به گزارش گروه بین الملل بصیرت به نقل از ایران هسته ای، هفته نامه امریکایی نیوزویک در گزارشی به نقش سردار قاسم سلیمانی در نبردهای پیروزمندانه علیه داعش در منطقه پرداخت.
متن کامل این مقاله چنین است.
متن صلی را اینجا ببینید.
پس از سقوط موصل در ماه ژوئیه، آیت الله العظمی علی سیستانی با صدور یک فتوای از شهروندان عراقی خواست به دفاع از کشور، ملت خود و امکان متبرکه برخیزند. این حکم به معنای دفاع آنها از مذهب شان در جهاد بر ضد داعش است.
یکی از افسران سابق ارتش عراق به نام شیخ رائد الخفاجی که از کهنه سربازان جنگ ایران و عراق است و این ماه او را در یکی از محله های بغداد به نام کراده ملاقات کردم، می گوید: در روزهای اول پس از صدور فتوای سیستانی مردان حتی شصت ساله با مراجعه به دفترش خواستار اعزام برای جنگ با داعش و شورشیان تحت رهبری سنی ها بودند. خفاجی اکنون رئیس قبیله الخفاجی و یکی از فرماندهان شبه نظامیان کتائب حزب الله است که یکی از گروههای شبه نظامی شیعه در خط مقدم جنگ با داعش در عراق است.
به گفته دکتر صفا حسین الشیخ معاون مشاور امنیت ملی عراق، شبه نظامیان کتائب حزب الله که در ماههای منتهی به تهاجم آمریکا در سال دو هزار و سه به عراق بنیان گذاشته شد، از آن جهت مشهور است که گروه کوچکتر و سازمان یافته تری نسبت به دیگر شبه نظامیان شیعه است - و حتی با معیارهای اطلاعاتی عراق، به شدت مرموز و ماهر قلمداد می شود.
الشیخ می گوید: در گذشته، آنها بیشتر بر اهداف آمریکا متمرکز بودند- حملات پیچیده، مرگبار و سازمان یافته ای که عوامل اطلاعاتی آمریکا و عراق قادر به نفوذ به آن نبودند.
از نظر شیخ اینکه ایران به عنوان حامی مالی کنونی وی درواقع دشمن خونی گذشته وی بود، مسئله عجیبی نیست.
وی گفت: «صدام آن جنگ (جنگ ایران و عراق) را بر شیعیان عراق و ایران تحمیل کرد. صدام مقصر بود، نه ایران».
به گفته وی، کتائب حزب الله حدود چهار هزار جنگجو دارد (سازمان اطلاعات عراق این رقم را نزدیک به هزار نفر تخمین می زند) که تجربه جنگ در سامرا و آمرلی را دارند اما در گذشته همراه با حزب الله در سوریه جنگیده اند.
خود او مرتبا به منظور حفاظت از اماکن مقدسه شیعیان در نزدیکی دمشق، بخصوص حرم سیده زینب، مرتبا به سوریه رفت و آمد دارد.
وی می گوید: ایران به برخی افرادش روزانه هفتصد دلار برای جنگ در سوریه می پرداخت اما دریافتی آنها در عراق بسیار کمتر است گرچه وی می گوید که ایران افرادش را تجهیز تسلیحاتی می کند. وی تاکید دارد که برای عدالت و اعتقادشان می جنگند، نه برای پول.
وی همچنین گفت: «نباید فراموش کرد بین حزب الله در ایران و حزب الله در عراق تفاوت بزرگی وجود دارد. به لحاظ فلسفی، دشمن مشترک ما داعش و اسرائیل است اما در اینجا برای عدالت می جنگیم».
برای درک حضور شبه نظامیان شیعه در عراق امروز و نفوذ فزاینده ایران باید به میراث گورهای جمعی بازگشت.
اندکی پس از آنکه صدام سنی که طی چند دهه اکثریت شیعیان را سرکوب کرده و احزاب سیاسی شان و جنبشهای شیعه را در هم شکسته بود، در آوریل دو هزار و سه از قدرت ساقط شد، کارکنان حقوق بشر و ماموران تحقیق سازمان ملل گورهای جمعی را در نقاطی که هزاران شیعه وکردهای نژادی بطور ناگهانی ناپدید شده بودند، پیدا کردند.
معلوم نیست چه تعداد شیعه طی سالهای حکومت صدام کشته شدند اما ارقام موجود از چهارصدهزار تا هفتصد هزار نفر متغیر است. فقط در یک گور جمعی در نزدیکی بغداد حدود پانزده هزار جسد پیدا شد. در گور دیگری در شهر جنوبی سماوه بیش از هفتاد و دو جسد که اکثرا زن و کودک بودند، پیدا شد.
گفته می شود طی آن سالهای وحشت حدود 60 هزار شیعه در بغداد ناپدید و سرانجام شان به گورهای جمعی ختم شد.
در عراق پس از جنگ عرصه سیاسی متحول شد و پس از تهاجم آمریکا شیعیان بودند که به قدرت رسیدند و سنی ها تحت تعقیب قرار گرفتند.
وقتیکه حیدر العبادی به عنوان یک شیعه میانه رو در اوت گذشته به نخست وزیری رسید، قول داد که دولتش فراگیرتر خواهد بود و چرخه انتقام جویی و کینه توزی بین شیعیان و سنی های عراق را متوقف سازد. اما هنوز به سختی می توان یک خانواده شیعه را پیدا کرد که به نحوی مورد بی رحمی صدام قرار نگرفته باشد و هنوز به نحوی حس انتقام جویی یا حداقل عدالت خواهی در آن وجود نداشته باشد.
ژانویه گذشته نوری مالکی نخست وزیر سابق عراق استان عمدتا سنی نشین انبار را ظاهرا با قصد بیرون راندن جهادیون داعش بمباران کرد اما به گفته گروههای حقوق بشر، اهداف و محله های غیرنظامی نیز هدف قرار گرفت و جنگ در استان انبار در حال تبدیل شدن به یک جنگ فرقه ای بی پایان دیگر بود. با ادامه بمباران همچنین معلوم شد که نیروهای امنیتی عراق (آی اس اف) کفایت لازم را برای عقب راندن داعش نداشتند. این امر زمینه را برای عملیات شبه نظامیان شیعه هموار کرد. به گفته شیخ، شبه نظامیان شیعه مجددا کنترل امور را بدست گرفتند و خلاءنظامی ایجاد شده در نیروی امنیتی عراق را پرکردند. شیعیان بازگشتند اما اینبار به عنوان حامی مردم، با دولتی که به شدت به آنها متکی است.
این مسئله با نفوذ فزاینده ایران حامی منطقه ای بزرگ شیعیان و اتکاء فزاینده به آن در عراق همراه بوده است. حتی از زمان انقلاب ایران در سال 1979، دولتهای عربی و غیرعربی از اصولگرایی شیعه هراس داشته اند. اما امروز در بغداد اکثریت قاطع مردانی که برای جنگ بر ضد داعش در پی تهاجم آنها به موصل به پا خواستند، شیعه اند و مسلما یک دستورکار مذهبی و نظامی دارند.
به گفته منابع متعدد دولت عراق و تحلیلگران خارجی، تهران تامین کننده عمده مالی، تسلیحاتی شبه نظامیان شیعه و بهترین آموزش دهنده آنها است. بنظر می رسد خاطره جنگ تلخ ایران و عراق در دهه هشتاد که در آن حدود یک میلیون مرد کشته شدند، به این زودیها از ذهن شان زدوده نمی شود.
بخشی از این قیام شبه نظامیان شیعه به فتوای قوی آیت الله العظمی علی سیستانی در پی شکست موصل باز می گردد. هجوم مردان شیعه از هر سنی برای جنگ با داعش - حتی برخی شصت ساله هایی که در جنگ ایران و عراق جنگیده بودند- خیره کننده بود.
با گذشت پنج ماه، و درحالیکه حملات هوایی آمریکا به منظور «تضعیف و نهایتا نابودی» داعش ادامه دارد، شبه نظامیان شیعه رکن اصلی عملیات ارتش عراقند.
آنها علاوه بر تجربه جنگ با آمریکا، در جنگ اخیر در سوریه نیز کارآزموده شده اند. بسیاری برای کمک به حفاظت از حرمهای شیعیان در برابر شورشیان سنی سوری به آن کشور اعزام شدند.
عراقی ها تاکید دارند که حضور قوی ایران در عراق اصلا جای نگرانی ندارد و نیز می گویند که از بسیاری جهات به ایران وفادارند.
دکتر موفق ربیعی عضو پارلمان عراق و مشاور سابق امنیت ملی (و معروف ترین مردی که صدام را پای چوبه دار برد و از نگهبانها خواست دست بندهایش را شل کنند) این سوال را مطرح می کند که: «چه کسی سه روز پس از سقوط موصل برای نجات ما به اینجا آمد؟ آمریکایی ها نبودند. آنها سه ماه بعد وقتیکه شهروندان خودشان (جیمز فولی و بعدا استیون ساتلوف و پیتر کیسینگ خبرنگار) ربوده شدند، به آن حملات هوایی مفتضحانه مبادرت کردند. ایرانیان به سرعت در بغداد و اربیل وارد عمل شدند.»
ایرانیان ظرف چند هفته، 88 فروند جت تهاجمی سوخوی ساخت روسیه اعزام کردند. آنها همچنین بهترین جنگجویان شان - اعضای زبده سپاه پاسداران- را برای آموزش و راهنمایی و نیز خلبان، سلاح و یونیفرم نظامی به عراق فرستادند.
ایرانیان همچنین قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و مغز متفکر نظامی شان را که بسیاری مقامات نظامی او را یک فرمانده عالی و بسیار راهبردی می دانند، به عراق فرستادند.
سلیمانی درحالیکه معمولا پنهانکار است، سپتامبر گذشته اجازه داد در عرصه جنگ آمرلی از او عکسبرداری شود، تا حامل این پیام روشن برای غرب باشد که تهران در آنجا حضور فعال دارد.
یکی از سیاستمداران شیعه برجسته عراق که خواست نامش فاش نشود، گفت: «او اغلب در بغداد و شمال عراق است. البته دولت عراق این مسئله را می داند. او زیرک و عاشق جنگ است و به تبحر خود در این زمینه واقف است.»
ربیعی درباره اینکه چرا باوجود میراث تلخ دو کشور و آن همه کشته، عراق به ایران اعتماد می کند، با خونسردی گفت: «ما با یک تهدید موجودیتی- داعش- مواجهیم. در این شرایط انسان از هر وسیله ای استفاده می کند».
بسیاری عراقی ها نقش این شبه نظامیان را برای بقاء خود حیاتی می دانند. ساجد جیاد تحلیلگر مستقر در لندن در موسسه عراقی اصلاحات اقتصادی می گوید: «این شبه نظامیان بسیار قدرتمندند- اما پس از ماه ژوئن به علت خلائی که ایجاد شد، حتی قوی تر شدند. آنها منابع خوب و جنگجویان متعهدی در اختیار دارند. اکثر جوامع شیعه که مورد بمب گذاری و حملات انتحاری واقع می شوند، درواقع خوشحالند که تحت حمایت آنها هستند».
ربیعی درباره این حقیقت که آنها (شبه نظامیان شیعه) تحت حمایت ایرانند، گفت: «آمریکا باید با ایران، با یا بدون یک قرارداد هسته ای، آشتی کند. آشتی آمریکا و ایران نقش بزرگی در ثبات منطقه خواهد داشت».
یکی از گروههای شبه نظامی اصلی، اصائب الحق است که برخی رهبران آن طی دوره اشغالگری عراق به اتهامات تروریستی به زندان افتاده بودند. اصائب گروهی است که بیش از همه مورد انزجار سنی هایی است که آنرا تهدیدی برای امنیت شان می بینند.
ربیعی می گوید: « هر اتفاق بدی که در بغداد رخ می دهد، اصائب سرزنش می شود».
گروه دیگر گردانهای بدر است که طی جنگ ایران عراق در دهه هشتاد تشکیل شد. گروه سوم کتائب حزب الله وابسته به شیخ رائد است. باید به این فهرست بسیاری گروههای انشعابی دیگر را افزود که در محله های شیعه نشین متعدد بغداد شکل گرفته اند.
اما این شبه نظامیان نفوذ قوی سیاسی و مذهبی ایران را به همراه دارند. مسئله این است که پس از شکست نهایی داعش (که طبق محاسبه ربیعی، به لحاظ نظامی ممکن است سه تا پنج سال اما به لحاظ ایدئولوژیکی هفت تا ده سال طول بکشد) ایرانیان چه خواهند کرد؟
آیا ایرانیان، پس از این نوع سرمایه گذاری، حاضرند بساط شان را جمع کنند و به کشورشان بروند؟
ربیعی می گوید: احتمالا نه، امابه گفته وی، زمان آن است که غرب «حساسیتش» را در قبال ایران تعدیل کند.
بدین ترتیب این ماجرا به کجا ختم خواهد شد؟ بیم آن می رود که سناریوی جنگ داخلی لبنان تکرار شود و شبه نظامیان از فرقه های مختلف در سراسر کشور سر به شورش بردارند. یا اینکه شیعیان که اکنون طعم قدرت را چشیده اند، و از حمایت قوی ایران برخوردارند، با نابودی نهایی داعش بعید است موضع عادلانه ای در قبال سنی ها داشته باشند.
از نظر دیپلماتهای غربی، چگونگی دیدگاه شیعیان نسبت به آینده مایه نگرانی است.
یکی از آنها این سوال را مطرح می کند که: «آیا آنها پنداره یک عراق کلا شیعه را در سر می پرورانند- که در آنجا قلمروهایی برای خود دارند»؟
این شبه نظامیان هر نقشی که در آینده داشته باشند، فعلا، هیچ کجا نمی روند. نقش آنها برای به پایان رساندن جنگ بر ضد داعش حیاتی است. یک مشاور امنیتی غرب در بغداد می گوید که وجود این شیعیان برای تقویت ارتش ضعیف عراق «ضروری» است.
صفا حسین الشیخ معاون مشاور امنیت ملی عراق می گوید: «حقیقت این است که آنها ثابت می کنند جنگجویان کارآمدتری نسبت به نیروهای امنیتی در بسیاری نهادهای کشورند. آنها از تجربه جنگ با آمریکایی ها و جنگ اخیر در سوریه برخوردارند».
وی که ظاهرا از این مسئله خرسند نبود، با اندکی درنگ گفت که جنگ با آمریکایی ها از آنها جنگجویانی واقعا با تجربه و قوی ساخته است.