صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۴۰۱ - ۰۸:۱۰  ، 
کد خبر : ۳۴۱۹۴۸

یادداشت روزنامه‌های یکشنبه ۱۳ آذرماه

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز یکشنبه‌ ۱۳ آذر

دلایل مخالفت آمریکا با دولت‌های مستقل

علی حسن حیدری

حاکمیت به عنوان قدرت مستمر و عمومی همراه باعناصری، چون سرزمین، حکومت و ملت، پدیده دولت را می‌سازند، استقلال متغیری مشتق از آن است. مفهوم استقلال در روابط خارجی یک دولت با دولت دیگر کاربرد دارد.  دولت می‌تواند با تکیه برآن در سیاست خارجی از منافع، اهداف و امنیت ملی خود دفاع کند و در اداره امور داخلی بدون اعمال نظر و تأثیرپذیری از سیاست بین‌المللی به وضع قوانین بر اساس مبانی هویتی خود و اجرای آن بپردازد. دولت مستقل با تقلیل دادن وابستگی‌ها، اتکای به دیگران را به حداقل می‌رساند. از این منظر استقلال به مفهوم «داشتن قدرت تصمیم‌گیری و سیاستگذاری همراه با اعمال این تصمیم‌ها و سیاست‌ها در حیطه حاکمیت» است. 

این تعریف مرکب از سه عنصر قدرت تصمیم‌گیری، قدرت اعمال تصمیم و قلمرو حاکمیت قابل بازیافت است. بر این اساس چنانچه ملت بتواند بدون تأثیرپذیری از محیط خارجی برای خود برنامه‌های کلان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تدوین کند، آن را ملت مستقل می‌نامند. به بیانی استقلال به مفهوم صیانت ازحاکمیت ملی از هر نوع سلطه و اقتدار خارج است.  تضمین استقلال دولت و ملت‌ها خود تابع چند متغیر کلیدی است که مرزبندی آن را درحوزه راهبردی، گفتمانی و رفتار سیاسی با دیگر بازیگران و حکمرانی‌ها تعریف و تعیین می‌کند که خود متأثر از عوامل بنیادین سازنده «استقلال» است. ازجمله این عوامل:

۱. نظام اعتقادی و هویتی مبتنی برگفتمان و اصول مستحکم مستقل ملی  

۲. رهبران و نخبگان سیاسی برخوردار از معنویت، عدالت، عقلانیت و درایت سیاسی مستقل  

۳. نظام آموزش و پرورش (توانمند درتربیت نیروی انسانی قدرتمند و برخوردار از دانش، مهارت، عرق ملی)  

۴. موقعیت جغرافیایی (شکل زمین، موقعیت استقرار، دسترسی به آبراه‌ها و آب‌های آزاد)  

۵. دارا بودن منابع طبیعی و داشتن توان صنعتی (انرژی، موادخام، و ...)  

۶. ویژگی‌های ملی (شجاعت، نظم و انضباط، روحیه بیگانه ستیزی، روحیه استقلال طلبی، آزادیخواهی و عدالتخواهی) 

۷. قدرت نظامی و برخورداری از ظرفیت‌های راهبردی (نیروی نظامی، صنعت دفاعی، رهبری نظامی، قدرت اقتصادی، اجماع نظر نخبگان سیاسی و نظامی).  مقوله استقلال درابعاد سیاسی، اقتصادی و نظامی و هویتی، یک زنجیره قدرت‌سازی را شکل می‌دهد که برای صیانت و تضمین و تداوم مزیت استقلال ملی مکمل و مقوم همدیگرند. اصل استقلال یک کشور برای بازیگران رقیب و خصم یک محدودیت و مانع راهبردی محسوب می‌شود که همواره درمعرض هجمه قرار داد.  با نگاهی به سند ملی امریکا در می‌یابیم که دلایل راهبردی دشمنی واشنگتن با کشور‌هایی مانند ایران و چین در ویژگی استقلال طلبی آن‌ها که برعوامل جغرافیایی، جمعیتی، دانشی و مهارتی و نظام هویتی مستقل در تئوری و رفتار استوار است، برمی‌گردد، از این رو سند امنیت ملی امریکا، نگرشی راهبردی به ایران و چین دارد.

در سیاست خارجی امریکا از «تهران و پکن» به عنوان نشانه‌هایی از چالش‌های ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک درسطح راهبردی یاد شده است.  برهمین اساس بر ضرورت «شکل‌بندی قدرت» خود در آینده نظام جهانی بر اساس «ائتلاف‌های منطقه‌ای»، ارتقا و گسترش آن تأکید دارد. طبق این سند «ایران منطقه‌ای» و «چین در وضعیت جهانی»، اصلی‌ترین چالش‌های امنیت ملی امریکا محسوب می‌شوند. در سند امنیت ملی امریکا، همچنین ائتلاف امنیتی و راهبردی ایران با روسیه و چین به مثابه تهدیدی منطقه‌ای در حوزه خلیج‌فارس تلقی شده است.

به گفته بایدن ایالات متحده در قرن۲۱ با ترکیبی از تهدیدات منطقه‌ای و بین‌المللی روبه‌رو است و چاره‌ای جز بهره‌گیری از ساز‌وکار‌های «کنش امنیتی» با رویکرد «راهبردی» درمقابل بازیگرانی مانند ایران و چین ندارد.  واقعیت‌های سند امنیت ملی جدید امریکا، بیانگر آن است که جمهوری اسلامی به مثابه اصلی‌ترین تهدید منطقه‌ای امریکا در فضای آینده خواهد بود.  تهدیدات ژئوپلتیک امریکا ناشی از چین و روسیه است و این امر موازنه جهانی را تغییر می‌دهد.

در نگرش امنیتی امریکا جمهوری اسلامی اگرچه به عنوان تهدید پرشدت و پرمخاطره برای منافع، قدرت و امنیت ملی امریکا به حساب نمی‌آید، اما در حال حرکت فزاینده قدرت ملی تهران، می‌تواند زمینه لازم را برای ایجاد چالش‌های جدید در محیط پیرامونی به وجود آورد. از این جهت ایران در حال توسعه «قدرت ابزاری» برای اثر بخشی بر امنیت منطقه‌ای خاورمیانه و خلیج‌فارس باید مهار شود تا به تهدید پرشدت و پرمخاطره برای منافع حیاتی امریکا تبدیل نشود و تولید موازنه جدید در محیط امنیتی بازداشته شود.  هژمونی امریکا ایجاب می‌کند که «هیچ بازیگر منطقه‌ای جدیدی به قدرت فائقه» در خلیج‌فارس دست پیدا نکند؛ بنابراین محور‌های اصلی سیاست مقابله‌جویانه امریکا با ایران بر اساس معادله قدرت و تغییر در شکل‌بندی موازنه منطقه‌ای قرار گرفته است؛ موضوعی که در سند امنیت ملی جدید امریکا به اشاره شده که ایران به سطح جدیدی از قدرت دست پیدا کرده است که بر اساس آن می‌تواند زمینه محدودسازی قدرت منطقه‌ای امریکا در خلیج‌فارس را به‌وجود آورد. 

در چنین شرایطی امریکا برخلاف دو سال گذشته به موازات بهره‌گیری از ابزار‌هایی همانند تحریم اقتصادی بیشتر، بهره‌گیری از ظرفیت‌های نهاد‌های سیاسی و حقوقی بین المللی تلاش می‌کند با سازوکار‌های معینی سیاست امنیتی خود را فعال کند و سازوکار‌های کنش بازدارنده در برابر قابلیت هسته‌ای و نقش منطقه‌ای ایران را فراهم سازد تا رویکرد تقابلی خود را با جمهوری اسلامی به نتیجه برساند. این سازوکار‌ها عبارتند از: 

۱. بهره‌گیری از‌سازوکار‌های ائتلاف‌ساز و الگوی کنش چندجانبه 

۲. تمرکز بر «تحرک عملیاتی» چندجانبه‌گرایی منطقه‌ای

۳. سازوکار‌های «دیپلماتیک برای مهار و محدودسازی» قدرت هسته‌ای ایران، اهداف ژئوپلتیک آن ۴. کنترل قدرت منطقه‌ای و تاکتیکی ایران با بهره‌گیری از سازوکار‌های «یکپارچگی راهبردی». بهره‌گیری از سیاست اقتصادی، امنیتی، دیپلماتیک و تاکتیکی برای محدودسازی قدرت ایران (نبردهیبریدی) با هدف تضعیف ظرفیت‌های استراتژیک ایران و کاهش قدرت کنشگری آن در روابط بین الملل.

اما به‌رغم همه این سازو کار‌های یکجانبه و چند جانبه، هر دو کشور ایران و چین طی دهه‌های اخیر قدرتمند شده‌اند و چین اکنون به یک قدرت جهانی و ایران نیز به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل شده است. این دو کشور درکنار قدرت روسیه، به جبهه قدرتمند نافرمان از نظم جهانی مدنظر واشنگتن مبدل شده‌اند.  کارشناس مسائل بین‌الملل

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز یکشنبه‌ ۱۳ آذر

هنر مذاکراتی دیپلمات‌ها برای نقد کردن دستاوردهای هسته‌ای

دکتر هادی محمدی

چند سال قبل که محوطه طرح ساخت نیروگاه اتمی دارخوین را دیدم زمینی بکر و بدون هرگونه عملیات ساخت و ساز بود که البته طرح ها و نقشه های خوبی برای آینده داشت، اما تقریبا رها شده بود. آن زمان قرار شد چینی ها  برای سواحل جنوبی ایران به خصوص در سواحل دریای عمان یا همان مکران نیروگاه های کوچک 100 مگاواتی همراه با توان آب شیرین سازی بسازند، قراردادها تقریبا نهایی شده بود که ترامپ از برجام خارج شد و تحریم ها به سرعت بازگشت و بعد از آن هم اجرای فنی برجام از سوی ایران متوقف شد.

همین ها باعث شد طرف چینی دیگر رغبتی برای ساخت نیروگاه های کوچک و متوسط در سواحل جنوبی ما نداشته باشد، اما هنوز یک طرح خام نیروگاه سازی وجود داشت به نام دارخوین؛ طرحی که فرانسوی ها از قبل از انقلاب در کنار رود کارون ارائه کرده بودند و می توانست در فاز اول با انرژی اتمی 300 مگاوات برق برای خوزستان تولید کند و این یعنی میزان تولید برق آبی از یک سد متوسط، اما آن ها هم با پیروزی انقلاب و وقوع جنگ تحمیلی کنار کشیدند تا ایران بماند و طرح ها و نقشه های پیچیده ای که در آن زمان کسی فکرش را هم نمی کرد توان اجرایی شدن داشته باشد.

حالا پس از سال ها تلاش و تمرین  برای مقابله  با  تحریم ها و عنادهای خارجی و دستاوردهایی که  البته در این راه به دست آمده ، روز گذشته محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان در خوزستان و در کنار رود پرخاطره کارون اعلام کرد عملیات مقدماتی فاز اول نیروگاه اتمی دارخوین آغاز شده است و این نیروگاه ظرف 8 سال و با سرمایه 1.5 تا 2 میلیارد دلاری به بهره برداری خواهد رسید؛ آن هم با حداکثر استفاده از ظرفیت داخلی.  احداث نیروگاه «کارون» یا دارخوین و توسعه نیروگاه‌های اتمی یکی از اهداف سند جامع راهبردی سازمان انرژی اتمی تا افق 1420 است.

ظرفیت بلندمدت پیش‌بینی شده برای این سایت نیز حدود 2000 مگاوات است که دو برابر نیروگاه اتمی فعلی بوشهر خواهد بود. نکته حائز اهمیت این است که ساخت این نیروگاه‌ها جدا از نشان دادن بلوغ علمی و فناوری متخصصان داخلی کشور، پرورش کادر و نیروی متخصص مربوط به خودش را نیز به همراه خواهد داشت. ساخت این دست نیروگاه ها، یک هموار کننده مسیر برای ساخت نیروگاه‌های مقیاس متوسط در نقاط مختلف کشور است که به نظر می رسد در برنامه راهبردی صنعت هسته ای دیده شده است . نکته جالب تر این که این نیروگاه در کنار تولید برق 300 مگاواتی خود می تواند با استفاده از آب شیرین کن های جانبی ، آب شرب منطقه اطرافش را نیز تامین کند که در خوزستان این روزها و برای آینده موضوع بسیار مهمی به شمار می رود.

موضوع مهم دیگر سوخت این نیروگاه است که بر اساس گفته های اسلامی از نوع دی اکسید اورانیوم غنی شده (UO2) و با غنای حدود 4 درصد است . ایران سال هاست که در مرکز هسته ای اصفهان توانسته است دی اکسید اورانیوم با غنای طبیعی با هدف تامین سوخت راکتور قدیمی آب سنگین اراک و دی اکسید اورانیوم با غنای 3.67 درصد را برای سوخت های دیگر تولید و برای نیروگاه جدید نیز می تواند از همین ظرفیت بهره برداری کند. ایران روزگاری شاهد بود که روسیه نیروگاه اتمی بوشهر را به صورت صفر تا صد ساخت، اما سعی کرد تا با یادگیری از نحوه مدیریت و اداره نیروگاه اتمی و انجام برخی کارهای فنی و استفاده از تجهیرات ایرانی، از این نیروگاه به عنوان یک کلاس آموزشی برای خود استفاده کند، در ساخت نیروگاه آب سنگین اراک اگرچه طرح های اولیه و ساخت راکتور قدیمی با همکاری چینی ها انجام شد،اما توانمندی ایران به حدی رسید که در بازطراحی و ساخت نیروگاه مدرن جدید کمترین نیاز را به طرف های خارجی داشته باشد و آن را تا تست سرد پیش ببرد.

امروز ایران در یک ماجراجویی جدید و بزرگ می خواهد یک نیروگاه برق قدرت آب سبک را بسازد که اگرچه در طبقه بندی جزو نیروگاه های متوسط یا کوچک محسوب می شود، اما می تواند دریچه ای جدید برای حضور و تثبیت ایران به عنوان تنها نیروگاه اتمی ساز غرب آسیا باشد. پروژه دارخوین این ظرفیت بزرگ را دارد که ایران را بعد از ورود به باشگاه غنی سازان اورانیوم جهان ، به کلوپ نیروگاه سازان هم وارد کند و بتواند با استفاده از دانش هسته ای صلح آمیزی که تهران همواره منادی آن بوده ، در عمل به جهان ثابت کند برنامه هسته ای اش صرفا با مقاصد صلح آمیز و بشردوستانه توسعه یافته و هدف از غنی سازی نیز تولید سوخت هسته ای نیروگاه های تحقیقاتی یا تولید برق است.

جمهوری اسلامی ایران امروز نه تنها در حوزه غنی سازی توانسته به پیشرفت های بزرگی برسد و ماشین های پیشرفته اش را یکی پس از دیگری در مدار قرار دهد بلکه توانسته است  از سرریز دانش هسته ای در صنایع و علومی همچون رادیوداروها ، لیزر ، نفت ، علوم آزمایشگاهی ، کشاورزی ، صنایع مختلف و ... نیز بهره گیرد و برای کشور منبع بزرگی از منفعت به شمار رود؛ منبعی که البته در اوج فشارها و تحریم های خارجی به این رشد رسیده و همین باعث شده است طرف های مقابل مذاکراتی ما همچنان نگران آینده باشند. این جا دیگر به مذاکره کنندگان ایرانی احیای برجام ارتباط دارد که با هنر دیپلماسی خود بتوانند داشته های کشور در صنعت هسته ای را پای میز مذاکرات با امتیازاتی نقد کنند که ضمن حفظ بنیان های هسته ای کشور ، زنجیر سخت تحریم های ظالمانه اقتصادی را نیز از کشور باز کنند تا کشور بتواند در فضای عادی و بدون فشارهای امنیتی ساز موجود سرعت بیشتری به توسعه خود دهد.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز یکشنبه‌ ۱۳ آذر

ایران و عراق، از تهدید دائمی تا روابط راهبردی

سعدالله زارعی

«عراق» برای جمهوری اسلامی ایران وضعیت ویژه‌ای دارد و شاید هیچ کشور دیگری نتواند در همسایگی ایران این جایگاه را داشته باشد. این کشور دروازه غربی ایران و تنها نقطه اتصال سرزمینی جمهوری اسلامی به حوزه عربی است. از سوی دیگر در میان همسایگان ایران، عراق و ایران امتداد تمدنی یکدیگر می‌باشند از «هرات» تا «انبار» در سالیان طولانی حوزه تمدنی ایران و عراق بوده است کما اینکه حکومت‌های سومر، اکد، آشور و بابل دو کشور ایران و عراق را پوشش می‌داده‌اند.  با توجه به جایگاه عراق، در طول حدود 500 سال گذشته تلاش شده  تا این سرزمین نقطه تهدید امنیتی ایران باشد.

سیاست دوره عثمانی اگرچه در این خصوص تلون داشته اما در بخش عمده دوره اخیر مبتنی بر تنش در مرزهای عربی عثمانی با ایران بوده است. از سال 893ش (1514م) که جنگ میان دو کشور در زمان شاه‌ اسماعیل اول و سلطان سلیم اول موسوم به جنگ چالدران روی داد تا آخرین جنگ عثمانی در سال 1200ش (در زمان فتحعلی‌شاه قاجار و سلطان‌محمود دوم عثمانی) که به امضای عهدنامه دوم ارزروم در سال 1253 منتهی گردید، تقریباً 80 سال میان ایران و عثمانی جنگ رخ داده است که با احتساب 8 سال جنگ میان ایران و عراق بر 88 سال بالغ می‌شود. در این حال می‌توان گفت حداقل از 893 تا 1382ش که رژیم بعثی در عراق ساقط گردید، فضای میان دو کشور و دو سوی مرز ایران و عراق پرتنش بوده و سالانه هزاران نفر از مردم دو طرف آسیب دیده‌اند.

بررسی‌های انجام‌شده نشان می‌دهد سیاست غرب در دوره سیطره نظام اروپایی بر جهان - 1193 تا 1324ش یعنی حدود 130 سال -  و در دوره سیطره نظام دوقطبی - 1324 تا 1369ش یعنی حدود 45 سال - بر مبنای سایش قدرت ایران از سمت مرزهای غربی آن استوار بوده است. کما اینکه در آخرین جنگ ایران و عثمانی و در جریان امضای معاهده دوم ارزروم، نماینده انگلیس سهم عمده‌ای در تضعیف موقعیت ایران داشته و متعاقب آن بخش وسیعی از ایران شامل سلیمانیه، مندلی، نفت‌خانه و خانقین به عثمانی واگذار گردیده و حال آنکه در جریان این یازدهمین جنگ میان دو کشور، قوای ایران بر قوای عثمانی پیروز شده بود! در واقع انگلیسی‌ها با توجه به سیطره‌ای که بر دربار فتحعلی‌شاه پیدا کرده بودند، برای تن دادن دربار قاجار به جدایی مناطق کردی ایران و الحاق آنها به عراق و ترکیه، بذر نفاق و درگیری کاشتند.

کما اینکه بعدها هم همین انگلیسی‌ها در سال 1354 با تحریک عراق در صدد برآمدند بر سر اروندرود جنگی خونین علیه ایران راه بیندازند. نقش آمریکا در آغاز جنگ عراق  علیه ایران در شهریور 1359 هم عیان‌تر از آن است که به سند یا استدلال احتیاج داشته باشد. بنابراین سیاست انگلیس و آمریکا بر مبنای  تنش دائمی عراق علیه ایران استوار بود.  آمریکا و انگلیس در جریان اشغال عراق در سال 1382 هم ناامن‌‌سازی مرزهای غربی ایران و حتی فراتر از آن را مدنظر داشتند. کما اینکه «تونی بلر» نخست‌وزیر وقت انگلیس در اواسط 1382 در بصره اعلام کرد: «عملیات نظامی ما در عراق برای ایران پیام دارد، اگر ایران به سیاست‌های خود ادامه دهد، این تجربه علیه آن به‌کار گرفته می‌شود». او پنج سال بعد هم علی‌رغم شکست در عراق، در کتاب خاطراتش نوشت: «جنگ آینده ما با ایران است». آمریکایی‌ها در همین زمان که بلر کتاب خاطراتش را آماده انتشار می‌کرد، جنگ با ایران را مزه‌مزه کردند.

باراک اوباما که پیش از فتنه 88 با ارسال دومین نامه خود به رهبر معظم انقلاب اسلامی به قدرت منطقه‌ای ایران اعتراف و -‌ علی‌الظاهر - خواستار مصالحه میان دو کشور شده بود، با شروع اغتشاشات 1388، در تیر ماه این سال نیروهای نظامی آمریکا که در عراق مستقر بودند را به سمت مرزهای ایران  گسیل نمود ولی آمادگی نیروهای نظامی ایران به آمریکا اجازه نداد آنچه در سر دارد را عملیاتی کند. در همین سال جاری هم انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها به همراه چند کشور غربی دیگر و چند دولت وابسته به خود در منطقه تلاش کردند تا در مرزهای ایران و عراق، از طریق ایجاد  یک خط انتقال مزدور و سلاح جمهوری اسلامی را با درگیری‌های خونین نظامی مواجه نمایند.

پس می‌توان نتیجه گرفت که در طول حدود دو قرن گذشته، سیاست انگلیس و آمریکا بر مبنای ایجاد درگیری پی‌در‌پی مرزی، میان عراق و ایران قرار داشته است.  اما در مجموع سیاست‌ آمریکا و انگلیس در عراق در دوره اخیر، آن‌چنان که مدنظر مقامات واشنگتن و لندن بود پیش نرفت. آمریکایی‌ها پس از سقوط صدام حسین در نظر داشتند عراق را ده‌ها سال از طریق یک حاکم نظامی آمریکایی اداره نمایند و بر این اساس سپهبد «جی گارنر» و «لوئیس پل بریمر» با برنامه‌ای مفصل وارد عراق کردند و اگر می‌توانستند بساط نظامی خود در عراق را به‌طور کامل پهن کنند، ما با تهدیدات فراوان و طولانی‌مدت مواجه می‌شدیم.

آنچه مانع آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها شد قدرت عملیاتی ایران و محبوبیت جمهوری اسلامی در میان شیعیان، کُردها و اهل سنت عراق بود.  با اشغال نظامی عراق توسط قوای نظامی آمریکا و انگلیس، ایران ضمن آنکه نسبت به وضعیت مردم مظلوم عراق نگران بود، خود را نیز با یک تهدید واقعی، پرشدت و نزدیک از سوی غرب مواجه دید و لذا با تمام قوا برای برهم زدن طرح اشغال دائم عراق توسط آمریکا و انگلیس وارد میدان شد. در این میان تکیه جمهوری اسلامی روی روابط تاریخی و فرهنگی میان مردم عراق با مردم ایران بود. بر این اساس ایران با  یک برنامه پیچیده، سیاست‌های خود را روی اخراج آمریکا و انگلیس از عراق متمرکز کرد و توانست در مدت کوتاهی نظامیان این دو کشور که برای تسلط چندده ساله به عراق آمده بودند را وادار به پذیرش نقش‌آفرینی عراقی‌ها از سوی اشغالگران کند و در پی آن در 7 تیر 1383 اولین دولت عراقی روی کار آمد که اکثریت اعضای آن رابطه دوستانه با ایران داشتند و پس از آن تا امروز و به‌طور پیاپی دولت‌های منتخب مردم عراق و مورد توافق اقوام و گروه‌های آن، با جمهوری اسلامی رابطه‌ای «بسیار خوب» و نزدیک به سطح راهبردی داشته‌اند. 

براساس آنچه گفته شد و با مرور سابقه حدود 500 ساله و با نظر به سیاست دولت‌های غربی، وضعیت فعلی عراق برای جمهوری اسلامی مطلوب است. تبدیل شدن کشوری که سیاست همسایگی آن بر پایه ستیز و سایش قدرت ایران بنا شده بود، به کشوری که در میان دولت‌های جهان، بهترین رابطه آن با ایران می‌باشد، فوق‌العاده مغتنم است.  بر این اساس رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با «محمد شیاع السودانی» نخست‌وزیر جدید عراق فرمودند: «البته دیدگاه ما درباره امنیت عراق این است که اگر هر طرفی قصد برهم‌زدن امنیت عراق را داشته باشد، ما سینه خود را در مقابل او و برای حفاظت از عراق سپر خواهیم کرد.»  عراق در حوزه عربی دارای موقعیت خاص است و پیشینه بیش از  7000 ساله فرهنگی و تمدنی دارد و در چند صد قرن در جهان اسلام و جهان عرب موقعیت راهبردی سیاسی داشته‌ و لذا مردم آن مانند مردم ایران خود را در بنای تمدنی قدرتمند ذی‌حق و توانمند می‌دانند.

ایران براساس عنصر «پیوستگی تمدنی» قطعاً از بازخیزی تمدنی عراق سود می‌برد و به آن مدد می‌رساند و قطعاً این همکاری به‌طور مشترک در احیاء قدرت تاریخی عراق و ایران مورد استقبال عراقی‌ها قرار می‌گیرد چرا که به نفع عراق است.  عراق و ایران از نظر انرژی هم به‌هم‌پیوستگی داشته و ترکیب دو کشور، موقعیت ویژه‌ای را به ایران و عراق داده و این دو کشور را در نقطه‌ای برتر از اقران منطقه‌ای خود قرار می‌دهد. جمع نفت ایران و عراق از جمع نفت بقیه کشورهای منطقه‌ خلیج‌فارس بیشتر است و ایران در جایگاه اول گازی منطقه‌ قرار دارد. بنابراین جمع نفت و گاز دو کشور، میدان مانور عظیمی را مشترکاً در اختیار تهران و بغداد قرار می‌دهد. از حیث مذهبی و قومی هم میان شمال عراق با شمال ایران و میان جنوب عراق با جنوب ایران و در واقع با کل ایران پیوستگی وجود دارد.

عراق از حیث جمعیت شیعی با اکثریت حدود 60 درصدی، دومین کشور شیعه به حساب می‌آید کما اینکه از حیث روابط قومی، کُردهای ایران و عراق به یکدیگر پیوند داشته و ایران در دو سوی مرز «مام میهن» به حساب می‌آید. این امتداد مذهبی و قومی می‌تواند به ایجاد روابط راهبردی همه‌جانبه میان ایران و عراق منجر شود.  یک وجه دیگر جمعیت جوان عراق است. عراق هم‌اینک حدود 40 میلیون نفر جمعیت دارد که بیش از 80 درصد آن را جوانان تشکیل می‌دهند. همان‌گونه که رهبری در دیدار هشتم آذرماه جاری به میهمان خود، نخست‌وزیر عراق یادآور گردیدند، عراق از حیث در اختیار داشتن جمعیت عظیم جوان، فرصت بسیار خوبی برای یک جهش تمدنی دارد و می‌تواند با این جمعیت و با استفاده از منابع و امکانات خوب مالی در عرصه زندگی مردم تحول به وجود آورد.

کما اینکه ظرفیت‌های چندوجهی عراق و دلبستگی میان دو کشور می‌تواند کمک فراوانی به سرعت رشد اقتصادی ایران و رفع مشکلات اقتصادی کنونی آن بنماید. دیر زمانی نیست که وقتی خون جوانان عراقی و ایرانی درهم آمیخت، بساط بزرگ‌‌ترین توطئه جهانی - تروریسم تکفیری - جمع شد. این هم‌آمیختگی خونی می‌تواند روابط اقتصادی و سیاسی دو کشور را نیز به موقعیت ممتاز و مثال‌زدنی برساند. 

مناسبات حکمرانی با حقوق و کرامت انسانی (3)

سیدعلی اسماعیلی

حقوق و تکالیف متقابل دولت و ملت از منظرهای مختلف قابل مطالعه و بررسی است ازجمله:
۱- چیستی حقوق و تکالیف متقابل دولت و ملت: این موضوع در متون دینی خصوصا نهج‌البلاغه و قانون اساسی به تفصیل بیان شده است، مهم‌ترین حقوق شهروندان نیز درفصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان حقوق ملت -اصول 19 تا 42- مورد تاکید قرار گرفت، نگارنده این سطور نیز حقوق ملت در قانون اساسی را طی یادداشت‌هایی باعناوین: «حقوق ملت در قانون اساسی»، «حق تعیین سرنوشت در قانون اساسی»، «حق آزادی شهروندان در قانون اساسی»، «حق عدالت و برابری درقانون اساسی»، «حق امنیت قضایی شهروندان درقانون اساسی»، « رفاه و حق زندگی شرافتمندانه شهروندان در قانون اساسی»، مورد واکاوای قرارداده و در روزنامه همدلی منتشر شده است. 
۲- مبانی و مفروضات ادراکی و شناختی حقوق و تکالیف متقابل دولت و ملت. 
۳- رابطه حق و تکلیف. 
۴- چالش‌های نظری و عملی حقوق و تکالیف متقابل دولت و ملت.
 ۵- الزامات و زیر ساخت‌های حقوق و تکالیف متقابل دولت و ملت.
 ۶- آثار و پیامدهای رعایت یا نقض حقوق و تکالیف متقابل دولت و ملت.در این یادداشت آثار و نتایج رعایت حقوق و تکالیف متقابل دولت و ملت به اجمال مورد کنکاش قرار می‌گیرد.حقوق اجتماعی خصوصا حقوق متقابل حکومت و مردم از ارکان مهم همبستگی و پایداری و حیات اجتماعی است، حیات اجتماعی هر کشوری بارضایت‌مندی، نشاط و امید شهروندان از یک سو و کارآمدی حکمرانی و حکمرانان صالح و متخصص از سوی دیگر به‌دست می‌آید، هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند بدون رعایت حقوق اجتماعی، حیات و نظم و انسجام اجتماعی داشته باشد. علاوه بر آن توسعه پایدار، امنیت، صلح و ثبات سیاسی در گرو حفظ و صیانت از حقوق اجتماعی است و بی‌توجهی به حقوق اجتماعی خصوصا نقض حقوق شهروندان توسط حکمرانان، جامعه و کشور را با خطر فروپاشی مواجه می‌سازد.حکمرانی موفق با اهتمام به حقوق متقابل و بر بنای پایدار و مستحکم «همه با هم و همه برای هم» و به تعبیر امام علی علیه‌السلام «لکل علی کل» شکل می‌گیرد و موجب تولید و تکثیر رضایت‌مندی شهروندان می‌شود، اما حکمرانی بد و ناکارآمد، بدون توجه به حقوق ملت، بر بنای متزلزل و سست و ناپایدار «همه با من و برای من» شکل می‌گیرد و حاصلی جز تولید و تکثیر نفرت و نارضایتی شهروندان ندارد.
امروز بر هیچ صاحب خردی پوشیده نیست که استمرار و بقاء قدرت، بدون رضایت‌مندی مردم ناممکن است. منافع ملی و ماندگار کشور با رضایت‌مندی مردم و رعایت حقوق آنان و نیز اهتمام مردم به حقوق دولت محقق می‌گردد، حکمرانان می‌بایست به شرافت و کرامت مردم ایمان آورده و اسباب رضایت‌شان را فراهم آورند تا مردم نیز در روزهای سخت و در بحران‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی پشتیبان و همراه آنان باشند، سعدی به زیبایی مشروعیت و فلسفه وجودی دولت را پاسبانی از حقوق و منافع ملت می‌داند و به حکمرانان یادآور می‌شود که: «ملوک از بهر پاس رعیت‌اند، نه رعیت از بهر طاعت ملوک».
 امیرالمومنین(ع) بزرگ‌ترین و مهم‌ترین حقوق را در نظام هستی، حقوق متقابل دولت و ملت می‌داند:«واعظم ما افترض‌الله من تلک‌الحقوق، حقوق‌الوالی علی‌الرعیت و حقوق‌الرعیت علی‌الوالی..»، علت این‌که این حقوق را از همه حقوق در نظام آفرینش بزرگ‌تر و مهم‌تر می‌شمارد این است که آثار ایجابی و سلبی این حقوق جنبه عمومی دارد و رعایت آن‌ها توسط دولت و ملت، کشور و جامعه را چونان گلستانی معطر و آرامش‌بخش خواهد ساخت که نسیم بهشت را به جان شهروندانش می‌پراکند و زیست شرافت‌مندانه و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز را ممکن می‌سازد، هم‌چنان‌که نقض این حقوق و خصوصا نقض حقوق ملت توسط دولت، کشور و جامعه را چونان گورستانی می‌کند که زیست شرافت‌مندانه را تلخ، سخت و ناممکن ساخته و شهروندانش را از درد و رنج فراوان، فوج فوج از دیار خویش به موطن غربت، گریزان خواهد کرد.

امام علی‌ علیه‌السلام در خطبه ۲۱۶، پس از تبیین حقوق متقابل دولت و ملت و تاکید برتلازم و مساوی بودن این حقوق، آثار مادی و معنوی مترتب بر رعایت این حقوق را متذکر شده و می‌فرمایند:« إِذا أَدَّتِ‌الرَّعِيَّةُ إِلَي‌الْوالِي حَقَّهُ وَ أَدَّي‌الْوالِي إِلَيْها حَقَّهَا عَزَّالْحَقُّ بَيْنَهُمْ وَ قامَتْ مَناهِجُ‌الدِّينِ وَ اعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ‌الْعَدْلِ وَ جَرَتْ عَلي‌أَذْلَالِهَا السُّنَنُ، فَصَلَحَ بِذلِكَ‌الزَّمانُ وَ طُمِعَ فِي بَقاءِ‌الدَّوْلَةِ وَ يَئِسَتْ مَطامِعُ‌الْأَعْداءِ» اگر ملّت حقّ زمام‌دار را به‌جا آورد و زمام‌دار حقّ ملّت را، آنگاه: 1- حق، حق‌گویی، حق‌گرایی و حق‌گرایان در جامعه بزرگ‌مقدار و نیرومند خواهد شد.«عَزَّ الْحَقُّ بَيْنَهُمْ.» 2- راه‌هاى روشن دين هموار می‌گردد و بستر اجتماعی خرافات، اعوجاجات و بدعت‌ها کاهش می‌یابد.«َ قامَتْ مَناهِجُ‌الدِّينِ.» 3- نشانه‌ها و شاخص‌های عدالت و دادگرى نمایان و گسترش می‌یابد.«وَ اعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ.» 4- سنت‏ها بر مجاري خود روان می‌گردند.«وَ جَرَتْ عَلي أَذْلَالِهَاالسُّنَن.» 5- زمانه اصلاح گردیده و روزگار برای مردم، لذت‌بخش و امیدآفرین خواهد بود. «َصَلَحَ بِذلِكَ الزَّمان» 6- مردم به بقای دولت امیدوار و بر مشروعیت و سرمایه اجتماعی دولت افزوده می‌شود« وَ طُمِعَ فِي بَقاءِ‌الدَّوْلَة.» 7- گسل‌ها، شکاف‌ها و کمینه‌های نفوذ دشمن بسته و دشمنان دولت و ملت از رسيدن به اهداف خود ناامید خواهندشد.« وَ يَئِسَتْ مَطامِعُ الْأَعْداءِ.» 
آری اگر دولت و ملت با همدلی و همبستگی، حقوق همدیگر را رعایت کنند، حیات طیبه و زندگى پاکیزه‌ای‌ که خداوند در قرآن بشارتش را داده است محقق خواهد شد، حیاتی که نیازهای مادى و معنوی و آسایش و آرامش انسان امروز را تامین نماید.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات