حسین عبداللهیفر/ چند هفتهای است که دوباره بحث عبور از روحانی به شکل دیگری بر صفحات روزنامههای وابسته به اصلاحطلبان نقش بسته و در قالب جملات تهدیدآمیزی بیان میشود. نظیر آنچه روزنامه «آرمان» تیتر کرد و از قول محمدرضا تاجیک نوشت: «تنها شانس روحانی نداشتن رقیب است.»
جمله کوتاهی که پیامهای زیاد و مفهوم بلندی دارد. یکی از پیامهای این جمله کوتاه این است که روحانی موقعیت خوبی ندارد، دیگر اینکه امکان گرفتن این شانس نیز وجود دارد که در آن صورت باید شکست را بپذیرد. البته، تاجیک تصریح نکرده که این کار را اصولگراها انجام میدهند، یا اصلاحطلبان. اگر مقصودش جناح رقیب روحانی باشد، پیام این است که روحانی به پشتوانه رأی اصلاحطلبان نیاز دارد و باید آنها را به هر قیمتی با خود داشته باشد، ولی اگر منظورش جناح همراه وی، یعنی اصلاحات باشد که نوعی تهدید به شمار آمده و در واقع برای روحانی خطونشان میکشد که ممکن است نامزد دیگری معرفی کرده و موقعیت وی را به خطر بیندازند.
صوفی، رئیس ستاد انتخاباتی اصلاحطلبان نیز گفته است که همکاری این جریان با اعتدال و توسعه قطعاً مثل گذشته نخواهد بود و از این پس در قالب شورای عالی اصلاحطلبان همکاری خواهند کرد.
به هر صورت، این گونه سخنان حاکی از افزایش فشارهای رسانهای و روانی به اعتدالگرایان حاکم است که با اهداف خاصی صورت میپذیرد. اینکه چرا پس از آنکه بزرگان اصلاحات طرح عبور از روحانی را رد کرده و بر حمایت از او تأکید کردهاند، مجدداً چهرههای سرشناس و مؤثر این جریان به گونهای سخن میگویند که گویی در راهبرد حمایت مطلق این جریان از روحانی تغییراتی ایجاد شده و آنها را به حمایت مشروط واداشته است.
اگر چه میتوان گفت که تغییر حمایت مطلق اصلاحطلبان به حمایت مشروط از روحانی یک راهبرد نبوده و تنها تاکتیکی برای امتیازگیری بیشتر در دولت آینده است؛ اما علل رسانهای کردن این تغییر، پرسشی است که نکات موارد زیر بخشی از پاسخ به انهاست.
اولین پاسخ به این پرسش ناظر به یک رویداد غیرمنتظره در جهان است که اصلاحطلبان یک درصد هم بر روی آن حساب باز نکرده بودند. پیروزی ترامپ نه تنها تحلیلهای اصلاحطلبان، بلکه عملاً همه برنامههای دولت برای پیروزی در رقابتهای انتخابات را نقش بر آب کرد؛ لذا یک علت اصلی نگرانی برخی اصلاحاتیها، بر هم خوردن همه معادلات قبلی و کاهش شانس روحانی در رقابت با اصولگرایان است.
واقعیت این است که از نظر اصلاحطلبان پیروزی روحانی، پیروزی آنها نیست، اما شکست او شکست آنها نیز محسوب میشود؛ زیر اگرچه از ادامه دولت فعلی خرسند نمیشوند؛ اما از کابوس بازگشت اصولگراها رهایی مییابند.
دومین پاسخ به دغدغه دیگر اصلاحطلبان بازمیگردد که نمیدانند با چه توجیهی بدنه رأی خود را بسیج کنند. آنها به خوبی میدانند که ناگزیر بودن و چاره نداشتن پس از چهار سال نمیتواند پاسخ مناسبی برای هواداران و جلب آرای آنها باشد، به ویژه آنکه عده زیادی از کسانی که در دوره پیشین به توصیه اصلاحطلبان به روحانی رأی دادهاند، اکنون نه تنها به اهداف خود دست نیافتهاند، بلکه از لحاظ معیشتی دچار وضعیت بدتری نسبت به گذشته شدهاند و آرزوی حل مشکلشان، با دیدن دم کدخدا هم بر باد رفته است.
به عبارت واضحتر، هزینه همراهی اصلاحطلبان با روحانی به قیمت ریزش آرا و از دست دادن پایگاه اجتماعی آنهاست؛ امری که این جریان را بر سر دو راهی سختی قرار میدهد. یک راه حمایت از روحانی است که اگر با توجیه مناسبی صورت نگیرد عملاً سبب شکست روحانی شده و نقض غرض میشود و راه دیگر عبور از اوست که عملاً به نفع جناح رقیب شده و با خرد کردن آرای خود، زمینه شکست روحانی را فراهم میآورد.