منازعه فلسطین را صرفاً نمیتوان نزاع بر سر سرزمین و اشغالگری دانست. آنچه در حال رخ دادن است در تحلیل کلان یک نزاع تمدنی است که در یک طرف آن، تمدن اسلامی و مستضعفین جهان هستند که حالا بعد از سالها انزوا، استثمار و استعمار برخاسته و در سوی دیگر جبهه استکبار و نظام سلطه است که خود را تحت عنوان تمدن غرب آراسته و هدف نهاییاش به انقیاد درآوردن ملل جهان و جهانی کردن سلطه یک اقلیت سرمایهدار ضددین است.
غرب طی سه قرن اخیر تلاش زیادی کرد که با تفرقهافکنی بر اساس ایجاد گسلهای مختلف مذهبی، قومی و ملی، قدرتهای مسلمان را دچار فروپاشی کند که نتیجه آن، فروپاشی دولت بزرگ عثمانی و تضعیف و تجزیه ایران بزرگ بود. اشغال فلسطین و تشکیل رژیم غاصب و جنایتکار صهیونیستی نیز بر اساس همین نگاه ضدتمدنی غرب برای ایجاد تنش دایمی در منطقه اسلامی غرب آسیا و تشکیل یک پادگان نظامی قدرتمند وابسته به غرب برای ایجاد شکاف در میان دولتهای منطقه و جلوگیری از خیزش تمدنی مجدد اسلام بود.
پیروزی انقلاب اسلامی که سرآغاز بیداری اسلامی بود توانست محور قدرتمند مقاومت را شکل دهد و روند توسعه رژیم صهیونیستی در منطقه را متوقف کند. همین موضوع باعث طراحی انواع توطئهها برای نابودی این محور و دور کردن ملتهای منطقه از پیوستن به آن از جمله تحمیل جنگ هشت ساله علیه ایران و بعدها آغاز جنگ نیابتی غرب از طریق گروههای تکفیری علیه محور مقاومت شد.
غربیها با تکیه بر برتری علمی و فنی و نیز غارت ثروتهای ملل مستضعف جهان توانستند طی چند قرن اخیر به قدرت برتر جهانی تبدیل شوند. آنها کاملاً حسابشده به روایت خود پرداختند و با نادیده گرفتن و پنهان کردن چند قرن غارت منابع، استثمار انسانها و جنایتهای دهشتناک در حق ملتهای محروم جهان، این برتری را ناشی از برتری تمدنی خود و پیشرفت در امر اخلاقی دانستند و تلاش کردند با توسعه ارزشهای اخلاقی مدنظر خود در جهان، که در بطن خود استثمار انسانها و پیشبرد اهداف سلطهجویانه را دارد، به اهداف استکباری خود برسند.
امروز در صحنه فلسطین و غزه، شاهد آغاز شکست قدرت سخت غرب در عرصه نظامی و شکست غرب در عرصه قدرت نرم و فروپاشی انگارههای اخلاقی دروغین آن هستیم. شکست هیمنه نظامی و امنیتی رژیمی تا بن دندان مسلح که مورد حمایت بزرگترین قدرتهای نظامی غربی است به دست گروهی کوچک با کمترین امکانات، سبب شکسته شدن اسطورههای دروغین این رژیم شده و از طرفی حملات متعدد و دایمی گروههای مقاومت در منطقه به امریکا به عنوان پشتیبان این رژیم، به روشنی نشان میدهد که قدرت سخت غرب، ترک برداشته و دیگر آن هیمنه سابق را ندارد. عملیات طوفانالاقصی و مقاومت شهادتطلبانه مردم قهرمان غزه در برابر جنایات رژیم صهیونیستی، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات انسانی و سرآغاز مغلوبه شدن قدرت غرب و آغاز شکستهای آتی آنان است.
از طرفی مهمترین مستمسک و مدعای اخلاقی غرب طی دهها سال، تأکید بر ارزشهای جهانشمول و البته با قرائت غربی همچون آزادی و برابری است که در بیانیه حقوق بشر منعکس شده است. جنایاتی که امروز در غزه در حال رخ دادن است به روشنی به همه جهانیان نشان داد که حقوق بشر صرفاً یک دستاویز برای سلطه بیشتر بر بشریت و ابزاری برای استثمار و سلطه بر ملتهاست. سالها غرب ریاکارانه دم از توجه به کرامت انسانی، حق زندگی، آزادی انسانی، برابری، حق انتخاب سرنوشت و دروغهایی از این دست زد ولی امروز به روشنی در صحنه غزه، واقعیت اینها را نشان داد. غرب تاریخی مملو از خونریزی و استثمار و سیاهه بزرگی از جنایت علیه بشریت در نقاط مختلف جهان دارد و بنای آن بر دریایی از خون انسانهای بیگناه تشکیل شده است و همین واقعیتها نشان میدهد که حمایت آنها از رژیم جنایتکار صهیونیست پدیده غریبی نیست. با این حال، حمایت تمام قد غرب از رژیمی اشغالگر و جنایتکار و ایجاد فضای حقوقی و بینالمللی مناسب برای کشتار هزاران زن و کودک، باطن حقوق بشر مورد ادعای غرب را در برابر چشمان ناآگاهان یا خوشبینان به غرب نمایان کرد و همین باعث شد که بسیاری از آزادیخواهان جهان برای اولین بار به خیابانها بیایند و با تسخیر خیابانها، بر سر این حمایت فریاد بکشند.
جوانان فلسطینی وقتی به دل دشمن صهیونیست زدند، در واقع علاوه بر دفاع از مقدسات اسلامی و تلاش برای مقابله با دشمن اشغالگر، در حال روشن کردن آتشی بودند که تمدن سلطهجوی غرب به عنوان مادر صهیونیسم را در خود خواهد سوزاند. خونهای پاک کودکان مظلوم غزه نیز از یک سو، باطن و حقیقت تمدن غرب را در برابر چشمان جهانیان قرار داده و باعث بیداری ملل مستضعف جهان شده تا خود را از یوغ تمدن ضدانسانی و جنایتکار غرب نجات دهند و از سوی دیگر سبب تقویت دست انتقام الهی و فراهم شدن اسباب معنوی مجازات رژیم جنایتکار صهیونیستی و حامیان غربی آن و فروپاشی نظام سلطه خواهد گردید. صحنه امروز فلسطین، صحنه فروپاشی اخلاقی و مقدمه صفبندیهای جهانی جدید برای مقابله با این تمدن سلطهجو، وحشی، ویرانگر و ضدبشری خواهد شد
سید علی ارم
یک: به داروخانه میروم و تقاضای آمپول دگزامتازون و سرنگ میکنم. بماند که بدون هیچ سؤالی داروی نسخهای را برایم (بدون نسخه) میآورند. به پای صندوق میروم. قیمت را که میشنوم برای هزارمین بار تعجب میکنم. یک آمپول، به همراه یک سرنگ و یک پد الکلی همراهش روی هم میشود 14 هزار تومان. برای من که سالهاست در صنعت داروسازی فعالیت میکنم و بیشتر طول عمر کاریام را به خرید ملزومات مورد نیاز برای تولید داروها پرداختهام ناخودآگاه مصائب و مشکلات عدیده تولید یک دارو به ذهن میآید.
دو: برای تولید یک داروی ساده (فرض کنیم قرص آسپرین)، بدیهیترین نیاز، داشتن یک کارخانه داروسازی است. کارخانههای داروسازی، با توجه به حساسیت و ظرافت کارکردشان، جزء پیچیدهترین کارخانههای دنیا از لحاظ استانداردها هستند. ساخت یک کارخانه داروسازی که بتواند تأییدیه سازمان غذا و دارو را برای شروع و ادامه کار بگیرد امروزه دهها تا صدها میلیارد تومان هزینه دارد. در کنار آن نیاز به نیروی فنی بسیار خبره، هزینههای تولید را نسبت به صنایع دیگر بسیار بالا میبرد. مواد اولیهای که عمدتا با مشقت زیاد از خارج وارد میشود و کیست که از تأثیر وحشتناک نرخ ارز بر صنایع اطلاع نداشته باشد.
سه: به ضرورت زندگی کارمندی، سالهاست که قیمت مایحتاج زندگی را به طور دقیق رصد میکنم و چه کسی است که این روزها این کار را نکند؟ قیمت شیر از ابتدای امسال تا امروز بیش از سه بار افزایش یافته و از قیمت گوشت و مرغ و نان هم که دیگر واضح و مبرهن است حرفی نمیزنیم. بعضی کالاها به سرعت از سبد کالای بسیاری از مردم، خارج شده است. درست است که این گرانشدنهای پیدرپی، خوشایند مذاق هیچکدام از ما نیست ولی آن را به عنوان نتیجه طبیعی وضعیت موجود پذیرفتهایم. قبول کردهایم که وقتی قیمت نهادههای تولید افزایش مییابد، طبیعتا برای اینکه تولیدکننده از بین نرود چارهای جز افزایش قیمت محصول نهایی ندارد.
چهار: از وقتی که ربع قرن پیش، درسم را به عنوان یک دانشجوی داروسازی شروع کردم همیشه شنیدهام دارو یک کالای استراتژیک است. هرچند در درستی همین جمله به ظاهر معمولی اختلاف نظر وجود دارد اما یک چیز همیشه مسلم فرض شده: قیمت دارو باید توسط دولت کنترل (بخوانید سرکوب) شود. شاید سالها پیش و در بحبوحه جنگ و محدودیتهای فراوان آن دوران، اگر نظارت مستمر دولت بر قیمت دارو نبود، خیلی از بیماران جان خود را از دست میدادند اما سالها از آن زمان میگذرد و امروز صنعت داروسازی ایران با بیش از صدها کارخانه و شرکت داروسازی و نزدیک به سه هزار قلم داروی تولیدی، بسیار از آن زمانها فاصله گرفته است. درست است که دولت میتواند به صورت دستوری، فقط و فقط قیمت دارو را تا مدتی حتی به ظاهر طولانی سرکوب کند و تا حد زیادی غیرواقعبینانه پایین نگه دارد ولی این زنجیر تا ابد پایدار نخواهد ماند. شاید بگویید قیمت دارو بهویژه در این دو سال اخیر افزایش یافته ولی واقعیت این است که این افزایش قیمت (آنهم نه بهطور واقعبینانه) تنها شامل تعدادی از داروها شده و هنوز فاصله زیادی با واقعیتهای تولید دارو در کشور دارد.
پنج: علم اقتصاد میگوید انگیزه شروع و ادامه فعالیت هر واحد اقتصادی، منافع مالی است. هیچ بنگاه اقتصادی «برای رضای خدا و خلق خدا» تولید نمیکند (هرچقدر هم که این شعار را تکرار کنیم خودمان بیشتر به توخالیبودن آن آگاهیم). بنگاه اقتصادی میکوشد با خلق یک محصول یا ارزش، یک یا چند نهاده تولیدی را به چیزی تبدیل کند که بتواند از سود فروش آن برای ادامه فعالیت و توسعه کسبوکار استفاده کند. در شرایطی که یک صنعت، مجبور شود با قیمتگذاری دستوری، کالایی را ارزانتر از آنچه ارزش دارد به جامعه ارائه کند دو اتفاق و تنها دو اتفاق متصور خواهد بود: به مرور از سودآوری بازمیماند و حذف میشود یا بهناچار، از کیفیت کالای خود خواهد کاست تا بتواند مدت بیشتری (باز هم نه برای همیشه) به فعالیت ادامه دهد.
شش: امروز، هنوز میتوان یک آمپول دگزامتازون را به همراه سرنگ آن (که احتمالا از خود دارو گرانتر است) به قیمت نازلی تهیه و استفاده کرد. فردا که با ادامه این وضعیت، چرخ اقتصاد شرکت نچرخد، بیماران برای خرید ابتداییترین نیازها، مستأصل خواهند شد. مدت زیادی از بحران آنتیبیوتیک در کشور نگذشته. بحرانی که تنها و تنها علت وقوع آن، عدم قیمتگذاری واقعی و صحیح بوده است. تا دیر نشده باید فکری کرد.
سر چشمه شاید گرفتن به بیل/ چو پر شد نشاید گذشتن به پیل
احمد بخشایش
بهترین راه برای مردم شرکت در انتخابات است، زیرا افرادی را انتخاب میکنند که حرف دلشان را بزنند.
این راه درستی است و تردیدی هم در آن است اما مادامی که تلاش کنیم، انتخابات را به عنوان رفراندوم معرفی کنیم، همه به زحمت میافتند و شاید به نتیجه لازم هم نرسیم.
انتخابات باید کارویژه انتخابات داشته باشد و در ادامه بتواند مجلسی در خور ملت را معرفی کند.
باتوجه به این توضیح کوتاه باید به هر پدیدهای به اندازه خودش نگاه کرد. در مورد هر انتخابات باید وزن خودش را در نظر گرفت.
مشکل این است که چون از ابتدای انقلاب انتخابات پرشوری داشتیم همواره انتظار داریم در هر دورهای تعداد شرکت کننده بسیار بالاتز از دور قبل داشته باشد.
طبق آخرین برآوردهها و نظرسنجیهاف میزان مشارکت در انتخابات در شهرهای تککرسی از هفتاد تا نود درصد هم فراتر میرود اما در شهرهای بزرگ مانند تهران و سایر کلانشهرها این رقم کمتر میشود و احتمالا انتخابات در برخی حوزهها به دور دوم کشیده خواهد شد.
موضوع این است که نباید تصور کنیم مشارکت پایین دهنکجی به نظام است و همچنین نباید تصور کنیم، نظام با این مسائل تضعیف میشود. روح انتخابات یعنی رقابت و مسابقه و همین شرایط مردم را در شهرهای کوچک به صحنه میآورد اما در شهرهای بزرگ باید شرایط ویژهای به وجود آید.
مسئله مردم این است که آنها میگویند افرادی که داخل مجلس میشوند حرف ما را نمیزنند.
برخی میگویند شرکت در انتخابات باید از ۵۰درصد بالاتر باشد تا نظام مشروعیت داشته باشد. وقتی مجلسی ضعیف شکل میگیرد و بخشی از نمایندگان به جای فکر کردن به منافع ملی در اندیشه منافع خودشان هستند، طبیعی است که مردم ناراضی باشند و در انتخابات کمتر شرکت کنند.
کار ویژه رویداد ۱۱ اسفند را باید به انتخابات محدود کنیم و انتظار فرای واقع نداشته باشیم ولی با این حال هر انتخاباتی میتواند ترجمه خواستههای جامعه باشد.
از این روی اگر میخواهیم انتخاباتی با مشارکت بالا داشته باشیم باید همه جریانها و طیفهای سیاسی در این رویداد شرکت کنند.
محمدكاظم انبارلویی
۱- جمعه گذشته حادثه مهمی در تاریخ منبر ، موعظه و نصیحت روی داد. یک روحانی یک سید از سلاله رسولالله و زهرای اطهر (س) به منبر رفت درحالیکه جمعیت بینظیری مستمع در پای منبر ایستاده و برخی نشسته بودند.
«حجت»اسلام و «حجت» مسلمین سیدحسن نصرالله ، دبیرکل حزبالله لبنان پس از شکستن یک ماه سکوت در یک سخن گاه جهانی به منبر رفت تا به پرسشهای بیپاسخ فلسفه وجودی عملیات محیرالعقول «طوفانالاقصی» پاسخ دهد.
او از منبر پایداری و مقاومت با استبداد جهانی اتمام «حجت» کرد. گونهشناسی مخاطبین او در پای این منبر الهی جالب است.
الف- ملتهای عربی، مسلمانان جهان و آزادگان جهان که براساس یک فطرت الهی و انسانی با یک اندوه وجدانی پای منبر او نشسته بودند تا ببینند عاقبت نسلکشی، جنایات جنگی صهیونیستها در حملات موشکی و بمبارانهای جنونآمیز چه میشود؟ آیا حزبالله بهعنوان خط مقدم نبرد با صهیونیستها دست به قبضه شمشیر در این فضای طوفانی خواهد برد؟
ب- اندیشمندان، فیلسوفان سیاسی، جامعهشناسان و روشنفکران جهان آمده بودند تا بشنوند سید چه میگوید؟ آیا او قادر است پردههای حیرت و ابهام را کنار زند و در این مرحله یک تئوری برای تبیین ماجرا ارائه دهد یا حداقل خبر، نه تحلیل از اوضاع «غیب» و«شهود» ماجرا دهد؟
ج- استراتژیستهای نظامی جهان و در صف اول آن استراتژیستهای پنتاگون و لشکر تحصیلکردههای حوزه سیاسی، نظامی، اجتماعی و فرهنگی در اندیشکدههای اروپایی و آمریکایی نشسته بودند تا همزمان و برخط ببینند و بشنوند سید چه میگوید؛ تا تکلیف خود را در نگرش به آینده نبرد طوفانالاقصی بفهمند.
د- نیروهای مقاومت در کل خطوط نبرد، در عراق، سوریه، لبنان، غزه، کرانه باختری و رزمندگان دست به خنجر موشکی و پهپادی یمن هم آمده بودند ببینند «سید مقاومت» قهرمان جنگ
۳۳ روزه و جنگهای مقدس رزمندگان حزبالله علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی آرایش صحنه را چگونه گزارش میکند و تحلیل او از اوضاع و آینده نبرد چیست؟
این نکات از نظرگاه پیامدشناسی جنگ غزه فوقالعاده مهم است.
۲- در طول تاریخ اسلام و تشیع حتی در طول تاریخ بشر مورخان سراغ ندارند یک رهبر سیاسی یا نظامی در یک میتینگ یا گردهمایی به سخنگاهی بیاید که گستره مخاطبین او مردم ۵ قاره جهان را دربرگیرد.
علت اصلی این رویداد بزرگ تاریخی چه بود؟ واقعیت این است که مسئله فلسطین مسئله اول جهان اسلام است! اما امروز مسئله فلسطین با طوفانالاقصی و واکنش دیوانهوار و جنونآمیز رژیم صهیونیستی با ارتکاب نسلکشی و جنایات جنگی مسئله تمام جهان درآمده است. محور «شرافت» در برابر محور «شرارت» در جهان شکل گرفته است شکلگیری این معادله از پیامدهای عجیب جنگ غزه است.
همانطور که مقام معظم رهبری در دیدار ۱۳ آبان خود با دانشآموزان و دانشجویان فرمودند: «میدان غزه و اسرائیل، میدان حق و باطل است.»
امروز تمامی حق در برابر تمامی باطل در جهان صفآرایی کردهاند. نظم مستبدانه جهانی بههمخورده است. آرایش صحنه را آزادیخواهان و عدالتخواهان و مؤمنان الهی با عبور از سد پولادین رسانههای اهریمنی غرب به دست گرفتهاند.
۳- سید مقاومت روز جمعه چه گفت؟ او بیش از یک ساعت بدون لکنت زبان در کمال فصاحت و بلاغت و صراحت سخن گفت! تحلیل محتوای سخنان او فوقالعاده مهم است! جهان عرب طی یک صد سال اخیر سراغ ندارد یک سیاستمدار و یک مبارز انقلابی اینچنین محکم و استوار و متین در برابر استبداد و استکبار جهانی سخن گفته باشد!
مخاطبان اصلی او در اتاق جنگ رژیم صهیونیستی در «قلعه صهیون» و اندیشکدههای آمریکایی و اروپایی، نظامیان و استراتژیستهای نظامی به ۱۵ نکته کلیدی در تحلیل محتوای سخنرانی سید مقاومت رسیدند. در این مقال فرصت فهرستبرداری این ۱۵ نکته نیست فقط به دو نکته اشاره میکنم.
۴- سید مقاومت آمده بود دو کلمه حرف حساب با قصابان غاصب و غاصبان قصاب بگوید؛
کلمه اول: حماس و جهاد اسلامی درغزه حساب همه چیز را کردهاند. این عملیات محصول ماهها و روزها فکر و اندیشه رهایی در ابعاد نظامی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است.
مقاومت در غزه خودش حریف رژیم صهیونیستی است. حزبالله و دیگر خطوط مقاومت خود را برای مبارزه با آمریکا و پایان دادن به سلطه غرب در منطقه آماده کردهاند لذا حریف اصلی مقاومت بهویژه حزبالله، آمریکا است. پنتاگون باید تصمیم بگیرد آیا میخواهد در یک باتلاقی همانند ویتنام، افغانستان و عراق فرو رود، بسمالله!
در اولین گام موشکها و پهپادهای ما آمادهاند ناوهای آمریکا را به قعر آبهای غرب آسیا بفرستند. او گفت؛ شگفتانههای زیادی برای این نبرد آماده کردیم. همه گزینههای ما روی میز است.
کلمه دوم: به خونریزی و کشتار خاتمه بدهید و شرایط شرافتمندانه آتشبس را بپذیرید. جلوی هزینههای شکست غیرقابلترمیم را از هرکجا بگیرید به نفع شماست.
راهحل جبران شکست، تشدید جنایات جنگی و نسلکشی آنهم در جهانی که بوقهای تبلیغاتی شما جهان را پر از کلمات پرتکرار «حقوق بشر»، «آزادی» و «دموکراسی» کردهاند نیست. جامعه جهانی تاب اینهمه جنایت و خونریزی و کشتار زنان و کودکان و بیپناهان را ندارد. شما باید در برابر افکار عمومی برافروخته وغضبآلود جهان زانو بزنید.
رژیم صهیونیستی باید یاد بگیرد دستی را که نمیتواند ببُرد باید ببوسد!
سید مقاومت، آمریکا و سه کشور شرور اروپایی را در برابر این دو گزینه خسارتبار قرارداد آنها باید در تشخیص گزینه خسارت کمتر، عقل نظامی و سیاسی خود را بهکار ببرند و از قمارکردن بپرهیزند.
آنها باید بدانند هر بمبی که در غزه فرود میآید یک پل را برای بازگشت به تصمیم درست ویران میکند