شبکه آمریکایی ای‌بی‌سی نیوز گفت: نظرسنجی‌های جدید نشان می‌دهد، بیش از یک‌سوم رأی‌دهندگان اکنون به نامزد حزب سوم چشم دوخته‌اند. در نظرسنجی مشترک این شبکه خبری با واشنگتن‌پست، 57 درصد از آمریکایی‌ها از انتخاب بین دو گزینه دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون، ابراز نارضایتی کرده  و معتقد بودند باید به گزینه سومی رای داد.
انتقادات صریح نامزد ریاست جمهوری آمریکا از سازو کار انتخابات این کشور در گفت‌وگوی اختصاصی با صبح صادق
مصطفی افضل‌زاده/ بر اساس قانون اساسی پنجاه‌وهشتمین انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا قرار است سه‌شنبه هشتم نوامبر ۲۰۱۶ (‎۱۸ آبان ۱۳۹۵) برگزار شود. رأی‌دهندگان مجمع گزینندگان ریاست جمهوری را برخواهند گزید که آنها نیز به نوبه خود به یک رئیس‌جمهور و معاون رئیس‌جمهور جدید رأی خواهند داد. محدودیت دوره‌ها که در پس تصویب متمم بیست‌ودوم قانون اساسی ایالات متحده آمریکا قرار داده شده است، رئیس‌جمهور کنونی، باراک اوباما از حزب دموکرات را از انتخاب مجدد برای دوره سوم بازمی‌دارد. اگر اوباما و معاون او جو بایدن باقی‌مانده دوره‌شان را به پایان برسانند، ایالات متحده آمریکا چهل‌وپنجمین رئیس‌جمهور و چهل‌وهشتمین معاون رئیس‌جمهور را برخواهد گزید. زمانی که به رسانه‌های بین‌المللی و حتی رسانه‌های داخلی کشورمان نگاه می‌کنیم تنها شاهد رقابت و فعالیت دو نامزد حزب دموکرات و جمهوریخواه هستیم، در صورتی که نامزدهای مستقل دیگری نیز در این انتخابات حضور دارند، ولی کمتر از آنها صحبت می‌شود. دکتر «گلوریا لاریوا» فعال و کارشناس سیاسی آمریکایی که برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نامزد شده، یکی از این افراد مستقل است که از سوی حزب «سوسیالیسم برای آزادی» در انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شده است. خبرنگار صبح صادق با گلوریا لاریوا درباره انتخابات آمریکا و نظر او درباره ایران گفت‌وگو کرده است.
* آیا به صورت رسمی برای نامزدی نام‌نویسی کردید، یا اینکه این اقدام شما به صورت نمادین و تبلیغاتی است؛ زیرا رسانه‌های بین‌المللی به جز دو نامزد حزب دموکرات و جمهوریخواه اشاره‌ای به نامزد دیگری نمی‌کنند؟
من به صورت رسمی نامزد شده‌ام؛ اما دلیل اینکه اشاره‌ای به نامزد‌های دیگر نمی‌کنند این است که رسانه‌ها در اختیار سرمایه‌دارانی است که تفکرات ما مخالف منافع آنها است. اما نام من به صورت رسمی در فهرست رأی‌دهندگان در ایالت‌های کالیفرنیا، فلوریدا، لوئیزیانا و هفت ایالت دیگر آمریکا وجود دارد.
 
* یعنی نام شما در فهرست رأی‌دهندگان در تمام ایالت‌ها آمریکا نیست؟
شرایط انتخابات در آمریکا به صورتی است که نامزدهایی که نماینده دو حزب اصلی، یعنی دموکرات و جمهوریخواه نیستند برای اینکه نام آنها در لیست رأی‌دهندگان باشد باید در هر یک از 50 ایالت آمریکا به صورت جداگانه امضا جمع کنند و نام‌شان در فهرست قرار بگیرد که این کار زحمت بسیار زیادی دارد و همچنین سرمایه زیادی می‌خواهد که از توان سازمان‌ها و احزاب دیگر خارج است. از سوی دیگر نام نمایندگان دو حزب جمهوریخواه و دموکرات به صورت خودکار در فهرست ثبت می‌شود و به جمع‌آوری امضا نیازی ندارند.
 
* دلیل این تبعیض در انتخابات چیست؟
تقسیم قدرت در آمریکا در انحصار دو حزب اصلی تعریف شده است و درحقیقت دموکراسی وجود ندارد و سرمایه‌داران و صاحبان قدرت انتخابات را مدیریت می‌کنند تا بقای ماشین جنگی آمریکا، بانک‌ها و شرکت‌های بزرگ تضمین شود.

* زمانی که صحبت از دموکراسی در آمریکا می‌شود برخی از منتقدان می‌گویند که در خفا و پشت پرده رأی مردم مدیریت می‌شود، ولی بر اساس صحبت‌های شما مدیریت آرا خیلی هم مخفیانه صورت نمی‌گیرد و به صورت یک روال قانونی انجام می‌شود، همین‌طور است؟
درست است، ولی این همه ماجرا نیست. علاوه بر تبعیض در نام‌نویسی، در روند استفاده از رسانه‌ها برای تبلیغات نیز در حق ما اجحاف می‌شود. رسانه‌ها در آمریکا در اختیار همین دو حزب و نمایندگان آنها است. آمریکا کشور پهناوری است و برای اینکه رأی‌دهندگان شما را بشناسند باید در تلویزیون حضور داشته باشی و در مناظره‌های انتخاباتی شرکت کنی که این حق از نامزدهای دیگر گرفته شده است.
البته، در این دور از انتخابات شرایط تا حدودی تغییر کرده است. در این دوره سخنرانی‌های سندرز سبب شد بحث درباره نامزدهای مستقل بیش از بیش بر سر زبان‌ها بیفتد، مضاف براینکه بی‌اعتمادی و نارضایتی مردم از دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون بسیار زیاد است.
دلایل زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد در آمریکا دموکراسی وجود ندارد. در آمریکا حدود 15 میلیون نفر مهاجر وجود دارد که اجازه دادن رأی ندارند و 11 میلیون نفر هستند که سال‌هاست در این کشور زندگی می‌کنند، ولی تابعیت این کشور را ندارند و از حق دادن رأی محروم هستند.
بر اساس آمار موجود، در مراحل ابتدایی انتخابات سال 2016 تنها 16 درصد از واجدان شرایط در آمریکا رأی داده‌اند. به عبارت دیگر، رئیس‌جمهور آینده آمریکا در یک روند غیردموکراتیک انتخاب می‌شود؛ چراکه عملاً رأی اکثریت مردم را ندارد. همچنین باید اشاره کرد که افرادی که برای ‌دادن رأی نام‌نویسی می‌کنند همه در روز رأی‌گیری مراجعه نمی‌کنند؛ بلکه تنها نیمی از آنها رأی می‌دهند.
دموکراسی در آمریکا وضعیت نامطلوبی دارد. این سؤال برای بسیاری وجود دارد که چطور یک سرمایه‌دار نژادپرست ضد زن می‌تواند نامزد ریاست جمهوری شود و بدون هیچ هزینه‌ای رسانه‌های بزرگ این فرصت را در اختیارش قرار دهند تا درباره اخراج مکزیکی‌ها از آمریکا حرف بزند، یا سخنرانی‌های ضد اسلامی داشته باشد و بگوید باید مانع از ورود مسلمانان به آمریکا شد و از برخورد خشونت‌آمیز با مخالفان صحبت کند.
* یعنی به نظر شما هیلاری کلینتون گزینه بهتری است؟
به هیچ‌وجه! کلینتون نسبت به ترامپ وضعیت بهتری ندارد، اگر نگوییم بدتر است. هیلاری یک نومحافظه‌کار است و همه اطرافیان و کادر او از نیروهای دولت رونالد ریگان، بیل کلینتون و بوش هستند. بیل کلینتونی که مسئول اعمال تحریم علیه عراق بود؛ تحریمی که به کشته شدن بیش از یک میلیون نفر از مردم عراق منجر شد. او همچنین دستش به خون مردم یوگسلاوی آلوده است و در حمله نیروهای ناتو به این کشور نقش زیادی داشت. خود هیلاری کلینتون هم سابقه تاریکی در زمان مسئولیتش دارد. او زمانی که وزیر خارجه دولت اوباما بود این کشور را درگیر جنگ لیبی کرد که به نابودی این کشور آفریقایی منجر شد. هیلاری یکی از افرادی بود که به شدت مخالف توافق هسته‌ای با ایران بود؛ توافقی که به نظر من برای ایران عادلانه نبود و نیاز نبود ایران برای رسیدن به حق قانونی خود به خواسته‌های آمریکا تن بدهد.

* آیا شانسی برای پیروزی در انتخابات برای خودتان قائل هستید؟ اصولاً هدف و برنامه شما برای شرکت در انتخابات چیست؟
انگیزه اصلی من برای شرکت در انتخابات استفاده از این فرصت و جایگاه برای مطرح کردن مسائلی است که هیچ‌گاه نمایندگان و نامزدهای دو حزب اصلی به آن نمی‌پردازند. ما در سفرها و سخنرانی‌هایی که داریم درباره اشتغال، آموزش رایگان برای همه و خدمات درمانی صحبت می‌کنیم. ما معتقدیم که در صورتی که بودجه پنتاگون کم شود وضعیت بهتری برای مردم آمریکا به وجود خواهد آمد؛ بودجه‌ای که صرف کشتار و تجاوز در کشورهای دیگر جهان می‌شود. سیاستمداران و نظامیان آمریکا برای خیلی از مردم دنیا حق حیات قائل نیستند.

* به نظر شما آیا اقدامات شما با وجود قدرت رسانه‌ای نامزدهای دیگر تأثیری هم دارد؟
بسیاری از اصلاحات صورت‌گرفته در رفتار دولت‌های آمریکا به دلیل مطالبه و فشار جنبش‌های مردمی بوده است که آزادی عمل سیاه‌پوستان یکی از این اقدامات است. سابق بر این سیاه‌پوستان از حقوق حداقلی محروم بودند، ولی الآن نسبت به گذشته وضع بهتری دارند. 
* صحبت‌های شما بیشتر به امور داخلی در آمریکا مربوط می‌شود، آیا در سخنرانی‌های خود به سیاست خارجی آمریکا هم می‌پردازید؟
غیرممکن است که درباره ریاست جمهوری در آمریکا صحبت کرد و به سیاست خارجی نپرداخت. ما معتقدیم که بخش زیادی از بودجه پنتاگون باید صرف امور دیگری به جز تجاوز به کشورهای دیگر و کشتار زنان و کودکان شود. در حال حاضر میلیاردها دلار صرف تحقیقات و توسعه سلاح‌های هسته‌ای آمریکا می‌شود. ارتش آمریکا در حال کار روی بمب‌های اتمی است که در آینده بتواند از آن در جنگ‌ها استفاده کنند. ما مخالف این برنامه تسلیحاتی هستیم و آن را اقدامی علیه انسانیت می‌دانیم. ما همچنین مخالف تحریم‌ها علیه ایران، ونزوئلا و کوبا هستیم و معتقدیم ایران حق دارد از برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای برخوردار باشد.
یکی از مهم‌ترین برنامه‌های ما مخالفت با هرگونه کمک مالی دولت آمریکا به اسرائیل است. اسرائیل یک دولت آپارتاید است و مردم فلسطین ملتی مظلوم هستند. مردم فلسطین باید این حق را داشته باشند که به سرزمین خود برگردند. همه این خواسته‌ها در تضاد با برنامه‌های دو حزب اصلی است.

 * فکر می‌کنید اگر یک روند عادلانه با فرصت‌های برابر در انتخابات آمریکا برای شما فراهم شود، امکان پیروزی در این رقابت خواهید داشت؟ به عبارت دیگر، آیا حرف‌های شما در میان مردم خریداری دارد؟
 چه کسی بدش می‌آید که آموزش و خدمات درمانی مجانی شود؟ چه کسی مخالف ایجاد شغل برای بیکاران است؟ مردم از سیاست‌های جنگ‌طلبانه آمریکا خسته شده‌اند. ضمن اینکه همان‌طور که گفتم درصد کمی از واجدان شرایط در آمریکا رأی می‌دهند و بسیاری حتی امکان دادن رأی ندارند. در آمریکا علاوه بر افرادی که پیشتر اشاره کردم که اجازه دادن رأی ندارند، باید به افرادی که سابقه کیفری و زندان دارند نیز اشاره کرد. افرادی که در زندان‌های آمریکا هستند اجازه دادن رأی ندارند، در برخی ایالت‌ها اگر شما یک بار هم سابقه زندان داشته باشید تا آخر عمر از دادن رأی محروم می‌شوید. فرماندار ایالت ویرجینیا به‌تازگی قانون عدم حق را برای افرادی که سابقه زندان دارند را برداشته، ولی جمهوریخواهان در تلاشند این قانون را برگردانند. فردی را می‌شناسم که 65 سال در آمریکا زندگی می‌کند، ولی چون مهاجر است، هنوز از حقوق شهروندی محروم است و سیاستمداران آمریکایی تلاش کرده‌اند تا حتی کودکان این مهاجران امکان خواندن درس در مدارس را نداشته باشند.
 
* چرا به مهاجرانی که چندین دهه در آمریکا زندگی می‌کنند تابعیت نمی‌دهند و از حق رأی محروم هستند؟
اکثر مهاجرانی که طی 50 سال گذشته به آمریکا آمده‌اند از کشورهای آمریکای لاتین، چین و ویتنام بوده‌اند، این افراد گرایش‌های چپ دارند و اعطای تابعیت به آنها یعنی تأثیرگذاری در نتیجه انتخابات. در دوره‌ای که جرج بوش در انتخابات به پیروزی رسید، تنها در ایالت کالیفرنیا 400 هزار سیاه‌پوست از حق دادن رأی محروم شدند.
 
* آینده را برای جنبش‌های مردمی و نامزد‌های مستقل چطور می‌بینید؟
متأسفانه برنی سندرز استقلال خود را حفظ نکرد و با کنار رفتن، از طرفدارانش خواست که به هیلاری کلینتون رأی بدهند. پیروزی هیلاری کلینتون به معنای جنگ‌های بیشتر برای آمریکا است و جنگ‌های بیشتر به معنای فقر بیشتر در این کشور هست. اختلاف طبقاتی در آمریکا به نحوی رشد کرده است که هیچ‌گاه نظیر آن را ندیده‌ایم. دو عامل درگیری آمریکا در جنگ و فقر در داخل کشور سبب پیوستن مردم به جنبش‌های اعتراضی خواهد شد و دیگر برای مردم راهی جز اعتراض باقی نمی‌ماند. اگر به اعتراضات و تظاهرات مردم در دهه 60 نگاه کنیم می‌بینیم که این فقط سیاه‌پوست‌ها بودند که به خیابان‌ها می‌آمدند ولی در اعتراضات اخیر شاهد حضور گسترده جوانان سفیدپوست هستیم و این به معنای فراگیر شدن اعتراضات مردمی است.
 
* شما در جایگاه نامزد ریاست جمهوری آمریکا نظرتان درباره توافق هسته‌ای میان ایران و آمریکا چیست؟ آیا می‌توان به توافق با آمریکا خوش‌بین بود؟ 
آمریکا اسلحه‌‌اش را به سمت ایران نشانه رفته است و هیچ‌گاه نمی‌شود به این کشور اعتماد کرد، طبیعت امپریالیسم همین است. ایران نباید درباره حق مسلم خود برای استفاده از انرژی هسته‌ای به آمریکا باج بدهد. من حتی به شخصه معتقدم که ایران یا کره‌شمالی اگر بخواهند برنامه تسلیحاتی هسته‌ای داشته باشند به طور قطع باید این حق را به آنها داد چون در دفاع از کشورشان جوانان زیادی را از دست داده‌اند و باید بتوانند عامل بازدارنده‌ای در مقابل حمله کشورهای زورگو داشته باشند. البته، ایران بارها به طور رسمی اعلام کرده است که به دنبال تسلیحات هسته‌ای نیست. 
 مصطفی قربانی/ با پایان سال سوم از عمر دولت یازدهم و ورود آن به سال چهارم و همچنین نزدیک شدن به موسم انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، گمانه‌زنی‌ها درباره تداوم حیات و حضور این دولت در قدرت بالا گرفته است. برخی باتوجه به موفق نبودن این دولت در تحقق وعده‌های اقتصادی‌اش، آن را دولتی چهار ساله می‌دانند. 
برخی دیگر نیز باتوجه به ‌انسجام نداشتن جریان رقیب دولت و همچنین حمایت اصلاح‌طلبان از دولت، به علاوه، وجود این تجربه که همه دولت‌های پس از جنگ تحمیلی در ایران، دولت‌هایی با عمر هشت ساله بوده‌اند، معتقدند که تجربه سایر دولت‌ها درباره این دولت نیز تکرار خواهد شد و دولت تدبیر و امید نیز دولتی با عمر هشت ساله خواهد بود؛ یعنی معتقدند که حسن روحانی می‌تواند در انتخابات آتی نیز حائز اکثریت آرا شود.
فارغ از این دو نگاه، در یک تحلیل منطقی و به نسبت دقیق و البته میانه، به نظر می‌رسد که تداوم حضور آقای روحانی و دولت یازدهم در قدرت منوط به برآورده کردن برخی شرایط است؛ به عبارتی، هشت ساله شدن دولت آقای روحانی، امری مشروط است. به تعبیر دقیق‌تر، به نظر می‌رسد که تداوم حضور دولت یازدهم در قدرت منوط به رفع نقاط ضعف این دولت است.
 این دولت همان‌گونه که در شماره گذشته و در مطلبی با عنوان «پاشنه آشیل دولت روحانی چیست؟» اشاره شد، نتوانسته است مشکلات اقتصادی که خود وعده رفع آنها را داده بود، حل کند و همچنین نتوانسته است در برابر سیاست‌های خصمانه آمریکا در عدم ‌پایبندی به اجرای برجام، سیاستی ‌منسجم و مقتدرانه در پیش بگیرد و در بهترین حالت صرفاً به گفتار درمانی روی آورده است.
 بنابراین، تا این دولت نتواند در حل مشکلات اقتصاد توفیق داشته باشد و چشم‌انداز اقتصادی امیدبخشی را پیش روی مردم ترسیم کند و همچنین تا در مقابل سیاست‌های خصمانه آمریکا به گونه‌ای مقتدرانه و عزتمندانه برخورد نکند، به نحوی که حافظ منافع و عزت مردم کشورمان باشد، دولتی با عمری چهار ساله خواهد بود و از این نظر، در برهه حدود 30 ساله پس از جنگ تحمیلی در ایران، نخستین دولت با عمر چهار ساله و استثنایی بر روندهای پیشین خواهد بود. البته، توجه به این نکته ضروری است که آنچه، به‌ویژه در ارتباط با ناتوانی دولت در حل مشکلات اقتصادی گفته شد، به معنای نادیده گرفتن اقدامات دولت در حاکمیت نوعی ثبات و اطمینان بر فضای اقتصادی کشور نیست؛ بلکه منظور این است که مدیریت اقتصادی دولت آن‌گونه که خود دولت وعده آن را داده بود و مردم نیز انتظار داشتند،‌ نتوانسته است موفق باشد. 
علاوه بر آنچه گفته شد، متغیر دیگری که باتوجه به وضعیت کنونی می‌تواند بر اقبال عمومی از آقای روحانی تأثیرگذار باشد، مسئله فیش‌های حقوقی نجومی و برخی فسادهای اقتصادی است؛ یعنی چنانچه مردم شاهد برخورد قاطع، قانونی و دلسوزانه دولت با موضوع فیش‌های حقوقی نجومی و برخی فسادها باشند، این موضوع طبیعتاً بر سبد آرای آقای روحانی در سال 96 تأثیر مثبت خواهد داشت و این دولت می‌تواند امیدوار باشد که عمر هشت ساله خواهد داشت. 
لازم به ذکر است که اظهارنظر و بحث دقیق درباره چهار یا هشت ساله بودن دولت به شرایط کشور در آستانه انتخابات، به‌ویژه شرایط اقتصادی، نحوه آرایش، انسجام و برنامه‌های جریان‌های مختلف سیاسی، برنامه‌های دشمن و... بستگی دارد.
 بنابراین، جریانی می‌تواند در رقابت‌های انتخاباتی گوی سبقت را از رقیبان خود برباید که منسجم‌تر عمل کرده، مشکلات اقتصادی کشور را بخوبی شناسایی کرده و بتواند راه‌حل‌های قابل اجرا برای آنها ارائه دهد، به گونه‌ای که نویدبخش افق و آینده‌ای روشن برای مردم باشد، و نسبت به دشمن نه از موضع ضعف، بلکه از موضع عزت، اقتدار، صلابت، حکمت و مصلحت
وارد شود.
 محمدرضا فرهادی/ تحولات اخیر منطقه و به‌ویژه سوریه زمینه همگرایی بیشتری را بین بازیگران فعال منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به وجود آورده است. ائتلاف روسیه و ایران از ابتدای پاییز سال 94 و در راستای مبارزه با گروه‌های تروریستی علنی شد. از ابتدای ورود روسیه و با همکاری سایر بازیگران محور مقاومت، موازنه نظامی در سوریه به سود محور مقاومت و جریان‎های حامی این گفتمان تغییر کرد. پس از آن سایر بازیگران نیز تمایل خود را برای شرکت در این ائتلاف اعلام داشتند که نمونه بارز آن تمایل چین به شرکت در این ائتلاف و چرخش مقطعی ترکیه به سمت ایران و روسیه است. در بحث چرایی ورود بازیگران متعدد به این ائتلاف و تغییر رویکرد این بازیگران از همکاری با آمریکا و غرب در مبارزه با داعش ذکر چند نکته ضروری است:
۱ـ کشورهای منطقه‌ای و حتی فرامنطقه‌ای به خوبی به این امر واقف هستند که بحث مبارزه آمریکا و ائتلاف واهی آنان برای مبارزه با داعش، بیهوده است. نزدیک به دو سال از تشکیل ائتلاف آمریکا علیه داعش می‌گذرد و تاکنون نتیجه مثبتی از حملات هوایی این ائتلاف نصیب کشور سوریه نشده و حتی در برخی موارد، همچون حملات دو هفته گذشته ائتلاف به مناطقی در رقه نزدیک به 400 غیر نظامی کشته شدند، در حالی که ائتلاف محور مقاومت و روسیه از جهات مختلف و با رویکردی همه‌جانبه از زمین و هوا به مبارزه با تروریسم پرداخته است. در نتیجه، باید به این نکته اذعان کرد که هدف اصلی غرب تنها خریدن زمان برای تروریست‌ها و استفاده از کارت بازی آنها در پیش بردن منافع منطقه‌ای خود است.
۲ـ اهداف پنهانی ائتلاف آمریکا علیه داعش تا به امروز برای بازیگران همراه در آن روشن نشده بود، اما امروز معلوم شده است که آمریکا به دنبال اهدافی غیر از مبارزه با تروریسم است و آن، پیدا کردن حوزه نفوذ در سوریه برای تأسیس پایگاه‌های نظامی خود است. همچنین، آمریکا با پشتیبانی از کردهای سوریه در بعد تسلیحاتی و سیاسی به دنبال تشکیل اقلیمی کردی در مرزهای شمالی سوریه و پیوستن کردهای ترکیه به این منطقه است که همین امر سبب تغییر موضع ترکیه نسبت به ائتلاف ضد داعش شده است. بنابراین، آمریکا از تشکیل چنین ائتلاف‌هایی به دنبال اهداف متعدد و چندگانه‌ای است که همین امر سبب رویگردانی سایر بازیگران از این ائتلاف شده است.
۳ـ بازیگران قدرتمند در حوزه بین‌الملل هر یک به گونه‌ای به دنبال افزایش نفوذ خود در منطقه هستند. بنابراین، بازیگری همچون چین که به نوعی در منازعات منطقه‌ای بی‌طرف است، امروزه به دنبال تبدیل شدن به بازیگری فعال است که هدف اصلی آن مباحث اقتصادی و دسترسی بیشتر به بازارهای منطقه‌ای است. این در حالی است که ترکیه بیشتر از دو عامل امنیتی(فعال شدن تروریست‌ها در خاک ترکیه) و خودمختاری کردها واهمه دارد. 
گفتنی است، آنچه بیش از همه امروزه مورد توجه بازیگران موجود در سطح منطقه‌ای قرار گرفته، رویکردی فعال و تهاجمی نسبت به گروه‌های تروریستی است؛ چراکه تروریسم دیگر به غرب آسیا محدود نمی‌شود و بیشتر مناطق مختلف جهان را با خود درگیر کرده است. در نتیجه وجود دشمن مشترک زمینه همگرایی کشورهای فعال در امر مبارزه با تروریسم را فراهم کرده است. 
 منصوره خداوردی/
«بابا رجب ۲۹ سال با نِی غذا خورد. شیشلیک از گلویش پایین نمی‌رفت.» این تنها یکی از صدها جمله‌ای است که کاربران فضای مجازی در واکنش به اظهارات فرماندار جدید ورامین در شبکه‌های اجتماعی منتشر کردند. محمدرضا یوسفی در مراسم تودیع و معارفه فرماندار ورامین درباره نحوه مدیریت خود می‌گوید: «من اهل شیشلیک و کباب هستم و شفاف هم می‌گویم با نان و پنیر نمی‌توانم کار کنم، از ماشین خوب سوار شدن هم ترسی ندارم.»
 جملاتی که پس از موضوع فیش‌های حقوقی نجومی مدیران دولت تدبیر و امید، که سخنگوی دولت یازدهم بی‌هیچ واهمه‌ای آنها را ذخایر و سرمایه‌های نظام می‌داند که هیچ کار غیرقانونی انجام ندادند، نگرانی‌ها درباره نحوه مدیریت این دولت را افزایش داده است؛ موضوعی که پیش از این نیز با اعلام نگرانی کارشناسان از افزایش هزینه‌های جاری در دولت یازدهم مورد توجه رسانه‌ها و افکار عمومی قرار گرفته بود.
 چنانچه آمارهای بانک مرکزی که در پایان سال 94 منتشر شد، نشان می‌دهد در فاصله ۳۰ ماهه ابتدای مرداد ماه ۱۳۹۲ تا پایان دی ‌ماه ۱۳۹۴، مجموع هزینه‌های جاری دولت یازدهم 368 هزار میلیارد تومان بوده است که بر این اساس، میانگین ماهیانه مخارج جاری دولت یازدهم 12300 میلیارد تومان بوده که سود 90 درصدی نسبت به مخارج دولت دهم و افزایش 139 درصدی نسبت به مخارج دولت‌های نهم و دهم را نشان می‌دهد.
با این تفاسیر، به جز از آنکه بخواهیم نسبت این رفتارها را با گفتارهایی چون؛ «با تشکیل دولت تدبیر و راستگویان، دولت شایسته‌سالاری را در کشور حاکم کرده و اخلاق محمدی(ص) را به کشور برمی‌گردانیم» که از زبان آقای روحانی شنیده می‌شد، کشف کنیم، یا اینکه بپرسیم این نحوه عملکرد و مدیریت چه ارتباطی با سفارش‌های رهبر معظم انقلاب درباره پرهیز از اشرافی‌گری و امام خمینی(ره) که در این زمینه فرمودند؛ «آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیس‌جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخ‏نشینی بیرون برود و به کاخ‏نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می‌‏شود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخ‏نشینی پیدا کنند خدای نخواسته و از این خوی ارزنده کوخ‏نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم» دارد.
 این سؤال و دغدغه مطرح است که چرا دولت یازدهم در اوج رکود اقتصادی و افزایش نرخ بیکاری و مصائب اقتصادی که در کشور وجود دارد، این‌گونه بی‌واهمه رفتار می‌کند! بسیاری از منتقدان معتقدند که ریشه این نحوه عملکرد را باید در خاستگاه دولت یازدهم و تفکر تکنوکراتی و کارگزارانی دانست؛ منتقدانی که در اثبات مدعای خود به گفته‌های مؤسس کارگزاران در خطبه‌های نماز جمعه در 18 آبان 1368 تهران معروف به «خطبه مانور تجمل»، استناد می‌کنند که وی در آن اظهار داشته بود: «اظهار فقر و بیچارگی کافی است. این رفتارهای درویش‌مسلکانه وجهه جمهوری اسلامی را نزد جهانیان تخریب کرده است. زمان آن رسیده که مسئولان ما به «مانور تجمل» روی آورند. از امروز به خاطر اسلام و انقلاب مسئولین وظیفه دارند مرتب و باوقار باشند. هر چند ما فقیر باشیم و اقتصادمان بسامان نباشد، اما برای آنکه در دیدگان سایر ملل مسلمان و غیرمسلمان «ملتی مفلوک» جلوه نکنیم لازم است تا جلوه‌هایی از تجمل در چهره کشور و مسئولان حاکمیتی رؤیت شود»!