شهرک «داریا» در غرب دمشق، پس از چهار سال به آغوش دمشق بازگشت. داریا از اکتبر سال 2012 محل استقرار چند گروهک مسلح وابسته به «ارتش آزاد»، از جمله «لواء شهداء کفرسوسه» و «لواء شهداء الاسلام» بود. 
با توجه به اهمیت جغرافیایی این شهرک و نزدیکی آن به دمشق، ارتش سوریه و مشخصاً نیروهای لشکر چهارم ارتش سوریه آن را به محاصره درآوردند و روز‌به‌روز حلقه محاصره را تنگ‌تر و ارتباط آن با خارج را مسدودتر کردند تا اینکه تمام ارتباط آن با خارج قطع شد.
 سرانجام فوریه سال جاری (2016) ارتباط این شهرک با تنها راه امدادی آن، یعنی شهرک «معضمیه» در مجاورت آن قطع و مذاکرات ارتش با افراد مسلح برای تسلیم خود و شهرک آغاز شد. 
مذاکرات دو روز طول کشید و بالاخره توافق نهایی حاصل شد. بر اساس آن 700 فرد مسلح در شهرک «داریا» در غرب دمشق تسلیم شدند و گروه‌های مسلح و غیرنظامی‌ها از جمعه تا چهار روز شهرک «داریا» را ترک می‌کنند و به ارتش سوریه تحویل می‌دهند؛ شهری که برای معارضان مسلح سوریه نماد کودتایی بود که خودشان آن را «انقلاب» می‌خوانند. اهمیت بازگشت «داریا» به آغوش «دمشق» فقط به این شهرک و دمشق محدود نمی‌شود. 
افزون بر تأثیر روانی و نظامی تخلیه داریا از افراد مسلح بر کل «غوطه غربی و شرقی دمشق»، تأثیر ویرانگر آن بر تروریست‌ها تا جنوب سوریه، یعنی تا درعا و قنیطره هم خواهد رسید. 
«انقلابیون تروریست» باید غوطه غربی را کاملاً از برنامه خود خارج کنند. شهرک معضمیه که در کنار داریا واقع شده و در محاصره است، سرنوشتی جز داریا ندارد و از هم‌اکنون خبرهایی رسیده است مبنی بر اینکه گروه‌های مسلح در آنجا هم تسلیم خواهند شد.
  علی حیدری/ هشتم شهریور 1360 روز انفجار دفتر نخست‌وزیری و به عبارتی پایان دوره کوتاه ریاست جمهوری شهید محمدعلی رجایی بود که روزی تلخ در تاریخ انقلاب اسلامی به شمار می‌آید؛ چراکه هنوز یک ماه از شروع کار او در مقام دومین رئیس‌جمهور ایران نگذشته بود که عوامل جریان نفاق وی را به همراه محمدجواد باهنر (نخست‌وزیر) به شهادت رساندند. دورانی به لحاظ روزشمار اندک، ولی اثرگذار و ماندگار در حافظه ملت انقلابی ایران. 
محمدعلی رجایی در دوران کوتاه ریاست جمهوری خود منشأ خدمات فراوانی بود؛ اما مهم‌تر از همه آنها سبک زندگی و کشورداری او بود که سبب شد تا پس از گذشت 35 سال هنوز هم به مثابه یک الگوی بی‌بدیل ساده‌زیستی، خدمتگزاری، مردم‌داری و ولایتمداری شناخته شود.
نام شهید رجایی با حرکت عظیم ملت بزرگ ایران عجین شده است و هر جا که از انقلاب اسلامی سخن به میان می‌آید، از تنها رئیس‌جمهور شهید هم یاد می‌شود، گویی که شهید رجایی نیز همزاد انقلاب بوده است. 
اما پرسش اساسی اینجاست که چه عاملی سبب شده است که پس از گذشت سالیان دراز و آمد و رفت دولت‌های متعدد، هنوز هم دوران شهید رجایی به مثابه خاطره‌ای تکرارنشدنی در اذهان نقش بسته باشد؟ 
در پاسخ باید گفت، از یک منظر بی‌شک وقتی یک مسئول عالی اجرایی کشور به زندگی پر زرق و برق دنیوی پشت پا بزند و همانند مردم زندگی کند، شبیه آنها لباس بپوشد و مانند آنها غذا بخورد و مردم او را از جنس خود بدانند ارتباط بین این دو فراتر از رابطه بین یک رئیس‌جمهور با مردمش خواهد بود و بین آنها پیوند قلبی و عاطفی برقرار می‌شود که رمز مانایی و جاودانگی شهید رجایی در قلب‌ها و دل‌های مردم نیز همین عامل است.
از نظرگاه دیگر هم می‌توان به این موضوع نگریست و آن، اینکه مردم رجایی را در قامت تمام‌عیار یک خدمتگزار می‌دیدند که چه در دوران ریاست جمهوری و چه در یک سالی که نخست‌وزیر دولت قبل بود، تمام همّ خود را صرف زدودن غبار محرومیت از چهره مردم ستمدیده‌ای کرد که زیر بار ظلم پادشاهان از حقوق خود محروم شده بودند. او با اقداماتی که مجال ادامه آن را نیافت، طعم شیرین خدمت را به محرومان و مستضعفان چشاند در حقیقت، مردم رجایی را با خدماتش می‌شناسند تا جایی که دوستی نقل می‌کرد، یک بار که برق در یکی از مناطق کشور قطع و وصل شده بود، مادربزرگش با شکر نعمت برق برای کسی که آن را به قول او درست کرده بود، دعا کرد. از او می‌پرسند مگر می‌دانی چه کسی برق را به وجود آورده که پاسخ می‌دهد: بله، آقای رجایی! 
اما نکته مهمی که در این میان نباید آن را از نظر دور داشت، این است که دولتمردان ما باید به این موضوع توجه داشته باشند که چرا مردم نام شهید رجایی را هنوز در ذهن خود زنده و جاوید نگه داشته‌اند؟ شهید رجایی نماد پاکدستی، ساده‌زیستی و خدمت به محرومان و مستضعفان بود؛ اما چیزی که امروز جامعه اسلامی ما را رنج می‌دهد، نقطه مقابل اینهاست؛ یعنی گرایش برخی مسئولان به اشرافی‌گری، تجمل‌گرایی و رفاه‌زدگی است که از فساد اقتصادی، فیش‌های حقوقی نجومی و... نشئت می‌گیرد. چیزهایی که به تکرار ولی‌امر مسلمین بر مقابله با آنها تأکید کرده‌اند. به راستی، مقابله با چنین پدیده‌هایی که به اعتماد مردم به نظام و مسئولان ضربه فراوانی زده، نیازمند عمل انقلابی است؛ از این رو باید پا را از حرف و شعار فراتر گذاشت و همچون شهید رجایی بیشتر از حرف، عمل کرد.
 رسول‌ سنائی‌راد/ طرح اعزام یک هواپیما به بغداد از سوی آمریکا‌یی‌ها، با هدف نجات سران گروهک‌ داعشی مسعود رجوی از کمپ لیبرتی، علاوه‌ بر اینکه استمرار خط نفاق و دشمنی سران کاخ سفید علیه جمهوری اسلامی ایران را به اثبات می‌رساند، از جانمایی و تعریف نقش منافقین در سناریوی جدیدی حکایت می‌کند. حمایت علنی رئیس سابق دستگاه امنیتی آل‌سعود از منافقین و اعلام مرگ سرکرده گروهک نفاق در همایش پاریس، حمایت لجستیکی از آنان برای افزایش سطح تحرکات دیپلماتیک مانند دیدار مریم رجوی با محمود عباس و دیدار وابستگان به نفاق با برخی دیپلمات‌های تونسی، از جمله آنهاست.
کاربرد یا اهداف احتمالی این سناریو را می‌توان با ویژگی‌های گروهک منافقین این گونه گمانه‌زنی کرد: 
۱ ـ نفوذ برای تخریب و ترور یا تأثیرگذاری بر محاسبات و ذهنیات از جمله اهدافی است که منافقین در آن سابقه و مهارت خاصی دارند. اقدامات خرابکارانه در هفتم تیر و شهادت ۷۲ تن، انفجار دفتر ریاست‌جمهوری و شهادت شهیدان رجایی و باهنر، ترور ۱۷ هزار نفر تا نفوذ به بیت آقای منتظری و قرار دادن آقای منتظری مقابل نظام و رهبری و لانه کردن در بیت وی نمونه‌هایی از این اقدامات است. اخیراً و همزمان با فعال شدن آل‌سعود و‌ آمریکا برای احیای جنازه متعفن نفاق، وابستگان آقای منتظری هم فایل صوتی او در دفاع از منافقین محارب را پخش کردند تا به نفع این سناریوی آمریکایی خوش‌خدمتی کرده باشند.
۲ ـ سابقه و مهارت در جاسوسی یا حتی سندسازی و متهم‌سازی جمهوری اسلامی ایران و خوش‌خدمتی به سرویس‌های جاسوسی دشمنان نظام، از جمع‌آوری اخبار امنیتی و نظامی برای صدام و لشکریان متجاوز او تا متهم‌سازی جمهوری اسلامی ایران به فعالیت‌های هسته‌ای در عرصه نظامی و کمک به آمریکا برای پرونده‌سازی علیه کشورمان و زمینه‌سازی برای اعمال فشار و تحریم‌های ظالمانه نمونه آشکار این خیانت و کشور‌فروشی به دشمن از سوی منافقین است. 
۳ ـ لابی‌گری و ارتباط‌گیری با برخی افراد مخالف و کینه‌ای با نظام جمهوری اسلامی در بین دولتمردان کشورهای خارجی یا ایجاد انگیزه با ارتباط‌گیری و دادن رشوه و تبدیل آنان به ظرفیتی برای اعمال فشار بر دولت‌ها با هدف سختگیری علیه کشورمان یا استفاده از نفوذ آنان برای انتقال اطلاعات و تحلیل‌های نادرست و ضدنظام جمهوری اسلامی ایران به افکار عمومی و جوسازی علیه کشورمان از ویژگی‌های‌ منافقین است. 
۴ ـ مهارت استفاده از عواطف و احساسات وابستگان نفاق، به ویژه وابستگان معدومین و حتی تلف‌شدگان نفاق در همکاری با صدام علیه رزمندگان اسلام یا مجاهدین عراقی و سرکوب مردم عراق به نفع صدام با استفاده از فریب و مظلوم‌نمایی و تبدیل این پدیده به ظرفیت و ابزاری برای به کارگیری در داخل که نمونه آن ورود هواداران نفاق به فتنه ۷۸ و ۸۸ و برخی اقدامات نمایشی مثل شعارنویسی و تشکیل و سازماندهی گروه‌های خفته و پنهان است.
اما آنچه مهم‌تر از شناخت این سناریو و اهداف آن است، ماهیت و ذات کینه‌ای و دشمنانه سران کاخ سفید علیه جمهوری اسلامی و استقلال‌طلبی ملت شریف ایران و دست‌ برنداشتن از این عداوت، حتی در شرایط مذاکره و حل مسائل از طریق برجام است، در این میان خوش‌خیالی و اعتماد بیش از حد برخی از افراد داخلی به این دست ‌دراز شده با دستکش مخملی است که کم‌رنگ کردن نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد در نوشته‌ها و تحلیل‌های رسانه‌ای جریانات مدعی اصلاح‌طلبی و روشنفکری در سالگرد این کودتای سیاه آمریکایی ـ انگلیسی نمونه آن است. این محافل با بزرگنمایی نقش لمپنیسم داخلی و طرفداران  شعبان بی‌مخ از ذکر نقش آمریکا در جایگاه طراح و محور اصلی در کودتا طفره می‌رفتند، حال آنکه شعبان بی‌مخ‌ها و مسعود رجوی‌ها گرچه برده شهوت جنسی، پول و قدرتند، اما نوکری اجانب هم ویژگی مشترک آنهاست. به نظر می‌رسد خطر این ویژگی‌های مشترک، یعنی نوکری و خودباختگی نسبت به اجانب از داعشی‌گری تکفیری هم بیشتر است. 

صاحب نظران در گفت‌و گو با صبح صادق تبیین کردند
سیدمحمد مشکوه‌الممالک/ جریان‌شناسی سیاسی یکی از موضوعات مهمی است که همواره در لحظات حساس انقلاب اسلامی را از کید فتنه‌ها و توطئه‌ها نجات داده است؛ با این حال همواره دشمنان در تلاش بوده‌اند که با اخلال و انحراف در آن به اهداف گمراه‌کننده خود در مقابله با اسلام و انقلاب دست یابند. رهبر معظم انقلاب در دیدار با ائمه جماعات مساجد تهران ضمن تأکید بر پرورش سیاسی جوانان و نمازگزاران در مساجد نسبت به حیله‌ها در این زمینه هشدار دادند و فرمودند: «بعضی‌ها مسجد را ـ برخلاف آنچه ما حالا عرض کردیم ـ از مسائل سیاسی می‌خواهند به‌کلی برکنار بدارند. [می‌گویند] آقا شما وارد سیاست نشوید، کار خودتان را بکنید. کار خودتان یعنی چه؟ یعنی بیایید همان نمازتان را بخوانید و بروید؛ فقط پیش‌نمازی محض. این همان سکولاریسم است.» خبرنگار صبح صادق در راستای تبیین صحبت‌های رهبر فرزانه انقلاب درباره اهمیت جریان‌شناسی سیاسی در مساجد گفت‌وگویی را با سه نفر از مسئولان ترتیب داده که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.
باید پایگاه‌های خودمان را بازسازی کنیم
پرویز سروری*
حضرت آقا در بیانات اخیر خود مسئله سکولاریسم، آن هم در امور مساجد را مطرح کردند و این به معنای این است که جهان استکبار امروزه به دنبال آن است که مساجد ما را سکولاریستی کند؛ یعنی به جای اینکه مساجد بسترهایی باشد که دنیا را برای آخرت هدایت کند، می‌خواهد آخرت و معنویت را برای دنیا هدایت کند. اگر ما حواس‌مان نباشد، همین پایگاه‌های مفید می‌تواند ابزار دست دشمن شود. پس ما برای مقابله با جنگ نرم باید به پایگاه‌های خودمان عنایت ویژه‌ای داشته باشیم و آنها را بازسازی کنیم و گفتمان انقلاب اسلامی را تولید کنیم و آن را جاری گردانیم.
جریان‌سازی به معنای ایجاد پیوند بین حرکات و برنامه‌های مختلف در زمان‌های گوناگون و به نوعی استمرار برقرار کردن سطوح مختلف کشور است. جریان‌سازی سبب می‌شود ما تور ماهی‌گیری را (نه خود ماهی) به دست مؤمن‌ترین و وفادار‌ترین نیروهای انقلاب بدهیم و آنها را نسبت به مبانی و سابقه و رابطه موضوعات مختلف آگاه کنیم. به‌ویژه جریان‌سازی‌هایی که ممکن است فرهنگی یا سیاسی باشد که در بعد سیاسی امروز با این بدیعه روبه‌رو هستیم. جامعه ما یک جامعه سیاسی است و مردم ما به واسطه انقلاب هر روزه با موضوعات سیاسی درگیر هستند و بیشترین نیاز را احساس می‌کنند. اگر اینها به مبانی سیاسی و آبشخورها و عملکردهای آن آگاه باشند به خوبی می‌توانند آینده‌ای را که در پیش دارند، شناسایی کنند. 
جریان‌شناسی به معنای آن است که مردم با عمق جریان‌های سیاسی به خوبی آشنا شوند.
هنگامی که آمریکا در ساختار جنگ سخت شکست خورد، به تغییر رفتار روی آورد که مبتنی بر جنگ نرم است. ابزار جنگ نرم فیلم، کتاب، موسیقی یا اینترنت و وسایل دیگر است و یکی از تیغ‌های دو لبه است که انقلاب با ورود به این عرصه می‌تواند نتیجه را به سود جمهوری اسلامی تمام کند؛ اما دشمنان با تلاش‌های فراوان درصددند از طریق کتاب، فیلم و موضوعات مختلف یک عادی‌سازی نامعقولی را به جامعه و به‌ویژه جوانان ما بدهند. هیچ دینی ظرفیت‌های دین اسلامی را ندارد و هیچ جریان سیاسی در جهان وجود ندارد که امکان ایجاد ارتباط با مخاطب را داشته باشد. وقتی جریانات و احزاب سیاسی را در جهان دنبال می‌کنیم، می‌بینیم که با پرداخت هزینه‌های زیاد سعی دارند عده‌ای را جمع کنند و حرف‌شان را منتقل کنند؛ اما شیعه این بستر را در مساجد و حسینیه‌ها دارد و از هر طریق و با هر بهانه‌ای مردم داوطلبانه در آن جمع می‌شوند.
* رئیس کمیسیون نظارت شورای شهر تهران
جریانات پیچیده و چند لایه شده‌اند
سیدحسین نقوی‌حسینی*
یکی از شاخصه‌های موفقیت جمهوری اسلامی ایران که حتی در پیروزی انقلاب اسلامی تأثیر انکارناپذیری داشت، جریان‌شناسی و به‌ویژه دشمن‌شناسی بود. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، جریانات مختلف فکری فعالیت می‌کردند و ادعاها و طرفدارانی داشتند؛ اما این تفکر انقلاب اسلامی بود که در نهایت توانست نهضت را به پیروزی برساند. در دوران انقلاب شاهد جریانات فکری انحرافی متعددی بودیم؛ از قبیل اسلام سکولار، بدون روحانیت، اسلام آمریکایی و دیگر جریانات فکری انحرافی که هر کدام مدعی اسلام بودند، ولی هیچ یک اسلام ناب نبودند. این جریان‌شناسی و به‌ویژه دشمن‌شناسی بود که توانست سره را از ناسره جدا کند و سبب شد نیروهای واقعی انقلاب و اسلام ناب حرکت نهضت را پیش ببرند که در نهایت انقلاب اسلامی به اوج قدرت و عزّت برسد. امروز هم جریانات انحرافی متعددی فعال هستند و بسیاری از آنها از طریق استکبار و نظام سلطه‌گری مدیریت می‌شوند و هدف آنها این است که جریان فکری و انقلاب ناب اسلامی را تحریف کنند. امروزه، جریان‌شناسی مهم‌تر از گذشته است؛ زیرا جریانات پیچیده و چند لایه شده‌اند و با وجوه مختلف و بسیار ظاهرالصلاح وارد می‌شوند؛ از این رو شناخت این جریانات یکی از شاخصه‌های مهم حرکت انقلابی است. 
منظور از اینکه جریانات چند لایه هستند و با عوام‌فریبی ورود پیدا می‌کنند، این است که امروزه جریانات سیاسی پشت تصاویر و ادعاهای دیگری پنهان شده‌اند، برای نمونه از زاویه و نگاه مدرنیسم، حقوق بشر، مسائل اجتماعی و حمایت از کودکان و زنان وارد می‌شوند و با استفاده از قلم و هنر، فیلم، نمایش شبکه‌های مجازی و شبکه‌های ماهواره‌ای تلاش می‌کنند که اهداف خود را به شکل بسیار عوام‌فریبانه و مقبول برای عامه دنبال کنند؛ همچنین دلسوزی‌هایی صورت می‌گیرد و از طریق این دلسوزی‌ها اهداف آنها دنبال می‌شود؛ از این رو در این زمینه نیروهای انقلاب باید بتوانند جریان‌سازی کرده و از بستر موجود در فضای مجازی استفاده کنند؛‌ مانند فیلم و هنر تا بتوانیم با آنها مقابله درست داشته باشیم.
اهداف دشمنان ‌این است که تفکر انقلابی و اسلام ناب محمدی(ص) را منحرف کنند. بنابراین، انحراف تفکر انقلابی هدف اصلی آنها است و هدف بعدی‌شان این است که اگر نتوانستند تفکر انقلاب اسلامی ناب محمدی را منحرف کنند، حداقل بتوانند آن را تحریف کنند. آنها با زبان و ادبیات دینی اسلامی وارد می‌شوند؛ ولی محتوای آن را تحریف می‌کنند. بنابراین، شناخت اسلام ناب محمدی و اسلام انقلابی برای همه کسانی که وفادار به انقلاب اسلامی هستند، ضرورت دارد تا بتوانند مرزهای بین اسلام انقلابی، اسلام سکولار، اسلام آمریکایی و اسلام‌های انحرافی را بشناسند.
*سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس
دشمن به دنبال مدیریت اذهان ملت ایران است
امیر محبیان*
طبعاً تصمیم‌گیری و به دنبال آن انتخاب در هر حوزه‌ای به داشتن اطلاعات صحیح منوط است. در حوزه سیاست، افراد و جریانات منشأ تأثیر هستند؛ حال این تأثیر مثبت باشد یا منفی. اگر بازیگران کلیدی عرصه سیاست به درستی شناخته نشوند و توده‌های مردم تصویر منطبق با واقعیتی از آنان نداشته باشند، انتظار تشخیص و تصمیم درست با واقعیت منطبق نخواهد بود. 
در همین راستا، ضروری است با توجه به آثار و تبعات رفتارهای سیاسی افراد و جریانات، آگاهی‌های درستی در اختیار مردم قرار داده شود. آینده کشور همین امروز ساخته می‌شود؛ از این رو آگاهی‌دهی به مردم نسبت به جریانات سیاسی کمک بزرگی برای ساختن آینده است.
یکی از روش‌های تغییر ذهن جوامع، تحریف تاریخ است. انگلیسی‌ها در این زمینه ید طولایی دارند. فرض این مدل آن است که افکار عمومی حافظه تاریخی بلندمدتی ندارد؛ از این رو با ارائه تفاسیر تاریخی یا داستان‌های تاریخی مجعول تحت عنوان واقعیت و اصرار بر آنها کاری می‌کنند که حتی افرادی که در وقایع حضور داشته‌اند، نسبت به دیده‌های خود هم شک
 کنند. 
بخشی از تلاش بی‌بی‌سی برای تهیه مجموعه‌های پرخرج، نظیر تاریخ شفاهی در همین راستاست. انقلاب اسلامی باید آنچنان که بود، در اذهان بماند و این وظیفه‌ای سترگ است؛ چراکه کوتاهی در این زمینه بستر را برای تحریف تاریخ مهیا می‌کند.
معمولاً جریانات بر حسب میزان تجربه تاریخی خود به اقدامات علیه طرف مقابل دست می‌زنند. اگر دقت کنید، معمولاً جریانات ضد انقلاب با بدوی‌ترین ابزار‌ها علیه انقلاب مشغول به کار شدند؛ یعنی ترور و حذف فیزیکی، ولی به مرور با شکست این روش‌ها به کارهای پیچیده‌تر و سناریوهای چند لایه روی آوردند.
 یکی از این اقدامات حمله به روحیه ملت است که نبردی راهبردی به شمار می‌آید؛ آنها می‌کوشند مردم را مأیوس کرده و در ذهن مأیوس آنها القائات خود را وارد کنند. روش‌های تأثیرگذاری برای مدیریت ذهن که دشمنان دنبال می‌کنند، بسیار متنوع و پیچیده است. 
هدف همه اینها هم این است با ایجاد تشکیک در وضعیت فعلی، زمینه را برای برنامه‌ریزی مجدد ذهن آنها آماده
 کنند.
* استاد دانشگاه، روزنامه‌نگار و نویسنده
انتقادات صریح نامزد ریاست جمهوری آمریکا از سازو کار انتخابات این کشور در گفت‌وگوی اختصاصی با صبح صادق
مصطفی افضل‌زاده/ بر اساس قانون اساسی پنجاه‌وهشتمین انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا قرار است سه‌شنبه هشتم نوامبر ۲۰۱۶ (‎۱۸ آبان ۱۳۹۵) برگزار شود. رأی‌دهندگان مجمع گزینندگان ریاست جمهوری را برخواهند گزید که آنها نیز به نوبه خود به یک رئیس‌جمهور و معاون رئیس‌جمهور جدید رأی خواهند داد. محدودیت دوره‌ها که در پس تصویب متمم بیست‌ودوم قانون اساسی ایالات متحده آمریکا قرار داده شده است، رئیس‌جمهور کنونی، باراک اوباما از حزب دموکرات را از انتخاب مجدد برای دوره سوم بازمی‌دارد. اگر اوباما و معاون او جو بایدن باقی‌مانده دوره‌شان را به پایان برسانند، ایالات متحده آمریکا چهل‌وپنجمین رئیس‌جمهور و چهل‌وهشتمین معاون رئیس‌جمهور را برخواهد گزید. زمانی که به رسانه‌های بین‌المللی و حتی رسانه‌های داخلی کشورمان نگاه می‌کنیم تنها شاهد رقابت و فعالیت دو نامزد حزب دموکرات و جمهوریخواه هستیم، در صورتی که نامزدهای مستقل دیگری نیز در این انتخابات حضور دارند، ولی کمتر از آنها صحبت می‌شود. دکتر «گلوریا لاریوا» فعال و کارشناس سیاسی آمریکایی که برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نامزد شده، یکی از این افراد مستقل است که از سوی حزب «سوسیالیسم برای آزادی» در انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شده است. خبرنگار صبح صادق با گلوریا لاریوا درباره انتخابات آمریکا و نظر او درباره ایران گفت‌وگو کرده است.
* آیا به صورت رسمی برای نامزدی نام‌نویسی کردید، یا اینکه این اقدام شما به صورت نمادین و تبلیغاتی است؛ زیرا رسانه‌های بین‌المللی به جز دو نامزد حزب دموکرات و جمهوریخواه اشاره‌ای به نامزد دیگری نمی‌کنند؟
من به صورت رسمی نامزد شده‌ام؛ اما دلیل اینکه اشاره‌ای به نامزد‌های دیگر نمی‌کنند این است که رسانه‌ها در اختیار سرمایه‌دارانی است که تفکرات ما مخالف منافع آنها است. اما نام من به صورت رسمی در فهرست رأی‌دهندگان در ایالت‌های کالیفرنیا، فلوریدا، لوئیزیانا و هفت ایالت دیگر آمریکا وجود دارد.
 
* یعنی نام شما در فهرست رأی‌دهندگان در تمام ایالت‌ها آمریکا نیست؟
شرایط انتخابات در آمریکا به صورتی است که نامزدهایی که نماینده دو حزب اصلی، یعنی دموکرات و جمهوریخواه نیستند برای اینکه نام آنها در لیست رأی‌دهندگان باشد باید در هر یک از 50 ایالت آمریکا به صورت جداگانه امضا جمع کنند و نام‌شان در فهرست قرار بگیرد که این کار زحمت بسیار زیادی دارد و همچنین سرمایه زیادی می‌خواهد که از توان سازمان‌ها و احزاب دیگر خارج است. از سوی دیگر نام نمایندگان دو حزب جمهوریخواه و دموکرات به صورت خودکار در فهرست ثبت می‌شود و به جمع‌آوری امضا نیازی ندارند.
 
* دلیل این تبعیض در انتخابات چیست؟
تقسیم قدرت در آمریکا در انحصار دو حزب اصلی تعریف شده است و درحقیقت دموکراسی وجود ندارد و سرمایه‌داران و صاحبان قدرت انتخابات را مدیریت می‌کنند تا بقای ماشین جنگی آمریکا، بانک‌ها و شرکت‌های بزرگ تضمین شود.

* زمانی که صحبت از دموکراسی در آمریکا می‌شود برخی از منتقدان می‌گویند که در خفا و پشت پرده رأی مردم مدیریت می‌شود، ولی بر اساس صحبت‌های شما مدیریت آرا خیلی هم مخفیانه صورت نمی‌گیرد و به صورت یک روال قانونی انجام می‌شود، همین‌طور است؟
درست است، ولی این همه ماجرا نیست. علاوه بر تبعیض در نام‌نویسی، در روند استفاده از رسانه‌ها برای تبلیغات نیز در حق ما اجحاف می‌شود. رسانه‌ها در آمریکا در اختیار همین دو حزب و نمایندگان آنها است. آمریکا کشور پهناوری است و برای اینکه رأی‌دهندگان شما را بشناسند باید در تلویزیون حضور داشته باشی و در مناظره‌های انتخاباتی شرکت کنی که این حق از نامزدهای دیگر گرفته شده است.
البته، در این دور از انتخابات شرایط تا حدودی تغییر کرده است. در این دوره سخنرانی‌های سندرز سبب شد بحث درباره نامزدهای مستقل بیش از بیش بر سر زبان‌ها بیفتد، مضاف براینکه بی‌اعتمادی و نارضایتی مردم از دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون بسیار زیاد است.
دلایل زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد در آمریکا دموکراسی وجود ندارد. در آمریکا حدود 15 میلیون نفر مهاجر وجود دارد که اجازه دادن رأی ندارند و 11 میلیون نفر هستند که سال‌هاست در این کشور زندگی می‌کنند، ولی تابعیت این کشور را ندارند و از حق دادن رأی محروم هستند.
بر اساس آمار موجود، در مراحل ابتدایی انتخابات سال 2016 تنها 16 درصد از واجدان شرایط در آمریکا رأی داده‌اند. به عبارت دیگر، رئیس‌جمهور آینده آمریکا در یک روند غیردموکراتیک انتخاب می‌شود؛ چراکه عملاً رأی اکثریت مردم را ندارد. همچنین باید اشاره کرد که افرادی که برای ‌دادن رأی نام‌نویسی می‌کنند همه در روز رأی‌گیری مراجعه نمی‌کنند؛ بلکه تنها نیمی از آنها رأی می‌دهند.
دموکراسی در آمریکا وضعیت نامطلوبی دارد. این سؤال برای بسیاری وجود دارد که چطور یک سرمایه‌دار نژادپرست ضد زن می‌تواند نامزد ریاست جمهوری شود و بدون هیچ هزینه‌ای رسانه‌های بزرگ این فرصت را در اختیارش قرار دهند تا درباره اخراج مکزیکی‌ها از آمریکا حرف بزند، یا سخنرانی‌های ضد اسلامی داشته باشد و بگوید باید مانع از ورود مسلمانان به آمریکا شد و از برخورد خشونت‌آمیز با مخالفان صحبت کند.
* یعنی به نظر شما هیلاری کلینتون گزینه بهتری است؟
به هیچ‌وجه! کلینتون نسبت به ترامپ وضعیت بهتری ندارد، اگر نگوییم بدتر است. هیلاری یک نومحافظه‌کار است و همه اطرافیان و کادر او از نیروهای دولت رونالد ریگان، بیل کلینتون و بوش هستند. بیل کلینتونی که مسئول اعمال تحریم علیه عراق بود؛ تحریمی که به کشته شدن بیش از یک میلیون نفر از مردم عراق منجر شد. او همچنین دستش به خون مردم یوگسلاوی آلوده است و در حمله نیروهای ناتو به این کشور نقش زیادی داشت. خود هیلاری کلینتون هم سابقه تاریکی در زمان مسئولیتش دارد. او زمانی که وزیر خارجه دولت اوباما بود این کشور را درگیر جنگ لیبی کرد که به نابودی این کشور آفریقایی منجر شد. هیلاری یکی از افرادی بود که به شدت مخالف توافق هسته‌ای با ایران بود؛ توافقی که به نظر من برای ایران عادلانه نبود و نیاز نبود ایران برای رسیدن به حق قانونی خود به خواسته‌های آمریکا تن بدهد.

* آیا شانسی برای پیروزی در انتخابات برای خودتان قائل هستید؟ اصولاً هدف و برنامه شما برای شرکت در انتخابات چیست؟
انگیزه اصلی من برای شرکت در انتخابات استفاده از این فرصت و جایگاه برای مطرح کردن مسائلی است که هیچ‌گاه نمایندگان و نامزدهای دو حزب اصلی به آن نمی‌پردازند. ما در سفرها و سخنرانی‌هایی که داریم درباره اشتغال، آموزش رایگان برای همه و خدمات درمانی صحبت می‌کنیم. ما معتقدیم که در صورتی که بودجه پنتاگون کم شود وضعیت بهتری برای مردم آمریکا به وجود خواهد آمد؛ بودجه‌ای که صرف کشتار و تجاوز در کشورهای دیگر جهان می‌شود. سیاستمداران و نظامیان آمریکا برای خیلی از مردم دنیا حق حیات قائل نیستند.

* به نظر شما آیا اقدامات شما با وجود قدرت رسانه‌ای نامزدهای دیگر تأثیری هم دارد؟
بسیاری از اصلاحات صورت‌گرفته در رفتار دولت‌های آمریکا به دلیل مطالبه و فشار جنبش‌های مردمی بوده است که آزادی عمل سیاه‌پوستان یکی از این اقدامات است. سابق بر این سیاه‌پوستان از حقوق حداقلی محروم بودند، ولی الآن نسبت به گذشته وضع بهتری دارند. 
* صحبت‌های شما بیشتر به امور داخلی در آمریکا مربوط می‌شود، آیا در سخنرانی‌های خود به سیاست خارجی آمریکا هم می‌پردازید؟
غیرممکن است که درباره ریاست جمهوری در آمریکا صحبت کرد و به سیاست خارجی نپرداخت. ما معتقدیم که بخش زیادی از بودجه پنتاگون باید صرف امور دیگری به جز تجاوز به کشورهای دیگر و کشتار زنان و کودکان شود. در حال حاضر میلیاردها دلار صرف تحقیقات و توسعه سلاح‌های هسته‌ای آمریکا می‌شود. ارتش آمریکا در حال کار روی بمب‌های اتمی است که در آینده بتواند از آن در جنگ‌ها استفاده کنند. ما مخالف این برنامه تسلیحاتی هستیم و آن را اقدامی علیه انسانیت می‌دانیم. ما همچنین مخالف تحریم‌ها علیه ایران، ونزوئلا و کوبا هستیم و معتقدیم ایران حق دارد از برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای برخوردار باشد.
یکی از مهم‌ترین برنامه‌های ما مخالفت با هرگونه کمک مالی دولت آمریکا به اسرائیل است. اسرائیل یک دولت آپارتاید است و مردم فلسطین ملتی مظلوم هستند. مردم فلسطین باید این حق را داشته باشند که به سرزمین خود برگردند. همه این خواسته‌ها در تضاد با برنامه‌های دو حزب اصلی است.

 * فکر می‌کنید اگر یک روند عادلانه با فرصت‌های برابر در انتخابات آمریکا برای شما فراهم شود، امکان پیروزی در این رقابت خواهید داشت؟ به عبارت دیگر، آیا حرف‌های شما در میان مردم خریداری دارد؟
 چه کسی بدش می‌آید که آموزش و خدمات درمانی مجانی شود؟ چه کسی مخالف ایجاد شغل برای بیکاران است؟ مردم از سیاست‌های جنگ‌طلبانه آمریکا خسته شده‌اند. ضمن اینکه همان‌طور که گفتم درصد کمی از واجدان شرایط در آمریکا رأی می‌دهند و بسیاری حتی امکان دادن رأی ندارند. در آمریکا علاوه بر افرادی که پیشتر اشاره کردم که اجازه دادن رأی ندارند، باید به افرادی که سابقه کیفری و زندان دارند نیز اشاره کرد. افرادی که در زندان‌های آمریکا هستند اجازه دادن رأی ندارند، در برخی ایالت‌ها اگر شما یک بار هم سابقه زندان داشته باشید تا آخر عمر از دادن رأی محروم می‌شوید. فرماندار ایالت ویرجینیا به‌تازگی قانون عدم حق را برای افرادی که سابقه زندان دارند را برداشته، ولی جمهوریخواهان در تلاشند این قانون را برگردانند. فردی را می‌شناسم که 65 سال در آمریکا زندگی می‌کند، ولی چون مهاجر است، هنوز از حقوق شهروندی محروم است و سیاستمداران آمریکایی تلاش کرده‌اند تا حتی کودکان این مهاجران امکان خواندن درس در مدارس را نداشته باشند.
 
* چرا به مهاجرانی که چندین دهه در آمریکا زندگی می‌کنند تابعیت نمی‌دهند و از حق رأی محروم هستند؟
اکثر مهاجرانی که طی 50 سال گذشته به آمریکا آمده‌اند از کشورهای آمریکای لاتین، چین و ویتنام بوده‌اند، این افراد گرایش‌های چپ دارند و اعطای تابعیت به آنها یعنی تأثیرگذاری در نتیجه انتخابات. در دوره‌ای که جرج بوش در انتخابات به پیروزی رسید، تنها در ایالت کالیفرنیا 400 هزار سیاه‌پوست از حق دادن رأی محروم شدند.
 
* آینده را برای جنبش‌های مردمی و نامزد‌های مستقل چطور می‌بینید؟
متأسفانه برنی سندرز استقلال خود را حفظ نکرد و با کنار رفتن، از طرفدارانش خواست که به هیلاری کلینتون رأی بدهند. پیروزی هیلاری کلینتون به معنای جنگ‌های بیشتر برای آمریکا است و جنگ‌های بیشتر به معنای فقر بیشتر در این کشور هست. اختلاف طبقاتی در آمریکا به نحوی رشد کرده است که هیچ‌گاه نظیر آن را ندیده‌ایم. دو عامل درگیری آمریکا در جنگ و فقر در داخل کشور سبب پیوستن مردم به جنبش‌های اعتراضی خواهد شد و دیگر برای مردم راهی جز اعتراض باقی نمی‌ماند. اگر به اعتراضات و تظاهرات مردم در دهه 60 نگاه کنیم می‌بینیم که این فقط سیاه‌پوست‌ها بودند که به خیابان‌ها می‌آمدند ولی در اعتراضات اخیر شاهد حضور گسترده جوانان سفیدپوست هستیم و این به معنای فراگیر شدن اعتراضات مردمی است.
 
* شما در جایگاه نامزد ریاست جمهوری آمریکا نظرتان درباره توافق هسته‌ای میان ایران و آمریکا چیست؟ آیا می‌توان به توافق با آمریکا خوش‌بین بود؟ 
آمریکا اسلحه‌‌اش را به سمت ایران نشانه رفته است و هیچ‌گاه نمی‌شود به این کشور اعتماد کرد، طبیعت امپریالیسم همین است. ایران نباید درباره حق مسلم خود برای استفاده از انرژی هسته‌ای به آمریکا باج بدهد. من حتی به شخصه معتقدم که ایران یا کره‌شمالی اگر بخواهند برنامه تسلیحاتی هسته‌ای داشته باشند به طور قطع باید این حق را به آنها داد چون در دفاع از کشورشان جوانان زیادی را از دست داده‌اند و باید بتوانند عامل بازدارنده‌ای در مقابل حمله کشورهای زورگو داشته باشند. البته، ایران بارها به طور رسمی اعلام کرده است که به دنبال تسلیحات هسته‌ای نیست. 
اردوغان در سوریه به دنبال چیست؟
 محمدرضا مرادی/ چند روز گذشته، نیروهای ترک و «ائتلاف ضد داعش» به شهر جرابلس در شمال سوریه حمله کردند.  ارتش ترکیه برای نخستین‌بار از زمان شروع بحران پنج ساله سوریه، 250 کماندو را به همراه بیش از 1000 شبه‌نظامی از هفت گروه عضو ارتش آزاد سوریه، به داخل خاک این کشور اعزام کرد. این نظامیان با حمایت هوایی بمب‌افکن‌های سنگین نیروی هوایی آمریکا، شهر مرزی جرابلس را تصرف کردند. چند گروه تروریستی و حتی شبه‌نظامیان کرد که مطلوب آنکارا نیستند در این شهر حضور داشتند. با شروع حمله و اعلام رسمی دولت آمریکا مبنی‌بر قطع کمک‌های مالی به کردها در صورت عدم عقب‌نشینی از این ناحیه، همه به سرعت شهر را خالی کردند و نیروهای ویژه ارتش ترکیه فاتحانه وارد شهر شدند.  در همین حال، وزارت خارجه سوریه عملیات موسوم به «سپر فراتِ» ترکیه در شمال سوریه را محکوم کرد و مداخله نظامی آنکارا را نقض آشکار حاکمیتِ سوریه دانست. «ماریا زاخاروا» سخنگوی وزارت خارجه روسیه  نیز اعلام کرد، مسکو در برابر این مداخله نظامی، موضع نرمی نخواهد گرفت. به دنبال این حملات، تروریست‌های ارتش آزاد در جرابلس مستقر شدند، اما ترکیه در سوریه به دنبال چیست و چرا شهر جرابلس را آماج حملات خود قرار داده است؟
بزرگ‌ترین کابوس اردوغان، خودمختاری کردهای سوریه است؛ چرا که این مسئله به شدت فضای امنیتی ترکیه را در هم خواهد نوردید و این کشور را درگیر مشکلات امنیتی شدیدتری خواهد کرد. به همین دلیل اردوغان به دنبال آن است تا از این کابوس جلوگیری کند. هدف آنکارا در تهاجم به جرابلس نیز بیش از آنکه داعش باشد، کردهای سوریه است. از نظر ترکیه اشغال جرابلس به دست نیروهای حزب اتحاد دموکراتیک کردها به این معناست که بخشی از مرزهای کشور به دست کردها می‌افتد و آنکارا در تلاش است به هر قیمتی که شده مانع از اتفاقی شود که در نیمه ماه اوت امسال در چند کیلومتری جرابلس رخ داد؛ نیروهای موسوم به «سوریه دموکرات» که بیشتر آنها را نیروهای کرد یگان‌های مدافع خلق تشکیل می‌دهند، توانستند شهر منبج در شمال سوریه را به طور کامل از اشغال داعش آزاد کنند. در صورتي كه نيروهاي كرد در ادامه پيشروي خود موفق شوند جرابلس را به كنترل خود درآورند مي‌توانند كانتون‌هاي جزيره و كوباني را به كانتون عفرين در غرب سوريه متصل كنند و بيش از هر زماني ديگر به آرزوي ديرينه خود، يعني منطقه‌ مستقل كردستان در امتداد مرزهاي جنوبي تركيه نزديك شوند؛ مسئله‌اي كه آنكارا آن را خط قرمز خود اعلام كرده  بنابراین، هدف اصلی عملیات «سپر فرات» کردهای سوری هستند. از منظر آنکارا، جرابلس نباید به نقطه اتصال عفرین و کوبانی تبدیل شود. ترکیه اعلام کرده است که داعش را از مرزهای خود پاک‌سازی می‌کند؛ اما اجازه نخواهد داد این منطقه به دست کردهای سوریه بیفتد. 
ترکیه امروز در حال درو کردن طوفانی است که در پنج سال گذشته در سوریه کاشته است. آنکارا تصور می‌کرد که می‌تواند امنیت سوریه را از بین ببرد و مرزهای ترکیه را همزمان امن نگه دارد، اما غافل از آنکه شاید بتوان امروز ترکیه را بزرگ‌ترین بازنده بحران سوریه دانست؛ چرا که خطر اصلی این بحران برای مرزهای جنوبی ترکیه است. البته، ترکیه باید بداند که نمی‌تواند با تجاوز یکجانبه به بخشی از خاک سوریه بدون هماهنگی با دمشق به اهداف خود  دست یابد. شاید وقت آن رسیده باشد که اردوغان با پایین آمدن از اسب غرور به اشتباهات خود درباره سوریه اعتراف کند و اگر واقعاً به دنبال مقابله با تروریسم در سوریه است با دمشق هماهنگ شود. آنکارا در حالی کردها و داعش را از شهر جرابلس مجبور به خروج کرده است که همزمان گروه تروریستی دیگری به نام ارتش آزاد را جایگزین کرده است و این مسئله همچنان بر سیاست‌های مبهم و مشکوک اردوغان می‌افزاید.

 سعید مهدوی/ دولت یازدهم در زمینه فعالیت برای رفاه عمومی‎ و حمایت از تولید ملی، عموماً به طرح‌های كوتاه‌مدت و موقتی بسنده كرده است. در سال آخر دولت، جای خالی برنامه‌ها و طرح‌های بلندمدت و راهبردی اقتصادی كاملاً مشهود است. در همین راستا تاکنون دولت چندین برنامه هر چند ناقص را اجرا کرده است که جای نقد و بررسی دارد؛ اما جای طرح‌های ماندگار با رویکرد تولیدمحور و توانمندسازی صنعت خالی است که دولت در سال پایانی‌اش باید در این بخش متمرکز شود.

نمونه‌ای از برنامه‌های موقتی و كوتاه‌مدت دولت
۱ـ رئیس‌جمهور در زمان ارائه گزارش صد روزه به مردم، طرح توزیع سبد کالا را مطرح کرد و از آن به هدیه دولت به مردم نام برد. در اولین سبد كالایی كه به مردم داده شد حرف و حدیث‌ها، مشكلات و سوءمدیریت‌های زیادی وجود داشت. پس از آن سبد‌های كالا به صورت خاص‌تر به اقشار آسیب‌پذیر كمتری داده شد، اما به ناگهان در هفته گذشته علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام كرد كه در راستای طرح هدفمندی با دستور رئیس‌جمهور مقرر شد تا پایان سال، سه سبد حمایت غذایی به افراد در معرض سوءتغذیه اختصاص یابد. طرح سبد كالا در جای خود نیاز به بررسی و كنكاش بیشتری دارد؛ اما همین یك نكته بس كه بسیاری از اقشار آسیب‌پذیر كه تحت پوشش بیمه نیستند و در فهرست مستمری‌بگیران بهزیستی و كمیته امداد امام خمینی(ره) قرار ندارند، همچنان از گرفتن این بسته‌های حمایتی محروم هستند.
۲ـ از جمله دیگر طرح‌های كوتاه و فوری دولت می‌توان به كارت اعتباری خرید 10 میلیون تومانی اشاره كرد. اواخر مهر ماه 94 بود که پس از کلی حرف و حدیث، طرح خرید اعتباری کالای ایرانی کلید خورد؛ طرحی که در آن کارمندان دولتی و بازنشستگان می‌توانستند کالای بادوام بخرند و چند ماه بعد و به صورت قسطی آن را بپردازند. اما از مهر ماه سال جاری نیز در مرحله دوم این طرح قرار است، کارت‌های اعتباری 10 تا 50 میلیونی خرید کالا عرضه شود. بانک مرکزی بخشنامه صدور این کارت‌های اعتباری را در راستای برنامه‌ها و سیاست‌های اقتصادی دولت در سال جاری مبنی بر تحرک بیشتر در بخش واقعی اقتصاد، افزایش تقاضای کل برای خروج از رکود و افزایش رفاه خانوارها، به شبکه بانکی ابلاغ کرده است. این طرح نیز به نوبه خود از ابتدا مشكلاتی از جمله فاكتور‌های صوری خرید كالا، محرومیت افراد فاقد بیمه و همچنین اكثریت كارگران و بیمه‌شدگان تأمین اجتماعی داشته و عملاً قشر هدف آن كاركنان دولتی بوده است.
۳ـ با عمیق‌تر شدن رکود اقتصادی در بخش‌های مختلف، بازار خودرو نیز بی‌نصیب نماند و خرید خودرو از سوی مردم، با کاهش چشمگیری روبه‌رو شد. در این میان کمپین‌های تحریم خرید خودروی صفر داخلی نیز بی‌تأثیر نبود و بر عمق بی‌تحرکی بازار فروش خودروهای داخلی افزود. به نحوی که وزیر صنعت و معدن چند مرتبه علیه این کمپین‌ها موضع گرفت و آن را اقدامی ضدانقلابی دانست. دولت برای خروج از رکود برای نیمه دوم سال 94 خرید اقساطی خودرو با تسهیلات 25 میلیون تومانی را مدنظر قرار داد، به طوری که در طول یك هفته حدود 110 هزار خودرو ثبت‌نام شد و بانک مرکزی برای این امر دو هزار و 750 میلیارد تومان اعتبار و 25 میلیون تومان تسهیلات برای خرید خودرو به شركت‌های خودروسازی تخصیص داد. این اقدام با اینكه سبب افزایش تولید خودرو شد؛ اما به نوبه خود دو شركت خودروسازی سایپا و ایران‌خودرو را بیش از گذشته به دولت وابسته کرد و توان رقابت آنها بیش از گذشته ضعیف شد.

به جای ماهی دادن ماهی‌گیری یاد بدهید
در دوران ركود كه قدرت خرید مردم بسیار پایین است و بسیاری از تولیدكنندگان با حداقل ظرفیت كار می‌كنند، برای حمایت از تولید ملی و بالا بردن رفاه مردم از دو روش می‌توان استفاده کرد:
روش اول كه مورد توجه دولت یازدهم نیز است، تحریك طرف تقاضا به روش تسهیلات‌دهی می‌باشد. در این روش با توانمندسازی متقاضیان تنها برای خرید كالا و خدمات مشخص، تولید در آن برهه رونق می‌گیرد و از حداكثر ظرفیتش برای تولید استفاده می‌كند. این روش همیشه بخش تولیدی مورد نظر را وابسته به «ماهی‌های» دولت می‌كند و هیچ‌وقت «ماهی‌گیری» را یاد نمی‌گیرد، از سوی دیگر نیاز مردم نیز به صورت موقتی و گذرا برطرف می‌شود.

چیدن میوه برنامه‌ها در طول چهار سال عمر خویش
روش دوم كه مدت زمان بیشتری را می‌طلبد و با این دولت غریبه است تحریك و توانمندسازی تولیدكننده است كه هم بتواند جوابگوی نیاز داخلی و هم قابل رقابت در صادرات باشد. البته، در كنار آن نیز با سیاست‌های دولت، قدرت خرید مردم باید روند افزایشی داشته باشد. حال اگر دولت با سیاست‌ها و برنامه‌های خود از یك سو طرف عرضه‌كننده را توانمند می‌كرد و از سوی دیگر همزمان قدرت خرید مردم افزایش می‌یافت، نیازی به این برنامه‌های موقتی و كوتاه نبود. 
اما متأسفانه دولت انتظار دارد نتیجه اقدامات را در زمان زمامداری خود ببیند كه این‌گونه سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی می‌كند. یك دلیل دیگر این طرز فكر نیز این است كه دولت در بسته خروج از ركود اخیر (تسهیلات خرید خودرو و كالا) به دنبال تحریك تقاضا است كه آثار مثبت آن هر چند كم است، ولی در طی چهار سال عمر خویش می‌تواند میوه آن را بچیند و روی آن مانور دهد.
نگاهی به یک دستاورد جدید دفاعی
 حسن مولایی/ به ابتکار و نوآوری دفاعی زمانی می‌توان دل بست که اراده سیاسی با جبر تکنولوژیک هم‌افزا شود؛ این همان نقطه‌ای است که هر برنامه‌ریزی بیش از آنکه به یک دستور سیاسی متکی باشد، از یک ایده نو و جسورانه شروع می‌شود. رونمایی از سامانه پدافند هوایی باور 373 و موتور توربوجت ملی نمونه‌هایی از این ایده‌های جسورانه است. اهمیتی ندارد که باور 373 در مقایسه با همتای روس خود، اس۳۰۰ چه نمره‌ای می‌گیرد یا اینکه بگوییم تا رسیدن به موتورهای توربو فن هنوز راه زیادی در پیش داریم، مهم این است که بدانیم در تولید باور 373 و موتور توربوجت ملی که جمعاً از 30 هزار قطعه با فناوری متوسط و بالا استفاده شده است و پویایی درونی سه هزار و 150 شرکت و مرکز تحقیقاتی به اندازه اراده سیاسی مدیران سیاسی کشور تأثیر داشته است. بنابراین، در ارتباط با دستاوردهای جدید دفاعی می‌توان به طور خلاصه به موارد زیر اشاره کرد:
۱ـ با گسترش شبکه صنعت دفاعی در پشت تولید محصولات جدید دفاعی در کشور نیرویی فراتر از سیاست و ضرورت عمل می‌کند که آن، تمایل شرکت‌های وابسته دفاعی و مدیران آنها به موفقیت است. شاهد این مدعا این است که با وجود دسترسی و انتقال کامل سامانه اس300 به کشور پروژه ساخت و ارتقای سامانه باور 373 همچنان ادامه دارد. 
از میان کشورهای جهان سوم کمتر کشورهایی را به جز استثنائاتی، مانند برزیل، آرژانتین و اوکراین می‌توان سراغ گرفت که از پله فناوری دفاعی متعارف تا این نقطه بالا آمده باشند. بیشتر کشورهای جهان سوم سعی می‌کنند نیازهای دفاعی خود را به طور کامل از بیرون تأمین کنند و آنهایی هم که در بعضی از زمینه‌ها زیرساخت‌هایی را برای مونتاژ بعضی تسلیحات راه می‌اندازند، پس از مدتی در اثر بهره‌وری پایین و هزینه زیاد یا رفتن به سمت پروژه‌های سلاح‌های کشتار جمعی (شیمیایی، بیولوژیک یا هسته‌ای) آن را متوقف می‌کنند، مانند کشور مصر، عراق، لیبی، سوریه و... .
هر چند توسعه بومی انواع سلاح‌های متعارف به راهبرد دفاعی جمهوری اسلامی ایران و اراده مدیران سیاسی کشور متکی است؛ اما با توجه به نشانه‌های گفته شده به نظر می‌رسد، برنامه توسعه سلاح‌های متعارف در جمهوری اسلامی ایران از نظر اندازه و پیشرفت به نقطه‌ای رسیده است که حتی می‌تواند به طور مستقل و با اتکا به منطق تکنولوژیک و پویایی درونی رو به جلو حرکت کند و در آینده شاهد دستاوردهای جدید بیشتری در حوزه دفاعی باشیم.
۲ـ باور 373 اولین محصول پرتاب عمودی و یکی از مناسب‌ترین سامانه‌های پدافندی برد بلند برای استفاده در ناوهاست که می‌تواند برای استفاده بر روی ناوشکن موج و جماران نیز در سال‌های آینده استفاده شود و این همان طبیعت فناوری است که علاقمند است همواره رو به جلو و در مسیرهای مختلف حرکت کند که نیاز به موفقیت سازمانی سرعت حرکت خزنده آن را بیشتر کند.
3ـ با توجه به اینکه در زمینه نیروی هوایی و هواپیماهای اسکرامبل به عنوان اولین خط پدافندی به دلیل فناوری بالای هواپیماهای رهگیر با محدودیت‌هایی روبه‌رو هستیم، گسترش و توسعه این‌گونه سامانه‌های پدافند زمینی می‌تواند تا حد زیادی این خلأ را با خطرناک کردن آسمان ایران در لایه‌های مختلف برای هر نوع پرنده غیرمجاز پر کند.
4ـ گرچه بازدارندگی از طریق تهدید به تنبیه آسان‌تر است؛ ولی همیشه تا جایی معتبر است که بتواند طرف مقابل را از برخورد نظامی منصرف کند و اگر به هر دلیلی این اتفاق نیفتد، تسلیحات تهاجمی جز آنکه سبب تشدید درگیری شوند، کاربرد دیگری نخواهند داشت.
از آنجایی که بازدارندگی فقط بر اراده دشمن برای پرهیز از هرگونه اقدام به یک جنگ تمام‌عیار اعمال می‌شود، نمی‌توان در شرایط دیگری که به معنای اقدام به برخورد تمام‌عیار نیست بر رفتار دشمن نظارت داشت، در حالی که لازمه اعمال اراده بر دشمن، کنترل رفتار او در شرایط غیر از یک برخورد تمام‌عیار است.
5ـ یکی دیگر از مزایای توسعه تسلیحات متعارف این است که شما می‌توانید از طریق آن میزان خاصی از قدرت را در قالب سلاح‌های متعارف به دیگر کشورهای دوست منتقل کنید و از این رو در تنظیم موازنه قوا در سطح نظام بین‌الملل مشارکت داشته باشید. بنابراین، گاهی راهبرد دفاعی یک کشور مستلزم ایجاد شکلی از موازنه قوای دلخواه منطقه‌ای است و توانایی یک کشور در صادرات تسلیحات متعارف یکی از مهم‌ترین ابزارهای صادرات قدرت به کشورهای دوست و هم‌پیمان برای تنظیم موازنه قوا به شمار می‌آید.
نکته پایانی
یک شبکه پدافند هوایی قدرتمند از یک سو سبب جلوگیری از غافلگیری راهبردی می‌شود و از سوی دیگر شما را قادر خواهد کرد که این پیام را به دشمن منتقل کنید که هر اقدامش نه‌تنها می‌تواند یک پاسخ تنبیهی متناسب به دنبال داشته باشد؛ بلکه به احتمال بسیار زیاد حملاتش نیز به دلیل توانمندی پدافندی مستحکم شانس ضربه زدن به امکانات راهبردی در عمق کشور را نخواهد داشت و این ممکن است شما را برای اقدام به ضربه نهایی جسورتر کند. 

فرزند شهید غوابش در گفت‌وگو با صبح صادق
 مهدی سلطانی/  شهید حاج‌عبدالکریم اصل‌غوابش در تاریخ 19 تیر ماه 1394 مزد زحمات و جانفشانی‌های خود در راه پاسداری از مرز و بوم و آرمان‌های بلند و والای اسلامی ـ ایرانی را گرفت و با شهادت در مسیر دفاع از حرم به نیّت و آرزوی قلبی خود رسید. مجید غوابش فرزند این شهید طی گفت‌وگویی که انجام شد به نکات والایی از اصول اخلاقی و انسانی این شهید مدافع حرم اشاره کرد. با ما همراه شوید
 خانواده‌ای پرجمعیت
پدرم در سال 1348 در حصیرآباد اهواز به دنیا آمد. او ششمین فرزند خانواده بود و با شش برادر و چهار خواهر، خانواده پرجمعیتی را تشکیل داده بودند. 17 سال بیشتر نداشت که به جبهه رفت. آنجا مسئولیت‌های مختلفی را عهده‌دار شد و در عملیات‌های زیادی هم شرکت کرد. در عملیات نصر 8 از ناحیه پا جانباز ‌‌شد. اما با اتمام جنگ همچنان در همان لباس بسیجی که برای جهاد و دفاع از آب و خاک‌مان بر تن کرده بود، ماند. 
 ورود به سپاه پس از جنگ
در سال ۱۳۶۸ به صورت رسمی وارد سپاه ‌شد و به گردان جعفر طیار تیپ یکم زرهی حضرت حجت(عج) در اهواز پیوست. شروع به یادگیری و گذراندن دوره‌های مختلف رزمی و مهندسی در این تیپ کرد، به طوری که به استاد تمام‌عیار در آموزش نیروها معروف ‌شد.
پس از ۲۰ سال وارد واحد فرهنگی و تبلیغات تیپ شد. بسیار خاکی و بی‌آلایش زندگی می‌کرد. به یاد ندارم کسی از او رنجیده‌خاطر شده باشد. سعی می‌کرد همه را با زبان خودشان مورد تفقد قرار دهد. انسان بسیار قانعی بود و می‌توان گفت که هیچ وابستگی به این دنیا و متعلقات آن نداشت. در مسجد محله فعالیت داشت. عضو هیئت‌امنای مسجد امام علی(ع) و فرمانده پایگاه نیز بود. 
 مخفیانه پیگیر اعزام بود
بیش از یک سال می‌شد که پیگیر اعزام به سوریه بود و کاملاً مخفیانه این موضوع را پیگیری کرده بود. در مراسم ارتحال امام(ره) در 14 خرداد در تهران بود که این موضوع را به من گفت. تا زمان اعزامش به مادرم چیزی نگفته بود تا اینکه پای پرواز از او حلالیّت طلبید و اجازه اعزام را گرفت. 
مادرم می‌گوید که پدرم یک ناجی برای او بود که طعم زندگی واقعی را به او چشاند و دیانت وی را قوی کرد.
 آموزش نیروهای ارتش سوریه
پدرم در سوریه بیشتر کار آموزش نیروهای سوری را برعهده داشت، او چون عرب‌زبان و متخصص زرهی و مکانیزه بود، این امر را به خوبی می‌توانست انجام دهد. در نهایت روز 19 تیر ماه 1394 یک ماه پس از اعزام به سوریه مزد زحمات چندین ساله‌اش را گرفت. درست در روز جمعه آخر ماه مبارک رمضان و همزمان با شب بیست‌وسوم این ماه بود که پدر به همراه عده‌ای از سربازان ارتش سوریه در یک تله انفجاری گیر می‌کنند و همه آنها به شهادت می‌رسند.

  مجتبی برزگر/ هنرمندان پیروزشدگان به خاموشی و فراموشی ابدی هستند؛ زیرا خاموشی و فراموشی دو دشمن واقعی انسان‌ها به شمار می‌روند. هنرمندان را پهلوانان آوردگاه این دو حقیقت می‌خوانند. هنرمند به معجزه کیمیایی هنرش پیروز و امیدبخش نسل‌‎های بشری هم‌عصر خود خواهد بود. هر چند که «داودخان» هنر هفتم در یکی از آدینه‌های تابستان 95 جلوی دوربین آخرین صحنه زندگی ایستاد و بسیاری هم به ظاهر فریاد می‌زنند که استاد رفته! اما واقعیت هنر، حضور و یاد او دشمن هر خاموشی و فراموشی است. به خاطر دارم برای تهیه گزارشی از فعالیت‌های انجمن بازیگران سینما به خانه هنر هفتم ایران رفتم تا با مسئول این انجمن، یعنی استاد رشیدی گفت‌وگویی انجام دهم. در بخشی از صحبت‌ها، وقتی آقای رشیدی به موضوع مرگ رسید، چنین تعبیری را به کار برد: «بازیگران بزرگ هنرمندی‌شان محدودیت ندارد. معلوم نیست دایره آثار هنری‌شان به کجا می‌رسد؟» استاد درباره مرگ آموزه‌های بسیاری داشت! برای نسل‌ها همچون آثار ارزشمندش؛ شیلات، کمال‌الملک، گل‌های داوودی، گل پامچال، آوای فاخته، تنهاترین سردار، ولایت عشق، مختارنامه، کلاه پهلوی یا در صحنه تئاتر «پیروزی شیکاگو» که گنجینه‌هایی تکرار ناشدنی هستند. وی در یادداشت خود آورده است: «از مرگ برای خودم نمی‌ترسم. مرگ واقعیتی است که آدم باید آن را قبول کند. وقتی به مرگم فکر می‌کنم بغض امانم را می‌گیرد... دوست دارم سر پا بمیرم مثل پدرم... من که روی سنگ قبرم نمی‌نویسم، ولی اگر قرار باشد خودم نوشته‌اش را انتخاب کنم شبیه به جمله سزار خواهد بود؛ او گفته «آمدم، دیدم و پیروز شدم». من هم روی سنگ قبرم می‌نویسم: «آمدم، دیدم و رفتم.»
داود رشیدی را شاید بیش از هر چیز، اعتبار و آبروی هنر هفتم بدانند؛ چون امثال او بودند که سینمای ایران را از درجا زدن و تحقیرهایی از جنس آبگوشتی نامیدن سناریوها، تهیه و کارگردانی‌ها به روند رو به رشد، تعالی و مدرنیته هدایت کردند. اصلاً «آقای بازیگر» را پرچمدار احیای تئاتر مدرن و آوانگارد در ایران می‌نامند. استاد رشیدی وقتی حرکت یک تیپه سینما را دید، از تئاتر رهسپار پرده‌ نقره‌ای و سپس جعبه جادویی شد تا مخاطبان بار دیگر مجذوب این هنر متعالی شوند. خیلی زود این اتفاق افتاد و مردم جمعه‌ها شاهد نقش مفتِش شش‌انگشتی او در «هزاردستان» بودند و در نقش مؤثر شیلات معنای مبارزه با ظلم طاغوت را به نظاره نشستند. استعداد شگرف او در ادای ادبیات تاریخی و فن بیان شمرده شمرده‌اش سبب شد تا پای ثابت بازی در سریال‌های چند ساله تلویزیون لقب بگیرد. «معصومیت از دست رفته»، «ولایت عشق»، «تنهاترین سردار»، «امام علی(ع)»، «مختارنامه» و «کلاه پهلوی» آثار ماندگاری هستند که مرد جنتلمن هنر هفتم در آن نقش‌آفرینی کرده است. 

گفت‌وگوی صبح صادق با حسین مرصادی، به بهانه برگزاری نمایشگاه «به نام زیتون»
 مهدی امیدی/ «به نام زیتون» نخستین نمایشگاه عکس برگزارشده درباره عملیات «نصر 2» و آزادسازی نبل و الزهراء است. نبردی که تأثیر بسیار زیادی بر سرنوشت جنگ سوریه داشت و فتح این دو شهر، داعش را در تنگنای بیشتری قرار داد. در این نمایشگاه که از 27 مرداد تا ششم شهریور برپا بود، 45 عکس ثبت شده درباره این عملیات مهم در حوزه هنری به نمایش درآمد. عکاس این عکس‌ها، حسین مرصادی، جوان 30 ساله‌ای که خود در این عملیات حضور داشته و از نزدیک شاهد حوادث و مراحل مختلف این نبرد پیروزمندانه بوده است. البته قرار است عکس‌های «به نام زیتون» در سایر شهرستان‌ها و مراکز استان‌ها نیز به نمایش درآید. به همین مناسبت با خالق عکس‌های نبرد آزادی‌بخش نبل و الزهراء گفت‌وگو کرده‌ایم.

* چرا آثار تصویری و عکس‌های بسیار کمی درباره عملیات‌های مقاومت در سوریه موجود است و «به نام زیتون» از معدود نمایشگاه‌های عکس برگزار شده در این زمینه است؟
حضور عکاسان و تیم‌های رسانه‌ای در این مناطق با دشواری بسیاری همراه است. همان‌طور که می‌دانید، عکاسی جنگ به معنای زیر آتش کار کردن است و هر لحظه امکان شهادت وجود دارد. ضمن اینکه بردن دوربین در این مناطق، محدودیت‌هایی دارد. خود من هم اجازه نداشتم به آنجا دوربین ببرم و به طور پنهانی این کار را انجام دادم. 

* با توجه به این خطر و دشواری، چه چیزی سبب شد تا کار عکاسی در این جنگ را انجام دهید؟
ثبت تاریخ امری ضروری است. عکاسی هم نوعی مستندسازی و ثبت تاریخ است. به طور قطع، آیندگان قضاوت خواهند کرد که شهدای مدافع حرم چه انسان‌های بزرگی هستند و چه خدمتی به بشریت کرده‌اند؛ اما آنها در غربت و مظلومیت شهید می‌شوند. از بسیاری از شهدای دفاع مقدس عکس‌هایی به یادگار مانده است؛ اما از شهدای مدافع حرم عکس‌های کمی ثبت می‌شود. نهایت این است که در محل شهادت و از ابدان مطهر آنها با گوشی عکسی گرفته می‌شود. خب، این خیلی اشتباه است.
متأسفانه، واقعیت این است که عکاس‌ها در این زمینه نه حمایت معنوی می‌شوند و نه مادی. یکی از مشکلات بزرگی که عکاس‌ها دارند، این است که نمی‌دانند چگونه باید خود را به آن مناطق برسانند. بیشتر عکاس‌هایی که به سوریه می‌روند، مجبورند خودشان هزینه بپردازند. برای نمونه، یکی از دوستان عکاسی که چندی پیش به سوریه رفته بود، مجبور شد ماشین و لنز خودش را بفروشد تا بتواند هزینه لازم را تأمین کند. به خود من هم که درگیر برگزاری این نمایشگاه بودم، حقیقتاً هیچ کس کمک نکرد، حتی انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس هم من را حمایت نکرد. در نهایت به حوزه هنری رسیدیم که آنجا هم مشکلات خاص خود را داشت. 

* پیشنهاد شما برای حل این مشکل چیست؟
باید یک متولی خاصی این موضوع را برعهده بگیرد. به نظر من سپاه می‌تواند خودش در این زمینه کار کند. از این نظر که عکاسانی که به سوریه می‌روند، سازماندهی شوند و مشخص شود که کجا بروند، چه کسی آنها را ببرد و چطور عمل کنند؛ یعنی یک قرارگاه رسانه‌ای تشکیل شود. ما یک تجربه خوب و بزرگ هشت ساله عکاسی جنگ را در دوران دفاع مقدس داریم. اگر بتوانیم این تجربه را برای سوریه هم استفاده کنیم، اتفاقات بسیار خوبی رخ خواهد داد. متأسفانه، درباره این‌گونه مسائل که با مسئولان صحبت می‌کنیم، حرف ما را گوش نمی‌دهند! به هر حال، عکاسانی که به سوریه می‌روند، دغدغه‌هایی دارند که از مهم‌ترین دغدغه‌های آنان، انقلاب، نظام و محور مقاومت است.

* یکی از اتفاقات قابل توجه حضور خانواده و فرزند شهید حامد کوچک‌زاده در افتتاحیه این نمایشگاه بود. دلیل حضور و تقدیر از آنها چه بود؟
حامد كوچك‌زاده اولین كسی بود كه در عملیات آزادسازی نُبل و الزهراء به شهادت رسید. حامد مسئولیت هماهنگی اعزام من به سوریه را برعهده داشت و تلاش بسیاری كرد تا مرا به آنجا ببرد؛ اما متأسفانه خیلی زود او را از دست دادیم؛ البته شهادت حق او بود و توانست به این افتخار برسد.

* در پایان اگر نکته ناگفته‌ای باقی مانده، بفرمایید.
فقط همین را می‌گویم که واقعاً این آسایش و امنیتی را که الآن داریم مدیون شهدای مدافع حرم هستیم که مظلومانه شهید می‌شوند. تنها می‌توانیم از آنها یادی کنیم و به دل داغدار خانواده‌های آنها تسلی دهیم.

سردار عراقی، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه در گفت‌وگو با صبح‌صادق
حسن فلاح/ سابقه اقدامات نیروی زمینی سپاه علیه گروه‌های تروریستی ضدانقلاب در شمال‌غرب کشور به نیمه اول سال 90 برمی‌گردد که پاسداران سلحشور نیروی زمینی توانستند ضمن وارد کردن خسارت جدی به معاندین، گروه‌های ضدانقلاب را از مرزهای ایران بیرون کنند و بار دیگر امنیت را به مناطق مرزی بازگردانند. اوج گرفتن مجدد فعالیت‌های گروه‌های تروریستی در کشورهای هم‌مرز با ایران و ایجاد ناامنی در این کشور‌ها سبب شد در ماه‌های اخیر رزمندگان سلحشور همیشه در صحنه نیروی زمینی سپاه با سلسله عملیات‌هایی در شمال‌غرب کشور روبه‌رو شوند که طی آن اعضای جدیدی، همچون آرش و شورش منبری از فرماندهان اشرار مسلح و وابسته به حزب دموکرات کردستان و دیگر اعضای پژاک و این حزب منحله و همچنین کاوه جوانمرد از فرماندهان ضدانقلاب در تعقیب و درگیری دستگیر شدند و به هلاکت رسیدند. این تحرکات از سوی جریانات وابسته به استکبار و رژیم‌های مرتجع برای ایجاد ناامنی در سطح کشور ایران برنامه‌ریزی شده بود؛ چرا‌که گمان می‌کردند ثبات و امنیت ایران نیز با این دست عملیات‌های پیش‌پاافتاده و تحرکات ساده‌انگارانه برخی عناصر خودفروخته و ضدانقلاب زیر سؤال می‌رود. به دلیل سلحشوری و حماسه‌‌آفرینی یا به تعبیری رقم‌خوردن برگ زرین دیگری از اقدامات به موقع و مقتدرانه نیروی زمینی سپاه در ارتقای امنیت پایدار شمالغرب، غرب و جنوب شرق کشور به سراغ سردار سرتیپ‌ پاسدار عبدالله عراقی، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه رفتیم و گفت‌وگویی کوتاه با وی داشتیم که مشروح آن پیش‌روی شماست.
*به تازگی، شاهد برخی تحرکات گروه‌های ضدانقلاب بودیم که نیروی زمینی سپاه در راستای گسترش امنیت پایدار در شمال غرب گام‌های بلندی برداشت و به دستگیری و هلاکت‌ رسیدن اعضای این احزاب منحله انجامید. درباره آخرین وضعیت امنیتی این مناطق توضیح دهید.
بحمدالله خدا توفیق داد تا نیروی زمینی سپاه که در این هشت سال اخیر در مناطق شمال‌غرب،‌ غرب و جنوب شرق با مدیریت صحیح و به کارگیری نیروهای بومی که نقطه عطفی در گسترش امنیت پایدار به شمار می‌رود، گام‌های بلندی بردارد. قطعاًً یکی از پایه‌های تأثیرگذار دستیابی به امنیت ملی، اتحاد و انسجام اقوام و مذاهب است؛ از این رو شهید شوشتری این طرح با برکت را ارائه دادند و توانستند اهل سنت را با قومیت‌ها و دیدگاه‌های مختلف سازماندهی کنند، آموزش دهند و در بحث توسعه امنیت ‌پایدار به کار گیرند. ما امروز در مرزهایی که به نیروی زمینی سپاه محول‌ شده، شاهد امنیت مثال‌زدنی هستیم. هر کسی هم که از این مرزها بازدید کرده یا گزارش‌های بازدیدکنندگان را دیده است، به این وضعیت مطلوب اذعان دارد. امنیت توسعه زیرساخت‌ها را در منطقه ایجاد می‌کند؛ امنیت احساسی و ادراکی است و نه گفتمانی و تبلیغاتی! یعنی اگر امنیت در سِیر خود به نتیجه نرسد، به واسطه تبلیغات، ایجاد نمی‌شود. ببینید! آیا امروز که مردم به این مناطق، مانند کردستان سفر می‌کنند و یا مردمی که تا نیمه‌های شب در پارک‌های سیستان و بلوچستان حضور دارند، نشان‌دهنده ثبات و پایداری امنیت نیست؟! امروز مردم برای خرید جهیزیه و تفریح به مناطقی می‌روند که روزی هراس داشتند به نزدیکی آنجا برسند و حالا در عین آرامش همراه با خانواده به شهرهای مختلف کردستان می‌روند. این حضور مردم نشان‌دهنده امنیت است.

*عملیات نیروی زمینی سپاه در شمال‌غرب کشور در سال 90 با تقدیم شهدای گرانقدری به پیروزی رسید. بفرمایید این عملیات تا چه حد در انسداد مرزها و کنترل تردد اشرار و ضدانقلاب مؤثر بوده است؟
همانطور که می‌دانید همواره نیروی زمینی سپاه با درگیری و اقتدار توانست این مرزها را به یک ثباتی برساند. این اشرار در منطقه استقرار داشتند و حاضر نبودند به هیچ وجه یک سنگر را هم ترک کنند و بروند؛ ولی وقتی قدرت سپاه، امکانات، تجهیزات و سلحشوری نیروها را دیدند، مجبور به عقب‌نشینی شدند. ما امروز زمینی نداریم که دست ضدانقلاب باشد. شاید در طول تاریخ این همه اقتدار در مرزها بی‌سابقه بوده، زیرا در بعضی از مناطق که پایگاه و پاسگاه راه‌اندازی شده و استقرار پیدا کردیم، اصلاًً یک مأمور امنیتی جمهوری اسلامی هم حتی در دوران طاغوت آنجا نرفته بود. بحمدالله امروز این امنیت پایدار نسبی در مناطق شمال‌غرب، غرب و جنوب شرق کشور وجود دارد. خوشبختانه، در شناسایی وضعیت و جمع‌آوری نقاط استقراری، تجهیزات و منابع انسانی دشمن به نقطه مطلوبی رسیده‌ایم. در مواقعی که اینها مقاومت کردند، توانستیم با سلاح‌های منحنی‌زن‌مان معاندین را به راحتی مورد هدف قرار دهیم. امروز به جایی رسیده‌ایم که دشمن هرجا بخواهد حرکتی را شروع کند، پیش از اینکه به مرحله عمل برسد، با آنها برخورد می‌شود. 

* تا جایی که می‌دانیم امنیت‌ پایدار تنها با قدرت نظامی به دست نیامده و جنبه‌های فرهنگی و اجتماعی هم در آن مؤثر بوده است. نظر جناب‌عالی در این باره چیست؟ 
به یاری خدا سپاه پاسداران بزرگ‌ترین کار تاریخی را انجام داده و در مناطق امنیتی با اعتماد به برادران اهل‌سنت ایفای نقش کرده و آنها در قالب گروهان‌ها و گردان‌های ویژه نقش‌آفرینی کرده‌اند؛ زیرا امنیت ملی هر کشور تنها نیروهای مسلح نیستند و یک مؤلفه آن اقتصاد است که سپاه با ایجاد راه، توسعه کشاورزی در ابعاد مختلف و ساخت بیمارستان و کمک به توسعه بهداشت و درمان، به ویژه در استان  «سیستان و بلوچستان» و استان‌های همجوار با ساختن بیمارستان‌های صحرایی پیشرفته‌ترین عمل‌های جراحی را انجام داده است و امکانات بسیار خوبی برای درمان ایجاد شده که نفس این حرکت احساس آرامش خاصی را در منطقه ایجاد کرده است. شهید «شوشتری» در سیستان با توپ و تانک امنیت ایجاد نکرد؛ بلکه با محبت و احترام امنیت پایدار را رقم زد. او در بلوچستان از نظر فرهنگی در مقام یک پاسدار آنقدر نفوذ کرده بود که پنج هزار نوزاد باعنوان «نورعلی» در استان نام‌گذاری شده است. به عبارتی، بزرگ‌ترین دستاورد سپاه از بین بردن اختلافات و ایجاد وحدت شیعه و سنی است.
 نعمت سلامتی و امنیتی که در کشور ایران وجود دارد، محصول کارآمدی نیروهای نظامی است. برای امنیت ملی هر کشوری پنج شاخصه تعریف ‌شده است که یکی از مؤلفه‌های آن وجود نیروهای مسلح کارآمد است. بزرگ‌ترین مأموریت هر دولت و کشوری این است که زیرساخت‌های توسعه را فراهم کند و حقیقت توسعه و تعالی این است که رشد و شکوفایی و سطح فرهنگ و رفاه عمومی افزایش پیدا کند. یکی دیگر از شاخصه‌های توسعه، نیروی انسانی است و امروز ارزش این شاخصه، یعنی نیروی انسانی کارآمد از نفت، معادن و طلا نیز به مراتب بیشتر است. ایران نزدیک به 40 سال است که یک‌تنه در مقابل جبهه کفر ایستاده است. به برکت حضور سپاه پاسداران در بسیاری از مرزها هم‌اکنون امنیت پایدار در کشور حکمفرما است. سردار شهید شوشتری توانست با اعتماد به مردم منطقه امنیت پایدار را به وجود آورد. اقتصاد شکوفا یکی دیگر از شاخصه‌های امنیت ملی است و اقتصاد مقاومتی که رهبر معظم انقلاب به آن تکیه‌ دارند، در واقع تکیه‌ به داخل و ظرفیت‌های کشور است.

از ماهیت جریان نفاق تا نفوذ در بیت منتظری در گفت‌وگوی اختصاصی صبح‌صادق با سردار محمد حسین نجات
مجتبی برزگر/ نشست منافقین در پاریس و انتشار یک فایل صوتی از سخنان آیت‌الله منتظری درباره اعدام تعدادی از اعضای گروهک منافقین در 24 مردادماه سال ۱۳۶۷، دو موضوعی بودند که همزمان شدن آنها با هم طی چند هفته اخیر با شبهات و سؤالاتی همراه شد. فایل صوتی 40 دقیقه‌ای که 23 دقیقه‌ ابتدایی آن سخنان منتظری و در ادامه سخنان یکی از مسئولان قضایی است که ادعاهای قائم ‌مقام وقت رهبری را رد می‌کند. این فایل پس از انتشار به سرعت از سوی یک کمپین تبلیغاتی از پیش آماده شده به تیتر رسانه‌های ضدانقلاب تبدیل شد و فضاسازی را که برای سالگرد اعدام منافقین پس از عملیات مرصاد به راه انداخته بودند، رونقی تازه بخشید. در این راستا به سراغ سردار سرتیپ ‌پاسدار محمدحسین نجات، معاون فرهنگی سپاه که آن روزها مسئولیت یگان حفاظت شخصیت‌ها را برعهده داشت و از نزدیک شاهد بسیاری از اتفاقات بیت آیت‌الله منتظری بود، رفتیم و مصاحبه‌ای انجام دادیم. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:
*می‌دانید که فایل صوتی سخنان آیت‌الله منتظری در دیدار با برخی از مسئولان قضایی کشور و اعتراض‌های او به اعدام چند تن از منافقین، منتشر شده است. این بازنشر از سوی احمد منتظری همزمان با پیوند منافقین با عربستان سعودی علیه جمهوری اسلامی ایران بازتاب‌های فراوانی داشت؛ حضرت‌عالی این اتفاق را چگونه تحلیل می‌کنید؟
لازم است توضیحات خود را در سه بخش سازمان منافقین، بیت آقای منتظری و خود ایشان ارائه دهم. بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اعضای سازمان منافقین درصدد برآمدند در دو بُعد سیاسی و نظامی، نظام را در معرض براندازی قرار دهند. در قدم اول، مرحله سیاسی را برگزیدند؛ در این مرحله سازماندهی قوی میلیشیا را شکل دادند و با بنی‌صدر متحد شدند؛ اما عملیات براندازی، ناکام ماند. به همین دلیل در سی‌ام خرداد سال 60 کار براندازی وارد مرحله نظامی شد. در مرحله نظامی قرار بود میلیشیایی‌هایی در سراسر کشور به خیابان‌ها بیایند؛-تصورشان این بود که مردم به آنها می‌پیوندند و قیام توده‌ای رقم می‌خورد، ولی باز هم تیرشان به سنگ خورد و مردم متدیّن، انقلابی و بسیجیان مخلص نگذاشتند به توفیقی دست پیدا کنند؛ از این رو به ترور روی آوردند. حاصل این جنایت‌ها تا پایان جنگ تحمیلی به شهادت بیش از 15 هزار نفر منجر شد. در میان این شهدا فردی بود که پوست سرش را کندند و او را همراه با شکنجه‌های ظالمانه به شهادت رساندند. در سال 60 مقرّ حزب جمهوری اسلامی را هدف انفجار تروریستی قرار دادند و 7۲ نفر از مسئولان صدیّق نظام را به شهادت رساندند. حتی طراحی برای به شهادت رساندن رهبر معظم انقلاب را که آن موقع امام جمعه تهران بودند، در دستور کار قرار دادند که سبب مجروح‌ شدن معظم‌له شد تا اینکه خانه‌های تیمی منافقین کشف شد و اعضای آن مجبور شدند به خارج از ایران بروند. 
منافقین در جنگ تحمیلی به نفع رژیم صدام، جاسوسی می‌کردند؛ عکس‌ها و فیلم‌های موجود در مراکز اطلاعاتی نشان می‌دهد، اینها به دست‌بوسی صدام می‌رفتند و اطلاعات داخل کشور را به آنها می‌دادند. در طول جنگ تحمیلی بارها اطلاعات داخل جبهه‌ها را نیز از طریق عوامل نفوذی در اختیار دشمن قرار ‌دادند. آنها در مراحل مختلف با حمایت صدام به مرزهای ایران هجوم آوردند و تعدادی از رزمندگان ما را به شهادت رساندند و به جنایت‌ها و خیانت‌های بی‌شماری دست زدند؛ تنها چیزی که می‌توان به ضرس‌قاطع درباره منافقین گفت، این است که «اینها داعش‌های دهه 60 جمهوری اسلامی بودند و در بین مردم ایران نه تنها محبوبیتی ندارند؛ بلکه سازمان منافقین منفورترین جریان سیاسی در میان مردم به شمار می‌رود.»
یکی دیگر از اقدامات جنایتکارانه منافقین نفوذ مشترک با لیبرال‌ها در بیت آیت‌الله منتظری بود؛ به‌گونه‌ای که منویات منحوسانه آنان از زبان ساده‌لوحانه وی مطرح می‌شد. طوری که در بیانیه 6/1/68 ، حضرت امام(ره) به آقای منتظری تصریح کردند، بیت شما لانه منافقین و لیبرال‌ها شده و حرف‌های آنها از زبان شما زده می‌شود؛ شما دل خانواده شهدا و مجاهدین را خون کردید و صلاحیت جایگاه قائم مقام رهبری را ندارید. دلیل عزل، همین هم‌نوایی و هم‌صدایی با منافقین و لیبرال‌ها بود. امروز که از بیت آقای منتظری دوباره همان حرف‌ها بیان می‌شود، نشان می‌دهد که چقدر حضرت امام(ره) آن موقع دقیق و عمیق با این موضوع برخورد کردند. 
وقتی حضرت امام(ره) در 29 تیر سال 67 قطعنامه را پذیرفتند، بلافاصله رژیم بعث عراق بار دیگر به جمهوری اسلامی حمله کرد و تا پاسگاه زید پیش آمد که نیروهای ما به منظور جلوگیری از پیشروی آنها آماده شدند. در همین زمان، منافقین با پشتیبانی ارتش صدام، عملیات مرصاد را طرح‌‌ریزی کردند؛ هدف عملیات مرصاد آن گونه که در فایل صوتی مسعود رجوی و سخنرانی مریم رجوی مشخص است تسخیر شهرها و ساقط کردن حکومت جمهوری اسلامی ایران بود. به همین دلیل 15 تیپ را برگزیدند تا در شهرهایی همچون اسلام‌آباد، کرمانشاه، قزوین، همدان و در تهران با محاصره جماران، مجموعه شهید مطهری(مجلس، شورای نگهبان، قوه‌ قضائیه، ریاست جمهوری)، فرودگاه مهرآباد و زندان اوین کار براندازی را پیش ببرند. آنها در دستورالعملی که همان موقع به تیپ‌های خودشان صادر کردند، گفتند، اولین کار شما حمله به زندان‌ها و آزادی برادران مجاهد خودتان باشد. استعداد هر کدام از این تیپ‌ها به 150 نفر می‌رسید. البته این نوید را هم به آنان داده بودند که با افرادی که از منافقین به شما می‌پیوندند، استعدادتان دو برابر می‌شود. در ادامه راه هم مردم به شما می‌پیوندند و می‌توانید کار براندازی را انجام دهید. بعضی از منافقین به زندانبانان خود گفته بودند، این هفته شما زندانبان ما هستید و هفته آینده ما زندانبان شما! اسنادی وجود دارد که مسعود رجوی به نیروهای سازمان منافقین گفته بود، برای تسخیر شهرها تا می‌توانید افراد حزب‌اللهی و روحانی(اصطلاحاًً ریشو) را اعدام کنید؛ در این صورت می‌توانید وارد شهرها شوید. آن موقع حضرت امام به یک هیئت 30 نفره متشکل از نماینده وزارت اطلاعات، نماینده دادستان کل کشور و نماینده حاکم شرع تهران دستور دادند که بررسی کنند هر یک از منافقین که هنوز به این حزب منحوس اعتقاد دارند و بر سر موضع براندازانه خود هستند، دوباره محاکمه شوند و حکم الهی درباره آنها اجرا شود. حکم حضرت امام(ره) حکم الهی است و کسانی که علیه یک نظام اسلامی قیام کنند، حکمی غیر از اعدام ندارد. اینها رفتند و افرادی را که سازماندهی شده بودند، یک بار دیگر محاکمه کردند و کسانی که بر سر موضع براندازانه تأکید داشتند، اعدام شدند. همه مراجع تقلید هم به این حکم اعتقاد داشتند. این تصمیم امام(ره) مواضع حکیمانه، مدبرانه و هوشمندانه ایشان را نشان می‌دهد. مرحوم حاج آقا مصطفی می‌گویند روزی در نجف در بعدازظهر تابستان که هوا بسیار گرم و طاقت‌فرسا بود، دیدیم که در اتاق باز و بسته می‌شود، دقت که کردیم حشره‌ کوچکی را دیدیم که آقا می‌خواستند از در اتاق بیرون کنند؛ همین امام وقتی یک بچه روستایی نامه‌ای به ایشان می‌نویسند، بسیار دلسوزانه و پدرانه پاسخ می‌دهند؛ اما موقعی که حکم خدا پیش بیاید، از حکم و مصادیق الهی کوتاه نمی‌آید. همین امام عارف در مظلومیت اهل‌بیت(ع) سوگواری ویژه‌ای دارند، دائماًً به مسئولان دستور می‌دهند که مواظب کوخ‌نشین‌ها باشند؛ از این رو، به نظر من افرادی که امروز در مقابل این اهانت سکوت کردند، باید به خط امامی بودن‌شان شک کنند. کسانی که می‌گویند ما مدافع امام و خط ایشان هستیم، با این اهانت جریان نفاق در بی‌بی‌سی مقابله نکردند. مدافع خط امام این بچه بسیجی‌هایی هستند که بر اساس رهنمودهای حضرت امام(ره) در این میادین، فعالانه حضور دارند و با لیبرال‌ها و منافقین مبارزه می‌کنند. 

* نگاهی که در آیت‌الله منتظری ایجاد شده بود، ریشه در کجا داشت و نشان دهنده چه بود؟
حضرت امام(ره) همان موقع فرمودند: «والله از همان اول هم من با انتخاب شما مخالف بودم»؛ یعنی حضرت امام در چهره آیت‌الله منتظری فردی ساده‌لوح را می‌دیدند که هر حرفی اطرافیانش به او بگویند مطرح می‌کند. مهدی هاشمی(برادر داماد منتظری) فردی است که مرحوم شمس‌آبادی را به شهادت رساند. افرادی که به دستور این معاند او را تعقیب کردند، دیدند که دو بچه هم همراه دارد. از مهدی هاشمی سؤال کردند با این دو بچه چکار کنیم؟ او هم دستور قتل داد. این موضوع را با آیت‌الله منتظری که حاکم شرع آن زمان بود، مطرح کردند؛ گفتند فردی که در بیت شماست، دستور قتل دو بچه را داده و ایشان گفتند، حالا یک غلطی کرده است! ببینید این فرد آن موقع حاضر نیست از حکم خدا دفاع کند! و چقدر ولی‌فقیه زمان شایسته تشخیص می‌دهند که او به درد قائم مقامی رهبری نمی‌خورد. 

*جناب‌عالی که مسئولیت یگان حفاظت شخصیت‌ها را در آن زمان برعهده داشتید و از طرفی هم گفتید که این یگان وظیفه نظارت بر یگان حفاظت حضرت امام(ره) و بیت آیت‌الله منتظری را داشت، بفرمایید چگونه این تزلزل در اعتقاد و ارتباطات قائم مقام وقت رهبری را دیدید؟
این ارتباطات و تعاملات و برگزیدن مسیر انحراف از سوی آیت‌الله منتظری از سوی دلسوزان نظام یک امر مبرهن بود؛ یعنی علما، جامعه مدرسین، رهبر معظم انقلاب و افرادی که آن موقع از نزدیکان امام و بیت آیت‌الله منتظری بودند همه این تخلفات و رفتارهای متزلزلانه و ساده‌لوحانه وی را شاهد بودند؛ خوب است مردم رنج‌نامه حاج سیداحمد خمینی را که گویای خون دل‌های حضرت امام(ره) از رفتارهای آیت‌الله منتظری است را  بخوانند تا همگان آگاه شوند که چه ظلم‌ها و تعّدی‌هایی به واسطه ساده‌لوحی‌های، آیت‌الله منتظری به حضرت امام(ره) و بدنه نظام وارد شد. 

*در کشورهای مختلف با گروه‌ها یا افرادی که علیه حکومت اقدام مسلحانه انجام می‌دهند و در کارهای انتحاری و انفجاری نقش ایفا می‌کنند یا برای براندازی، با بیگانگان همکاری دارند، چه برخوردی می‌شود؟
برای نمونه در کودتای ترکیه که نه عمق داشت، نه وسعت و نه کودتاگران به آن شکل جمعیت قابل‌توجهی را کشته بودند، اردوغان پس از این اتفاق چند نفر را دستگیر و محاکمه کرد؛ زیرا امنیت در هر کشوری مسئله بسیار مهمی است. منافقین ده‌ها هزار نفر را به شهادت رساندند؛ چطور ممکن است یک نفر بگوید من مسلمانم، حامی اسلام هستم، خدای ناکرده قائم مقام رهبری باشد، اما بخواهد از یک جریان براندازانه حمایت کند؟! جریانی که دستش به خون این همه از فرزندان کشور آلوده باشد.

* در پایان بفرمایید در پشت پرده این جریان چه اهدافی وجود دارد که پس از گذشت چندین سال، مواضع جانبدارانه امثال منتظری برای زنده کردن منافقین بازنشر داده می‌شود؟
اولین هدف آنها این بود که بتوانند از طریق یک فرد فریب‌خورده در دفتر آیت‌الله منتظری دوباره جریان منافقین را زنده کنند یا یک مظلومیتی به آنها بدهند. دومین هدف آنها این بود که می‌خواستند به مخدوش شدن چهره محبوب و الهی حضرت امام(ره) دست پیدا کنند؛ ولی همان طور که گفتم دشمنان خدا از احمق‌ها هستند؛ چرا‌که برای نسل جدید ما که شاید تصوری از منافقین نداشتند، فرصتی شد تا با چهره کریه آنها آشنا شوند و به خباثت این سازمان تروریستی و داعشی و ماهیت منافقانه دفتر منتظری پی ببرند و به صلابت، تدبیر و دانش حضرت امام(ره) که بسیار ژرف‌نگر بودند و پای اسلام ایستادند، توجه کنند. اگر امام آن اقدام هوشیارانه آن زمان را انجام نداده بودند، منافقین به خودشان اجازه می‌دادند حملات دیگری را علیه انقلاب اسلامی طراحی کنند و شاید اوضاع به‌گونه‌ دیگری پیش می‌رفت.