صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۸  ، 
کد خبر : ۳۶۰۴۵۰

یادداشت روزنامه‌های یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز یکشنبه‌ ۱۳ خرداد

طرف درست تاریخ 

محمدهادی صحرایی
«بسم الله الرّحمن الرّحیم این نامه پیام همدلی و همبستگی به شما جوانان عزیز دانشجوی ایالات متحده آمریکا است که در «طرف درست تاریخ» در حال ورق خوردن، ایستاده‌اید. وجدان بیدارتان شما را به دفاع از کودکان و زنان مظلوم غزّه برانگیخته و اکنون بخشی از جبهه‌ مقاومت را تشکیل داده‌ و زیر فشارِ بی‌رحمانه‌ دولت‌تان که پس از نخستین کمک‌های انگلیس، بزرگ‌ترین حامی این رژیم غاصب صهیونیست است، مبارزه‌ای شرافتمندانه را آغاز کرده‌اید.
جبهه‌ بزرگ مقاومت، در نقطه‌ای دور و با همین ادراک و احساسات امروز شما، سال‌هاست مبارزه می‌کند و هدفش، توقّفِ ظلمِ آشکار و نسل‌کشیِ ده‌ها ساله‌ای است که شبکه‌ تروریست، بی‌رحم و آپارتاید «صهیونیست» بر ملّت فلسطین وارد ساخته و پس از تصرّف کشورشان، به آنها سخت‌ترین فشارها و شکنجه‌ها را تحمیل می‌کند. فلسطین، سرزمین مستقل، تاریخی و با ملّتی متشکّل از مسلمان، مسیحی و یهودی است. پس از جنگ جهانی، سرمایه‌داران صهیون با کمک انگلیس، هزاران تروریست را وارد این سرزمین کردند و آنها ده‌ها هزار نفر را کشتند یا به کشورهای همسایه راندند و در سرزمین غصب‌شده‌ فلسطین، دولتی به نام اسرائیل تشکیل دادند.
دولت آمریکا پشتیبانی‌های سیاسی، اقتصادی و تسلیحاتی از آن رژیم را یکسره ادامه داده و حتّی با بی‌احتیاطی غیرقابل بخشش، راه تولید سلاح هسته‌ای را به روی او گشود و او را در این راه کمک کرد. رژیم صهیونیست از روز اوّل، بی‌اعتنا به همه‌ ارزش‌های وجدانی، انسانی و دینی، با سیاست «مشت آهنین» مردم بی‌دفاع فلسطین را با بی‌رحمی و ترور سرکوب کرد و «جبهه‌ مقاومت» از دل این فضای تاریک و یأس‌آلود سر برآورد و «جمهوری اسلامی ایران» آن را گسترش و توانایی داد. سردمداران صهیونیزم بین‌المللی که بیشترین بنگاه‌های رسانه‌ای متعلّق به آنها یا زیر نفوذ پول و رشوه‌ آنهاست، این مقاومتِ انسانی و شجاعانه را تروریسم معرّفی کردند! آیا دفاع از سرزمین در برابر جنایت‌های اشغالگران صهیونیست و یا کمک به این ملّت و تقویت بازوان او تروریسم و کمک به آن است؟
من با شما جوانان احساس همدردی می‌کنم و ایستادگی شما را ارج می‌نهم و به شما اطمینان می‌دهم که وضعیّت امروز و سرنوشت منطقه و تاریخ در حال تغییر است. در کشورهای دیگر هم دانشگاه‌ها و مردم به پا خاسته‌اند. همراهی و پشتیبانی استادان دانشگاه از شما دانشجویان حادثه‌ مهم و اثرگذاری است و می‌تواند در قبال شدّت عمل پلیسیِ دولت و فشارهایی که بر شما وارد می‌کنند، 
تا اندازه‌ای آرامش‌بخش باشد. توصیه می‌کنم با قرآن آشنا شوید. درس قرآن به همه‌ مردم، ایستادگی در راه حق و درباره‌ ارتباطات بشری «نه ستم کنید و نه زیر بار ستم بروید است». جبهه‌ مقاومت با فراگیری و عمل به این دستورها و صدها نظایر آن به پیش می‌رود و به پیروزی خواهد رسید؛ بأذن الله.»  
حدود 240 روز از «طوفان الأقصی» و تلاش مردم غزه برای نفس کشیدن می‌گذرد و در همین مدت، جهان بی‌نظیرترین جنایات بشری و نسل‌کشی را به چشم خود و در رسانه‌ها با کیفیت تمام، می‌بیند. اگر پس از جنگ جهانی اول و دوم کسی برای 75 میلیون کشته و صدها میلیون نفر نسل سوخته پس از آن سخنی نگفت و برای 9 میلیون ایرانی کشته شده با قحطی انگلیسی در همان زمان، مویه نکرد و... ولی امروز جنایات یک مشت کفتار صهیون با زن و کودک چادرنشین رفح و آوارگان غزه‌، جهان را به ستوه آورده است. این حد از جنایت و بی‌توجهی به حقوق بشر و احکام دادگاه و احساسات جهانی و اصول انسانی و ارزش‌های وجدانی توسط عده‌ای افراطی خون‌آشام و حامیانشان، چهره واقعی تفکر صهیونی و استکبار جهانی را برای همگان و به وضوح نشان می‌دهد.
درندگی حیرت‌آوری که رژیم صهیونی در این هشت ماه از خود نشان داده اذهان را ناخودآگاه به سمتی می‌برد که حق را به تمام دشمنان تاریخی و تخیلی صهیونیست‌ها بدهد. تفکری که در ابتدا یهودیان را قربانی خود کرده و سپس به سراغ جهان آمده است. اگر این میزان از خشونت و لجاجت و شرارت و سبعیت و خودپرستی و فریب در هر قومی باشد کافی است که مورد نفرت و نفرین همگان و مردم آن زمان قرار گیرد. قومی که تاکنون با فریب و دروغ و مظلوم‌نمایی، بی‌سابقه‌ترین جنایات را رقم زده است. در کجای جهان، اردوگاه چادرنشینان گرسنه و تشنه را با بمب‌های با تناژ بالا آتش می‌زنند؟ در کجای تاریخ، به یک تفکر شرور با مختصات رژیم صهیونی، سلاح و بمب پیشرفته می‌دهند؟
به یقین، در این جنایات هولناک رژیم اشغالگر صهیونی، آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه و هر نامردی که به او کمک کند، شریک و برای جامعه بشری خطرناک است. نکته اول این است که صف‌بندی جهانیان به دو دسته مدافع و مخالف اسرائیل، در اصل آخرین لشگرکشی تاریخی می‌تواند باشد که ان‌شاءالله به ختم صهیونیزم خواهد انجامید.
چرا که در یک طرف آن مستضعفین و آزادگان جهان با وجدان‌های پاک ایستاده و در سمت دیگر و درکنار صهیون‌ها، مستکبرین و ناپاکانی ایستاده‌اند که با آنان یا منافع مشترک دارند و یا ذات مشترک. وقتی دولت پلیسی آمریکا اجازه اظهارنظر در مورد صهیون را به دانشجوی خود نمی‌دهد و با بدترین و نامحترمانه‌ترین شیوه با اساتید دانشگاه برخورد می‌کند یعنی چه؟ و وقتی در کشورهایی که دولت‌شان حامی صهیونیزم هستند مردم را به جرم انزجار از جنایت، سرکوب می‌کنند چه معنایی جز آپارتاید و دیکتاتوری دارد؟
زنان استکهلم، اگر علیه حجاب می‌جنگیدند در رسانه‌های استکباری تقدیس می‌شدند و اکنون که برای غزه و رفح از گاز فلفل پلیس به خود می‌پیچند، بایکوت خبری می‌شوند. اگر یک بیمار روانی قرآن را آتش بزند یا نشریه دلقکی کاریکاتور موهن منتشر کند، حمایتش می‌کنند ولی اگر کسی شعار «زنده باد انسانیت» 
سر دهد، سرکوب می‌شود. مجسمه آزادی می‌سازند و در کنارش آزادگان را ذبح می‌کنند. از زن، زندگی و آزادی سخن می‌گویند و زنان را در خیابان‌ها روی آسفالت می‌کِشند. از حقوق بشر دم می‌زنند و آب و غذا و امنیت را از بشر می‌گیرند. از قانون مترقی می‌گویند و به قانون جنگل عمل می‌کنند. لاف دموکراسی می‌زنند و دیکتاتوری می‌کنند و... و تفکر استکبار جهانی، این‌گونه مفاهیم محترم را پامال کرده است و چه جنگ‌های فریبکارانه و ویرانگری که با همین شعارها به راه انداختند.
حدود 240 روز است که مردم فلسطین یا از گرسنگی و تشنگی و یا با بمب کشته می‌شوند و خون جهانیان می‌جوشد و تظاهرات و اعتراضات و... ولی صهیونیست‌ها همچنان خونخواری می‌کنند. نکته دوم اینکه در ماجرای هشت ماهه فلسطین مشخص شد که تاریخ انقضای مجامع و سازمان‌های فرسوده و عقیم بین‌المللی فرارسیده و جهان به اضطرار تشکیل نهادهای جدید، مقتدر و با ضمانت اجرای بالا نزدیک شده است. نکته سوم نیز می‌تواند این باشد که تاریخ جهان درحال ورق خوردن است و مهم است بدانیم در کدام طرف تاریخ ایستاده‌ایم. در سمتی که مستکبران صهیون صف بسته‌اند یا طرفی که مستضعفین محروم ایستاده‌اند؟ سمت ناپاک‌ها و نادرست‌ها یا طرف وجدان‌های پاک و جوانمردان؟
نامه رهبر انقلاب اسلامی به دانشجویان و دانشگاهیان آمریکا جدای از اینکه تبیین راه و تشریح مأموریت و دعوت به خیر و نجات است، پیام‌آور امید و انگیزه‌ای است که موتور پیش‌رونده و پیش‌برنده جنبش دانشجویی و عدالتخواهی در آمریکا و اروپا نیز می‌باشد. مردم جهان باید بشنوند و بدانند که تمدن آینده و بزرگ موعود بر پایه توحید و عدالت و کرامت انسانی است که مبنایش قرآن است و در آن شعار فطری و اصیل «نه ستم کنید و نه زیر بار ستم بروید» در کنار صدها نظیر آن، زندگی زیبای بشر را خواهد ساخت. ما به آن قله خواهیم رسید و جهان بدون صهیونیزم و فساد و خشونت را تجربه خواهم کرد و مستضعفین جهان، از غرب آمریکا گرفته تا اروپا و آفریقا و شرق آسیا و هر جا که انسانی زندگی می‌کند، به حق خود و عدالت واقعی خواهد رسید و خاطره‌ صهیونیزم و نولیبرالیزم هم به کنار خاطره کرونا خواهد رفت. به فضل خدا و یاری او.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز یکشنبه‌ ۱۳ خرداد

عصر جدیدی از هویت مقاومت
دکترابراهیم متقی 
نامه رهبر انقلاب خطاب به جوانان و دانشجویان حامی فلسطین در آمریکا به سرعت با بازتاب های بین‌المللی وسیع روبه‌رو شده است. آنچه از پیام رهبری به جوانان معترض اروپا و آمریکا برداشت می‌شود، آن است که نشانه‌هایی از دترمینیسم تاریخی جدید در حال ظهور است. فرایندهای تاریخی در نگرش مارکس بر اساس جنگ طبقاتی تفسیر شده است.مارکس تاریخ را انعکاس دوران های مربوط به مبارزه طبقاتی دانسته، در حالی که شکل جدیدی از دترمینیسم تاریخی بر مبنای نگرش رهبری ایران شکل گرفته و باز تولید شده است. مهم ترین نشانه دترمینیسم تاریخی جدید را هویت و مقاومت شامل می شود.
در نگرش رهبری، موتور پویای این گونه از منازعات را مبارزات  طبقاتی شکل نمی‌دهند، بلکه محور اصلی آن را باید در قالب‌های ذهنی و کنش عملی گروه‌های مقاومت جست‌وجو کرد. اندیشه مقاومت با سازوکارهای کنش عملی و اقدامات پردامنه گروه‌های اجتماعی و هویتی‌ فلسطین پیوند یافته و شکل جدیدی از پراکسیس تاریخی را به وجود آورده است.
مقاومت گروه های فلسطینی محور اصلی تاریخ در قرن ۲۱ بوده و این امر بر اساس نشانه‌هایی از کنش مقاومت شکل گرفته و بازتولید شده است. مقاومت و هویت را باید محورهای اصلی کنش سیاسی بازیگرانی دانست که از اراده، قابلیت و حقانیت لازم برای نقش آفرینی و کنشگری برخوردارند .
جنگ غزه و مقاومت گروه های فلسطینی، مسیر تاریخی جدیدی را در حال آزمون است. مسیری که مبنای اصلی کنش آن را نشانه‌های هویت  مقاومت و مبارزات آزادی‌بخش جدید را منعکس می‌سازد.تحولات خاورمیانه بیانگر آن است که منازعات هویتی به گونه تدریجی جایگزین مبارزات طبقاتی شده و شکل جدیدی از دترمینیسم تاریخی و راهبردی را منعکس می‌سازد. بر اساس چنین انگاره ای، آینده اسرائیل در نگرش رهبری ، با نشانه‌هایی از مقاومت گروه‌های فلسطینی در حال ظهور و برساختگی است. آنچه را که نشانه‌های محدود آن در محیط اجتماعی طیف گسترده ای از کشورهای منطقه ای و فرا منطقه ای شکل می‌گیرد، در آینده تاریخی ابعاد سیاسی پیدا کرده و دترمینیسم افول اسرائیل رامنعکس می سازد. این امر انعکاس اثر بخشی سیاست  هویت مقاومت و مبارزات آزادی‌بخش اجتماعی است.
۱.مسیر درست تاریخ در اندیشه رهبری
هرگونه تحول تاریخی در شرایطی اثربخش خواهد بود که نشانه‌هایی از تغییر و دگرگونی را به وجود آورد. به همان گونه‌ای که فناوری از قابلیت و اثر بخشی مشهودی در ساخت اجتماعی در حال گذار برخوردار است، قالب‌های هویتی نیز قادر خواهند بود تا نشانه‌هایی از کنش سیاسی و راهبردی معطوف به مقاومت، هویت و بقا را منعکس سازند .در پیام تاریخی رهبری جمهوری اسلامی ایران به جوانان مبارز، گروه های انقلابی و معترض در اروپا و آمریکا این موضوع مورد توجه و تاکید قرار گرفته که آن ها در مسیر درست تاریخی قرار داشته و به همین دلیل مسیر و حرکت آنان در آینده سیاسی جهان اثربخش و تعیین کننده است.
مسیر درست تاریخ بیانگر این انگاره ماست که چه نیروهایی قادر هستند تا شکل‌بندی‌های سیاسی و الگوی کنش تاکتیکی بازیگران تاثیرگذار باشند. جهت و محور اصلی تاریخ را در دوران موجود شکل‌بندی‌های هویتی تعیین می‌کند. هویت مقاومت و هویت انقلابی را باید به عنوان نشانه‌هایی از کنش سیاسی اثربخش  محیط در حال تغییر خاورمیانه دانست.
در سال های پس از جنگ اول و دوم جهانی، جهان غرب از اسرائیل به عنوان طعمه ژئوپلیتیکی بهره می‌گیرد. جهان غرب تلاش دارد تا شکل جدیدی از مبارزات هویتی و اجتماعی را در خاورمیانه توسط بازیگری کنترل نماید که محور اصلی سیاست و کنش رفتاری خود را خشونت قرار داده است. در اسرائیل مفاهیمی همانند ایدئولوژی، خشونت و نابودسازی به عنوان عناصر اصلی ایدئولوژی بقا تلقی می‌شود در حالی که هر یک از  مولفه‌های هویتی و راهبردی جدید نیروی اصلی مقاومت محسوب می‌شود.
هویت مقاومت در عصر جامعه شبکه ای، آگاهی‌های اجتماعی جدید زیر به وجود آورده است. آنچه را که رهبری ایران به عنوان افول مرحله ای و پایان اسرائیل از آن یاد کرده‌اند، به مفهوم آن است که چنین بازیگری به گونه اجتناب ناپذیر درگیر چالش‌های درون ساختاری شده، نشانه‌های از بحران معطوف به تباهی اجتماعی و ساختاری را باز تولید می‌کند .
اندیشه سیاسی و کنش راهبردی رهبری ایران را می‌توان در پیام ایشان به جوانان انقلابی اروپا و آمریکا مورد توجه قرار داد. در این پیام تاکید شده است که حقانیت تاریخ بر اساس هویت، تحرک گروه های اجتماعی و اثربخشی راهبردی حاصل می‌شود.
 اگرچه برخی از سناتورهای آمریکایی و حتی رئیس مجلس نمایندگان امریکا در صدد دوگانه‌سازی ساخت اجتماعی آمریکا و متصل سازی اندیشه آنان به ایران است، اما آنان به این موضوع توجه ندارند که ایران ، جمهوری اسلامی، گروه‌های هویتی و مقاومت در خاورمیانه در فضای رویارویی با خشونت و نسل کشی قرار گرفته‌اند. هویت مقاومت نشانه‌ای از تلاش سازمان یافته  گروه‌هایی است که در عمق تاریخ حضور داشته، در حالی که ندای آنان همواره سرکوب شده است .
در فضای اجتماعی و تاریخی موجود که پیام رهبری به جوانان فرامرزی منتشر شده،عصر جدیدی از هویت مقاومت را منعکس می سازد  که آزادی انسان‌ها و گروه‌های آزادی بخش را نوید می دهد.
۲.آینده هویت و مقاومت در خاورمیانه
پیام مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و امریکا از این جهت اهمیت دارد که هویت مقاومت به موازات الهام بخشی اندیشه کنش سیاسی در برابر نیروی تهاجمی و گروه‌های خشونت آمیز را منعکس می‌سازد. در این فرایند، اندیشه و رویکرد رهبری  ایران با نشانه‌هایی از کنش دایمی، جنبش های ضد ساختاری و هویت مقاومت پیوند یافته است. طبیعی است که در چنین فضا و شرایطی نیروهایی از هویت و قابلیت‌های اثربخش برخوردار می‌شوند که قادر به کنش مبارزاتی باشند. در اندیشه و پیام رهبری ایران،جوانان اروپا و آمریکا  را باید محور اصلی هویت، سیاست و اندیشه راهبردی جهان آینده دانست. هیچ ساخت اجتماعی بدون توجه به مبانی اندیشه و هویت گروه‌های جوان حاصل نمی‌شود.گروه‌های هویتی وانتقادی در اروپا و آمریکا عموماً از قابلیت‌های اعتراض نسبت به ساختار طبقاتی، شکل‌بندی‌های فرا عدالت اجتماعی و اعتراض نسبت به  وضع موجود برخوردارند.
جهت گیری کنش و رفتار جوانان اروپا و آمریکا معطوف به نشانه‌هایی از عدالت  بوده است. واقعیت چنین جنبشی را می‌توان در اعتراض پایان ناپذیر جوانان و در قالب اعتراضات اجتماعی از جمله جنبش وال استریت جست وجو کرد .بخش دیگر اندیشه اعتراضی جوانان و گروه‌های اجتماعی نوظهور در اروپا و آمریکا را باید بر اساس هویت مقاومت ارزیابی کرد.
 هم اکنون نشانه هایی از هویت و مقاومت به عنوان امری گسترش یابنده و جهانی محسوب می‌شود. گروه‌های هویتی عموماً از قابلیت لازم برای اثربخشی در محیط پیرامونی برخوردارند. میشل فوکو در یک دوران تاریخی هویت را به مثابه قدرت مقاومت گروه‌های اجتماعی و  بازیگران حاشیه دانست.
 در شرایط موجود نیروهای حاشیه ای باز تولید شده و همانند روح جهان بی‌رو ایفای نقش می‌کند. در این فرآیند شکل جدیدی از هویت مقاومت در اروپا و امریکا به وجود آمده‌است. این امر تاثیر خود را در سیاست کشورهای متبوعه آنان نیز به جا می‌گذارد هویت از قابلیت اثربخشی، تسری و گسترش برخوردار است .آنچه را که در پیام مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکا مستتر است ، با نشانه‌هایی از الهام بخشی سیاسی و هویتی پیوند یافته است. هویت موضوعی در هم تنیده بوده و از قابلیت لازم برای انتقال به عرصه‌های مختلف جغرافیایی برخوردار  می شود.
در عصر موجود هویت  و بازیگران  هویتی  قادرند تا الگو اهداف خود را با نشانه‌هایی از مشروعیت پیوند دهند.
 حقانیت و مشروعیت به عنوان واقعیت‌های عصر جدید محسوب می‌شود. در عصر موجود ایران در مسیر هویت مقاومت قرار دارد.
الهام بخشی ایران برای گروه‌های مقاومت مبتنی بر نشانه های هویتی بوده  است. ایران از هر اقدامی که در جهت تحقق عدالت و مقابله با خشونت و ظلم باشد، حمایت به عمل می‌آورد. در عصر هویت مقاومت، دترمینیسم جدید تاریخی در حال ظهور است. آنچه سیاست عصر موجود را شکل می‌دهد با قالب‌های هویتی و معنایی پیوند پیدا کرده است. در این شرایط و محیط، خشونت اسرائیل علیه گروه‌های هویتی، نشانه‌هایی از خودتخریبی ساختاری را منعکس می‌سازد.
در فرایند این خودتخریبی نشانه‌هایی از جدایی کشورهای اروپایی از سیاست قدرت و خشونت آمریکا مشاهده می‌شود. حمایت سه کشور اروپایی از تاسیس سفارتخانه در سرزمین فلسطینی را باید گام دوم هویت مقاومت دانست. این امر از سوی کشورهایی اعمال می‌شود که خشونت اسرائیل در غزه را نکوهش می کنند و به عنوان نیروی کاتالیزور سیر  و فرایند تحولات تاریخی را سرعت می‌بخشند.
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز یکشنبه‌ ۱۳ خرداد
 
مانند رئیسی اخلاق و ادب داشته باشید!
تقی دژاکام

قبول کنیم که خیلی از ما در مناظرات انتخاباتی فریب ترفند‌های گناه‌آلود برخی از نامزد‌ها را خورده‌ایم. آنکه به شهید مظلوم رئیسی گفت تو شش‌کلاس بیشتر نداری، در حالی که جلسه دفاع از پایان‌نامه دکترایش را پیش یکی از سخت‌گیر‌های شهره در جناح مقابل گذرانده بود یک نمونه آن است و دیدیم که تا روز شهادت رئیسی این حرف، به‌خصوص از سوی ضدانقلاب و معاندان تکرار می‌شد و برخی از مردم ساده و بی‌اطلاع هم آن را باور می‌کردند. گاهی یک حرف خوب و دلسوزانه مثل «ناهار خورده‌اید؟» که به مثلاً راننده یا عزیزان تیم همراهش گفته شده بود، با چرخش ۱۸۰ درجه‌ای در فضای مجازی، به گناه و یکی از نقاط ضعف و اسباب تمسخر رئیسی تبدیل می‌شد. 
گاهی این تکه‌انداختن‌ها مرز‌های فحاشی را هم رد می‌کرد. به یاد بیاوریم تعابیر خارج از ادب و اخلاقی که آقای حسن روحانی به وفور به منتقدانش حواله می‌داد: کم‌سواد، بزدل، بی‌شناسنامه، جیب‌بر، مستضعف فکری، دنیا ندیده، کاسب تحریم، افراطی، بروید به جهنم، عقل سالم ندارید، مخلوقات ترسو، بگذارید آب و صابون بیاوریم صورتتان را بشوریم، تازه به دوران رسیده، عصر حجری، هوچی‌باز، حسود، لبو فروش و راننده تاکسی (که برای تحقیر به کار برده شده بود) و تعابیری که در دوره‌های مختلف انتخابات از سوی نامزد‌ها یا هوادارانشان به رقیبان حواله شده بود از جمله: قیافه‌ات به ریاست جمهوری نمی‌خورد، یه هفته دو هفته فلانی حموم نرفته، دکتر برو دکتر و موارد متعددی که شاید هنوز در خاطر مردم مانده باشد. 
این متلک‌پرانی‌ها، به‌خصوص در صحنه مناظرات انتخاباتی آن‌هم از سوی کسانی که قصد دارند زمام ریاست در حکومتی با هویت «اسلامی» را به دست گیرند، فرسنگ‌ها با اخلاق و ادب و حیای حداقلی فاصله دارد و کاملاً مغایر با دستورات اخلاقی و شرعی دینی و توصیه‌های اهل بیت علیهم‌السلام است، اما متأسفانه مانند انتخابات کشور‌های غربی به نوعی به عرف عرصه انتخابات ایران تبدیل شده است تا جایی که گاه تیم جنگ روانی نامزد‌ها از مدت‌ها قبل از برنامه‌ها و سخنرانی‌ها و مناظرات، برای انتخاب بهترین متلک و تکه و حتی دشنام‌های مدرن! جلسه و وقت می‌گذارند و حتماً بابت این درفشانی‌ها مبالغ خوبی هم دشت می‌کنند!
طی همین یکی دو روز گذشته یکی دو تا از نامزد‌ها در صفحات شخصی خود این متلک انداختن‌ها، به‌خصوص به شهید مظلوم رئیسی و نحوه شهادتش را کلید زدند که البته با واکنش فراگیر مخاطبان منتقد مواجه شدند و کوشیدند در فرسته‌های بعدی تا حدودی به توجیه و ماستمالی کردن موضوع بپردازند و البته منتقدان را هم با فحاشی بنوازند. 
آقایان محترم! نامزد‌های بزرگوار ریاست جمهوری اسلامی! شخصیت‌های سابقه‌دار! این عرصه، عرصه اخلاق و ادب و عرضه فرهنگ متعالی اسلامی و ایرانی است. از شهید رئیسی یاد بگیرید که در پایان بی‌ادبی‌ها در مناظرات به سراغ فرد مزبور می‌رفت و می‌گفت «من از خدا برای شما مغفرت آرزو می‌کنم.» زبان رئیسی برای برخورد متقابل الکن نبود؛ اما او به ریاست جمهوری به چشم یک طعمه نگاه نمی‌کرد و مانند امام خمینی که فردا سالگشت ارتحال ملکوتی اوست، به هر اقدامی به چشم «تکلیف» نگاه می‌کرد و خود را «مأمور به انجام وظیفه» می‌دانست نه «نتیجه» بنابر این دلیلی نمی‌دید که با هتاکان برخورد مشابه داشته باشد و همین یکی از راز‌های عاقبت به خیری و سربلندی و اوج و ارتقا و ارتفاع رئیسی بود. بله، مانند رئیسی بودن و رفتار کردن سخت است و احتیاج به تمرین و ممارست اخلاقی دارد، اما ناممکن و نشدنی هم نیست؛ به‌خصوص از کسانی که می‌خواهند بر کرسی مسئولیت او تکیه بزنند.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز یکشنبه‌ ۱۳ خرداد

یادداشتی از احمد میراحسان درباره نقش امامین انقلاب اسلامی ایران در عرصه‌های فرهنگی
رهبر هنرآفرین
احمد میراحسان
باسفر الهی امام خمینی (ره) به سرای جاودان و لقاء‌ا...، کار رهبری ملت ایران و جمهوری اسلامی به اسم جانشین بر حق او امام خامنه‌ای دامت برکاته رقم خورد. من عمیقا باور دارم کار تعیین رهبری در شخص شخیص خاص با همه ضرورت و عمل نهاد خبرگان در اصل و در نهایت در عالم غیب و عام الهی بنا به امضای امام زمان (عج) رقم می‌خورد.
آنان که امام عصر را جان جهان می‌دانند و نه فقط مفهومی انتزاعی و امیدانگیز و به‌واقعیت متعین آن وجود ذیجود میان ما، برای اداره امور جهان یقین دارند، به‌راحتی درک می‌کنند که کار سترگ ولایت فقیه در جمهوری اسلامی با همه پیام‌های سترگ آن، نمی‌تواند امری رها‌شده باشد و همه توفیقات جهانی واحیای تشیع به یمن برکات تدبیروحمایت آن روح عصر (عج) به اذن‌ا... صورت می‌پذیرد که اراده او یکی با اراده ا... است و قدرجمهوری اسلامی بنا به عمل مردم و سرپرست جامعه و خلوص‌شان هرساله تعیین گشته، سر سوزنی خطا صورت نمی‌گیرد وقلوب دست اوست و تا زمانی که اهل ایمان از جان گذشته در راه رضای حق از حقیقت وحق مظلومان در برابر ظلم و کفر محارب دفاع می‌کنند. این امداد تداوم خواهد داشت، مگر آن‌که ملت کلا رو به شیطان کند و فرهنگ کفر بپذیرد، ولایت فقیه را رها سازد که عذاب رها کردنش آن را خواهد چشید و در ظلمات فروخواهد رفت، اما تا آن روز ملت ایران آزمایشی دیگر داده است.
 
گسترش فرهنگ و هنر امام زمانی
یکی از جنبه‌های درخشان دوران رهبری امام خامنه‌ای، گسترش فرهنگ و هنر امام زمانی است. این ودیعه ریشه در انوار امامتامام خمینی (ره)، هنر بزرگ او و نیز هنرمندی و پیوستش به زبان آفرینش ادبی و شعری دارد که تجلی هنر الهی است. نگاه امام (ره) به سینما و گشادگی آن در گزینش اثر عمیقی، چون «گاو» به‌رغم دیگراندیشی مهرجویی و سیاست هنری و سینمایی پس از انقلاب اسلامی از یاد نرفتنی است. شگفتا که جانشین او دارای قوه گسترش عالی این قلمرو ازحکمرانی و نگاه فرهنگی حتی به امر نظامی و کار هنرمندانه در اداره یک جنگ نرم باهمه موانع نیرو‌های غربگرا وکارهنری در جنگ سخت است که شکوه خلاقانه‌اش را در حمله موشکی، چون سناریویی جذاب دیده‌ایم. اما سخن اصلی من همان نحوه رهبری هنر در مقام هنر به‌وسیله امام خامنه‌ای است. به نظرم بازخوانی دوران امامت ایشان و دستامد‌های عظیمش نیازمند گردهمایی و ویژه‌نامه و کار رسانه‌ای بزرگ با حضور مهم‌ترین عالمان و متفکران ایران و جهان است. نه برای چاپلوسی و تحسین بلکه برای شناخت گذشته‌ای که نگذشته و شناخت درست به کار در آینده‌ای که فرا می‌رسد حیاتی است.
 
۶ نکته از رهبری فرهنگ و هنر،
 اما تا آن حرکت درست و سنجیده و نه سرهم‌بندی شتابزده، خوب است اشاره‌ای به ویژگی‌های رهبری فرهنگ و هنر در دوران زعامت ایشان بکنم:
 
۱- یک امردرخشان رهبری ایشان در اصرار بر ضرورت آزاداندیشی درقلمرو فرهنگ وعلم واجتهاد است که ازعالی‌ترین هدایت‌هایی است که متاسفانه به‌خاطر عقب‌ماندن با فاصله نوری نهاد‌ها و مسئولان دانشگاه و حوزه هنوز این کلید شکوفایی عظیم و در‌خور فرهنگ در انقلاب اسلامی سازمان نیافته است. انقلاب اسلامی ماهوا انقلاب فرهنگی است و با خود معجزه تحول فرهنگی توسعه فرهنگ بندگی، خلوص، ایثار، شهادت و جانبازی در راه معبود را چنان گسترش داده که هزاران تن جوان الهی خلق کرده که یک‌شبه ره صد‌ساله پیموده‌اند. آن هم در جهانی که تصور می‌شد امر دینی در آن مرده است. این خیزش فرهنگی به بیداری جهانی ختم شد و دوران امام خامنه‌ای با‌شکوه‌ترین حرکت‌ها از جمله مقاومت دانشگاه‌های آمریکا و جهان رخ داد که محصول رهبری و ایستادگی ایشان در مقاومت برابر قدرت سرمایه‌داری جهانی و کفر وحشی و نشر حقایق و جلب مسلمانان و به‌ویژه اهالی فلسطین به فرهنگ ایثار و جهاد بوده است. تلاش برای فرهنگ‌مند کردن سپاه و نهاد‌های جمهوری اسلامی با محتوای مجلل فرهنگ شیعی در دوران ایشان ابعاد عظیمی یافت. فرهنگ سوگ و شادی در عزا و شادمانی اهل‌البیت در دوران ایشان ابعاد وسیع یافت و آثار بزرگی فراهم آمد و در آینه معلا و محفل همگانی‌شدن این فرهنگ را مشاهده کرده‌ایم.
 
۲- آیا اتفاقی است که جلسات سالانه شعر‌شان در ولادت کریم اهل‌البیت امام حسن مجتبی‌علیه‌السلام سرچشمه برکات عالی برای شکوفایی شعر فارسی شد؟ جنبش شعر الهی در دوران ایشان به چنان درخششی دست یافت که هیچ‌کس منکر آن نیست؟ این امر اتفاقی نیست. خود ایشان یک ادیب درجه یک و هنر‌شناس ادبی هستند و نقش‌شان در سویه الهی دادن به هنر شعر فارسی «در حالی که در تصرف مدرن‌های سکولار و لائیک یا ملحد قرار داشت» عظیم و حاصل معرفت و هوش بزرگ و پرورش جنبشی است که در انقلاب اسلامی ریشه دارد و ایشان به پرورش نوی آن همت گماشتند. امروز شعر بحران‌زده و فاسد و نیست انگار مدرن کجا و شعر در جوشش الهی و انقلابی ما کجا!
 
۳- نقش جنبش کتابخوانی ایشان هم بس مهم است. وضع اسفبار مطالعه کتاب در ایران علل فراوانی دارد و ایشان با علاقه عالمانه بزرگ به کتاب یک‌تنه کوشیدند یک کور‌سو رابه‌جنبش بزرگ همگانی تبدیل کنند که ان‌شاء‌ا... چنین خواهد شد و موفقیت در پرورش نخبگان با موفقیت در پرورش همگان در ارتباط با کتاب منجر خواهد شد.
 
۴- مقابله با نفوذ فرهنگی در جامعه «دانشگاه» مدارس و به‌ویژه در رسانه هم بار و ثمرش را شاهدیم تفکر لیبرال در گسست سریال و سینما از زندگی ایرانی و مسائل انقلاب و سیاست تغییر کرده و گام‌های اولیه رشدش را بر می‌دارد. سالیان طولانی تفکر لیبرال سینمای ایران را به منطقه پرورش ضدانقلاب و ضدفرهنگ و غربگرایی و نیست‌انگاری و سرگذشت بحرانی انسان خودبنیان بدل کرد و امروز روند دیگری در تربیت فرهنگی زیست انسانی و الهی در پیشاروی ما در سینما وجود دارد که امیدوارم بار دیگر به عقب برنگردد و ضعف‌هایش را جبران کند.
 
۵- نقش روایت الهی و انقلابی به‌جای روایت هنر سکولار و مدرن از رخداد‌های ایران را ایشان راه‌انداختند که نشان درک عالی از نقش روایت هنری است. ایشان از جای صحیح و بی‌خدشه‌ای روایت درست را شروع کردند. اول، تغییر نگاه مدرن از روایت رویداد‌ها و تشویق به روایت اسلام انقلابی از زندگی ایرانی و مقاومت و سپس تشویق در ارائه روایت قوی هنری و رفع ضعف‌ها. این مسیر تکامل هنر در ایران اسلامی است. هنر ما باید ضعف‌های بیانی خود را برطرف کند. شخصیت ذوابعاد امام خامنه‌ای یک موهبت الهی برای ماست تا دنیا را با زبان هنر به توحید و عدل و انتظار فراخواند.
 
۶- مخلص کلام رشد هنرانتظار وانتشار دردوران ایشان است. من سخن نمی‌گویم، بروید آثارهنری وتقریظ‌ها و دیباچه‌نوشت‌های‌شان را بر روایات جهادی و شعر‌های سه دهه اخیر بازخوانی کنید تا ببینید آن نگاه پرامید و انتظار به پرورش امام‌زمانی (عج) و تزکیه جان چه نقشی در شعر و ادبیات ما فراهم آورده و چقدر ارواح جوان را با نیروی پاک عشق به مهدی (عج) پرورده است. «سلام فرمانده» و صد‌ها کتاب شعر سرشار از عشق به مهدی (عج) گواه سخن من است. این شعر‌ها و داستان‌ها آدم‌ساز است. تنها آرزویم نجات موسیقی ایران از ابتذال و رشدموسیقی اصیل فرهنگ‌مند است تا حرکت هنری ایران در مسیر خواست مترقی ایشان رشد کند.
 
رهبر انقلاب فرهنگ و هنر
خوب است با دل‌دادن به راهنمایی این، ولی فقیه هنرآفرین و حکیم، با رفع موانع ساختاری و بروکراتیک و ارتقای کار هنری و فرهنگی و رفع ضعف‌هایش، گام در مسیر راهنمایی بزرگ‌شان بگذاریم و در مسیر هنر جهانی اسلامی و ترجمه هنر منتظران ایرانی به زبان‌های گوناگون به حاکمیت کفر در هنر جهان مسلمان پایان دهیم و این به یک جهاد عظیم و سازمان دادن به ارتباطات جهانی هنر نیازمند است. در قلمرو فرهنگ و نظریه‌پردازی هنری و علمی و فرهنگی باید کار بزرگ براساس تجربه بومی خود و شالوده نگرش اسلامی پدید آوریم تاافق ایشان ازکارهنری وفرهنگی محقق شود. جامعه‌شناسی، زیباشناسی، روان‌شناسی و انسان‌شناسی هنر، نظریه‌های نوی خود را در بستر تفکر و پژوهش خلاق مستقل با شالوده قرآنی و روایی ایجاد خواهد کرد. اگر خودباخته نباشیم و از رهنمود‌های، ولی فقیه از مصرف‌گرایی فرهنگ و هنری و علمی غرب نجات یابیم، با رهبری آقا به آفاق نوی هنر اسلامی معاصر در ایران و جهان دست خواهیم یافت.
عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز یکشنبه‌ ۱۳ خرداد

چرا دکتر مسعود پزشکیان؟

هوشمند سفیدی

با آغاز ثبت نام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، شاهد تحولات جدی در عرصه این رویداد مهم، تأثیرگذار و سرنوشت ساز هستیم. اعلام حضور اصلاح طلبان در این رویداد، یکی از این تحولات است که هم می تواند به انسجام و وفاق ملی یاری رساند و هم در افزایش نرخ مشارکت موثر باشد و هم جمع کثیری از مردم در هنگام رأی دهی، نامزد مورد نظر خود را داشته باشند.
تحول دیگر در این زمینه، اعلام آمادگی افراد مختلف از طیف های مختلف برای پذیرش مسئولیت ریاست جمهوری است؛ تردیدی نیست که ایران امروز در موقعیت حساسی قرار دارد و به افرادی توانمند امید بسته است که بتوانند در این مسئولیت، عملکردی بایسته و شایسته داشته باشد، افرادی که هم صلاحیت عمومی مثل توان جسمانی (سنی)، تحصیلات کافی، تجربه کافی در مدیریت اجرایی و… داشته باشند، هم دارای نگاه ارزشی باشند و هم از جنس مردم باشند و بتوانند تیم اجرایی شایسته ای را شکل داده و وارد میدان کنند.
از نظر اینجانب یکی از این افراد شایسته “دکتر مسعود پزشکیان” است؛ اگر به این موضوع اطمینان نداشتم، به این صراحت ایشان را مطرح نمی کردم. اما، وی چه ویژگی هایی دارد که می تواند گزینه شایسته انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم کند.
در این یادداشت، فهرست وار ویژگی های مهم وی را مطرح می کنم:
۱-پاکدستی و سلامت معنوی
بررسی سکنات و عملکرد مسعود پزشکیان در طول بیش از سه دهه مدیریت اجرایی در جایگاه مختلف، مبین سلامت معنوی و پاکدستی بوده، و کوچکترین مشکلی در این زمینه نداشته است.
۲-مردمی و از جنس مردم
دکتر پزشکیان، آن قدر متواضع و به اصطلاح “خاکی” است که اگر کسی وی را نشناسد فکر نمی‌کند با انسانی دانشمند، او شناخته شده مواجه شده است، برخورد صمیمی و به دور از تکبر او، زبانزد همکان است. او از جنس مردم است.
۳-تحصیلکرده و استاد تمام
مسعود پزشکیان عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی است، فوق تخصص جراحی قلب بوده و به بالاترین درجه علمی یعنی استاد تمامی در رشته خود نایل شده است، او طبیب است و راه های التیام زخم ها و درمان درد را می شناسد.
۴-متعهد و ارزشی
شاید خیلی ها، وی را به خوبی نشناسند او معاون پزشکی لشگر عاشورا و از یاران شهید باکری بوده، در دوران جنگ ایران و عراق، مسئول اعزام اکیپ های پزشکی به جبهه ها بود و همزمن به صورت رزمنده و پزشک فعالیت می کرد.
۵-تسلط کامل به نهج البلاغه
او در دوران دانشگاه عملاً مفسر نهج البلاغه بوده و اینک هر زمانی که تبریز باشد، به این کار می پردازد، تأثیر او از این معارف باعث می شود تا او علاقه وافری به حکمرانی علوی داشته باشد. ضمناً آشنایی کافی با قرآن نیز دارد و این مأنوس بودن با قرآن و نهج البلاغه را می توان در رفتار، گفتار و کردار وی لمس کرد.
۶-سیاست ورز و معتمد مردم
دکتر پزشکیان نماینده اول مردم تبریز، آذر شهر و اسکو در دوره های هشتم، نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم مجلس شورای اسلامی است و همیشه به عنوان نفر اول آن هم بدون انجام تبلیغات و برخی اقدامات معمول رأی آورده و به مجلس راه یافته و در برخی دوره ها نیابت اول رئیس مجلس را هم داشته است.
۷-اصلاح طلب واقعی
از لحاظ گرایش سیاسی او اصلاح طلب است و اصلاح طلبی را، امری سیاسی و اعتقادی می داند، او از لحاظ اعتقادی هم خود را اصولگرایی می داند؛ به این معنا که در عمل به اصول اسلامی و اخلاقی کاملاً متعهد است.
۸-دغدغه عدالت
کلید واژه صحبت ها و رویکردهای دکتر پزشکیان، عدالت و عدالت محوری است و این درسی است که او را از نهج البلاغه اخذ کرده است؛ به گونه ای که نمی توان دید ایشان مثلاً سخرانی بکند ولی از عدالت نگوید.
۹-درد شناس و درمان گر
آشنایی او با روش شناسی و متدلوژی شناخت درد که از دانش پزشکی الهام گرفته است، به او کمک می کند تا نگاه آسیب شناسانه به امور داشته باشد و لذا، او برای رفع مشکلات، دستور نمی دهد، بلکه تشخیص درد و تجویز درست شیوه درمان را اولویت می دهد و پس از تشخیص اولیه کارشناسی، نسخه لازم را تجویز می کند. او می تواند زخم های مختلف را با همین روش التیام بخشد.
۱۰-کارهای شاخص در مدیریت اجرایی
او در دوران خدمت و فعالیت های اجرایی، خدمات شایان توجهی را ارائه داده است، راه اندازی خانه های بهداشت در آذربایجان شرقی؛ تعیین اهمیت محوری سلامت، راه اندازی پزشک خانوده و… بخشی از دستاوردهای اجرایی او است، او بر این باور است که رابطه مردم با بخش درمان باید قطع شود و بیمار و همراهان او نباید دغدغه مالی داشته باشد و هزینه های درمان باید از طریق بیمه تقبل شود.
۱۱-ساده زیستی
دکتر پزشکیان علی رغم داشتن مدارچ بالای علمی و سیاسی، همیشه فروتن بوده و زیست ساده ای داشته است، شاید مصداق ساده این ادعا این نیست که همیشه خودش رانندگی می کند و دنبال جاه و جلال و زندگی متفاوت از مردم نیست، او اعتقاد دارد که باید مثل همه مردم زندگی کرد، مثلاً او ویژه خواری را نمی پسندد و اعتقاد باید همه مردم از یک شیوه درمان استفاده کنند و مخالف این است که هر نهاد یا دستگاه اجرایی برای خود بیمارستان و درمانگاه اختصاصی داشته باشد.
۱۲-شجاعت
شجاعت پزشکیان به ویژه در اظهارنظر، مثال زدنی است؛ او هیچگاه نظر خود را پنهان نمی کند و صادقانه حرف می زند و به همین دلیل، حرف های او به دل می نشیند، این ویژگی او حتی قبل از انقلاب و نیز قبل از انقلاب فرهنگی، در دانشگاه تبریز و به هنگام مناظره و مباحثه با گروه های مختلف فکری، ثبت و ضبط شده است.

روزنامه شرق

سازمان رأی

مهرداد احمدی شیخانی
نیروهای سیاسی از چه طریقی می‌توانند به عمق نفوذ خود در جامعه هدف پی‌ ببرند؟ این سؤالی است که احتمالا در یک جامعه مدرن دو روش برای رسیدن به جواب دارد. یک روش نظرسنجی است که تا حدی و با نوسانی قابل اندازه‌گیری است و می‌توان به برآوردی از طریق آن دست یافت که البته الزاما این برآورد دقت کافی را ندارد، ولی تا حدودی می‌تواند تصویری پذیرفتنی از وضعیت به‌ دست دهد، هرچند در بزنگاه‌ها (مثلا مشابه آنچه در انتخابات ریاست‌جمهوری سال‌های ۷۶ و ۹۲ دیدیم) شرایط ممکن است چنان به‌سرعت تغییر کند که نتایج حاصل از نظرسنجی با آنچه در نهایت فراچنگ می‌آید، متفاوت باشد. هرچند اگر دقت لازم در انجام نظرسنجی لحاظ شود، آن شیب تغییر هم تا حدودی سنجیدنی است و با تحلیل درست شیب تغییر، می‌توان جلوی غافلگیری را گرفت و نتیجه نهایی را تا حدودی پیش‌بینی کرد. یک راه دیگر که قابل اعتناتر است و برای رسیدن به جواب دقت بیشتری دارد، صندوق رأی و انتخابات است و البته برای آن هم ملاحظاتی وجود دارد که فرض را بر این می‌گذاریم که همه آن ملاحظات در دسترس است و مشکلات کنترل‌ناپذیر در راه اعلام نتایج و آمار واقعی مشارکت وجود ندارد. در هر صورت، حتی آن نظرسنجی هم برای این است که نهایتا بتوان پیش از برگزاری انتخابات به تصویری تا حدی روشن از آنچه قرار است رخ دهد، دست یافت. بگذارید موضوع را با اشاره به نکات و مواردی جلوتر ببرم.

در انتخابات مجلس پنجم، برای بسیاری از فعالان سیاسی، تصویری که در انتظارشان بود، روشن نبود و براساس آنچه از قبل پیش‌بینی می‌کردند، وارد فرایند انتخابات شدند و نتیجه حاصله، به‌نوعی همه را غافلگیر کرد. بسیاری بر این گمان‌ هستند که مهم‌ترین رخداد آن انتخابات، معرفی سازمان تشکیلات رأی به نام کارگزاران بود، درحالی‌که باید اشاره کرد غیر از این، رخداد دیگری هم خود را عیان کرد که شاید تا مدت‌ها و حتی تا امروز جدی گرفته نشده است و آن‌هم رأی اولی‌ها بودند. رأی اولی‌ها در مجلس پنجم کسانی را به مجلس فرستادند یا در آستانه ورود به مجلس قرار دادند که به‌هیچ‌وجه هویتی سیاسی نداشتند، بلکه می‌توان از آن با مفهومی غیرسیاسی و تصویری از زندگی و به‌واقع اجتماعی یاد کرد. برای نمونه، راهیابی فردی از شهرستان کرج که در افواه او را شبیه یکی از خوانندگان پیش از انقلاب می‌دانستند یا رأی درخورتوجه خانمی از تهران که با کمترین تبلیغات، آن‌هم به‌شدت محدود و فقط اطراف دانشگاه تهران، بدون هیچ پشتیبانی مشخص، تا آستانه ورود به مجلس شورای اسلامی قرار گرفت. غیر از این در شهرهای دیگر و به‌ویژه شهرهای بزرگ هم از این نوع خبرها می‌رسید که کسانی، یا رأی لازم برای ورود به مجلس را کسب کرده بودند یا در آستانه ورود به مجلس متوقف شده بودند که حرف و حدیث‌هایی نیز درباره این توقف‌ها و عاقبت‌شان شنیده می‌شد که هر طور بود، گذشت. باوجوداین آنچه اتفاق افتاد، فقط نوک قله کوه یخی بود که می‌شد دید و همه کوه یخ، خود را در انتخابات سال 76 به نمایش گذاشت؛ کوه یخی که اگر بررسی درستی انجام می‌گرفت، قبل از دوم خرداد هم می‌شد به وجود آن پی برد ولی هرچه بود، همه گروه‌های سیاسی آن ایام، چه به قصد و چه بدون قصد از مشاهده آن غافل ماندند و این غفلت سبب شد که انتخابات ریاست‌جمهوری سال 76 همه را غافلگیر کند، به طوری که برندگان و بازندگان آن انتخابات، برای نتایج حاصله آماده نباشند.

اما آنچه لازم است به آن اشاره شود، تکرار این غافلگیری در سال‌های 88 و 92 بود ولی مهم‌ترین غافلگیری اینها نبود. من بر این گمانم که مهم‌ترین غافلگیری در انتخابات شورای شهر دوم رخ داد؛ انتخاباتی که شاید بتوان آن را آزادترین انتخابات پس از انقلاب مشروطه دانست ولی آنچه از همه مهم‌تر بود، نه برگزاری یک انتخابات ایدئال، بلکه سازمان رأی نیروهای سیاسی بود. انتخاباتی که نشان داد آنچه کمتر از سوی فعالان سیاسی به آن توجه می‌شود، نبود سازمان رأی محاسبه‌کردنی است و این سازمان رأی، به‌ویژه برای آنانی که سال‌ها از تأثیر‌گذاری بر روند حوادث کنار کشیده بودند، به‌شدت نحیف و لاغر بود و البته این اتفاق جدیدی نبود. مرور تاریخ فعالیت سیاسی در ایران نشان می‌دهد که چه‌بسا گروه‌هایی در بعضی دوره‌ها اقبال درخورتوجهی بین مردم داشتند، ولی با کاستن از فعالیت خود، در بزنگاه‌هایی که حتی امکان حداقلی از حضور را داشتند، با آنکه بعد‌ها دیگران بر شرافت اخلاقی‌شان اذعان داشتند، ولی دیگر توان و رمقی برای بازگشت به عرصه سیاسی نداشتند و تبدیل به فراموش‌شدگانی از گذشته شدند. این را می‌توان در جبهه ملی در دوران انقلاب و نهضت آزادی و نیروهای ملی-مذهبی در شورای شهر دوم دید. نیروهایی که اکثر مخالفان سابق‌شان امروز در شرافت‌شان شکی ندارند ولی کسی به اثرگذاری سیاسی آنها باور ندارد و شورای شهر دوم معیاری واقعی برای این موضوع است. و حالا به نظر می‌رسد بعد از سه دوره انتخابات مجلس یازدهم، ریاست‌جمهوری سیزدهم و مجلس دوازدهم، بخش بزرگی از اصلاح‌طلبان با نام «جبهه اصلاح‌طلبان ایران» هم به همان راه می‌روند. قطع رابطه انتخابی با سازمان رأی به این عنوان که کنار مردم می‌مانیم، به نظر می‌رسد که از آنها در نهایت یک جبهه ملی دیگر و نهضت آزادی دیگر می‌سازد و شاید برای همین است که اینان نتوانستند رخدادهای سال 1401 را پیش‌بینی کنند و در آن اثرگذار باشند، چراکه پیشاپیش با آن بدنه رأی‌ اولی ارتباطی نداشتند، ارتباطی که هرچند بسیار محدود، در انتخابات میسر است و حالا هم شاید متوجه نیستند که این قطع ارتباط و شرط‌گذاری، انقطاع با سازمان رأی را به 10 سال خواهد رساند و قطعا پس از 10 سال، دیگر حتی اگر بهترین شرایط هم فراهم شود، نتیجه‌ای بهتر از سال 1381 و شورای شهر دوم عایدشان نخواهد کرد و نهایتا شاید روزی درباره‌شان بگویند آنها مردمانی شرافتمند بودند. همین و بس.

روزنامه رسالت

حکمرانی بشری

محمدکاظم انبارلویی

۱- فیلسوفان سیاسی قدیم  غرب معتقد بودند ؛
 « چه کسی باید حکومت کند » مهم است.  آن‌ها  برای حاکم ، فضایلی را فهرست می‌کردند و معتقد بودند باوجوداین فضائل در حکمران ، طی  یک فرآیند انسانی ، مردم به مدینه فاضله خواهند رسید .
البته درصحنه عمل هرگز این نظریه محقق نشد و چنین حکومتی در غرب پا نگرفت .
فیلسوفان سیاسی جدید غرب که سازه‌های مدرنیسم را صورت‌بندی کرده‌اند معتقدند؛ «چگونه باید حکومت کرد» مهم است. آن‌ها در تعیین این  چگونگی ، برای  نحوه تولید قدرت و ثروت و توزیع آن ، نظریه‌سازی  و  سازه پردازی کرده‌اند  . فرجام  این سازه سیاسی ، در غرب کنونی قابل‌رؤیت است و فیلسوفان سیاسی غرب از  آخرین مراحل  افول آن خبر می‌دهند .
امام خمینی (ره) به‌عنوان یک نظریه‌پرداز سیاسی ، با اتکاء به معارف و  مبانی اندیشه اسلامی و حکمت شیعی ، جمع هر دو صورت را طریق مطلوب معرفی کردند ، «چه کسی باید حکومت کند» و ؛ «چگونه باید حکومت کند» هردو ، مبنای تفکر در باب طراحی و تحقق حکومت الهی است .
 فیلسوفان سیاسی  قدیم و جدید غرب  هیچ‌کدام ، داعیه تأسیس حکومتی مطابق با تئوری‌های خود را نداشتند و صرفا اندیشه‌ورزانی در عالم نظر بودند  .
اما به‌جرئت می‌توان گفت ، امام (ره) اولین فیلسوف سیاسی در جهان اسلام و اساسا در جهان فلسفه سیاسی است که موفق شد علاوه بر تئوری پردازی  ،در مقام تأسیس بنشیند و نظریه‌ خود را در جهان خارج از ذهن عملیاتی کند.
۲- جایگاه «فقه» در نظریه‌پردازی سیاسی امام (ره) یک مرتبت رفیع دارد به‌گونه‌ای که فرمودند : «فقه ، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.»
امام (ره) در چرخه و فرآیند حکمرانی به جایگاه فقه چه در سیاست‌گذاری‌ها و تدوین راهبردها ،
 چه تنظیم‌گری‌ها و چه تسهیلگری‌ها عنایت خاص داشتند . از نظرگاه ایشان هیچ بن‌بستی در اداره نظام متکی  به «فقه» ، وجود ندارد. آن‌ها که در حکمرانی ، ما را نیازمند علوم سکولار  می‌دانند انقلاب و نظام را به بیراهه می‌برند.
امام در بسیاری از پیام‌ها و سخنرانی‌های خود به‌ویژه در وصیت‌نامه حکیمانه شأن ، خطر عبور از فقه و احکام الهی و متوسل شدن به الگوهای  حکمرانی‌ با منشأ فلسفی غرب‌، را مورد تأکید قرار داده‌اند .
۳- مقام معظم رهبری در پیام خود به افتتاحیه ششمین دوره مجلس خبرگان فرمودند : «در نظام اسلامی، حکمرانی ،  بشری و هدف‌ها الهی است » . برخی ،  این « بشری » را به‌گونه‌ای ترجمه کرده‌اند که گویی ما در اداره جامعه باید متکی به علوم سکولار تولیدشده در دستگاه تفکر غرب باشیم .این ، ترجمه درستی از بیان رهبری نیست.
 «بشری» که در حکومت الهی متصدی حکمرانی است باید بر اساس علم در حوزه‌های گونه‌گون عمل کند. اما ابتدا باید علم تعریف شود و تفاوت آن با شبه‌علم  تبیین گردد .
به تعبیر آیت‌الله جوادی آملی ، علوم اسلامی و غیر اسلامی نداریم. علم یا واقعا علم است و چون علم است اسلامی است یا جهل است که نمی‌توان به آن علم اطلاق کرد.
یک فیلسوف سیاسی غرب در قرن۱۹ فلسفه‌ای تحت  عنوان مارکسیسم ارائه کرد که مدعی علمی بودن آن بود ،  فاشیسم و لیبرالیسم رقیب‌های این اندیشه نیز  هر دو ادعای «علمی» بودن داشتند . در پایان قرن بیستم  و پس از مصیبت‌های بسیاری که این مدعیان علم بر سر بشریت آوردند ، فیلسوفان بزرگ سیاسی غرب اعلان کردند که هر سه مکتب در بیابان جهل ،  بشریت را سرگردان کرده‌ و لذا نمی‌توان  دستاورد آن‌ها را  به‌عنوان یک حکمرانی بشری مبتنی بر علم تلقی کرد  .
 حکمرانی بشری برای رسیدن به اهداف الهی ، نیازمند علم است ،  «شبه‌علم» نمی‌تواند ما را در تحکیم و ترفیع این بنای تمدن ساز  و تحقق اهداف الهی کمک  کند.
۴- مردم‌سالاری دینی که امام (ره) پایه‌های اولیه  آن را با رفراندوم جمهوری اسلامی و رفراندوم قانون اساسی استحکام بخشیده و با انتخاب مدیران کشور  با رأی مردم آن را محقق نمودند ، یک پدیده جدید در حکمرانی بشری و یک نو اندیشی حکیمانه در تداوم راه انبیاء و اولیای الهی است . امام (ره) با شجاعت و جسارت این الگوی الهی  را در اواخر قرن  بیستم مطرح کردند  و مردم ایران شجاعانه  از آن استقبال و حمایت کردند  . مردم‌سالاری دینی یعنی حضور علم و عالمان و خردمندان متعهد  و صاحبان اندیشه ،تجربه و مهارت در لایه‌های مختلف حکمرانی با رأی مردم و انتخاب مردم  برای حرکت  جامعه به سمت اهداف الهی و تحقق قسط و عدالت اسلامی .
مردم‌سالاری دینی یعنی توأم شدن  حاکمان صالح با الگوی حکمرانی صالح . 
انتخابات در ۴۵ سال گذشته فرازوفرودهایی را طی کرده است و حضور رجال سیاسی و مذهبی مختلفی  در لایه‌های حکمرانی با رأی مردم به صحنه آمده‌اند که اکنون کارنامه عملشان در حافظه ملت ما ثبت  است  .  هر چه پیش‌تر  رفته‌ایم  تجربه مردم  بیشتر و اندوخته‌ها افزون‌شده و باید روشنی‌بخش قدم‌های بعدی باشد .
انتخابات آینده  یک آوردگاه و یک آزمون جدید در نظام اسلامی   برای  انتخاب  مدیران لایق و باتجربه و وفادار به اسلام و نظام و پایبند به آرمان‌های انقلاب است ،مدیرانی با کارنامه درخشان خدمت ، اگر درست گام برداریم ، در چهار سال آینده  با همدلی و هماهنگی قوای کشور  و با یاری خداوند ، جهشی بزرگ به‌سوی آینده‌ای پرامید محقق خواهد شد .
روزنامه وطن امروز
 
نامه‌ای برای احیای حقوق بین‌الملل
علی فهیم‌دانش
 درباره پیام رهبر انقلاب به دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا چند نکته قابل تأمل وجود دارد. 
1- پیام حاضر نشانگر تعمیق جهانی شدن حقوق بشر است، اینکه نقض قواعد حقوق بشری در هر جای دنیا می‌‍‌تواند و باید موجب نگرانی کشورها و دولت‌های دیگر باشد؛ آنچه از آن به عنوان تعهد در قبال جامعه جهانی یاد می‌شود (Erga omnes). دوره‌ای که حقوق بشر را در چارچوب مرزها و در زمره اعمال داخلی کشورها محسوب می‌کردند، قطعا پایان یافته است. البته بسیاری از کشورهای مستقل به درستی با اینکه جهانی شدن حقوق بشر مترادف با حاکمیت الگوهای غربی حقوقی باشد و به ابزاری برای مداخله‌جویی و از بین رفتن تنوع فرهنگی تبدیل شود، مخالف هستند. حقوق بشر جهانی است و همان‌قدر که تمدن آتنی در پیدایش آن نقش داشته، ایران قبل و بعد از اسلام با منشور کورش، فارابی، ابن‌سینا و مولانا در ایجاد آن موثر بوده و آنچه الان حقوق بشر جهانی است، در برگیرنده نمادهای تمدنی از شرق و غرب است.
2- نقض حقوق بشر و حقوق بشردوستانه، موجب جریحه‌دار شدن احساسات انسان‌های آزاداندیش است. نمود آن را می‌توان در توسل به مراجع حقوقی بین‌المللی برای توقف جنایات جنگی تل‌آویو در غزه، توسط کشورهایی همچون آفریقای جنوبی ملاحظه کرد. طرح دعوای پرتوریا بر اساس کنوانسیون پیشگیری و مجازات جرم نسل‌کشی 1948 و ورود تعدادی از کشورها به حمایت از آفریقای جنوبی با توسل به اساسنامه دیوان بین‌الملل دادگستری، مبین دغدغه جامعه جهانی است. آفریقای جنوبی در این پرونده بنا به نظر قضات دیوان لاهه، دارای منفعت حقوقی است، هر چند جنایات ارتکابی ارتش اسرائیل علیه غیرنظامیان و کودکان و زنان فلسطینی انجام شده و می‌شود ولی وجدان‌های بیدار جهانی در سوی درست تاریخ ایستاده‌اند.
3- فلسطین و مردم غزه، بنا بر آرا و نظرات حقوقی از جمله نظر مشورتی دیوان بین‌المللی دادگستری در پرونده دیوار حائل 2004، تحت اشغال هستند و دولت اشغالگر بنا بر حقوق بین‌الملل دارای تعهدات و تکالیفی است. از دهه استعمارزدایی تاکنون هنجارهای حقوقی بین‌المللی بر این منوال بوده که امکان مساعدت و کمک به مردم تحت اشغال که برای رهایی خود از اشغالگران مبارزه می‌کنند، پذیرفته شده است، حتی بنا بر نظراتی به مردم تحت اشغال همه‌گونه کمک و مساعدت حتی نظامی نیز می‌توان ارائه داد، حمایت سیاسی و مالی و معنوی که به صورت اولی پذیرفته شده است. پیام حاضر نشان داد جمهوری اسلامی ایران علاوه بر آنکه در چارچوب حقوق بین‌الملل به گروه‌هایی که برای استقلال و آزادی خود از دولت اشغالگر مبارزه می‌کنند ارج می‌نهد، از حامیان آنها نیز قدردانی و حمایت معنوی به عمل می‌آورد. رهبر معظم انقلاب اسلامی، خواستار برگزاری همه‌پرسی عادلانه و فراگیر هستند که اساسی‌ترین سازوکار برای دستیابی ملت‌ها به حق تعیین سرنوشت است.
4- حق تعیین سرنوشت که یک حق بنیادین و غیرقابل انکار در نظام بین‌المللی حقوق‌بشر و به ‌عنوان قاعده‌ عام‌الشمول از جمله اساسی‌ترین اصول شناخته‌شده حقوق بین‌الملل است که در ماده‌ ۲ منشور ملل متحد و اعلامیه‌ مجمع عمومی ملل متحد درباره اصول حقوق بین‌الملل در زمینه‌ روابط دوستانه و همکاری میان کشورها برآن تاکید شده، تاکنون مجال بروز توسط مردم فلسطین نداشته و مدام در حال نقض شدن است. با توجه به ماهیت این حق به ‌عنوان قاعده‌ عام‌الشمول، تمام دولت‌ها موظف به رعایت تعهدات ناشی از آن و فراهم آوردن زمینه‌های مساعد برای تحقق آن هستند.
5- به این حق در ماده‌ یک مشترک میثاق حقوق مدنی و سیاسی و میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و مواد یک و ۳ اعلامیه‌ ملل متحد درباره حق تعیین سرنوشت مردم بومی، اشاره و تاکید شده که مردم بومی یک سرزمین حق برخورداری کامل از این حق را دارند. دیوان بین‌المللی دادگستری در نظر مشورتی ۹ ژوئیه‌ ۲۰۰۴ خود درباره «پیامدهای حقوقی ساخت دیوار در سرزمین فلسطین اشغالی» به صراحت بر لزوم رعایت حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین تأکید و بر تعهدات رژیم‌صهیونیستی برای احترام و رعایت آن تصریح می‌کند، همچنین لزوم اجرای حق تعیین سرنوشت توسط مردم بومی یک سرزمین در نظر مشورتی دیوان بین‌المللی دادگستری مورخ ۲۵ فوریه‌ ۲۰۱۹ در پرونده‌ «جداسازی مجمع‌الجزایر چاگوس از موریس توسط بریتانیا» نیز به‌خوبی متجلی شده است.
براساس این نظر مشورتی، کشوری که قیمومت یک منطقه غیرخودمختار را برعهده دارد، نمی‌تواند به اختیار خود و بدون رعایت حق تعیین سرنوشت مردم، اقدام به جداسازی یک سرزمین کند. همچنان که در این نظر بیان می‌شود، جداسازی‌ای که بدون‌ نظر مردم بومی تحقق یافته باشد، باطل و بلااثر است و کشورهای دیگر نیز باید از چنین امری خودداری کنند. 
6- سردمداران سلطه‌ جهانی، حتی به مفاهیم بشری هم رحم نمی‌کنند؛ مردم تحت اشغالی را که مبارزه آنها برای رهایی از دولت اشغالگر در چارچوب‌های حقوق بین‌المللی موجود، مشروع است - مقاومت فلسطین- 
و از آزادی و امنیت و حق تعیین سرنوشت خود دفاع می‌کنند، «تروریست» می‌نامند و رژیمی را که بنا بر آمار رسمی تاکنون ده‌ها هزار زن و کودک را با توسل به اقدامات تروریستی و بی‌رحمانه به قتل رسانده است، دفاع‌کننده از خود وانمود می‌کنند. 
7- درچارچوب‌های حقوقی موجود، دولتی که به دولت دیگر مساعدت می‌کند تا مرتکب جرائم بین‌المللی شدید از جمله نسل‌کشی شود، دارای مسؤولیت است. در پیام مقام معظم رهبری نیز بارها به حمایت‌هایی که دولت متبوع دانشجویان معترض از اقداماتی که یا خود فی نفسه ناقض حقوق بین‌الملل است یا منجر به نقض بنیادین قواعد حقوقی شده، اشاره شده و مورد مذمت قرار گرفته و به مسؤولیت آنها نیز در جنایات ارتکابی تل‌آویو اشاره شده است. 
8- تاریخی از بی‌اعتنایی به تعهدات بین‌المللی، نقض قطعنامه‌های شورای امنیت از جمله 242، استمرار اشغال اراضی فلسطینی‌ها و ساختن شهرک در آن اراضی، تلاش برای تغییر ترکیب جمعیت و غارت منابع طبیعی و رودخانه‌ها و منابع آبی فلسطینی‌ها و به کار بردن مشت آهنین از روز اول در برابر مردم بی‌دفاع فلسطین و بی‌توجهی به همه‌ ارزش‌های نه تنها حقوقی بلکه وجدانی و انسانی و دینی، موجب افزایش روزبه‌روز بی‌رحمی، ترور و سرکوبگری رژیم صهیونیستی شد. سکوت سازمان‌های بین‌المللی و دولت‌ها موجب تشدید نقض سیستماتیک و گسترده حقوق بین‌الملل، حقوق بشر و حقوق ‌بشردوستانه شده است؛ موضوعی که شائبه وجود استانداردهای دوگانه رفتاری این سازمان‌ها را به ذهن متبادر می‌کند.
9- مفاهیمی که در حقوق بین‌الملل دارای بار زیادی است از جمله حاکمیت قانون، مسؤولیت حمایت و حکمرانان خوب، استانداردهایی نیست که برای تل‌آویو وضع شده باشد. دولت یاغی و متمرد، دولتی است که به ۲ دستور موقت دیوان بین‌المللی دادگستری بی‌اعتناست و خواست دیوان مبنی بر توقف عملیات نظامی در رفح را نادیده می‌انگارد و تجاوز همه‌جانبه خود به غیرنظامیان را ادامه می‌دهد؛ تا آنجا که آمار نشانگر قریب 40 هزار شهید فلسطینی است،  قطعنامه‌های لازم‌الاتباع شورای امنیت را مستمرا نقض می‌کند، قرارهای بازداشت دیوان کیفری بین‌‎المللی را رد و دادستان آن را تهدید می‌کند و...
10- با یادآوری اینکه فلسطین یک سرزمین مستقل است با ملتی متشکل از مسلمان، مسیحی و یهودی و با سابقه‌ تاریخی طولانی، با انتقاد از شبکه‌ سرمایه‌داری صهیونیستی، تاکید شده اولا جمهوری اسلامی ایران به یهودیت و دیانت حضرت موسی(ع) که حتی در قانون اساسی ایران به آن اشاره شده احترام می‌گذارد و ثانیا صهیونیسم را که با کشتار و تجاوز و غصب زمین و نقض گسترده و سیستماتیک حقق بشر عجین شده، مورد نقد و خطاب خود می‌داند.
۱۱- رهبر معظم انقلاب با این پیام و خطاب قرار دادن جوانانی که آینده کشورها را می‌سازند و صحه نهادن بر راه درست ایشان و توصیه به معنویت - خلأیی که تمدن مغرب زمین با آن عمیقا مواجه است - به صورت عملی اقدام به تبیین اصل حکمت - عزت - مصلحت که سیاست خارجی ایران اسلامی بر آن ابتنا دارد، همراه با عدالت‌خواهی که سال‌هاست درباره نظام بین‌الملل به آن اشاره دارند (از جمله ناعادلانه بودن سیستم شورای امنیت و ضرورت صلح عادلانه در موضوع فلسطین) کرده‌اند و ضمن خطاب قرار دادن جوانان دانشجو در موضوع غزه که به نگرانی اصلی مردم دنیا تبدیل شده، مواضع راهبردی ایران اسلامی را به صورت واضح و شفاف از گذشته، حال و تا آینده در مقابل دید  نخبگان و افکار عمومی جهانی قرار داده‌اند.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات