سرلشکر قاسم سلیمانی
سردار سرلشکر قاسم سلیمانی با اشاره به جایگاه دفاع مقدس گفت: دوران استثنایی و قابل افتخار دفاع مقدس دورانی شکوهمند است. 
فرمانده نیروی قدس سپاه در یادواره ۱۱۰۰ شهید شهرستان ملایر اظهار داشت: «من معتقدم هر ایرانی باید در خانه خود یک عکس شهید داشته باشد، حس تعلق به شهید نباید در یک محدوده مشخص به نام خانواده شهید باقی بماند.» سرلشکر سلیمانی افزود: «اگر در اداره‌ای، چه دولتی چه خصوصی و هر مکان دیگر عکس شهید نباشد یک بی‌معرفتی نسبت به شهداست.» وی ادامه داد: «در دفاع مقدس هیچ فاصله‌ای میان فرمانده و رزمنده وجود نداشت و یکی از افتخارات دفاع مقدس نیز همین مسئله بود. چیزی که هیچ شبهه‌ای را به جنگ وارد نمی‌کند، شیوه مدیریت دفاع مقدس است.»
سرلشکر سلیمانی در بخش دیگری از بیانات خود با اشاره به اهمیت نظام در حفظ ساختار کشور گفت: «جهان اسلام در یک دوره تاریخی طولانی از بنی‌امیه گرفته تا عثمانی دچار یک انحطاط بزرگ شد و مصیبت‌هایی که بر مسلمانان وارد شده و امروز نیز گرفتار آن هستیم از همان دوران پر انشقاق بر جای مانده است.»
 سرلشکر سلیمانی با اشاره به اهمیت منطقه‌ای که کشورهای اسلامی در آن متراکم هستند، افزود: «حدود 27 کشور در این منطقه حضور دارند و شما می‌بینید که 16 کشور از این 27 کشور یا دیکتاتورها در آن حکومت می‌کنند، یا خانواده‌هایی به صورت موروثی صاحب حکومت می‌شوند.»
 وی ادامه داد: «هفت کشور دیگر از این 27 کشور دچار بحران، جنگ و مصیبت‌های داخلی و درگیر جنگ هستند، یا مانند فلسطین اشغال شده‌اند؛ در این میان سه کشور باقی می‌ماند که یکی از آنها ایران است و حالا ما ایران را با این امنیت با کدام نقطه از منطقه می‌خواهیم مقایسه کنیم.»
فرمانده نیروی قدس سپاه با اشاره به ویژگی‌های نظام جمهوری اسلامی ایران که ویژگی‌هایی اختصاصی هستند، تصریح کرد: «یک ویژگی مهم نظام جمهوری اسلامی ایران، رهبری آن است؛ من نمی‌خواهم رهبر انقلاب را با دیگر رهبران دنیا مقایسه کنم؛ اما در کجا چنین رهبری با این تقوا، مراقبت و دلسوزی برای آحاد مردم پیدا می‌کنیم؟»
 فرمانده نیروی قدس سپاه رهبر معظم انقلاب را رهبری با اطلاعاتی عمیق خواند و افزود: «وقتی شخصیت‌های خارجی با رهبری ملاقات می‌کنند ما یک احساس غرور و سربلندی خاصی می‌کنیم؛ یکی از شخصیت‌های مهم جهان که مدعی ابرقدرتی است وقتی با رهبر معظم انقلاب ملاقات کرده بود می‌گفت حالا فهمیدم ایران با این همه مشکلات چگونه تاکنون مقاومت کرده است.»
 سرلشکر سلیمانی تصریح کرد: «بعضی‌ها به غلط می‌خواهند به مردم بقبولانند که ما منزوی هستیم و باید از انزوا خارج شویم؛ این سؤال مطرح است که اگر ما منزوی هستیم، پس چرا دشمن می‌خواهد با ما پیمان ببندد و رابطه داشته باشد؟!»
وی جایگاه ایران در منطقه را جایگاهی والا و با اهمیت خواند و تأکید کرد: «ما در دوران‌های مختلف در منطقه نفوذهایی داشته‌ایم؛ اما عمق نفوذی که هم‌اکنون ایران در منطقه دارد در هیچ دورانی وجود نداشته است.»

  مهدی سعیدی/  نوع نگاه به آینده برآمده از جهان‌بینی افراد و شناختی است که از محیط اجتماعی ـ سیاسی اطراف خود دارند. نگاه‌های ناامیدانه و بدبینانه برآیند توان و نیروهای اثرگذار در شکل‌گیری روندها و تحولات جامعه را به سمت پسرفت و غلبه بدی‌ها بر خوبی‌ها ارزیابی می‌کنند و نگاه‌های امیدوارانه و خوش‌بینانه سرجمع تنازع و تنش و تقابل جبهه حق و باطل را به نفع جبهه حق ارزیابی کرده و مسیر تحولات را به سمت خیر و آرامش و امنیت و سعادت جمع‌بندی می‌کنند.
جهان‌بینی اسلامی با توجه به اعتماد به وعده‌ها و سنت‌های الهی و باور به مدیریت امور از سوی اراده الهی، در زمره نگاه‌های امیدوارانه و خوش‌بینانه جای می‌گیرد. در این نگرش دستیابی به سعادت و پیشرفت و تعالی جامعه نه مبتنی بر جبر و نگاه تقدیرگرایانه، بلکه از طریق اراده‌های انسانی محقّق می‌شود و محصول تلاش مؤمنان در جامعه اسلامی است. به واقع، اراده الهی از طریق مجاهدت مستمر مؤمنانه حاصل می‌شود و نصرت الهی به جبهه مؤمنان تعلق می‌گیرد و سنت الهی نیز متضمّن تحقق قطعی آن است.
به راستی، به دلیل حاکمیت همین نگرش بر اندیشه حکیم فرزانه انقلاب اسلامی است که ایشان همواره با وجود مشکلات و نابسامانی‌های فراوان در جامعه و نظام سیاسی و عرصه‌های تحولات بین‌المللی، امیدوارانه به حوادث نگریسته و افقی روشن و آینده‌ای پر از امید و موفقیت و پیشرفت و تعالی را برای جمهوری اسلامی و نهضت اسلامی ملت ایران پیش‌بینی می‌کنند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات اخیر خود در عید سعید غدیر خم بار دیگر از این منظر به آینده انقلاب نگریستند و فرمودند: «البته حرکت عمومی کشور خوشبختانه حرکت خوبی است. بنده زیاد می‌شناسم، به من خیلی مراجعه می‌شود؛ نامه می‌نویسند، مراجعه می‌کنند، پیغام می‌دهند، کارها را ارائه می‌دهند و بنده هم حوصله می‌کنم و خیلی از اینها را می‌بینم. جوان‌هایی که امروز در این کشور برای احیای اسلام، برای اقامه دین با جد مشغول کارند، بحمدالله روزبه‌روز دارند زیاد می‌شوند. اینها همان‌هایی هستند که به فضل الهی، به حول و قوه الهی، هر دشمنی از جمله آمریکا و صهیونیست را به زانو خواهند فکند. اینکه بنده مکرّر در صحبت‌های مختلف می‌گویم و مدام تکرار می‌کنم که من به آینده خوش‌بینم، به خاطر مشاهده این واقعیت‌ها است.»
همان‌طور که مشاهده می‌شود، خوش‌بینی و امیدواری به آینده محصول توهم و رؤیاپردازی جاه‌طلبانه نیست که مؤیدات بیرونی نداشته باشد، بلکه حاصل توجه به ظرفیت‌ها و توانمندی‌های عینی و واقعی است که از اراده‌های بلند و مجاهدت‌های مستمر مؤمنانه برخاسته است و همین عوامل است که حکیم فرزانه انقلاب از آنها به منزله «پیشران‌های انقلاب اسلامی» یاد می‌کنند. هر حرکت و نهضتی نیازمند پیشران‌هایی است تا همچون موتور محرک جامعه عمل کرده و موجب حرکت و خروج از ایستایی دیگر بخش‌های جامعه شود. در نگاه معظم‌له، ما واقعیت‌های خوب بسیاری داریم که می‌تواند ما را جلو ببرد و پیشران حرکت عمومی جامعه باشد. جوان‌های خوب، جوان‌های مؤمن، جوان‌های آماده و آنهایی که برای حضور در میدان‌های مجاهدت اشک می‌ریزند تا اجازه بدهند اینها بروند از کشور و دین دفاع کنند، بسیارند و بحث دو نفر، ده نفر و صد نفر نیست. این همان انگیزه‌ای است که کشور را نجات خواهد داد و باید آن را تقویت کرد.
کافی است به تحولات عظیم چند دهه اخیر انقلاب نگاهی بیندازیم تا جایگاه پیشران‌های مؤثر را به خوبی مشاهده کنیم.
حماسه هشت سال دفاع مقدس که در ایام سالگرد آن قرار داریم، به خوبی نشان‌دهنده نقش‌آفرینی جوانانی است که در برابر بیش از 30 کشور جهان مقاومت کردند و در حالی که کمترین سلاح‌های نظامی محروم بودند، توانستند ماشین جنگی رژیم بعثی را که به آخرین تسلیحات مدرن زرّادخانه‌های غرب مجهز بود، زمینگیر کرده و دشمن را با شکست کامل به تسلیم وادارند، آن هم بدون آنکه حتی یک وجب از سرزمین‌مان را به بیگانه واگذار کنند.
بی‌شک، مدیریت جنگ بدون وجود اراده‌های پولادین و همت‌های بلند جوانان غیور این سرزمین ممکن نبود و امروز نیز وجود این جوانان در عرصه‌های مختلف علمی، اقتصادی، امنیتی، نظامی، فرهنگی و هنری است که در مقابل چشمان دانای انقلاب اسلامی قرار دارد، از این رو از زبان‌شان بشارت‌های پیامبرگونه جاری است.
در حقیقت، برای موفقیت و پیشرفت همه‌جانبه کشور به شناخت و توجه ویژه به این پیشران‌ها نیاز داریم و نباید فراموش کنیم که در صدر این پیشران‌ها جایگاه ارزشمند ولایت فقیه و رهبری جامعه اسلامی قرار دارد که منحصربه‌فردترین مؤلفه قدرت در نظام اسلامی در مقایسه با دیگر نظام‌های سیاسی به شمار می‌آید.


  محمدرضا مرادی/ روز یکشنبه 28 شهریور هشتمین دوره انتخابات دوما در روسیه برای رأی‌گیری از حدود 112 میلیون شهروند روس واجد شرایط رأی دادن در داخل و 145 کشور جهان برگزار شد و حدود 48 درصد از مردم در آن شرکت کردند. بر اساس نتایج اعلام شده از سوی کمیسیون مرکزی انتخابات روسیه، حزب حاکم به رهبری «دیمیتری مدودف» نخست‌وزیر که «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور کنونی شاخص‌ترین چهره آن به شمار می‌رود، از جمع 225 سهمیه فهرست‌های حزبی 140 کرسی، یعنی بیش از 54 درصد آرا را کسب کرد. گفتنی است 203 نامزد فهرست انفرادی راه یافته به دوما نیز در اردوگاه حزب حاکم «روسیه واحد» قرار دارند که جمع نمایندگان حامی دولت کنونی در دومای آینده را به 343 کرسی می‌رساند که نسبت به دوره هفتم 105 کرسی بیشتر شده است و این یعنی کسب 76 درصد کرسی‌ها که نسبت به دوره قبل که 53 درصد بود، رشد چشمگیری داشته است. با توجه به این نتیجه و تضعیف احزاب رقیب، انتظار می‌رود دولت روسیه به رهبری «ولادیمیر پوتین» فرصت و امکان بیشتری برای اجرای برنامه‌های سیاسی و اقتصادی خود داشته باشد و همچنین رئیس‌جمهور روسیه نامزدی خود را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سال 2018 اعلام کند که در صورت پیروزی، چهارمین دوره مسئولیت وی در این سمت خواهد بود. از سوی دیگر، حزب کمونیست که در دوره قبلی دوما 92 کرسی داشت، با ریزش بیش از 50 درصدی کرسی‌های خود فقط 42 نماینده از جمع فهرست حزبی و غیرحزبی خود به دوما می‌فرستد. حزب لیبرال دموکرات (ملی‌گراها) نیز شاهد کاهش کرسی‌های خود از 56 به 39 بوده است و حزب عدالت از 64 کرسی به 23 کرسی سقوط کرده است. این دو حزب نیز از حامیان حزب حاکم هستند. همچنین، سه کرسی دیگر از جمع 450 کرسی مسئولیت نمایندگی در دوما از فهرست انفرادی یا مستقل نزدیک به احزاب دیگر است.
پیروز چندین دوره رقابت‌های انتخاباتی دوما و ریاست‌جمهوری از سال 2000 تاکنون حزب حاکم روسیه واحد می‌باشد که اصلی‌ترین چهره آن ولادیمیر پوتین است و اکنون نیز سومین دوره ریاست جمهوری را می‌گذراند. این حزب که 9 سال پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پس از کناره‌گیری بوریس یلتسین، بنیانگذار روسیه نو قدرت را در دست گرفت، به دلیل انسجام سیاسی درون حزبی و پیشرفت‌های اقتصادی توانسته است تاکنون با گذر از سدّ چندین دور انتخابات، قدرت را حفظ کند. نخستین نهاد قانون‌گذاری به مفهوم امروزی خود به نام «دوما» در سال ۱۹۰۶ و در پی وقوع انقلاب مردمی‌ در دوران «نیکلای دوم» پا به عرصه ظهور گذاشت. دولت روسیه دو بار این مجلس را منحل کرد؛ با این حال حدود ۱۲ سال تا پیش از سقوط استبداد در سال ۱۹۱۷ با برگزاری چهار دوره موجودیت خود را حفظ نمود. نخستین مجلس دومای دولتی فدراسیون روسیه در سال ۱۹۹۳ و پس از تصویب قانون اساسی پیشنهادی رئیس‌جمهور «یلتسین» فعالیت خود را آغاز کرد. مطابق ماده ۹۵ قانون اساسی فدراسیون روسیه، دومای دولتی به همراه شورای فدراتیو (سنا) به عنوان مجمع فدرال این کشور رسمیت یافت. هم اکنون مجلس دوما ۴۵۰ کرسی نمایندگی دارد.
اما هشتمین دوره این انتخابات پیام مهمی داشت. روسیه در یک سال گذشته در حمایت از دولت قانونی سوریه اقدام به حملات نظامی علیه تروریست‌ها کرده است. این انتخابات به نوعی محکی برای میزان حمایت مردم از این اقدام پوتین بود. رأی قاطع و بی‌سابقه 76 درصدی در این انتخابات نشان داد، مردم روسیه نیز در کنار دولت این کشور خواستار حمایت از مردم و دولت سوریه هستند. افزون‌بر این، این چراغ سبز مردم روسیه به پوتین به معنای آن است که وی می‌تواند برای چهارمین بار نیز در سال 2018 رئیس‌جمهور روسیه شود؛ چرا که پوتین با اقدامات چند سال گذشته خود به دنبال احیای نام و قدرت سابق روسیه است و این مسیر را در مقابله با غرب جست‌وجو می‌کند. اقدام روسیه در الحاق شبه‌جزیره کریمه اوج رویارویی پوتین با غرب بود.

بازنگاهی به بیانات امام خامنه‌ای در دیدار با فرماندهان و مسئولان سپاه
دکتر یدالله جوانی/ در تاریخ پرفراز و فرود سپاه، بیست‌وششم شهریور یک روز تاریخی به شمار می‌آید. در تاریخ 26 شهریور سال 1364 حضرت امام خمینی(ره)، با فرمان تاریخی تشکیل نیروهای سه‌گانه زمینی، دریایی و هوایی سپاه، فرمانده کل این نهاد انقلابی را مأمور به ایجاد و تقویت این سه نیرو کردند. از آن تاریخ تا به امروز، همه ساله در سالروز صدور این فرمان حیات‌بخش تاریخی، مجمع عالی فرماندهان سپاه برگزار شده است. البته، در سال‌های اخیر این مجمع دو سالانه شده، لکن به‌رغم تشکیل مجمع در سال 94 و با توجه به شرایط حساس انقلاب و وظیفه سنگین تبیین جهاد کبیر که رهبر معظم انقلاب اسلامی در سوم خرداد سال جاری در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) بر دوش سپاه نهادند؛ سپاه در روزهای شنبه و یکشنبه، بیست‌وهفتم و بیست‌وهشتم شهریورماه سال جاری، نسبت به برگزاری بیست‌ودومین مجمع سراسری فرماندهان و مسئولان اقدام کرد. دیدار با رهبر فرزانه انقلاب و فرماندهی معظم کل قوا، یکی از بخش‌های اصلی مجمع فرماندهان سپاه طی سال‌های گذشته بوده و بر همین اساس، شرکت‌کنندگان در مجمع سال جاری، روز یکشنبه، بیست‌وهشتم شهریورماه با معظم‌له دیدار کردند. حضرت امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) در این دیدار، بیانات بسیار مهم و راهبردی را درباره سپاه، انقلاب و مسائل منطقه و جهان اظهار داشتند. در این نوشتار به اختصار برخی از محورهای اصلی اظهارات ایشان تبیین می‌شود.
تشکیل نیروهای سه‌گانه سپاه نتیجه نگاه دوراندیشانه امام(ره) بود
رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی در ابتدای این دیدار، به تحلیل سپاه از دیدگاه و منظر امام خمینی(ره) پرداختند و با اشاره به جمله تاریخی امام درباره سپاه که فرمودند، اگر سپاه نبود، کشور هم نبود، این جمله را نه از باب تعارف، بلکه واقعیت دانستند. از منظر رهبر معظم انقلاب، تشکیل سپاه به مثابه مولود انقلاب اسلامی با فلسفه وجودی پاسداری از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن، یکی از ابتکارات مهم و آینده‌ساز حضرت امام(ره) است. بر همین اساس معظم‌له در این دیدار، فرمان امام(ره) برای تشکیل نیروهای سه‌گانه سپاه را حاصل نگاه نافذ و دوراندیشانه و دل نورانی آن مرد بزرگ و الهی دانستند و درباره اهمیت و ارزش و جایگاه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فرمودند: «جمله معروف امام(رحمه‌الله علیه) مبنی بر اینکه؛ «اگر سپاه نبود، کشور هم نبود» به این دلیل بود که سپاه، شجره طیبه‌ای است که از هویت آن، ایمان و حرکت انقلابی و جهادی می‌تراود و حفظ کشور و انقلاب نیز منوط به استمرار این عناصر مهم است.» رهبر معظم انقلاب در مقاطع گوناگون و در دیدارهای مختلف با پاسداران و فرماندهان سپاه، از ایمان، معنویت، حرکت انقلابی و جهادی، به عنوان مؤلفه‌های اصلی تشکیل‌دهنده هویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یاد کرده، بر حفظ سپاه بر مبنای همین مؤلفه‌های هویتی تأکید کرده‌اند. از منظر معظم‌له آینده انقلاب، به آینده سپاه با همین مؤلفه‌های هویتی گره خورده است.

سپاه سنگر مستحکم
 انقلاب است
 رابطه سپاه و انقلاب اسلامی، معرف فلسفه‌ وجودی سپاه و توضیح‌دهنده رسالت این نهاد انقلابی است. سپاه مولود انقلاب است و با هدف پاسداری از انقلاب تأسیس شد. بنابراین رابطه سپاه و انقلاب اسلامی، یک رابطه‌ معنادار و ناگسستنی است. حضرت امام خمینی(ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به خطرات و توطئه‌های دشمنان علیه انقلاب اسلامی به خوبی واقف بودند و بر همین اساس حفظ جمهوری اسلامی را اوجب واجبات برشمردند. تشکیل سپاه به فرمان امام خمینی(ره) و در ادامه آن صدور فرمان برای تشکیل نیروهای سه‌گانه، مبتنی بر همین نگاه حکیمانه و دوراندیشانه است. در حالی که برخی از گروه‌های سیاسی و شخصیت‌های برجسته انقلاب، به سپاه نگاهی موقتی برای یک دوره خاص داشته و درصدد بودند تا پس از جنگ، سپاه را در ارتش ادغام کنند؛ حضرت امام با تشکیل نیروهای سه‌گانه، سپاه را برای همیشه با هدف پاسداری از انقلاب پایدار ساختند. 
حضرت امام(ره)، انقلاب اسلامی را سرآغاز انقلاب جهانی اسلامی دانسته و مبتنی بر فکر و اندیشه تمدنی، ساخت تمدن نوین اسلامی را هدف‌گذاری کردند. به یقین انقلاب اسلامی با چنین آرمانی، نیازمند اقتدار و قدرت دفاعی بالا برای عبور از موانع و دفع تهدیدات است. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی این حقیقت را همانند امام(ره) مورد توجه قرار دادند و در دیدار مذکور، لازمه‌ رسیدن به آرمان بزرگ انقلاب، یعنی «تشکیل تمدن نوین اسلامی» و دفاع از نظام اسلامی در برابر توطئه‌ها را «حرکت انقلابی و جهادی» دانستند و فرمودند: «اکنون بعد از گذشت 37 سال از انقلاب اسلامی، به‌خصوص بعد از دوران دفاع مقدس، حقیقت سخن آن انسان عمیق، مجرب و متوکل به خدا در مورد سپاه، بیش از پیش روشن‌تر شده و باید گفت، سپاه سنگر مستحکم انقلاب است.»

سپاه نهاد شاخص
 دفاع از امنیت است
 کارشناسان امنیت را در صدر منافع ملی قرار داده و یکی از وظایف اصلی حکومت‌ها را، تأمین امنیت می‌دانند. امنیت یعنی، زندگی در آرامش، زندگی بدون ترس و وحشت. امروز ملت ایران از امنیتی مطلوب و مثال‌زدنی برخوردار است. مردم ایران در حالی از چنین امنیتی برخوردار هستند که، ملت‌های پیرامون ما، به ویژه در کشورهای پاکستان، افغانستان، عراق و سوریه، در سایه ترس و وحشت زندگی می‌کنند. و هر لحظه، منتظر حادثه‌ای مرگبار هستند. در حالی امنیت در داخل ایران، برقرار است که دشمنان انقلاب اسلامی و نظام دینی، برای برهم زدن آن میلیاردها دلار هزینه کرده و می‌کنند. اگر لحظه‌ای نیروهای حافظ امنیت دچار غفلت شوند، دشمنان به آرزوهای خود در ایجاد بی‌ثباتی در ایران خواهند رسید. اکنون سپاه پاسداران برای تأمین امنیت ملت ایران، با حضوری فعال در مناطق جنوب شرق و شمال غرب کشور از یک‌سو و حضور مستشاری در کشورهای عراق و سوریه از سوی دیگر، با عوامل ناامنی و بحران‌ساز و بی‌ثبات‌کننده مبارزه می‌کند. رهبر معظم انقلاب در دیدار با فرماندهان سپاه، با اشاره به امنیت موجود در کشور و تشریح ارزش این امنیت به مثابه یکی از نعمت‌های مجهول، از سپاه به یکی از عوامل اصلی تأمین امنیت یاد کرده و فرمودند: «از جمله وظایف سپاه، تأمین امنیت داخلی و خارجی است و اگر امنیت خارجی وجود نداشته باشد، و در خارج از مرزها جلوی دشمن گرفته نشود، امنیت داخلی هم از بین خواهد رفت.»

اقتدار دفاعی و نظامی تنها عامل رفع تهدید نظامی است
کشور و ملت ایران، با تهدیدات جدی و خطرناک مستکبران جهان و عوامل منطقه‌ای آنان روبه‌رو است. دو عامل اصلی 1- موقعیت ژئوپلیتیکی و 2- انقلاب اسلامی و هویت دینی ملت ایران پدیدآورنده این تهدیدات بزرگ است:
1- موقعیت ژئوپلیتیکی ایران
ایران در منطقه راهبردی غرب آسیا (خاورمیانه) قرار دارد. سیاست آمریکا در جایگاه محور و سرکرده شبکه استکبار جهانی در قرن بیست‌ویکم، سلطه بر جهان و به دست‌گیری مدیریت بین‌المللی است. آمریکایی‌ها با صراحت از رهبری جهان سخن می‌گویند و برای رسیدن به این موقعیت در دو دهه گذشته از هیچ جنایتی دریغ نکرده‌اند. براساس این سیاست ایالات متحده، کارشناسان و دولتمردان آمریکا، معتقدند که، سلطه کامل بر خاورمیانه، شرط لازم برای سلطه بر جهان است. آمریکایی‌ها سلطه بر خاورمیانه را بدون سلطه بر ایران ناممکن می‌دانند. بنابراین، هدف راهبردی آمریکا در قبال ایران، احیای سلطه گذشته (پیش از انقلاب) به هر قیمت می‌باشد.
2- انقلاب اسلامی و هویت دینی ملت ایران
ملت ایران با انقلاب اسلامی، به یک هویت دینی و مستقل از قدرت‌های شیطانی دست یافت. براساس این هویت، ایرانیان در مسیر تمدن‌سازی اسلامی، دفاع از مستضعفان و ایستادگی در برابر ظالمان و مستکبران به حرکت درآمدند. بدیهی است که جبهه استکبار، شبکه صهیونیسم و دیگر طاغوت‌های زمان و از جمله دولت‌های مرتجع در منطقه، وجود چنین هویتی را برنمی‌تابند و برای نابودی آن تلاش می‌کنند.
حال که انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و ملت اسلام‌خواه و عدالت‌گستر ایران با چنین خطرات و تهدیدات بزرگی روبه‌رو است، چه باید کرد؟
براساس آموزه‌های قرآنی، براساس تجربه بشری و براساس عقل، تنها و تنها با اقتدار و قدرت دفاعی نظامی، می‌توان از این هویت، استقلال و عزت دفاع کرد و تهدید دشمن و سایه شوم جنگ را از سر ملت و کشور دور ساخت. با وضوح این مطلب، در سال‌های گذشته یک جریان خاص با رویکرد غرب‌گرایانه، برای دفع تهدیدات و رفع خطرات امنیتی، مواضع دیگری را اتخاذ کرده و بر همین اساس منتقد و بعضاً مخالف اقتدار دفاعی و ارتقای قدرت نظامی بوده است. برای نمونه در سال 1376 و پس از انتخابات ریاست‌جمهوری دوره هفتم، جریان دوم خرداد مدعی شد با پیروزی سیدمحمد خاتمی، کشور از خطر جنگ دور شد! هم‌اینک هم بعضی از دولتی‌ها و از جمله رئیس‌جمهور، با صراحت و به صورت تکراری به دنبال القای این نکته به مردم هستند که، با «برجام» از جنگ جلوگیری شد و از طریق مذاکرات و کار دیپلماتیک دولت یازدهم موفق شد سایه شوم جنگ را از سر ملت و کشور برداشته و امنیت واقعی ایجاد کند!
این نوع حرف‌ها در حالی زده می‌شود که آمریکایی‌ها، صهیونیست‌ها و عوامل منطقه‌ای آنان در سال‌های اخیر، به دلیل ناتوانی به ایران حمله نظامی نکرده‌اند. آمریکایی‌ها هرگاه احساس کنند قدرت حمله به ایران با هزینه کم و دستیابی به اهداف را دارند، مشکل مجوز برای حمله را از طریق شورای امنیت، به راحتی کسب خواهند کرد. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی با تشریح وضعیت دفاعی کشور و ضرورت تقویت روزافزون قدرت نظامی، در دیدار با فرماندهان سپاه، با اشاره به دیدگاه‌های نادرست در این باره فرمودند: «در سال‌های گذشته گاهی اوقات سخنانی از جانب برخی مسئولان مطرح شده مبنی بر اینکه رفع تهدید نظامی و جنگ به دلیل فلان اقدام بوده، در حالی که این سخنان صحیح نیست؛ زیرا تنها عامل رفع تهدید نظامی، «اقتدار دفاعی و نظامی» و «ایجاد ترس و رعب در دشمن» بوده و خواهد بود.»

مقایسه ایران با ژاپن و آلمان نادرست است
یک جریان داخلی که اصل را بر رابطه با آمریکا گذاشته و تصور می‌کند از طریق این رابطه می‌توان کشور را به پیشرفت رساند؛ تلاش می‌کند به هر قیمتی، زمینه‌های این ارتباط را فراهم سازد. آمریکایی‌ها برای برداشتن تحریم‌ها و فشارها از روی اقتصاد ایران، خواهان تغییر رفتار جمهوری اسلامی در چندین حوزه و از جمله در حوزه نظامی و قدرت موشکی هستند. متأسفانه جریان غرب‌گرا و شخصیت‌های محوری این جریان در شرایط کنونی، با بستن چشم بر واقعیات و برخلاف آموزه‌های دینی و قرآنی که تأکید بر افزایش توان دفاعی مسلمانان در برابر کفار دارد و همچنین برخلاف عقل و درس‌ها و عبرت‌های تاریخی، تضعیف اقتدار دفاعی و قدرت نظامی کشور را، با هدف زمینه‌سازی برای رابطه با آمریکا نشانه رفته‌اند. آقای هاشمی رفسنجانی، از جمله کسانی است که در ماه‌های گذشته به میدان آمده و در این باره حرف‌های عجیب و غریبی زده است. چندی پیش، در توئیتر وی جمله‌ای مبنی بر اینکه؛ «دنیای آینده، دنیای گفتمان و مذاکره است، نه دنیای موشک‌ها» نقل شد. این جمله با توجه به شرایط زمانی و فشار و جنجال آمریکا‌یی‌ها بر سر برنامه موشکی ایران، بسیار بازتاب پیدا کرد که رهبر فرزانه انقلاب با صراحت فرمودند، اگر این مطلب از روی آگاهی باشد، خیانت است. به تازگی آقای هاشمی بر همان مبنای پیش‌گفته، در جمع معلمان اظهار داشته، آلمان و ژاپن پس از جنگ، با کنار گذاشتن نظامی‌گری، سرمایه‌های خود را در حوزه دانش و صنعت متمرکز کرده و پیشرفت کردند. وی با این مقدمه می‌گوید، در دولت دوم آقای روحانی ایران هم باید برای پیشرفت، چنین راهی را برود!
فرمانده معظم کل قوا در این دیدار، با اشاره به چنین صحبت‌هایی و نادرست دانستن آنها و تأکید بر این نکته که؛ «هیچ عاقلی نیروی دفاعی خود را کنار نمی‌گذارد» و «باید قدرت دفاعی کشور را روز به روز استحکام بخشید»، افزودند: «کشورهایی که گفته می‌شود سازمان نظامی خود را جمع‌آوری کردند، به اختیار خود این کار را نکردند؛ بلکه آنها در جنگ جهانی نابود شده بودند.»

مذاکره با آمریکا مضر، بی‌فایده 
و زمینه‌ساز نفوذ است
اعتماد نداشتن به آمریکا و خسارت‌های ناشی از مذاکره با شیطان بزرگ، یکی دیگر از محورهای مهم بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع فرماندهان و مسئولان سپاه بود. معظم‌له از «بی‌اعتمادی» مردم به دشمن، به یک سرمایه یاد کردند و فرمودند: «یکی از اجزای مهم قدرت نرم جمهوری اسلامی، بی‌اعتمادی مطلق به قدرت‌های سلطه‌گر و در رأس آنها آمریکا است. این بی‌اعتمادی باید روز به روز گسترش یابد.» 
تأکیدهای پی در پی رهبر معظم انقلاب اسلامی در زمینه بی‌اعتمادی به دشمن و اینکه نباید به آمریکا اعتماد کرد؛ به دلیل تلاش یک جریان خاص برای بزک کردن چهره آمریکا و قابل اطمینان معرفی کردن آن است. البته، تجربه ارزشمند برجام نشان داد که آمریکا تحت هیچ شرایطی قابل اعتماد نیست. با وجود این تجربه ارزشمند و اینکه آمریکایی‌ها براساس برجام به تعهدات خود مبنی بر رفع تحریم‌ها عمل نکردند، همچنان برخی از مسئولان کشور به دنبال برجام‌های 2 و 3 بوده و از ضرورت مذاکره با آمریکا در مسائل منطقه‌ سخن می‌گویند. آمریکا به دنبال مذاکره با جمهوری اسلامی در مسائل مختلف و از جمله مسائل منطقه‌ با دو هدف راهبردی حل مشکلات منطقه‌ای ایالات متحده و مهار منطقه‌ای ایران است. بنابراین، تصور حل مشکل کشور از طریق مذاکره با آمریکا، یک خطای راهبردی است. رهبر معظم انقلاب اسلامی طی سال‌های اخیر، بارها برای این موضوع استدلال کرده و خسارات مذاکره با آمریکای اعتمادناپذیر را، به مسئولان و مردم گوشزد کرده‌اند. چندی پیش معظم‌له در دیدار با مردم چند استان کشور، از مذاکره با آمریکا در مسائل منطقه، با عنوان «سم مهلک» یاد کرده و در دیدار با فرماندهان و مسئولان سپاه در همین زمینه فرمودند: «مذاکره با آمریکا نه تنها فایده‌ ندارد، بلکه ضرر هم دارد و این موضوع، با استدلال به مسئولان سطوح بالای کشور گفته شده و آنان نیز پاسخی در رد آن نداشتند.»
رهبر حکیم و بصیر انقلاب اسلامی، طی یک سال گذشته از نفوذ دشمن در کشور، به یک تهدید بزرگ یاد کرده و هدف راهبردی آمریکا در مذاکره با ایران را، همین نفوذ می‌دانند. معظم‌له در این دیدار در باره خسارت مذاکره با آمریکا فرمودند: «مذاکره نه تنها دشمنی‌ها را کم نمی‌کند؛ بلکه زمینه را برای نفوذ باز می‌کند.» 

مذاکره نکردن با آمریکا عین عقلانیت است
برخی از روشنفکران و ساده‌اندیشان، مذاکره نکردن با آمریکا را، غیرعقلانی و امری برخلاف تدبیر قلمداد می‌کنند. بعضاً برای توجیه مذاکره با آمریکا، استدلال می‌شود که پیامبر(ص) و ائمه(ع) هم، با دشمنان خود مذاکره می‌کردند. از بررسی و تحلیل محتوایی بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال‌های گذشته در باره مذاکره نکردن با آمریکا، یک نکته اساسی و قابل توجه به دست می‌آید و آن اینکه؛ مبنای مذاکره نکردن با آمریکا، نه دشمن بودن، بلکه حیله‌گری و اعتمادناپذیر بودن است. به عبارت دیگر، از منظر معظم‌له، اگر دشمن نسبت به تعهداتش پایبند باشد، می‌توان با او مذاکره کرد؛ اما مذاکره با دشمنی که از طریق آن قصد ضربه زدن دارد و به تعهداتش عمل نمی‌کند، جز خسارت پیامد دیگری ندارد. بر همین اساس رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با فرماندهان سپاه فرمودند: «عقلانیت اقتضا می‌کند، نسبت به کسانی که دشمنی خود را آشکار کرده‌اند، بی‌اعتمادی مطلق داشته باشیم.» بنابراین «بی‌اعتماد بودن» و «مذاکره نکردن با آمریکا» عین «عقلانیت» و امری کاملاً «مدبرانه» است.
تحریف مفاهیم انقلاب یک خطر بزرگ است
سالیانی است که مفاهیم اساسی انقلاب اسلامی در معرض خطر تحریف قرار گرفته است. برخی از جریان‌های سیاسی، گویا تنها راه رسیدن به اهداف خود را از طریق تحریف ممکن می‌دانند. بنابراین باید خطر تحریف را جدی گرفت. رهبر معظم انقلاب در 14 خرداد سال گذشته به مناسبت سالگرد رحلت حضرت امام(ره)، در زمینه فعال شدن جریان تحریف شخصیت امام(ره)، بیانات مبسوطی داشتند و نسبت به عواقب این تحریف هشدار جدی دادند. معظم‌له در دیدار با شرکت‌‌کنندگان در مجمع سراسری فرماندهان و مسئولان سپاه، خطر تحریف مفاهیم اساسی انقلاب اسلامی را گوشزد کرده و این خطر را بزرگ‌تر از سخنان نادرست در باره مسائل دفاعی و امنیتی دانستند. ایشان در این باره فرمودند: «در کنار حرف‌های غلطی که درباره توان دفاعی کشور گفته می‌شود، برخی غلط‌پردازی‌ها و تحریف‌ها هم درباره بعضی از مفاهیم انقلاب انجام می‌شود که خطر آن، از سخنان غلط بیشتر است.»
استقلال یکی از دستاوردهای اصلی انقلاب اسلامی است. روحیه استقلال‌طلبی و عزت‌خواهی ملت ایران، یکی از موانع اصلی بازگشت سلطه آمریکا به ایران می‌باشد. جریان غرب‌گرا برای برداشتن این موانع، راهبرد تحریف این مفاهیم را در پیش گرفته است. رهبر معظم انقلاب استقلال را یکی از مفاهیم در معرض تحریف دانستند و فرمودند: «نفی مفهوم استقلال و مساوی دانستن آن با انزوا یکی از این تحریف‌ها است.»
اقدامات سازندگی و فرهنگی سپاه باید اطلاع‌رسانی شود
در حالی که سپاه یک نهاد انقلابی و پاسخ‌دهنده به نیازهای انقلاب و نظام به اقتضای شرایط است؛ عده‌ای تلاش می‌کنند سپاه را به یک سازمان تأمین‌کننده امنیت و مقابله با تهدیدات نظامی و امنیتی محدود کنند. امام خامنه‌ای با نگاه حکیمانه به فلسفه وجودی و رسالت سپاه می‌فرمایند: «سپاه علاوه بر حفظ امنیت و مسائل دفاعی، در عرصه سازندگی، عمران، خدمت‌رسانی به محرومان، مسائل فرهنگی و هنری و تولید فکر انقلابی، نقش‌آفرین و تأثیرگذار است.» معظم‌له با اشاره به نیازهای کشور و انقلاب در این مقطع بر استمرار این اقدامات تأکید کرده و می‌فرمایند: «این اقدامات باید ادامه یابد و به اطلاع مردم نیز رسانده شود.»


محسن رفیق‌دوست در گفت‌وگوی اختصاصی با صبح‌صادق
مجتبی برزگر/ یکی از فواید جنگ پس از فتح خرمشهر این بود که شرایطی را برای ما فراهم کرد تا قدرت دفاعی خودمان را با اتکا به توان داخلی کشور بدون نیاز به امکانات خارجی پیش ببریم. ما نه تنها در موضوع موشکی، بلکه در ادوات زرهی، پهپاد، زیردریایی و کل منابع نظامی از برخی کشورهای جهان جلوتر هستیم؛ به گونه‌ای که می‌توانیم توانمندی خودمان را در برخی بخش‌ها با آمریکا و روسیه مقایسه کنیم. البته باید همواره از تاریخ و دفاع مقدس عبرت بگیریم، حماسه‌های آن مقطع را زنده نگه داریم و فرهنگ ایثار را ترویج کنیم. در کنار همه اینها سردار محسن رفیق‌دوست، یکی از مؤسسان و وزیر سپاه در زمان جنگ تحمیلی بر مهم‌ترین تکلیف، یعنی آینده‌نگری تأکید دارد. بسیاری محسن رفیق‌دوست را هنوز همان راننده خودروی حضرت امام(ره) می‌شناسند یا نام او را در زمره همان هفت نفر مؤسس سپاه می‌دانند. حالا حاج محسن آن روزهای سخت پا به ۷۶ سالگی گذاشته است. اما همچنان در پاسخ دادن به هر پرسشی آن صلابت و اقتدار را در کلامش دارد. او پس از سپاه، در بنیاد مستضعفان و جانبازان خدمت کرد و حالا در زمره خیّرین مدرسه‌ساز قرار گرفته و به تعبیر خودش می‌کوشد تا در این‌گونه فعالیت‌ها هم رزمندگی کند. در ادامه مشروح گفت‌وگو با این رزمنده غیور را می‌خوانید.
*به نظر شما در شرایط سیاسی امروز، حفظ روحیه انقلابی که در دفاع مقدس متبلور بود، تا چه اندازه لازم و ضروری است؟
اصولاًً ما اصرار داریم که در زمان انقلاب اسلامی زندگی کنیم، نه در زمان جمهوری اسلامی. جمهوری اسلامی بخش کوچکی از انقلاب اسلامی است. در انقلاب زندگی کردن جز با روحیه انقلابی امکان‌پذیر نخواهد بود؛ به‌ویژه زمانی که رهبر جامعه یک انقلابی است و خود معظم‌له رسماً می‌فرمایند: «من یک انقلابی هستم.» انقلاب ما با تمام انقلاب‌های جهان فرق دارد. یک تغییر صددرصد مبنایی و زیربنایی بوده و جهان را تحت تأثیر قرار داده است. ما اگر از روحیه انقلابی‌مان کم بشود، به همان تناسب از نقش تأثیرگذارمان در جهان کاسته خواهد شد. در داخل هم درجا می‌زنیم و حرکت ما مشتمل بر یک عقب‌گرد خواهد بود. 

*رمز پیروزی ما در دفاع مقدس چه بود؟ آن زمان یک دفاع مقدس نظامی داشتیم؛ اما امروز عده‌ای معتقدند یک دفاع اقتصادی داریم؛ به نظر شما، در حال حاضر برای رسیدن به پیروزی چه وظایفی داریم؟
رمز پیروزی ما در دفاع مقدس باور کردن مردم بود. حضرت امام(ره) برای پیروزی در انقلاب مردم را باور کرد و این باور را به ما انتقال داد؛ از این رو ما با اعتماد به مردم در جنگ به پیروزی رسیدیم. به مراتب در مشکلات اقتصادی نیز اگر مردم را باور کنیم و اجرای اقتصاد را دولت در اختیار مردم قرار دهد و موانع را بردارد، قطعاًً به پیروزی دست پیدا خواهیم کرد.
خوشبختانه، طی 10، 15 سال اخیر پله‌های ترقی را در میدان علم و دانش پیموده‌ایم و رتبه علمی ما از 143 به 14 رسیده است که ان‌شاءالله به زودی تک رقمی نیز خواهد شد. به راستی، اگر در میدان اقتصاد هم مردم را باور کنیم، اول پیروز می‌شویم و دوم این فسادی که برخی فریاد برائت سر می‌دهند و اعتقاد دارند در جامعه حاکم شده و صددرصد زاییده یک اقتصاد دولتی است، از بین می‌رود. اقتصاد را باید تحویل مردم داد. بر اساس سیاست‌های اصل ۴۴ هم تنها باید ۲۰ درصد اقتصاد دولتی بماند. 

*سلاح اصلی مقابله با دشمن در عرصه‌های اقتصادی و فرهنگی چیست؟
وحدت کلمه رمز پیروزی ما در همه میدان‌ها وحدت کلمه و حرکت کردن دقیق پشت سر رهبری است. اینهایی که تفسیر و تحلیل می‌کنند که باید با جهان و آمریکا رابطه داشته باشیم، همه اینها به معنای فرار از وحدت کلمه است. همه باید برگردند؛ آنهایی که هم سن و سال من هستند، تاریخ را فراموش نکرده‌اند و می‌دانند. وقتی که همه پشت سر حضرت امام(ره) قرار گرفتیم، چه راحت به پیروزی دست یافتیم و انقلاب پیروز شد. حالا هم برای پیروزی بر همه مشکلات یک راه وجود دارد و آن هم اطاعت از رهبری است.

*سه دهه از جنگ می‌گذرد و حالا با تحمل آن همه مشقّت و دشواری تا رسیدن به سلاح و موشک، برخی امروز می‌گویند به سلاح و موشک و نیروهای مسلح نیاز نیست. به نظر شما  چرا چنین مواضعی از سوی کسانی که روزی در بطن جنگ بودند،مطرح می‌شود؟
در اطاعت، از حضرت امام(ره) بر مبنای قرآن یک اتفاقی افتاد و اینکه قرآن فرموده بود، تا تغییر نکنید، خدا تغییر نمی‌دهد. ما آن زمان تغییر کردیم و خداوند هم بهترین تغییر را رقم زد. خداوند در آیه‌ای که به پیشنهاد شهید کلاهدوز در آرم سپاه جای گرفت، می‌فرماید: ««وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّهٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِه‌ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم»  یعنی آنقدر باید قدرتمند بشویم که دشمنان خدا و دشمنان خودمان از ما بترسند؛ اما این را هم بدانیم که ما بخشی از دشمنان را می‌شناسیم و بخشی از دشمنان را هم خداوند می‌شناسد؛ لذا در تقویت بنیه دفاعی یک ساعت هم نباید توقف کند. چه اشکالی دارد که ما ان‌شاءالله یک روزی دست بالاتر را در جهان داشته باشیم. باید هم این طور باشد؛ البته در آن میدانی که رهبری بزرگوار ما اجازه می‌دهند، حضرت امام(ره) از همان ابتدا فرمودند: «اتم حرام است» و حضرت آقا هم با ایشان هم‌عقیده بودند و فرمودند: «حرام است.» اصولاًً برای دفاع، اتم به کار نمی‌آید؛ لذا باید خودمان را روزبه‌روز قدرتمندتر کنیم و از نظر اشراف اطلاعاتی و تقویت تجهیزاتی قلل مرتفع موفقیت را بپیماییم.

*همگان می‌دانند در دوران جنگ، کشور در سخت‌ترین شرایط اداره شد. در مقام فرمانده دیروز شرایط امروز کشور را چگونه تحلیل می‌کنید؟ 
من به تازگی نامه‌ای خدمت رهبر معظم انقلاب نوشتم و عرض کردم که امروز بیشتر مسئولان به تبع آن بخشی از جامعه انقلابی نیستند. باید همه مسئولان و مردم دوباره انقلابی بشوند. باید برگردیم به انقلاب! باید برگردیم به جایی که آمریکا از ما می‌ترسد. حقیقتاًً در شرایط حاضر ما را به چشم قدرتی می‌بینند که بسیاری از وجود آن می‌ترسند و هراس دارند. به راستی، این قدرت باید برای پیروزی در اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و سیاست حفظ شود که این مهم با انقلابی بودن و اطاعت از رهبری امکان‌پذیر است. خود رهبری هم روی این مسئله بارها تأکید داشته‌اند،‌ دشمن متوجه این شده است که انقلابی‌گری مردم مانع استیلای آنها بر جمهوری اسلامی است، به همین دلیل در جهت تخریب آن تلاش می‌کند.

*در بحث محور مقاومت در منطقه هوشمندانه و با اقتدار وارد شدیم؛ به نظر شما چقدر از دفاع مقدس الگو‌برداری شد و اینکه ورود مؤثر در بخش‌های مختلف سیاسی، امنیتی، دفاعی، اجتماعی و فرهنگی چه نتایجی خواهد داشت؟
همه جهان شاهد بود که در دو کشور سوریه و عراق تا بسیج، مقاومت مردمی و حشد الشعبی به دست خود رزمندگان سوری و عراقی تشکیل نشد، پیروزی به دست نیامد. به جرئت می‌گویم اگر مسئولان قبلی عراق به توصیه سردار سلیمانی مبنی بر راه‌اندازی بسیج گوش کرده بودند، شاید اصلاًً پدیده داعش به وجود نمی‌آمد و در نطفه خفه می‌شد، اما یمن از همان ابتدا مقاومت و ایستادگی را در قالب بسیج آغاز کرد؛ الآن نزدیک ۱۸ ماه است که مقابل ارتش تا بن دندان مسلح سعودی ایستاده و مقاومت می‌کند،‌ حتی هجمه را هم شروع کرده است. به این ترتیب همه این الگوها از انقلاب ماست. مردم وقتی به صحنه بیایند، شکست‌ناپذیر می‌شوند که حالا بنا به شدت و ضعف زمان می‌برد. شما مطمئن به واسطه این اتفاق یا راهبرد ان‌شاءالله حکومت عربستان تغییر خواهد کرد و تفاله‌های مزدور و خائن هم از بین می‌روند. از این رو الگوی جنگ ما خوب جواب داده است و امیدواریم به طور فراگیر منتشر شود و از آن به منزله یک الگوی فراگیر و بلامنازع بهره‌برداری‌های لازم صورت گیرد. 

*در پایان بفرمایید دل‌تان چقدر برای جنگ، و لباس سبز پاسداری تنگ شده است؟ همچنین بفرمایید هفته‌دفاع، چه خاطراتی برای‌تان تداعی می‌شود؟
باید بگویم که من سپاهی هستم و لباس سبز پاسداری همیشه در داخل اتاقم آویزان است. در بسیاری از جاهایی که به جلسه یا سخنرانی دعوت می‌شوم، این لباس را با افتخار به تن می‌کنم. آرزویم این است که این لباس کفن من باشد. موقعی این لباس کفن من می‌شود که در این لباس شهید بشوم. با اینکه نزدیک به سه دهه از آن روزها می‌گذرد، یک لحظه هم خودم را از آن زمان‌ها دور نمی‌دانم آن زمان بهترین زمان از عمر من تلقی می‌شود و دست خدا هم بیشتر از هر قدرتی بالای دست ما بود؛ آنچنان که حضرت امام فرمودند، من دست و بازوی شما را که دست و بازوی خداوند متعال بالای آن است، می‌بوسم و به این بوسه افتخار می‌کنم. من یک سپاهی هستم و ان‌شاءالله در همین لباس مقدس هم به شهادت برسم. 


کارشناسان اقتصادی در گفت‌وگو با صبح صادق تبیین کردند
سیدمحمد مشکوه‌الممالک/ رهبر معظم انقلاب در دیدار فرماندهان و مسئولان سپاه تأکید کردند: «اگر مسئولان و مردم بتوانند اقتصاد مقاومتي را به معناي واقعي محقق و كشور را از جادوي مالي و پولي دشمن خلاص كنند و ارزش و آقايي دلار را در زندگي اقتصادي بشكنند، كشورهاي ديگر را نيز نجات داده‌اند و براي آنها الگو خواهند شد.» با توجه به این رهنمود امام خامنه‌ای خبرنگار هفته‌نامه صبح صادق گفت‌وگویی را با سه نفر از اقتصاددانان و استادان دانشگاه ترتیب داده که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.
مدیریت مقاومتی کارآمد
دکتر ابراهیم حلاجیان*
اینکه رهبر معظم انقلاب در بیانات خود اقتصاد مقاومتی را راهبردی کارآمد برای رهایی از جادوی مالی و پولی خارجی و آقایی دلار آمریکایی اعلام کردند، رویکرد و تذکر هوشمندانه و عالمانه‌ای است؛ زیرا کلیدی‌ترین مؤلفه بازدارنده در مقابل اقتصاد مقاومتی فشارهای ناشی از جریان مالی، پولی و بانکی غرب به اصطلاح توسعه‌یافته می‌باشد.
برای آنکه بدانیم چه باید کرد تا این رهایی صورت گیرد؛ پاسخ به ارزش پول ریال برمی‌گردد. در واقع، این کاهش ارزش ریال به کاهش قدرت اقتصادی کشور، کاهش سطح بازرگانی بین‌المللی و به کاهش میزان صادرات و ذخایر ارزی در سطح ملی مربوط می‌شود که متأسفانه در دهه‌های اخیر تضعیف شده است. در واقع، پول به معنای انواع آن؛ بانکی، نقدی، الکترونیک، سپرده‌ها، تسهیلات، چک‌های مسافرتی، اوراق قرضه، سهام و قراردادهای بازخرید ارزش مقدار کاری است که با آن می‌توان پول خارجی را به دست آورد؛ یعنی قدرت واقعی پول قدرت خرید کالا و خدمات داخلی و خارجی می‌باشد.
کاهش، تضعیف و تنزل ارزش ریال در سال‌های اخیر از یک سو با تورم و رکود، خویشاوندی پیدا کرده است و از سوی دیگر پول خارجی را در برابر پول ملی قوی‌تر کرده است که این امر به هیچ‌وجه به نفع اقتصاد کشور و اقتصاد مقاومتی نیست.
همان‌طور که گفته شده علاوه بر عوامل اقتصادی، سیاسی، مدیریتی و بین‌المللی، حفظ وقار، هویت و ارزش پول ملی عامل بسیار مهمی برای ایجاد تعادل اقتصادی در تولید، توزیع و مصرف است که خود نیازمند تعهدات دولت، انضباط مالی، تنظیم کسری بودجه، نقدینگی مناسب با رشد، ارتقای بهره‌وری‌ها، اشتغال‌زایی، افزایش تولیدات داخلی، جلوگیری از چاپ بی‌رویه پول بدون پشتوانه و نظایر اینها می‌باشد که در مدیریت اقتصاد مقاومتی موارد یاد شده باید به طور هماهنگ دیده شود تا قابلیت ظرفیت اقتصاد ایران قدرت تحرک‌آفرین و توان حفظ ریال داخلی را پیدا کند و الگو شود.
اقتصاد مقاومتی یعنی تمرکز همه‌جانبه جریان اقتصاد خودی و ملی بدون ترک و رهاسازی اقتصاد فراملی که اساساً به رویکرد درون‌زایی بومی‌ـ ملی تأکید دارند، بنابراین به رسمیت شمردن نهادهای بین‌المللی یاد شده با اقتصاد مقاومتی منافات ندارند، ولی نه دنباله‌روی از برنامه‌های اقتصادی نهادهای مالی و پولی بین‌المللی که هژمونی اقتصادی جهانی‌سازی و جهانی شدن کشورهای پیرامون را تعقیب می‌کنند؛ لذا بیشترین نشانه روی آنها بر مؤلفه پول ملی کشورهای پیرامونی و دور از مرکز رشد و توسعه با مقیاس جهانی شدن قرار دارد.
در پایان باید تأکید کرد حفظ ارزش پول ملی، ذخیره‌سازی درآمدهای اضافی نفت، تمرکز بر جریان تولید کالا و خدمات داخلی، توجه به اقتصاد دانش‌بنیان و گسترش آموزش‌های تولید، توزیع و مصرف می‌تواند اولاً اقتصاد مقاومتی را در اقتصاد و نظام اجتماعی‌ـ اقتصادی کشور تثبیت کند، ثانیاً می‌تواند مدیریت مقاومتی کارآمد را برای رهایی از جادوی پولی، مالی، بانکی و ارزش و آقایی دلارهای آمریکایی اثربخش نماید.
* استاد دانشگاه
مردم نقش‌آفرینی کنند
دکتر حجت‌الله عبدالملکی*
اقتصاد ما این قابلیت را دارد که برنامه داشته باشد، از جهان غرب متفاوت باشد و بتواند الگوی دیگران قرار بگیرد، هر چند ممکن است زمان‌بر باشد، به صورت نسبی همین امروز می‌تواند این اتفاق بیفتد. ما می‌توانیم نظامی بانکی را طراحی کنیم که در تعاملات بین‌المللی مشکلی نداشته باشد و مبنای مناسب برای تعاملات بین‌المللی داشته باشد، در تأمین مادی و اجرای اصول بانکداری اسلامی هیچ مقاومتی  وجود ندارد، در نظام اقتصاد دولتی، سهمیه اجتماعی سیاست‌های مالی دولت هم می‌تواند در عین حالی که ارتباطی را با خارج از کشور تنظیم می‌کنید، تعاملات داخلی که برای مدیریت نهادهای داخلی اقتصاد کشور هستند را اجرا کرده و اقتضائات دینی را رعایت کند، این همان اقتصاد مقاومتی درون‌زا است؛ یعنی عوامل درونی را تحت نظر می‌گیرد و در داخل کشور منابع را به عنوان اصل اساسی و مأخذ اصلی قرار می‌دهد، اما در بُعد بیرونی هم سازوکاری طراحی و اجرا می‌شود که حداکثر تعامل را با کشورهای خارجی در چهارچوب‌هایی که مورد قبول نظام داخلی باشد، انجام دهد، این سیستم کاملاً شدنی است و احتیاج به بررسی دقیق‌تر و همت جدی‌تر دارد.
به جای اینکه مؤسسات و نهادها متولی باشند، خود مردم متولی باشند و از اصولی که وجود دارد استفاده کنند. در این بخش اقتصاد مردم می‌توانند نقش‌آفرینی کنند، برای این کار یک بستر قانونی وجود دارد که اجمالاً خوب است. در این قسمت مسئله این است که از یک سو مردم برای ایفای نقش، توانایی ندارند و از سوی دیگر پشتیبانی جدی از آنها صورت نمی‌گیرد. باید این دو مؤلفه را به صورت نهادی در سیستم اجرا کنیم، اولاً توانمندسازی مردم ما به برنامه‌های آموزشی و تربیتی نیاز دارد که باید از کودکی و خردسالی اجرا شود؛ چراکه نظام آموزش را باید پیش از ابتدایی و تا آخر دانشگاه پیاده کنیم، به نحوی که در هر بخش، هر فردی که می‌خواهد از سیستم آموزشی خارج شود، استانداردی از توانمندی را داشته باشد. اگر مردم در اقتصاد توانمند شوند، قطعاً علاقه‌مند می‌شوند که در قالب تولید و کارآفرینی نقش ایفا کنند، اما بعد از اینکه وارد عرصه کسب‌وکار می‌شوند طبیعتاً به پشتیبانی نیاز دارند، اما نه‌تنها نظام آموزشی ما این توانمندی را ایجاد نمی‌کند؛ بلکه نظام اجرایی ما نیز پشتیبانی مورد نظر را صورت نمی‌دهد و لذا شما بسیاری از افراد را می‌بینید که توانمند و مایل به انجام کار هستند، اما سر درگم‌اند، کسی نیست که در باز کردن این گره آنها را راهنمایی کند، یا خودش بیاید و به باز کردن گره کمک کند. این مسئله همان پشتیبانی است که باید نهادهای اقتصادی دولتی آن را انجام دهند؛ یعنی وزارت کشاورزی قرار است کشاورزها را کمک کند. هنگامی که گرهی پیش می‌آید متأسفانه بسیاری از نهادهای اقتصادی ما خودشان گرهی را روی گره بعدی اضافه می‌کنند، اگر خودشان هیچ کاری نکرده و مشکل جدیدی ایجاد نکنند باید از آنها تشکر کرد. در بسیاری از موارد ممکن است به اصلاحات قانونی نیاز باشد که طبیعتاً این کار باید صورت بگیرد.
* استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع)
فقط اراده می‌خواهد
البرت بغازیان*
ویژگی‌هایی وجود دارند که می‌توان با استفاده از آنها اقتصاد مقاومتی را تعریف کرد و آن را تحقق ببخشید. مقاوم‌سازی می‌تواند از چند طریق صورت بگیرد که مهم‌ترین آن مصرف کالای داخلی است، اینکه ما بتوانیم واردات را جایگزین ساخت کالای داخلی و با کیفیت کنیم؛ همان کیفیتی که مدنظر مصرف‌کننده ما است و کالای خارجی آن ویژگی را داراست. همچنین برای کاهش قیمت که از دیگر ویژگی‌های مهم به شمار می‌رود نیازمند تقاضای مردم هستیم که در کشور ما مشکل تقاضا نداریم، تنها مشکلی که به چشم می‌خورد این است که ما بتوانیم کالای داخلی را جایگزین کالای خارجی کنیم. از سویی مردم ما باید انتظارشان را از کالای داخلی بالا ببرند که تولیدکننده مجبور باشد کیفیت کالای خود را افزایش دهد. خرید کالای داخل سبب می‌شود ظرفیت‌سازی شود و قیمت تمام شده پایین بیاید، تا این جای صحبت ما سهم مصرف‌کننده بود. اما سهم تولیدکننده نیز این است که بتواند این کارها را انجام دهد، تولیدکننده‌ای که چشم به حمایت دولت داشته باشد و با گرفتن ارز ارزان‌تر برای واردات اقدام کند و هیچ تلاشی برای افزایش کیفیت و تمایل مشتری نداشته باشد، قطعاً قسمتی از حلقه‌های این زنجیره اتصال برقرار نمی‌کند. پس ما می‌توانیم خودمان مصرف داخلی‌مان را افزایش دهیم، تولیدکننده هم سهم تولید را افزایش دهد که این مسئله غیرقابل وصول نیست؛ بلکه انجام این کار اراده می‌خواهد. از سویی واردکننده‌ها هم نباید تنها به منفعت نگاه کنند و کالایی را وارد کنند که تولید نمی‌شود. صادرکننده ما نیز باید بازارهایی را پیدا کند که کالای داخلی ما در آن اشباع شده باشد و مازاد را صادر کند تا مانند نوسانات کشاورزی رخ ندهد که باعث کاهش انگیزه تولید شود. 
در زمینه تأثیر و پیامدهای دنباله‌روی از برنامه‌های اقتصادی از مؤسسات بین‌المللی مانند صندوق پول بر اقتصاد و جامعه ما باید عرض کنم کارشناسان نیز باید حواس‌شان باشد که شرایط به ما تحمیل نشود و چانه‌زنی ما در سازمان‌ها افزایش پیدا کند. در واقع، این نهادها، هم محاسنی دارند و هم شیطنت‌هایی که گروه اعزامی باید متوجه باشد و به منافع ملی فکر کند.
در پاسخ به اینکه آیا اقتصاد ما این قابلیت را دارد که ما را از جهان غرب جدا کرده و بتواند الگوی دیگران قرار بگیرد، باید عرض کنم که شروع ما همیشه با یک الگوی خوبی همراه بوده است. بانکداری اقتصادی، اقتصاد مقاومتی و... مسائلی است که در حد خود منحصربه‌فرد بوده است؛ اما مهم‌ترین مسئله بحث پیاده‌سازی اینها است که اگر پیاده‌سازی را به درستی انجام دهیم می‌تواند الگو قرار بگیرد. الگوی اقتصاد مقاومتی هم اگر بتواند در قالب یک برنامه شش ساله باشد، قطعاً کاربردی‌تر است. در حال حاضر اگر ما مالزی یا چین را الگو قرار می‌دهیم باید بدانیم که آنها طبق شرایط فرهنگی خودشان تصمیم گرفته‌اند که البته ما هم می‌توانیم، فقط اراده می‌خواهد و اینکه شاخص‌های‌مان را بهبود ببخشیم، همچنین دولت، موافقان، منتقدان و مخالفان بتوانند با هم زبانی مشترک پیدا کنند. بنابراین دور از انتظار نیست که بتوانیم الگوی دیگر کشورها قرار بگیریم.
*اقتصاددان 

به بهانه آغاز جشنواره فیلم مقاومت
 مهدی امیدی/ چهاردهمین دوره جشنواره فیلم مقاومت، در حالی از روز جمعه، دوم مهرماه کار خود را آغاز کرد که جای خالی جشنواره‌ای فراگیر برای فیلمسازان مستقل و انقلابی در جهان محسوس است. آنچه بر سینمای جهان غالب است، فیلم‌های هالیوودی است و آنچه در جشنواره‌ها امکان خودنمایی می‌یابد، فیلم‌های شبه روشنفکری است. در این میان، هیچ جایی برای هنرمندانی که مسیری فراتر از فیلم‌های هالیوودی و جشنواره‌ای می‌روند، وجود ندارد. تنها جایی که می‌تواند در این زمینه جریان‌سازی کند، ایران است. همان‌طور که کشور ما در عرصه کاریکاتور، امروز به پایتخت کاریکاتوریست‌های مستقل و مخالف نظام سلطه تبدیل شده است، در عرصه سینما نیز می‌تواند به چنین جایگاهی دست یابد. جشنواره فیلم فجر هم اساساً با همین هدف در ایران راه‌اندازی شد تا به پایگاهی برای سینماگران انقلابی در داخل و خارج از کشور تبدیل شود؛ اما چون جشنواره فیلم فجر، جشنواره دولتی به شمار می‌آید و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار می‌کند، در هر دولت و تحت مدیریت وزرای ارشاد مختلف، سیاست‌های این جشنواره نیز دستخوش تغییرات بسیاری شده و از هدف اولیه‌اش فاصله گرفته است. متأسفانه، جشنواره فجر هم بیشتر به محلی برای نمایش فیلم‌های تجاری و روشنفکرانه تبدیل شده است. به همین دلیل، جشنواره فیلم مقاومت، در کنار جشنواره فیلم عمار، به اصلی‌ترین رویدادهای سینمایی در حوزه انقلاب، مقاومت و دفاع مقدس تبدیل شده‌اند. 
محمد خزاعی، دبیر چهاردهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت در این‌باره می‌گوید: «به‌طور معمول فیلمسازان مستقل، ضدصهیونیست و انقلابی جهان در جشنواره‌های سینمایی جهان جایگاهی ندارند و آثارشان مهجور می‌ماند. برای نمونه، یک کارگردان آمریکایی که فیلمی درباره 11 سپتامبر ساخته بود، می‌گفت که اجازه نمایش چنین فیلم‌هایی در سینماهای آمریکا داده نمی‌شود. تاکنون نیز در جشنواره‌های سینمایی مطرح جهان، به هیچ فیلم ضدصهیونیستی جایزه‌ای داده نشده است. به این دلیل که این جشنواره‌ها بعد سیاسی و اقتصادی دارند. بنابراین، فیلمسازان مستقل و انقلابی و مبارز برای افشاگری جنایت‌ها و ظلم‌ها به یک پایگاه فرهنگی نیاز دارند که جشنواره فیلم مقاومت سعی دارد به چنین پایگاهی تبدیل شود.»  
بر همین اساس، چهاردهمین جشنواره فیلم مقاومت، یکی از اولین جشنواره‌های سینمایی جهان است که برای نخستین بار فیلم «اسنودن» اثر فیلمساز مطرح و مخالف‌خوان هالیوود، الیور استون را نمایش می‌دهد. همچنین، در این جشنواره قرار است از عبدالملک الحوثی، رهبر جنبش انصارالله یمن، به عنوان چهره سال مقاومت تجلیل شود. البته الحوثی به ایران نمی‌آید، ولی نماینده وی برای حضور در مراسم اختتامیه جشنواره مقاومت در کشورمان حضور خواهد یافت. همچنین شخصیت‌های دیگری، چون «عبدالله اومیش» مستندساز آمریکایی، «بنجامین مارتینی» کارگردان فرانسوی و سازنده مستند «به ایران نروید»، «رابرت هافرر» کارگردان صاحب‌نام اتریشی، «دارنل استفان سامرز» مستندساز آمریکایی و یکی از بنیانگذاران کارزار ضد جنگ «جوخه توقف جنگ» در آلمان، «دیز چندلر» کارگردان استرالیایی، «یوون انه ریدلی» نویسنده انگلیسی کتاب «آیا شکنجه مؤثر است؟»، «راشد رضوان» سازنده نخستین مستند قربانیان جنایات ابوغریب، «انیس لسود» از تونس و ... در این جشنواره حضور می‌یابند.
در این جشنواره،ابراهیم حاتمی‌کیا، ابوالقاسم طالبی و احمدرضا درویش، از جمله فیلمسازان با سابقه و شناخته‌شده‌ای هستند که تجربیات خود را با برگزاری کارگاه‌هایی به هنرمندان جوان منتقل خواهند کرد. همچنین، «دیوید بارسامیان» کارشناس و تحلیلگر سیاسی از آمریکا، سعید جلیلی، محمدحسین صفار هرندی، عزت‌الله ضرغامی، حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان و حسن رحیم‌پور ازغدی در این جشنواره درباره گفتمان فرهنگی انقلاب اسلامی سخنرانی می‌کنند. کارشناسانی چون نادر طالب‌زاده، مجید شاه‌حسینی، محمدتقی فهیم، شهاب اسفندیاری، سعید مستغاثی و... نیز به نقد آثار ضدایرانی و ضداسلامی هالیوود علیه ایران خواهند پرداخت.
از دیگر اتفاقات این دوره از جشنواره فیلم مقاومت، می‌توان به اهدای جایزه «فرج‌الله سلحشور» به بهترین سریال تلویزیونی با موضوع مقاومت، تجلیل از چند فعال فرهنگی در حوزه مقاومت، مانند مرحوم فرج‌الله سلحشور، غضنفر رکن‌آبادی، شهید سعید سیاح طاهری و...، حضور فیلم‌هایی با موضوع فاجعه منا، آل‌سعود و پدر و مادر شهدا، سوریه، یمن، آمریکا، رژیم صهیونیستی و... اشاره کرد.
گفتنی است، چهاردهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت تا 9 مهر ادامه دارد.

مسئولان بنیاد شهید و امور ایثارگران بخوانند!
 مهدی حقوقی/ خودش را به زحمت به ساختمان نشریه رسانده بود. با عصاهایی که زیر بغل گرفته بود؛ آرام‌آرام قدم از قدم برمی‌داشت. پاهایش هنوز درد می‌کرد و در هنگام صحبت با آن لهجه شیرین آذری‌اش این درد بیشتر نمایان می‌شد. چفیه‌‌اش را به تأسی از مولایش در زیر کت سورمه‌ای‌اش که حالا به زردی می‌زد؛ گذاشته بود. دستانش به شدت به رعشه افتاده بود. ساکن شهرستان هریس تبریز بود، اما چند روزی در تهران، خودش و پسر 17 ساله‌اش مهدی، هر روز و صبح، گرفتار ادارات و نهادهایی شده بودند که مسئول رسیدگی به امور جانبازان بودند.
سال 80 بود که در آستانه 28 سالگی‌اش زمانی که تنومند بود و جوان؛ در قالب یک داوطلبِ بسیجی، با حکم رسمی قدم به وادی تفحص شهدا در منطقه طلائیه گذاشته بود. خاطره‌ها داشت از روزهایی که به عشق شهدا، بیل و کلنگ به دوش در میان خاک و رمل‌ها به دنبال نشانی از نور می‌گشتند. جست‌وجوگر نور شده بود و به این ارادت افتخار می‌کرد.
این طور که می‌گفت اوضاع زندگی‌اش پیش از وقایعی که در سال 85 گریبان او را بگیرد؛ کاملاً بر وفق مرادش بوده، می‌گفت که کشاورز زمین‌های وسیعی از گندم بوده و بی‌آنکه نیاز مالی داشته باشد یا به تنگنا گرفتار شده باشد؛ کاملاً داوطلبانه و از سر شوق به طلائیه اعزام می‌شود.
در گیرودار تفحص و زندگی با شهدا، ناگهان حادثه‌ای بی‌خبر زندگی‌اش را تیر و تار می‌کند. هنگام عزیمت به منطقه با خودروی نظامی تحت مأموریتش؛ بر اثر سانحه‌ای دلخراش از دو پا فلج می‌شود و بسیاری از اندام‌های حیاتی‌اش به شدت آسیب می‌بینند.
به سرعت او را به بیمارستان شهدای تبریز می‌رسانند. پزشکان پس از انجام عکس‌برداری و آزمایش‌های متعدد تشخیص می‌دهند که از دو پا فلج شده است و باقی عمر را باید با عصا زندگی کند.
در سال 85 حکم جانبازی 25 درصد را به حافظ اصغری می‌دهند و عایدی مختصر و ناچیزی که به عنوان مستمری ماهیانه‌اش پرداخت می‌شود. کشاورز متمول دیروز، حال باید با انبوهی از مشکلات دست و پنجه نرم می‌کرد. زمینش را می‌فروشد و خرج دارو و دکتر و آزمایش‌های بی‌شمارش می‌کند و بنیاد جانبازان هزینه‌های آنها را با ادعای اینکه خیلی زیاد است؛ پرداخت نمی‌کند.  می‌گفت حتی از رفع احتجاجات شخصی‌اش هم باز مانده است و اگر کسی کمک نکند، حتی نمی‌توانم وضو بگیرد و نماز بخواند.
روزها به همین ترتیب و به همین سختی طی می‌شود تا اینکه در سال 91 زلزله‌ای که در شهرستان هریس به وقوع می‌پیوندد؛ کلبه محقر او در روستای «کلوانق» را نیز دستخوش آسیب جدی می‌کند. این بار بسیج سازندگی شهرستان هریس آستین همت بالا می‌زند و خانه‌ای جدید برای او می‌سازد. 
داستان زندگی او با تمام مرارت‌ها ادامه پیدا می‌کند تا اینکه در سال 92 اداره بنیاد جانبازان شهرستان هریس بر اساس گزارش‌های غیرواقع و عنادگونه یکی از همسایگان این جانباز، همان عایدی مختصری را هم که وی می‌داد، به یکباره قطع می‌کند. هر چه پیگیر می‌شود جوابی نمی‌‌گیرد و تنها به او گفته می‌شود که دیگر مبلغی پرداخت نخواهد شد.
حافظ اصغری می‌ماند و بازپرداخت اقساط وام سنگین چند ده میلیون تومانی که برای خانه‌ آسیب‌دیده از زلزله او پرداخت شده بود. او می‌ماند و دو دختر و یک پسر نوجوانش و زنی که سال‌هاست در کنار شوهرش و پا‌به‌پای او این رنج جانکاه را لمس کرده است.
با حجم زیادی از مدارکی که دال بر مجروحیت او در منطقه عملیاتی تفحص شهدا و نیز برگه مأموریت رسمی از جانب سپاه بود؛ به دفتر نشریه آمده و پیگیری‌ها او در کلانشهر تهران تا زمان نگارش این سطور بی‌نتیجه مانده بود. مدارکی چون؛ برگه مأموریت اعزام به منطقه، کارت جانبازی 25 درصد، استشهادیه امنای محل، معاینات رسمی پزشکی و موارد بی‌شماری از این دست که همگی حکایت از جانبازی و جراحت او داشت.
می‌گفت حتی کرایه تبریز تا تهران را نیز از کسی قرض کرده است و شب‌ها در کنار میدان راه‌آهن در گوشه یک مسجد می‌خوابند. چندین ماه پیش، شکایتش را به دیوان عدالت اداری برده بود و با وجود صدور رأی در شعبه 35 دیوان مبنی بر محکومیت اداره جانبازان برای طرح مجدد پرونده وی، نتوانسته بود رأی را اجرا کند. می‌گفت اداره جانبازان در شهرستان دورافتاده‌ای مانند هریس زیر بار اجرای حکم محاکم دادگستری هم نمی‌رود. اخطاریه‌هایی که مجدداً برای اجرای رأی هم صادر شده بود؛ این ادعا را ثابت می‌کرد.
از پسرش گفت که با همه غرور جوانی‌اش پاسوز پدر شده است و با کسب رتبه ممتاز در رشته تفسیر قرآن در مسابقات کشوری هنوز در گیرودار یافتن یک شغل ساده است. از خودش گفت که در زندگی‌اش و تأمین مایحتاج روزانه‌اش شرمنده خیلی از افراد شده است. از همسرش گفت که چقدر صبورانه این سال‌ها را دوام آورده است و پابه‌پای او همه سختی‌ها را تحمل کرده است. از مسئولانی گفت که حتی او را از دفتر کارشان بیرون کرده‌اند و از کسانی گفت که شریک غم‌ها و رنج‌های او بوده‌اند.
حال این جانباز مانده است و بی‌تفاوتی بنیاد جانبازان؛ بنیادی که مسئول رسیدگی به امور چنین ایثارگرانی است. اداره‌ای که نه از جیب شخصی مدیرانش، بلکه از بودجه‌های مصوب برای تأمین هزینه‌های این عزیزان استفاده می‌کند و تنها با چند سطر نامه بی‌محتوا و عاری از هرگونه رسمیت اداری، فرمان به قطع اندک مستمری چند صد هزارتومانی جانبازی می‌دهد که جانش را به کف دست گرفته و جست‌وجوگر نور بوده است. این جانباز مانده است و همت مردانه مسئولانی که هنوز به این قشر احساس دین و تکلیف دارند.
نکند زمانی به خودمان بیاییم که دیر شده باشد. مشکلات مالی و درمانی او از یک سو و معضلات و آسیب‌هایی که می‌تواند دامنگیر خانواده‌اش شود از سوی دیگر مسائلی است که مسئولان باید به آن توجه کنند. امروز او را دریابید، شاید فردا خیلی دیر باشد...

وزرای آموزش و پرورش دولت‌های هفتم و دهم از سوء استفاده در صندوق ذخیره فرهنگیان می‌گویند
 مجتبی برزگر /  اختلاس8000 میلیارد تومانی در صندوق ذخیره فرهنگیان موضوعی است که نیاز به رمزگشایی دارد؛ زیرا خروج این مقدار پول از جیب معلمانی که در سالیان گذشته مشکلات بی‌شماری را متحمل شده‌اند، بسیار دردناک و سؤال‌انگیز است. برای اطلاع از این موضوع گفت‌وگویی را با دو نفر از وزیران آموزش و پرورش که هر یک چهار سال در منصب هدایت این وزارتخانه بوده‌اند، انجام داده‌ایم. آنچه در ادامه می‌خوانید ماحصل این گفت‌وگو است.  

 اختلاسی انجام نشده است
حسین مظفر، وزیر آموزش و پرورش دولت هفتم و معاون فعلی نظارت مجلس درباره ماجرای این اختلاس از صندوق ذخیره فرهنگیان، به خبرنگار صبح‌صادق گفت: «صندوق ذخیره فرهنگیان با هدف فراهم کردن شرایط مالی مناسبی برای معلمان‌، تشکیل شد، ولی متأسفانه به لحاظ مشکلات مالی که در دولت‌ها به وجود آمد و به این دلیل که دولت سهم خود را پرداخت نکرده، این صندوق به اهدافش دست نیافته است.» وی در ادامه با بیان اینکه به اختلاس به این معنا که مدیران سوء‌استفاده کرده باشند اعتقادی ندارم، افزود: «بی‌نظارتی مدیران باعث شده که برخی از مسئولان بانک‌ها و هیئت‌مدیره‌های بانک‌ها که ربطی به وزیر آموزش و پرورش ندارد در قبال درخواست‌های وام وثیقه لازم را اخذ نکنند و این مربوط به دوران وزیر فعلی هم نمی‌شود و مربوط به دوران گذشته‌ای است که پیگیری آن از مجلس هشتم آغاز شده و الان این شرایط به گونه‌ای پیش رفته که مردم متوجه این اتفاق شده‌اند. وزارتخانه هم برای حل‌وفصل آن پیگیری‌های زیادی انجام داده است.»
وی گفت: «فقط 500 میلیارد تومان آن مربوط به دولت یازدهم است که الآن فرد خاطی نیز دستگیر شده است؛ یعنی مدیران یا هیئت مدیره اختلاس نکرده‌اند. متقاضیانی که درخواست وام کرده‌اند وثیقه لازم در قبال دریافت وام ارائه نداده‌اند. وقتی مدیران ناشایست و نالایقی در رأس کار قرار بگیرند، به تبع این‌گونه مسائل اتفاق می‌افتد؛ از این رو باید شایسته‌سالاری رعایت بشود و انتخابات براساس توانمندی‌ها صورت بگیرد. متأسفانه فرآیند انتخاب مدیران در کشور ما ناقص است و بخش نظارتی هم ضعیف عمل می‌کند.»
مظفر در پایان تأکید کرد: «متأسفانه مجازات در زمینه مفاسد اقتصادی به طور جدی انجام نمی‌شود. وقتی مدیری نظارت نشود و ضوابط، معیارها و امکانات به گونه‌ای باشند که دخل و تصرف مدیران را بالا ببرد و قوانین جزایی هم آن طور که باید و شاید حاکم نباشد، طبیعی است که این اختلاس‌‎ها هر روز تنوع اعتباری بیشتری پیدا می‌کنند.»

بی‌انضباطی مالی در صندوق ذخیره ۲۷ ساله است
حمیدرضا حاجی‌بابایی، وزیر آموزش و پرورش دولت دهم و عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس دهم نیز در این باره به خبرنگار صبح‌صادق گفت: «دستگاه‌های نظارتی ورود پیدا کنند. این ماجرا دیروز و امروز ندارد. این بی‌انضباطی مالی در صندوق ذخیره 27 ساله است. هم دادگاه و هم مجامع نظارتی بررسی کنند و هر تخلفی مربوط به هر زمان، دوره و شخصی است بدون تعارف با او برخورد شود. البته، ناگفته نماند که صندوق ذخیره 44 درصد حق‌السهم دارد و بانک سرمایه این کار را در سهم بیشتری مدیریت کرده است. حال بیایند و این پنج نفر متخلف را معرفی کنند.»
وی افزود: «متأسفانه امروز هر اتفاقی می‌افتد می‌گویند دولت قبل! بنده در زمینه فساد نه از دولت قبل دفاع می‌کنم و نه از دولت فعلی، اما انتظار دارم قانون هرچه زودتر و قاطعانه متخلفان را پاسخگو کند. این را هم بدانید وزیر در زمانی مشکل دارد که در موضوعات صندوق ورود داشته باشد و نفراتی را برگزیند. یا مثلاًً به رؤسای بانک سرمایه گفته باشد شخصی را استخدام کنند یا به کسی تسهیلات بدهند.» 
حاجی‌بابایی در پایان تأکید کرد: «من در طول چهار سال وزارتم یک بار به بانک سرمایه یا به صندوق فرهنگیان شفاهی یا کتبی دستور ندادم یک نفر را استخدام کنند، یا یک نفر آشنای خودم را وارد نکردم و یک ریال برداشت نکردم. در طول 27 سال گذشته صندوق، سال مالی شهریور 91 تا شهریور 92 تنها سالی است که ما نسبت به سال قبل سود صندوق را از 350 میلیارد تومان به 1150 میلیارد تومان رساندیم. این قله صندوق است نه قبل و نه بعد هیچ وقت نزدیک به این رقم اتفاق نیفتاده است.» 
مسئولیت‌ها را به امانت‌دارها بدهید
یکی از معلمان عضو صندوق ذخیره فرهنگیان که بنا به دلایلی راضی نشد اسم او را در این گزارش بیاوریم، از سال 92 در صندوق ذخیره فرهنگیان نام‌نویسی کرده و ماهیانه مبلغی از حقوق دریافتی‌اش برداشته می‌شود که به گفته خودش وقتی بازنشسته شوند دولت دو برابر سپرده را به او پاداش می‌دهد، وی این طور بیان می‌کند: «فلسفه تشکیل این صندوق کمک به معلمان بود، اما متأسفانه تا به امروز ما شاهد هیچ‌گونه امتیازی از طرف این صندوق نبوده‌ایم.» 
وی افزود: «اگر امروز میزان اختلاس‌ها و بی‌انضباطی‌های مالی به 8000 میلیارد رسیده به دلیل ضعف در نظارت بوده است.» 
این معلم اشاره کرد: «ما معلمان نه می‌توانیم شکایت کنیم و نه پول‌های‌مان را پس بگیریم!! مسئولان ما وظیفه دارند مواظبت کنند. 219 هزار شهید در جنگ و به صورت نسبی 3000 صندلی مدیریتی در کشور وجود دارد؛ اگر این 219 هزار شهید را به 3000 نفر مسئول تقسیم کنیم، می‌بینیم که برای هر صندلی مدیریتی یک کربلا به پا شده است. آیا تصمیم‌گیرندگان نظام نباید این صندلی‌ها را به کسانی بدهند که امانت‌دار باشند؟!» 

 قاسم غفوری/  اين روزها ايالات متحده در كنار استمرار بحران‌سازي‌هاي جهاني، در داخل نيز با تحولي مهم به نام انتخابات رياست جمهوري (آبان ماه) روبه‌رو است. انتخاباتي كه به دليل شرايط حاكم بر داخل و خارج آمريكا با ابهامات بسياري همراه شده و حتي نزديك به نيمي از مردم آمريكا از احتمال تقلب در انتخابات سخن مي‌گويند. مسئله فلسطين يكي از مهم‌ترين‌ مباحثي است كه در اين انتخابات، مانند انتخابات‌هاي ديگر به چشم مي‌آيد. 
در حالي روند انتخابات براي تعيين چهل‌و‌پنجمين رئيس‌جمهور آمريكا در جريان است كه فلسطيني‌ها اميد چنداني به نتيجه اين انتخابات ندارند؛ زيرا اصولاً احقاق حقوق ملت فلسطين و اصولاً نزاع صهیونیستی- فلسطيني در كمپين انتخاباتي كانديداهاي مطرح، يعني هيلاري كلينتون از حزب دموكرات و دونالد ترامپ از حزب جمهوريخواه جايي ندارد. آنچه در حال وقوع است، مسابقه اين دو نامزد انتخاباتي براي دريافت رأي آمريكايي‌هاي صهیونیستي، سرمايه‌داران صهيونيست و افراد حامي ايده طرفداري از رژيم صهيونيستي و ابراز حمايت و دوستي نسبت به اين رژيم است. 
بسياري از فلسطيني‌ها معتقدند رئيس‌جمهور آتي آمريكا، در خوش‌بينانه‌ترين حالت، بهتر از باراك اوباما نخواهد بود. اوباما داشتن ريشه‌هايي نزديك به مسلمانان و پوستي سياه رنگ، بارقه‌هاي اميد را در دل بسياري، از جمله فلسطيني‌ها براي حمايت از حقوق آنان در نزاع با صهيونيست‌ها پديدار کرد و با اين ديدگاه كه حل قضيه فلسطين كليد آرامش در غرب آسيا خواهد بود، بر کرسی ریاست کشورش تکیه زد و كار خود را آغاز كرد؛ اما در عمل و در رویارویی با انبوه مشكلات، تسليم ديدگاه رژيم صهيونيستي، به ويژه بنيامين نتانياهو، نخست‌وزير آن شد كه باور داشت، حل منازعات و مشكلات خاورميانه را نبايد از منازعه عربي- فلسطيني شروع كرد. 
اوباما و حزب دموكرات كه در ابتدا سخن از برپايي دولت مستقل فلسطين طي دو سال به زبان مي‌راندند، به جايي رسيدند كه نه تنها نتوانستند رژيم صهيونيستي را به توقف شهرك‌سازي وادار كنند و بن‌بست مذاكرات سازش را در هم بشكنند، حتي بزرگ‌ترين كمك نظامي آمريكا به رژيم صهيونيستي را امضا و اجرايي کردند. كمكي كه در مجموع 10 سال، به 38 ميليارد دلار خواهد رسید و اين به معنای چراغ سبز آمريكا براي مبارزه بيشتر رژيم صهيونيستي با فلسطيني‌ها و جنگ‌هاي بيشتر در منطقه است.
پيشينه رفتاري حزب دموكرات براي فلسطيني‌ها، نقطه درخشان چنداني ندارد و همان‌طور كه گفته شد، هيئت حاكمه كنوني آمريكا از حزب دموكرات، حتي ترجيح داد كه روند به بن‌بست رسيده مذاكرات سازش را براي ممانعت از درگيري با لابي‌هاي صهيونيستي مسكوت بگذارد. نامزد دموكرات‌ها، يعني هيلاري كلينتون همين شيوه را در برابر به حاشيه راندن مسئله فلسطين در كمپين انتخاباتي خود به كار گرفته است. به نظر نمي‌رسد، كلينتون ابداع و ابتكار جديدي براي حل منازعه فلسطيني - صهیونیستي داشته باشد. در حقيقت شيوه او ادامه راه باراك اوباما به شمار می‌آید. وی مواضعي كلان درباره حمايت از رژيم صهيونيستي  و مراعات خط قرمزي مبني بر تأمين امنيت آن ابراز مي‌دارد و حتي در كمپين انتخاباتي خود، ترامپ را به قصور در حمايت از رژيم صهيونيستي و چرخشي بودن مواضعش در اين رابطه متهم كرده است. از سويي صهيونيست‌ها نيز، كلينتون را به منزله حامي عقلاني خود ترجيح مي‌دهند، هرچند كه معتقدند ترامپ براي منافع كلان رژيم صهيونيستي بهتر است. در همين راستا و به مثابه نشانه‌اي براي همگرايي بيشتر با رژيم صهيونيستي، كلينتون طي نامه‌اي به حاييم صابان اعلام كرد، اگر به رياست جمهوري برسد، به رژيم صهيونيستي اجازه خواهد داد كه به جاي دو هزار نفر، 200 هزار فلسطيني را به قتل برساند. رفتار حزب دموكرات همانند حزب جمهوريخواه، نشان‌دهنده تقابل با ايران (البته از طريق شيوه‌هاي نرم) و حمايت از لابي عربستان در برابر جمهوري اسلامي است كه در مجموع، ادامه موضع خصمانه آن را با مقاومت در منطقه نشان مي‌دهد. حزب جمهوريخواه كه در حمايت از رژيم صهیونیستی يد طولايي دارد، بیانیه جديد خود را در راستاي حمايت بيشتر از اين رژيم اعلام كرده و برای نمونه عبارت راه‌حل دو دولتي را به راه‌حل مورد رضايت رژيم صهیونیستی مبدل كرده است. ترامپ براي جذب آراي آمريكايي‌هاي صهیونیستی، ستادهايي را در اراضي اشغالي مستقر كرده و قشر راست‌گرا در اين اراضي، براي او در حال تبليغ هستند.  
فلسطيني‌ها گفتمان ترامپ را درباره خود خصمانه تلقي مي‌كنند و معتقدند، در صورت پيروزي ترامپ، اوضاع آنان بسيار دشوارتر خواهد شد، البته اين به معناي خوب بودن كلينتون براي آنها نيست؛ بلكه به معناي كمتر خصمانه بودن كلينتون در برابر آنان است. ترامپ افزون بر اظهارات حاميانه مكرر خود از رژيم صهيونيستي و اعتراف به بن‌بست رسیدن مذاكرات حتي در آينده (طي دوران رياست جمهوري احتمالي خود)، راه‌حل جالبي را براي حل مسئله فلسطين پيشنهاد داده و گفته است، جزيره پورتوريكو را به فلسطيني‌ها خواهم داد؛ آمريكا هزينه وطن‌گزيني مجدد فلسطيني‌ها در اين مكان را خواهد داد و به آنان اين امكان را خواهد بخشيد كه به جاي قتل صهیونیست‌ها، يك جمهوري در اين جزيره داشته باشند!
با توجه به آنچه ذكر شد، مي‌توان گفت برخي از فلسطيني‌ها كه براي تقويت موضع خود خواهان قدرت خارجي هستند و به دنبال تكيه بر نيروي دروني نيستند، در اين وضعیت، در پی يافتن متحدان جديدی براي خود هستند كه از جمله آنها مي‌توان به اروپا و روسيه اشاره كرد؛ درست به همين دليل است كه زمزمه احياي فرايند سازش در روسيه نيز به گوش مي‌رسد.  به هر تقدير، مسلم است كه هيچ كانديدايي در آمريكا ذره‌اي براي فلسطين دلسوزي ندارد و ملت فلسطين يك گزينه بيشتر ندارد و آن، تكيه بر مقاومت و انتفاضه تا تحقق حقوق خويش است.  


  مسعود وزیری/ اعلام ممنوعیت ورود خودروهای بالای 2500 سی‌سی در اواخر سال 91 از همان ابتدا با حاشیه‌هایی همراه بود. هر چند این تصمیم در زمان دولت دهم و با تشدید تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران اتخاذ شد، ‌اما ادامه آن در دولت یازدهم و همزمانی آن با لغو تحریم‌ها پرسش‌های زیادی را در این زمینه ایجاد کرده است. آنچه مشخص است اینکه سیاست ممنوعیت واردات خودروهای بالای 2500 سی‌سی در دولت گذشته و به منظور جلوگیری از خروج ارز و همچنین صرفه‌جویی در مصرف سوخت اتخاذ شد. به این شکل که دولت دهم در نیمه دوم سال 91 پس از بحران ارزی، ‌فهرست بلند بالایی از اولویت ورود کالاهای مختلف تهیه کرد،‌ این در حالی است که کالاهای لوکس در رتبه دهم قرار گرفت. از نظر دولت رتبه دهم شامل کالاهای غیرضروری همچون خودروهای لوکس یا بالای 2500 سی‌سی بود. بر این اساس خودروهای بالای 2500 سی‌سی در فصل نود‌و‌ششم این فهرست قرار داشت، اما با گذشت مدت زمانی تمامی کالاهایی که در رتبه‌بندی واردات قرار گرفته بودند یک به یک آزاد شدند. این در حالی است که واردات خودروهای بالای 2500 سی‌سی همچنان با ممنوعیت رو‌به‌رو بود و دولت حتی با افزایش تعرفه واردات این خودرو‌ها نیز موافقت نکرد. از سوی دیگر مصوبه سال 91 دولت دهم شکاف‌های قانونی متعددی داشت، ‌از جمله اینکه برخی افراد خاص از جمله قهرمانان ورزشی،‌ نخبگان و جانبازان و همچنین برخی از ساکنان جزایر با هدف کمک مالی به آنها همچنان مجوز واردات داشتند. این استثناها و شکاف ایجاد شده به سوء‌استفاده بسیاری از دلالان در بازار خودروهای وارداتی منجر شد،‌ به طوری که برخی با خریدن مجوز واردات به خصوص در جزایر محروم اقدام به ورود صدها خودرو 2500 سی‌سی به بالا کردند. در این بین نه تنها عایدی نصیب مردم جزایر فقیر‌نشین جنوب نشد؛ بلکه صدها خودروی بالای 2500 سی‌سی در اوج ممنوعیت وارد بازار خودروی کشور شد که با قیمت گزافی نیز به فروش می‌رسید. از سوی دیگر با وجود ممنوعیت این خودروها برخی از واردکنندگان در همان سال‌ها باز هم اقدام به واردات این نوع خودروها کردند، به طوری که برخی انبارهای گمرک مملو از این خودروها شده بود. در هر صورت فرمان واردات خودروهای مانده در گمرک نیز صادر شد، به طوری که دولت به بهانه اشغال انبار گمرکات یک شبه مجوز ورود صدها خودرو به کشور را داد. اما داستان این نوع خودروها به اینجا ختم نشد، به طوری که دولت یازدهم نیز همچنان بر ممنوعیت ورود خودروهای بالای 2500 سی‌سی به کشور اصرار داشت و حتی در تابستان 93 این مصوبه بار دیگر اصلاح شد و دولت عملاً همه درهای ورودی کشور را به روی این خودروهای ممنوعه بست، ‌اما این مصوبه تکمیلی دو نتیجه مهم داشت؛ اول اینکه خودروهای ممنوعه بعد از متروکه شدن دیگر امکان فروش مجدد ندارند و حتماً باید مرجوع شوند. دوم اینکه تبدیل خودروهای ممنوعه از پلاک منطقه آزاد به پلاک ملی دیگر امکان‌پذیر نبود. با تمام این تفاسیر موضوعی که در دولت یازدهم بسیاری از کارشناسان و حتی مسئولان صنعتی به آن پرداختند چرایی میزان حجم موتور در تعیین لوکس بودن یک خودرو است؛‌ چرا که از همان چند سال پیش کارشناسان شروع به انتقاد از این طرح کردند، چون معیار حجم موتور معیاری منطقی برای لوکس بودن یا نبودن خودروها نیست. جالب اینجاست که پس از گذشت این سال‌ها هنوز هم نمی‌دانیم که مسئولان وزارت صنعت از کجا و بر چه اساسی معیار 2500 سی‌سی را تعیین کرده‌اند. با این حال هنوز هم یک احتمال جالب برای ممنوعیت واردات این خودروها وجود دارد،‌ به طوری که سال گذشته رئیس کل گمرک ایران در مصاحبه‌ای گفته بود که پیش از ممنوعیت،‌63 درصد خودروهای وارداتی، خودروهای بالای 2500 سی‌سی بودند که ارزش آنها به طور متوسط در سال‌ پیش حدود 600 میلیون بود؛ در حالی که این رقم پس از ممنوعیت به هفت میلیون دلار هم نمی‌رسد به اعتقاد بسیاری از کارشناسان برداشتی که از این جمله می‌توان داشت این است که شاید ۲۵۰۰ سی‌سی تنها بهانه‌ای برای کاهش واردات خودرو بوده است؛ اما طی هفته جاری اتفاق دیگری در حوزه ممنوعیت ورود خودروهای بالای ۲۵۰۰ سی‌سی روی داد که به گشوده شدن پرونده ورود این نوع خودروها منجر شد، به طوری که با رأی دیوان عدالت اداری ورود خودروهای بالای ۲۵۰۰ سی‌سی ‌آزاد شد و واردکنندگان می‌توانند با پرداخت تعرفه و عوارض دولتی نسبت به واردات این نوع خودروها اقدام کنند. از زمانی که متن رأی دیوان عدالت اداری درباره ابطال مصوبه ممنوعیت واردات خودروهای بالای ۲۵۰۰ سی‌سی‌ منتشر شد، تفسیرهای متفاوتی از سوی دست‌اندرکاران واردکننده خودرو در این زمینه ارائه شد، به طوری که برخی از واردکنندگان تأکید دارند که این رأی، حکم به واردات خودروهای بالای ۲۵۰۰ سی‌سی‌ نداده و بر اساس رأی هیئت عمومی دیوان عدالت اداری فقط خودروهایی که پیش از تصویب مصوبه دولت مبنی بر عدم ورود خودروهای با حجم موتور بالای ۲۵۰۰ سی‌سی ‌به گمرک رسیده است، می‌توانند مجوز ورود به کشور را دریافت کنند؛ اما از سوی دیگر رئیس انجمن خودروسازان حکم دیوان عدالت اداری مبنی‌بر لغو مصوبه واردات خودروهای بالای ۲۵۰۰ سی‌سی را تأیید کرد.

متن کامل
 رأی دیوان عدالت اداری
طبق رأی دیوان عدالت اداری، مصوبه دولت درباره ممنوعیت واردات خودروهای با حجم موتور بالای ۲۵۰۰ سی‌سی مغایر با ماده ۲ قانون توسعه حمل‌ونقل عمومی بوده و به همین دلیل این مصوبه دولت باطل اعلام شده است. دیوان عدالت اداری در زمینه مصوبه دولت مبنی‌بر ممنوعیت واردات خودروهای با حجم موتور بالای ۲۵۰۰ سی‌سی، تأکید کرده است که دولت مفاد ممنوعیت ورود و ترخیص خودروهای با حجم بالای ۲۵۰۰ سی‌سی را به گذشته تسری داده و خودروهایی را هم که بر اساس مصوبات قبلی هیئت‌وزیران وارد گمرک شده و در مرحله ترخیص هستند، مشمول ممنوعیت قرار داده و حقوق مکتسبه کسانی که با اجازه مصوبات قبلی اقدام به ثبت سفارش و واردات خودرو با حجم بالای ۲۵۰۰ سی‌سی کردند را لحاظ ننموده است؛ بنابراین با ماده ۴ قانون مدنی مبنی بر تحریم عطف به ماسبق نمودن مقررات و ماده ۴ قانون واردات و صادرات مبنی‌بر لزوم لحاظ حقوق مکتسبه افراد مغایرت دارد. در رأی دیوان عدالت اداری همچنین تأکید شده که ممنوع کردن خودروهای با حجم بالای ۲۵۰۰ سی‌سی‌ به دلیل توسعه حکم قانونی ماده ۲ قانون توسعه حمل‌ونقل عمومی، مغایر با قانون و خارج از حدود اختیارات است، ضمن اینکه بالا بودن حجم موتور خودرو الزاماً به معنای تجملاتی بودن آن نیست.

  حسین عبداللهی‌فر/ از قول یکی از اطرافیان نزدیک احمدی‌‌نژاد خبری به رسانه‌ها رسید مبنی‌بر اینکه نامزدی احمدی‌نژاد طبق نظر ارشادی یکی از مقامات عالی‌رتبه نظام منتفی شده و سفر استانی وی به گرگان آخرین سفر او است. این روحانی نزدیک به احمدی‌نژاد همچنین گفته بود که اخبار غیر رسمی از شورای نگهبان مؤید نظر منفی 10 نفر از اعضای این شورا نسبت به وی است. این خبر کوتاه اگر چه مهم بود، اما بیش از آنکه متن مهمی داشته باشد، حاشیه‌های مهم‌تری در برداشت که بخشی از آن به دلیل نحوه انعکاس آن بود.
1) رسانه‌های وابسته به اصلاح‌طلبان با استقبال از این خبر، «پایان احمدی‌نژاد» را تیتر کردند. این برخورد از این نظر مورد اشکال است که پایان احمدی‌نژاد را در گرو نیامدن وی به عرصه انتخابات ریاست جمهور آینده دانستند، در حالی که عکس آن به واقعیت نزدیک‌تر است؛ چراکه به هر میزان که رقابت احمدی‌نژاد در انتخابات آینده با روحانی به عنوان رئیس‌جمهور، فرجام نامطمئنی برایش دارد و رقابت موسوی با  احمدی‌نژاد در سال 88 را تداعی می‌کند که موسوی با گمان پیروزی صددرصدی پا به عرصه رقابت‌ها گذاشت؛ اما با نتیجه‌ای متفاوت مواجه شد و مجبور به طرح بحث تقلب شد و برای همیشه حضور وی در این عرصه پایان یافت، اما نیامدن احمدی‌نژاد سرنوشت بسیار روشنی را برایش رقم می‌زند که اولین آن تبعیت از ولایت است؛ راهی که اگر احمدی‌نژاد هوشمندانه پای در آن نهد، هم از ردّ صلاحیت احتمالی نجات یافته و هم می‌تواند درون نظام بماند و چه بسا بتواند گذشته خود را هم جبران کند.
2) رسانه‌های نزدیک به اصولگراها در انعکاس این خبر از تعبیر «نهی احمدی‌نژاد توسط مقام معظم رهبری» استفاده کردند که واکنش برخی از هواداران احمدی‌نژاد را در پی داشت که تلاش داشتند در اصل خبر تشکیک ایجاد کنند. در این باره می‌توان به نامه بچه‌های تحکیم وحدت اشاره کرد که با طرح عنوان «سخن در گوشی»، درخواست شفاف‌سازی خبر از دفتر رهبر معظم انقلاب را داشتند.  
هفته‌نامه «9 دی» نیز دست به کار شده و با تئوریزه کردن عدم وجود سخنان درگوشی در سیره امام و رهبری، تنور این تشکیک را داغ‌تر کرد و این در حالی بود که خبر فوق از مصادیق سخن درگوشی نبود و طبیعی بود که اگر آقای احمدی‌نژاد تقاضای جلسه خصوصی کرده است، حتماً نمی‌خواسته محتوای آن ملاقات علنی شود، مگر اینکه خود ایشان این کار را بکند، چنانچه همین اتفاق نیز افتاده و اطرافیان آقای احمدی‌نژاد خودشان دست به افشای خبر زده بودند.
به احتمال زیاد آنچه سبب این گونه واکنش‌ها شده بود به هیچ وجه شائبه عدم تبعیت از ولایت نداشت؛ اما اشکال متوجه مضمون «نهی احمدی‌نژاد» بود که می‌توانست با عبارت دیگری بیان شود که شاید به واقعیت هم نزدیک‌تر می‌بود. 
3) واکنش اغلب یاران احمدی‌نژاد که احتمالاً خبر را از زبان خود وی شنیده‌اند، بر لزوم نیامدنش تأکید کرده و ادامه حضور او را نه به صلاح او و نه به مصلحت کشور ارزیابی کرده‌اند؛ چرا که یا وی نمی‌باید نظر آنها را خواستار می‌شد، یا اکنون باید نتیجه مشورتش را بپذیرد، در غیر این صورت امکان کسب آرای جامعه ولایی بسیار سخت و غیرممکن می‌شود.
4) شخص احمدی‌نژاد اگر چه تاکنون با هیچ رسانه‌ای در این‌باره سخن نگفته، ولی در سخنرانی استان گلستان متأثر از نتیجه جلسه، سخنانی را بر زبان آورده، اما اشاره صریحی نداشته است که همین سکوت تاکنون هزینه‌هایی در بر داشته است؛ اما به نظر می‌رسد در آینده نزدیک وی نیامدن به عرصه انتخابات را تبعیت از نظر رهبر معظم انقلاب اعلام کند تا هم در مقابل ولایت تعریف نشود و هم راهی برای آینده خود باز نگه دارد.