مهدی عامری/ هر جامعه‌ای برای دستیابی به اهداف و استواری در مسیر سعادتش نیازمند شاخصه‌هایی چون «بصیرت» مردم خود است. همين مردم که به تعبیر امیرمؤمنان «اجتماع آنان، ستون دین است»(نهج‌البلاغه: نامه 53)، امر به بصیرت می‌شوند: «... پس ای مردم با دل بینا حرکت کنید!»(همان: خطبه 197) و در این بین وظيفه خواص و نخبگان از ديگران پر رنگ‌تر و مهم‌تر است که آن حضرت نیز به آن امر کرده‌اند(همان: نامه 34). اما شاخصه‌های انسان و ملت بصیر چیست؟ 
در یک نگاه کلی از منظر امیرالمؤمنین علی(ع)، شاخصه‌های بصیرت؛ نگاه عبرت‌آموز، تغییر موضع در هنگام فهم لغزش‌ها و خطاها، حرکت سنجیده، مشاوره با افراد کاردان، زمان‌شناسی و دشمن‌شناسی است كه با تحقق عواملي مانند یاد خدا، خودسازی، تلاوت قرآن و نفی وابستگی‌های مادی و عدم رفاه‌طلبی که در متون ديني همچون نهج‌البلاغه طرح شده است و نیز رفع موانعی چون؛ آرزوهای بلند، وابستگی‌ها و علاقه‌های کاذب و فتنه‌های اجتماعی حاصل مي‌شود. بنابراين، بصيرت و بينايى حقيقى در فرهنگ قرآن و آموزه‌هاى دينى به معناى جامع‌نگرى و آينده‌نگرى علمى و عملى است.
امروزه دشمن با ترویج ابتذال و تجمل‌گرایی بین مردم و مسئولان به نوعی بصیرت آنها را هدف قرار داده است؛ چراکه ملتی که متقی و متعبد نباشد، سطحی‌نگر و هوی‌پرست می‌شود.
براساس برخي نظرات؛ «از ابتدایی‌ترین ویژگی‌های نخبگان سیاسی و دینی در جامعه اسلامی متخلّق شدن به صفت بصیرت دینی و سپس تلاش در راستای ایجاد بصیرت دینی در عموم مردم است.» به تعبير رهبر معظم و بصير انقلاب؛ «ملتى كه بصيرت دارد و مجموعه جوانان كشور، وقتى بصيرت دارند، آگاهانه حركت مى‌كنند و قدم برمى‌دارند. بصيرت وقتى بود، غبارآلودگى فتنه نمى‌تواند آنها را گمراه كند، به اشتباه اندازد. در زندگى پيچيده اجتماعى امروز، بدون بصيرت نمى‌شود حركت كرد. جوانان‌ها بايد فكر كنند، بينديشند و بصيرت خودشان را افزايش دهند.» (15/7/1388) 
یکی از بهترین شاخصه‌های بصیرت عمیق بودن معارف و ژرف‌اندیشی درباره آرمان‌هاست. ملتی که از روی فهم عمیق و نه فقط از روی احساس هدفی را برگزینند تا پای جان برای آن هدف بلند سینه سپر می‌کنند. انسان متحجر یا احساسی به زودی از آرمان‌ها پا پس می‌کشد و در برابر تهدیدها و تطمیع‌ها شانه خالی می‌کند.
در نتيجه، خواص بى‌بصيرت جامعه، خواص ساده‌لوح، خودكم‌بين و ظاهربينى هستند كه به راحتى در دامن دشمن مى‌افتند و قادر به تشخيص چهره واقعى دشمن نيستند. چهره زيباى حق را هم نمى‌توانند به درستى تشخيص دهند، نه از حق جانبدارى می‌کنند و نه از رهبر و امام خويش فرمانبرى. با مردم خويش يكرنگ نيستند و در غبارآلودگى جامعه و فتنه‌ها سره را از ناسره تشخيص نمى‌دهند و به سادگى در دامن باطل غوطه‌ور می‌شوند. دوست و دشمن، حق و باطل را به درستى تشخيص نمى‌دهند. چنين فرد و جامعه‌اى بصيرت ندارد؛ زيرا به بيان كتاب شريف نهج‌البلاغه: فرد و جامعه صاحب بصيرت، كسى است كه بشنود، بينديشد، بنگرد و ببيند و از عبرت‌ها بهره گيرد. آن‌گاه راه روشن و هموارى را بپويد و از افتادن در پرتگاه‌هاى آن و گم شدن در كژراه‌هايش بپرهيزد.(خطبه 153)

  دکتر یدالله جوانی/ پدیدآیی فتنه 88 در بستر انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری، خسارت‌های جبران‌ناپذیری را به انقلاب، نظام، کشور و ملت وارد کرد. خسارت‌های این فتنه، بعضاً جبران‌ناپذیر است. همین نکته کفایت می‌کند تا برای جلوگیری از وقوع فتنه‌های بعدی در کشور، تمامی دلسوزان و علاقه‌مندان به سرنوشت انقلاب، نظام اسلامی و ملت عزیز ایران، فعال شده، و در حوزه‌های گوناگون اقدامات لازم را انجام دهند. بررسی‌ها نشان می‌دهد قانون‌گریزی و تبعیت نکردن از قانون در انتخابات، یکی از عوامل اصلی پدیدآیی فتنه 88 است. 
براساس این نظریه، یکی از راه‌های جلوگیری از وقوع فتنه‌های دیگر در هر یک از انتخابات آینده، حاکم کردن قانون‌گرایی و اخلاق‌مداری بر تمامی روندها، فرآیندها و فضاهای انتخاباتی کشور است. باید شرایطی را پدید آورد که هیچ جریان، حزب گروه و فرد سیاسی، جرئت قانون‌شکنی و حرکت‌های خارج از چارچوب قوانین و مقررات را نداشته باشد. نظام اسلامی ما، یک نظام مردم‌سالاری دینی است. مردم‌سالاری دینی از منظر رهبر ‌معظم انقلاب، یعنی مردم‌ سالار زندگی خود براساس دین هستند. در این سبک زندگی دینی، مشارکت سیاسی مردم در انتخابات برای برگزیدن مسئولان و کارگزاران کشور، یکی از جلوه‌های مردم‌سالاری است. ماهیت انتخابات، چیزی جز گردش قدرت و جابه‌جایی آن بین جریان‌ها و گروه‌های سیاسی به دست مردم نیست. در واقع، این مردم هستند که با رأی خود، دست به انتخاب رئیس‌جمهور، نمایندگان مجلس، اعضای خبرگان و اعضای شورای اسلامی شهر و روستا می‌زنند. قانون تمامی سازوکارهای انتخابات و چگونگی جابه‌جایی و چرخش قدرت را، مشخص کرده است. بنابراین، اگر بخواهیم انتخابات سالم و آبرومندانه و بدون خسارت داشته باشیم، باید همگان اعم از مسئولان، جریان‌ها و گروه‌های سیاسی و آحاد مردم، رفتار سیاسی خود در انتخابات را بر مبنای قانون تنظیم کنند. عمل بر مبنای قانون، حتی اگر آن قانون اشکال هم داشته باشد، به مراتب بهتر از قانون‌گریزی و انجام رفتارهای خسارت‌بار خلاف قانون است. اگر در هر یک از انتخابات، عده‌ای بخواهند براساس منافع، برداشت‌ها و تفسیرهای خود، رفتار غیرقانونی داشته باشند، ‌همواره باید منتظر وقوع فتنه‌های کوچک و بزرگ خسارت‌بار بود. وقتی از نظام مردم‌سالاری دینی سخن می‌گوییم، یعنی از حکومت قانون سخن می‌گوییم؛ قانونی که براساس دین و آموزه‌های دینی و تجارب بشری تنظیم شده است. بر همین ‌اساس حضرت امام‌ خمینی(ره) در جایگاه رهبر کبیر انقلاب اسلامی و مؤسس نظام مردم‌سالاری دینی، نگاه ویژه‌ای نسبت به رعایت قانون داشتند. عبارت زیر از کلام حضرت امام(ره)، جایگاه قانون در نظام جمهوری اسلامی ایران را نشان می‌دهد:
1ـ حکومت اسلام، حکومت قانون است.
2ـ قانون در رأس واقع شده است و افراد هر کشوری باید خودشان را با آن قانون تطبیق بدهند.
3ـ حکومت در اسلام به مفهوم تبعیت از قانون است.
4ـ اگر چنانچه یک قانونی برخلاف نظر من بود، نباید بیایم بیرون و هیاهو کنم که من این قانون را قبول ندارم، این قانون، خوب قانونی نیست. قانون خوب است شماها باید خودتان را تطبیق بدهید.
5ـ در اسلام قانون حکومت می‌کند، پیغمبر اکرم(ص) هم تابع قانون بود.
رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خامنه‌ای نیز همانند حضرت امام‌(ره)، طی 27 سال گذشته همواره بر لزوم قانون‌گرایی و تبعیت از قانون تأکید داشته، هم مسئولان و هم مردم را به رعایت قانون توصیه کرده‌اند. معظم‌له بارها تأکید کرده‌اند که حتی عمل به قانون دارای اشکال، بهتر از قانون‌گریزی و عمل برخلاف قانون است. در سال 88 وقتی با رفتارهای قانون‌شکنانه یک جریان سیاسی و برخی از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری، کشور در مسیر التهاب قرار گرفت، رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه 29 خرداد آن سال، بر لزوم عمل به مُرّ قانون تأکید کردند: «من زیر بار بدعت‌های غیرقانونی نمی‌روم...» ایشان در آن خطبه‌های تاریخی تصریح کردند، «به هر حال در هر انتخاباتی یک نفر رأی می‌آورد و دیگری رأی نمی‌آورد، آیا کسانی که رأی نمی‌آورند باید برخلاف قانون حرکت کنند و بگویند ما نتیجه انتخابات را قبول نداریم. اگر این‌گونه باشد، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.»
براساس آنچه گذشت، آیا در صورت رعایت قانون در موارد زیر، باز هم فتنه 88 پدید می‌آمد:
1ـ اگر صلاحیت شورای نگهبان در امر نظارت بر انتخابات و صیانت از رأی مردم را اصلاح‌طلبان می‌پذیرفتند و به سمت تشکیل کمیته صیانت از آرا برخلاف قانون حرکت نمی‌کردند، آیا در جامعه نسبت به سلامت انتخابات تردید به وجود می‌آمد؟
2ـ اگر برخلاف قانون آقای موسوی و جریان همراهش، پیش از شمارش آرا خود را پیروز انتخابات به صورت قطعی معرفی نمی‌کردند، آیا حوادث تلخ پس از انتخابات شکل می‌گرفت؟
3ـ اگر پس از اعلام نتایج اولیه انتخابات، جریان معترض به نتیجه انتخابات، مرجعیت شورای نگهبان در رسیدگی به تخلفات احتمالی انتخابات را می‌پذیرفت و اسناد و مدارک خود را برای رسیدگی به شورای نگهبان ارسال می‌کرد، آیا اغتشاشات خیابانی شکل می‌گرفت؟
4ـ جریان ناکام در انتخابات و به ‌ویژه آقایان موسوی و کروبی، با استناد به کدام قانون خواهان ابطال انتخابات شدند و دلیل آن را «تقلب در انتخابات» اعلام کردند؟
5ـ به راستی اگر برخلاف قانون، آن رفتارهای کینه‌توزانه، خلاف اخلاق و لشکرکشی‌های خیابانی شکل نمی‌گرفت، آیا دشمنان و جریان ضدانقلاب، موفق  به وارد ساختن آن همه خسارت به کشور و مردم می‌شدند؟ اگر قانون رعایت می‌شد، آیا خون عده‌ای بی‌گناه بر زمین ریخته می‌شد؟
6ـ اگر قانون رعایت می‌شد، آیا اعتبار بین‌المللی جمهوری اسلامی آسیب می‌دید و اعتماد عمومی نسبت به نظام کاهش می‌یافت؟ 
پاسخ این پرسش‌ها روشن است؛ بنابراین با رعایت قانون در انتخابات،‌ هیچ‌کس ضرر نخواهد کرد.

  مصطفی قربانی/ انتخابات از جمله عرصه‌های حساس و سرنوشت‌ساز برای همه نظام‌های سیاسی است که علاوه بر آنکه سبب چرخش نخبگان می‌شود، تحکیم و تسهیل ارتباط مردم با نظام حاکم را نیز در پی دارد؛ از این‌رو، بنا به ادبیات سیستمی، انتخابات از مهم‌ترین سازوکارهای بازخور(Feed back) برای نظام‌های سیاسی است که با توجه به نقش آن در طرح تقاضاها، خواست‌ها و اعتراض‌ها و آگاهی یافتن کارگزاران نظام از این مسائل، می‌تواند گامی در راستای تقویت ماندگاری نظام حاکم باشد. در همین زمینه قابل توجه است که تقویت امنیت ملی از مهم‌ترین ثمرات انتخابات است. 
با توجه به آنچه گفته شد، از جمله ابعاد خسارت‌بار فتنه 88، برهم زدن امنیت نظام بود؛ زیرا در شرایطی که انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری می‌توانست گامی در جهت تقویت امنیت نظام و افزایش اعتبار بین‌المللی آن باشد، در جریان این ماجرای هشت ماهه، وضعیت عمومی، سیاسی و امنیتی کشور به گونه‌‌ای بود که شاخه‌های امنیت همچون؛ وضعیت عاری از ترس، مراقبت و خطر رخت بربسته بود و نوعی بی‌اطمینانی، ابهام، احساس خطر و ترس از آینده و آنچه اتفاق خواهد افتاد و... بر فضای کشور حاکم بود. درواقع، فتنه 88 که در چارچوب راهبرد «جنگ نرم» و مبتنی بر بسیج اقلیتی از بدنه اجتماعی علیه نظام حاکم و وانمود کردن این اقلیت به عنوان اکثریت طراحی و اجرا شد، هم از بُعد سلبی و هم از بُعد ایجابی، امنیت نظام را مورد هدف قرار داد؛ از بُعد سلبی با غبارآلود کردن فضا و اردوکشی‌های خیابانی و در بُعد ایجابی با به انحراف کشاندن حماسه حضور میلیونی مردم در انتخابات و تبدیل آن به صحنه رویارویی با نظام. به بیان دیگر، آنجا که فتنه‌گران نتایج انتخاباتی را که در چارچوب قانون انجام شده بود، نپذیرفتند و با اقدامات خود مانع از آن شدند که نظام از ثمرات حضور میلیونی مردم در پای صندوق‌های رأی بهره ببرد و در گام بعدی با اقدامات خلاف قانون خود، کشور را به آشوب و اغتشاش کشاندند، علیه امنیت ملی کشور اقدام کردند. 
می‌توان گفت که امنیت یک کشور بیش از آنکه از محیط پیرامونی آن متأثر باشد، از فرایندهای داخلی آن، ارتباط میان نخبگان مختلف آن نظام، ارتباط بین نخبگان و نظام حاکم، درجه توسعه سیاسی و اقتصادی و... متأثر است و از آنجا که در فتنه 88 الگوی رفتاری بخشی از نخبگان با نظام در قالب تخاصمی تعریف شد و همین امر سبب اخلال در فرایندهای عمومی جامعه و در زندگی مردم شد، این فتنه، فتنه‌ای ضدامنیتی بود. 
از سوی دیگر، یک نظام سیاسی زمانی در امنیت به سر می‌برد که تمام ارکان آن اعم از ایده‌ها و شعارها، ساختارها، کارگزاران و سیاست‌های آن در حالت تثبیت‌شده و اطمینان‌بخشی قرار داشته باشند و تهدیدی متوجه آنها نباشد. براین اساس، از آنجا که در فتنه 88 شعارهای اساسی و سیاست‌های اصولی نظام مورد تخریب و حمله سران و عوامل فتنه قرار گرفت و حتی علیه بخشی از ساختارها و کارگزاران نظام همچون بسیج تحرکاتی صورت گرفت، فتنه 88 فتنه‌ای ضدامنیتی بود. سر دادن شعارهایی در ضدیت با اصل ولایت فقیه، طرح شعارهایی مانند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»، حمله به برخی پایگاه‌‌های بسیج در شهر تهران و اقدام فتنه‌گران به ضرب‌وشتم نیروهای بسیج و... نیز از مواردی است که ضدامنیتی بودن فتنه 88 را از نقطه‌نظر مذکور اثبات می‌کند.