خبرگان رهبری و سامان نهادی ثبات سیاسی
ویژگیهای پنجگانه بیداری جهانی علیه صهیونیسم
محمدمهدی ایمانیپور
خردادماه امسال رهبر حکیم انقلاب اسلامی نامهای خطاب به دانشجویان حامی مردم فلسطین در دانشگاههای آمریکا ارسال فرمودند. در بخشی از این نامه و پیام ماندگار آمده است: «این نامه را به جوانانی مینویسم که وجدان بیدارشان، آنها را به دفاع از کودکان و زنان مظلوم غزه برانگیخته است.»
جوانان عزیز دانشجو درایالات متحده آمریکا...! شما اکنون در طرف درست تاریخ - که درحال ورقخوردن است - ایستادهاید... شما اکنون بخشی از جبهه مقاومت را تشکیل دادهاید و در زیر فشار بیرحمانه دولتتان - که آشکارا از رژیم غاصب و بیرحم صهیونیست دفاع میکند - مبارزهای شرافتمندانه را آغاز کردهاید.»
آنچه امروز بیداری جهانی علیه صهیونیسم را رقم زده، برانگیخته شدن احساسات جهانی و توسعه جبهه مقاومت تا مرزهای اروپا و آمریکاست. چنانچه بارها در سخنرانیهای یک سال اخیر رهبر حکیم انقلاب تاکید شده است، ما با پدیده و کلانروندی تحت عنوان بیداری جهانی علیه صهیونیسم و تبلور مقاومت در سطحی فراتر از منطقه غرب آسیا مواجه هستیم. در این معادله، رسانههای غربی و صهیونیستی نهتنها قادر به تکمیل رویکرد بازدارنده خود در قبال این بیداری جهانی نیستند، بلکه به صورت ناخواسته، تبدیل به کاتالیزورها و عوامل تسریعکنندهای شدهاند که بیش از پیش این مسیر اجتنابناپذیر را تحکیم و تسریع میکنند. به عبارتی بهتر، رژیم اشغالگر قدس و شبکه رسانهای-تبلیغاتی آن در پنج قاره جهان، وارد چرخه باطلی شده که دستوپا زدن در آن، حقیقتی به نام سقوط و تباهی صهیونیسم را در معرض دید افکار عمومی دنیا قرار میدهد. این بیداری جهانی، ویژگیهای پنجگانهای دارد که به آنها اشاره میکنیم:
کنش آگاهانه:
بدون شک مهمترین خصلت بیداری جهانی شکلگرفته علیه صهیونیسم و متعلقات آن، آگاهیمحور بودن آن است. آشکار شدن واقعیت رژیم صهیونی، افتادن نقاب از چهره کریه آن و نهایتا آگاهی عمومی ناظر بر باورها و نه شنیدهها و افسانههای ساختگی، از موجبات بیداری وجدانها بوده است. آگاهانه بودن این بیداری، موجب قوام و دوام آن در بازه زمانی و مکانی کنونی و آتی در دنیا خواهد بود.
فراگیری:
آگاهی گسترده بینالمللی علیه رژیم اشغالگر قدس، دیگر صرفا ناظر بر جنگ غزه و لبنان و وقایع جاری در آن نبوده و ماهیت رژیم کودککش صهیونیستی و حامیان آن را هدف قرار داده است. اعتراضاتی که علیه رژیم متوحش صهیونیستی در جای جای دنیا شکلگرفته، معطوف به ماهیت و موجودیت این رژیم بوده، زیربنا و ثوابتی که این رژیم بر پایه آن حیات نامشروع خود را آغاز کرده، به چالش کشیده است.
تسریبخشی:
زمانی که اشغال فلسطین در سال ۱۹۴۸ کلید خورد، پیشفرض صهیونیستها و آمریکا، این بود که گذشت زمان و جابهجایی نسلها، تبدیل به عاملی در مسیر تثبیت این اشغالگری و قبحزدایی از آن خواهد شد. همین نگاه در ارتکاب جنایتهای یک سال گذشته نیز وجود داشت و گمان میرفت که گذر زمان، موجب به حاشیه رفتن موضوع غزه شود، اما نظرسنجیهایی که در آمریکا و اروپا صورت گرفته، بیانگر عمیقتر شدن نفرت عمومی از جنایات و نسلکشی صورتگرفته در غزه از یک طرف، ریشهدار شدن ارزشهای نهفته و آشکار در گفتمان مقاومت و نهایتا تبدیل شدن جهان منهای اسرائیل به یک هدف انسانی و اخلاقی، از سوی دیگر گردیده است. این روند، نوید تسری بیداری به نسلهای بعدی را میدهد.
تثبیت اندیشهای:
غرب در طول دهههای سپریشده از اشغال فلسطین، در کسوت بازیگری بسترساز جهت تنظیم و تثبیت سلسله عوامل محیطی و فرامتنی بهمنظور استمرار اشغالگری صهیونیستها بوده است. همان گونه که اشاره شد، جریان تبلیغاتی و رسانهای حاکم بر غرب نهایت تلاش وقیحانه خود را دراین تنظیمسازی فرامتنی به کار برده، اما امروزبیش از پیش خود را در برابر آگاهی جهانی شکل گرفته مستاصل و ناتوان میبیند.
عملگرایانه بودن:
جنبش جهانی ضدصهیونیسم، عملگراست و صرفا مبتنی بر مؤلفههای فکری و اندیشهای نیست. به عبارت بهتر، تبلور این آگاهی جمعی را ما صرفا در نظریهپردازیها که متوجه ذهنیت افراد درخصوص ماهیت و عملکرد صهیونیستهاست، مشاهده نمیکنیم. تبلور خیزشهای ضدصهیونیستی، امروز در خیابانهای پاریس، آمستردام، واشنگتن و نیویورک بهوضوح نشان میدهد که چگونه اصلاح ذهنیت نسلهای قبلی و خلق ذهنیت نسلهای جدید علیه رژیم اشغالگر قدس، منتج به بروز اعتراضات پرهزینه علیه نظام سلطه و تزویر شده است. این بیداری جهانی قابل پیشگیری و حتی قابل مدیریت نبوده و در آیندهای نزدیک، سقوط کریهترین و متوحشترین نظام فکری و سیاسی در جهان امروز را رقم خواهد زد. انشاءا...
علیرضا توانا
اول بهمن ماه ۱۴۰۳ ترامپ رسما فعالیت خودش را به عنوان چهل و هفتمین رئیس جمهور ایالت متحده امریکا آغاز خواهد کرد؛ در این مدت کابینه او توسط جلسات متعدد در حال چیده شدن است که شامل وزارتخانه ها و آژانس های فدرال است ؛ پیش بینی می شود تمرکز این دوره از ریاست جمهوری دونالد ترامپ حول محور قاره آسیا برای استفاده از منابع این قاره در جهت بهبود اداره ایالت متحده آمریکا و همچنین کمک در بهبود شرایط برای تثبیت دستاوردهای اسرائیل در جنگ های متعدد ۲۰۲۴ میلادی و عادی سازی روابط اجرای پیمان ابراهیم باشد.
عملا موانع زیادی مخصوصا در خاورمیانه در اجرای طرح و برنامه های این فرد وجود خواهد شد.
برای مثال می توان از ایران ، سوریه ، ترکیه و یمن نام برد. بدون شک قاره اسیا که تلاطم های سیاسی زیادی را از جمله چین و تایوان ، کره شمالی و کره جنوبی ، روسیه و اکراین ، ایران و اسرائیل را در خود جای داده ، آبستن حوادث غیرقابل جبرانی است و موضوع جذابی برای این دوره از ریاست جمهوری دونالد ترامپ خواهد بود.
ساده انگاری های سیاسی و استفاده از روش های قدیمی برای دورزدن تحریم ها در این دوره جوابگوی اقتصاد تضعیف شده ی ایران نخواهد بود و قطعا طرح و برنامه های جدیدی برای مدیریت کشور مورد نیاز می باشد و این جز با طرح و برنامه های مجلس شورای اسلامی به عنوان وکلای ملت برای تصویب قوانین جدید در راستای بهبود معیشت مردم و مصلحت کشور امکان پذیر نخواهد بود.
ساده انگاری های سیاسی در تمام جوامع از عوامل ایجاد شکاف های اقتصادی بوده است ؛ شعار ما می توانیم زیباست اما در صورتی که زیرساخت های آن محیا باشد. شما هیچ کشوری را در تاریخ پیدا نخواهید کرد که بدون پیمان های مشترک المنافع با کشورهای دیگر به پیشرفت رسیده باشند؛ سهل انگاری های سیاسی و ساده نگاه کردن به مسائل باعث دلسردی نسل جوان جامعه و ناامید شدن آن ها خواهد شد زیرا عملا این ساده انگاری ها باعث تشدید تحریم های ظالمانه علیه مردم کشورمان خواهد شد و کشوری که اقتصاد ضعیفی داشته باشد جوانانش انگیزه ی فکر کردن و رشد نخواهند یافت.
بدون شک این دوره در تاریخ دیپلماسی کشور دوره ای سخت خواهد بود زیرا ما باید برای منافعی که حق مردم کشورمان می باشد چانه زنی های سیاسی را داشته باشیم و اجازه ندهیم در حق هیچکدام از شهروندان کوتاهی و اجحاف های سیاسی صورت پذیرد.
- تقویت اقتصاد بومی منطقه
- تأمین زیرساختهای انرژی با تأکید بر انرژیهای تجدیدپذیر
- تسریع در تکمیل کریدورهای مواصلاتی منطقه با همکاری شرکای بینالمللی
- جذب و متمرکز کردن سرمایهگذاری داخلی و خارجی در مکران
همچنین به گفته معاون وزیر راه و شهرسازی و مدیرعامل سازمان بنادر و دریانوردی، در این جلسه آقای رئیسجمهور به وزارت راه و شهرسازی مأموریت داد که با بهکارگیری مشاوران بینالمللی و داخلی، طرح جامع توسعه دریامحور با اولویت سواحل مکران را تهیه و تکالیف و وظایف دستگاههای اجرائی در این زمینه را مشخص کند. بهاین ترتیب و با توجه به حکم آقای رئیسجمهور به آقای مهندس عبدالعلیزاده به عنوان «نماینده رئیسجمهور در هماهنگی اجرای سیاستهای کلی توسعه دریامحور» به وضوح شاهدیم که راهبرد دولت چهاردهم در امر توسعه کشور، توسعه دریامحور با تمرکز بر توسعه سواحل مکران بوده و بر این امر تأکید دارند. این به آن معنی است که حاکمیت قصد دارد سواحل مکران (دریای عمان) را به قطب توسعه پایدار کشور و به تعبیر ایشان الگوی نوین توسعه و قطب اقتصادی و سیاسی کشور تبدیل کند. منطقه مکران، خطهای حساس با موقعیت ژئوپلیتیک و ظرفیتهای توسعهای بالا بوده که در چندین دهه گذشته مورد توجه سیاستگذاران مرکز قرار داشته و در اسناد بالادستی هم مطرح بوده است. با وجود این، هیچگاه، اراده قوی برای اجرای طرحهای توسعه این منطقه شکل نگرفته و البته در عمل هم با چالشها و موانع بسیاری مواجه بوده و هست. باید پذیرفت آنچه تاکنون برای توسعه دریامحور انجام شده، اعم از تدوین و تصویب اسناد بالادستی و دیگر اقدامات، کافی نیست و الزاماتی دارد که باید لحاظ شود. از جمله این الزامات عبارتاند از:
۱- ایجاد فهم مشترک از توسعه سواحل مکران در بین حاکمیت و نیز نخبگان
۲- توجه به توسعه پایدار منطقه با جلب رضایت و مشارکت ساکنان و بهرهمندی مردم محلی از مواهب توسعه
۳- همراستایی سیاستهای توسعه ملی با سیاستهای توسعه منطقهای
۴- ایجاد وحدت در مدیریت طرح و تقسیم کار ملی
بر حسب سیاستهای کلی توسعه دریامحور مبنی بر سیاستگذاری یکپارچه امور دریایی و تقسیم کار ملی و مدیریت چابک و کارآمد دریا، قبل از هر چیز ایجاد ساختار مدیریت واحد برای سیاستگذاری و پیگیری امور اجرائی در موضوعات توسعه دریامحور ضروری است. اما در حال حاضر ساختارهای متعددی درون دولت، مدیریت کل یا بخشی از سواحل را بر عهده خود میدانند
از جمله:
۱- شورای توسعه سواحل مکران مصوب هیئت دولت (به ریاست معاون اول)
۲- نماینده رئیسجمهور در اجرای سیاستهای توسعه دریامحور (آقای مهندس عبدالعلیزاده)
۳- سازمان برنامه و بودجه، به عنوان نهاد توسعهای پیگیر مدیریت طرح است.
۴- وزارت راه و شهرسازی به ویژه با مأموریت اخیر رئیسجمهور محترم به آن وزارتخانه، مدعی تعیین وظایف سایر دستگاههاست.
در واقع مدیریت توسعه دریامحور، توسط «چند نیروی درون دولت» به سویی کشیده میشود که خود موجب بر زمین ماندن برنامههای اجرائی و سردرگمی سرمایهگذاران، مردم محلی و نیز مدیران میانی و مدیران پروژههای زیرساختی در منطقه شده است.
رئیسجمهور محترم در دومین جلسه توسعه دریامحور، بر تدوین برنامه توسعه دریامحور با استفاده از مشاوران خارجی معتبر تأکید کرده و سازمان بنادر و دریانوردی را مأمور پیگیری این امر کردهاند. لازم است توجه شود:
الف) سند توسعه منطقه مکران، مصوب شورای شهرسازی و معماری (ابلاغی دیماه ۱۳۹۷)
ب) سند آمایش توسعه سواحل مکران، مصوب شورای عالی آمایش (در مهرماه 1398)
ج) طرح جامع توسعه سواحل مکران که کلیات آن در دیماه 1402 در هیئت دولت وقت مصوب شده است، همچنین برنامه تحقق سیاستهای توسعه سواحل مکران مصوب هیئت دولت پیشین که توسط سازمان برنامه تهیه و در کارگروه زیربنایی سازمان برنامه بررسی شده و از ابعاد مختلف مورد تأیید قرار گرفته است، موجود هستند. با عنایت به موارد فوق و به منظور خروج مدیریت توسعه دریامحور از بنبست کشمکش ساختارهای دروندولتی و نیز برای جلوگیری از تضییع بیتالمال و ایجاد ساختار مدیریت واحد برای سیاستگذاری و پیگیری امور اجرائی در موضوعات توسعه دریامحور، موارد زیر قابل بررسی است:
الف) معاون اول محترم رئیسجمهور نسبت به احیای فعالیتهای شورای توسعه مکران ذیل مدیریت خود، با انتصاب دبیر جدید و پرهیز از واگذاری آن به معاونت هماهنگی اهتمام ورزد. در این صورت مناسب است از سوی هیئت دولت به شورای توسعه مکران اختیارات بیشتری داده شود.
ب) در غیر این صورت، با لغو مصوبه تشکیل شورای مکران در جلسات هیئت دولت، مدیریت یکپارچه به آقای عبدالعلیزاده با تصویب اختیارات مؤثر مطابق اصل ۱۲۷ قانون اساسی واگذار شود. همچنین با توجه به تجربیات، سوابق و مأموریتهای بخشی دستگاهها، از واگذاری مدیریت توسعه مکران به سازمان برنامه و بودجه و سایر وزارتخانهها ازجمله وزارت راه و شهرسازی پرهیز شود. گفتنی است در دورهای مدیریت توسعه مکران به وزارت راه و شهرسازی واگذار شده بود که در مجموع تجربه موفقی نداشته است. بهطور تاریخی سازمان برنامه و بودجه در مورد مدیریت ساختارهای توسعه منطقهای ازجمله سازمان عمران سیستان و... ناموفق عمل کرده است.
در نهایت، به منظور اجرای اوامر رئیسجمهور مبنی بر تدوین برنامه جدید، اولا برای پیشگیری از وقفه احتمالی، اسناد موجود مبنای کار قرار گیرد. ثانیا سندهای یادشده دستکم توسط دستگاه مسئول طرح بررسی و ضعفها و قوتهای آنها استخراج و برای نحوه بازنگری آن تصمیمگیری شود. ثالثا در راستای اجرای ماده 68 قانون احکام دائمی توسعه، لایحه اساسنامه تأسیس سازمان توسعه سواحل مکران که قبلا به مجلس شورای اسلامی ارسال شده بود، بهگونهای که مورد پذیرش وزارتخانههای مختلف باشد، اصلاح شده و بار دیگر برای تصویب در مجلس شورای اسلامی پیگیری شود. رابعا مصوبات شورای توسعه مکران در دوره پیشین (۱۴۰۱ تا - ۱۴۰۳) به دلیل غیرعملیاتی بودن مورد بازنگری جدی قرار گیرد.
هادی اسکندری