منطق ایران در حمایت از مقاومت
مقاومت سه روزه و شجاعانه جهاد اسلامی فلسطین در برابر سیاست خدعهآمیز رژیم غاصب صهیونیستی وحامیانش، باردیگر موضوع «مقاومت» را در معرض توجه جهانیان قرار داد و به تعبیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی در پاسخ به نامه زیاد النخاله، دبیرکل جنبش جهاد اسلامی ثابت کرد که هر بخش از مجموعه مقاومت، بهتنهایی هم میتواند بینی دشمن را به خاک بساید. رهبر معظم انقلاب در ادامه با تأکید بر اینکه ما همچنان در کنار شماییم، یاد آور میشوند: شما با پیوند زدن مجاهدت در غزه با کرانه، و دیگر نیروهای مقاومت با حمایتشان از حرکت جهاد، توانستید یکپارچگی جهاد ملت فلسطین را به رخ دشمن خبیث و خدعهگر بکشید. همه سعی گروههای فلسطینی در همه سرزمین فلسطین باید برای حفظ این یکپارچگی باشد.
واژه مقاومت که برگرفته از تعالیم وآموزههای قرآنی است با پیروزی انقلاب اسلامی و در بطن فرهنگ انقلاب تبلور یافت، به گونهای که حضرت امام خمینی (ره) تشکیل هستههای مردمی حزبالله در سراسر جهان را به عنوان یکی از آرمانها و دستورکارهای آینده انقلاب اسلامی در سطح جهان قرار دادند و بارها بر آن تأکید کردند. ایشان در ماههای پایانی عمر با برکتشان (۲/۹/۶۷) با تأکید بر اینکه باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است، چرا که بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست، یاد آور شدند: باید هستههای مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد. (صحیفه نور ج ۲۱ ص ۵۳)
این اندیشه بنیانگذار کبیر انقلاب در سالهای بعد با هدایت حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای (مدظله العالی) و مجاهدت هستههای مقاومت علاوه بر اینکه تحقق عینی یافت بلکه در قالب یک نظریه برای اداره جهان مورد تأکید قرار گرفت. معظم له در دیدار روز دوازدهم آبان سال ۱۳۹۷ خود با دانش آموزان بر ضرورت تبلیغ «نظریه مقاومت» تأکید و یادآور میشوند: نظریه مقاومت در مقابل دشمن قوی پنجه را تبلیغ کنید، ترویج کنید. بعضی تصور نکنند که، چون دشمن بمب دارد، موشک دارد، دستگاههای تبلیغاتی دارد و از این قبیل، ما عقب نشینی کنیم. نه خیر، نظریه مقاومت یک نظریه اصیل و درست است. هم در مقام نظر، هم در مقام عمل.
اما حمایت ایران از مقاومت که بیشتر فکری ومعنوی است تا مادی وتسلیحاتی، ریشه در تعالیم مذهبی ومبانی اندیشهای ناب قرآنی واسلامی دارد. مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی ۲۵ /۱/۹۷ در زمینه چرایی حمایت ایران از مقاومت درجهان اسلام میفرمایند:ما اگر چنانچه به توحید اعتقاد داریم، نمیتوانیم زیر بار زور برویم، نمیتوانیم زیر بار ظلم برویم، نمیتوانیم در مقابل ظالم نایستیم، این طبیعت توحید است. اینکه جمهوری اسلامی اعلام میکند که هر جا مظلومی هست و نصرتی لازم است، ما آنجا حاضریم، بهخاطر این است؛ اینکه ما روی مسئله فلسطین اینجور اصرار داریم، بهخاطر این است. چون لازمه توحید این است که انسان در مقابل زورگویی ظالم به مظلوم بایستد؛ حقیقت توحید این است و بعثت این را به ما یادآوری میکند؛ و این مطمئناً پیشرفت هم دارد. ایستادن ما در کنار گروههای مقاومت، در منطقه غرب آسیا به همین دلیل است. حضور ما در سوریه، در مقابله و مواجهه با تروریستهایی که امریکا و عوامل امریکا در منطقه به وجود آورده بودند، به این دلیل است. اینکه گفته بشود «جمهوری اسلامی ایران توسعهطلب است، میخواهد فلانجا را تصرف کند»، اینها حرفهای مهمل و بیمعنا و خلاف واقع و دروغی است؛ نه، ما قصد توسعه و نگاه توسعهطلبی به هیچ نقطهای از دنیا نداریم؛ احتیاج هم نداریم، بحمدالله کشور بزرگ، آباد و پرظرفیتی در اختیار ملّت ایران است. [این حضور]بهخاطر این است که در منطقه سوریه، در غرب آسیا، مقاومت در مقابل ظلم وجود داشت و وجود دارد؛ به این دلیل ما آنجا حضور پیدا کردهایم؛ لذا ملاحظه میکنید که به توفیق الهی، [جبهه]مقاومت به برکت کمکهایی که شد و به برکت شجاعتی که نیروهای سوری داشتند، توانستند بر تروریستهای حمایتشده بلکه بهوجودآمده بهوسیله امریکا و غربیها و مزدورانشان در منطقه -مثل سعودی و مانند اینها- غلبه پیدا کنند، آنها را شکست بدهند.
اما در تقویم مقاومت روز ۲۳ مردادماه جایگاه ویژهای دارد. درروز ۲۳ مردادماه سال ۱۳۸۵ یکی از مهمترین تحولات جهان در پی یک جنگ ۳۳ روزه رقم خورد وپدیده «مقاومت اسلامی» از دل یک جنگ نابرابر که در یک سوی آن حزبالله لبنان ودر سوی دیگر آن جبهه مشترک امریکا، انگلیس، فرانسه، رژیم صهیونیستی، مصر، اردن، عربستان و برخی احزاب لبنان قرار داشتند، تجلی یافت. در تابستان سال ۱۳۸۵ (۲۰۰۶ میلادی) در جنگی که در میان لبنانیها به «نبرد تموز» شهرت یافت، قرار بود براساس یک «نقشه جامع» این جبهه مشترک، در عرض یک هفته با شکست حزبالله لبنان، پرونده مقاومت بسته شود، اما ایستادگی نیروهای حزبالله در این جنگ نابرابر، سرنوشت آن را به گونهای دیگر رقم زد وشکست سنگینی را بر ارتش رژیم صهیونیستی ومتحدانش تحمیل کرد. امریکاییها که تصور میکردند با حمایت گسترده از رژیم صهیونیستی قادرند حزبالله را شکست داده وبه زعم خانم کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت امریکا طرح خاورمیانه بزرگ را با سزارین از دل این جنگ محقق کنند، اما بهرغم شش بار تمدید شش روزه این جنگ نهایتاً بعد از ۳۳ روز در برابر مقاومت تسلیم شدند. تکرار شکستهای رژیم صهیونیستی از مقاومت فلسطین در جنگهای ۲۲ روزه، و... جنگ سه روزه اخیر، از یک سو رژیم صهیونیستی را در محاصره نیروهای مقاومت قرار داد واز سوی دیگر زمینه ساز سربرآوردن و عیانتر شدن نقش جریانی قدرتمندی با نام جبهه مقاومت شد به گونهای که اکنون با محوریت ایران به یک قطب قدرت در تحولات جهانی تبدیل شده و با ظهور نیروهای مقاومت، عرصه سیاسی و اجتماعی کشورهای منطقه دچار تحول شده و فارغ از ساختارهای سنتی موجود در این کشورها و نفوذ نهادینهشده قدرتهای غربی منطقه در حال تجربه آرایش جدید با محوریت نیروهای جبهه مقاومت است.
این آرایش به دلیل نقش و نفوذ و پایگاه مردمی این نیروها در میان ملتها و ابتنای آنها به ارزشهای فرهنگی و اسلامی حاکم، از یک عمق و پویایی معناداری برخوردار است و به دلیل الگوگیری و اتکا به حرکت انقلاب اسلامی مردم ایران از پشتوانه و استحکام لازم برخوردار و میتواند منشأ تحولی بنیادین در کشورهای منطقه باشد.
فشارهایی که در سالهای اخیر به ایران اسلامی برای خودداری از کمک و حمایت از نیروهای جبهه مقاومت با ادعای جلوگیری از صدور تروریسم صورت گرفته و میگیرد، همین دلیل است و حتی راهبردهای آنها در مذاکره با ایران بر سر موضوعاتی مانند هستهای و یا حقوق بشر و حتی موشکی باهدف قطع این ارتباط و نفوذ صورت گرفته و بهزعم خود میخواهند از این تحول جلوگیری کنند و حتی با ادعای برخی از تعابیر در مورد این نیروها نظیر هلال شیعی و... میخواهند آن را فرقهای جلوه و آن را فاقد ظرفیت و پایگاه مردمی در این کشورها جلوه دهند.
اما آنچه سبب تحکیم موقعیت و نفوذ این نیروها در کشورهای خودشان و یا دیگر کشورهای منطقه شده ابتنا بر ارزشهای اسلامی و اتکا به پایگاه مردم است. وگرنه اگر قرار بود صرف کمکهای مادی و تسلیحاتی نظام اسلامی زمینهساز موقعیت و نفوذ این نیروها در کشورهای خودشان و یا دیگر کشورهای منطقه شود امریکاییها به دلیل هزینه کرد صدها میلیارد دلار برای حمایت و راهاندازی گروههای تروریستی در عراق و سوریه و... باید موفقتر بوده و اکنون باید محور گستردهترین نفوذ مادی و معنوی در این کشورها میبودند، اما چرا این اتفاق نیفتاده است و حتی فرماندهان امریکایی در سالهای اخیر بارها اعتراف کردند که بهرغم صرف مبالغ کلان و آموزشهای گسترده و پیچیده نظامی و انتقال تجهیزات پیشرفته انفرادی نظامی، حتی نتوانستند یک گروه صدنفره تشکیل دهند مستلزم درک مبنای این تحول است که این پول پاشی و کمکهای مالی و تسلیحاتی نیست که میتواند زمینهساز نفوذ و شکلگیری این نیروهای جانبرکف باشد که آمادگی ایثار و جانفشانی درراه آرمان و عقیده خود را داشته باشند بلکه این ظرفیتهای بلند تفکر دینی و ارزشهای اسلامی و انقلابی است که منشأ این تحول در جهان معاصر است.
برخورد فعال با ماجرای حمله به سلمان رشدی
خبر حمله به سلمان رشدی نویسنده مرتد کتاب آیات شیطانی در نشستی در آمریکا توسط یک مسلمان مقیم آمریکا، موجی از واکنش ها را طی ۴۸ ساعت گذشته در فضای رسانه ای جهان در پی داشته است، از واکنش های منفی سران و رسانه های کشورهای غربی تا واکنش های مثبت بسیاری از مردم و دلدادگان پیامبر اعظم(ص). سلمان رشدی به دلیل نوشتن رمانی خیالی از پیامبر(ص) و اهانت به پیامبر اعظم مسلمانان ۲۳ سال قبل به اجماع فقهای فریقین مرتد شناخته شد. در این ۲۳ سال او به طور دایم زیر چتر امنیتی کشور غربی قرار داشت و از سوءقصدهای متعدد جان سالم به در برده بود. سوءقصد روز جمعه را میتوان جدی ترین اقدام برای هلاکت وی دانست که او را تا پای مرگ پیش برده است. اما آن چه در این رویداد قابل تامل بود، به نظر نگارنده واکنش منفی رسانه های بین المللی بود، فارغ از این که سعی شد این سوءقصد که توسط هادی مطر ۲۴ ساله اهل فرویوی نیوجرسی و شهروند آمریکایی انجام شد، به ایران و جمهوری اسلامی نسبت داده شود اما از منظری دیگر سعی شد این اقدام، یک اقدام خشونت طلبانه علیه آزادی بیان و آزاد اندیشی بازنمایی و تصویر سازی شود. نکته قابل تامل این که گویا براساس ارزش های جهان غرب، توهین و اهانت به پیامبران الهی از موسی(ع)، عیسی (ع) و حضرت محمد(ص) که بیش از 55 درصد جمعیت جهان پیروان آنان هستند نشانه های آزادی بیان است! اما پرسش یا انکار واقعه ای همچون هولوکاست که مربوط به جامعه یهودیان و مورد استفاده یک فرقه سیاسی همچون صهیونیست هاست، مجازات های سنگینی دارد! چنان مجازاتی که حتی اندیشمندانی همچون روژه گاردی را منزوی و زندانی و چنان محروم از خدمات شهروندی میکند تا نه تنها مردم بلکه اندیشمندان نیز به خود جرئت پرداختن به آن را ندهند. کار بدان جا می رسد که سال گذشته سازمان ملل متحد طی قطعنامهای به طور صریح مصوب می کند جامعه جهانی حق انکار هولوکاست را ندارد. براساس این قطعنامه که 21ژانویه سال 2022 به تصویب رسید «هرگونه انکار کلی یا جزئی هولوکاست بهشدت محکوم و مردود» اعلام شده است. جالب آن جاست که همین سازمان ملل هیچ قطعنامه مشابهی درباره مجازات، رد یا محکومیت اهانت به پیامبران ادیان بزرگ ندارد. موضوعی که به نظرمی رسد سازمان کنفرانس اسلامی، مجمع تقریب مذاهب، واتیکان و... باید به آن ورود کنند. به نظر می رسد راه کنترل خشونت علیه اهانت کنندگان به پیامبران الهی نه برخورد با مجازات کنندگان بلکه اجماع جامعه جهانی برای ممنوعیت اهانت به پیامبران ادیان الهی از حضرت ابراهیم و حضرت موسی، حضرت عیسی و حضرت محمد(ص) تا زرتشت و بوداست. هیچ کسی براساس یک اجماع و هنجار جهانی نباید به خود اجازه دهد که به هجو و تمسخر پیامبران ادیان بزرگ بپردازد، اگر سازمان ملل و کشورهای داعیه دار آزادی بیان به اندازه هولوکاست برای ارزش ها و تعالیم دینداران جامعه جهانی اهمیت قائل بودند، شاید بستر بروز خشونت ها و واکنش های این چنینی که ناظر به غیریت های دینی است، شکل نمی گرفت. این روزها اگرچه باز هجمه یکجانبه علیه اسلام آغاز شده اما از واقعه حمله به سلمان رشدی شاید بتوان به عنوان فرصتی استفاده کرد که یک اجماع جهانی علیه اهانت به پیامبران ادیان بزرگ در مجامع جهانی شکل گیرد. پیشنهاد نویسنده پیگیری قطعنامه ای در سازمان ملل متحد علیه اهانت به پیامبران ادیان بزرگ است، قطعنامه ای که جامعه جهانی خود را متعهد به آن در ابعاد مختلف بداند. به نظر می رسد دستگاه دیپلماسی کشور نه در مقام رفتار تدافعی یا منفعلانه بلکه در برخوردی فعال باید در سطح سازمان ملل و مذاکرات با کشورهای اسلامی و فعال کردن سازوکارها در سازمان کنفرانس اسلامی و مذاکره با کشورهای دیگر که دغدغه های مذهبی دارند، موضوع قطعنامه علیه اهانت به پیامبران ادیان بزرگ را پیگیری کند.
کارستان همدانی در سوریه (یادداشت روز)
1- شهادت در راه خداوند متعال توفیقات خاصی میخواهد و به تعبیر عارفانه و دقیق شهید عزیز سردار سلیمانی باید در این دنیا شهید باشی تا شهید شوی. اما در همان حال بعضی از شهدا توفیقات خاص الخاص دارند و طبعاً در دنیا و آخرت شأن و منزلتی فراتر از سایر شهدا پیدا میکنند، بهگونهای که شهدا غبطه آنان را میخورند.
شهید «حاج حسین همدانی» از این دست از شهداست. او در کارنامه خود مبارزه با رژیم ستمشاهی را دارد؛ مقابله با گروهکهای مسلح تجزیهطلب را دارد؛ مقابله با تجاوز رژیم وابسته بعثی عراق را دارد، فرونشاندن فتنه داخلی را دارد، جهاد بینالملل و مبارزه با طرحهای استکباری ناظر به تجزیه و فروپاشی منطقه اسلامی را دارد و در واقع باید گفت این شهید نزدیک به پنج دهه از عمر پربارش پیوسته در میدان جهاد بوده است. همان جهادی که امیرمؤمنان فرمودند خداوند در آن را به روی «اولیاء خاص خود» میگشاید. شهید در طول این نزدیک به پنجاه سال، هیچگاه در راه دچار تردید نشد و میتوان گفت این او را از حمایتهای غیبی الهی برخوردار کرد و مصداق آیه «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَهًْ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهًِْ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ» نمود و به او حکمت و بصیرتی فوقالعاده بخشید.
2- یک روز در اثنای زمانی که فرماندهی سپاه تهران بزرگ را بهعهده داشت و همزمان با فتنه سال 88 شده بود، در جلسه کوچکی در هیئت رزمندگان اسلام - که او عضو هیئت امنای آن بود - حضور داشت و به نکته عجیبی اشاره کرد او گفت «حضرت آقا - رهبر معظم انقلاب اسلامی - در مواجهه با اعتراضات خیابانی به من فرمودند «آقای همدانی مراقب باشید کسی آسیب نبیند و بعد مکثی کرده و فرمودند مواظب باشید بچهها - بسیجیها - هم آسیب نبینند» و من به ایشان عرض کردهام که آقا اینکه میفرمایید از ما به معترضین آسیبی نرسد، مطمئناً نمیرسد ولی اینکه میفرمایید به ما و نیروهای ما هم آسیبی نرسد، کار دشواری است؛ چرا که کنترل معترضین و عوامل پشت صحنه آنان دست ما نیست. حضرت آقا فرمودند «بله کار سختی است ولی باید بشود» و ادامه دادند «اینکه از ما نباید آسیبی به معترضین وارد شود، معلوم است، به نیروهای بسیجی هم نباید آسیب وارد شود چرا که با آسیب رسیدن به آنان به اقتدار کشور آسیب وارد میشود.» شهید بزرگوار همدانی در ادامه گفت «من این تدبیر حضرت آقا را برنامهریزی کردم و در نهایت توانستم آن را کاملاً به کار ببندم و در زمانی نسبتاً کوتاه به نتیجه مطلوب هم برسم.» این یک الگوی جدیدی از مواجهه با آشوب و اعتراضات خیابانی و بسیار هم قابل افتخار است.
ارزش این مدل رفتاری بهخصوص آن گاه به درستی فهمیده میشود که آن را کنار مدلهای شرقی و غربی بگذاریم و نتایج آن را بررسی کنیم؛ یک نمونه از مواجهه با معترضین را در آمریکا شاهد بودیم که پلیس آمریکا گروه معترض دیویدیه که در سال 1993 در باغی جمع شده بودند را محاصره کرد و آنان را به اتهام نقض قانون درخصوص اسلحه همراه با باغ و ساختمان سوزاند و از بین برد! در اینجا جان 82 شهروند به هیچ انگاشته شد تا پلیس آمریکا مقتدر دیده شود!
یک نمونه دیگر برخورد چین با دانشجویان معترض به دولت درآوریل و ژوئن 1989 بود که البته به تحریک سرویس اطلاعاتی آمریکا صورت گرفت. در این صحنه دانشجویان در میدان «تیان آن من» تحصن کرده و اعلام نمودند تا رسیدن به خواسته خود میدان را ترک نمیکنند. در این صحنه نیروهای نظامی امنیتی چین با خودروهای زرهی از چهار طرف به سمت این میدان به حرکت درآمدند. دستورکار این بود که هیچکس نباید زنده خارج شود. در این میان حدود 500 دانشجو کشته شدند و پلیس مقتدر دیده شد.
یک صحنه خاورمیانهای معکوس هم داریم. دستورکار پلیس در عراق کنونی در مواجهه با آشوب این است که نیروهای آن به هیچ وجه علیه معترضین کاری نکنند ولو آنکه به دست معترضین کشته شوند! در دهه اخیر در عراق بارها شاهد چنین رخدادی بودهایم. در اینجا اقتدار پلیس قربانی امنیت آشوبطلبان شده است.
3- در نوروز سال 1392 میهمان سردار شهید حاج حسین همدانی در دمشق بودم. در این زمان حلقه محاصره دمشق تنگ شده بود و تنها حدود 15 درصد از سوریه در اختیار دولت بود. شهید همدانی که آن زمان فرمانده نیروهای ایران در سوریه بود، با بزرگواری وضعیت سوریه را جزء به جزء شرح داد و جلسه ما نزدیک به سه ساعت به درازا کشید و در ضمن آن معلوم شد که دشمنان اسلام بر بخشهای مهم سوریه مسلط شدهاند. از شهید همدانی پرسیدم با این وصف تکلیف چیست و چقدر میتوانید مقاومت کنید؟ او با صراحت گفت «طی دوهفته آینده یکی از این دو اتفاق میافتد یا ما - نیروهایی که در آن زمان از ایران به سوریه رفته بودند و البته تعدادشان زیاد هم نبود - همه به شهادت میرسیم یا اینکه خداوند متعال فرجی میرساند.» در آن شرایط شدیداً بحرانی، شهید بزرگوار همسر محترم و دختر مؤمنهاش را هم با خود آورده و در دمشق مستقر کرده بود.
بدون اینکه بپرسم چرا، خود متوجه شدم که شهید بزرگوار برای اینکه به نیروهای مقاومت سوریه و دولت آن اطمینان دهد که درباره حمایت ایران تا آخر این نیرو و نفس تردید نکنید، در اقدامی حسینی، همسر و دختر خود را که شجاعت آنان هم ستودنی بود، به وسط معرکه آورده است، در حالی که صدای تیراندازی در آن روزها و شبها قطع نمیشد. شهید با این ابتکار توانست رشتههای گسیخته در سوریه را به هم پیوند دهد و امید را به مردم این کشور بازگرداند و مانع اجرای توطئههای عظیم علیه منطقه گردد. توطئهای که اگر آن روز برملا نبود، امروز برای همه برملاست و همه میدانند که اگر جنایتکاران داعش که از پول سعودی، قطر و امارات و از اطلاعات و آموزش آمریکا و از جغرافیای ترکیه و پشتیبانی رسانهای همه اینها تغذیه میشوند، بر سوریه مسلط میگشتند، چه سرنوشتی در انتظار مسلمانان اعم از شیعه و سنی بود. «یورگن تودنهوفر» آلمانی که با کمک و وساطت سرویس ترکیه، ده روز در دو شهر رقه در سوریه و موصل در عراق، در کنار داعش زندگی و با چند نفر از فرماندهان آن گفتوگو کرده و در کتاب خود - که در ایران با عنوان ده روز با داعش چاپ شد - آورده است، میگوید
«از فرمانده ارشد نظامی داعش در موصل که یک آلمانی بود پرسیدم شما با این همه شیعه عراق میخواهید چه کنید؟ او با صراحت گفت همه آنها را میکشیم، آنان کافرند و بعد پرسیدم با سنیها چه میکنید آنها هم ممکن است از شما حمایت نکنند و او گفت آنها را هم میکشیم؛ چون هر کسی از خلیفه - ابوبکر البغدادی - تبعیت نکند، مهدورالدم است. میگوید پرسیدم خب اینها در این منطقه، میلیونها سنی میشوند، او لبخندی زد و گفت عدد و رقم مهم نیست هر کس تبعیت نکند ریختن خونش مباح است!
تودنهوفر در کتابش میگوید من بررسی کردم و آمارهای داعش را به دست آوردم؛ 70 درصد نیروهای جنگی داعش در سوریه و 30 درصد آنان در عراق، خارجی بودند. از آن طرف در نظر بگیرید که ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان برای پیروزی تکفیریهای تروریست بر مردم و دولت سوریه با صراحت گفت 200 میلیارد دلار در نظر گرفته و یک آمار میگوید قطریها دست کم 36 میلیارد و اماراتیها هم حداقل 30 میلیارد دلار برای پیروزی این جنایتکاران هزینه کردند. دولت ترکیه تقریباً بهطور کامل شهرها و مرزهای جنوبی و جادههای منتهی به سوریه خود را در اختیار تروریستها قرار داد که هنوز هم بخش عمده مرز آن در اختیار گروههای تروریستی نظیر النصره قرار دارد. آمریکا در این صحنه ابتدا 120 و سپس 80 کشور را پای کار این تروریستها آورد تا جبهه مقاومت را کمر بشکند. مقامات آمریکا امروز با حسرت از آن روزها سخن گفته و متکبرانه میگویند، نمیگذاریم اوضاع سوریه عادی شود و حضور ایران در آنجا استمرار داشته باشد.
از میان برداشتن یک چنین فتنه پیچیده و لایه به لایه چقدر ارزش دارد؟ مرتبه خدمت آن به مسلمین اعم از شیعه و سنی چقدر است؟ تأثیر این دلاوری و هزینه کردن از خود و خانواده برای امنیت و منافع ملی ایران چقدر است؟ آیا میتوان با محاسبات مادی، عمق آن را نشان داد؟
شهید همدانی با همسر و دخترش، زیر آتش خمپارهها و تیربارهای آمریکا و عربستان، چشم فتنه بسیار خطرناک تکفیریهای تحتالحمایه را درآورد. او در حالی پا در میدان سوریه گذاشت که - بدون در نظر گرفتن محاسبات الهی - هیچ امیدی به موفقیت نبود و خود او در آن روزها به این قلم گفت «ما قاعدتاً تا دو هفته دیگر شهید میشویم.» شهیدان همدانی و سلیمانی و دیگران با تمام توان و ظرفیت و با اعتماد به خداوند به سوریه رفتند و خداوند به همت مردم سوریه و عراق همت این شهیدان جادههای پیروزی را یکییکی به روی آنان گشود و صحنه را به نفع جهان اسلام و به ضرر جریان استکباری دگرگون کرد. سعدالله زارعی
حمله به سلمان رشدي و اهميت آن براي ما ايرانيان
خبر حمله به احمد سلمان رشدي هندي تبار تبعه انگلستان نويسنده کتاب آيات شيطاني در ساعت 11 روز جمعه 21 مرداد 1401 در حين سخنراني در سالن انستيتو چو تو کوا در غرب نيويورک توسط جواني24 ساله اهل نيوجرسي به نام هادي مطر در حاليکه به نقل از شاهدان لباس سياه به تن داشت بهطور قطع با عکسالعملهاي متفاوت در سطح جهاني روبرو خواهد شد. در اولين ساعات بعد حمله، پليس نيويورک در حاليکه ضارب در اختيارش است اعلام کرد : هادي مطر از هواداران حزب الله لبنان است.
در ميان بازتابها نسبت به حمله که طبيعي به نظر ميرسد. بيش از همه، اين حادثه براي جمهوري اسلامي ايران و ايرانيان حائز اهميت است؛ زيرا فتواي بنيانگذار جمهوري اسلامي در بهمن 1367 بعد از انتشار کتاب آيات شيطاني مبني بر مرتد بودن رشدي و اجازه براي به قتل رساندن وي و تعيين جايزه براي قاتل از آن زمان تا اکنون با سروصداي زيادي در سطح جهاني روبرو شد.
قطعا بعد از حمله نيز ايران در کانون توجه جهاني در ارتباط با حمله فوق قرار خواهد گرفت. اگر جمهوري اسلامي حمله به رشدي را محکوم کند خلاف نظر بنيانگذار جمهوري اسلامي نظر داده و اگر تاييد کند ممکن است با بازتاب هايي منفي و اتهاماتي از سوي مجامع حقوقي بين المللي روبرو شود.
در سال 1367 جنگ هشت ساله ايران و عراق با قبول قطعنامه 598 توسط جمهوري اسلامي به پايان رسيده بود ايران در شوک پذيرش قطعنامه و پايان جنگ قرار داشت. چند ماه بعد، کتاب آيات شيطاني منتشر شد اولين اعتراضات و تظاهرات مخالفت با انتشار کتاب از سوي مسلمانان هندوستان موطن اصلي رشدي و بعد پاکستان شروع شد و در برخي از کشورهاي عربي هم تظاهراتي انجام گرفت و جمهوري اسلامي در مظان اتهام قرار گرفته بود چرا بطور جدي مخالفتي با کتاب آيات شيطاني انجام نداده؟ بعد از چند روز فتواي ارتداد رشدي صادر شد. از آن زمان، از يک سو، تا چندي قبل و بيش از عزيمت رشدي به آمريکا، در چتر حمايت امنيتي انگلستان قرار گرفت هزينه هنگفتي از جيب مالياتدهندگان بريتانيايي پرداخت ميشد بطوريکه اعتراض به اين هزينه در انگلستان مشاهده شد از ديگر سو ، بعضي از طرفداران جمهوري اسلامي منتظر شنيدن قتل وي بودند.
از ساعت اوليه حمله تحليل هاي متفاوت و بعضا متضاد شروع شد تا جائيکه عده اي آن را مربوط به مخالفان توافق برجام دانستند تا برجام در آستانه احتمالي توافق به سرانجام نرسد. از جمله عواملي که نشان ميدهد حمله به رشدي را بايد با صبر و حوصله و ترديد مورد ارزيابي قرار داد اين که چند روز جلوتر اعلام شد شخصي تصميم داشته جان بولتون رييس شوراي امنيت ملي آمريکا در دوران دونالد ترامپ و از مخالفان تندرو جمهوري اسلامي را در آمريکا ترور کند ؛ چند روز بعد از خبر ترور احتمالي بولتون، به رشدي که مهره سوختهاي است حمله شد. شخصي که روي دست غربيها مانده و هر ساله ميليونها دلار براي حفاظت از او هزينه مي کردند و من بعد هم نمي تواند خاصيتي براي آن ها داشته باشد. به هر حال همان گونه که اشاره شد تحليل و اظهار نظر همه جانبه نياز به اطلاعات تکميلي در ظرف زمان است.