آیت‌الله نوری همدانی گفت: ائمه مساجد هسته‌های مقاومت فرهنگی را در مساجد با کمک جوانان پرشور بسیجی و کانون‌های فعال مساجد که مورد تأکید و حمایت رهبری معظم هستند، تشکیل داده و روز‌به‌روز بر غنای برنامه‌های مساجد بیفزایند، آبادانی واقعی مساجد به حضور جوانان انقلابی و متعهد در مساجد است، باید بدانیم این جوانان عزیزی که مدال زیبای «مدافع حرم» را بر گردن انداخته‌اند، همگی از مساجد برخاسته‌اند. 


گفتاری از آیت‌الله حاج‌آقا مجتبی تهرانی
امام صادق(ع) فرمودند پدر بزرگوارشان امام باقر(ع) این جملات را در دعا انشا می‌فرمودند: «رَبِّ أَصْلِحْ لِي نَفْسِي فَإِنَّهَا أَهَمُّ الْأَنْفُسِ إِلَيَّ». خیال نکنید اولیای خاصّ خدا یعنی معصومین (علیهم‌السلام) وقتی می‏گویند «اصلاح نفْس»، مثل اصلاحِ نفْسِ من و شما است! یک وقت اشتباه نشود! 
در ادعیه مأثوره یعنی آنهایی که از معصومین (علیهم‌السلام) در قالب خاصّ خودش برای ما رسیده، جملاتی هست که انسان تعجب می‏کند. به عنوان مثال، طلب عفو کردن معصومین (علیهم‌السلام) از خداوند یعنی چه؟ خودِ این بحث یک سؤال مهم است که چنین عباراتی که در ادعیه معصومین (علیهم‌السلام) وارد شده یعنی چه؟ به یک وجه اشاره کنم و آن، این است که این جملات و عبارات، اشاره است به مقامات عالیه‏ای که ایشان دارند و ربطی به من و تو ندارد.

وظیفه ما؛ طلب اصلاح نفْس 
ما از خداوند اصلاح نفْسِ خود از رذایل را می‏خواهیم. یعنی مثلاً اگر ـ ‌نعوذبالله‌ـ مبتلا به حسد یا بخل یا کبر یا سایر رذایل اخلاقی هستیم که مانع بر سر راه سیر معنوی انسان برای اهل سلوک إلی‌الله‌تعالی هستند، درخواستِ ما برای اصلاحِ نفْس، در حقیقت درخواستِ برطرف شدن این رذایل و موانع است. یا مربوط به آن آثار زشتی است که بر اثر معاصی آمده و بر روی روح ما سایه افکنده و ظلمت و تاریکی درونی را برای ما ایجاد کرده است. اما ـ ‌نعوذبالله‌ـ این چیزها نسبت به معصومین (علیهم‌السلام) تصویر ندارد؛ لذا یک وقت این به ذهن کسی نیاید که مثلاً این تعبیری که حضرت فرمود «رَبِّ أَصْلِحْ لِي نَفْسِي»، مرادشان این حرف‏ها باشد. نخیر، این‌طور نیست. 
آنچه پیش ما اهمّ است، عبارت از آن اموری است که در تمام نشئات مایحتاج ما است که آن هم مسائل معنوی است؛ لذا تقاضای آن هم در بین حوایج، اهمّ از سایر تقاضاها است. انسان اگر خودش مبتلا به رذیله‏ای نفسانی است، خودش مقدم بر دیگران است؛ یعنی باید اول برای خودم دعا کنم. انسان باید اوّل خودش را درست کند؛ لذا در باب مسئله رذایل نفسانی اگر خودمان مبتلا به حسد یا بخل یا کبر یا حرص و امثال این رذایلیم، باید برویم سراغ ساختن خودمان، که یکی از راه‏هایش دعا کردن و استمداد از عالم غیب برای اصلاح نفس است.
این مسئله جزء امور درونی است. این غیر مسئله امور بیرونی است. این را اشتباه نکنید! نهی از منکر کردن نسبت به اعمال بیرونی دیگران حسابش از این بحث جدا است. کسی اگر خودش ـ ‌نعوذبالله‌ـ در پنهان روزه‌اش را خورد، اگر ببیند کسی در عَلَن دارد روزه‌خواری می‌کند باید نهی از منکر کند؛ واجب است که او را نهی کند. نمی‌تواند بگوید خودم روزه‌ام را خورد‌ه‌ام، من دیگر به او چه بگویم! این بحث‏ها را از هم تفکیک کنید. آن روایتی که از امام صادق(ع) بود، بحث «اصلاحِ نفْس» بود؛ یعنی انسان اگر خودش مبتلا به یک رذیله‏ای است، ظاهراً معنا ندارد که بخواهد دیگری را اصلاح کند. اوّل برو سراغ خودت!
اول خودت را اصلاح کن!
از علی(ع) روایت است: «عَجِبْتُ لِمَنْ يَتَصَدِّى لِإصْلَاحِ النَّاسِ وَ نَفْسُهُ أشَدُّ شَي‏ءٍ فَسَاداً». می‏فرماید در شگفتم از کسی که می‏خواهد دیگری را اصلاح کند، در حالی که نفْس خودش بیشترین فساد را دارد. دقّت کنید که حضرت تعبیر به «اصلاح» و «نفْس» کردند؛ یعنی اینجا هم بحث «اصلاحِ نفْس» مطرح است و ربطی به «نهی از منکر» ندارد. این روایت آنجایی را می‌گوید که شخص خودش مبتلا به رذیله‌ای مثل بخل است، آن‌وقت به دیگری بگوید چرا بخل می‏ورزی! 
بنابراین در باب سازندگی، انسان اول باید خودش را بسازد و بعد دیگری را. این یک بحث مستقلّ است. وقتی می‏خواهی دعا کنی، این بحث کاربرد دارد. مثلاً فرض کنید کسی مبتلا به حسد است؛ من موقع دعا می‌گویم خدایا! حسد را از او دور کن؛ در حالی که خودم مبتلا به همان رذیله هستم. اینجا اگر تو به همان رذیله گرفتار هستی، خودت برای دعا کردن بر او مقدّمی. به خودت مشغول شو و درصدد اصلاحِ نفْس خودت بربیا. یکی از راه‏های آن هم استمداد است که استمداد از راه دعا و از خدا خواستن است. 

طلب مغفرت برای غیر
ما در دعاهای‌مان برای غیر این را داریم که آنچه تقریباً به ذهن می‏آید که در دعا برای برادران ایمانی اهمّ باشد، «طلب مغفرت» برای ایشان است؛ یعنی وقتی می‏خواهیم به صورت کلّی برای مؤمنان و مؤمنات دعا کنیم، به عنوان اولین دعا برای آنها از خدا چه بخواهیم؟ کدام دعا مقدم است؟ ما در روایات متعدده داریم که نسبت به مغفرت آنها دعا کنید.
در یک روایت داریم: «مَنْ اسْتَغْفَرَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ کُلَّ یَومٍ سَبْعاً وَ عِشْرِینَ مَرّةً کَانَ مِنَ الَّذِینَ یُسْتَجَابُ لَهُم وَ یُرْزَقُ بِهِم أهْلَ الأرْضِ»؛ هر کس روزی بیست‌وهفت مرتبه برای مؤمنان و مؤمنات طلب غفران و آمرزش کند، از کسانی خواهد بود که دعای‌شان مستجاب است و اهل زمین به واسطه ایشان روزی داده می‌شوند. این اثری است که طلب مغفرت برای مؤمنان دارد. من روایات متعددی دیده‌ام که در دعاها اول این عبارت هست؛ «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات»؛ گویا این نوع دعا کردن الآن برای ما یک روش شده است که وقتی می‏خواهیم دعا کنیم، اول می‏گوییم: «اللهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ الْأَحْيَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَات»؛ از این دعا شروع می‏کنیم و جلو می‏رویم. این روش از معارف ما گرفته شده است.

معصیت؛ مانع اجابت دعا
یکی از موانع دعا برای اجابت، مسئله «معصیت» است؛ یعنی انسان که مرتکب معصیت می‏شود، آن معصیت موجب می‏شود دعایی که انسان می‏کند به اجابت نرسد. اهل معرفت از آن تعبیر به «حجاب» می‌کنند. معاصی از آن حُجُبی است که اسم آن را می‏گذارند «حُجُب ظلمانی»؛ یعنی حجاب‌های سیاه و تاریک. از علی(ع) روایت است که فرمود: «لَا تَسْتَبْطِئْ إجَابَةَ دُعَائِكَ وَ قَدْ سَدَدْتَ طَرِيقَهُ بِالذُّنُوبِ»؛ یعنی تو که راه دعا را با گناه بسته‌ای، دیگر بعید ندان که دعایت به اجابت نرسد. این جملات دعایی هم از خودِ علی(ع) است که همه شما غالباً بلدید: «اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ»؛ یا «أَعُوذُ بِكَ مِنْ ذَنْبٍ يَمْنَعُ الدُّعَاءَ» و امثال این دعاها که زیاد داریم.
من این را برای نمونه گفتم؛ اما مطلب چیست؟ مطلب این است که هم خودِ داعی که دارد دعا می‏کند، باید رعایت کند که مانعی بر سر اجابت دعایش نباشد و هم برای دیگری طلب مغفرت کند تا موانع اجابت دعاهای او را برطرف کرده باشد. لذا می‏گویند کسی که می‏خواهد دعا کند، اوّل استغفار کند و خودش این مانع را برطرف کند و بعد شروع کند به دعا کردن. یکی از بهترین دعاها برای غیر هم این است که تو دعا کنی که مانع دعای او برطرف شود. ببینید که معارف ما چقدر دقیق است! برای هر کسی می‏خواهی دعا کنی، اوّلین دعایت این باشد: «أللَّهُمَّ اغْفِرْ لَه»، یعنی خدایا گناهانش را بیامرز؛ تا این دعا را کردی، دعاهای او مستجاب می‏شود.
شیوه استغفار این است که اوّل صلوات بفرست، بعد استغفار کن، بعد دوباره صلوات بفرست تا خدا گناهانت را بیامرزد. تو با این دعایت، مانع اجابت دعای او را بردار. این‌طوری بهترین خدمت را داری به او می‏کنی! لذا این جزء معارف ما است که برای دیگران که می‏خواهی دعا کنی، اوّل این را بگو: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَات». این بهترین خدمت به او است.
این دعا مقدّم بر همه آن دعاها است. چه‌بسا او حاجتی داشته باشد که من ندانم. شما که همه حاجت‌های مرا نمی‏دانید؛ من آن حاجتی را دارم از خدا برای خودم می‏خواهم که من می‏دانم و تو نمی‏دانی. اگر مانع را از سر راه دعای من رفع کردی، آن حاجت به اجابت می‏رسد.

ابوجندل عامری از مسلمانانی بود که اسلام خود را در شرایطی دشوار حفظ کرد. او با آنکه از آقازاده‌های قریش بود و پدرش نفوذ و جایگاه ویژه‌ای در بین کفار داشت و با این پشتوانه می‌توانست به مقامی بالا و اموالی بسیار دست پیدا کند، با این وجود در همان سال‌های نخست پیدایش اسلام مسلمان شد و ایمان همراه با سختی دنیوی را بر رفاه‌طلبی و دنیاگرایی ترجیح داد.
گفته شده است شأن نزول چند آیه قرآن درباره او می‌باشد. غالب مفسران در سه آیه زیر از ابوجندل یاد كرده‌اند: سوره نحل، آیات 41 و 42: «وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ فِي اللهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ، الَّذِينَ صَبَرُواْ وَ عَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ»؛ و كسانى كه پس از ستم دیدن در راه خدا هجرت كردند، در دنیا جایگاه خوبى به آنها مى‌دهیم و پاداش آخرت بزرگ‌تر است؛ اگر مى‌دانستند. (آنانند) كسانى كه شكیبایى ورزیدند و فقط بر پروردگارشان توكل مى‌كنند. طبرى نقل مى‌كند كه نزول این دو آیه درباره ابوجندل است؛ هر چند قرطبى پس از نقل شأن نزولِ مذكور، در روایتى به نقل از قتاده نوشته است: آیه شامل همه اصحاب پیامبر مى‌شود كه مورد ستم واقع شدند و هجرت كردند.
سوره نحل، آیه 110: «ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُواْ مِن بَعْدِ مَا فُتِنُواْ ثُمَّ جَاهَدُواْ وَ صَبَرُواْ إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ»؛ اما پروردگار تو به كسانى كه پس از شكنجه شدن هجرت كردند؛ سپس جنگیدند و (در راه خدا) استقامت ورزیدند، پروردگارت از آن پس آمرزنده و مهربان است (و آنها را مشمول رحمت خود خواهد ساخت)». طبرسى نوشته است: گفته شده كه این آیه درباره ابوجندل و گروهى از مسلمانان مكه نازل شده كه بر اثر شكنجه مشركان به برخى از خواسته‌هاى آنها تن دادند؛ سپس هجرت و جهاد ‌كردند. علامه طباطبایی در المیزان آورده است: و در بعضى از روايات از جمله آن نفرات از عياش‌بن ابى‌ربيعه و در بعضى ديگر، او و وليدبن ابى‌ربيعه و وليدبن‌مغيره و ابوجندل بن‌سهيل بن‌عمر نيز نام برده شده‌اند و جامع‌ترين آن روايات روايتى از ابن عباس است كه گفته است: اين آيه درباره كسانى از اصحاب رسول خدا(ص) نازل شد كه در مكه شكنجه شدند.
سوره فتح، آیه 25: «هم الذين كفروا و صدوكم عن المسجد الحرام و الهدى معكوفا ان يبلغ محله و لو لا رجال مؤمنون و نساء مؤمنات لم تعلموهم ان تطئوهم فتصيبكم منهم معره بغير علم ليدخل الله فى رحمته من يشاء لو تزيلوا لعذبنا الذين كفروا منهم عذابا اليما»؛ و اما اينكه دست شما را از ايشان كوتاه كرد، با اينكه اينان همان‌هايى هستند كه كفر ورزيدند و از ورود شما به مسجدالحرام جلوگيرى کردند و نگذاشتند قرباني‌هاى شما به قربانگاه برسد، براى اين بود كه خون مردان و زنان مؤمن را كه در بين كفار هستند و شما نمى‌شناسيد، حفظ كند و دست شما به خون آن بی‌گناهان آلوده نگشته، در نتيجه بدون آگاهى به آثار سوء آن گرفتار نشويد، تا خدا هر كه را بخواهد داخل در رحمت خود كند، والاّ اگر آن مؤمنين ناشناخته از بين كفار جدا شده بودند ما كفار را به عذابى دردناك گرفتار مى كرديم.
گفته‌اند: مقصود از «رِجالٌ مُؤمِنونَ» ابوجندل و دیگر مؤمنان ضعیف در میان مشركان مكه هستند كه خداوند براى حفظ جان آنها به مسلمانان اجازه ورود به مكه نداد و به صلح حدیبیه انجامید.
از آیات فوق چنین برمی‌آید که یکی از محسنات ابوجندل مهاجرت به سبب پایداری در عقیده بود که به نظر می‌رسد همین هجرت موجبات سعادت او را فراهم آورد.

 محمد مقصودعلی/ از ویژگی‌های نظام اخلاقی اسلام این است که تمامی ارزش‌ها و صفات پسندیده اخلاقی، اموری حقیقی و جهان‌شمولند و با تغییر اوضاع و احوال زمانی و مکانی اصالت خود را نگه داشته و از دست نمی‌دهند.
امام باقر(ع) می‌فرمایند: «ان لكل شيءٍ قفلاً و قفل الايمان الرفق»؛ هر چيزي قفلی دارد و قفل ايمان مدارا كردن و نرمی است.
رفق (به کسر)، ضد خشونت و به معنای مدارا و ملایمت است. رفیق را نیز به ملاحظه مدارا و ملایمت، رفیق گویند.
با عنایت به روایت صادره از امیرمؤمنان علی(ع) که می‌فرمایند «اَلاْيْمانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ اِقْرارٌ بِاللِّسانِ، وَ عَمَلٌ بِالاْرْكانِ»، بیان نورانی امام باقر(ع) بهتر درک می‌شود. 
معارف اسلامی وجود انسان را مرکّب از سه وجود متناظر با عوالم سه‎گانه جهان آفرینش می‎داند. از این منظر انسان به وسیله حواس با عالم محسوسات، به وسیله خیال با عالم خیال و به وسیله عقل با عالم عقل ارتباط برقرار می‎کند و پس از پیدایی عالم آخرت و پیدایش ابدان اخروی، انسان به عنوان حقیقتی مرکّب از بدن و روح در عالم آخرت تحقّق پیدا می‌کند. بر این اساس‌ عمل جایگاهی رفیع می‌یابد و سعادت انسان در گرو هر دو بعد نظری و عملی او خواهد بود.
ماحصل اینکه، ایمان صرف ادراک نیست، بلکه عبارت است از پذیرایی و قبول مخصوصی از ناحیه نفس، نسبت به آنچه که درک کرده است. قبولی که سبب می‌شود نفس در برابر آن ادراک و آثاری که اقتضا می‌کند، تسلیم شود. 
بنابراین اگر رفق و مدارا در همه مراتب ایمان سریان یابد تأثیر بسزایی در فرایند اخلاقی و دینی شدن جامعه خواهد داشت. مدارا با مردم همچون قفل سبب محافظت و همچنین، ثبات ایمان در قلب و سپس رفتار می‌شود. چه بسا رفتارهای خشنی که همراه با غضب و کینه شده و به تبع آن حالاتی را ایجاد کند که موجب دستبرد به ایمان فرد شود!

بازنگاهی به دغدغه‌های فرهنگی رهبر معظم انقلاب در گفت‌وگوی صبح‌صادق با حجت‌الاسلام موسوی هوایی
حسن فلاح/ چندی پیش بود که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی فرمودند، در موضوع فرهنگ نوعی ولنگاری و بی‌اهتمامی در دستگاه‌های فرهنگی به چشم می‌خورد؛ زیرا در تولید کالای فرهنگی مفید و جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضرّ، کوتاهی‌هایی انجام می‌شود. این سخنان در حالی مطرح شد که فرهنگ عمومی ما در سال‌های اخیر دستخوش نابسامانی‌های فراوانی بوده است. این نابسامانی‌ها بیش از هر چیزی ریشه در ناآگاهی دارد. احیای سنت امر به معروف و نهی از منکر در حوزه فرهنگ می‌تواند پشتوانه محکمی برای این هدف مقدس باشد. رویکرد مسئولان در این عرصه باید مبتنی بر استفاده از نقد و نظر کسانی باشد که به دلیل ارتباط دائمی و مستمر با مسائل فرهنگی، آسیب‌ها و ضعف‌های آن را می‌شناسند و قادرند نوری را فرا راه مسئولان برای رسیدن به نتیجه مطلوب روشن کنند. احساس استغنا از نظر فعالان دلسوز فرهنگی، سمّ مهلکی است که مسئولان را به وادی ناکجاآباد خواهد کشاند. این موضوع مطلبی است که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نیز بر آن تأکید داشته‌اند. در این راستا، گفت‌وگویی را درباره موضوع ولنگاری فرهنگی و دغدغه‌های حضرت‌آقا در زمینه ماهیت جدید هجمه‌ها علیه فرهنگ دینی و انقلابی با حجت‌الاسلام والمسلمین سیدجواد موسوی هوایی، معاون آموزشی و پژوهشی سازمان تبلیغات اسلامی و مدرس حوزه و دانشگاه انجام دادیم که مشروح آن پیش‌روی شماست.
*ابتدا بفرمایید چه چیزی سبب شد تا رهبر معظم انقلاب در ادامه دغدغه‌ها و نگرانی‌های‌شان از اوضاع فرهنگی، از آن به ولنگاری فرهنگی یاد ‌کنند؟
فرهنگ موضوع بسیار مشکل و پیچیده‌ای است و پیدا کردن عوامل تغییرات چه مثبت و چه منفی و در واقع اثرگذاری بر آن عوامل و دفع و رفع آن به پیچیدگی‌های فرهنگی می‌انجامد. افزون بر اینکه حوزه فرهنگ متأثر از حوزه‌های اقتصاد، سیاست و امنیت است، به تبع آن به‌منزله زیربنای حوزه‌های دیگر یک حاکمیت، سیاست و در واقع اجتماع به شمار می‌آید؛ به این معنا که اگر فرهنگ مردم یک فرهنگ دینی و انقلابی باشد، ما در مسئله امنیت و همچنین مباحث سیاسی، استقلال و آزادی پیشروی خواهیم کرد و مشکل چندانی هم نخواهیم داشت. وقتی ما یک فرهنگ دینی و انقلابی داشته باشیم، به تعبیر رهبر معظم انقلاب به یک اقتصاد پویا و مقاوم خواهیم رسید. بنابراین، تأثیرات فرهنگ در مقوله‌های دیگر به پیچیدگی فرهنگی می‌افزاید. همچنین، فرهنگ به دلیل فطری‌بودن مسئله سهلی است تا جایی که انسان‌های معمولی به راحتی آن را درک می‌کنند. به این معنا که به واسطه تغییرات فرهنگی می‌توانیم با کارهای بسیار ساده و فطرت‌انگیز به نتایج بزرگی دست پیدا کنیم. این ویژگی را در صدر اسلام به وضوح در رفتارهای اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) می‌بینیم که چقدر تأثیرگذار بوده‌اند. بنابراین، نباید خیلی ساده و نه چندان پیچیده با مسئله فرهنگ برخورد کرد. نکته‌ای که رهبر معظم انقلاب پس از آن سلسله بیاناتی که درباره فرهنگ داشتند، چه در بحث تهاجم فرهنگی و چه وقتی که شبیخون فرهنگی را مطرح فرمودند یا الآن که نگاه‌شان به عوامل داخلی و فعالیت‌های فرهنگی است، باید ارتقا پیدا کند و کیفیت آن افزایش یابد.
وقتی پرچمدار اصلی انقلاب اسلامی، تشیع و اسلام ناب در جهان احساس خطر می‌کنند و می‌فرمایند در داخل یک نوع ولنگاری فرهنگی دیده می‌شود، قطعاًً ناشی از غیرت دینی و انقلابی بالایی است که ایشان دارند. حضرت آقا در دیدار با هیئت دولت، سازمان‌ها و نهادهایی را نام بردند که اعتقاد داشتند در مسائل فرهنگی بیش از گذشته باید کار کنند؛ از این رو فقط خطاب معظم‌له به مردم نیست، گرچه مردم هم مخاطب بیانات گهربار حضرت آقا هستند؛ آنها هم باید به میدان بیایند و اقدام کنند تا آن منویات و خواسته‌های حضرت آقا عملی شود. نهادهایی مانند وزارت ارشاد، صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات، مرکز رسیدگی به امور مساجد، حج و زیارت و اوقاف و ... باید یک فعالیت منسجم، هدفمند و تعریف شده‌ای را دنبال کنند تا بتوانند بر مجموعه فرهنگ کشور از جمله آداب و رسوم، عقاید، ارزش‌ها و بینش‌ها، کنش‌ها و رفتارهای بیرونی تأثیرگذار باشند. بنابراین، این یک خطاب عام به مسئولان کشور است و همه ما باید در این زمینه احساس مسئولیت کنیم. در برخورد با ولنگاری فرهنگی اول باید شناخت‌محور حرکت کرد! ولنگاری فرهنگی یعنی رعایت نکردن تقوای فرهنگی در جمیع مسائلی که با فرهنگ جامعه مرتبط است. در حیطه مسئولان، یعنی رعایت نکردن قوانین! قوانین مناسبی اعم از ممیزی کتاب و سینما داریم که رعایت نمی‌شوند؛ وقتی می‌گوییم ولنگاری فرهنگی باید اول سراغ مکان‌هایی برویم که ابزار تأثیرگذار بر فرهنگ و افکار عمومی ما در دست آنهاست. باید ببینیم آیا در آن مکان‌ها ولنگاری فرهنگی وجود دارد یا خیر؟ آن چیزی که ما از اندیشه حضرت آقا دریافت می‌کنیم، این است که باید نسبت به اجرای قوانین مرتبط با مسائل فرهنگی، جدی بود و حمیّت و غیرت داشت. برای نمونه، در حوزه تئاتر نوعی ولنگاری فرهنگی را می‌بینیم. بسیاری از مسائل اولیه دینی در صحنه نمایش دیده نمی‌شود. چیزی به نام حیا در تئاترهای ما رعایت نمی‌شود و یک ولنگاری عجیبی در آن رخ می‌دهد. یا در چاپ کتاب بسیاری از نکات رعایت نمی‌شود. این ولنگاری به مثابه بی‌تقوایی در مسائل فرهنگی نسبت به مسئولان غلیظ‌تر و مهم‌تر از مردم مطرح است؛ زیرا امکانات، بودجه و بسترسازی کشور به دست مسئولان فرهنگی کشور است و آنها باید بسترسازی حمیّت و اهتمام فرهنگی را ایجاد کنند تا ما به فرهنگ الهی و دینی خودمان نزدیک و نزدیک‌تر شویم. 

*موضوع فرهنگ در انقلاب اسلامی و اعتقادات دینی ما جایگاه ویژه‌ای دارد تا جایی که رهبری می‌فرمایند: «فرهنگ آن چیزی است که حاضرم جانم را در این راه بدهم»؛ این نشان‌دهنده اهمیت فرهنگ در حاکمیت اسلامی است؛ جناب‌عالی بفرمایید چرا دولت‌های مختلف همواره در موضوع فرهنگ با مشکل روبه‌رو هستند؟
دولت‌های مختلف به طور معمول با سلایق گوناگونی در نظام‌های جمهوری و دموکراتیک با رأی اکثریت سرکار می‌آیند و باید در چارچوب نظام مقدس جمهوری اسلامی و قانون اساسی حرکت کنند. در قانون اساسی مسائل فرهنگی بسیار قوی و پررنگ دیده شده و تقویت مسائل فرهنگی، اخلاقی و معنوی برای کشور در قانون اساسی لحاظ شده که وظیفه دولت‌ است. گفتنی است، باید برنامه‌های توسعه که زیربنای حرکت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور است، ردّ پای فرهنگ، فرهنگ دینی و فرهنگ انقلابی به خوبی دیده شود. نواقصی در برنامه سوم تا ششم وجود دارد؛ البته تا برنامه پنجم یک سلسله نواقص برطرف شد، اما در برنامه ششم برنامه فرهنگی اصلاًً قانع‌کننده‌ نیست. مجلس  قدم‌هایی برداشت و ان‌شاءالله شاهد تحولاتی نسبت به مسائل فرهنگی و فرهنگ دینی و انقلابی در برنامه ششم باشیم. 
آنچه رهبر معظم انقلاب در مسائل فرهنگی فرمودند که نظام مقدس جمهوری اسلامی باید از آن تبعیت کند، متأسفانه درست درک نشده است. از این رو این کم عنایتی به فرهنگ است؛ حالا چه در بحث برنامه‌های توسعه و چه در صحنه عمل که متأسفانه 20 درصد برنامه‌های فرهنگی اجرا شده است. انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی است و به دنبال تأثیرگذاری بر روی بلوغ مردم است تا همه را عبد خدای متعال قرار بدهد. به تعبیر حضرت آقا جامعه را به جامعه دینی مبدل کند. 

*دشمنان در عرصه‌های نظامی، سیاسی و اقتصادی در برخورد با نظام اسلامی نتیجه‌ای نگرفتند و حدود دو دهه است که بر روی موضوع فرهنگی تمرکز کرده و هجوم همه‌جانبه‌ای در این راه سامان داده‌اند. به نظر شما وظیفه نهادهای فرهنگی با توجه به ماهیت جدید هجمه‌ها چیست؟
این یک نکته اساسی است که تهاجماتی بسیار قوی، حساب شده، هماهنگ و دارای ابزارهای گسترده و مختلفی علیه ما انجام می‌شود. این دشمنان بر روی سبک زندگی و علایق جوانان ما دست می‌گذارند و بر این مبنا می‌خواهند انحرافاتی را ایجاد کنند. بحمدالله همه مردم همراه با اهل‌بیت(ع)، رهبر معظم انقلاب و ارزش‌های انقلاب هستند. به هر حال، حمایت از اصل انقلاب اسلامی و ولایت خود به خود به وجود نمی‌آید و نهادهایی به صورت ویژه کار می‌کنند؛ اما تهاجم بسیار سنگین است. حضرت آقا این نکات را مطرح فرمودند تا جلوی بهانه‌جویی‌ها را بگیرند. ما می‌توانیم بسیار مقاوم و محکم، همچون تأکید بر اقتصاد مقاومتی به فرهنگ مقاومتی دست پیدا کنیم. واقعاًً این فرمول برای بخش‌های دیگر هم مؤثر است و می‌توان به استعدادها، ظرفیت‌ها و سرمایه‌های داخلی توجه ویژه‌ای داشته باشیم. حضرت آقا در دیدارهای خود همواره بر استفاده از بچه حزب‌اللهی‌ها و کسانی که انقلابی هستند و انگیزه دارند، تأکید کرده‌اند و فرموده‌اند که این‌ ظرفیت‌ها را از فعالیت‌های فرهنگی دانشگاه‌ها کنار نگذارید. متأسفانه، رهنمودهای حضرت آقا آن طور که باید مورد توجه قرار نمی‌گیرد! ایجاد این انزوا و گوشه‌گیری برای جوانان انقلابی نوعی خطر است و بخشی از ولنگاری فرهنگی به شمار می‌آید؛ زیرا در تصمیماتی که در مناصب مختلف اتخاذ می‌شود، اهتمام به فرهنگ انقلابی و دینی کم می‌شود. بنابراین، اگر بخواهیم با استکبار مقابله کنیم، باید به این فرهنگ غنی و استفاده از ظرفیت‌ها و استعدادهای بالقوه جوانان انقلابی بها بدهیم. آثار صدور تفکر صحیح اسلامی، انسانی، انقلابی و نگاه دینی را در منطقه و آسیای شمالی می‌بینیم؛ تفکر ولایی که در دل جوانان مسلمان، مسیحی و حتی یهودی نفوذ کرده است. واقعاًً اتکا به این تفکرات ناب حتی بسیاری از مشکلات سیاسی را مرتفع می‌کند؛ از این رو  به نظر می‌رسد باید بر روی مسائل فرهنگی و انقلابی یک کار جدی و اساسی انجام دهیم. طراحی و برنامه‌ریزی بر این باشد که بچه حزب‌اللهی‌ها سر کار بیایند؛ جوانانی که در راستای تعالی فرهنگ مستضعفین و مقابله با استکبار دغدغه دارند. ان‌شاءالله بتوانیم گستره فرهنگی و انقلابی را ببینیم و عمق ببخشیم تا اندکی از دغدغه‌های حضرت‌آقا کاهش یابد.