روزنامه کیهان**
کاشت، داشت، اسراف!/عباس شمسعلی
چند روزی است که با اعلام نهایی نتایج آزمون سراسری دانشگاهها، دانشجویان جدید، فصل ثبتنام را پشت سر گذاشته و با شرکت در کلاسهای مجازی، کم کم مهیای حضور در دانشگاههایی میشوند که سالهاست برای ورود به آنها انتظار کشیدهاند.
نکته پایانی اینکه باید برنامهریزی درستی شود تا از سرمایههای ارزشمند کشور یعنی نوجوانان و جوانانی که از نظر استعداد و ضریب هوشی در زمره بهترینهای دنیا هستند، به درستی استفاده شود و زحمات زیادی که برای تربیت و پرورش آنها طی سالهای متمادی کشیده شده است به راحتی هدر نرود. به تعبیر دیگر نباید این چنین باشد که دانشآموزانی که نهال پرورش استعداد آنها با ورود به دبستان «کاشته» و در طول سالهای تحصیل با زحمت فراوان خانوادهها و معلمان و هزینه فراوان کشور «داشته» و مراقبت میشود، در فصل «برداشت» و بهرهمندی کشور از میوه علم و توانمندی و خدمات آنها، با برخی بدسلیقگیها یا محدودیتهای غیر ضروری و سوءمدیریت در هدایت صحیح این استعدادها در مسیر ثمردهی، شاهد اسراف این ثمرات و محروم شدن کشور از بسیاری از این استعدادها باشیم.
********
روزنامه وطن امروز**
امام عدل و قسط/اشکان صدیق
طبق یک سنت نیکو، شیعیان نهم ربیع الاول یعنی روز بعد از شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام را به عنوان سالروز آغاز ولایت و امامت حضرت مهدی موعود (عج) جشن گرفته و آن را بهانهای برای توسل به امام دوازدهم قرار میدهند. در کنار جشن و توسل به امام زمان (ع) مرور اهداف و آرمانهای مهدوی بسیار ضروری است. روایات اسلامی یکی از مهمترین اهداف ظهور مهدی موعود (عج) را برپایی عدالت و قسط و برانداختن بنیان ظلم و بیداد ذکر کرده است. در یکی از این روایات معتبر که در کتاب شریف «کافی» آمده است، میخوانیم: «اصبغ بن نباته میگوید: خدمت امیرالمؤمنین (ع) آمدم و دیدم آن حضرت متفکر است؛ عرض کردم: اى امیر مؤمنان! چرا شما را متفکر میبینم؛ آیا به خلافت در روى زمین رغبت کردهاى؟ فرمود: نه! به خدا هرگز روزى نبوده که به خلافت یا دنیا رغبت کنم. فکر میکردم درباره مولودى که فرزند یازدهم من است، او همان مهدى است که زمین را از عدل و داد پر کند، همچنان که از جور و ستم پر شده باشد».
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مکرر در سخنانشان درباره امام زمان (ع) بر عبارت «یَملَاُ الله بِه الاَرضَ عَدلًا وَ قِسطاً بعدَ ما مُلِئَت ظُلما وَ جَورا» تاکید دارند و در یکی از سخنرانیهایشان میفرمایند: «خصوصیت مهدی موعود (عج) در نظر مسلمانان این است که «یَملَاُ الله بِه الاَرضَ عَدلًا وَ قِسطاً بعدَ ما مُلِئَت ظُلما وَ جَورا»؛ عدل و داد، استقرار عدالت در جامعه، از بین بردن ظلم از سطح زمین؛ همان چیزی که هدف پیامبران هم بود: «لیقوم النّاس بالقسط». اصلا پیامبران آمدند تا اقامه قسط کنند. البته اقامه قسط یک منزل در راه است و هدف نهایی نیست؛ لیکن آنها که آمدند، کار اولشان این است که اقامه قسط کنند و مردم را از شر ظلم و جور طاغیان و ظالمان نجات دهند. هدف حکومت ولىعصر (عج) در آخر زمان هم باز همین عدل است».
معظمله در سخنان دیگری میفرمایند: «شما برای تعجیل فرج امام زمان -ارواحنا فداه- هم که دعا میکنید، میگویید ایشان بیایند که عدالت را برقرار کنند؛ این است دیگر. یَملَاُ الله بِه الاَرضَ عَدلًا وَ قِسطاً بعدَ ما مُلِئَت ظُلما وَ جَورا؛ با اینکه آن بزرگوار دین را هم، تقوا را هم، اخلاق را هم به جامعه تزریق خواهند کرد، اما شما نمیگویید: «یملا الله به الارض دیناً»؛ [بلکه]میگویید: «عدلاً»؛ این نشاندهنده این است که عدل، نیاز اصلی حیات طیبه انسانی است».
**************
روزنامه خراسان**
لبنان به سوی جنگ داخلی جدیدی میرود؟/احمدکاظم زاده
در فاصله چند ماه مانده به انتخابات پارلمانی لبنان ودر حالی که این کشور با خروج از خلأ سیاسی و حصر اقتصادی و سوختی، روزهای باثباتی را تجربه میکرد با حملات تک تیراندازها از منطقه وابسته به سمیر جعجع به سوی کسانی که به روشن نشدن تحقیقات قضایی درباره انفجار بزرگ بندر بیروت در مرداد سال گذشته و سیاسی عمل کردن بازپرس قضایی لبنان اعتراض داشتند به یک باره فضای امنیتی به این کشور بازگشت. اکنون یک سوال اساسی این است که آیا لبنان به سمت جنگ داخلی جدید میرود؟
حادثهای که درلبنان اتفاق افتاد بسیار خطرناک است و دقیقا در جایی اتفاق افتاده که مرز محله شیعیان و مسیحیان است و جنگ خونبار سال ۱۹۷۵ نیز از همین جا آغاز شد لذا اگر گروههای سیاسی نتوانند مسائل را کنترل کنند کاملا زمینه بروز جنگ داخلی مهیاست. سیاست لبنان همواره تابعی از رقابتهای بازیگران داخلی و بین المللی بوده است. آن چه را این روزها در لبنان اتفاق میافتد نیز باید تا حد زیادی بر همین مبنا تحلیل و ارزیابی کرد. نیترات و دیگر مواد منفجره در بندر بیروت از زمان نخست وزیری سعد حریری انبار شده بود، همچنین نیروهای فالانژ درآن جا نفوذ داشتند و تحقیقات نشان میداد که عاملان انفجار مرتبط با نیروهای تکفیری سوری بوده اند، با این حال، رسیدگی به پرونده انفجار بیروت و انجام تحقیقات درباره آن از همان ابتدا مانند دیگر رخدادهای جنایی در لبنان تحت مداخله مستقیم طرفهای خارجی و بین المللی قرار گرفت؛ مانند همان اتفاقی که در پرونده ترور «رفیق حریری» نخست وزیر لبنان افتاد و بعد از بین المللی شدن تحقیقات، حقیقت این پرونده و عاملان اصلی این جنایت هرگز فاش نشد. دیدار قاضی پرونده با سفیر آمریکا دو روز قبل از صدور حکم احضار دو وزیر نزدیک به حزب ا... و امل برای بازجویی به خوبی غلبه پررنگ سیاست در این پرونده را نشان میدهد. در این میان شاید بتوان یکی از انگیزههای جدی گروههای مخالف حزب ا... و امل در تنش آفرینی در این موضوع را معطوف به انتخابات چند ماه آینده دانست. درباره موضوع انفجار در بیروت و نوع مواجهه با تحقیقات قاضی پرونده در بین گروههای سیاسی در لبنان اختلاف نظرهای جدی وجود دارد و حتی این اختلاف نظر در بین ائتلافهای همفکر نیز مشاهده میشود. نکته، اما آن جا حائز اهمیت میشود که این اختلاف نظر بین حزب ا... و برخی متحدان مسیحی خود مانند جریان آزاد ملی به رهبری جبران باسیل (یکی از مهمترین متحدان مقاومت) این طمع را برای برخی بازیگران داخلی و خارجی لبنان به وجود آورده که با حرکت روی این شکاف از آن یک گسل جدی ایجاد کنند و در انتخابات پیش رو که کمتر از ۷ ماه تا آن باقی مانده حداکثر استفاده را ببرند. نوع موضع گیریهای سمیر جعجع به عنوان متهم اصلی شلیک به معترضان به خوبی این رویکرد را نشان میدهد. نکتهای که جریان مقاومت نیز به آن واقف است. در عین حال هنوز خیلی زود است که بگوییم لبنان وارد دور دیگری از جنگهای داخلی شده است. در عین حال هنوز خیلی زود است که بگوییم لبنان وارد دور دیگری از جنگهای داخلی شده است. جامعه لبنان پس از یک دوره جنگ داخلی خونین ازسال ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ تغییرات جدی داشته و مسلمانان و مسیحیان با تفاهم و به خوبی در محلات مختلف در کنار یکدیگر زندگی میکنند. نوع واکنش شخصیتهای سیاسی و به خصوص خویشتن داری حزب ا... و امل با وجود این که چند نفر از طرفدارانشان با شلیک توسط تک تیر اندازهای حزب سمیر جعجع کشته شدهاند نیز چشم انداز نسبتا رو به آرامش را تصویر میکند. اگرچه تحولات در شرایط غبار آلود لبنان گاه با شلیک چند گلوله میتواند رنگ دیگری به خود بگیرد.
**************
روزنامه ایران**
۴ راهکار برای انگیزه به فعالان اقتصادی/علی قنبری
افزایـــــــش ریسک سرمایهگذاری و عدم اطمینان به رشد اقتصادی، بـــاعث شده کـــــــه بخشی از فعــــــالان بخش خصوصی نسبت به آینده اقتصادی کشور خوش بین نباشند و از هرگونه سرمایهگذاری جدید و فعالیتهای توسعهای، امتناع کنند یا بعضاً شاهد این امر هستیم که بخش خصوصی که زمانی بهدنبال فعالیت صنعتی و تولیدی بود اکنون بهسمت فعالیتهای غیرمولد رفته است؛ فعالیتهایی که ریسک سرمایهگذاری در آن بسیار کم است و از طرفی بازدهی سرمایه در کمترین زمان، چند برابر میشود.
ادامه این روند مشکلات جدی در بخشهای مختلف اقتصادی ایجاد میکند که یکی از آنها کاهش میزان تولید، کاهش رقابت در تولید و کاهش میزان نرخ اشتغال است. بدین جهت بروز هر کدام از این موارد و به تنهایی اقتصاد را شکننده میکند و اجازه نمیدهد که توسعه صنعتی اتفاق بیفتد. در چنین شرایطی فعالیتهای غیر صنعتی پررنگ میشود و صاحبان سرمایه ترجیح میدهند سراغ فعالیتهای دلال گونه بروند.
مشکلات اقتصادی کشور که بخش قابل توجه آن متأثر از تحریم است، باعث شده که روند سرمایهگذاری در کشور منفی شود و بخش خصوصی انگیزه برای توسعه فعالیتهای خود نداشته باشد. در چنین شرایطی این سؤال پیش میآید که چگونه میتوان نگاه بخش خصوصی به اقتصاد را تقویت کرد؟
برای آنکه بخش خصوصی خود را از اقتصاد کشور جدا نبیند باید سیاستگذاران فضای عمومی و سرمایهگذاری را بهسمت و سویی هدایت کنند که فعالان اقتصادی برای حضور مناسب در اقتصاد کشور انگیزه پیدا کنند. یکی از مواردی که توجه به آن ضرورت دارد، ایجاد رقابت سالم بین بخش خصوصی است. بخش خصوصی که رانت اطلاعاتی دارد و به گروههای تصمیم گیر به نحوی متصل است مانع از ایجاد رقابت میشود و همین امر سبب میشود که بخش خصوصی مستقل انگیزه فعالیت خود را از دست بدهد.
موضوع دیگری که توصیه میکنم دولت سیزدهم به آن توجه کند، تقویت بخش خصوصی سالم است؛ بخش خصوصی سالم اگر مورد حمایت و توجه ویژه دولت قرار گیرد، میتواند کشور را بهسمت رشد اقتصادی هدایت کند. دراین میان بایستی شرایطی فراهم شود که بخش خصوصی داخلی فرصت رقابت با بخش خصوصی خارج از کشور داشته باشد. در این حوزه وزارت امور خارجه بیشترین اثر را دارد. اگر دستگاه دیپلماسی ارتباط خود را با بخش خصوصی سالم تقویت کند میتوان رقابت را ایجاد و فرصتی را فراهم کرد که بخش خصوصی خارج از مرزهای کشور امکان فعالیت داشته باشد؛ تا زمانی که تولید تنها با هدف مصرف داخل باشد نمیتوان به محصول خوب و کیفی دست یافت؛ زمانی میتوان به نتایج مثبت رسید که تولید صادراتگرا باشد. بر این اساس نکته بعدی که بسیار اساسی و مهم است برخورد مناسب با بخش خصوصی است. اگر سیاستگذاران به این باور برسند که با همکاری و حضور پررنگ بخش خصوصی در اقتصاد میتوان به سمت رشد اقتصادی رفت به طور قطع برخوردها با این گروه مناسب خواهد شد و فعالان بخش خصوصی هم انگیزه فعالیت توسعهای پیدا میکنند.
مبحث پایانی این است که دولت و سیاستگذاران با بخش خصوصی رقابت نکنند، بخش خصوصی رقیب دولت نیست بلکه یک بازوی قدرتمند برای توسعه و رشد اقتصادی کشور است. دولتها نمیتوانند مانند بخش خصوصی فعال، چابک و پویا باشند بدین جهت با فراهم کردن زیرساختها و تسهیل شرایط میتوانند به بخش خصوصی انگیزه بدهند که در فعالیتهای اقتصادی حضور داشته باشند؛ دولت در زمینه اقتصاد، سیاست گذاری کند و استراتژی اقتصادی داشته باشد تا بخش خصوصی براساس آن برنامهریزی کند. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، بخش خصوصی در مسیری روشن فعالیت خواهد کرد و این امر برای اقتصاد ایران بسیار مهم است.
اگر سیاستگذاران به ۴ محور یاد شده توجه کنند، به طور قطع بخش خصوصی با انگیزه وارد اقتصاد میشود و از فعالیتهای غیرمولد فاصله میگیرد.
**************
روزنامه شرق**
دموکراسی تسکینی/احمد غلامی
دموکراسی، مفهومی روشن و یکدست در میان دولتها و آحاد مردم ایران ندارد. دولتها و بخشهای مختلف کشور، برداشت و تعریف خودشان را از این مفهوم دارند و مردم با تعریف و انتظار خودشان از دموکراسی پای صندوقهای رأی میروند و نمایندگان مجلس و رؤسای جمهور را انتخاب میکنند. این تنوعِ برداشت بیش از هر چیز خودش را در انتخابات مجلس عیان میکند، خاصه در حوزه انتخابیه در روستاها و شهرستانها که ما با یک تفاوت اساسی نسبت به کلانشهرها و پایتخت روبهرو هستیم، از شکل طیفبندیهای مردم در حمایت از نمایندگان تا مواجهه و انتظارات آنان از این نمایندگان. در روستاها و شهرستانها، دموکراسی از طریق صندوق رأی، این امکان را برای آنان فراهم کرده است که آنان بتوانند از هویت و منافع روزمرهشان دفاع کنند. با تساهل میتوان گفت در اینجا ما با نوعی «دموکراسی روستایی» روبهرو هستیم. دموکراسی روستایی، بیش از هر چیز به منافع کاربردی و ملموس در زندگی روزانه وابستگی دارد و مردم از انتخابات، این شیوه دموکراتیک، استفاده ابزاری میکنند تا مسائل و مشکلات مبتلابه جامعه خود را مرتفع سازد، اما در «دموکراسی شهری» که وابسته به شهروندان است هم با یکدستی روبهرو نیستیم. صورت دموکراسی یعنی انتخابات در شهرهای کوچک با کلانشهرها و در کلانشهرها با پایتخت و حتی در بخشهای پایتخت از یکدیگر متفاوت است. در شهرهای کوچک، انتخابات ابزاری برای رسیدن به مقاصد و منافع خُرد اقتصادی است و امید دستیابی به مشاغل و حداقل مزایای رفاهی و بهداشتی. در دموکراسی روستایی و شهرهای حاشیهای بهندرت کسانی در اندیشه مشارکتهای سیاسی و اجتماعیاند. دموکراسی روستایی، سابقه طولانی دارد و گاه در شکلگیری دولتها نقشی اساسی ایفا کرده است. نمونه دموکراسی روستایی را میتوان در هند و در بخشهایی از آفریقا یا هر جای دیگر که انسانها در آنجا وابسته به زمیناند، پیدا کرد. در این نوع دموکراسی، مردم تعهد کمتری به جمهوری دارند. بیشتر آرای دولت احمدینژاد و رئیسی، از روستاها و حاشیه شهرها و شهرستانهاست. البته این به آن معنا نیست این رؤسای جمهور در کلانشهرها و پایتخت حامیانی نداشتهاند.
آنچه جملگی بر سر آن توافق دارند، صورتِ دموکراسی یعنی انتخابات است که آنهم در انتخابات سیزدهمین دوره ریاستجمهوری و انتخابات دوره یازدهم مجلس مورد تردید قرار گرفت. پس بیدلیل نیست که هر نامزدی در آستانه انتخابات چنان وارد کارزار میشود که گویا قرار است برخلاف دولت پیشین طرحی نو در همه ابعاد دراندازد. این مواجهه با دولتهای پیشین چندان دور از انتظار نیست، چراکه تلاش در تغییر معانی و مفاهیم، عملکردها را هم تغییر خواهد داد. اغراق نیست اگر بگوییم دولتهای ایران با یک روحیه انقلابی روی کار میآیند که خود را ادامه یا پیوسته دولت قبلی نمیدانند و حتی تلاش میکنند خود را از نحوه دولتداریِ دولتهای سابق یا پیشین مبرا کنند. شاید در این زمینه دو دولت اصلاحات و سازندگی استثنا باشند که حفظ ظاهر کردهاند و اگرچه کاملا برداشت متفاوتی از دموکراسی و اداره جامعه داشتند، خصم یکدیگر نشدند. طرفه آنکه در این میان حتی دولتهایی که به دموکراسی باور داشتند نتوانستند این معنا را تبیین کرده و نهادهای آن را مستقر کنند؛ اما همه دولتها در یک برداشت از یک دموکراسی همداستان هستند. آنان دموکراسی و انتخابات را دستمایه تسکین آلام و رنجهای یک ملت میدانند. از سوی دیگر نهادهای رسمی نیز دموکراسی را تسکینی برای برونرفت از جدالهای طبقاتی میدانند و از سوی دیگر برای ازمیانبرداشتنِ نزاعهای جدی جریانهای سیاسی، با جابهجایی محل نزاع این جریانها و بهعرصهکشاندن آنان به میدان تنگ و ترشِ مدیریت اجرائی کشور از این نزاعها جلوگیری کرده و آن را از ریخت میاندازند. در واقع اینجا برداشت از دموکراسی چیزی شبیه دموکراسی تسکینی است که با دموکراسی واقعی فاصله زیادی دارد. دموکراسی واقعی از طریق انتخابات، زمانی محقق میشود که نخبگان ملی متعدد ناگزیر شوند در جریان رقابتشان برای کسب قدرت دولتی، متحدانی از بین نخبگان غیردولتی (مردم) به کار بگیرند، چیزی که در همه دولتها بعد از برگزاری انتخابات جایش خالی است.