غارت هند به دست انگلستان را میتوان مهمترین عامل عقبماندگی و توسعهنیافتگی هند دانست که امروز در قالب فقر و گرسنگی در این سرزمین بزرگ مشاهده میشود. بریتانیا در دوران استعمار شبه قاره، از شیوههای گوناگونی برای غارت این سرزمین بهره جست و افزون بر غارت منابع، از سایر وسایل نیز برای بهرهکشی منابع هند استفاده کرد.
تا اواسط قرن هجدهم، صنایع روستایی به مقیاسی وسیع در مناطق روستایی بریتانیا ظاهر شده بود. بریتانیا دریافته بود که برای گسترش صنعت روستایی و تصرّف بازار جهانی منسوجات، باید رقابت شدید صنایع بافندگی هندوستان را از بین ببرد و عرضه مطمئن و باثبات، کتان را برای تولیدکنندگان خودش تأمین کند و بازارهای ماورای بحار خود را گسترش دهد. انگلستان در تعقیب این اهداف، طبیعتاً به کمک مستعمرات خود چشم دوخته بود.
در نتیجه، پس از اینکه بریتانیا بر هند غلبه یافت، شرکت هند شرقی و پارلمان انگلستان، سیاست صنعتزدایی را در هند آغاز کردند. «باران» اینطور مینویسد: «کارخانهداران هند را در نخستین سالهای حکومت خود دلسرد ساختند تا صاحبان صنایع انگلستان رشد نمایند. سیاست یکنواختی که آنان در خلال دهههای آخر قرن هجدهم و دهههای اولیه قرن نوزدهم دنبال میکردند، عبارت از واداشتن هند به انقیاد از صنایع بریتانیا و مجبورنمودن مردم هند به تولید مواد خام برای عرضه به صنایع و کارخانجات بافندگی بریتانیا بود. این سیاست بدون هیچ تردیدی پیگیری شد و به پیشرفتهای قاطعی نیز دست یافت. سفارشها به خارج داده میشد تا صنعتگران هند به کار در کارخانجات هند وادار شوند. نمایندگان تجاری، قدرت قانونی زیادی را بر بافندگان روستایی هند اعمال میکردند، موانع تعرفهای مانع حضور ابریشم و کتان هندی در بازارهای انگلستان میشد، اما در عوض کالاهای انگلیسی بدون تعرفه و با پرداخت عوارض جزئی وارد هند میگردید.»
اختراع دستگاه بافندگی در اروپا، افول صنایع هند را تکمیل کرد. هنگامی که در سالهای آخر، این دستگاه در هند نیز به کار گرفته شد، انگلستان بار دیگر با تحمیل یک نوع مالیات غیرمستقیم بر تولید منسوجات پنبهای در هند، حسادت ناجوانمردانه خود را آشکار کرد و کارگاههای جدیدی را که با نیروی بخار کار میکردند، در نطفه خفه کرد.