ابوالقاسم جزایری، عضو گروه تغذیه دانشگاه علوم پزشکی تهران گفت: امنیت غذایی در برخی از استان‌های کشور وجود ندارد و طبق تعریف، امنیت غذایی شامل دسترسی به غذای سالم و جامع است. این در حالی است که ۴۰ تا 50 درصد مردم ایران دچار چاقی و اضافه وزن
 هستند.

نگاهی به یک دستاورد جدید دفاعی
 حسن مولایی/ به ابتکار و نوآوری دفاعی زمانی می‌توان دل بست که اراده سیاسی با جبر تکنولوژیک هم‌افزا شود؛ این همان نقطه‌ای است که هر برنامه‌ریزی بیش از آنکه به یک دستور سیاسی متکی باشد، از یک ایده نو و جسورانه شروع می‌شود. رونمایی از سامانه پدافند هوایی باور 373 و موتور توربوجت ملی نمونه‌هایی از این ایده‌های جسورانه است. اهمیتی ندارد که باور 373 در مقایسه با همتای روس خود، اس۳۰۰ چه نمره‌ای می‌گیرد یا اینکه بگوییم تا رسیدن به موتورهای توربو فن هنوز راه زیادی در پیش داریم، مهم این است که بدانیم در تولید باور 373 و موتور توربوجت ملی که جمعاً از 30 هزار قطعه با فناوری متوسط و بالا استفاده شده است و پویایی درونی سه هزار و 150 شرکت و مرکز تحقیقاتی به اندازه اراده سیاسی مدیران سیاسی کشور تأثیر داشته است. بنابراین، در ارتباط با دستاوردهای جدید دفاعی می‌توان به طور خلاصه به موارد زیر اشاره کرد:
۱ـ با گسترش شبکه صنعت دفاعی در پشت تولید محصولات جدید دفاعی در کشور نیرویی فراتر از سیاست و ضرورت عمل می‌کند که آن، تمایل شرکت‌های وابسته دفاعی و مدیران آنها به موفقیت است. شاهد این مدعا این است که با وجود دسترسی و انتقال کامل سامانه اس300 به کشور پروژه ساخت و ارتقای سامانه باور 373 همچنان ادامه دارد. 
از میان کشورهای جهان سوم کمتر کشورهایی را به جز استثنائاتی، مانند برزیل، آرژانتین و اوکراین می‌توان سراغ گرفت که از پله فناوری دفاعی متعارف تا این نقطه بالا آمده باشند. بیشتر کشورهای جهان سوم سعی می‌کنند نیازهای دفاعی خود را به طور کامل از بیرون تأمین کنند و آنهایی هم که در بعضی از زمینه‌ها زیرساخت‌هایی را برای مونتاژ بعضی تسلیحات راه می‌اندازند، پس از مدتی در اثر بهره‌وری پایین و هزینه زیاد یا رفتن به سمت پروژه‌های سلاح‌های کشتار جمعی (شیمیایی، بیولوژیک یا هسته‌ای) آن را متوقف می‌کنند، مانند کشور مصر، عراق، لیبی، سوریه و... .
هر چند توسعه بومی انواع سلاح‌های متعارف به راهبرد دفاعی جمهوری اسلامی ایران و اراده مدیران سیاسی کشور متکی است؛ اما با توجه به نشانه‌های گفته شده به نظر می‌رسد، برنامه توسعه سلاح‌های متعارف در جمهوری اسلامی ایران از نظر اندازه و پیشرفت به نقطه‌ای رسیده است که حتی می‌تواند به طور مستقل و با اتکا به منطق تکنولوژیک و پویایی درونی رو به جلو حرکت کند و در آینده شاهد دستاوردهای جدید بیشتری در حوزه دفاعی باشیم.
۲ـ باور 373 اولین محصول پرتاب عمودی و یکی از مناسب‌ترین سامانه‌های پدافندی برد بلند برای استفاده در ناوهاست که می‌تواند برای استفاده بر روی ناوشکن موج و جماران نیز در سال‌های آینده استفاده شود و این همان طبیعت فناوری است که علاقمند است همواره رو به جلو و در مسیرهای مختلف حرکت کند که نیاز به موفقیت سازمانی سرعت حرکت خزنده آن را بیشتر کند.
3ـ با توجه به اینکه در زمینه نیروی هوایی و هواپیماهای اسکرامبل به عنوان اولین خط پدافندی به دلیل فناوری بالای هواپیماهای رهگیر با محدودیت‌هایی روبه‌رو هستیم، گسترش و توسعه این‌گونه سامانه‌های پدافند زمینی می‌تواند تا حد زیادی این خلأ را با خطرناک کردن آسمان ایران در لایه‌های مختلف برای هر نوع پرنده غیرمجاز پر کند.
4ـ گرچه بازدارندگی از طریق تهدید به تنبیه آسان‌تر است؛ ولی همیشه تا جایی معتبر است که بتواند طرف مقابل را از برخورد نظامی منصرف کند و اگر به هر دلیلی این اتفاق نیفتد، تسلیحات تهاجمی جز آنکه سبب تشدید درگیری شوند، کاربرد دیگری نخواهند داشت.
از آنجایی که بازدارندگی فقط بر اراده دشمن برای پرهیز از هرگونه اقدام به یک جنگ تمام‌عیار اعمال می‌شود، نمی‌توان در شرایط دیگری که به معنای اقدام به برخورد تمام‌عیار نیست بر رفتار دشمن نظارت داشت، در حالی که لازمه اعمال اراده بر دشمن، کنترل رفتار او در شرایط غیر از یک برخورد تمام‌عیار است.
5ـ یکی دیگر از مزایای توسعه تسلیحات متعارف این است که شما می‌توانید از طریق آن میزان خاصی از قدرت را در قالب سلاح‌های متعارف به دیگر کشورهای دوست منتقل کنید و از این رو در تنظیم موازنه قوا در سطح نظام بین‌الملل مشارکت داشته باشید. بنابراین، گاهی راهبرد دفاعی یک کشور مستلزم ایجاد شکلی از موازنه قوای دلخواه منطقه‌ای است و توانایی یک کشور در صادرات تسلیحات متعارف یکی از مهم‌ترین ابزارهای صادرات قدرت به کشورهای دوست و هم‌پیمان برای تنظیم موازنه قوا به شمار می‌آید.
نکته پایانی
یک شبکه پدافند هوایی قدرتمند از یک سو سبب جلوگیری از غافلگیری راهبردی می‌شود و از سوی دیگر شما را قادر خواهد کرد که این پیام را به دشمن منتقل کنید که هر اقدامش نه‌تنها می‌تواند یک پاسخ تنبیهی متناسب به دنبال داشته باشد؛ بلکه به احتمال بسیار زیاد حملاتش نیز به دلیل توانمندی پدافندی مستحکم شانس ضربه زدن به امکانات راهبردی در عمق کشور را نخواهد داشت و این ممکن است شما را برای اقدام به ضربه نهایی جسورتر کند. 

 مهدی فرهادی/ موضوع قراردادهای نفتی IPC که یکی از مهم‌ترین اقدامات وزارت نفت دولت یازدهم است، خاطره کنسرسیوم استعماری 1919 را احیا کرد. حسین مکی درباره این قرارداد می‌نویسد: «برای ایرانیان این قرارداد در حکم تنگ‌تر شدن حلقه طنابی بود که بریتانیا به گردن ایران انداخته بود و از دیدگاه آنان قیمومیت و تسلط بیگانه با استقلال ملی همخوانی نداشت. وزیران اعیان‌زاده سه‌گانه‌ای که کرزن و کاکس (وزیر مختار بریتانیا در تهران) قرارداد را با آنان مورد مذاکره قرار داده و امضا کردند، و معدود مدافعان قرارداد با توجیه نجات کشور از نابودی با توسل به دولتی قدرتمند، قرارداد را محرمانه به امضا رساندند.» اکنون دولت یازدهم مدل جدید قراردادهای نفتی ایران (IPC) را برای شرکت نفت به عرصه کشانده است.
اهداف IPC
جذب سرمایه‌گذاری خارجی، انتقال فناوری، تولید صیانتی از مخازن و افزایش ضریب بازیافت و در نهایت حضور در بازارهای بین‌المللی با ایجاد شرکت‌های اکتشاف و تولید داخلی از جمله اهداف این قراردادها بیان شده است.
ویژگی­‌های مدل جدید قرارداد
با توجه به مصوبه 8 مهر ماه 94 هیئت دولت درباره چارچوب کلی مدل جدید قراردادهای نفتی، ویژگی‌های IPC به شرح زیر است:
۱ـ نوع عملیات و طول دوره قرارداد: در این مدل قرارداد، مدت قراردادهای نفتی بدون در نظر گرفتن دوره هفت ساله اکتشاف، 20 سال است و بسته به توافق دو طرف تا 25 سال نیز قابل افزایش خواهد بود.
۲ـ حوزه جغرافیایی استفاده از قرارداد: این مدل قراردادی، قابلیت اجرا در تمامی گستره جغرافیایی آبی و خشکی ایران و آب‌های آزاد بین‌المللی جوار کشور را دارد.
۳ـ هزینه‌های پرداختی به شرکت‌های خارجی: در این مدل قراردادی، کلیه هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم و هزینه‌های بهره‌برداری را شرکت خارجی می‌پردازد و تمامی هزینه‌ها به همراه بهره بانکی و همچنین دستمزد، سود و سایر هزینه‌های جانبی، از محل حداکثر 50 درصد تولید میدان، به شرکت خارجی پرداخت می­شود؛ به گونه‌ای که نرخ بازگشت سرمایه مورد انتظار و منطقی برای طرف خارجی تأمین شود. 
۴ـ شیوه برآورد هزینه‌­ها: در این مدل قراردادی، هزینه‌ها، برآوردی و با سقف باز (open capex) است. 
۵ـ استفاده از توان داخلی و انتقال فناوری: کلیه عملیات توسعه و بهره‌برداری میدان نفتی تحت نظارت، مدیریت و مسئولیت شرکت خارجی و با پشتیبانی کامل فنی و مالی آن انجام می‌شود.
۶ـ حفظ حاکمیت ملی: در این مدل قراردادی حفظ حاکمیت ملی به صراحت ذکر شده است، اما مدیریت کل پروژه و مهندسی مخزن به صورت کامل به شرکت خارجی محول شده است. 
معایب و نقدهای وارد شده
۱ـ تعیین زمان 25 ساله برای این قرارداد، از جمله عیوبی است که به آن وارد می‌شود با این استدلال که قراردادهای بلندمدت سبب می‌شود پیمانکار به دلیل تأمین منافعش برای مدت طولانی از این میدان نفتی، صیانت از مخازن را جزء اولویت‌های خود قرار ندهد.
۲ـ بیم آن می‌رود که رقابت مهندسان و کارشناسان متخصص و باتجربه صنعت نفت با یکدیگر در جدا شدن از بدنه شرکت ملی نفت و پیوستن به شرکت‌های نفتی خصوصی ایرانی به امید همکاری طولانی‌مدت با شرکت‌های نفتی خارجی سبب تضعیف شرکت ملی نفت شود.
۳ـ «پرداخت دستمزد یا Fee» به شرکت‌های خارجی در قراردادهای نفتی پیش از انقلاب (از جمله کنسرسیوم مصوب ۶ آبان ۱۳۳۳) مسبوق به سابقه بوده است.
۴ـ طبق ماده 4 قرارداد پیمانکار به انتقال فناوری به شرکت ملی نفت ایران موظف نشده است.
به گفته کارشناسان بررسی‌ها نشان می‌دهد، IPC از قراردادهای مشارکت در تولید پیش از انقلاب بسیار عقب‌تر است. 

بهره‌برداری سیاسی از یک دغدغه فرهنگی
 احسان آیتی/ در حالی که کشور درگیر مشکلات عدیده فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است، به شکل عجیبی بحث لغو کنسرت‌ها در مشهد مقدس، برای برخی رسانه‌ها و حتی مسئولان به مسئله اول کشور تبدیل شده است. 
با مروری بر اظهارنظرات انجام شده در این باره، آنچه از این مباحث حاصل می‌شود این است که دولت محترم علاقه دارد مسائلی فرعی و حاشیه‌ای به متن تبدیل شود تا برخی مسائل اساسی و مهم مورد مطالبه افکار عمومی قرار نگیرد و با جابه‌جایی اولویت‌ها سال پایانی خود را بدون پاسخگویی شفاف بگذراند. 
طبق آنچه در جلسه ۵۸۱ سال 1385 به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده است، آیین‌نامه ۲۹ آیین‌‌نامه شورای فرهنگ عمومی استان  نگاشته و ابلاغ شده است.
بر اساس ماده دو این آیین‌نامه امام جمعه هر مرکز استان ریاست این شورا را بر عهده دارد. این شورا در شهرستان‌ها هم وجود دارد و ریاست آن با امام جمعه شهرستان است؛ یعنی امروز آیت‌الله علم‌الهدی به عنوان امام جمعه، رئیس ‌شورای فرهنگی استان خراسان رضوی و شهر مشهد است؛ لذا وقتی سخنی می‌گوید از یک چنین جایگاهی بیان می‌دارد و بر فرض اینکه نظرات ایشان به مذاق عده‌ای خوش نیاید، دلیلی بر سلب اظهار نظر از ایشان نمی‌شود. 
اصولاً فلسفه تشکیل شورای فرهنگ عمومی برای هر استان به این دلیل است که هر استانی با توجه به آداب و رسوم و جغرافیا و موقعیت انسانی خود نیازمند تصمیمات خاص و بومی مختص به آن استان و شهرستان است. به همین دلیل قانونگذار برخی تصمیمات خرد و خاص را به این شورا سپرده است و این اصلاً به این معنا نیست که استان‌های ایران فدرالی اداره می‌شوند؛ بلکه یک تصمیم عاقلانه برای اتخاذ راهکارهایی مناسب برای مردم هر شهر و استان است. این شورا زیرمجموعه شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
به همین منظور اعضای این شورا که بیش از 25 نفر هستند جزء مسئولان مهم و ارکان فرهنگی هر شهر به شمار می‌آیند، مانند رئیس سازمان تبلیغات اسلامی استان، مدیرکل سازمان صداوسیمای مرکز استان،  یک نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی استان به انتخاب مجمع نمایندگان، یک نفر از رؤسای دانشگاه‌های مرکز استان به انتخاب مجمع رؤسای دانشگاه‌های مرکز استان، رئیس سازمان آموزش و پرورش استان و... در اهمیت این شورا همین بس که در تبصره چهارم آن آمده است حضور اعضای حقوقی شورای فرهنگ عمومی استان در جلسات الزامی است و حضور نماینده مورد قبول نیست.
جدا از اینکه امام جمعه شهر و استان وظیفه شرعی امر به معروف و نهی از منکر را دارد و قانون به او اجازه داده است در تریبون نماز جمعه آزادانه سخن بگوید و نظرات دینی و سیاسی خود را برای افزایش آگاهی و بصیرت مردم بیان کند، ریاست امام جمعه بر این شورا وظایفی دیگر بر عهده او می‌نهد. 
در ماده یک آیین‌نامه شورای فرهنگ عمومی وظایف شورا بیان شده است و در بند سوم قسمت الف آن آمده است: «انجام تحقیقات مرتبط با فرهنگ عمومی استان و تحلیل و ارزیابی نتایج تحقیقات علمی انجام شده‌، به منظور دسترسی به راهکارهای مناسب جهت حل مسائل فرهنگی.» آنچه از این بند برمی‌آید این است که برای هر استانی نمی‌توان نسخه واحد فرهنگی پیچید و چه بسا یک اتفاق هنری یا فرهنگی در شهری لازم و در هر دیگری مضر باشد. به یقین در این مورد نظر شورای فرهنگ عمومی استان ملاک است و شایسته نیست با فشارها و نظرات سیاسی این تصمیمات تخصصی را مورد هجمه قرار داد. 
همچنین، یکی از وظایف این شورا اصلاح و ارتقای فرهنگ عمومی است و برای این کار باید دست به تهیه و تدوین و پیشنهاد طرح‌های عملیاتی و کاربردی برای بهبود شاخص‌های فرهنگ عمومی استان بزند.
حال وقتی رئیس این شورا درباره یک موضوع فرهنگی مانند کنسرت سخن می‌گوید یک شخصی نیست که صبح از خواب بلند شود و قانون وضع کند. خوب است حقوقدان‌های دولت این مطلب را بدانند ـ که می‌دانند ـ اولاً جایگاه امام جمعه و نمایندگی ولی‌فقیه و عضو خبرگان رهبری جایگاه کوچکی نیست که بتوان با تخریب و فشار از موضع‌گیری او جلوگیری کرد. ثانیاً امام جمعه و نماینده ولی‌فقیه هیچ قوه قهریه‌ای برای مقابله کردن با جرم و فساد ندارند و نهایت اقدام آنها سخنرانی و هشدار دادن است؛ از این رو شایسته است به دروغ نسبت‌های ناروا مانند لغو کنسرت‌ها از سوی امام جمعه را تکرار نکنند. 
شایسته نیست رئیس‌جمهور محترم با تعابیری که از آن اهانت به تریبون نماز جمعه برداشت می‌شود سخن بگوید.
انتقاد رئیس‌جمهور از امام جمعه مشهد با این مضمون که «هرکس تریبونی یافت نمی‌تواند قانون‌گذاری کند»، در قالب تلاش‌های دولت برای جلب افکار عمومی در حوزه حقوق شهروندی ارزیابی می‌شود، به این معنا که دولت می‌داند برای پیروزی در انتخابات تنها نمی‌تواند به کارت برجام تکیه کند؛ از این‌رو به دنبال آن است در ماه‌های منتهی به انتخابات خود را در قامت یک حامی حقوق بشری نشان دهد.

 ابوذر احمدی/ به تازگی «علی المحمدی» سفیر مغرب در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که ریاست فراکسیون اعراب در این ائتلاف را برعهده دارد، در اقدامی سؤال‌برانگیز کشورهای عربی را از اقدام علیه برنامه هسته‌ای رژیم صهیونیستی منع کرد و دستور داد، هیچ اقدامی برای نظارت بر برنامه هسته‌ای رژیم صهیونیستی انجام نشود.
به گفته منابع سیاسی، نماینده دولت مغرب در آژانس در روز 24 ژوئن گذشته طی نامه‌ای به «یوکیا آمانو» رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، خواستار قرار دادن پرونده «توانمندی‌های اتمی اسرائیل» در برنامه کنفرانس بین‌المللی آژانس در ماه آینده میلادی می‌شود؛ اما پیشنهاد می‌دهد که هیچ‌گونه رأی‌گیری درباره نظارت بین‌المللی بر تأسیسات هسته‌ای رژیم صهیونیستی انجام نگیرد.
این در حالی است که بنا بر اعلام منابع خبری صهیونیستی، از جمله روزنامه «هاآرتص»، دیپلمات‌های غربی و مقامات صهیونیستی اعلام کرده‌اند، نامه سفیر مغرب و سفرای برخی از کشورهای دیگر به سرکردگی مصر، به مقامات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و نمایندگان آمریکا ارائه شده که این امر حاکی از تحول در دیدگاه اعراب نسبت به برنامه اتمی «تل‌آویو» است.
البته باید توجه داشت که این اقدام سفیر مغرب موضوع جدیدی نیست و طبق اسناد افشاشده طی سال‌های اخیر آن هم از سوی منابع خبری غربی، دول عربی وابسته طی این سال‌ها نه‌تنها هیچ اقدامی علیه برنامه ضد بشری و مخرّب اتمی رژیم صهیونیستی انجام نداده‌اند، بلکه حتی هیچ تلاشی برای تصویب قطعنامه‌ای علیه برنامه اتمی رژیم اشغالگر قدس در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نکرده‌اند؛ از این رو چنین اقدامات و مواضعی از سوی اعراب که بیش از پیش از عمق روابط اعراب (منظور دول عربی غرب‌گرا) با مقامات جانی صهیونیستی پرده برمی‌دارد، از تحول مهمی در ترتیبات سیاسی و امنیتی منطقه خبر می‌دهد؛ تحولی که رژیم اشغالگر صهیونیستی را نه‌تنها عضوی از اتحادیه عرب می‌داند؛ بلکه از این پس این رژیم را به جای دشمن محوری منطقه، ناجی منطقه برمی‌شمارد.
اما آنچه در این میان اهمیت دارد، این است که باید چنین اقدامات و اظهاراتی را برنامه‌ریزی شده و هماهنگ دانست و در راستای سناریویی برشمرد که جریان صهیونیستی تلاش دارد به صورت مرحله‌ای رژیم غاصب صهیونیستی را از اولویت امنیتی منطقه خارج کرده و با قطب‌بندی جدید منطقه‌ای با محوریت عبری ـ عربی، جبهه وسیع‌تری را علیه جریان مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران بگشاید. حال در همین راستا ذکر چند نکته مهم ضرورت می‌یابد؛
نخست، باید توجه داشت آنچه ملاک عمل در برخورد با رژیم غاصب صهیونیستی پیرامون فعالیت‌های مخرب اتمی است، بی‌شک با نظر آژانس انرژی اتمی و شورای فرمایشی امنیت سازمان ملل صورت می‌گیرد و کشورهای دیگر نه‌تنها نمی‌توانند علیه برنامه مخرب اتمی رژیم صهیونیستی مواضعی اتخاذ کنند، بلکه حتی نمی‌توانند درباره نحوه برخورد با برنامه‌های اتمی مقامات صهیونیستی از سوی آژانس اظهارنظر کنند؛ بنابراین این اظهارنظر سفیر مغرب تنها در راستای پروژه آشکارسازی و عمیق‌سازی روابط اعراب و صهیونیست‌ها قابل توجیه است.
دوم، خبر خودداری دول عربی غرب‌گرا از تلاش برای صدور قطعنامه علیه برنامه‌های مخرب اتمی رژیم اشغالگر صهیونیستی، همزمان با گزارش‌هایی منتشر می‌شود که از گرم شدن تنور جنگ همه‌جانبه عبری ـ عربی علیه محور مقاومت، یعنی جمهوری اسلامی ایران حکایت دارد.
سوم، از آنجایی که رژیم صهیونیستی عضو آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بوده و تاکنون با حمایت همه‌جانبه شرکای غربی‌شان پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی «ان‌‌پی‌تی» را امضا نکرده است، لذا در شرایط متشنّج منطقه، مقامات صهیونیستی در اقدامی پیشگیرانه با آوردن رفقای دیرینه عرب خود به بازی مارپله آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و کسب آرای عربی که تاکنون دشمن درجه یک رژیم صهیونیستی تلقی می‌شدند، تلاش دارند برای همیشه برنامه مخرب و نظامی اتمی خود را از کانون توجهات منطقه‌ای و بین‌المللی خارج کنند.
نکته پایانی، دول عربی غرب‌گرا نباید این نکته مهم را فراموش کنند که خطر برنامه‌های ضد بشری اتمی رژیم صهیونیستی بیش از همه متوجه آنان خواهد شد و آنها هستند که باید تاوان سنگین زرادخانه‌های اتمی صهیونیست‌ها را بدهند.

 شهریار اقتصاد/ در ادامه بحث پیرامون صحت معامله مستنداً به ماده 190 قانون مدنی قابل ذکر است، مورد معامله باید معلوم و معین باشد. به این مفهوم که دو طرف معامله باید نسبت به مال یا عملی که مورد معامله واقع می‌شود، علم و اطلاع کافی داشته باشند، مگر در موارد خاص که علم اجمالی کافی است. یعنی مورد معامله باید مردّد بین دو امر نباشد؛ بلکه باید مشخص و معین شود، مانند آنکه اگر مورد معامله خانه‌ای باشد، معین شود که منظور، کدام خانه است که مورد بیع قرار می‌گیرد.
 برای نمونه، اگر فردی دو باب خانه دارد؛ یکی در تجریش و دیگری در شمیرانات و فروشنده بگوید یکی از دو خانه را به حسین فروختم، معامله صحیح نیست؛ چون تردید بین دو تا موضوع معامله پیش آمده است، ولی در صورت تصریح که موجب شفافیت در موضوع معامله و قرارداد باشد، معامله صحیح واقع شده است. این امر به دلیل توجه قانونگذار به شفافیت در بیان اراده متعاقدین دارد و هر گونه کلی‌گویی و ابهام در موضوع معامله را منع نموده است. 
از سویی، امکان تسلیم یا تحویل مورد معامله باید وجود داشته باشد که منظور بهره‌برداری از مال است؛ چراکه بهره‌برداری از مال تا زمانی که تسلیم نشود، محقق نخواهد شد. هدف غایی از انجام قرارداد و معامله استفاده و منفعت عقلانی است؛ همچنین در مورد عمل، باید انجام آن امکان‌پذیر باشد.
مورد معامله باید قابل انتقال باشد، در توضیح قابل انتقال بودن نیز باید گفت که مورد معامله باید از لحاظ قانونی، قابلیت نقل و انتقال بین متعاملین (دو طرف معامله) را داشته باشد و قانون این اجازه را به آنها بدهد. مؤید این بحث تجویز ماده 10 قانون مدنی است که کلیه قراردادها و توافقات بین اشخاص نافذ است، مگر اینکه مخالف صریح قانون باشد. 
مورد معامله باید موجود باشد، این شرط مربوط به معاملاتی است که موضوع آن مال معینی است.
مشروعیت جهت معامله
«جهت» انگیزه قبل از معامله است که معامله‌کننده بر اثر آن، حاضر به انجام معامله می‌شود و برخلاف «علت» که در تمامی معاملات همنوع یکسان است، جهت در معاملات متفاوت است. برای نمونه، شخصی خانه‌ای را برای تبدیل به احسن می‌فروشد، دیگری برای تبدیل آن به دفتر تجاری، سومی برای تهیه پول درمان و...؛ در همه این موارد علت انعقاد معامله یکی بوده که همان کسب پول است، اما جهت آنها متفاوت است. 
مطابق مقررات قانون مدنی ایران، ذکر جهت در معامله ضرورتی ندارد، اما اگر در معامله ذکر شود، باید مشروع باشد؛ بنابراین جهت نامشروع در صورتی موجب بطلان معامله می‌شود که در قرارداد ذکر شده باشد. به عبارتی، عقد صحیح، عقد باطل و عقد غیرنافذ را می‌توان این‌گونه توضیح داد:
عقد صحیح: عقدی است که شرایط چهارگانه صحت معاملات را داشته باشد.
عقد باطل: عقدی است که یک یا چند شرط از شرایط اساسی صحت معاملات را نداشته باشد و به همین دلیل قابلیت اجرایی پیدا نمی‌کند و هیچ اثر قانونی بر آن مترتّب نیست.
عقد غیرنافذ: عقدی است که به علت نقص در شرط اول از شرایط اساسی صحت معاملات (قصد و رضای دو طرف) اثر قانونی بر آن مترتّب نمی‌شود؛ اما این نقص قابل رفع است و پس از رفع نقص مورد حمایت قانونی واقع
 می‌شود.