صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۳ آبان ۱۴۰۱ - ۰۷:۳۹  ، 
کد خبر : ۳۴۱۲۶۳

یادداشت روزنامه‌های دوشنبه، ۲۳ آبان‌ماه

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز دوشنبه ۲۳ آبان

خط تجزیه برای جلوگیری از ایران مقتدر

عباس حاجی نجاری

جلوگیری از شکل‌گیری ایران مقتدر را باید رمز اصلی عملیات جنگ ترکیبی علیه مردم ایران دانست که جبهه مشترک دشمنان ایران اسلامی در ماه‌های اخیر آن را طراحی و به اجرا درآورده‌اند. گرداننده میدانی این اغتشاشات سران و عوامل گروهک‌های تجزیه‌طلب بودند که طی چهل‌وسه سال گذشته و از همان زمان پیروزی انقلاب تمام توان خود را برای فروپاشی نظام اسلامی و تجزیه ایران به کار گرفته بودند و به‌رغم جنایاتی که در سال‌های اولیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در برخی از استان‌های مرزی نظیر کردستان، سیستان و بلوچستان، خوزستان، ترکمن‌صحرا، آذربایجان و... علیه مردم این استان‌ها کرده بودند، توفیقی نیافتند و پس‌ازآن هم در دوران جنگ تحمیلی همچون منافقین به‌عنوان مزدور در خدمت صدام با ملت خود جنگیدند و به دلیل شکست و ناکامی در آن عرصه و به علت نفرت مردم ایران از آن‌ها در سال‌های اخیر ذیل حمایت دولت‌های غربی نظیر انگلیس، آلمان، فرانسه، سوئد، هلند، آلبانی و... مجدداً سازمان‌دهی شده و اکنون به امید جبران شکست‌ها و ناکامی‌های گذشته با هدایت بیگانگان دوباره برای تجزیه ایران وارد میدان شده‌اند. آن‌ها و محرکان غربی‌شان تصور کرده بودند که در سایه غبار‌های ایجادشده در فتنه اخیر می‌توانند به آرزوی خود برسند و به همین دلیل پنهان‌کاری را کنار گذاشته و از طریق رسانه‌های معاند همچون بی‌بی‌سی، سعودی اینترنشنال و... عملاً از برنامه قدرت‌های استکباری برای تجزیه ایران رونمایی کردند.
برنامه قدرت‌های سلطه برای تجزیه ایران اگرچه پیشینه تاریخی دارد و به توافق دو قدرت سلطه‌گر سال‌های آغازین قرن بیستم یعنی روسیه تزاری و انگلیس خبیث در قالب «قرارداد سن‌پترزبورگ» و یا «قرارداد ۱۹۰۷» بازمی‌گردد که طبق این نقشه ایران به سه تکه یعنی دو منطقه نفوذ و یک منطقه میانی بی‌طرف تقسیم می‌شد؛ جنوب برای نفوذ انگلیس و شمال برای نفوذ روسیه تزاری. بر اساس همین نقشه هم بود که ایران در جنگ جهانی اول اشغال شد. اما پس از ناکامی ابرقدرت‌ها در تحقق این توطئه، در سال‌های اولیه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شکست آن‌ها در جنگ تحمیلی به‌طور خاص تجزیه ایران به‌عنوان بخشی از طرح خاورمیانه بزرگ در دستور کار امریکایی‌ها قرار گرفت.
طرح بعدی برای تجزیه کشور‌های منطقه غرب آسیا که به‌عنوان «خاورمیانه بزرگ» یا «خاورمیانه جدید» از سوی امریکایی‌ها در سال ۲۰۰۵ مطرح شد بر اساس نظریات «برنارد لوئیس»، صهیونیست انگلیسی و استاد مطالعات خاور نزدیک دانشگاه پرینستون امریکا بود. لوئیس این طرح را اولین بار در ۱۹۷۹ مطرح کرد و بعد‌ها آن را بسط داد. چکیده طرح وی چنین بود: کشور‌های اسلامی تهدیدی برای جهان غرب هستند و باید این کشور‌ها تجزیه شوند تا یک‌بار برای همیشه قدرت اسلام خنثی شود، وگرنه اسلام، غرب را نابود خواهد کرد.

این طرح نیز به دلیل شکست امریکائی‌ها و صهیونیست‌ها از نیرو‌های مقاومت در جنگ‌های ۳۳ روزه و ۲۲ روزه به محاق رفت. اکنون و پس از ناکامی و شکست طرح‌های امریکایی درگذشته، اغتشاشات اخیر به بستری برای تحقق آن طرح‌ها و تجزیه ایران تبدیل شد و تمامی سران و عوامل گروهک‌هایی که در سال‌های اخیر در سایه حمایت‌های امریکا و رژیم صهیونیستی و دولت‌های انگلیس، فرانسه، آلمان و... ظرفیت و توان خود را بازسازی کرده بودند به میدان آوردند که افشاگری‌های دو شبکه معاند بی‌بی‌سی و سعودی اینترنشنال علیه یکدیگر در ماجرا‌های اخیر گواهی براین توطئه است.
اما چرایی تمرکز آن‌ها بر تجزیه ایران در دوران اخیر را باید در نگرانی آن‌ها از تجلی ایران مقتدر در جهان جست‌وجو کرد. ایرانی که در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی به‌عنوان مستقل‌ترین نظام سیاسی در جهان ظاهر شد و در طول سال‌های اخیر توانسته باقدرت‌سازی به بازدارندگی دفاعی رسیده، تحریم‌های فلج‌کننده اقتصادی امریکا را خنثی و نفوذ ایران را تا کنار دریای مدیترانه گسترش دهد.

این قابلیت و توانمندی سبب اقبال مسلمانان و جوانان در دیگر کشور‌ها به ایران شده و موجب تلاش آن‌ها برای الگو‌گیری از نظام اسلامی تبدیل شود، و این چیزی نبود که قدرت‌های غربی آن را تحمل کنند همان دولت‌هایی که در دوران رشد داعش در سوریه و عراق با ایجاد دفاتر جذب و اعزام، جوانان مسلمانان کشور خود را برای کمک به داعش به منطقه گسیل کرده و آن‌ها را به ورطه مرگ فرستاده بودند و در ورای آن سوریه، عراق و لیبی را تخریب و تجزیه‌شده به انتظار نشسته بودند، در این میان اگرچه حضور سردار سلیمانی و دیگر مدافعان حرم توطئه آن‌ها را در عراق و سوریه به شکست رسانید.

اما سرنوشت لیبی همان چیزی است که در این اغتشاشات برای مردم ایران طراحی کرده بودند. سخنان بایدن در مورد آزادسازی ایران و سخنان ماکرون در دیدار با آن مزدور فراری، مبنی بر حمایت از انقلاب ایران (؟!) چیزی نیست جز اصرار آن‌ها بر تداوم اغتشاشات و آشوب‌ها در ایران برای رسیدن به آن هدف که البته با ادبار مردم ناکام مانده‌اند و این خود دلیلی روشن بر عدم شناخت آن‌ها از مردم ایران است چراکه اگر آن‌ها به بخشی از سیاست‌ها معترض بوده و اصلاح امور را خواستار باشند، اما هیچ‌گاه فروپاشی ایران و سلب امنیت از کشور را برنمی‌تابند.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز دوشنبه ۲۳ آبان

گاز اشک‌آور فرانسوی و باتوم آلمانی! 

«واقع‌بینی» و «آینده‌نگری» دو ویژگی بسیار مهمی است که اگر در کنار هم قرار بگیرد، نتایج بسیار خوبی در پی خواهد داشت. رویکرد مبتنی بر «واقع‌بینی و آینده‌نگری» به ما می‌گوید همان‌قدر که باید از امید کاذب و فریبنده‌ دوری جست، به همان میزان نیز باید از ناامیدی بی‌جا و ترس کاذب اجتناب کرد.
این دیدگاه دقیقا در نقطه مقابل عملیات روانی پیچیده دشمن تعریف می‌شود. دستگاه تبلیغاتی دشمن این‌گونه القاء می‌کند که بر روی کره زمین، این فقط مردم ایران هستند که با مشکلات مختلف و از جمله مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم کرده و شهروندان سایر نقاط جهان و به‌خصوص شهروندان اروپایی و آمریکایی نه‌تنها هیچ مشکلی اعم از مشکلات اقتصادی ندارند بلکه از خوشی زیاد نمی‌دانند چه کنند!
رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانیه گام دوم انقلاب تاکید کردند:«در طول این چهل سال- و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانه‌ای دشمن و فعال‌‌ترین برنامه‌های آن، مأیوس‌‌سازی مردم و حتی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیل‌های مغرضانه، وارونه‌ نشان دادن واقعیت‌ها، پنهان‌کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان ‌دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامه‌ همیشگی هزاران رسانه صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملت ایران است؛ و البته دنباله‌های آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهده‌اند که با استفاده از آزادی‌ها در خدمت دشمن حرکت می‌کنند.»
یک سؤال؛ آیا شهروندان در اروپا و آمریکا در رفاه کامل به سر برده و از خوشی زیاد، گیج شده‌اند؟! بهتر است پاسخ را در میان رسانه‌ها و نشریات اروپایی جست‌وجو کنیم. روزنامه گاردین اخیرا به نقل از نتایج پژوهش مؤسسه نظرسنجی ایپسوس که به سفارش یک سازمان غیردولتی فرانسوی انجام شده، نوشته است که از هر چهار اروپایی یک نفر وضعیت مالی خود را متزلزل دانسته و بیش از نیمی از اروپایی‌ها نیز پیش‌بینی می‌کنند که اوضاع مالی‌شان در ماه‌های آتی بدتر شود.

به نوشته این روزنامه انگلیسی، یافته‌های این نظرسنجی که از میان شهروندان در فرانسه، آلمان، انگلیس، ایتالیا، یونان و لهستان انجام شده، نشان می‌دهد که به‌دلیل افزایش هزینه‌های انرژی و تورم افسارگسیخته، هزینه‌های زندگی و اجاره‌بها افزایش یافته و بیش از نیمی از پاسخ‌دهندگان (۵۴ درصد) اعلام کرده‌اند که ظرف سه سال اخیر قدرت خریدشان کم شده است.
حدود 30 درصد از پاسخ‌دهندگان تاکید کرده‌اند که مجبور به حذف یکی از وعده‌های غذایی خود شده‌اند. ۴۷ درصد نیز اعلام کرده‌اند که در گرمایش صرفه‌جویی کرده‌اند. ۲۷ درصد از پاسخ دهندگان تاکید کرده‌اند که می‌ترسند بی‌خانمان شوند.
همچنین براساس گزارش رویترز، درخواست‌های مقرری بیکاری در آمریکا روزبه‌روز در حال افزایش است. بهای مواد غذایی نیز افزایش یافته است. در این گزارش تصریح شده است که پس از تورم و موضوع سقط جنین، جنایت و سیاست کنترل سلاح به‌عنوان نگران‌کننده‌‌ترین موضوع از سوی شهروندان آمریکایی عنوان شده است. علاوه‌بر این افزایش بهای بنزین خانواده‌های آمریکایی را تحت فشار قرار داده است.
صف‌های طولانی برای دریافت غذا در پاریس، اعتراضات خیابانی در لندن در واکنش به افزایش هزینه‌های زندگی و قیمت‌های نجومی قبوض انرژی، تظاهرات مردم در برلین در اعتراض به افزایش قیمت مواد غذایی و انرژی، تعطیلی بیش از 30 ایستگاه مترو در پاریس به دلیل اعتصاب کارگران بخش حمل‌ونقل و... تنها بخش کوچکی از «وضع موجود» در کشورهای غربی است. همان وضعیتی که رسانه‌های معاند فارسی‌زبان و رسانه‌های زنجیره‌ای در داخل آن را سانسور کرده و تقلا می‌کنند تا مردم در ایران به هیچ عنوان اخبار و تصاویر و ویدئوهای مرتبط با آن را نبینند.
شاید برخی بگویند که خب ببینید مردم در اروپا چگونه به راحتی اعتراض کرده و به آنها آشوبگر و اغتشاشگر گفته نمی‌شود!؛ این ادعا به هیچ عنوان نسبتی با واقعیت ندارد؛ چرا؟! به این نمونه توجه کنید: در روزهای گذشته گروهی برای اعتراض در آلمان در خیابان‌ها روی زمین می‌نشینند. دویچه‌وله(انگلیسی) به نقل از وزیر کشور آلمان نوشت: «این کار در آلمان غیرقانونی است و معترضان خود را فراتر از قانون می‌دانند. زمانی که مرتکب این جنایت(بستن خیابان) می‌شوند، حد اعتراض مشروع نقض شده است.» وزیر کشور آلمان نیز در واکنشی تند تاکید کرد که «پلیس حمایت کامل من را برای سرکوب این معترضان دارد.» در فرانسه نیز در هفته‌های گذشته پلیس با گاز اشک‌آور، دبیرستان‌های پاریس را مورد هجوم قرار داد.
این در حالی است که معترضان در اروپا گلوی پلیس آلمان و پلیس فرانسه را پاره نکردند؛ مأمور پلیس را آتش نزدند؛ شهروندی که با آنان هم‌عقیده نبود را در خیابان شکنجه نکردند؛ شهروندی که با آنان اختلاف عقیده داشت را دوره نکرده و با چاقو و پنجه‌بوکس و سنگ به جانش نیفتادند، صورت کسی که با آنها هم‌عقیده نبود را با سلاح شاتگان هدف قرار ندادند، به آمبولانس حمله نکردند، مغازه مردم را آتش نزدند، با وحشی‌گری به پوشش و لباس دیگران حمله نکردند و...
اینها را نگفتیم که بگوییم همه چیز در ایران گل و بلبل است و هیچ مشکلی وجود ندارد؛ بلکه غرض این بود که بگوییم همه مردم در اقصی نقاط جهان و از جمله مردم در اروپا و آمریکا با مشکلات ریز و درشت دست به‌گریبان هستند. مردم عزیز ایران نیز از این قاعده مستثنی نیستند اما یک تفاوت بسیار بزرگ در این میان وجود دارد.
مردم در آمریکا و اروپا تحت تحریم‌های ناجوانمردانه قرار ندارند؛ مردم در آمریکا و اروپا در 4 دهه اخیر جنگ تحمیلی 8 ساله را تجربه نکرده‌اند؛ دانشمندان و نخبگان اروپایی و آمریکایی وسط خیابان ترور نشدند؛ مردم آمریکا و اروپای غربی پروژه مخرب «انقلاب مخملی» را تجربه نکرده‌اند؛ دارایی‌های مردم آمریکا و اروپا توسط یک دولت متخاصم خارجی بلوکه نشده است.
و همچنین دولت‌های خارجی برای تکه‌تکه کردن دولت‌های اروپای غربی و آمریکا دست به دست هم ندادند. مردم در اروپا و آمریکا با ده‌ها شبکه تلویزیونی معاند و صدها سایت خبری وابسته به دولت‌های متخاصم و هزاران اکانت تلگرامی و اینستاگرامی و توئیتری که ذهن آنان را بمباران کرده و آنان را تحقیر کرده و اختلاف‌افکنی کنند، مواجه نیستند.
اما ما مردم ایران در بیش از 4 دهه اخیر، هم جنگ تحمیلی 8 ساله را از سر گذراندیم، هم کودتای مخملی را، هم ترور مقامات ارشد و نخبگان و دانشمندان را، هم غارت و بلوکه‌کردن اموال‌مان توسط دولت‌های متخاصم.
ما مردم ایران هم تحریم دارو و پانسمان کودکان پروانه‌ای را تجربه کردیم، هم تجهیز گروهک‌های تروریستی تکفیری و تجزیه‌طلب از طرف دشمن را و هم تحت شدید‌ترین بمباران رسانه‌ای با چاشنی تحقیر، اختلاف‌افکنی و یأس‌آفرینی مواجه هستیم، اما با وجود این همه فشار و این همه جنایت علیه این ملت، ایران در حال پیشرفت است و روزبه‌روز بر سرعت حرکت قطار پیشرفت‌های ملت ایران افزوده می‌شود.
ما علی‌رغم تحریم‌ها و کارشکنی‌ها و قصور و تقصیرهای جریان غربگرا، کرونا را به‌صورت کامل مهار کردیم، در جهت خودکفایی گندم حرکت کرده و با خرید تضمینی گندم، از کشاورزان حمایت کردیم، به دانش و فناوری تولید پانسمان مخصوص بیماران پروانه‌ای دست یافتیم، توربین‌های ایرانی را به دیگر کشورها صادر کردیم و در صنعت ساخت پهپادهای بدون سرنشین- با کاربردهای متنوع در صنایع مختلف- به رکوردی جهانی رسیدیم.
به همت جوانان این مرز و بوم پروژه عظیم آب‌رسانی در برخی استان‌ها از جمله خوزستان را اجرایی کردیم و با آب‌رسانی به 260 روستا در 8 ماه رکورد زدیم. پروژه پیچیده و فوق‌مدرن موشک‌ هایپرسونیک را با موفقیت اجرا کردیم. در حوزه نجوم و رصد به تکنولوژی‌های پیشرفته رسیدیم. راه‌آهن راهبردی زاهدان- خاش به طول 155 کیلومتر که می‌تواند نقش ویژه‌ای در توسعه اقتصادی شرق کشور داشته باشد را به بهره‌برداری رساندیم و به فضل الهی در آینده نزدیک با تکمیل راه‌آهن سراسری چابهار-زاهدان، ضمن اتصال کریدور شمال به جنوب و شرق به غرب بخش زیادی از مشکلات ترانزیتی کشور حل شده و درآمد سرشاری از طریق ترانزیت کالا به دست خواهیم آورد.
نکته قابل توجه این‌جاست که همه این اتفاقات غرورآفرین و امیدآفرین در هفته‌های اخیر و در میانه جنگ ترکیبی دشمن علیه ملت ایران، به وقوع پیوست.
رهبر معظم انقلاب- 27 مهر 1401- در بخشی از بیانات خطاب به نخبگان فرمودند: «تحلیل واقع‌بینانه... نه فقط واقعیات خوب را، بلکه واقعیات بد را هم می‌بیند. ما هرگز نقاط منفی را انکار نکرده‌ایم. بنده در ملاقات‌های مسئولان... بیشترین نقاط ضعف را تذکر می‌دهم؛ در جلسات خصوصی خیلی بیشتر. و توجه به این نقاط ضعف وجود دارد، نه اینکه نیست؛‌ من بارها گفته‌ام ما عقبیم؛ در این شکی نیست، اما آن طرف قضیه این است که ما از انتهای قافله، یک حرکت پُرشتابی را شروع کرده‌ایم حالا به نزدیک‌های جلو رسیده‌ایم؛ این یک واقعیت است. هنوز به آن جلو نرسیده‌ایم اما خیلی پیش رفته‌ایم، باز هم پیش خواهیم رفت.»
و اما در نقطه مقابل، مردم ایران در هفته‌های اخیر سکانس‌های جدیدی از «سیرک اپوزیسیون» را نظاره‌گر بودند. از دیدار مضحک رئیس‌جمهور فرانسه با پادوهای بدنام و دست‌چندم جریان ضدانقلاب تا به جانِ هم افتادن بی‌بی‌سی فارسی و اینترنشنال سعودی و از حضور آفریقایی‌ها و پناهندگان اوکراینی در تجمع مضحک برلین تا کشته‌‌سازی جعلی رسانه‌های معاند و افرادی که در روزهای بعد، زنده مقابل دوربین سخن گفتند.
در روزهای اخیر یک خبرنگار لبنانی، عکس قابل تأملی را منتشر کرد. در این عکس، تصویر قدرت موشکی و فضایی ایران در سال 2022 در کنار تصویر یک آلمانی که در حال جمع‌آوری هیزم است، منتشر شده است. مردم در کشورهای اروپای غربی هم باتوم و گاز اشک‌آور می‌خورند و هم مشغول جمع‌آوری هیزم هستند تا از سرما یخ نزنند. سران اروپایی و از جمله رئیس‌جمهور فرانسه و سران آلمان و انگلیس، به‌جای مشارکت در سیرک اپوزیسیون، بهتر است فکری به حال بحران روزافزون در اروپا بکنند. شما اگر بیل‌زن هستید، باغچه خودتان را بیل بزنید.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز دوشنبه ۲۳ آبان

فقر گردشگری در کشوری مملو از جاذبه ها؛ مشکل کجاست؟!

انتشار تازه ترین گزارش مرکز آمار ایران از وضعیت سفرهای برون شهری در سال گذشته حاوی نکات مهمی برای سیاست گذاران در حوزه گردشگری و اقتصاد این حوزه است. واقعیت این است که صنعت گردشگری به چند دلیل خاص مهم است؛ از منظر خارجی یکی از حوزه های مستعد اقتصاد ایران که ظرفیت جذب درآمد ارزی بیشتری نسبت به وضعیت فعلی دارد، بخش گردشگری است. حتی با فرض جذب گردشگر متناسب با فضای فرهنگی ایران، باز هم امکان جذب گردشگرانی به مراتب بیشتر از رقم فعلی برای ایران وجود دارد. این موضوع علاوه بر درآمد ارزی قابل توجه، نتایج فرهنگی و سیاسی مثبتی را برای ایران به دنبال خواهد داشت. در حوزه گردشگری داخلی نیز صنعت گردشگری با ظرفیت های خالی فراوانی رو به رو است.

نتایج بررسی اخیر مرکز آمار نشان می دهد که فقط 30 درصد خانوارهای کشور در سال گذشته سفر رفته اند و کمتر از نیمی از این سفرها بیشتر از یک روز بوده است. به عبارتی کمتر از یک ششم جمعیت معادل کمتر از 14 میلیون نفر در طول سال سفری بیش از یک روز را تجربه کرده اند. این در حالی است که ایران مملو از جاذبه های گردشگری است. از گردشگری مذهبی که قطب اصلی آن در مشهدالرضا(ع) قرار دارد تا گردشگری چهار فصل و جاذبه های ساحل و جزیره و سفر دریایی، از کوهستان و کوهپایه و آب و هوای خنک تا کویر و جاذبه ای منحصر به فرد و جنگل و آبشار و جاذبه های طبیعی و همچنین جاذبه های تاریخی و باستانی، همگی رنگین کمانی از مقاصد جذاب سفر را فراهم آورده است که هر ایرانی را به سوی خویش فرا می خواند.

مسئله مهم دیگر، نقش صنعت گردشگری به عنوان صنعتی پیشران و لکوموتیو در اقتصاد ایران است که می تواند طیف وسیعی از فعالیت ها از جمله ساخت و ساز اماکن اقامتی، ایجاد جاذبه های تفریحی و فعال سازی مشاغل خدماتی گوناگون را برای ارائه خدمات به مسافران رقم بزند. بنابراین از منظر اقتصادی همان گونه که توسعه بخش مسکن به فعال سازی بیش از 100 رسته شغلی منجر می شود، توسعه بخش گردشگری نیز فعال سازی طیف قابل توجهی از مشاغل و ایجاد رونق در دیگر بخش های اقتصاد ایران را در پی دارد. همچنین رونق گردشگری در بهبود وضعیت اجتماعی کشور، افزایش نشاط جامعه و کاستن از آسیب های اخلاقی و اختلافات خانوادگی تاثیر مهمی دارد. با این حال، مسئله صنعت گردشگری روشن است. افت چشمگیر قدرت خرید خانوارها در سال های اخیر و به ویژه در شرایطی که چهار سال متوالی تورم بالای 40 درصد در اقتصاد کشور داشته ایم، عامل اصلی افت سفرها و کاهش کیفیت آن هاست.

آمار 58 درصد سفرها بدون اقامت شبانه در سال گذشته نشان می دهد که خانوارها چه مقدار در سفرهای فعلی به حداقل ها بسنده می کنند. بدون تردید فعال شدن صنعت گردشگری مستلزم بهبود وضعیت اقتصاد کشور، عبور از تورم سنگین فعلی و رشد مثبت مداوم در اقتصاد ایران است اما از این زاویه که بخش گردشگری نه به عنوان بخش تاثیر پذیر از رشد اقتصادی بلکه به مثابه بخش تاثیرگذار بر رشد اقتصادی عمل کند، ضروری است، سیاست هایی برای فعال سازی این بخش اجرایی شود. در این مسیر تصمیم جدید دولت برای تسری تعطیلات پنج شنبه ادارات از تهران به دیگر نقاط کشور، مهم است و تعطیلات دو روزه فرصت مناسبی را برای افزایش سفرهای کوتاه در آخر هفته ایجاد می کند.

تجربه بسیاری از کشورها در کاهش روزهای کاری و افزایش تعطیلات مؤید رونق بخش گردشگری و افزایش سفر است. هرچند در این میان برخی کارشناسان معتقدند تعطیلی شنبه به جای پنج شنبه از نظر مطابقت نسبی با تعطیلات شنبه و یک شنبه در بسیاری از کشورها برای مبادلات تجاری کشور مفیدتر است.دیگر اقدام مهم برای رونق گردشگری تعریف بسته های اقتصادی جذاب و تامین مالی سفر در قالب سفرهای قسطی است. بسیاری از حقوق بگیران حاضرند با تعریف سفر در قالب پرداخت های قسطی و تدریجی، زیر بار هزینه های سفر بروند.

این مسئله به واسطه مالی و اتصال بخش های اقامتی و هتل ها از طریق وزارت میراث فرهنگی و گردشگری، دستگاه های دولتی و غیردولتی دارای کارمند و نظام بانکی به عنوان واسطه انتقال تدریجی وجوه و تضمین انتقال آن نیاز دارد. چنین بستری به صورت موردی در برخی سازمان ها و ادارات و برخی شرکت های واسطه ای فعال در حوزه گردشگری وجود دارد ولی به صورت وام و در قالب کارت سفر و ورود هماهنگ دستگاه های دولتی می توان این ایده های پراکنده و موردی را گسترش داد تا ضمن فعال تر شدن بخش گردشگری و رونق سفرهای داخلی بتوان نقش موثری در رشد اقتصادی و افزایش نشاط اجتماعی ایفا کرد.  

جام جهانی و آواز ابوعطای سپ‌بلاتر

صلاح‌الدین هرسنی

هنگامی که «سایمون برودکین» کمدین انگلیسی که در قالب نماینده رسانه‌ای جهت انتخاب مشخص شدن جانشین «سپ بلاتر» در انتخابات 26 فوریه 2016 در زوریخ سوئیس مقر فیفا، دسته‌ای دلار تقلبی را به صورت بلاتر پرتاب کرد و دسته‌ای دلار هم روی میز او گذاشت، سپ بلاتر چاره‌ای نداشت جز این‌که در واکنش به این حرکت کمدین انگلیسی بگوید که: «به مادر مرحومم زنگ زدم و او به من گفت که نگران نباش، این حرکات آن‌هم در چنین مجالس مهم، به فقدان آموزش و تربیت برمی‌گردد.!!»
هدف سایمون برودکین، افشای فساد سب پلاتر و نمایاندن شخصیت فسادپذیر او در افکار عمومی و ورزش پرطرف‌دار فوتبال بود. گفته می‌شود که میزبانی روسیه در سال 2018 و میزبانی قطر برای مسابقات جام جهانی 2022 قطر، حاصل همین تبانی، ارتشا، زد و بند و فساد مدیران تراز اول فیفا نظیر سپ بلاتر بود و همین باعث شد که بلاتر در دوم ژوئن 2015 در پی افشای فسادهای مالی و اداری فدراسیون جهانی فوتبال‌، به فاصله چهار روز پس از انتخاب شدنش به عنوان رئیس فیفا برای پنجمین دوره متوالی، از سمت خود کناره‌گیری کند و به قول خودش عطای مدیریت فیفا را به لقای کارکردن در رشته ارتباطات به ویژه کار در رادیو ببخشد.

اگر چه فساد مالی سپ بلاتر به واسطه پی‌گیری مسئولان قضائی آمریکا ثابت شد و حتی 14 نفر از مسئولان این نهاد و رابطان آن نظیر میشل پلاتینی فرانسوی ستاره تیم ملی فوتبال فرانسه در جام های جهانی 1982 اسپانیا و 1986 مکزیک، توسط پلیس سوئیس دستگیر شدند، اما آن اعتراض ها به جهت نحوه اعطای میزبانی جام جهانی 2018 و 2022 و محتملا اعطای میزبانی جام جهانی2026 به کره شمالی یا سودان در صورت ابقای محتمل بلاتر همچنان به قوت خود باقی است.

حال و در شرایطی که «جانی اینفانتینو» عهده‌دار مدیریت فیفا را در عصر پسابلاتر است و بلاتر فاقد مسئولیت و جایگاه حقوقی در یک نهاد عریض و طویلی چون فیفا است، در اظهار نظری عجیب و غریب و البته مضحک اعلام کرده است که:«فیفا باید تیم ملی جمهوری اسلامی ایران را در مسابقات جام جهانی 2022 قطر به جهت نحوه برخورد با معترضان حذف کند.!!»
از منظر نشانه‌شناسی، این اظهار نظر بلاتر متاثر از حواشی پررنگ‌تر از متنی است که از سوی برخی بازیکنان در مسابقات ورزشی و بیشتر به جهت سمبلیک در طرفداری و همنوایی از معترضان در میادین و سکوهای ورزشی به نمایش در آمده است و همین سبب هم‌ذات پنداری و هم‌راهی بلاتر با این نمایش‌های سمبلیک شده است. در سطحی دیگر، چنین اظهار نظری هم متاثر از جوسازی‌های طرف‌داران حذف تیم ملی ایران یا همان اپوزیسیون‌های خارج‌نشین است.

چراکه در روزهای اخیر بسیاری از همان اپوزیسیون به جای حمایت از تیم ملی، به جهت دفاع از جنبش «زن،زندگی و آزادی» و همچنین شایعات پیرامون ورود غیرمستقیم ایران در جنگ اوکراین، خواهان حذف ملی تیم ملی ایران از مسابقات جام جهانی قطر شده و به جد خواستار آن بودند که تیم فوتبال ایران به‌جای آنکه تیم ملی جمهوری اسلامی ایران باشد، بهتر است که یک تیم سیاسی، اعتراضی و تیم ملی «مردم ایران» باشد و اگر غیر از این باشد، بهتر آن است که تیم ملی در مسابقات جام جهانی حضور نیابد.

در واقع جوسازی‌های اپوزیسیون به مثابه پاس گلی که به بلاتر داده شده است و چنین اظهار نظری معنایی جز مداخله غیرمسئولانه در مسائل داخلی کشورها ندارد. در واقع،کنش و اظهار مواضع بلاتر را باید همان آواز ابوعطای قورباغه آن‌هم در شرایطی دانست که آب در خلاف مسیر جریان خود حرکت می‌کند. این وضعیت، عمق مشوش اوضاع و مختل بودن شرایط را نشان می‌دهد و فقط در شرایط بی‌نظمی و عدم انجام بهینه مسئولیت‌هاست، که ممکن است چنین مواضعی اظهار شود و قورباغه‌ای را به خواندن آواز ابو عطا وا دارد.

حال و اگر چه مصائب داغ‌دیدگان حوادث اخیر قابل درک و احترام است و حاکمیت نیز به جای ادامه برخوردهای سخت مانند تعقیب و بازداشت و تهدید به اعدام، باید درک و فهم درستی از مسائل داشته و معترضان را فقط وندال‌های سیاسی یا اغتشاش‌گر نداند و با تجدید‌نظر در برخی روش‌های تحریک‌کننده، پاسخ‌گوی خواسته‌ها و مطالبات مدنی معترضان باشد، اما قابل توجیه نیست که چنین اهمال‌ها و غفلت‌هایی بهانه‌ای به دست افراد معلوم‌الحال و فساد‌پذیری چون بلاتر دهد. ضمن آنکه سپ بلاتر باید بداند که چه جوسازی‌های اپوزیسیون و چه حرکات سمبلیک و هم‌ذات‌پندارانه ورزشکاران تیم‌های ورزشی در میادین و سکوهای قهرمانی بیش از آنکه علت باشند، معلول هستند.

بدان جهت که این اعتراضات و حوادث ناشی از آن، جدای از نقش مدیران بحران‌ساز و اقتصاد فشل نفتی (رانتیریسم)، نتیجه فشار و سناریوی کارزار فشارحداکثری واشنگتن در برقراری نظام ظالمانه تحریم‌ها و بدعملی متحدان آن یعنی تروئیکای اروپایی برجام در قبال مردم ایران است. به هر حال مسئله حضور یا حذف تیم ملی ایران در مسابقات جام جهانی قطر ربطی به بلاتر و نقش‌آفرینی‌های غیرحقوقی فعلی او ندارد و چه خوب است که او مدیر فیفا نیست.

در واقع تیم ملی ایران چه تیم مردم ایران باشد و چه تیم جمهوری اسلامی ایران، بخشی از علل و عوامل تولید شادی برای بهبود شرایط زیست ایران در شرایط آنومی است، به ویژه آن‌که چقدر شادی‌بخش و لذت‌آفرین و غرور‌آمیز است که در شرایط بحران و فقدان شادی، چنین تیمی با شکست انگلیس یا آمریکا از مرحله گروهی بالا رود. به هرحال بخشی از مردم ایران ورای حضور در اعتراضات یا همراهی با نظام سیاسی، چشم‌شان برای ایجاد یک شادی جمعی به ساق‌های فوتبالیست‌های ایران دوخته است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات