صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۱ دی ۱۴۰۱ - ۰۷:۳۵  ، 
کد خبر : ۳۴۲۵۷۶

یادداشت روزنامه‌های پنج‌شنبه ۱ دی‌ماه

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز پنجشنبه ۱ دی 

انتفاضه کرانه باختری و چشم‌انداز تحولات فلسطین

علی حسن حیدری

موج عملیات‌های مقاومت فلسطینیان در کرانه باختری در ماه‌های اخیر، بیانگر آغاز انتفاضه‌ای جدید است که به اذعان ارتش صهیونیستی انتفاضه جدید با انتفاضه اول (سال ۱۹۸۷) و یا انتفاضه الاقصی (اوایل اکتبر ۲۰۰۰) متفاوت است. شرایط این روز‌های سرزمین‌های اشغالی به خصوص درکرانه باختری بسیار ویژه است، امروز صهیونیست‌ها فقط در جنوب سرزمین‌های اشغالی و در منطقه غزه با فلسطینی‌ها درگیر نیستند بلکه درکرانه باختری در شرق فلسطین نیز با شکل جدیدی از انتفاضه و ویژگی‌های منحصر به فرد مواجه هستند. اتحاد نیرو‌های حماس و جهاد اسلامی با نیرو‌های عضو شاخه نظامی فتح در کرانه باختری (رزمندگان کتائب «شهداء الاقصی از جمله «کتیبه جنین»، «عرین الاسود» و «مخیم بلاطه») از جمله نشانه‌های انتفاضه جدید در کرانه باختری است؛ اتحادی که وحدت در میادین نظامی و سیاسی و رسانه‌ای با رویکرد خودجوش و مستقل از ویژگی‌های آن است.
کرانه باختری از ابعاد مختلف دارای موقعیت‌های ممتازی نسبت به باریکه غزه است. مساحت غزه ۶ درصد از مساحت کل فلسطین را شامل می‌شود؛ ولی مساحت کرانه باختری و قدس‌شرقی ۱۶ درصد است. از نظر جمعیتی نیز کرانه باختری حدود ۲/۴ میلیون نفر، اما جمعیت غزه ۸/۱ میلیون نفراست. از این رو انتفاضه سوم نتیجه پیوند دو مجموعه جمعیتی است که کارایی منحصر به خود را دارد.
برخلاف غزه که منطقه‌ای بسته و اطراف آن را عمدتاً رژیم صهیونیستی و ۳۸ کیلومتر مرز مشترک با مصر است، منطقه کرانه به دلیل اتصال به مناطق حساس و مهم دارای موقعیت استراتژیک است که از یک سو به مهم‌ترین مکان‌های مقدس (مسجدالاقصی، مسجدالخلیل و قبهْ‌الصخره) فلسطین درکرانه و قدس شرقی مرتبط است که برای همه ادیان ابراهیمی (اسلام، مسیحیت و یهود) محترم و حساس می‌باشند. از سوی دیگر به دو منطقه امنیتی (تأسیسات اتمی دیمونا) و سیاسی (حیفا و تل‌آویو) مرتبط است. ازاین رو هرگونه تغییر هویتی درکرانه باختری، دو منطقه امنیتی و سیاسی رژیم صهیونیستی را از هم خواهد گسست.
کرانه باختری در عین حال به سه جمعیت عمده فلسطینی ساکن در کشور اردن (حدود ۴/۵ میلیون)، ۲/۴ میلیون جمعیت فلسطینی ساکن در کرانه و قدس شرقی، حدود ۱/۲ میلیون نفر فلسطینیان ساکن دراردوگاه جنین، حدود ۱/۴ میلیون نفر غیرمتمرکز ساکن در مناطق شمالی و مرکزی فلسطین، حدود ۷/۱ میلیون نفر فلسطینی ساکن مناطق ۱۹۴۸ متصل و پیوند هویتی دارد؛ بنابراین کرانه می‌تواند با اتصال به جنین و مناطق ۱۹۴۸ دست‌کم ۵ میلیون نفر از شهروندان فلسطینی را نمایندگی کنند و این یعنی اینکه همین الان منهای غزه و منهای فلسطینی‌های آواره و ساکن در اردوگاه‌های کشور‌های مجاور، جمعیت فلسطینی بر جمعیت یهودی غلبه دارد و جمعیت ۶۰۰ هزار نفری ساکن شهرک نشین صهیونیست مستقر در کرانه دیگر امکان حضور در این منطقه را نخواهند داشت.
ارتش رژیم صهیونیستی از یکسو برای مقابله با انتفاضه جدید و عملیات فلسطینیان با بحران گزینه‌ها مواجه است. از طرفی نگران است که توسل به روش‌هایی مانند بازداشت، ترور، تخریب منازل و.. منجر به تنش و درگیری هرچه بیشتر با فلسطینیان شده و زمینه را برای اجرای عملیات‌های بیشتر فراهم کند. راهبرد مقاومت مسلحانه درکرانه باختری که از پیوست رسانه‌ای و مردمی نیز برخوردار است و شکل ایذایی نوینی از انتفاضه پیروی می‌کند، به باورکارشناسان اسرائیلی و عربی و حتی غربی بعید است که بتوان از طریق مسلحانه و روش‌های تکراری آن را سرکوب و مهارکرد، چون خود این انتفاضه نتیجه آشکار شکست راهبرد مشت آهنین در برابر مقاومت است که مدیریت بحران را با مشکل کرده است. تل آویو عملاً کنترل خود بر کرانه باختری را از دست داده است و تشکیلات خودگران نیز توان و تمایلی برای همکاری با ارتش اسرائیل را ندارد. این وضعیت مؤید این است که انتفاضه روند تصاعدی و فزاینده خود را تداوم خواهد بخشید. خلاصه اسرائیل امروز بر سر یک دوراهی سردرگم مانده است، سپردن مأموریت سرکوب به تشکیلات خودگردان نیزشرط‌بندی روی اسب پاشکسته است.
شرایط حال حاضر در کرانه باختری بسیار شبیه روز‌های منتهی به انتفاضه اول در سال ۱۹۸۷ است. کرانه باختری در آستانه انتفاضه سوم قرار دارد. با وجود تفاوت غیرقابل قیاس توانمندی‌های نظامی ارتش اسرائیل و مبارزان فلسطینی، هر یورش نظامیان اسرائیل به جنین و به ویژه اردوگاه جنین برای اسرائیل پرهزینه و خسارت بار خواهد بود و اقتدار ارتش صهیونیستی به شدت شکسته خواهد شد. اجماع جریان‌های مختلف فلسطینی برای ادامه انتفاضه کرانه باختری در همه مناطق فلسطین، شرایط ویژه‌ای را برای صهیونیست‌های غاصب رقم زده است از طرفی غرب به عنوان متحد راهبردی اسرائیل به خوبی آگاه است که فلسطینی‌ها به خاطر تجربه دهه‌های اخیر هیچ گونه اعتمادی به طرف‌های غربی و عربی ندارند و از این رو هرگونه فشار امنیتی که خارج از محاسبات و بررسی‌های دقیق باشد می‌تواند به یک انفجار بزرگ تبدیل شود و سرمایه‌گذاری غرب را برای همیشه از بین ببرد. اما آنچه در وهله اول غرب را نگران می‌کند سرایت مقاومت موجوددرمیان ساکنان و سازمان‌های مستقر درغزه به ساکنان مناطق کرانه باختری، قدس، جنین و سایر مناطق ۱۹۴۸ است.
شرایط دشوار کرانه باختری صهیونیست‌ها و متحدان غربی و عربی آن را به این نتیجه رسانه است که انتفاضه سوم تازه شروع شده و حملات فعلی فلسطینی‌ها پایان ماجرا نیست و آغاز مرحله جدیدی از تغییر درتوازن قدرت در اراضی اشغالی است؛ که به نوشته روزنامه صهیونیستی‌هاآرتص مهم‌ترین تهدید علیه موجودیت تل آویو است.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز پنجشنبه ۱ دی

رنج بازار خودرو از کمبود نظارت واقعی

حسین بردبار

هرچند نقش روانی افزایش نرخ ارز بر سطح عمومی قیمت ها به ویژه کالاها و از جمله دارایی های ثابت قابل کتمان نیست، اما همواره این بحث مطرح بوده است که اثر واقعی افزایش نرخ ارز بر قیمت محصولات به ویژه محصولاتی که تولید داخل هستند و عمده مواد اولیه آن ها وارداتی است، چگونه است و در شرایطی که یک محصول داخلی است، چگونه می توان پذیرفت که بلافاصله با تغییر در نرخ ارز، قیمت این محصولات نیز تغییر کند.

رصد قیمت خودرو در روزهای اخیر از افزایش بی‌محابا و تاحدی افسارگسیخته قیمت ها دراین بازار حکایت می کند، به طوری که قیمت صفر و کارکرده برخی انواع خودروهای ایرانی طی هفته های اخیر تا 20 درصد افزایش داشته است. تردیدی نیست که جو روانی نشئت گرفته از گرانی ارز و نوسانات آن در روزهای اخیر عامل اصلی تاثیر گذار بر این بازار است، اما جای این سوال جدی ولی تکراری وجود دارد که اولا اگر خودروهای وارداتی تاثیرپذیری مستقیمی از نرخ ارز داشته باشند، چرا خودروهای ایرانی که بعضا تا 90 درصد یا بیشتر قطعات آن ها تولید داخل است، تا این حد از گرانی دلار تاثیر می پذیرند؟ ثانیا گرچه نرخ دلار اسکناس صرافی تا آستانه 36 هزار تومان و نرخ های کف بازار تا نزدیک 39 هزار تومان بالا رفته است، اما نرخ دلار حواله هنوز در کانال 30 و 31 هزار تومان قرار دارد و اتفاقا نیازهای دلاری خودروسازان نیز از نوع عمده و حواله است و اصولا خودروسازان چندان سروکاری با بازار اسکناس ارز ندارند و نباید تاثیرپذیری از نوسانات این بازار داشته باشند.  

اکنون این پرسش مطرح است که آیا گرانی بازار ارز بیشتر یک بهانه برای فرصت طلبی برخی خودروسازان یا دلالان خودرو است یا دلیلی واقعی برای گرانی خودرو؟ درچنین شرایطی نقش ناظران بر بازار چیست؟ نمی توان و نباید تاثیر قیمت ارز بر بازار خودرو را نادیده گرفت اما شکی هم نیست که بخشی از روند کنونی افزایش قیمت خودرو نشئت گرفته از جو روانی حاکم بر بازار است تا واقعیت های موجود. بنابراین در چنین فضایی نقش ناظران بر بازار مثل سازمان حمایت از مصرف کنندگان و تولیدکنندگان، سازمان تعزیرات حکومتی، سازمان بازرسی کل کشور و بازرسی های اصناف و اتحادیه های ذی‌ربط و دیگر نهادهای نظارتی اهمیت بیشتری می یابد.  

از سوی دیگر باید نظارتی جدی بر برنامه های کاربردی (اپلیکیشن ها) و فضای مجازی نیز وجود داشته باشد چرا که این فضا بستر بسیار جذاب و پرتنشی را برای افزایش قیمت در جو روانی نشئت گرفته از بازار ارز فراهم می کند. البته هم اکنون برخی از برنامه های کاربردی حتی درصورت درج قیمت در آگهی های خودرو توسط کاربران، به صورت خودکار قیمت‌ها را حذف می کنند و زمینه را برای عرضه و تقاضای معمول و چانه زنی بین خریدار و فروشنده ایجاد می کنند که خوب است این روش به تمام سایت‌ها و اپلیکیشن ها و دیگر سکوها و بسترهای فضای مجازی تعمیم یابد.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز پنجشنبه ۱ دی

اگر جفرسون از گور بلند می‌شد

جعفر بلوری

«دروغ، سالانه میلیاردها دلار به کسب‌وکارها خسارت می‌زند،  روابط اجتماعی را تخریب می‌کند و بعضا حتی انسان‌هایی را به کشتن می‌دهد. دروغ گفتن دلایل زیادی دارد. می‌توان آن را از دیدگاه عصب‌شناختی و روانشناسی تحلیل کرد و....» این چند خط بخشی از یک مقاله است که وقتی خود را برای نوشتن این یادداشت آماده می‌کردم و دنبال «داده» بودم به چشمم خورد. «دروغ» چه تاثیراتی بر زندگی افراد دارد؟ بر روابط اجتماعی چه تاثیرات مخربی می‌تواند داشته باشد؟ بر اقتصاد چطور؟ در طول عمر انسان‌ها و همین‌طور در کسب‌وکارها آیا می‌تواند تاثیرات مخربی داشته باشد؟ و سرانجام این که، دروغ گفتن چه تاثیراتی بر روی خود دروغگو دارد؟ به تحولات سه ماه گذشته بیندیشید. نقش «دروغ» در وقوع این آشوب‌ها چقدر بود؟ این دروغ چه خسارت‌هایی بر کشور و بر مردم تحمیل کرد؟ روی زندگی و آرامش مردم چطور؟ همین‌طور روی کسب‌وکارها و معیشت آنها؟ روی وضعیت تحصیلی دانشجویان در دانشگاه‌ها و دانش‌آموزان در مدارس و همین‌طور روی اعصاب و روح و روان جامعه؟ روی روند خوبی که اقتصاد کشور در آن قرار گرفته بود و... چطور؟
جرقه این آشوب‌ها با این همه خسارت جانی، مالی، سیاسی، اقتصادی، امنیتی، علمی و روانی با یک دروغ درباره نحوه فوت  یک خانم شروع شد؟! خبرنگار یک روزنامه زنجیره‌ای، به شکل مشکوکی از فوت یک خانم، مطلع و طبق آموزش‌هایی که در خارج از این کشور دیده بود، سراغ آن سوژه رفت و آن را به دست برخی به ظاهر رسانه آن طرف آب رساند. آنها هم با تکنیک «روایت‌سازی» و افزودن عنصر «دروغ» بر این روایت، جنگ روایت‌ها و ترکیبیِ عظیمی را آغاز و بمباران افکار را شروع کردند و... باقی ماجرا. اما بنا به دلایلی- که جای طرح آن اینجا نیست- دروغ وقتی زیاد تکرار می‌شود، اثر خود را از دست می‌دهد.
دروغ با تولید هیجان ممکن است فرصت فکر کردن از قربانی را بگیرد اما رفته رفته و با گذشت زمان، آن هیجان تخلیه شده و امکان فکر کردن افراد مهیا می‌شود.  با دروغ، این هیجان را دو سه ماهی زنده نگه داشتند اما اکنون هیجانات تخلیه شده و آنها هر چه دروغ می‌گویند، اثری نمی‌بینند یا اثر عکس می‌بینند. همین حالا سری به صفحات مجازی آنها بزنید تا تلاش‌های رسوای‌شان را ببینید. هنوز در این صفحات در میدان آزادی تهران جنگ است! شهرهای فلان استان جنوبی کشور سقوط کرده! و مسئولین هم در حال فرار به ونزوئلا هستند! تمام کشور هم در اعتصاب است و...  در حالی که این اعتصاب و نا آرامی و بحران در همان انگلیس و فرانسه و آمریکاست که جریان دارد! اما این دروغ از یک‌جا به بعد روی گوینده است که اثر سوء و مخرب می‌گذارد.
چون سه ماه است روزانه ده‌ها دروغ نوشته و گفته و توئیت‌زده، رفته‌رفته، خود او این دروغ‌ها را باور می‌کند. در چرایی به دام افتادن روح‌الله زم هم گفته می‌شود، آن‌قدر دروغ گفت و نوشت «کار جمهوری اسلامی تمام است» و او قرار است قدرت را در کشور به دست گیرد که خود، دروغ‌هایش را باور کرد، رفته‌رفته دچار توهم شد و سر انجام به راحتی دُم به تله داد. اگر چه هوشیاری و تخصص و ابتکار عمل دوستان اطلاعات سپاه در به دام افتادن او را هم نباید از نظر دور داشت. افسردگی، پرخاشگری و ناامیدی، اثرات بعدی دروغگویی روی فرد دروغگوست. اگر مواضع این روزهای لیدرهای جریان اغتشاش را دنبال کنید می‌بینید که کاملا ناامید و خشمگین‌اند. حرف‌هایی را به‌طور واضح و علنی می‌گویند که شاید پیش از این باید تلاش می‌کردیم، آنها را به مردم بقبولانیم.
از بس عصبانی و افسرده‌اند صراحتا می‌گویند از سوی کشورهای دیگر مورد حمایتند و کسانی از طیف خودشان را که مخالف این تحلیلند، به باد فحش می‌گیرند. مثلا می‌گویند: «هر کس بگوید جنبش نباید حمایت آمریکا و اسرائیل و عربستان را داشته باشد،  یا نادان است یا احمق یا مزدور جمهوری اسلامی! باید حمایت آنها را داشت و...» بعضا حین این اعتراف‌های مهم، بغض می‌کنند و مثلا می‌گویند، بایدن یا ماکرون آنها را صرفا کارت‌های بازی برای چانه‌زنی‌های سیاسی می‌خواهند. نباید به آنها امیدوار می‌شدیم و... در روزهای آینده اعتراف، رفتارهای انتحاری و خودزنی‌های بیشتری از آنها شاهد خواهیم بود چون تکرار زیاد دروغ، آنها را واقعا به این باور رسانده بود که نظام قدرتمند جمهوری اسلامی در حال سقوط است و... درست است که «رسوایی» و «شکست» فرجام دروغگوست اما  تا وقتی این دروغگوها هستند و در فضای مهم رسانه تنفس می‌کنند، آشوب و فتنه و ترور هم هست. اینکه چرا این‌قدر دروغ می‌گویند هم یک دلیل بسیار مهم دارد و آن این است که، دروغ گفتن در این کشور، هزینه بالایی ندارد.
بروید و به زبان‌های مختلف بین‌المللی تحقیق کنید و ببینید، کدام کشور در کدام نقطه از عالم اجازه فعالیت به دروغگوهایی را که به نام رسانه فعالیت می‌کنند، می‌دهد. یک مورد- فقط یک مورد- نشان دهید کشوری که بالا‌ترین استانداردهای مربوط به «دموکراسی» و «گردش آزاد اطلاعات» را دارد، اجازه فعالیت به این شعبده‌بازهای دروغ‌پرداز را می‌دهد یا نمی‌دهد. مگر همین چند روز پیش خبرگزاری آسوشیتد پرس از عملیات بزرگ و سراسری پلیس آلمان برای دستگیری فعالان رسانه‌ای کذاب، گزارش نداد؟ مگر ننوشت کسانی که در آلمان با ابزار رسانه اقدام به نفرت‌پراکنی، تهمت و دروغ‌پردازی می‌کنند، دستگیر و زندانی می‌شوند: «مقامات آلمانی اعلام کرده‌اند که پلیس این کشور خانه‌های افرادی که سخنان نفرت‌پراکنانه را در فضای مجازی ترویج می‌داده‌اند را طی ۹۱ عملیات در ۱۴ ایالت بازرسی کرده است. اتهام این افراد انتشار مطالب حاوی تحریک به نفرت، دروغ و تهمت بوده است.
این اقدامات بخشی از تصمیم دولت آلمان برای برخورد شدید و سخت‌گیرانه با نفرت‌پراکنی آنلاین است که از سال ۲۰۱۶ آغاز شده است. در این رابطه یکی از مقامات امنیتی آلمانی می‌گوید: رسانه‌های اجتماعی فضای مساعدی برای خشونت افراط‌گریان فراهم کرده و این عملیات‌ها با هدف پیشگیری از وقوع خشونت صورت می‌گیرد و...» باور بفرمایید اگر «توماس جفرسون» از گور بلند شود و به برخی از این جماعت بگوید والله منظور من از «دموکراسی» و «امپراتوری آزادی» پمپاژ دروغ‌های شاخدار در کشور برای ایجاد آشوب و اغتشاش و کشتار نبود و آزادی بیان و دموکراسی آن چیزی نیست که برخی غرب‌پرستان آفتاب‌پرست آن را نشخوار می‌کنند، به خود او هم حمله کرده و می‌گفتند، جفرسون می‌خواهد کشور را کره شمالی کند! کدام رسانه‌های دروغ‌پرداز؟ همان‌هایی که به‌عنوان فقط یک نمونه وقتی از دروغی به بزرگی «برجام تحریم‌ها را از هم فرو خواهد پاشید» سخن به میان آمد گفت باید دروغ می‌گفتیم تا فضا را به نفع دولت وقت آماده کنیم: «این مبالغه‌ها [در مورد برجام و اثرات آن] باید می‌شد به این خاطر که فضا خیلی فضای تنگ و ترشی بود، دولت باید در حقیقت این موضوع را قدری بزک می‌کرد که بتواند حرفش را به کرسی بنشاند.» 
بارها گفته‌ایم باز هم تکرار می‌کنیم. اولین گام برای توسعه اقتصادی هر کشوری، جمع شدن بساط رسانه نماهایی است که فلسفه وجودی شان راه‌اندازی «جنگ اعصاب» با ابزار «دروغ و تحریف» است. وقتی می‌گویند «امنیت» شرط اول برای توسعه اقتصادی هر کشوری است، منظورشان فقط امنیت جانی و تامین امنیت مرزها نیست. امنیت روانی هم به اندازه امنیت جانی و فیزیکی مهم است. اول باید این ماشین‌های تولید «دروغ» و «جنگ اعصاب» را از کار انداخت. بعد رفت سراغ  یک آسیب‌شناسی جدی در حوزه رسانه‌ای کشور و از اداره دهه شصتی رسانه‌ها فاصله گرفت.
باید به روش‌های مدرن و امروزی رسانه مسلح شد. امروزه با توئیتر و فیس‌بوک و... دولت جابه‌جا می‌کنند. ده‌ها گزارش درباره نقش فیس‌بوک در به قدرت رسیدن ترامپ منتشر شده است. همین‌طور نقش فضای مجازی و رسانه در برخی انقلاب‌های عربی.  همه این گزارش‌ها به زبان‌های مختلف موجود و قابل دسترسند. قدرت رسانه را نباید دست‌کم گرفت. چه رسانه‌ای که کذاب و دروغگوست  چه رسانه‌ای که نجیب اما حرفه‌ای است و به قطع و یقین موفقیت رسانه نجیب و حرفه‌ای پایدار‌تر است. رسانه مثل بسیاری از تکنولوژی‌های دیگر ده‌ها و شاید حتی صدها مزیت دارد اما معایبی هم دارد. رسانه منهای اخلاق، قدرت «خرفت‌کنندگی» و «هیولاسازی» دارد. قدرت جنگ‌افروزی و ویرانی‌‌سازی دارد.
رجوع کنید به گزارش اخیر اندیشکده‌های «گرافیکا» و «رصدخانه اینترنتی استنفورد» با عنوان «Decoding the Pentagon’s online war against Iran» (رمزگشایی از جنگ آنلاین پنتاگون علیه ایران) همین‌طور به یادداشتی که شانزدهم آذرماه امسال تحت عنوان «جنایت هولناک لاهیجان را چه کسانی و چگونه رقم زدند» که در همین ستون منتشر شد تا ببینید با ترکیب «رسانه» و«دموکراسی» با «دروغ» چه بلایی سر ملت‌ها آورده و می‌آورند.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات