر صورت او به هوش بیاید و با حرکت خود از جمع فوت شدگان خارج شود. وقتی با پاشیدن آب بر روی کسانی که تصور میشود فوت شدهاند، ولو با تاخیر چند ساعته میتوان کسی را از مرگ نجات داد، طبعاً اگر بموقع برای نجات انبوه کسانی که بر اثر بیحال شدن و ضعف بنیه بدنی و گرما بر روی هم افتادهاند، نیروهای امدادی وارد عمل شده بودند، اینهمه تلفات انسانی را شاهد نبودیم.
متاسفانه برای احیای کسانی که بر روی هم افتاده بودند، کمترین اقدامی صورت نگرفته و فقدان اقدامات احیای پزشکی از جمله کپسول اکسیژن و دستگاههای شوک الکتریکی برای بازگشت ضربان قلب کاملاً محسوس بوده است.
بر این نکته باید اتلاف وقت در ساعات حساس اولیه را هم افزود که در واقع «فرصتهای طلائی برای امدادرسانی بموقع» به کلی از میان رفته است.
4 – جلوگیری از ورود هیئتهای پزشکی و امدادی. موضوع مهمی که بشدت جای سئوال دارد اینست که نه تنها امدادگران سعودی با تاخیر چند ساعته وارد صحنه شدهاند و در همان موقع نیز به مسئولیتهای خود و فوریتهای پزشکی بیاعتنا بودهاند، بلکه حتی در همان فاصله و پس از آنهم از ورود هیئتهای پزشکی و امدادی سایر کشورها که عموماً برای خدمات رسانی به حجاج در منی حاضر بودهاند، نیز جلوگیری به عمل آمده است. در واقع بجای امداد پزشکی، صرفاً اقدامات امنیتی برای مهار جمعیت و جلوگیری از ورود امدادگران سایر کشورها صورت گرفته و بهترین فرصتها تعمداً از دست رفته است.
جمع این 4 نکته در کنار هم بقدری برروند تحولات پس از وقوع حادثه در منا تاثیرگذار بوده که این ذهنیت را نزد ناظران ایجاد و تقویت کرده که گویا افزایش رقم تلفات فاجعه منا برای دولتمردان سعودی و مشخصاً خاندان آل سعود اهمیتی ندارد و آنها که خود را خادمان ضیوف الرحمن مینامند برای جان ضیوف الرحمن ارزشی قائل نیستند.
این واقعیتهای تلخ نشان میدهند امت اسلامی باید با وارد آوردن فشار بر آل سعود، سرزمین وحی را از حاکمیت این خاندان، که به وظایف خود در قبال زائران خانه خدا عمل نمیکند و حرم امن الهی را به مکانی ناامن برای بندگان خدا تبدیل کرده است، خارج نماید. آنچه میتواند سرزمین عربستان، مردم این کشور و حرمین شریفین را از وضعّیت بسیار منفی کنونی نجات دهد اینست که ملتها و دولتهای مسلمان از فرصت پیش آمده استفاده کنند و با توجه به جنایاتی که آل سعود طی 6 ماه گذشته در یمن مرتکب شده و جنایاتیکه با حمایت از تروریستهای تکفیری در کشورهای منطقه به عمل میآورند، عدم شایستگی این خاندان برای حاکمیت در عربستان را اعلام نمایند و زمینه را برای روی کار آمدن یک حکومت مردمی و اسلامی در این کشور فراهم سازند.
*************************************
روزنامه خراسان ***
فاجعه منا و انفعال ديپلماتيک/عليرضاقرباني
فاجعه اندوهبار و جانسوز منا که به کشته و مجروح شدن هزاران نفر از مسلمانان و ازجمله صدها نفر از هموطنان ايراني منجر شد، برگي ديگر از پرونده قطور بيلياقتي خاندان سعودي حاکم بر سرزمين حجاز و شهرهاي مقدس مکه و مدينه است؛ پرونده ننگيني که در طول چند دهه گذشته به هدر رفتن خون چندين هزار نفر از مسلمانان و آسيب ديدن چهره منور اسلام در جهان انجاميده است.
موضوع بيکفايتي آل سعود در اداره حرمين شريفين دستکم در جهان اسلام مسئلهاي بينالمللي به شمار ميآيد که تلاش براي تغيير در اين وضعيت نامناسب بايد بخشي از دستور کار دستگاه ديپلماسي جمهوري اسلامي باشد. حتي اگر از اين موضوع هم صرفنظر شود _که شايسته نيست چنين شود-، کشته و مجروح و مفقود شدن صدها نفر از هموطنان که اين روزها همه کشور را عزادار ساخته است، مسئله کوچکي نيست و عليالقاعده دستگاه ديپلماسي ايران بايد بهصورت فعال براي مطالبه حق مردم ايران از ميزبانان بيلياقت سعودي وارد عمل ميشد و در موضوعي که به خاطر داغدار شدن بسياري از مردم کشورهاي اسلامي، اکنون مشکلي بينالمللي در جهان اسلام بهحساب ميآيد، جبههاي تأثيرگذار عليه حکام سعودي ايجاد ميکرد.
آنچه از خبرهاي رسمي برميآيد، مسئولان وزارت امور خارجه کشورمان در طول چند روز گذشته به احضار بيفايده چندباره کاردار سعودي در تهران اکتفا کرده و مراتب اعتراض ايران به سوء تدبير و عملکرد سلطه سعودي را به اطلاع او رساندهاند، درحاليکه براي فاجعهاي به بزرگي از دست رفتن بيش از 136 زائر ايراني و مجروح و مفقود شدن صدها نفر ديگر و بنا به خبرهاي غيررسمي اسارت و زنداني شدن تعدادي ديگر از عزيزان هموطن، انتظار عملکرد فعالتري از دستگاه ديپلماسي و اجرايي کشور وجود داشت. اين در حالي است که وزير امور خارجه که همراه رئيسجمهور در سفر نيويورک به سر ميبرد، کار را به معاون منطقهاي خود واگذار کرده و از تحرک و جنبش دستگاه ديپلماسي براي رايزنيهاي گسترده بينالمللي و منطقهاي در راستاي فشار بر حکام سعودي براي همکاري با مسئولان کشورمان در رسيدگي به مجروحان و روشن شدن سرنوشت مفقودان و انتقال باعزت جانباختگان کمترين خبري نيست. هرچند بسياري از مردم و کارشناسان سياسي معتقدند، فاجعه منا چه از منظر درگير شدن هزاران خانواده داغدار ايراني با موضوع جان باختن و مجروح شدن و مفقود شدن عزيزانشان و چه از منظر فراتري که به بيلياقتي حکام سعودي براي اداره حرمين شريفين مربوط ميشود، آن اندازه اهميت داشت که رئيسجمهور سفرش به نيويورک را رها ميکرد و براي مديريت ماجرا شخصاً به کشور برميگشت، اما دستکم وزير امور خارجه بايد راهي وطن ميشد تا مسئلهاي به اهميت جان صدها ايراني گرفتار در سيطره ظلم حکام سعودي را از نزديک نظارت و مديريت ميکرد. بااينهمه نه آقاي رئيسجمهور فاجعه جان باختن و اسارت حقيقي صدها ايراني و در معرض خدشه قرار گرفتن حيثيت ملي را جدي گرفت و به کشور بازگشت و نه وزير امور خارجهاش را به کشور فرستاد و نه حتي آنگونه که از خبرهاي دريافتي از نيويورک برداشت ميشود، اين موضوع محوريتي در رايزنيهاي آنان در نيويورک پيداکرده است.
حداقل انتظار اين بود که دستگاه ديپلماسي کشور که در شرايطي اينچنيني رئيسجمهور هم بخشي از آن است، همه عزم خود را براي اعمال فشار بر سلطه سعودي جزم ميکردند و با اقدامات لازمي مانند تماسهاي تلفني با سران و وزراي خارجه کشورهايي که اتباع آنها در اين حادثه قرباني سوء مديريت سعودي شدهاند، جبههاي ديپلماتيک عليه حکومت عربستان تشکيل ميدادند تا حتي اگر تأثيري ماندگار براي تجديدنظر در اداره حرمين شريفين ايجاد نميشود، گشايشي مقطعي براي بهبود وضعيت هموطنان زائر ايجاد ميشد.
هرچند اميدي به سازمان همکاري اسلامي که مقر آن در جده و تحت سلطه سعودي است، وجود ندارد، حداقل و بهعنوان اقدامي نمادين وزارت امور خارجه بايد تقاضاي نشست اضطراري اين سازمان براي بررسي فاجعه منا را مطرح ميکرد. دستگاه ديپلماسي کشور ميتواند از شرايط پيشآمده، از اينکه سعوديها بهجاي تمرکز بر ميزباني شايسته از زائران خانه خدا و حرم پيامبر اعظم(ص) انرژي خودشان را صرف سرکوب قيام مردم بحرين يا نابودي يمن و پرورش تروريستهاي داعش کردهاند انتقاد نمايد. اين حداقل انتظار مردم بود که متأسفانه دستگاه ديپلماسي جمهوري اسلامي در فاجعه جانگداز منا تاکنون نتوانسته نسبت به آن عملکرد قابل دفاعي داشته باشد.
************************************
روزنامه ایران******
آن روزگاران یاد باد/علی ربیعی
هفته دفاع مقدس، هفته یادها و یادگارهاست. یاد روزهای خوب، آن وقتها که با همه سختیها، رنجها، نداشتهها و از دست دادنها، روزگاری خوب و پرنشاط داشتیم و روحها سرشار بودند و پرامید.
امسال این یادها، برایمان جهتی دیگر گرفت. بیاختیار یاد شهدای بیچشم انتظار کردم. بچههای بهزیستی را میگویم، همانهایی که در لحظات آخر، خانوادهای نداشتند که برایشان پیامی بفرستند یا وصیتی بکنند. وقتی تعدادی از وصایایشان را خواندم احساس کردم برای همه مردم ایران وصیت کردند گویی همه ایران را پدر و مادر خود میدانستند. شهدایی که هنوز هم گرد غربت مزارشان را کسی نمیشوید و اشکی به یادشان ریخته نمیشود.
دلم که میگیرد به سراغ وصیت نامه هایشان میروم و از عظمت ایمان شهدای تنها، شهدای بیبدرقه که کسی در انتظار بازگشتشان لحظه شماری نمیکرد، نیرویی تازه برای خدمت به همدردانشان میگیرم.
همیشه از خداوند خواستهام که بتوانم نقش پدر برای فرزندان مهر (بهزیستی) ایفا کنم و حامی معلولان باشم و با پروردگار عهد کردم هر آنچه در توان دارم با همه کمبودها و نارساییها برای یاری آنها و بهبود وضعیتشان انجام دهم. چه تفاوت دارد که عدهای این تلاش را ببینند یا نخواهند نظاره گر آن باشند. از خداوند میخواهم که در مقابل سؤالات در روز حساب، روسپید باشم.
عهد ما با اینها، دنیوی و برحسب وظایف اداری نیست بلکه پیمانی قلبی و وجدانی است و در هر جایگاهی که باشیم، با عشق وفای به عهد میکنیم.
خوشحالم که بهزیستی به عنوان یک نهاد خیر جمعی متعلق به همه مردم ایران است و تبلور روح جمعی مردم عزیز کشورمان برای دستگیری از محرومان است. مراقب باشیم چون چشمان این شهدا ناظر عملکرد ما است تا بهزیستی را با سلامت به اهدافش برسانیم. بر اساس باور قلبی به رسالت بزرگ سازمان بهزیستی؛ روزی که حکم رئیس این سازمان را صادر کردم در قسمتی از این حکم با همه وجود این کلمات را نوشتم و به آن پایبندم:
«مایلم در دومحور نکاتی را یادآوری کنم؛ نخست، به نظرم زمینهساز تحقق برنامههای فوق، به کارگیری خرد جمعی است. باید ترتیبی اتخاذ شود تا سازمان بهزیستی نمادی از یک سازمان دینی، اخلاقی و اجتماعی کامل باشد. شعار ما حرکت از بهزیستی دولت محور به سمت بهزیستی جامعه محور و تحقق چشمانداز «بهزیستی در خانه» یعنی بهزیستی مبتنی بر خانواده است.
استفاده از زمینههای خیر جمعی در جامعه ایران، فرصت مناسبی برای شماست تا بهزیستی را به موضوعی برای همه ایرانیان تبدیل کنید، بهزیستی باید به یک سازمانی پر از معنویت و خانهای برای همه ایرانیان که مایل به نوعدوستی و خدمت به هموطنان خود هستند مبدل شود، به عبارتی، تبدیل بهزیستی به سازمانی که تسهیلگر، حمایتگر و مبتنی بر حضور مردم، هدف مهم ما است، از سوی دیگر هیچگونه نگرش سیاسی به معنی سیاسی کاری در این سازمان نباید جایگاهی داشته باشد. سپس، بدیهی است که دقت در حساب و کتاب همه سازمانها و دستگاههای اداری امری واجب است، لکن با توجه به اینکه منابع این سازمان به طور مستقیم و بلاواسط متعلق به قشرهای بیپناه، نیازمند، کمصدا و افرادی است که کفالتشان به عهده دولت و جامعه بوده و به تعبیری آنها صاحبان و مخدومان ما هستند، این مهم مسئولیت دینی و اجتماعی ما را سنگینتر خواهد کرد. براین اساس، دقت در دخل و خرج آن باید به مصداق مضمون آیات شریفه سورههای مبارک «نساء، اسراء و انعام» باشد.»
بار دیگر همه ایرانیان را برای احیای خیر جمعی دعوت میکنم، چنان که بارها تأکید کردهام خیر جمعی، داروی بیبدیل فضای روانی و آسیبهای اجتماعی ایران امروز است، آسیبهایی که به سمت مزمن شدن پیش میروند.
بهزیستی نهادی است تخصص محور و دلسوز که تنها اهداف انسان دوستانه را دنبال میکند اما هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن و بهینه شدن در پیش رو دارد و مطمئناً همه ما، حرکت رو به جلوی خود را برای تحقق همه اهداف موردنظر ادامه خواهیم داد. امید که تمسک به روح پرفتوح همه شهدای انقلاب اسلامی روشنی بخش این مسیر پر تلاطم باشد و همه ما به گونهای عمل کنیم که بیچشم انتظاران جامعه بهزیستی ما را چون خانواده خود بدانند.
************************************
روزنامه جام جم**
سازوکار پیگیری حقوقی فاجعه منا / مهدی دواتگری
درخصوص بعد حقوقی فاجعه منا دو نکته را باید مورد توجه قرار دهیم که یکی جنبه کیفری موضوع و دوم، بحث خسارتی است که وارد شده است.
در لاهه، سه دیوان وجود دارد؛ دیوان داوری، دیوان بینالمللی دادگستری و دیوان کیفری بینالمللی که رسیدگی به جنایات جنگی، نسلکشی، جنایت علیه بشریت و موارد اینچنینی در صلاحیت دیوان کیفری بینالمللی است.
شیوه طرح موضوع هم یا از کانال کشورهایی است که عضو این دیوان هستند و اساسنامه را پذیرفتهاند و اگر موضوع، جنبه عمومی و بینالمللی داشته باشد شورای امنیت سازمان ملل متحد هم میتواند ورود کند و موضوع را به دیوان کیفری بینالمللی ارجاع دهد.
بنابراین تنها جایگاهی که در این سه دیوان میتوانیم موضوع را مطرح کنیم دیوان کیفری بینالمللی است و آنهم از طریق شورای امنیت سازمان ملل متحد.
در این زمینه ابتدا لازم است وزارت امور خارجه و دولت جمهوری اسلامی ایران تقاضای تشکیل جلسه فوقالعاده شورای امنیت سازمان ملل را برای بررسی عمق فاجعه منا مطرح کنند. سپس کمیته حقیقتیابی از سوی شورای امنیت سازمان ملل به عربستان اعزام شود و با توجه به گزارشهایی که بر نقش فرزند پادشاه عربستان در وقوع این فاجعه دلالت دارد، در صورت اثبات این نقش، موضوع میتواند از جنبه کیفری بهعنوان جنایت علیه بشریت در دیوان کیفری بینالمللی مطرح شود که البته این موضوع منوط به مجوز شورای امنیت سازمان ملل خواهد بود. آنچه در ساز و کار نظام حقوق بینالملل پیشبینی شده در این چارچوب است و اگر ما بخواهیم از منظر حقوق بینالملل موضوع را بررسی کنیم این مسیر قابل پیگیری است، بنابراین ما باید ابتدا از کانال طرح موضوع در شورای امنیت سازمان ملل متحد اقدام کنیم.
***********************************
روزنامه وطن امروز**
چرا عربستان مسؤول است؟/سیدمهدی جوادی
در پی حادثه روز پنجشنبه که منجر به کشتهشدن بیش از 2000 زائر خانه خدا از جمله جمعی از هموطنان عزیزمان شد مقام معظم رهبری اطلاعیهای دادند که در آن بیان داشتند: «دولت سعودی موظف است مسؤولیت سنگین خود را در این حادثه تلخ پذیرفته و به لوازم و قاعده حق و انصاف عمل کند».
معظمله در این پیام به مسؤولیت رژیم سعودی در قبال جانباختگان اشاره داشتند و تبعات و تکالیفی را که بنا به اصل حق و انصاف بر دولت سعودی بار است، گوشزد فرمودند. اما این لوازم و قواعد چیست و تا چه میزان دولت سعودی در قبال جانباختگان این حوادث مسؤول است؟
مطابق قواعد حقوق بینالملل و عرف بینالمللی، دولت پذیرنده موظف است اسباب و لوازم امنیت و آرامش مسافران و اتباع خارجی را که به صورت قانونی و طی تشریفات کنسولی وارد کشورش شدهاند فراهم کند. اتفاقی که هنگام رمی جمرات در منا افتاد در واقع فارغ از اینکه ناشی از اقدام مستقیم دولت سعودی بوده است یا نه، مطابق با اصل پذیرفته شده «خطر مسؤولیت» در حقوق مدنی، مسؤولیت این حادثه را متوجه دستاندرکاران سعودی میکند که باید با پیشبینیهای لازم و تمهید راهکارهای مناسب برای شرایط بحرانی از وقوع چنین حوادثی جلوگیری میکردند. بنا به این اصل چنانچه بر اثر عمل شخص یا اشخاص وابسته به او یا اشیای تحت تصرف او خسارتى به دیگرى وارد شود، عامل زیان، مسؤول بهشمار مىرود و باید از عهده جبران زیان وارد شده برآید مگر آنکه بتواند خلاف آن را ثابت کند. با این حساب حتی مسؤولیت سقوط جرثقیل در مسجدالحرام متوجه رژیم سعودی است و نمیتواند به استناد سقوط جرثقیل ناشی از وزش باد یا کشته شدن زوار در رمی جمرات به سبب ازدحام جمعیت، از مسؤولیت خود در قبال پیشبینی و انجام اقدامهای لازم برای حفظ سلامتی و ایمنی زائران شانه خالی کند. تمام اشخاص و خانوادههایی که در این حوادث دچار زیان و آسیب شدهاند میتوانند مستند به این اصل در محاکم کشور عربستان اقامه دعوا کنند و دولت عربستان موظف به تامین خسارتهای وارده است. جدا از منظر حقوق مدنی، این حوادث از منظر حقوق بینالملل نیز مسؤولیتهایی را متوجه دولت عربستان میکند که حق اقامه دعوا علیه این دولت را در مجامع بینالمللی برای کشورهایی که اتباع آنها دچار سانحه شدهاند فراهم میکند.
از منظر حقوق بینالملل، دیگر قاعده حقوقی که مطابق با آن میتوان دولت سعودی را محکوم اصلی این حوادث دانست، اصل بینالمللی «مسؤولیت دولت» است. منظور از مسؤولیت دولت، مسؤولیت بینالمللی وی در قبال اعمالی است که خود یا مأمورانش انجام میدهند و به موجب آن به حقوق، جان و مال اتباع خارجی یا منافع یک کشور بیگانه ضرر میرسد. مطابق این قاعده حقوق بینالملل، خطا، هرفعل یا ترک فعل یک تابع حقوق بینالملل که مغایر با تعهدات بینالمللی او باشد یا به صرف اینکه منجر به بروز خسارت به دیگری باشد، باعث ایجاد مسؤولیت بینالمللی میشود. هر مسؤولیت بینالمللی دارای 2 رکن فاعلی و موضوعی است. رکن فاعلی قابل انتساب بودن فعل یا ترک فعل به تابع حقوق بینالملل است و مراد از رکن موضوعی آن است که فعل یا ترک فعل مزبور مغایر با حقوق بینالملل (خطا) یا موجد خسارت (خطر) باشد. حادثه جان باختن زوار در رمی جمرات بیشک موید رکن موضوعی است یعنی ایجاد خسارت آن هم از نوع سلب حیات از جمع کثیری از زوار که ما را از اثبات موضوعی حادثه بینیاز میکند. همانگونه که بیان شد این حادثه از 2 جهت، رکن موضوعی قاعده حقوقی «مسؤولیت دولت» را واجد است؛ یکی اینکه مطابق با عرف بینالملل حفظ جان و سلامت اتباع خارجی با کشور پذیرنده است و در اینجا با تهدید امنیت جانی اتباع خارجی یک تعهد بینالمللی نقض شده است (خطا) و از سوی دیگر خسارت و زیانی جبران ناپذیر وارد شده است (خطر).
حال باید دید از حیث رکن فاعلی چه مسؤولیتی متوجه عربستان است. در این مدت دولت سعودی سعی داشته است با مقصرسازی، خود را از مسؤولیت این حادثه مبرا کند.
اظهارنظر برخی مقامات سعودی در مقصر جلوه دادن زائران سیاهپوست یا خارج از کنترل بودن حادثه به سبب ازدحام و بینظمی جمعیت، حربهای است که دولتمردان سعودی برای فرار از بار مسؤولیت خود در پیش گرفتهاند. طبق «پیشنویس مواد راجع به مسؤولیت بینالمللی دولتها برای افعال متخلفانه بینالمللی در سال 2001»، هر فعل یا ترک فعلی که قابل انتساب به دولت باشد و موجب خسارت شود موجب مسؤولیت بینالمللی دولت است. این پیشنویس که در 59 ماده تهیه شده است به تفصیل نحوه انتساب اعمال به دولت و تامین رکن فاعلی این اصل را بیان میکند. ماده 4 به ارگان و اشخاص دولتی اعم از قوای سهگانه و هر شخص یا نهادی که به موجب حقوق داخلی دولت مسؤولیتی را برعهده دارد اشاره میکند، ماده 5 عمل شخص یا ارگانهایی را که دولت نیستند اما از جانب دولت اختیار یافتهاند تا عمل حاکمیتی را انجام دهند برمیشمارد و ماده 8 به عمل اشخاص، شرکتها و پیمانکارانی اشاره میکند که تحت دستور و هدایت و کنترل دولت، متولی پروژه یا اقدامی میشوند یا خدماتی را به نیابت از دولت ارائه میدهند. با توجه به نکات عنوان شده حتی بر فرض اینکه در حادثه سقوط جرثقیل یا فاجعه تاسفانگیز منا، دولت سعودی هیچ اقدام مستقیمی انجام نداده است به موجب آنکه پیمانکار ساخت و ساز در مسجدالحرام، یک پیمانکار تحت هدایت، مدیریت و کنترل دولت سعودی محسوب میشود و همچنین به علت عدم انجام اقدامات پیشگیرانه در حادثه منا، از منظر حقوق بینالملل دولت سعودی مقصر و مجرم شناخته میشود. اهمال ناشی از عدم پیشبینیهای لازم، نداشتن برنامهریزی و مهیا نکردن زیرساختهای مورد نیاز برای شرایط بحرانی و آماده نبودن امکانات امدادرسانی و بهداشتی بهگونهای که ساعتها بعد از حادثه انبوهی از اجساد روی زمین مانده بودند در مراسمی به ابعاد و وسعت مراسم رمی جمرات که یک مراسم مهم ملی و جهانی محسوب میشود، به وضوح وجود رکن فاعلی در این حادثه را به اثبات میرساند فلذا با وجود هر دو رکن فاعلی و موضوعی میتوان گفت مطابق با اصل حقوق بینالمللی «مسؤولیت دولت» (State Responsibility)، عربستان مسؤول مستقیم جان باختن بیش از 2000 زائر و همچنین جانباختگان حادثه سقوط جرثقیل در مسجدالحرام است و دولتها میتوانند با اقامه دعوا در مجامع بینالمللی، دولت عربستان را وادار به پذیرش مسؤولیت خود و جبران خسارات ناشی از این حوادث کنند.
این حوادث سنگ محک دیگری برای راستیآزمایی مدعیان حقوق بشر و حقوق بینالمللی است که بارها پشت نقاب عناوینی مانند دفاع از حقوق انسانها، به تاخت و تاز علیه حکومتهایی همچون سوریه پرداختهاند. دولت عربستان مطابق تصریحات صریح حقوق بینالملل مقصر اصلی جانباختن هزاران زائر است و باید منتظر ماند و دید آیا از سینهچاکان حقوق بشر صدایی بلند میشود؟ همچنین باید منتظر اقدامات حقوقی دولت حقوقدان در احقاق حقوق هموطنان زیاندیده در این حادثه و آحاد مسلمانان بود.
*************************************