مهدی جمشیدی با تحلیل حضور میلیونی مردم در آیین تشییع پیکر رئیس جمهور شهید و همراهانش اظهار داشت: پشت صحنه تشییع مقامات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران یک عالم تاریخی نهفته است که از آن عالم تاریخی دلالتهای متفاوت با نظامهای سیاسی رایج و منطق سیاسی متداول در دنیا برمیآید؛ از جمله اینکه نسبت مردم با حاکمان یا دستکم با بعضی از حاکمان در این نظام سیاسی متفاوت است.
وی با بیان اینکه آمیخته شدن امر سیاسی با امر قدسی خود به خود تبعاتی دارد از جمله اینکه دیگر رابطه مردم با حاکمان، قدرت مآب و آمیخته به منافع شخصی و چیزهای دیگری از این قبیل نیست، افزود: بله! جای آن یک جهانبینی شورانگیز معنوی پشت سر این نسبت قرار میگیرد و این نسبت را بازتعریف میکند.
جمشیدی ادامه داد: در عالم انقلاب اسلامی هم همین اتفاق افتاده است که شما میبینید مردم از مقامات سیاسی مردمی این طور استقبال میکنند و این طور ارادت میورزند؛ البته تاکید میکنم نه همه مقامات بلکه مقاماتی که نسبتی وثیق با این عالم قدسی و معنوی دارند.
این کارشناس علوم انسانی گفت: البته هر اندازه مقامات جمهوری اسلامی از این فضا دور شوند و به نظامهای سیاسی و عوالم تاریخی تجددی نزدیک شوند، این نسبت گسسته میشود و دیگر آن پیوند رخ نمیدهد. یعنی ممکن است یک مقام سیاسی هم رای بالایی در انتخابات بیاورد و هم مقبولیت اجتماعی داشته باشد ولی این به معنای آن نیست که مردم از عمق وجودشان درگیر او شوند و اگر وی جان خود را از دست بدهد اشک بریزند و از عمق دل محزون شوند.
هر کس مانند رئیسی رفتار کند، محبوب مردم میشود
عضو هیات علمی گروه فرهنگپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اظهار داشت: این نسبت برآمده از همآغوشی امر دینی و امر سیاسی است؛ بخصوص در روایت انقلاب اسلامی که دین جامه نظام سیاسی را به تن کرده است و در نتیجه حاکمان آن مردمانی از همین سنخ هستند یعنی کسانی که تعهدات دینی وثیق دارند.
جمشیدی تاکید کرد: روشن است وقتی نظام سیاسی این طور صورتبندی میشود، دیگر مردم آن نسبت دیوانسالارانه و منفعتجویانه را با بسیاری از مقامات سیاسی پیدا نمیکنند و نسبت وجودی خودشان را با این عالم بازتعریف میکنند.
این محقق با تاکید بر اینکه در مورد رئیس جمهور عزیز هم چنین رویدادی رخ داده است، گفت: ایشان بعد از یک دوره تاریخی دچار انقباض و تنگنای دهه ۹۰، ناگهان سر برآورد و منطق مناسبات سیاسی را تغییر داد. در دهه ۹۰ مردم یک روایت کاملا دیوانسالارانه و قدرتمآبانه از رئیس جمهور و دولت داشتند اما با آمدن آقای رئیسی و نسبت متفاوتی که او با مردم برقرار کرد ناگهان چشم انداز مردم تغییر کرد و ملت از یک منظر و زاویه دیگری به قدرت نگاه کرد.
وی ادامه داد: رئیس دولت سیزدهم توانست این حس را در مردم ایجاد کند در حالی که رئیس جمهور قبلی چنین بضاعت و توان و البته ارادهای در این زمینه نداشت.
جمشیدی گفت: اکنون هم هر کس دیگری مشابه آقای رئیسی عمل و این طور متفاوت به مردم نگاه کند یعنی به زندگی عمومی مردم نزدیک شود، طمع قدرت نداشته باشد، خودش را بر اساس معیارهای مردمی تعریف کند، تقید به اصول اخلاقی و تعهد به موازین دینی داشته باشد و مردم احساس کنند کارهای او خالصانه است، درد و دغدغه مردم را دارد و هرگز در پی قدرتطلبی و دنیاطلبی نیست و نمیخواهد نمایش مردم سالاری ارائه دهد؛ باز چنین نسبتی را با او تعریف میکنند.
رجایی باید یک قاعده باشد نه یک استثنا
عضو هیات علمی گروه فرهنگپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به این که عالم انقلاب اسلامی عالمی است که از آن توقع میرود روسای جمهوری از این سنخ داشته باشد، اضافه کرد: شهید رجایی استثنا نیست بلکه یک خط و یک منطق است و هر کسی که متناسب و متناظر با او نیست بیرون از این عالم تاریخی و استثناست و باید در مورد آن کس این پرسش را مطرح کرد که چرا این گونه است.
جمشیدی گفت: در طول دهه گذشته شاهد بودیم بسیاری از اصحاب علوم انسانی مرتب تاکید میکردند جامعه دچار انشقاق و چندپارگی و تکه تکه شده و ما در آستانه فروپاشی اجتماعی هستیم، مردم از حاکمیت بریدهاند و در خود جامعه هم شکافهای متعدد شکل گرفته است و روایتهای مایوس کننده و منفیبافانه متعدد دیگری مانند این را مطرح می کردند.
وی افزود: از این سنخ اتفاقات یعنی رویدادهایی چون تشییع باشکوه و عظیم رئیس جمهور و همراهانش نشان داد که دستگاه فاهمه جامعه همچنان کار میکند و تعهد دینی و انقلابی و اخلاقی همچنان کارآمد است؛ یعنی میتواند بسیج اجتماعی راه بیندازد و مردم را با همداستان و همراستا کند و به صحنه بکشد.
مردم با نظام جمهوری اسلامی زاویه پیدا نکردهاند
وی با اشاره به جمله اخیر مقام معظم رهبری که تشییع پیکر آقای رئیسی نشان داد جامعه هنوز زنده است، افزود: جامعه مرده، جامعه بیواکنش و بی اعتناست؛ جامعه صامت و ساکت است؛ جامعهای است که از آن تحرک بر نمیخیزد، جامعهای است که نسبت به حاکمیت سیاسی هیچ حسی ندارد، یک جامعه مرده و بی طراوت و بی حس و دچار خمودی است. اما هر چند سال یک بار که وقایعی از این صنف رخ میدهد مثل شهادت شهید سلیمانی یا در این اتفاق غم انگیز اخیر شما دیدید در جامعه موجی عظیم از معنا و حس و معنویت و خودفهمی انقلابی شکل گرفت. این وقایع نشان می دهد که چیزی از درون همین جامعه دارد می جوشد چرا که جامعه مرده قدرت جوشش ندارد.
جمشیدی گفت: جوشش اجتماعی، خیزش داوطلبانه مردم و ابراز حس از طرف مردم نشان میدهد این جامعه حیات هویتی و فرهنگی دارد. اتفاق اخیر که با واکنش بسیار گسترده مردم همراه شد نشان داد برخلاف این کج روایتهایی که از طرف اصحاب علوم انسانی تجددی مطرح میشود، جامعه همچنان جوشش درونی و حیات سیاسی خود را دارد.
عضو هیات علمی گروه فرهنگپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه برخی اصحاب علوم انسانی تجددی میگویند جامعه از خودش سرپاست و قائم به ذات است و در هم نریخته است اما نسبت به نظام سیاسی زوایه و فاصله پیدا کرده است و آن را برنمی تابد گفت: این روایت هم به نظر من در این قصه ابطال شد. اگر به جای آقای رئیسی یک عالم دینی محض حضور داشت، آنها احتمالا این نکته را مطرح میکردند که این نشان نمیدهد که مردم نسبت مثبتی با نظام سیاسی دارند بلکه فقط نسبت به یک عالم دینی حس و حال و انگیزه دارند.
وی تاکید کرد: در آیین تشییع آیت الله رئیسی و همراهانش دیدیم که آقای رئیسی نه فقط یک مقام سیاسی در جمهوری اسلامی، بلکه یک مقام اجرایی بود که با معیشت مردم ارتباط و تماس نزدیک داشت و طبیعتاً شاید یک ناخرسندی هایی هم از این بابت وجود داشت اما دیدیم که واکنش مردم نسبت به تشییع پیکر ایشان کاملا مثبت و همسو و هم راستا بود. پس این فرضیه هم به نظر من ابطال شد.
آیت الله سید ابراهیم رئیسی خادمالرضا(ع) و هشتمین رئیس جمهور اسلامی ایران عصر یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ در مسیر بازگشت از مراسم افتتاح سد «قیز قلعهسی» به سمت تبریز، در منطقه ورزقان استان آذربایجان شرقی دچار سانحه هوایی شد و با همراهان خود همزمان با شب ولادت امام رئوف علی ابن موسی الرضا(ع) به مقام رفیع شهادت نائل آمد؛ حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی با اشاره به حرکت و قیام مردم در تشییع این شهدا در تبریز، قم، تهران، شهرری، بیرجند، مشهد، مراغه، زنجان و نجفآباد گفتند: این تشییع باشکوه نشان داد که ملت ایران زنده است.