حمیدرضا شاهنظری
با گذشت بیش از یک ماه از آغاز عملیات طوفانالاقصی و حمله رژیم صهیونیستی به غزه، نشانههای شکست این رژیم هر روز آشکارتر از قبل میشود.
شاید بتوان گفت مهمترین ضربهای که رژیم صهیونیستی تاکنون متحمل شده، زیر سؤال رفتن ایده اصلی صهیونیسم برای یهودیان سراسر جهان است. تبلیغات رژیم صهیونیستی همواره حول جمع کردن یهودیان سراسر جهان به سرزمینی امن و ایجاد یک کشور مرفه برای آنان بوده است. از آغاز عملیات طوفانالاقصی این ایده و ادعا به یکباره چنان فروپاشیده که علاوه بر آوارگی تعداد زیادی از صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی، سیل مهاجرت معکوس در اسرائیل نیز آغاز شده است. طولانی شدن جنگ در غزه و ضربات متعدد این رژیم از سایر اضلاع محور مقاومت، برای نخستین بار از زمان شکلگیری این رژیم نامشروع، هویت و موجودیت این رژیم و ایده اصلیاش را زیر سؤال برده و تداوم این وضعیت به فروپاشی اجتماعی این رژیم چندملیتی خواهد انجامید. به عبارت دیگر برای اولین بار از زمان شکلگیری این موجودیت منحوس، علاوه بر امنیت فیزیکی، امنیت هستیشناختی آن با خطر جدی مواجه شده و زنگ خطر فروپاشی آن به صدا درآمده است.
با عملیاتهای شجاعانه مقاومت فلسطین و اضلاع دیگر محور مقاومت، رژیم صهیونیستی هیمنه خود را از دست داده و اسطورههای دروغین این رژیم از جمله اسطوره شکستناپذیری ارتش آن فروریخته است. مقاومت فلسطین نشان داد که این رژیم یک رژیم برساخته پوشالین است و به هیچ وجه در واقعیت، خبری از آن افسانهها نیست و اگر قدرتی واقعی در برابرش قرار بگیرد به سرعت دچار فروپاشی خواهد شد.
وضعیت اعتبار بینالمللی و ادراک جهانیان نسبت به رژیم صهیونیستی از یک قدرت تثبیتشده که به سمت عادیسازی و نرمالسازی با دشمنان و مخالفانش رفته و در حال شکوفایی سیاسی- اقتصادی- امنیتی بود در عرض مدت کوتاهی به یک رژیم جنایتکار مورد حمایت غرب و شکست خورده از یک گروه مقاومت کوچک، فاقد امنیت و توان مدیریت بحران و در معرض فروپاشی، انزوا و نفرت جهانی تغییر کرده است.
امروز غزه به باتلاق ارتش رژیم صهیونیستی تبدیل شده و تداوم حماقت این رژیم در عملیات در این سرزمین، سبب فرو رفتن بیشتر بخش بزرگی از ارتش این کشور در این باتلاق خواهد شد. در همین روزهایی که ارتش این رژیم هنوز در حاشیه غزه حضور دارد و مقاومت غزه برگهای برنده بسیاری را رو نکرده و تنها از بخشی از توان خود استفاده کرده است، تلفات سهمگینی به تجهیزات زرهی اعم از تانک و بولدوزر ارتش رژیم صهیونیستی وارد شده و سربازان صهیونیست زیادی به هلاکت رسیده است. تصاویر منتشره از این عملیاتها نیز که به صورت گسترده در جهان پخش میشود، هیمنه رژیم را بیشتر از قبل به چالش میکشد. فشار جهانی، وضعیت سیاسی- اجتماعی درونی رژیم صهیونیستی، اقتصاد فروپاشیده آن و تلفات سنگین ارتش و نابودی تجهیزات زرهیاش بر اثر عملیات در غزه، اجازه تداوم این وضعیت را در طولانی مدت نمیدهد و میتوان گفت که تا همین الان نیز فرصت برای این رژیم تمام شده و اقدامات کنونیاش در واقع در وقت اضافه در حال انجام است.
با شرایط کنونی، وضعیت اقتصادی رژیم صهیونیستی در بدترین شرایط تاریخی خود به سر میبرد. صنعت گردشگری این رژیم به کلی نابود شده و از این به بعد کسی رغبت سفر به سرزمینهای اشغالی را نخواهد داشت. همچنین مهاجرت معکوس بسیاری از مشاغل را تعطیل کرده و خواهد کرد و جریان سرمایهگذاری خارجی متوقف خواهد شد و در این خصوص یکی از بزرگترین ضربهها را رژیم صهیونیستی از بابت افزایش ریسک سرمایهگذاریهای راهبردی و توقف پروژههایی، چون کریدور هند- امارات- رژیم خورده است.
با وقوع جنگ غزه و تغییرات صورت گرفته در افکار عمومی جهان به خصوص در غرب و فشارهای وارده از سوی این افکار به سیاستمداران و نیز هزینههای هنگفتی که رژیم صهیونیستی بر دست دولتهایی، چون امریکا گذاشته است میتوان گفت که جایگاهی که این رژیم در سیاستهای غربیها و امریکا دارد مورد خدشه جدی قرار گرفته است، خصوصاً که نتایج نظرسنجیهای اخیر، نشاندهنده کاهش سطح حمایت امریکاییها از سیاستهای این رژیم به خصوص کاهش حمایت دموکراتهای امریکا از آنان است. از این رو میتوان متصور بود که مسئله رژیم صهیونیستی از یک موضوع کلان و راهبردی مورد توافق همه در امریکا به یک مسئله حزبی و مورد مناقشه احزاب فروکاسته شود و در آینده امریکا از پرداخت هزینه بیش از حد برای دفاع از این رژیم ممانعت کند.
واقعیت این است که ماه عسل رژیم صهیونیستی به پایان رسیده و روند تغییرات جهانی و کاهش قدرت امریکا و غرب و افزایش قدرت بازیگران دیگر به خصوص قدرتیابی محور مقاومت بعد از انقلاب اسلامی، به روشنی نشان میدهد که دوران یکهتازی این رژیم و مقابله ملت مظلوم فلسطین با سنگ در برابر تانک به پایان رسیده و از طرف دیگر ملتهای جهان نیز تا حدی زیادی بیدار شده و متوجه سوگیری رسانهای جریان اصلی رسانه در جهان قرار گرفته و با حقایق این موضوع آشنا شدهاند. مقاومت فلسطین و سایر اضلاع محور مقاومت به خوبی نشان دادند که خانه امنی که رژیم صهیونیستی با جنایت، اشغالگری و خونریزی برای خود ساخته است از خانه عنکبوت هم سستتر است و برملا شدن این حقیقت، بزرگترین شکست وشکستی غیرقابل ترمیم و بازگشتناپذیر برای این رژیم است که در آینده نزدیک پایان این رژیم را رقم خواهد زد.
محکومیت صهیونیسم به نابودی
محمد مهدی ایمانی پور
طی روزهای تلخ و اندوهبار اخیر و همزمان با جنایات بیحد و حصر رژیم اشغالگر قدس در نوار غزه، بعضا تحقیقات و نظرسنجیهای قابل تاملی منتشر میشود که از بطن آنها، میتوان برخی مؤلفههای دخیل در آیندهپژوهی گفتمانی و فکری جهان را احصا کرد.
در یکی از این موارد، پایگاه اکونومیست گزارش میدهد که هرقدر جنگ در غزه پیش میرود، پستهای حمایت از رژیمصهیونیستی در فضای مجازی کاهش مییابد و در مقابل، هواداری از فلسطینیان در شبکههای اجتماعی روندی افزایشی و محسوس دارد. نکته قابل تامل اینکه جامعه آماری این پیمایش را کاربران شبکههای اجتماعی در آمریکا و اتحادیه اروپا تشکیل میدهند. در بخش قابل تامل دیگری از این پیمایش تاکید میشود افراد سنین بالاتر در جوامع غربی، بیشتر هوادار رژیم صهیونیستیاند و جوانان که سهم عمده کنشگران مجازی را تشکیل میدهند، اکثرا هوادار فلسطین و ساکنان غزه هستند. بدون شک نمیتوان از سه پیام اصلی نهفته در فرامتن این نظرسنجی بهسادگی عبور کرد:
نخست اینکه روایتگری و درک نسل جدید در آمریکا و اروپا در قبال مسأله فلسطین و موجودیت نامشروع صهیونیسم، با ذهنیت و رسوبات فکری نسلهای گذشته این جوامع و کشورها در تعارضی آشکار قرار دارد. نکته کلیدی در تشریح این شکافنسلی، مربوط به ثابت ماندن مؤلفه حمایت دولتهای غربی از رژیم صهیونیستی است. به عبارت بهتر، دولتهای غربی رویکرد حمایتگرایانه خود را در قبال ماهیت و جنایات رژیم اشغالگر قدس، ذرهای تغییر ندادهاند و برعکس، صهیونیسمستیزی را به خط قرمز امنیتی، اجتماعی و سیاسی خود مبدل ساختهاند، اما جوامع غربی الگوی دولتمردان خود را پس زدهاند و درصدد کشف حقیقت مسألهفلسطین برآمدهاند.
نکته دوم اینکه شکاف نسلی در غرب، میتواند روی آینده مسأله فلسطین تاثیرگذار باشد. پیمایش اخیر اکونومیست، بیانگر آن است که جمعیت فعال در جوامع غربی تسلیم قرائت خاص جمعیت نیمهفعال و منفعل (سالمندان) در این خصوص نشده و بهجای صیانت از صهیونیسم، عملکرد رایج در غرب را تقبیح میکنند. در سالها و دهههای نخستین اشغال فلسطین توسط صهیونیستها، افرادی نظیر گلدامایر، موشه دایان و مناخیم بگین، مدعی بودند گذشت زمان به عاملی تسریع کننده در پذیرش و تثبیت موجودیت رژیم صهیونیستی مبدل خواهد شد، اما اکنون گذار از صهیونیسم تبدیل به یک چارچوب گفتمانی فراجغرافیایی در جهان شده است.
نکته سوم به مخدوش شدن عملکرد لابیهای صهیونیستی در جوامع غربی برمیگردد. بهرغم تسلط مطلق لابیهای صهیونیستی بر محافل پارلمانی، دولتی و حزبی در آمریکا و اتحادیه اروپا، ملتهای غربی راه خود را از مسیر دولتمردانجدا کردهاند.
یکی ازکارویژههای تعریف شده برای لابیهای صهیونیستی درغرب، انطباق نگاه ملتهای غربی با دولتهایشان در قبال فلسطین بوده است، اما امروز مشاهده میکنیم که حتی جرم انگاری هرگونه صهیونیسمستیزی از سوی دولتهای اروپایی و آمریکا مانع ابراز حمایت شهروندان این کشورها از فلسطینیان نشده است. تمسک به ابزار تهدید و تنبیه، آخرین راهکار لابیهای صهیونیستی در جوامع غربی برای جلوگیری از خیزش عمومی به سود فلسطینیان محسوب میشد که آن نیز متعاقب جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در غزه به بنبست رسیده است.
علی دارابی
احسان، صدقه، وقف، نیکوکاری،اهداف بشردوستانه در همه ادیان، مذاهب و فرهنگ ها از جایگاه ویژه ای برخوردار است. با نگاهی به فهرست بزرگترین نیکوکاران جهان می توان به واقعیت این امر پی برد.
در اسلام نیکوکاران، انفاق کنندگان، محسنین مورد تکریم قرار گرفته اند و قرآن کریم از آنان به عنوان کسانی یاد می کند که اموال خود را چه در شادی و توانگری و چه در تنگدستی به هم نوعان خود انفاق می کند. (آل عمران، ۱۳۴ – ۹۲)
در فرهنگ ما ایرانیان نیکوکاری و وقف پیشینه تاریخی طولانی و پرافتخاری دارد، بسیاری از بناها، مجموعه های تاریخی، مدارس، مساجد، بیمارستان ها،خانه ها که از گذشته به یادگار مانده اند، حاصل همین رویکرد است.
ایران بزرگ در حوزه میراث فرهنگی به رغم عظمت، تشخص و جایگاه متمایز جهانی که دارد اما بدلیل آنکه مقوله میراث فرهنگی در صدر امور نبوده است نسبت به آن اهتمام شایسته ای صورت نگرفته است و از نظر بودجه، اعتبار، زیرساخت و امکانات بسیار نحیف و ضعیف است.
حفظ، نگهداری، مرمت و خدمات دهی به مردم به ویژه گردشگران داخلی و خارجی در فضاها و اماکن تاریخی نیاز به یک نهضت بزرگ مردمی دارد چرا که با بودجه و اعتبارات بس محدود و کم دولتی امکان حفاظت از میلیون ها اشیاء و اموال تاریخی و ۳۵ هزار اثر ثبت شده ملی از بیش از یک میلیون اثر را نداریم. مسائل اقلیمی، خشکی، کم آبی، فرونشست و مسائل زیست محیطی هم تهدید جدی برای بناهای تاریخی شده است. امروزه بهترین ابزار برای معرفی ایران فرهنگی، سابقه تمدنی و میراثی آن دیپلماسی میراث فرهنگی است و این نیازمند سازوکار جدی، است.
انجمن خیرین میراث فرهنگی فرصتی است که همه خیرین، نیکوکاران، سرمایه داران، صاحب ثروت، در داخل و خارج از کشور نهضت بزرگی را برای حفظ میراث فرهنگی به راه اندازند. چشم انتظار مشارکت گسترده همه مردم عزیزمان در انجمن خیرین میراث فرهنگی به عنوان نهادی مردمی، غیر دولتی هستیم.
بانک مرکزی در واکنش به سرمقاله روز دوشنبه مورخ 08/08/1402 «شرق» با عنوان «رکود اقتصادی در راه است؟»، جوابیهای ارسال کرده که به شرح زیر است: احتراما پیرو انتشار مطلبی با عنوان «رکود اقتصادی در راه است؟» در تاریخ 8 آبان ماه سال جاری در روزنامه شرق و طرح انتقاداتی نسبت به نتایج سیاستهای پولی و مالی بانک مرکزی، توضیحاتی به شرح زیر ارائه میشود که طبق قانون مطبوعات میبایست در همان صفحه و با همان اندازه قلم منتشر شود:
رشد اقتصادی مثبت نشانگر حرکت اقتصاد در مسیر درست است
روزنامه شرق در مطلب مورخ 8 آبانماه سال جاری با عنوان رکود اقتصادی در راه است؟، انتقادات جدی درخصوص نتایج سیاستهای پولی و مالی بانک مرکزی مطرح نموده است. در این گزارش1 ضمن اشاره به سیاستهای پولی بانک مرکزی طی دو سال اخیر، نتایج حاصل از آن مورد اشاره قرار خواهد گرفت. نویسنده روزنامه شرق، در مطلب خود به این نکته اشاره میکند که ماهیت اصلی سیاست ارزی و پولی و مالی دولت برای حفظ قیمت دلار و کنترل تورم، سرکوب شدید مالی و ایجاد تنگنای خفهکننده بخش خصوصی برای تأمین مالی، کوچککردن بیسابقه بازار ارز و فشار مالیاتی بیمبنای دو سال اخیر بوده است که در نتیجه آن نه تنها در هدف کنترل یا دستکم کنترل رشد تورم موفق نبودهاند بلکه به شکلگیری رکودی نگرانکننده و پیشرونده در اقتصاد منجر شده است. در ادامه نویسنده مطلب به ذکر عواملی پرداختهاند که از نظر ایشان باعث تشدید وضعیت رکودی میشود: تلاش دولت برای تأمین کسر بودجه دستکم 400 هزار میلیارد تومانی بودجه سال جاری، تداوم نرخ کاهنده سرمایهگذاری، توقف پروژههای سرمایهگذاری بخشهای عمومی و خصوصی در حوزههای ساختمان، فولاد و پتروشیمی و ریزش کمسابقه و پیاپی شاخص بورس، کاهش پیاپی قیمت خودرو، کاهش نسبی قیمت مسکن در تهران و کلانشهرها همراه با کاهش معاملات و دپوی میلیونها تن محصولات در زنجیره فولاد از گندله تا مقاطع فولادی همراه با کاهش سفارش برای ماههای آینده.
1- بررسی وضعیت تولید و بیکاری در دو سال اول دولت سیزدهم
مهمترین شاخص ارزیابی اقتصادی کشور (از حیث رکود و رونق)، بررسی وضعیت تولید و نرخ بیکاری آن میباشد. به طور معمول، زمانی اقتصاد وارد رکود شده است که نرخ رشد اقتصادی روندی نزولی و یا منفی داشته و در طرف مقابل روند نرخ بیکاری صعودی باشد. بر اساس آمار و اطلاعات موجود، نه تنها روند تولید ناخالص داخلی کشور طی دوره استقرار دولت سیزدهم (فصل سوم سال 1400 الی فصل اول سال 1402)، نزولی نبوده است بلکه طی دوره فصل اول سال 1401 تا فصل اول سال 1402، نرخ رشد اقتصادی با نفت و بدون نفت مثبت و افزایشی بوده است (نمودار ۱). علاوه بر این، در دو فصل اخیر نرخ بیکاری روندی کاهشی داشته و نرخ بیکاری فصل دوم سال جاری، کمترین نرخ بیکاری تحقق یافته طی 18 سال گذشته بوده است (نمودار ۲). لذا برخلاف ادعای نویسنده، تحولات تولید و اشتغال نشان میدهد که اقتصاد کشور در شرایط رونق قرار دارد.
2- بررسی سیاست پولی و ارزی بانک مرکزی
نویسنده مطلب سه ویژگی سیاستهای پولی و ارزی بانک مرکزی را به این صورت برشمردهاند: سرکوب شدید مالی، ایجاد تنگنای خفهکننده بخش خصوصی برای تأمین مالی و کوچککردن بیسابقه بازار ارز. در پاسخ به ادعای سرکوب شدید مالی، باید به این نکته اشاره کرد که دولت و بانک مرکزی در واکنش به تکانههای اقتصادی، بسته سیاستی شامل مجموعهای از سیاستهای متوازن به منظور تثبیت اقتصادی را طراحی و عملیاتی نموده است که کاهش نرخ رشد نقدینگی و مهار انتظارات تورمی را به همراه داشته است. در نتیجه این تحولات، بازارهای دارایی ازجمله سکه، ارز، مسکن و خودرو از ثبات مناسبی در هفتماهه ابتدایی سال جاری برخوردار بوده و در کنار آن نرخهای سود اقتصاد روندی افزایشی داشته است که در نتیجه آن، داراییهای با بازدهی ثابت نظیر سپرده بانکی، اوراق دولتی و سایر ابزارهای با درآمد ثابت از استقبال مناسبی از سوی سرمایهگذاران برخوردار شدهاند. در همین ارتباط، نسبت پول به نقدینگی در پایان مهرماه سال جاری به 24.3 درصد رسیده است که حاکی از جذابشدن سپردهگذاری نزد شبکه بانکی است. مجموعه این تحولات، برخلاف نظر نویسنده، مبین سرکوب شدید مالی در اقتصاد کشور نمیباشد. در پاسخ به ادعای دوم نویسنده درخصوص ایجاد تنگنای خفهکننده بخش خصوصی برای تأمین مالی، لازم به ذکر است که تأمین مالی بخشهای مولد اقتصاد در زمره اولویتهای بانک مرکزی قرار دارد و در این راستا، تمرکز بانک مرکزی بر پیادهسازی و اجرای سیاست هدایت اعتبار و طراحی ابزارهای مالی (مانند اوراق گام، برات الکترونیکی و فاکتورینگ) جهت تسهیل تأمین مالی بنگاهها قرار گرفته است. این امر سبب شده است تا علیرغم کاهش قابل توجه نرخ رشد نقدینگی، کماکان تأمین مالی بنگاهها بدون ایجاد محدودیت و تنگنا، انجام شود که عملکرد شبکه بانکی در این زمینه مؤید آن میباشد؛ بر اساس آمار و اطلاعات موجود، تسهیلات پرداختی شبکه بانکی در پایان شهریورماه سال 1402 به رقم 24362.6 هزار میلیارد ریال رسیده است که نسبت به دوره مشابه سال قبل رشد 21.2 درصدی را نشان میدهد. همچنین سهم تسهیلات سرمایه در گردش از کل تسهیلات پرداختی در پایان شهریورماه سال 1402 برابر 64.6 درصد بوده که نشان میدهد به منظور رفع تنگنای مالی بنگاهها، بخش عمده تسهیلات اعطایی در جهت تأمین نیازهای نقدینگی کوتاهمدت آنها تخصیص یافته است. در پاسخ به ادعای سوم نویسنده درخصوص کوچککردن بیسابقه بازار ارز، لازم است اقدامات بانک مرکزی و تحولات تراز تجاری کشور مورد اشاره قرار گیرد. بانک مرکزی به منظور پایش، تخصیص و تأمین بهینه نیازهای واقعی ارز، در کنار سامانه نیما، مرکز مبادله ارز و طلای ایران را راهاندازی نموده است که نرخ ارز و تمامی تراکنشهای ارزی رسمی کشور از طریق این سامانه و بر اساس شرایط عرضه و تقاضا انجام میشود. در این سازوکار، مأموریت بانک مرکزی مدیریت نرخ ارز و تسهیل فرایند تأمین ارز بر اساس اولویتهای اصلی کشور میباشد. لازم به ذکر است بانک مرکزی از طریق مدیریت هوشمند و فعالانه در بازار، تحولات ارزی را رصد و متناسب با آن اقدامات خود را اجرا میکند و این اقدامات نهتنها تحدید بازار را به همراه نداشته است بلکه باعث شده است تا نیازهای ارزی بیشتری تأمین شوند؛ بررسی تراز تجاری2 کشور نشان میدهد که ارزش واردات گمرکی در هفتماهه ابتدایی سال 1402 معادل با 36.0 میلیارد دلار بوده که نسبت به دوره مشابه سال قبل (32.0 میلیارد دلار)، رشد 12.6 درصدی را داشته و همچنین ارزش واردات گمرکی در پایان سال 1401 نسبت به پایان سال 1400، رشد 18.5 درصدی داشته است. در پایان ذکر این نکته ضروری است که هدف غایی و نهایی بانک مرکزی، کنترل نرخ تورم است و در این مسیر با تعیین هدف برای نرخ رشد نقدینگی در کنار اجرای سیاست هدایت اعتبار، تلاش شده است تا ضمن تأمین نیازهای بخش مولد اقتصاد، از ایجاد نقدینگی ناشی از فعالیتهای غیرمولد اجتناب و به تبع آن از نرخهای بالاتر تورم اجتناب شود. بدیهی است به دلیل وقفه موجود میان زمان اجرای سیاستهای پولی و زمان اثرگذاری بر نرخ تورم، آثار و پیامدهای سیاست هدفگذاری نرخ رشد نقدینگی به تدریج و طی ماههای آتی مشاهده خواهد شد.
اداره روابطعمومی
پینوشتها:
1- این گزارش در پاسخ به نامه به شماره 190653/02 مورخ 08/08/1402 اداره روابط عمومی تهیه شده است.
2- بر اساس آمارهای گمرک
مرتضی کامل نواب
موضوع مهاجرین افغانستانی یکی از مسائل پربسامد در این روزهای کشور است که باید با نگاهی عاقلانه و واقعبینانه و بهدوراز هیجانات کاذب به آن پرداخت. برخی کنشگریها در مسیر نفرتپراکنی و انتشار اخبار دروغین در فضای مجازی قطعا در بستری خلاف مسیر عقلانیت قرار دارد که فضا را برای مشکلات امنیتی و اجتماعی مهیا خواهد کرد. ضمن اینکه اهمیت موضوع باید برای عامه مردم مشخص شود تا فرصتطلبان نتوانند از ناآگاهی مردم سوءاستفاده کنند.
اما وظیفه اصلی به عهده مسئولین امر است. ساماندهی اتباع بهویژه افغانستانیها از ملزومات اساسی کشور در شرایط کنونی است.
حجم بالای ورودی اتباع از مرزهای شرقی در دو سال اخیر و عدم ثبت دقیق این افراد باعث شده تا هرگونه مدیریت و کنترل مهاجرین غیرممکن شود.
در این راستا چند موضوع اهمیت اساسی دارد. ازجمله اینکه کنترل مرزها باید با جدیت بیشتری صورت گیرد. البته این را باید بدانیم که وضعیت مرزی با افغانستان به شکلی است که امکان صفر کردن ورودی عملا وجود ندارد. بااینحال لازم است اهتمام لازم در این زمینه صورت گیرد. برای نمونه گسترش همکاری با حکمرانان کنونی افغانستان امری اجتنابناپذیر است. علاوه براین بازگرداندن مهاجرین غیرقانونی هم امری لازم است که مقدمه آن ایجاد فرآیندهای قانونی شدن حضور مهاجرین موردنیاز کشور است. مهم است درک کنیم که اولا خروج کاملا مهاجرین از کشور امکانپذیر نبوده و اساسا مطلوب نیست چراکه کشور در برخی موضوعات نیازمند آنان هستند. ثانیا حضور غیرقانونی و غیرثبت شده آنان بسیار خطرناک خواهد بود. ثالثا باید براساس نیاز این افراد را ساماندهی و مالیات لازم از آنان گرفته شود. رابعا کنترل موضوع از داخل افغانستان هم امری مهم است.
ازاینجهت باید به ظرفیت حضور این مهاجرین هم توجه شود. برخلاف تصور عامه، برخی از افغانستانیها توانایی سرمایهگذاری کلان در کشور را دارند که باید با استفاده از ابزارهای قانونی و در فرآیند مدیریت یکپارچه مورد بهرهبرداری قرار گیرد. همچنین ظرفیت عظیم فرهنگی این کشور با توجه به قرابت تاریخی آن باید مورداستفاده مسئولین امر قرار گیرد. حضور اساتید متعدد افغانستانی در فضای علمی کشور گواه همین امر است.
تجربه کشورهای پیشرفته در این زمینه نشان از استفاده عمیق از ظرفیتها و کنترل و کاهش آسیبها دارد. برای مثال کانادا برای سال آینده میلادی اعداد دقیقی از هرگونه پذیرش مهاجر و پناهجو را مشخص کرده تا حتی بهاندازه یک نفر بیشتر از آن را در کشورش راه ندهد. یا در ژاپن، تمامی نیازهایی که باید توسط مهاجرین پر شود از قبل مشخصشده. بهویژه درزمینه کارهای یدی که ژاپن باید از اتباع دیگر کشورها استفاده کند. در امارات نیز نوعی از سیاستگذاری صورت گرفته که نخبگان حوزه آی تی بتوانند بهراحتی و با خانواده خود ویزای طلایی بگیرند اما در مقابل برای دیگر انواع مهاجرین شرایط دشوار و سختی پیشبینیشده است. اینها نشان از اهمیت وجود یک سیاستگذاری منسجم و ساماندهی معقول ذیل آن سیاستگذاری دارد.
اما تمامی این موارد منوط به ساماندهی اولیه مهاجرین به شکلی معقول و منطقی و همچنین کنترل ورودی از مرز است. اتفاقی که متأسفانه هنوز صورت نگرفته.
عدم مواجهه منطقی برای حل این مسئله از سوی دغدغه مندان و متولیان امر و همچنین برخی ناتوانیها در عرصه مدیریتی باعث شده تا کشور نتواند بهدرستی از ظرفیتهای موجود در این موضوع استفاده کند و جلوی مضرات آن را بگیرد.