تقویم تاریخی انقلاب اسلامی، روزهای سخت درگیری و جنگ با منافقین را در تهران به یاد دارد و حوادث خونین، ترورها و انفجارهای تابستان سال ۱۳۶۰ را به ثبت رسانده است؛ اما وقتی منافقین ناجوانمردانه خون مظلومان را بر زمین ریختند، پس از مدت کوتاهی اشراف اطلاعاتی خود را از دست دادند و نیروها و نهادهای امنیتی انقلاب بر آنها مسلط شدند و ضربات پیدرپی به سیستم حزبی و گروهکیشان وارد کردند؛ به گونهای که در شهریور ۱۳۶۱ در موضع ضعف و انفعال قرار گرفتند و آنچنان شوکی بر آنها وارد شد که مدتها در منگی و گیجی بهسر میبردند. به دنبال این شکست طرحی را با عنوان «عملیات مهندسی» در خارج از ایران تنظیم کردند و درجنایتی کمنظیر شش نفر را در خانه تیمی «بهار» زیر شکنجه به شهادت رساندند که البته جز رسوایی و شکست هیچ نتیجهای نگرفتند.
در ادامه با اجرای طرح مالک و مستأجر از سوی نظام اسلامی، که در مباحث قبلی به اختصار به بحث گذاشته شد؛ سران منافقین به ناچار «خط خروج» یا همان فرمان فرار از ایران را صادر کردند؛ به گفته یکی از کارشناسان نیروهای اطلاعاتی آن وقت، «سازمان، راهی جز خط خروج نداشت؛ اگر میماندند کشته میشدند.» وی در ادامه میگوید: «ما همه تیمهایمان را از تواب گرفته تا بقیه به کردستان و سیستان و بلوچستان فرستادیم و آنقدر در مسیر فرار شکار کردیم که حد ندارد.»
این کارشناس در ادامه گفتوگوهایش با بیان اینکه میدانستیم، اگر در تهران بنشینیم کاری از پیش نخواهیم برد و باید برویم در گذرگاهها و جادهها تورمان را پهن کنیم؛ گفت: «در کل گلوگاههای کشور نیروهای خودمان را فرستادیم، بچهها به همراه تواب به کردستان و جاهای مختلف رفتند، همه جا آنها را گذاشتیم، مجموعهای تشکیل دادیم و گلوگاهها را تحت نظر داشتیم. نیروهای ما از «دیواندره» کل راههای کشور را بستند؛ اقدامی که با طرح مالک و مستأجر همزمان شد، البته یک سری فرار کردند، نمیدانم چند درصد میشود، ولی اگر میخواستیم در تهران بمانیم و کار اطلاعاتی کنیم، همان تعداد هم از دستمان در میرفتند؛ اما نیروهای رزمنده ما به گلوگاهها رفتند و اصلاً خط ما عوض شد و گفتیم: آقا! گلوگاهها دارد بار میدهد.»
موفقیت این طرح را میتوان در اعترافات «اثنیعشری»، از اعضای دستگیرشده سازمان منافقین مشاهده کرد که میگوید: «با توجه به ابعاد وسیع طرح، منافقین فراری یکی پس از دیگری هنگام خروج از کشور دستگیر یا معدوم شدند، لانههای عنکبوتی و سستبنیان منافقین هم برچیده شد و نهایتاً عملیات تروریستی در سطح شهر فروکش کرد و بساط شکنجهگری هم برچیده شد. الان نیروهای باقیمانده از تشکیلات متلاشی شد و منافقین در داخل کشور با وجود اینکه خط اصلی در مرحله کنونی ]اوایل مهر ۱۳۶۱[ همان خط ترور مردم کوچه و بازار و راه انداختن شکنجهگری به منظور ارعاب مردم است، دیگر به کار نمیرود و دیگر به اصطلاح معروف خط سازمان را نمیخوانند، زیرا برای رهبرانشان در خارج از کشور ذرهای شرافت و وجدان قائل نیستند و در یک کلمه حیات تشکیلات به پایان رسیده است و نیروهای منافقین به افلاس و درماندگی افتادهاند.»