چند روز پیش بود که فرمانده نیروهای آمریکایی در منطقه (سنتکام)، با اشاره به شرایط قبل از ترور شهید سلیمانی، ترور ایشان را اقدامی در راستای احیای قدرت بازدارندگی آمریکا در سطح منطقه دانسته و با مرور شرایط موجود منطقه بهویژه اقدامات یمنیها در دریای سرخ، انجام اقدامی مشابه آنچه در ترور شهید سلیمانی انجام داده بودند، را تجویز کرده بود. در همین راستا، شب گذشته وال استریت ژورنال نیز از اقدام زودهنگام آمریکا در حمله به یمن خبر داده بود؛ اقدامی که صبح امروز انجام شد و با واکنش متقابل یمنیها مواجه شد. بر این اساس، سؤالی که اکنون مطرح میشود، این است که با توجه به وضع کنونی، آینده تحولات منطقه چه میشود و آیا اساساً آتش جنگ در منطقه شعلهور خواهد شد؟
با دقت در مواضع آمریکا و انگلیس مشخص میشود که آنها تمایل و توانایی لازم برای این موضوع را ندارند. وزیر دفاع آمریکا بعد از این حمله اعلام کرد: «در حملات ائتلاف پهپادها، شناورهای بدون سرنشین، موشکهای کروز زمینی، تجهیزات رادار ساحلی و تجسس هوایی حوثیها مورد حمله قرار گرفتند.» نخستوزیر انگلیس نیز حمله شب گذشته را پاسخی محدود، سریع و ضروری به یمن دانست.
تحلیل این مواضع نشان میدهد که طرف مقابل، با وقوف به هزینههای غیرقابلکنترل جنگ با یمن، اولاً آمادگی انجام این ریسک را ندارد و صرفاً درصدد کاستن از توان عملیاتی یمنیها میباشد. این موضوع را از اظهارنظر وزیر دفاع آمریکا در اعلام نقاط هدف حمله به یمن میتوان فهمید. ثانیاً با حملات محدود، صرفاً در پی «توازن وحشت و تهدید» در برابر یمنیها یا به تعبیر فرمانده سنتکام، احیای قدرت بازدارندگی آمریکا در سطح منطقه است. غافل از اینکه این بازدارندگی بعد از حمله مقتدرانه ایران به عین الاسد، به صورت جدی ترک برداشته است و آمریکا، دیگر قادر به فیصلهبخشی مناقشات به صورت یکجانبه نیست. بنابراین، با توجه به وعده یمنیها برای پاسخ متقابل، کیفیت این پاسخ باید به گونهای باشد که نگرانیهای طرف مقابل بابت قدرت بازدارندگی مضمحل شدهاش محفوظ بماند. البته این نکته را هم نمیتوان از نظر دور داشت که با توجه به متروکه بودن بیشتر نقاط مورد هدف در یمن، هدف آمریکا و انگلیس از این اقدام، حفظ پرستیژ بینالمللی خود بوده است.