صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۰۸ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۵  ، 
کد خبر : ۳۶۴۴۸۱

یادداشت روزنامه‌های پنجشنبه ۸ شهریور ۱۴۰۳

«عملیات اربعین» حزب‌الله و تحول میدانی جنگ غزه، بساطی که برچیده نشد!، ضرورت تبیین مختصات وفاق؛ تیتر یادداشت برخی از روزنامه‌های امروز می‌باشد.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز پنجشنبه ۸ شهريور

«عملیات اربعین» حزب‌الله و تحول میدانی جنگ غزه 

 سعدالله زارعی
«عملیات اربعین» حزب‌الله لبنان چهار هفته پس از شهادت «فؤاد شکر» از فرماندهان ارشد مقاومت یک «عملیات ویژه» از نوع خود به حساب می‌آید چرا که روی مراکز اطلاعاتی و امنیتی رژیم غاصب تمرکز داشت. رژیم صهیونیستی نهم مرداد‌ماه با شلیک به ساختمانی در بیروت جنوبی چند شهروند لبنانی از جمله فؤاد شکر فرمانده ارشد حزب‌الله را به شهادت رساند. حزب‌الله نزدیک به یک ماه ارتش متجاوز و سازمان‌های عریض و طویل اطلاعاتی اسرائیل را در وضع آماده‌باش قرار داد و از این طریق هزینه زیادی به رژیم جنایتکار و تروریست تحمیل کرد و در نهایت در روز اربعین امام حسین علیه‌السلام با هجوم سنگین و کم‌سابقه، 11 مرکز مهم اطلاعاتی، مخابراتی و جاسوسی رژیم غاصب از جمله یگان ویژه 8200 آن را مورد حمله قرار داد. قبل از هر چیز، این عملیات اسرائیل را تحقیر کرد چرا که حزب‌الله در این عملیات سنگین، برترین وجه نظامی ـ امنیتی رژیم را بدون آنکه با مانع اساسی مواجه شود، مورد هجوم قرار داد. در این خصوص گفتنی‌هایی وجود دارد؛
1ـ عملیات حزب‌الله در صبحگاهان روز اربعین حسینی (ع) با بهره‌گیری از فضای معنوی و رمزگونه این روز صورت گرفت. شلیک حدود 340 فروند موشک کاتیوشا یعنی استفاده از ده‌ها قبضه شلیک موشک‌، به همراه استفاده از صدها پهپاد تهاجمی، خود یک مانور مهم به‌حساب می‌آید و این ضمن آنکه قدرت بالای حزب‌الله به نمایش گذاشت، اسرائیل را به شدت تحقیر کرد؛ تا جایی که دستگاه دروغ رژیم غاصب دست به کار شد تا وانمود کند همه موشک‌ها و پهپادها را یا قبل از شلیک و یا قبل از آنکه به مقصد برسند، منهدم کرده و عملاً بر آنچه قرار بود بر سرش نازل شود، فایق آمده است! اما هم اظهارات «یواف گالانت» وزیر جنگ و هم اظهارات «یسرائیل کاتز» وزیر امور خارجه آنکه ساعتی پس از عملیات رعدآسای حزب‌الله بیان شده‌اند، این دروغ را برملا نمود؛ وزیر جنگ رژیم با وحشت از ادامه شلیک موشک‌هایی که حزب‌الله آن را طی بیانیه رسمی، صرفاً مرحله اول عملیات انتقامی خود خوانده بود، از آمادگی اسرائیل برای صلح با حزب‌الله خبر داد و وزیر امور خارجه آن اعلام کرد ایران و حزب‌الله در حال خفه کردن اسرائیل هستند. عملیات تهاجمی حزب‌الله نه‌تنها اسرائیل را در بهت فرو برد بلکه از این‌رو که مهم‌ترین مراکز اطلاعاتی و جاسوسی آن و به‌ویژه یگان اسم و رسم‌دار 8200 مورد حمله قرار گرفته بود، در وحشت کامل قرار داد. 
2ـ حزب‌الله اگرچه این عملیات را به نام ابومحسن فؤاد شکر گره زد اما واقعیت آن است که این عملیات در جهت حمایت از فلسطینی‌ها و به‌خصوص مردم و رزمندگان و گردان‌های حماس و جهاد اسلامی و بقیه گردان‌های غزه انجام گرفته بود و از این‌رو همه گروه‌های فلسطینی بلافاصله پس از شروع حملات حزب‌الله، آن را تحسین کردند. حزب‌الله لبنان با این عملیات غیرت مسلمانان و عرب‌ها را به نفع فلسطین وارد فضای پرنشاط و هیجانی کرد. این عملیات قوت قلب مردمی شد که طی حدود 11 ماه گذشته در فضای بی‌عملی اکثر کشورهای عربی، زیر فشار شدید قرار داشتند. عملیات حزب‌الله روی دولت‌های عربی هم تأثیرات خود را برجای گذاشت. فشار این دولت‌ها از جمله مصر و اردن بر رژیم غاصب برای پذیرش آتش‌بس در جنگ غزه از جمله آنها بود. حزب‌الله در کشوری به اندازه لبنان که در مقیاس با اکثر کشورهای عربی، کوچک به‌حساب می‌آید، حجت را بر این کشورها به‌خصوص مصر و اردن تمام کرده و هرگونه بهانه‌جویی برای بی‌عملی را از آنان گرفته است. از این‌رو کمک روانی که این عملیات به ساکنان غزه کرد، بیش از تأثیر بسیار زیاد خود موشک‌ها بر رژیم جنایتکار بود. به همین دلیل یک مقام اسرائیلی اعلام کرد سیدحسن نصرالله علیه صهیونیست‌ها دست به عملیات روانی زده و درصدد تغییر فضا برآمده است. با کمال تأسف بعضی افراد، توانایی کشورهای عربی برای کمک به فلسطین و متوقف کردن جنگ را نمی‌بینند و در مقابل، کشوری کوچک که 11 ماه زیر حملات اسرائیل بوده، ولی پا پس نکشیده را زیر فشار قرار می‌دهند. حزب‌الله در این صحنه سخاوتمندانه و شجاعانه از حداکثر توانایی ممکن خود برای کمک به غزه استفاده کرده و در این راه مرزها را کنار گذاشته است و حال باید مصری‌ها و اردنی‌ها و بقیه دولت‌های عربی به افکار عمومی اعراب پاسخ دهند که از ارتش‌های پرطمطراق و مرزهای طولانی خود به نفع مظلومان عرب غزه چه کرده‌اند؟ 
3ـ حزب‌الله در این عملیات به‌طور هوشمندانه وارد صحنه درگیری شده است. از یک‌طرف انتخاب مراکز جاسوسی، راداری و اطلاعاتی رژیم بسیار هوشمندانه صورت گرفته است. اینها درواقع مهم‌‌ترین دژهای جنایتکاران اسرائیلی هستند که طراحی، آماده‌سازی و اجرای عملیات‌های تروریستی علیه فلسطینی‌ها، لبنانی‌ها، سوری‌ها و بقیه کشورهای منطقه به عهده داشته‌اند و تاج آن یگان 8200 می‌باشد که با داشتن اختیارات ویژه دست به هر جنایتی زده است. حال همین یگان و ده مرکز دیگر جاسوسی و راداری مورد حمله حزب‌الله قرار گرفته‌اند، در حالی که مأموریت اول سیستم‌های چندلایه دفاعی اسرائیل که ده‌ها میلیارد دلار صرف آنها شده است، حافظت از این مراکز حساس در برابر حملات موشکی و پهپادی بوده است. عبور موشک‌ها و پهپادها از این سامانه‌های چندلایه اعتماد به نفس ارتش رژیم و ساکنان غاصب فلسطین را از بین برده است. هجوم غاصبان به فرودگاه بن‌گوریون، ساعتی پس از آغاز عملیات حزب‌الله نمونه‌ای از فروریختن این اعتماد می‌باشد. 
نکته دیگر در هوشمندی حزب‌الله این است که نقاط شلیک موشک‌ها و نقاط راه‌اندازی پهپادها را از چشم سیستم‌های اطلاعاتی رژیم و کشورهای عضو ناتو و به‌خصوص آمریکا مخفی کرد و این برای یک گروه که کشور را در اختیار ندارد، کار بسیار پیچیده و دشواری بود که حزب‌الله از پس آن برآمد. به همین جهت اسرائیل برای آنکه پاسخی به داخل بدهد و جو ذهنی آنان را آرام کند، مدعی شد قبضه‌های موشک را قبل از فعال شدن منهدم کرده است و این در حالی است که تصاویر شلیک‌ها و اذعان شبکه‌های تلویزیونی اسرائیلی مخالف بنیامین نتانیاهو، رسوایی دیگری برای اسرائیل در پی داشت تا جایی که رسانه‌های آن نوشتند در خصوص این عملیات بیش از بیانیه ارتش به بیانیه‌های حزب‌الله و سخنان سیدحسن نصرالله اعتماد دارند. 
یک نکته دیگر در هوشمندی حزب‌الله و ناکامی ارتش اسرائیل، جابه‌جایی‌های سامانه‌های آفندی و مهمات حزب‌الله در مناطق مختلف لبنان بود که این هم زیر چشمان نافذ سیستم‌های فوق پیشرفته اطلاعاتی و جاسوسی رژیم و شرکاء آن صورت گرفت. رژیم اسرائیل با اعتماد به بانک اطلاعات سرویس امنیتی خود، به مناطق مختلف در بعلبک و استان‌های صور و جبل حمله کرد اما بعد متوجه شد اطلاعات سرویس اطلاعات ارتش، سوخته بوده است! حزب‌الله عملیات پیچیده جابه‌جایی ده‌ها نقطه نگهداری مهمات و قبضه‌های شلیک را در زمانی انجام داد که فرمانده رشید عملیاتی آن، فؤاد شکر به شهادت رسیده بود و این خود یک مانور به حساب می‌آید. مانوری که نشان می‌دهد شهادت سرداران، حزب‌الله را به زانو درنمی‌آورد و به توان و تحرک عملیاتی و طراحی آن آسیب نمی‌زند. 
4ـ عملیات هجومی روز اربعین حزب‌الله و موفقیت بالای آن راه را برای عملیات‌های بعدی مقاومت لبنان، ایران، یمن و عراق هموار کرد و درواقع اسرائیل را از مخفی‌گاه خارج و در موقعیت آشکار قرار داد. این عملیات، ایران، یمن، حزب‌الله و عراق را در وضعیت چک جمع‌بندی‌ها و برنامه‌ریزی‌های عملیاتی خود قرار داد و سبب رفع ابهامات آنها گردید. 
عملیات حزب‌الله درواقع نقطه آغاز و افتتاح انواعی از عملیات‌های تهاجمی علیه اسرائیل خواهد بود و دقیقاً به همین دلیل ندای لزوم برقراری آتش‌بس در جنگ غزه از غرب و شرق بلند شد و نتانیاهو علی‌رغم پافشاری و لجاجت‌های قبلی، اعلام کرد نقاطی از محور نتساریم که غزه را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می‌کند و نقاطی از محور فیلادلفیا (صلاح‌الدین) که محل قطع و وصل ارتباط غزه با جهان خارج است را ترک می‌کند ـ که البته به این سخنان اعتمادی نیست. 
عملیات هجومی حزب‌الله آن‌قدر اثر داشت که بشاراسد در جریان اقتتاح مجلس جدید سوریه، برای اولین‌بار اعلام کرد کشورش از روش مقاومت برای دفاع از خود و به‌دست آوردن آنچه از دست رفته است، استفاده می‌کند و سیدحسن نصرالله گفت ممکن است حزب‌الله این‌بار دست به یورش علیه اسرائیل بزند که اشاره آشکاری به عملیات زمینی علیه اسرائیل داشت. شاید از همین رو بود که ارتش اسرائیل برای ترساندن حزب‌الله ‌تانک‌های خود را به روستای عیتاالشعب نزدیک کرد. به هر حال این تحولات نشان می‌‌دهد صحنه جنگ، بعد از 11 ماه ممکن است با شگفتانه‌هایی مواجه شود که به هیچ وجه به نفع رژیم غاصب و پشتیبانی‌کنندگان آن نیست.
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز پنجشنبه ۸ شهريور

بساطی که برچیده نشد!

سعید برند
چشم‌‍‌هایی به رنگ خون در رخساری رنگ پریده، رگ‌هایی پوسیده که دیگر نای تحمل سوزن آلوده به مرگ را ندارد. آن زخم‌های چرکین و البته مغزهای کوچک زنگ زده‌ای که گویی سال‌‎هاست به کما رفته، همه این‌ها تصاویری آشنا برای رهگذران در برخی مناطق مشهد است، قابی رقت انگیز از چند نفر که کنار دیواری افتاده‌اند، بلاتکلیف و بی‌خانمان، در اراضی بلاتکلیف شهر. *** وعده «مشهد بدون معتاد متجاهر» اولین بار در مرداد 1398 توسط علیرضا رزم‌حسینی استاندار وقت خراسان رضوی بیان شد. وعده‌ای به اتکای طرح «نجات» که قرار بود بساط 3 هزار معتاد متجاهر را از 8 محله مشهد برچیند. طرحی که حالا بعد از گذشت 5 سال و چند روز، شهروندان می‌توانند میزان موفقیتش را در شهر ببینند! اما زمستان 1400 فرماندار جدید مشهد بار دیگر طرح مشهد بدون معتاد متجاهر را در دستور کار گذاشت و وعده داد که در نوروز 1401 دیگر در مشهد معتاد متجاهر نخواهید دید.  در آن زمستان  6 هزار معتاد از گوشه و کنار شهر جمع آوری شدند، اما وعده داوری هم کامل محقق نشد و معتادان زیادی سفره هفت سین خود را با سیخ و سنگ و سرنگ و سیگاری در همان اراضی بلاتکلیف شهر پهن کردند! فرماندار البته صرفا به جمع آوری معتادان بسنده نکرده است، طرحی که او در سر دارد یک طرح بلندمدت 3 ساله و البته حمایتی است. طرحی که حالا رفته رفته با سر رسید شدن موعدش باید منتظر ارائه کارنامه‌اش باشیم. طرح فرماندار مشهد در قالب قرارگاه بازیابی تعریف شده و معتادان پس از جمع آوری، سم‌زدایی و ترک مواد مخدر برای دریافت آموزش آماده می‌شوند تا بتوانند با فرصت شغلی که پیش پایشان گذاشته می‌شود به آغوش جامعه بازگردند و زندگی سالمی را شروع کنند.  آن طور که داوری وعده داده است، این کنترل و حمایت که حتی شامل مسکن هم می‌شود تا 3 سال ادامه خواهد داشت. با این حال مردم مشهد همچنان از جولان معتادان در معابر شهر گلایه می‌کنند، چندی پیش سردار تقوی در گفت و گو با خراسان آنلاین ضمن عذرخواهی از مردم، یکی از مشکلات جمع آوری نشدن کامل معتادان از معابر شهری را ظرفیت محدود مراکز نگهداری معتادان دانست. اما دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر خراسان رضوی نظر متفاوتی با سردار تقوی دارد. زندی در تیرماه امسال در مصاحبه با روزنامه خراسان به این موضوع اشاره می کند که در کمپ‌های استان 2 هزار و 347 نفر ظرفیت خالی وجود دارد و این عدد در کمپ‌های مشهد برابر با  هزار و 869 نفر است. او حتی می‌گوید در حال حاضر نه تنها تعداد مرکز زیاد است، بلکه دنبال این هستیم تعدادی از مراکز را جمع کنیم چون تعهد الکی ایجاد می‌کند. شاید امیدها باید متوجه تکمیل مرکز نگهداری معتادان متجاهر در برزش آباد باشد که با ظرفیت هزار و 280 نفر می‌تواند باری از دوش کمپ‌های دیگر شهر سبک کند. این پروژه که سال 95 کلنگش به زمین خورد، اکنون 80 درصد پیشرفت فیزیکی دارد و برای بریده شدن روبان بهره‌برداری دست‎کم به  160 میلیارد تومان اعتبار نیازمند است. سال گذشته جمع آوری و نگهداری معتادان 120 میلیارد تومان خرج روی دست متولیان گذاشته است. به غیر از جمع آوری و نگهداری چند ماهه که بسیار هزینه بردار است، آن‎چه مهم‌تر جلوه می‌کند، برچیدن عواملی است که باعث شده 90 درصد این افراد پس از خروج از کمپ دوباره به کراک و شیشه پناه ببرند، چرا که نه انگیزه‌ای برای درمان دارند و نه خانواده‌ای برای حمایت. این بخش که پرخرج‌تر و البته مهم‌تر است نیازمند انجام اقدامات زیربنایی و اساسی است و باید منتظر گزارش طرح فرمانداری باشیم که تا چه حد توانسته معتادان را به زندگی برگرداند.البته موضوع سامان دهی معتادان متجاهر نیازمند یک همکاری همه جانبه توسط چندین نهاد متولی از جمله بهزیستی ، پلیس، شهرداری،ستاد مبارزه بامواد مخدر و ...است. هرچند تاکنون گزارش متقنی از تعداد معتادان بهبود یافته منتشر نشده اما اگر آمار 6 هزار معتاد جمع آوری شده در سال 1400 را کنار آمار 8 هزار معتاد جمع‌آوری شده در سال 1402 بگذاریم و مقایسه کنیم، متاسفانه به نتایج چندان امیدبخشی از میزان معتادان بهبودیافته نمی‌رسیم. چراکه این آمارها نشان می‌دهد که یا تعداد معتادان افزایش چشم‌گیر یافته یا این‎که بخش اعظمی از دستگیرشدگان 1402 همان دستگیرشدگان 1400 هستند.موضوع زیربنایی دیگر که نباید از قلم بیفتد، تعیین تکلیف اراضی رهاشده در معابر شهری است که به پاتوقی برای تجمع معتادان متجاهر تغییر کاربری داده است. بخشی از این اراضی مربوط به دستگاه‌های دولتی و بخشی دیگر متعلق به آستان قدس رضوی است. البته حجت الاسلام والمسلمین مروی تولیت این آستان بارها دستوراتی برای سامان‎دهی اراضی رهاشده صادر کرده و اقداماتی در این باره انجام شده است.با این حال این روزها پایتخت معنوی ایران، در آستانه سالروز شهادت حضرت رضا علیه السلام میزبان میلیون ها زائر ایرانی و خارجی است، آیا مسئولان به چهره شهر که متاسفانه آمیخته به حضور معتادان به خصوص در ورودی ها و بزرگراه هاست، توجه کافی داشته‌اند و آیا طرح ویژه‌ای برای جمع آوری معتادان در دستور کار دارند؟
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز پنجشنبه ۸ شهريور

ضرورت تبیین مختصات وفاق

مهدی سعیدی

با آغاز به کار مسعود پزشکیان به عنوان رئیس دولت چهاردهم، دور جدیدی از سیاست‌ورزی در کشور آغاز شده است. پزشکیان تلاش کرد خود را فراتر از جناح‌بندی‌های موسوم سیاسی کشور نشان بدهد و دولت خود را «دولت وفاق» بنامد. تعبیر دولت وفاق مدنظر او البته مفهومی مبهم است که نیازمند تعریف ابعاد آن است، اما آنچه در قالب بستن اعضای کابینه ظهور پیدا کرد، استفاده از چهره‌هایی متفاوت از جناح‌های سیاسی مختلف کشور است. کابینه‌ای که در آن همتی و ظفرقندی و عراقچی و صالحی امیری، در کنار مؤمنی و کاظمی و خطیب و علی‌آبادی قرار گرفته‌اند تا بر مشکلات کشور فائق آیند. 
اما ملت ایران و ادبیات سیاسی کشور با مفهوم وفاق، غریبه و بیگانه نیست و بار‌ها این واژه و واژه‌های مشابه آن همچون همدلی و وحدت از سوی حکیم انقلاب اسلامی به کار گرفته شده است. معظم‌له در سخنرانی‌های متعددی ابعادی از مفهوم وفاق را شرح داده‌اند که این روز‌ها می‌تواند مورد استفاده و استقبال دست‌اندرکاران و طراحان ایده دولت وفاق قرار گیرد. 
حکیم فرزانه انقلاب اسلامی در طول سالیان متمادی تلاش‌های مستمری را برای همدلی و وفاق میان همه ملت و جریان‌های سیاسی و مسئولان کشوری دنبال کرده‌اند. در دوران دوم خرداد که با میدان‌داری رادیکال‌ها، فضای دوقطبی‌سازی جامعه تشدید شده و برخی از تفرقه‌افکنان میدان‌دار شده بودند، حکیم انقلاب اسلامی در دیدار با کارگزاران نظام اسلامی فرمودند: «خیلی از کار‌هایی که به نظر نشدنی می‌آید، شدنی است. در صورتی که مسئول، برای این کار متفرغ باشد. این اختلافات و دعوا‌ها نمی‌گذارد شما متفرغ باشید. وجود این‌ها در دولت، مجلس، قوه قضائیه، داخل یک قوه، بین دو قوه، چیز بسیار بدی است. از جمله چیز‌هایی که بسیار بد است، این‌گونه اختلاف‌هاست. این‌ها را باید علاج کنید. البته الان بنده دوستانه و برادرانه عرض می‌کنم و واقعاً به عنوان نصیحت عرض می‌کنم که این‌ها را علاج کنید؛ اما اگر آدم ببیند همه می‌خواهند علاج کنند، ولی چند نفر نمی‌گذارند - چهار نفر اینجا، چهار نفر آنجا نمی‌گذارند - مجبوریم کسانی را که نمی‌گذارند وفاق به وجود آید، به‌گونه‌ای علاج کنیم» (۲۱/۹/۱۳۸۰).
مدتی بعد، معظم له در دیدار نمایندگان مجلس ششم که اکثریت آن را اصلاح‌طلبان تشکیل می‌دادند، تحقق وفاق را وظیفه مسئولان کشور دانسته و در تعریف مفهوم وفاق و ضرورت توجه به آن می‌فرماید: «برای اینکه ما بنیان‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود را مستحکم کنیم، پیش‌نیاز اولى قطعی ما، ایجاد وفاق و وحدت کلمه است. برای وفاق باید همه تلاش کنند. معنای وفاق این نیست که گروه‌ها و تشکیلات و جناح‌های گوناگون اعلام انحلال کنند؛ نه، هیچ لزومی ندارد. معنای وفاق این است که نسبت به هم خوش‌بین باشند؛ «رحماء بینهم» باشند؛ همدیگر را تحمل کنند؛ در جهت ترسیم هدف‌های والا و عالی و برای رسیدن به آن‌ها به یکدیگر کمک کنند و از ایجاد تشنج، بداخلاقی، درگیری، اهانت و متهم کردن بپرهیزند. امروز به نظر من وظیفه ما این است» (۷/۳/۱۳۸۱).
دعوت رهبری منحصر به اصلاح‌طلبان نبوده است. معظم‌له بار‌ها از اصولگرایان نیز طلب وفاق و همدلی کرده است که برجسته‌ترین آن‌ها در مراسم تنفیذ حکم سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران است که به آیت‌الله شهید رئیسی تعلق گرفت. معظم‌له در آن دیدار با صراحت اعلام داشتند: «دولت باید مظهر وفاق باشد. بعضی از این تغایر‌های موهومی را که در بین مردم وجود دارد، بایستی با نگاه وفاق‌آمیز و نگاه ملاطفت به عموم مردم این توهمات را تضعیف کرد. حالا ممکن است این نگاه‌ها، این اختلاف نظر‌ها به کلی از بین نرود، لکن بایستی از تأثیرگذاری آن‌ها در حرکت جامعه جلوگیری کرد» (۱۲/۵/۱۴۰۰).
البته آنچه تحت عنوان وفاق مطرح می‌شود در منظومه ایشان مبنا و حدود و ثغوری دارد. از نگاه معظم‌له وفاق باید حول: «نظام اسلامی، احکام مقدسه اسلام، قانون اساسی - که قانون اساسی هم منطبق بر احکام اسلامی است - قوانین کشور - که لااقل اغلب آن‌ها منطبق بر قوانین اسلامی است؛ اگر نگوییم همه‌اش منطبق است» (۲۶/۱/۱۳۷۹) شکل بگیرد. به واقع با قبول داشتن مفاهیم فوق است که امکان همدلی و وفاق ممکن خواهد شد، وگرنه وفاق با آن‌هایی که از نظام اسلامی عبور کرده و قانون اساسی کشور را قبول ندارند یا آنکه با نگاه‌های سکولار از احکام مقدس اسلامی فاصله گرفته‌اند، در عرصه فعالیت‌های سیاسی بی‌معنا خواهد بود. چنین افرادی راهی برای حضور در قدرت نخواهند داشت. 
«وفاق» مانند هر کلیدواژه دیگری نیازمند تعریف است و رئیس‌جمهور دولت چهاردهم نیز باید در این مسیر باید پیشگام باشد و در این فرایند به شاخص‌های مدنظر رهبری توجه ویژه نماید، که اگر چنین نشوند، دیگرانی با ارائه تعریف‌های بدلی، تحقق وفاق ملی را به بیراهه و انحراف و انحظاط خواهند کشاند، همان‌طور که پیش از این مفاهیمی مقدسی، چون اصلاح‌طلبی و اعتدال را دستخوش تحریف و بی‌اعتبار کردند.
عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز پنجشنبه ۸ شهريور

جنون نسل‌کشی از ترس اضمحلال

محمد قادری

ارتش رژیم صهیونیستی از ساعات اولیه بامداد روز چهارشنبه مجموعه عملیات نظامی گسترده‌ای را در شمال کرانه باختری به‌ویژه شهر‌های جنین، طولکرم، طوباس و نابلس آغاز کرد تا به‌زعم خود مانع گسترش تحرکات مسلحانه هسته‌های مقاومت در این مناطق شود.

این مجموعه‌حملات دقایقی بعد از نیمه‌شب به وقت محلی، درحالی با ورود زمینی سربازان اسرائیلی متشکل از یگان‌های ویژه ارتش، گارد مرزی و شین‌بت به دو اردوگاه پناهندگان جنین و اردوگاه پناهندگان نورشمس در طولکرم و نیز ورود هوایی سربازان به اردوگاه الفارعه درطوباس ازطریق بالگرد‌های نظامی کلیدخورد که با پشتیبانی کامل هوایی همراه بود. رادیو رسمی رژیم صهیونیستی در توضیح این عملیات نظامی گفته؛ این بزرگ‌ترین عملیات از زمان عملیات «دیوار محافظ» در سال ۲۰۰۲ و اوج انتفاضه دوم بوده و با مشارکت نیروی‌هوایی و تعداد زیادی نیرو در حال انجام است. رسانه‌های صهیونیستی، اما باوجود رویارویی گسترده نیرو‌های مقاومتِ حاضر در این مناطق ازجمله حماس، جهاد اسلامی و فتح، ضمن سنگین و دشوار توصیف‌کردن نبرد، طبق معمول هیچ گزارشی از تلفات نیرو‌های اسرائیلی منتشر نکرده‌اند. جمعیت هلال‌احمر فلسطین (PRCS) نیز اعلام کرده؛ نیرو‌های اسرائیلی با حمله مستقیم به اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی، بیمارستان‌ها را محاصره و ازرسیدن امدادگران به آنها جلوگیری کرده‌اند. ضمنا دست‌کم ۱۱فلسطینی در ساعات اولیه این حملات به شهادت رسیده‌اند. به گفته منابع رسمی فلسطینی، حملات رژیم صهیونیستی به ساکنان کرانه باختری از هفتم اکتبر گذشته تاکنون بیش از ۶۴۰شهید و حدود۵۴۰۰زخمی بر جای گذاشته است. «یسرائیل کاتز» وزیر خارجه کابینه نتانیاهو هم در توضیح این عملیات، اعلام کرده؛ «ارتش با تمام قدرت در اردوگاه‌های پناهندگان جنین و طولکرم برای تخریب زیرساخت‌های تروریستی ایرانی_اسلامی که در آنجا ایجاد شده‌اند، مشغول عملیات است، زیرا ایران با حمایت از حماس و جهاد اسلامی به دنبال گشودن «جبهه دوم» علیه ما در کرانه باختری است.» در مقابل هم در حالی که محمود عباس، رئیس تشکیلات فلسطینی سفر خود به عربستان سعودی را کوتاه کرده و به مقر خود در سرزمین‌های فلسطینی بازگشته، نیرو‌های سرایاالقدس وابسته به جنبش جهاد اسلامی، گردان‌های القسام بازوی نظامی جنبش حماس و گردان‌های شهدای‌الاقصی وابسته به جنبش فتح در کنار گروه‌های مختلف غیرسازمانی از جوانان فلسطینی ساکن در شهر‌های محل درگیری، از همان ساعات ابتدایی با تمام توان به مقابله با حملات صهیونیست‌ها پرداخته‌اند. با این تفاسیر، عملیات سنگین و همه‌جانبه صهیونیست‌ها به مناطق مختلف کرانه باختری یا همان مناطق اشغالی ۱۹۶۷ که فاصله‌ای نهایتا ۴۰ کیلومتری با تل‌آویو دارد، شامل اهداف متعددی است که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

اول؛ ترس از تسلیح بیشتر ساکنان کرانه باختری و وخیم‌تر شدن اوضاع. 
دوم؛ نابودی گروه‌های مقاومت در این مناطق و اخراج فلسطینی‌های ساکن از کرانه برای یکدست‌سازی.
سوم؛ دستاوردسازی نظامی و امنیتی از این عملیات برای کاهش فشار‌های ناشی از ناتوانی در جبهه غزه.
چهارم؛ تحت‌الشعاع قرار دادن شکست مفتضحانه ناشی از عملیات اربعین حزب‌الله لبنان که علاوه بر سامانه‌های پدافندی، ساختار اطلاعاتی و استخباراتی رژیم را به سخره گرفت.
پنجم؛ بسترسازی برای سیطره بر مسجدالاقصی و در نهایت یهودی‌سازی این مسجد برای جلب‌نظر حریدی‌ها و افراطیون مذهبی.
ششم؛ ایجاد جبهه‌ای جدید برای سنگ‌اندازی بیشتر در مسیر مذاکرات میان طرفین جهت آتش‌بس.

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز پنجشنبه ۸ شهريور

ایرانیان و مساله اتباع و مهاجرین خارجی

علی میرزا محمدی

تبعات حضور اتباع و مهاجرین کشورهای همسایه در ایران، در ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، موجی از نگرانی‌ها را دامن زده است که به تدریج در حال افزایش است. درباره این حضور، سه رویکرد مختلف وجود دارد:
رویکرد اول، «رویکرد ضد مهاجرین خارجی» است که دیدگاه تحقیرآمیزی به اتباع و مهاجرین خارجی کشورهای همسایه دارد و به علت تهدیدات و آسیب‌های مختلف، با ادامه حضور آنها مخالف است. حامیان این رویکرد، مسایل انسانی و مشکلات ناشی از مهاجرت اجباری این اتباع را بهانه تلقی می‌کنند و معتقدند که این اتباع، حتی به زور هم شده باید از ایران اخراج شوند.
رویکرد دوم، «رویکرد پذیرشگرانه» است که نه تنها حضور اتباع و مهاجرین خارجی را تهدید تلقی نمی‌کند بلکه آن را به عنوان فرصتی برای حل برخی مسایل اجتماعی ایران می داند. این رویکرد در میان برخی نخبه‌های سیاسی و مذهبی کشور، حامیان جدی دارد. رویکرد پذیرشگرانه را می‌توان در دو نحله فکری متفاوت، جای داد:
نحله اول، «نحله ضد ملی‌گرایی» است که تعریف قانونی متداول از هویت ملی و مرزهای جغرافیایی را نمی‌پذیرد و تابعیت را از منظر «ایدئولوژی امت واحده اسلامی و شیعی» می‌نگرد. از جمله، علم‌الهدی، امام جمعه مشهد، در حمایت از حضور این اتباع معتقد است بسیاری از مفاخر و بزرگان تاریخی ایران، متعلق به کشور افغانستان است!
همچنین امیر حسین ثابتی، از نمایندگان مجلس نیز چند سال پیش در حمایت از حضور پناهجویان افغان در ایران نوشته بود: «مرگ بر آن مرز و معیاری که مرا به خاطر به دنیا آمدن در سرزمینی که در آن عراقچی و ظریف و روحانی و بنی صدر و… به دنیا آمده‌اند، آشنا با آنها میداند اما شیرمردان فاطمیون را چون چند کیلومتر آن طرف‌تر به دنیا آمده‌اند غریبه با من حساب میکند. # مرگ_بر_ناسیونالیسم # امت_واحده».
نحله دوم فکری، «کارکردگرایی جمعیتی» است که به تقلید از سیاست‌های جمعیتی برخی کشورهای اروپایی و حوزه خلیج فارس مطرح شده است. از جمله «سعید لیلاز» نظریه‌پرداز متعلق به «حزب کارگزاران سازندگی»، بهترین راه حل بحران جمعیتی ایران را پذیرش مهاجر از افغانستان می‌داند.
در میان دو رویکرد مطرح شده، رویکرد سومی هم قابل طرح است و آن رویکرد انسانی- ملی است. این رویکرد، مبتنی بر«ملاحظه مسایل انسانی مهاجران»، «آسیب‌شناسی تداوم حضور آنها در کشور» و «برنامه‌ریزی و ساماندهی بازگشت رضایت‌مندانه آنها به کشور خویش» است.
ملزومات اجرایی شدن این رویکرد عبارتند از :
– باید نگاهی انسانی به مسائل مهاجرین و اتباع خارجی حاضر در ایران داشت. نگرش نژادپرستانه و خصمانه، علاوه بر تضاد با نگاه انسانی و دینی، تبعات بسیار بدی برای جامعه چند قومیتی ایران به همراه دارد و ممکن است دوقطبی‌های خطرناکی را در داخل کشور و کشورهای همسایه ایجاد کند و آتش تنش‌های قومیتی را شعله‌ور کند که کنترل آنها بسیار دشوار خواهد بود.
– مسائل داخلی ایران بر پایه مهاجرین و اتباع کشورهای همسایه، نه تنها قابل حل نیست، بلکه آنها را تشدید خواهد کرد. همچنین کمک‌های بشردوستانه به مهاجرین باید بر پایه اعتقاد به هویت ملی و به رسمیت شناختن مرزهای جغرافیایی ایران و حقوق شهروندی و ملی ایرانیان باشد.
– این رویکرد مبتنی بر «آینده پژوهشی »است؛ به این معنا که با توجه به نرخ باروری و فرزند‌آوری بسیار کم ایرانیان در مقایسه با اتباع و مهاجرین کشورهای همسایه، حضور آنها به تدریج می‌تواند ترکیب جمعیتی ایران را به هم زده و حاکمیت را با مسایل مختلف اجتماعی و اقتصادی، به ویژه تهدید امنیت،کاهش فرصت‌های شغلی ایرانیان و تولد «کودکان دو رگه» مواجه کند.
– این رویکرد مبتنی بر «کنترل و انسداد مرزها» همزمان با «افزایش تعاملات دوستانه فرهنگی، اقتصادی و سیاسی با کشورهای همسایه »است. در این معنا رفتار و منش سیاسی و فرهنگی ایران، به عنوان مادر فرهنگ‌های مختلف منطقه با کشورهایی که بخشی از قلمرو فرهنگی ایران بزرگ محسوب می‌شوند، باید مبتنی بر مهربانی و مدارا باشد؛ اما معنای این سیاست، باز بودن مرزها و عدم کنترل آنها نیست.
– «سیاست همسایگی ایران» نیازمند بازنگری بر اساس مساله اتباع و مهاجرین است. در این سیاست، توازن اقوام مختلف کشورهای همسایه در بستر وضعیت سیاسی و اجتماعی آنها باید مورد توجه قرار بگیرد. چراکه در نتیجه بر هم خوردن این توازن، موج مهاجرت اقوام و گروه‌های اجتماعی که در کشور بومی خویش از امنیت برخوردار نیستند، به کشور ایران افزایش خواهد یافت. کمک به تثبیت نظام‌های سیاسی کشورهای همسایه و بهبود اقتصاد آنها، منافعی دو طرفه برای ایران و این کشورها به همراه دارد و بازگشت مهاجرین به کشور خود در بستر این ثبات قابل تحقق است

روزنامه شرق

آقای رئیس‌جمهور‌ زنهار که فرصت در چشم برهم‌زدنی می‌گذرد

امیر نیک‌رویان

صداقت و خلوص در رفتار و گفتار آقای رئیس‌جمهور این روزها زبانزد خاص و عام شده و امروز همگان از این نوع گفتمان که گویی سال‌ها بود ارج و شأن خود را در میان دولتمردان از دست داده بود، استقبال ویژه‌ای کرده‌اند؛ در حدی که این را هم نوعی «سیاست» می‌دانند! که البته و اتفاقا هم همین‌طور است و رئیس‌جمهور با همین مشی ساده و به‌ظاهر معمولی بود که در تمام دوران تبلیغات و رقابت‌های انتخاباتی و نیز پس از آغاز کار ریاست‌جمهوری توانست توجهات را به خود جلب و سبد آرا و طیف هواداران خود را تقویت کند! اما دکتر پزشکیان در این مدت نشان داد که با وجود رفتار و گفتار‌های صادقانه خود، اتفاقا بسیار ژرف‌اندیش است و دقیق و درست می‌داند که چه می‌خواهد و چه می‌کند! در کابینه «وفاق ملی» با رویکرد به‌کارگیری توان کاربردی جناح‌ها و گروه‌های سیاسی، بیش از هر عامل دیگری «هماهنگی‌ها و تعاملات» است که سبب‌ساز همسویی و هم‌افزایی چرخ‌دنده‌های ماشین اجرائی کشور می‌شود و در‌این‌میان آنچه مهم به نظر می‌رسد، دستیابی به اهداف مورد انتظار جناب پزشکیان و همفکران و هم‌قطاران اوست.

در واقع، همه این هماهنگی‌ها و تعاملات به کار گرفته می‌شود تا مطالبات مردم پس از سال‌ها یکی پس از دیگری پاسخ داده شود؛ بنابراین امروز وظیفه خطیر و سنگین پاسخ‌گویی به خواسته‌ها و مطالبات مردمی بر دوش رئیس‌جمهوری است که صادقانه مناظره کرده، صمیمانه رقابت کرده و مسند امروز خود را مدیون آرای مردمی است که امیدشان را «وثیقه» گذاشتند. آقای رئیس‌جمهور! ناچاریم از سر شفقت و همراهی، زنهار دهیم که اگر مطالبات حداقلی مردم که در جهان امروز، حقوقی طبیعی و بدیهی محسوب می‌شود، پاسخ داده نشود، خیلی زودتر از آنچه فکر کنید پشتوانه‌های حداکثری خود را از دست خواهید داد.

بنابراین شاید از امروز تا نیمه مهر ماه فرصت خوبی باشد برای اینکه فضای کسب‌وکار محدودشده یا گرفته‌شده از مردم را در کشوری که اشتغال بزرگ‌ترین دغدغه است، دوباره بازپس‌گیری کنید و حداقل در همین مدت‌زمان -که البته زمان کمی هم نیست- مطالباتی مانند رفع فیلتر اینستاگرام را در دستور کار حوزه‌ها و دستگاه‌های مرتبط قرار دهید و خبر خوش آن را به مردم اعلام کنید.

آقای رئیس‌جمهور! باز ناگزیریم از سر مهرورزی و تعامل، توصیه کنیم در نظر داشته باشید که امروز بیش از هر زمان دیگری مردم کشورمان نیازمند نشاط هستند و چشم امیدشان به تصمیمات و سرعت عمل شماست. پس دریغ نفرمایید و با تمام توان و دغدغه، اجازه دهید جامعه از حالت خمودگی خارج شود.

امروز به جای فضای کسب‌وکار پررونق و مردمی در اکوسیستم استارت‌آپی کشور، تجارت‌های پنهانی و فروش فیلترشکن و... مصادیق ایجاد «شغل» شده‌اند.

انکارناپذیر است که اگر چنین اتفاق‌هایی در زمان مناسب خود رخ ندهند، شمع‌های امید مردم یکی پس از دیگری خاموش می‌شود؛ پس صریح می‌پرسیم: چرا باید به جایی رسیده باشیم که حداقل‌ها و بدیهیات، به مطالباتی بزرگ تبدیل شود؟! پاسخ روشن است: چون در زمان مناسب آن واکنش مناسب داده نشده و تبدیل به رویه شده است؛ رویه‌ای که نخ‌نما و فاقد کارایی است و گویی فقط دستمایه‌ای است برای سوءاستفاده‌های بین‌المللی و اتهام‌هایی که مردم و کشور ما اساسا برازنده آن نیستند!

آقای رئیس‌جمهور! مشفقانه، فاش می‌گوییم: در چشم برهم‌زدنی، شش ماه و بیشتر، از دولت شما خواهد گذشت و نقدهای منصفانه و غیرمنصفانه و البته تند و بی‌پروا از هر سو و جناحی به سمت‌تان روانه می‌شود! پس زنهار که نگذارید حتی یک روز و یک ساعت هم بدون برنامه سپری شود؛ درحالی‌که مردم در انتظار تجربه و لمس حس مشهود رونق و روشنی سبدهای خانوار و سفره‌های‌شان هستند.

روزنامه رسالت

آفتی به نام سهم‌خواهی از کلام ولی

جواد شاملو 
اولین دیدار دولت چهاردهم با رهبر انقلاب تبدیل به یک جلسه تاریخی شد. به این معنا که بی‌شک در آینده دور و نزدیک و در موقعیت‌های گوناگون به این دیدار ارجاع داده می‌شود. سخنان رهبر انقلاب با دولت جدید نقشه راه جامعی برای چند سال آینده ایران بود. سخنانی با تبیین دوباره جایگاه عدالت، ضرورت رعایت اولویت معیشت و سخنانی تازه و مهم در مورد حکمرانی فضای مجازی و خصوصا هوش مصنوعی. 

انتظار می‌رفت از سوی بدنه دغدغه‌مند و پیگیر منویات رهبر انقلاب بیشترین توجهات و مباحث پیرامون این سخنان شکل بگیرد. هرچه باشد حکمرانی فضای مجازی چالش دشوار و روزمره سیاست‌گذاری در ایران است‌. طبق بیان رهبر انقلاب، مدل مطلوب حکمرانی این عرصه در ایران نفی کامل حضور سکوهای بیگانه نیست؛ بلکه هدف، پاسداری از مرزهای قانونی و حکمرانی است. آنچه اینترنت را از تهدید به فرصت تبدیل می‌کند نیز چیزی جز قانون‌‌مندی آن نیست. 
همچنین رویکرد ما به هوش مصنوعی باید همچون تلاش برای زودتر ساختن یک سلاح و قرار نگرفتن در محدودیت‌های انحصارطلبانه‌ ابرقدرت‌ها باشد. به بیان دیگر، مثلا ایران باید یک مرجع برای ارائه انواع ماشین‌ها و خدمات هوش مصنوعی باشد. 
اما آنچه بیشتر مورد توجه قرار گرفت، نحوه نظردهی ایشان در مورد انتخاب وزرا بود. جای تأسف است که این دقت و ریزبینی ناشی از تلاش برای فهم و بهره‌برداری بیشتر از سخنان ایشان نبود بلکه ظاهرا هدف این است که ببینیم کدام بخش بیشتر مؤید رفتار و گفتار ما بوده است.
اینجاست که ضرورت بازبینی نسبت ما و قول ولی بیش از پیش احساس می‌شود. گفتار ولی، شاغولی است تا ما خود را با آن بسنجیم نه ابزاری که آن را نسبت به خودمان متناسب‌سازی کنیم. رهبر انقلاب فرمودند: «آقای رئیس‌جمهور برای انتخاب وزیرانی که باید با ایشان همکاری کنند، خیلی پُرکار و باتلاش وارد شدند؛ با بنده هم مشورت کردند و من تعدادی از افرادی که می‌شناختم یا صلاحیّت آن‌ها از طرق مورد وثوق به ما رسیده بود، این‌ها را تأیید کردم، بعضی‌ها را هم تأکید کردم؛ تعداد بیشتری را هم نمی‌شناختم، گفتم نظری نسبت به آن‌ها ندارم». 
این سخن را نمی‌شود بخش‌بندی کرد و با تأکید بر یک بخش خاص، بخش‌های دیگر را تلویحا نادیده گرفت. در قرآن، گروهی که کلام خدا را «عضین» قرار می‌دهند نکوهش شده‌اند. اینان جای دیگر قائلان «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ» معرفی شده‌اند. نه می‌توان گفت کسی که با بیشتر وزرا زاویه جدی داشته، هیچ اختلاف نگاهی با رهبر انقلاب ندارد و نه می‌توان گفت آنکه تمام وزرای پیشنهادی را قبول داشته الزاما نظری کاملا منطبق بر رهبر انقلاب دارد. فراتر از این‌ها این بحث چندان مهم نیست. چراکه رهبر انقلاب در صدد بیان رضایت خود از روند کلی شکل‌گیری دولت جدید هستند. دقت و موشکافی ما در سخنان رهبر انقلاب اگر در مسیر درستش بود، بدون شک به پیشرفت کشور ختم می‌شد.‌ ما نباید کلام ولی را با عملکرد خودمان بسنجیم تا هر جا مؤید ما بود را دست بگیریم و به باقی کلام بی‌توجه باشیم. این ماییم که به کلام ولی عرضه می‌شویم.
روزنامه وطن امروز
 
چرا قدرت ترکیبی ایران را بیمه می‌کند؟
رضا رحمتی
در ادبیات روابط بین‌الملل، قدرت ترکیبی کمتر مفهوم‌سازی شده است اما قدرت ترکیبی چیست و چه عواملی بر ایجاد این نوع قدرت تاثیرگذارند؟ قدرت ترکیبی و قدرت سخت، ۲ مقوله متفاوت هستند. قدرت سخت (Hard Power) استفاده از بیشترین میزان وسایل، ابزارها و تصمیم‌های سخت و نظامی را شکل می‌دهد. ادوات نظامی (جنگنده‌ها، تاسیسات الکترونیک، سیستم اطلاعاتی و امنیتی و...)، نفرات (پرسنل نظامی، نیروهای آماده به خدمت، نیروهای فداکار به کشور و...)، توان لجستیک، امکانات استراتژیک، موقعیت ژئوپلیتیک و توانمندی بازدارندگی واقعی و نه توهمی و خیالی یک کشور مؤلفه‌های قدرت سخت یک کشور محسوب می‌شوند. 
* قدرت ترکیبی چه چیزی است، چه چیزی نیست؟
اما قدرت ترکیبی (Hybrid Power) مجموع همه این عوامل به همراه مولفه‌های قدرت نرم (Soft Power) و هوشمند (Smart) قدرت است، بنابراین از قدرت ادوات و نیروهای نظامی گرفته تا اعتماد مردم به سیاست خارجی، درک متناسب با زمانه و زمینه از منافع ملی و اقتصادی، بهترین ابزارهای سیاست خارجی، توازن در تصمیم‌گیری و ابزار سیاسی را نیز دربر می‌گیرد. 
شاید تا ۲ دهه پیش صحبت از ترکیب عوامل قدرت برای تصمیم‌سازی خارجی چندان اهمیتی نداشت اما اینک از اهمیت بسیار زیادی برخوردار شده است. سیستم زمانی می‌تواند بیشترین میزان منافع ملی را کسب کند که بتواند درک ترکیبی از همه متغیرها داشته باشد. سیستم نمی‌تواند تنها با استفاده از ابعاد قدرت سخت نظامی دست به انتخاب‌های بزرگ بزند. انتخاب‌ها باید از پشتوانه‌های دیگر قدرت نیز به طور همزمان برخوردار باشد، بنابراین قدرت ترکیبی هم قدرت سخت است و هم ابعاد دیگر قدرت اما قدرت ترکیبی صرفا قدرت سخت نیست. 
* عوامل مؤثر بر شناخت قدرت ترکیبی
برای اینکه یک سیستم بتواند قدرت ترکیبی را درک کند تعریف دقیق آن ضروری است. قدرت ترکیبی به مجموع نیروی خروجی از ۲ یا چند پیشرانه اطلاق می‌شود که می‌توانند به طور همزمان  در خروجی یک کشور به کار گرفته شوند. در بحث درباره قدرت ترکیبی الزاما توان سیستم در خروجی مورد محاسبه قرار نمی‌گیرد، علاوه بر این باید به نیروی داخلی سیستم به عنوان مقوم نیروی خارجی توجه شود. در اینجا حداکثر توان خروجی، صرفا معیاری برای قدرت نیست، بلکه توان یکپارچه و متعادل سیستم در هر ۲ قسمت ورودی و خروجی معیار محسوب می‌شود. یک سیستم می‌تواند با اضافه بار کمتر در خارج، نیروی داخلی را به عنوان پیشران اصلی نیروی خارجی همراه کند. 
1- نیروی داخلی قدرتمند
در قدرت ترکیبی، مساله صرفا اتخاذ تصمیمات مطرح نیست، این تصمیمات باید با بیشترین همراهی داخلی همراه باشد. گاهی یک تصمیم خارجی می‌تواند یک سیستم را تحت فشارهای مضاعف قرار دهد. در وضعیتی که سیستم نتوانسته استحکام داخلی تصمیماتش را به حداکثر برساند در مواقع بحران‌های بین‌المللی، تاب‌آوری کمتری خواهد داشت. این وجه قدرت ترکیبی متمایز از قدرت سخت است. در قدرت سخت، سیستم بدون احتساب نیروهای قدرتمند داخلی رفتار می‌کند و هزینه‌های اقدامات سیستم نیز ممکن است بسیار بالا برود. شاید مهم‌ترین رکن قدرت ترکیبی، نیروی داخلی قدرتمند باشد. منظور از این بخش از قدرت، توانمندی‌هایی است که یک سیستم سیاسی از آن برخوردار است و با استفاده از آن می‌تواند اضافه بار خارجی ایجاد کند. دانشمندان علوم سیاسی و سیاست خارجی از این نیرو تحت عنوان انسجام داخلی یاد می‌کنند. 
این نیرو را می‌توان اینگونه تعریف کرد: «پشتوانه اجتماعی تصمیمات خارجی». در واقع یک سیستم زمانی می‌تواند بار سنگین تصمیمات خارجی را کم کند که بیشترین میزان همدلی اجتماعی را به وجود آورد. هم از این رو است که می‌توان سیستم را از اضافه‌بارهای داخلی شبیه به ناهمخوانی و ناهمسویی داخلی با تصمیمات خارجی دور کرد و سطح اصطکاک تصمیمات خارجی با نیروی داخلی را به کمترین میزان رساند. سیستمی کارکرد بیشتری دارد که بتواند این‌همانی بیشتری بین این نیروی داخلی و تصمیمات خارجی برقرار کند.
2- منافع ملی
وجه دیگر تمایز قدرت سخت و قدرت ترکیبی، لحاظ تنوع منافع ملی در قدرت ترکیبی است، در حالی که در قدرت سخت، تنها منافع امنیتی و نظامی به عنوان منافع ملی در نظر گرفته می‌شود، بنابراین علاوه بر نیروی قدرتمند داخلی، تصمیمات خارجی سیستم باید واجد بیشترین میزان منافع ملی باشد. 
در واقع منافع ملی همان متر و مقیاسی است که تصمیمات یک سیستم سیاسی با استفاده از آن از سایر منافع و تصمیمات متمایز می‌شود. گره اصلی سیاست خارجی و سیاست داخلی نیز همین منافع ملی سیستم است. هم از این رو است که منافع ملی یک سیستم باید مورد اجماع و وفاق ملی باشد. منافع ملی، منافع گروهی، حزبی، جناحی و قومی نیست. از دید هانس جی مورگنتائوی آمریکایی، یکی از مهم‌ترین متفکران روابط بین‌الملل و سیاست خارجی، منافع ملی (National Interest) و قدرت ملی (National Power) ۲ مفهوم بسیار کلیدی در گستره نظری و عملیاتی روابط بین‌الملل محسوب می‌شوند. او منافع ملی را اینگونه تعریف می‌کند: «نوع منافعی که عمل سیاسی را در یک دوره خاص تاریخی تعیین می‌کند، وابسته به زمینه سیاسی و فرهنگی است که سیاست خارجی در چارچوب آن عمل می‌کند». علاوه بر این او معتقد است «منافع ملی جوهره سیاست محسوب می‌شود که تحت تأثیر زمان و مکان قرار نمی‌گیرد». تعریف دیگر این است که منافع ملی به اهدافی که یک دولت در سطح بین‌المللی برای حفظ آنها تلاش می‌کند اطلاق می‌شود.
منافع ملی یک جوهره عام و جهان‌شمول دارد، یک محتوای متغیر، جوهره عام منطقا لازم و ضروری است، بنابراین هیچ اختلافی بر سر جوهره عام منافع ملی وجود ندارد. علاوه بر این منافع ملی یک محتوای متغیر زمینه‌مند نیز دارد و تابع شرایط خاص است و از زمانی به زمان دیگر و از دولتی به دولت دیگر متنوع می‌شود.
در ادبیات روابط بین‌الملل منافع ملی از لحاظ درجه اهمیت به ۳ دسته تقسیم می‌شود: 1- منافع حیاتی: منافعی که با موجودیت یک دولت/ نظام در ارتباط است و قابل مذاکره نیست. مثلا برای ایالات متحده: تمامیت ارضی، وحدت ملی، دموکراتیک بودن نظام، حقوق بشر، لیبرالیسم، حمایت از شرکا و... و برای ایران منافع حیاتی، اسلامیت نظام، جمهوریت نظام، تمامیت ارضی، حاکمیت ملی و... است. 2- منافع مهم: دولت‌ها برای حفظ و صیانت از این دسته از منافع در مذاکرات شرکت می‌کنند. 3- منافع حاشیه‌ای: دسته سوم منافعی هستند که تنها برای بالا بردن قدرت چانه‌زنی یک دولت در مذاکرات ایجاد شده و قابل چشم‌پوشی‌اند. 
قدرت ترکیبی فهم دقیقی از هر ۳ این منافع دارد و ضمن تمرکز بر منافع حیاتی، ۲ دسته دیگر منافع را از نظر دور نمی‌کند، به مذاکره و گفت‌وگو اهمیت می‌دهد، سیاست خارجی را متنوع می‌بیند و ترکیبی از منافع را سرلوحه قرار می‌دهد.
3- سیاست خارجی متوازن
وجه دیگر قدرت ترکیبی سیاست خارجی متوازن است. سیستمی بیشترین بازدهی را در تصمیمات خارجی به دست خواهد آورد که موازنه سیاسی داخلی (مؤلفه نخست) را در کنار سیاست خارجی متوازن دنبال کند. سیاست خارجی متوازن یعنی بیشینه روابط خارجی؛ بیشترین میزان ارتباطات و تعاملات خارجی با حفظ رابطه با بیشترین تعداد از دولت‌ها در تمام بلوک‌های سیستم بین‌الملل. سیاست خارجی متوازن به معنای بالا بردن حساسیت و آسیب‌پذیری نقاط بین‌الملل و مناطق راهبردی به سیستم داخلی و اقتصاد ملی داخلی نیز هست. حساسیت بین‌المللی نسبت به ریسک‌های محیط داخلی یعنی تلاش برای ممانعت از تغییرات سترگ سیاسی، تغییرات بنیادین و رادیکال در هندسه قدرت درونی کشور و بنابراین آسیب‌پذیر شدن بازیگران یا بلوک‌های خارجی نسبت به تغییرات داخلی. سیاست خارجی که متوازن نباشد نخواهد توانست محیط خارجی را نسبت به هندسه قدرت داخلی حساس نگه دارد و میزان آسیب‌پذیری محیط خارجی نسبت به محیط داخلی را بالا ببرد. شاید از همین رو است که ایران تا این اندازه تحریم می‌شود. اگر حساسیت بین‌المللی نسبت به محیط داخلی ایران بیشتر بود شاید امکان تحریم به این سادگی فراهم نبود، بنابراین سیاست خارجی متوازن می‌تواند منافع ملی کشور را به ایجاد توازن در نیروی داخلی گره بزند، البته این به معنای چسبندگی نیروی قدرتمند داخلی به نیروهای بین‌المللی نیست. سیاست خارجی تنها باید ابزار بالا بردن منافع ملی باشد. 
* چرا قدرت ترکیبی ایران را بیمه می‌کند؟
ایران در دهه 1400 در مهم‌ترین گلوگاه حیات ژئوپلیتیک و سیاسی خود قرار دارد و توجه به قدرت ترکیبی و در نظر گرفتن سیاست خارجی منافع‌محور، ضرورت اجتناب‌ناپذیر دوری از مجادلات است. این سیاست خارجی باید بتواند بیشترین میزان منافع ملی را ایجاد کند. هر تصمیم خارجی باید با لحاظ کردن پشتوانه داخلی و منافع ملی باشد.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات