از سال ۱۴۰۱ نتیجه جنگ نرم و ترکیبی که دشمن علیه جمهوری اسلامی ایران به راه انداخت، این بود که در فاصله زمانی یک سال دو اتفاق مشابه رخ داد که در این گزارش سعی داریم به مقایسه این دو واقعه بپردازیم. مهسا امینی و آرمیتا گراوند.
مهسا امینی که حالا همه او را میشناسند، دختر اهل سقز کردستان با مذهب تسنن که ماجرای بیهوشی و نهایتاً فوت تاثر انگیز او هنگام حضور در یکی از مراکز پلیس، بازار دروغپردازی و شایعهسازیهای ضدانقلاب را گرم کرد؛ اما سؤال اینجاست که کدام رسانه برای نخستین بار خبر مربوط به مهسا امینی و بستری شدن وی در بیمارستان کسری را منتشر کرد؟
چه کسی نخستین بار خبر مهسا امینی را منتشر کرد؟
مازیار خسروی، سردبیر سایت فرازدیلی درباره انتشار خبر اولیه گفت که فرازدیلی اولین رسانهای بود که درباره مهسا امینی اطلاعرسانی کرد.
روایت او در یک رشتهتوییت منتشر شد که در ادامه بخشی از این رشتهتویت را میخوانیم: «خبرنگار ما به خواست و دستور شخص من، برای تهیه خبر به بیمارستان کسری رفت. خبرنگار ما صبح پنجشنبه ۲۴ شهریور در بیمارستان حاضر شده و با خانواده مهسا امینی گفتگو و از آنچه تا آن لحظه رخ داده بود، گزارش تهیه کردیم. لینک و تصویر خبر منتشر شده در دسترس است.» به گفتهی مازیار خسروی «کانال تلگرام روزنامه شرق گزارش ما را در ساعت ۱۸:۲۸ دقیقه پنجشنبه ۲۴ شهریور با ذکر منبع بازنشر کرد.»
ادعای خانواده امینی بر خلاف تمام شواهد پزشکی بود
از زمان انتشار خبر به کما رفتن مهسا امینی، رسانههای ضدانقلاب و برخی افراد غیرمرتبط بلافاصله پلیس را متهم به ضرب و شتم و شکنجه وی میکنند؛ اما طبق تحقیقات خبرنگار فارس و براساس تصاویر منتشر شده و شهادت سایر حاضران هیچ برخوردی با وی و سایر بازداشتشدگان صورت نگرفته بود.
از سوی دیگر، بررسی سیتیاسکن مغزی و سایر سوابق پزشکی وی توسط پزشکان متخصص نشان میداد که مهسا امینی قطعا در کودکی (سن ۵ سالگی) جراحی مغز داشته و غده هیپوفیز خود را عمل کرده بود. برادر او نیز در هنگام معاینه اعلام کرده بود که مهسا چند بار (حداقل ۳ بار) به این شیوه قبلا غش کرده، اما پس از فوت وی و در هماهنگی با ادعاهای داییاش، گفتههای پیشین خود را تکذیب کرد.
پدر وی نیز بر خلاف تمام شواهد پزشکی و احتمالا از روی تألمات این حادثه تلخ، در مصاحبههای خود از جمله مصاحبه با خبرگزاری فارس به این موضوع اشاره نکرد و به تکرار ادعاهای دایی مهسا پرداخت. حتی باوجود انتشار تصاویر متعدد از وضعیت مهسا در بیمارستان، مدعی میشد که بدن وی کاملا پوشانده شده بوده تا آثار ضربوجرح قابل مشاهده نباشد. در حالی که به اذعان پزشکان معالج، بررسیهای متعدد هرگونه برخورد فیزیکی با وی را رد کرد.
عملکرد رسانههای معاند پس از فوت مهسا
بعد از فوت مهسا امینی، شبکه اینترنشنال در گزارشی اختصاصی با انتشار یک تصویر سیتی اسکن (CT-Scan)، مدعی شد که «سیتی اسکن مهسا نشانگر شکستگی جمجمه، خونریزی و اِدِم مغزی است.» به تبع آن اصلاحطلبان نیز مدعی بودند که این مشکلات، بر اثر «ضربات متعدد بر سر مهسا ایجاد شده است.»
در همین راستا کارشناس اینترنشنال مدعی بود، از آنجایی که مهسا امینی به عنوان یک خانم ۲۳ ساله پوکی استخوان نداشت، پس این شکستگی نشان میدهد که ضربه خیلی شدید بوده است. اگر قرار باشد در یک فرد ۲۳ ساله که سالم است و هیچ مشکلی ندارد این شکستگی ایجاد شود، باید ضربه خیلی شدید باشد. کارشناسی دیگر از این شبکه، مدعی شد که اینگونه ضربات، به سرعت عوارض خود را نشان نمیدهد! این کارشناس مدعی شد که «از فیلم لحظه فوت مهسا امینی مشخص بود که خانم امینی سردرد داشت.» کارشناس اینترنشنال مدعی بود که این ضربه میتواند قبلا [چند ساعت قبل]زده شده باشد و عوارض آن دیرتر بروز کند. نکته جالب آنکه هیچکدام از این دو کارشناس اینترنشنال، جراح مغز و اعصاب نبودند. حوزه یکی پزشکی هستهای و حوزه دیگری پزشکی اجتماعی بود.
ادعایی که پس از یک سال دروغ از آب درآمد
بااینهمه ۱۸ شهریور در آستانه سالگرد فوت مهسا امینی بود که «رضا بهروزی» نوشت: «۱۸ سپتامبر ۲۰۲۲ (شهریور ۱۴۰۱) ایران اینترنشنال برشهایی ازآنچه ادعا میشد سیتی اسکن مغر مهسا امینی است و توسط منابع داخلی بهطور انحصاری در اختیار این شبکه قرار گرفته بود، در شبکههای اجتماعی منتشر کرد. زمانی که تصاویر سیتی اسکن مهسا منتشر شد، ایران اینترنشنال ادعا کرد که عکسها توسط متخصصان بررسیشده و آنها شکست جمجمه و تورم مغز را تایید کردهاند. حتی خود من هم که فقط دو برش از سیتی اسکن را دیده بودم، تصور کردم که تورم مغز ممکن است. سپس چند پزشک به استودیوی ایران اینترنشنال دعوت شدند تا در مورد یافتههای سیتی اسکن مهسا مصاحبه کنند. هیچکدام متخصص مغز و اعصاب یا جراح مغز و اعصاب نبودند.»
بهروزی ادامه داد: «در اواخر ماه سپتامبر، ایران اینترنشنال با من تماس گرفت تا در مورد سیتی اسکن نظر بدهم و مصاحبه کنم. تصویر را با دقت نگاه کردم. سیتی اسکن نرمال بود. یک نقص جمجمه مربوط به استخوان تمپورال راست وجود داشت که شبیه محل جراحی قبلی مغز بود. میدانستم که پدر مهسا منکر جراحی مغز یا ضربه قبلی به سر مهسا شده بود. تنها نتیجه منطقی این بود که تصاویر متعلق به شخص دیگری بود که با نام مهسا امینی به ایران اینترنشنال ارسال شده بود.»
به طور خلاصه، بهروزی به عنوان یک چهره برانداز و پزشک مغز و اعصاب معتقد بود که تصاویر سیتی اسکن منتشر شده از سوی اینترنشنال، نرمال است و هیچ نشانهای از شکستگی ناشی از ضربه شدید به سر، وجود ندارد. همچنین معتقد بود که در تصاویر، نشانهای از جراحی قبلی وجود دارد؛ اما ازآنجاییکه پدر مهسا امینی این واقعیت را منکر شده بود، بهروز گمان میکرد که این تصاویر اصلا مربوط به مهسا امینی نیست.
شکست پروژه مهسا امینی
در نتیجه این موج رسانهای و دروغهای متعددی که از این شبکهها منتشر شد، افکار عمومی را جریحهدار کرد و معاندین با سواستفاده از این احساسات، پس از فوت مهسا امینی، برای تجمع مقابل بیمارستان کسری فراخوان زدند. ۲۶ شهریور ۱۴۰۱، پس از انجام مراسم خاکسپاری مرحومه نیز، بخشی از مردم از محل خاک سپاری متفرق شدند، اما شماری از آنها در محل ماندند و اقدام به سردادن شعارهایی برای رسیدگی و بررسی دقیق ابعاد ماجرا کردند. همچنین در بین جمعیت افرادی بودند که شعارهای اعتراضی سردادند. این افراد سپس به سمت فرمانداری سقز حرکت و در مقابل ساختمان فرمانداری تجمع و شروع به شعار دادن کردند. افراد حاضر در این تجمع پس از حضور نیروهای انتظامی و شلیک گاز اشکآور متفرق شدند. این حادثه تلخ آغاز راهی بود که اپوزیسیون و محور عبری_عربی_غربی برای ایران اسلامی تدارک دیده بودند و انتظار نداشتند با بهانه جنبش «زن، زندگی، آزادی» تمام قوای خود جنگی ترکیبی را علیه ملت ایران به راهاندازند؛ اما شکست بخورند.
تلاش برای فتنهای دیگر
دشمنان ایران اسلامی که پس از یک شکست همهجانبه، تصمیم داشتند در سالگرد فوت مهسا امینی بار دیگر آتش بلوا را به پا کنند، از ادامه اجرای توطئههای خود در کشور بازماندند و دوم مهر بود که وزارت اطلاعات با صدور اطلاعیهای اعلام کرد: «در روزهای اخیر طی سلسله عملیاتی همزمان در استانهای تهران، البرز و آذربایجان غربی، چندین پایگاه و خانه تیمی تروریستها را مورد حمله قرار داده و ۲۸ نفر از اعضای شبکه تروریستی مذکور را بازداشت کردند.»
بنابراین پس از شکست توطئههای دشمن و ناکامیهای پیدرپی آنها، عناصر دشت نشانده بار دیگر برای جلب رضایت اربابان خود تلاش کردند فتنهای مشابه فتنه سال گذشته را در کشور علم کنند. این بار با اسم رمز آرمیتا گراوند.
ازاینرو بعد از انتشار خبری با محتوای بیهوش شدن یک دختر جوان در متروی تهران سعی کردند بیشترین بهره را ببرند. آرمیتا گرواند، دانشآموز ۱۶ ساله لر تبار ساکن تهران که فضاسازی حول وی و دروغ پردازی درباره تذکر و برخورد فیزیکی با او میتواند به محلی برای نزاعهای قومیتی تبدیل شود؛ نکته اینجاست که بار دیگر همچون سال گذشته نخستین منبعی که این خبر را منتشر فراز دیلی بود!
بازهم انتشار یک خبر فیک از سوی پدر
بعد ازاین حادثه، مادر و پدر آرمیتا گراوند در گفتگو با خبرگزاری ایرنا با تکذیب هرگونه شایعات که در فضای مجازی و برخی رسانهها در رابطه با دخترشان منتشر شده اعلام کردند: «دخترمان با دوستانش برای رفتن به مدرسه در مترو شهدا قرار گذاشته بود که پس از ورود به قطار دچار افت فشار شد که پس از به هم خوردن تعادلش سر وی با لبه قطار برخورد میکند. از مردم میخواهیم برای شفای دخترمان دعا کنند. تصاویر و فیلمهای مترو را دیدیم و ادعاهای مطرحشده صحت ندارد. همه فیلمها را بررسی کردیم و برای ما ثابتشده که این رخداد یک حادثه بوده است.»
فرهیختگان آنلاین در این خصوص نوشت: خبری که برخی رسانهها بهنقل از پدر «آرمیتا گراوند» دست به دست میکردند هم فیک از آب درآمد! تقریبا از حدود ساعت ۱۱ چهارشنبه شب بود که خبری به نقل از پدر آرمیتا گراوند در اکانتهای شناختهشده اپوزیسیون و رسانههای فارسیزبان بهطور گسترده با این تیتر دست به دست شد: «دخترم در کما است چند روزی است که از او خبر ندارم!» در متن خبر آمده بود که پدر آرمیتا با «خبرنگار روزنامه اینترنتی فراز» گفتگو کرده و گفته سر کار است و اطلاع چندانی از وضعیت آرمیتا ندارد و فقط همینقدر میداند که دخترش در کما به سر میبرد!
دقایقی بعد، در ساعت ۲۳:۱۵، «مازیار خسروی»، سردبیر فراز در حساب کاربری خود از «رخ دادن یک اشتباه بزرگ» خبر داد که «منجر به اطلاعرسانی غلط» از سوی این رسانه شده است و بابت این اتفاق از خوانندگان خبر عذرخواهی کرد.
خشم رسانههای معاند از یک ناکامی دیگر
اما واکنش رسانهها و اکانتهای معاند در واکنش به این حادثه قابلتوجه است. آنها از اینکه مانند سال گذشته قادر نبودند افکار عمومی را دست بگیرند و از آن سواستفاده کنند؛ بهاندازهای خشمگین شدند که حتی نتوانستند خویشتنداری کرده و برای بهبود وضعیت دختر جوان کشورمان دعا کنند. امید خلیلی مجری حال حاضر شبکه تروریستی ایران اینترنشنال در یک توییت نوشت: «چرا الان مردم با یک جمعیت مثال زدنی بیرون #بیمارستان_فجر نیستند؟ دادخواهی و مطالبهگری ما کی آغاز میشه؟! توماج را تماشا کردیم، فاطمه سپهری را تماشا کردیم، مجیدرضا، محمدحسین کرمی، سید محمد حسینی، محسن شکاری، نوید افکاری، ندا آقا سلطان، ستار بهشتی، فرزاد کمانگر… فقط تماشاگریم؟»
همچنین این روزها شاهد هستیم که همچون سال گذشته و فتنه مهسا امینی، برخی سران اروپایی و آمریکایی در حادثهای که برای آرمیتا گراوند رخ داده، واکنشهایی ایران ستیزانه نشان داده و بیمیل نیستند که بار دیگر از آبی که خود گلآلود میکنند؛ ماهی بگیرند. از طرفی متأسفانه برخی از رسانههای داخلی و چهرههای سیاسی بار دیگر در این حادثه با جریان اپوزیسیون همسو شدند و گویی مصلحت خود را در فوت این دختر جوان میبینند نه بازگشت او به زندگی!