گیوتین زمان پیش روی متقاضیان مسکن
محمد حقگوعلی علوی
آقای عباس عبدی در واکنش به نوشتهای در روزنامه جوان که او را متهم کرده بود به رئیسجمهور پیشنهاد کودتا کرده است، بدون اشاره به اینکه آیا پیشنهاد او به پزشکیان برای تحریم صداوسیما که مستلزم ممنوعیت ورود دوربین رسانه ملی به تمامی مراسمات رئیسجمهور و هیئت دولت و احتمالاً قطع بودجه و اخراج رئیس رسانه ملی از هیئت دولت و پارازیتهایی از این نوع است، و شدیدترین واکنش یک رئیسجمهور به نظام میتواند باشد، کودتا یا یک واکنش مخرب به حساب میآید یا نه، و بدون بحث درباره منطق آن یادداشت که چرا باید چنین پیشنهادی به رئیسجمهور به خاطر خطای شرکتکننده یک برنامه تلویزیونی داد، با پیشکشیدن موضوعی دیگر از پاسخ به مطلب اصلی فرار کرده است.
آقای عبدی به نقلقولی که روزنامه جوان از او آورده است (جمهوری اسلامی شورهزاری بیحاصل است و هر رئیسجمهور فقط نهالی در همین شورهزار است)، اشاره کرده و نوشته است که در یادداشتهای خودش جستوجو کرده و کلمه «شورهزار» را فقط در دو موقعیت یکی پنجم اسفند ۹۴ و یکی هم چند روز بعد از آن به کار برده که مضمون آن با ادعای روزنامه جوان فرق دارد. هرچند یکی از آن نقلقولها نیز چندان بیربط با ادعای «جوان» نیست، ولی ظاهراً آقای عبدی از نوشتههای خود بیخبر است و این طبیعی است، زیرا در متناقضگویی و متفاوتخوانی سابقه دارد. ایشان در ۲۱ مهر ۱۳۹۹ نیز نظام و ساختار و حکمرانی فعلی را زمین شور و سترون نامیده بود. ظاهراً جستوجوی کلمه «شورهزار» نه «زمین شور و سترون» در نوشتهها موجب این غفلت شده است!
در یادداشت ۲۱ مهر ۹۹ در روزنامه اعتماد با عنوان «زمینهای برای توافق» ایشان که در آن زمان به روحانی مکرراً پیشنهاد استعفا میداد (کاری شبیه به همین پیشنهاد تحریم صداوسیما به پزشکیان) در تحلیل سخنان فرد دیگری در مقایسه چهار رئیسجمهور تا آن زمان آورده است: «اگر بخواهیم مثال بزنیم، گویی که رؤسای جمهور هر کدام خواستهاند درخت و گیاه متفاوتی را در زمین معینی بکارند. ولی مشکل این است که این زمین پاسخ مناسب را نمیدهد، و نباید بر سر این دعوا کنیم که چه بذری را در این زمین بکاریم. چه بذر رشد اقتصادی یا بذر دموکراسی یا بذر عدالت یا هر بذر دیگری باشد. چون مشکل از زمین شور و سترونی است که در برابر هر بذری به نسبت مقاوم است و اجازه رشد به هیچ گیاهی را نمیدهد.»
آقای عبدی در همان یادداشت در تحلیل سخنان همان فرد که گفته است: «با دستفرمان سیوچند ساله بعد از دفاع مقدس، دیگر نمیتوان کشور را اداره کرد»، مینویسد: «اگر چه به لحاظ نتایج حکمرانی در این چند دهه، اظهار چنین گزارهای بدیهی و روشن است...» و بعد مینویسد «این زمین [همین حکمرانی و ساختار نظام]ملکمشاع همگان است و باید توان باروری داشته باشد»؛ و بعد بر همان ایده اصلی خود که با تغییر رئیسجمهور در این نظام چیزی عوض نمیشود، تأکید میکند: «راهحلها باید ناظر به همان مسائلی باشد که فراتر از دولتهای گوناگون است».
این سخنان روشن است. آقای عبدی نیز برای اینکه بداند آیا نظرش درباره جمهوریاسلامی همین بوده یا نه، نیازی به جستوجوی واژه شورهزار در سخنان خود ندارد! که این کار را برای دیگران میکنند نه برای خود آدم! او فقط باید اندکی در خود فرو میرفت و میاندیشید که نزدیک بیستسال است که از نظام عبور کرده است. چنانکه انتخاباتهای نظام را هم یکی پس از دیگری تحریم میکرد، یعنی قطعاً شرکت در انتخابات را کاری عبث و بیحاصل میدانسته است. برای همین فعالشدن او در انتخابات اخیر موجب شگفتی دوستانش شد. پرسشی را که روزنامه جوان از او پرسید باید تحریمکنندگان انتخابات مثل حجاریان و تاجزاده از او میپرسیدند که آقای عبدی! تو را چه به انتخابات این نظام و حکمرانی که زمین مشاع جریانهای سیاسی و اقتصادی را به زمینی شور و سترون تبدیل کرده است؟!
آقای عبدی بهجز کلمه شورهزار کلیدواژههای بسیاری را میتواند در سخنان خود جستوجو کند که خود را بهتر بشناسد! از آنجا که او نوشته است دوستش یادداشت روزنامه جوان را برای او فرستاده، از دوست آقای عبدی میخواهیم این یادداشت را هم برای او بفرستد و در جستوجوی واژههای آشکار و پنهان سخنان او به ایشان کمک کند و از دوست عزیز خود آقای عبدی بخواهد به مسئله اصلی یادداشت روزنامه جوان که پیشنهاد تحریم رسانه ملی به رئیسجمهور است، پاسخ دهد که این با کدام مرام یک حکمرانی عاقل و معتدل سازگار است؟! البته پیشنهاد تحریم صداوسیما در گذشته مرسوم بود و ابتکار ذهن خلاق عباس عبدی نیست! هم طرفداران روحانی و هم طرفداران احمدینژاد و حامیان خاتمی گاهگاهی به رئیسانجمهور مطلوب خود چنین پیشنهاداتی میدادند. پیشنهاد قهر و استعفا هم کم نبود. روحانی به پیشنهادات مکرر عبدی برای استعفا عمل نکرد. محمود به پیشنهاد قهر عمل کرد و ثمری نبرد. خاتمی بر سر برنامه «چراغ» یک نیمچهتحریمی مرتکب شد و لاریجانی را از هیئت دولت بیرون کرد، که آن هم بعید نیست تجویز همین نازیآبادیهای نزدیک به پاستور بوده باشد. پزشکیان، اما به این جور اعوجاجات فکری همراهان خود عمل نخواهد کرد، این وسط فقط آقای عبدی از خود چهره نامناسبی در سپهر نقد و تحلیل و سیاسینویسی برجا میگذارد.
از مهمترین آوردگاههای تاریخی ملت بزرگ و ریشهدار ایران دوران دفاعمقدس است. عرصهای از مبارزه افراد باورمند به قدرت خداوند در برابر جبههای شیطانی با تمام فناوریهای تسلیحاتی و پشتیبانی؛ اما در نهایت، دشمن شکست خورد. دورانی که گفتمان مقاومت، ایثار و شهادتطلبی در اقیانوس ملت بلندنظر ایران، پدیدآور شکوه تاریخی اراده و رادمردی ایرانیان بوده است.
در بستر همین جنگ تحمیلی دشمن علیه ملت ایران بود که دلیرمردیهای ملت ایران در قاب شکوه اراده چند ده جوان خرمشهری، ماشین جنگی تمامعیار صدام را بیش از یکماه زمینگیر کرد و پس از آن نیز جنگ نابرابر را ملت ایران به سکوی فرصتساز خود تبدیل ساخت. به واقع، آنچه این جنگ را به پل پیروزی ملت ایران در ورود به هزاره سوم تبدیل کرد، گرهخوردن با ارزشهای عاشورای حسینی(ع) و شکوه هیهات منا الذله ملت ایران در عصر مدرن بوده است؛ عصری که بهراستی امام خمینی(ره) پرچمدار راستین آن بود تا ارزشهای الهی و انسانی، غیرت، شجاعت، مبارزه و مقاومت را به زمانه ما هدیه دهد.دفاع مقدس قدرت بیزوال ملت ایران را به تصویر کشاند؛ قدرتی گفتمانی که مسجد را به سنگر و سنگر را به مسجد تبدیل کرد تا نمایشگاه غیرت ایران انقلابی در دفاع از کیان اسلام و ایران شود. جنگ تحمیلی هشتساله جهان استکبار،گرچه از پیچیدهترین نبردهای چندلایه قرن بیستم بود، اما با مدیریت الهی امام امت(ره) و مردمیسازی عرصه نبرد، جمهوری اسلامی ایران سرافرازانه از تلخیهای آن فرصتها ساخته است. صدام و رژیم بعث نیز هرچند که بیش از دو دهه پیش به زبالهدان تاریخ پیوسته، اما عبرت ماندگاری برای تاریخ منطقه و جهان است.
ازجمله ویژگیهای دفاع مقدس، هدفمندی آن برمسیر «قدس» بود که از «کربلا» میگذرد. کربلا، سالهاست آزاد و به نماد امت واحده در اربعین تبدیل شده؛ به این امید که سرزمین مقدس فلسطین و قدس شریف نیز به دامن اسلام بازگردد. گرچه امروز شاهد رنج مردم مظلوم غزه هستیم اما نابودی، سرانجام حتمی صهیونیستهاست؛ چراکه جهان جای ماندگاری برای «صدام» و «نتانیاهو»ها، نخواهد بود و این وعده حق الهی است.جبهه امروز امت واحده در بستر الگوی گفتمانی مقاومت از یمن تا عراق، فلسطین، لبنان و سایر بلاد اسلامی در برابر آمریکا و رژیم صهیونیستی صفآرایی کرده و بسط یافته است. در این راه مبارزه با استکبار و نابودی صهیونیسم غایتی مهم است واکنون آنان در حضیض ضعف وفتور مستاصل شدهاند. به یقین، سیر گفتمانی مقاومت از دفاعمقدس تا تمدنسازی نوین اسلامی وگام دوم انقلاب به زیبایی ترسیم آینده ملت پرشکوه ایران خواهد بود و راه فراروی، روشن وشعفبرانگیز است.آنچه امروزبرای ماونسل نوپای کشورمان ضرورت دارد،تبیین رسانهای دفاعمقدس و ارزشهای آن دوره پرشکوه از دلاوریهای تاریخساز است.رسانه نقشی اساسی در انتقال پیام، روایتسازی صحیح و تبیین حقایق دارد تا خوداتکایی و تبلور ناب گفتمان«مامیتوانیم» جوانان این سرزمین را از خاکهای تفتیده خوزستان تا کوههای سرد و سربرافراشته کردستان به تصویر کشاند. ضمن ادای احترام به رادمردان شهید هشت سال دفاع مقدس، آزادگان و جانبازان وطن، راه آینده را پرشور و نشاط میبینیم و با وجود رنجهای کنونی در فلسطین، آینده متعلق به امت رسولا...(ص) خواهد بود، انشاءا... .
عبدالرضا فرجی راد
روز گذشته ۳۱۰۰ خانه در جنوب لبنان بمباران شد، ۲۷۴ تن شهید شده اند و بیش از ۱۱۰۰ زخمی و این ارقام و در واقع تعداد شهدا و مجروحان رو به افزایش است. پناهنده شدن گسترده مردم جنوب لبنان به سمت بیروت آغاز شده است. بیمارستان ها برای رسیدگی به مجروحان، جراحی های عادی را به تعویق انداخته اند. مدارس و مراکز آموزشی و تجمع نه فقط در جنوب لبنان که حتی در بیروت تعطیل شدند.
در این میان اطلاعیه ناتانیاهو حاکی از آن است که اسراییل خود را برای تحمل موقت حملات موشکی حزب الله آماده کرده است. سرعت و وسعت حملات هوایی اسراییل شاید در تاریخ جنگ های هوایی بی سابقه باشد.
جنگ گسترده در لبنان آغاز شده ولی رسما اعلام نمی شود. مردم جنوب همگی با عجله به سمت شمال در حرکتند و اسراییل به آن ها دو ساعت وقت فرار داده است بطوریکه اکثر جاده های جنوب به سمت شمال با ترافیک بسیار فشرده روبرو شده است.
اسراییل در حملات خود بسیاری از لانچرهای مربوط به موشکها را هم از بین برده تا خطرات ابزار موثر حزب الله در جنگ را کم اثر کند.
همانطوری که قبلا اشاره شد منطقه ای تا رودخانه لیتانی را در حال پاکسازی است و همانطوری که در غزه به مردم اعلام می کرد از شمال به مرکز و از مرکز به جنوب بروید با شیعیان جنوب هم همین برخورد را می کند و منازل را هم نابود می کند که به این منطقه باز نگردند.
به نظر می رسد غفلت از کار اطلاعاتی و نفوذ، بستر را برای کار نظامی اسراییل آسان ساخته امری که در یکسال گذشته تصورش هم سخت بود.
گویا دنیا هم تصمیم گرفته نسبت به این اتفاقات بی تفاوت باشد و تا کنون عکس العملی هم از دنیای عرب مشاهده نشده است.
شاید و به احتمال نه چندان قوی یک دیپلماسی فشرده بتواند کاری انجام دهد ولی اسراییل تصمیم گرفته مرز شمال و جنوبش را برای همیشه امن کند.
اسرائیل شرایط امروز را فرصتی می داند برای این تغییر وضعیت که بنظر خود هیچوقت دیگر بدست نخواهد آمد.
ضمن اینکه برای نتانیاهو و جناح تندروی داخل کابینه فرصتی برای ادامه حاکمیتشان فراهم می کند.
1. جان شیرین معدنجویان و بار دیگر عزایی دیگر... با نجوای آه شبگیر و زخم ناسور مادران و همسران و فرزندانی که چشمشان به در دوخته شده تا نانآور خانه از راه برسد و باز هم جغد شوم ناایمنی اینبار بر شانه کارگران خسته معدن طبس... تا کی بیتوجهی نسبت به «حق بر ایمنی» قربانی میگیرد. تا کی بیمبالاتی و سرسریگیریها در این کشور از حق حیات انتقام میگیرد؟! تصادفات جادهای ما کم است؟ متروپل و پلاسکو را از یاد بردهایم؟ اتوبوس ترمزبریده دانشگاه علوم تحقیقات را چه؟ کامیون هوو و قربانیان خروج قطار از ریل و سیلاب دهشتناک چند سال اخیر و آلودگی هوا و و صدها فاجعه تلخ دیگر، ما را به یک تصمیم مهم و تغییر جدی فرامیخواند. ما به بازنگری نظام حقوقی شناسایی و تضمین حق بر ایمنی نیازمندیم.
2. بازتاب رخوت در بازنگری فرایندها در حوادث ریز و درشت نمود مییابد. انبان خرد ایجاب میکند از این فاجعه و تکرر و تعدد آن در کشور عبرت بگیریم، زیرا «ما اکثر العبر و اقل الاعتبار». والله رخصت زمانه از این عزا به آن عزا خیلی اندک شده است. هم از جنس طبیعی و هم محصول بیتدبیریها و بیتوجهیها و استانداردگریزیها و «به محاق بردن حق بر ایمنی».
3. حفاظت فردی در کارگاه الزامات و استانداردهایی دارد. از ماده 19 آییننامه ایمنی کار در معدن ناظر بر ضوابط حفاظت فردی تا مواد 91 و 95 قانون کار که مسئولیت ایفای مقررات را به عهده کارفرمای کارگاه قرار داده، سلسله هنجارهای بایسته است. روا مباد اینقدر بیتوجهی و سرسریگیری. دو گزارش ملی در کشور تدوین شده که محصول خرد جمعی متخصصان برای آسیبشناسی نظام برخورداری از حق بر ایمنی است.
یکی گزارش سیلاب و دیگری پلاسکو و دهها تحقیق و اثر و رهاورد اندیشکدهها و پایاننامهها، اگر عبرتساز نشود پس دستاورد چیست؟خسارتهای انباشته آنگاه جانسوز است که مرتب در مقیاسهای خرد و کلان، جامه آماری پوشیده و وجدان ملی را بیحس کند.
4. نظریه معروف پنجره شکسته در جرمشناسی گواه نگاهی است که تعدد بحران را فراگیر و انگیزه اصلاح را به دلیل وسعت و غلظت مصائب دور از اراده میپندارد. اما جسدهای تکهتکه و احساسات غلیانیافته مقطعی است و عبرتها، آنگاه که به فرایندهای اصلاحی تبدیل نشود، درجازدن را بهدنبال دارد.
5. خرد انتقادی و پرسشگر در سطوح مختلف حقوقی، اجتماعی، مهندسی، فنی و مدیریتی باید وارد شود و علتها در بوته نقد و نظر نخبگان تحلیل و تعلیل شود. امروز جامعه ما بر ضرورت مطالبه «حق بر ایمنی» اجماع دارد. نهادهای متولی را نهیب میزند که چرا از اقتدار حکمروایی بهنفع استیفای حق بر ایمنی بهره نمیبرند؟ شناسایی هیچ حقی بدون دیدهبانی و تضمین منشأ اثر نیست.
6. وجدان عمومی با انتقاد از تضعیف نهادهای تخصصی و ضرورت امکان دیدهبانی فرایندهای ضامن حقها، الزامات اصل تخصصگرایی را به یاد میآورد و بازنگری در قوانین نظارتی ایمنی در تمام سطوح کارگاهی، عمرانی، خدماتی، زیربنایی و ساختمانها، سدها، جادهها، خودروسازی، قطار و... را طلب میکند. تداعی حوادثی مشابه و مکرر نظیر فرونشست ساختمانهای ناایمن و گودبرداریهای غیراصولی و فقدان نظام استاندارد تخصصگرایی حرفهای هماره در کمینگاه حق حیات و سلامت شهروندان بوده و راهکار در بازنگری در نظام حقوقی و اجتماعی حق بر ایمنی است.
7. همهجای دنیا حق حیات دستخوش تعرض و تعدی ممتد است. جان شیرین ببر و پلنگ و گونههای نادرمان هم با همین دستفرمان حقوق انسانی و مثل میانکاله و تالاب شادگان و جادهسازی جنگل ابر و طرح تلهکابین ناهارخوران، وضعیت شایستهای ندارد. ما با یک پویش ملی باید به اصلاح الگوی شناسایی و تضمین حق بر ایمنی ممارست کنیم. رسانهها و آموزش و نهادهای مدنی و گروههای مرجع اجتماعی نباید این شمع احساسات را خاموش کنند تا مگر وجدان و خرد بیننخبگانی، جمعی، ملی و حکومتی برای یک تغییر بازنگرانه و اصلاحمندانه بسیج شود
8. گزارش ملی حادثه پلاسکو با شعار «حادثه را فراموش نکنیم» رهیافتی بود برای پیشگیری عبرتآموز از این فاجعه تا بهمثابه یک نقطه عطف، دیگر ایران را عزادار ماتمی مشابه نبینیم. روشهای علمی منبعث از دانش، تجربه، مهارت، مدیریت بهینه میدانی و بینسازمانی و صنفی برای رفع ضعفهای سیستمی مخل ایمنی، سلامت و حیات شهروندان با تأکید بر یادآوری نقش نهادهای نظارتی و برطرفسازی ضعف بازرسی و نظارت و تأمین ایمنی دربرابر مخاطرات، ضرورتی است که فراروی نظام اداری و حقوقی ما قرار دارد.
9. توجه و آگاهی اندک نسبت به اهمیت مسئله ایمنی دربرابر مخاطرات کارگاهها، ابنیه، معدنها و ساختمانها، ضرورت تکمیل و توسعه استانداردها نیز آییننامههای مقررات ایمنی کارگاهها را افزایش میدهد. همچنین بازنگری اثربخش در فرایند اقدام سیستمهای نظارتی از جمله این ضرورتهاست.
10. همیشه پروژه مالهکشی و موجهسازی فراخ است؛ اما شعارندهیم. تجربه مادر علمهاست. وقت بازنگری و کنترل مجاری ایمنیسازی در ایران فرارسیده است. اصلاح و توسعه نظام ایمنی با تأید و توصیه به تقویت فرایندهای نظارتی، بیمهای و کنترلی، خصوصا ایمنی کار و کارگاه و نظارت تشکلها و سندیکاها و تشکلهای کارگری و صنفی و مدنی با رویکرد تقویت نهادهای تخصصی تحققپذیرنده حق ایمنی باید در دستور کار باشد.
11. حق سلامت و امنیت را ارج نهیم و آن را به عنوان اولویت حکمرانی و شهروندی مورد مطالبه قرار دهیم. نهادهای صنفی را تقویت کنیم. رابطهسالاریها را با شفافیت و گردش آزاد اطلاعات و حق بر آزادی تشکلهای دیدهبان را به محاق ببریم. آموزشها و تخصصها و خدمات همه باید با ملاحظه اولویتبخشی حق بر ایمنی بازنگری و بازبینی شود. مداهنه و سهلگیری و رعایتنکردن نظامات نباید فرهنگ شود.
12. از رسول خدا نقل است که «ان الله یحب عبدا اذا عمل عملا ان یتقنه»؛ هر کاری که میخواهیم انجام دهیم، آن را به خوبی و با رعایت نظامات فنی و علمی تحققپذیر کنیم. باور کنیم این راه با برنامه و خطمشی حسابشده و عزم تغییر جدی دور از دسترس نیست. قاعده احترام به حقوق بنیادین و اولویت حق حیات باید مد نظر باشد. اداره عمومی با اصل هدف شایسته مقامات عمومی و احترام به حقوق شهروندان تمشیت مییابد. باورکنیم باید عوض شویم. این تغییر از اصلاح و توسعه نظام حقوقی با لحاظ اصل هدف شایسته عمومی و اصل اثربخشی و توجه به سلامت و امنیت شهروندان خصوصا کارگران این شریفترین قشر جامعه، تحققپذیر است.
قمار دوسر باخت نتانیاهو