آیت‌الله نوری‌همدانی با بیان اینکه ملت ایران همیشه بیدار هستند و 9 دی تبلور بیداری و بصیرت مردم بود، گفت: امیر مؤمنان در خطبه 50 نهج‌البلاغه درباره فتنه فرمودند، ابتدای فتنه دنبال هوی و هوس رفتن است و همیشه فتنه‌گران یک مطلب از حق  را می‌گیرند و با باطل مخلوط می‌کنند و اینجاست که ملت باید بیدار باشند.
مروری بر نقش بصیرت افزای رهبر معظم انقلاب در جریان فتنه ۸۸
 مهدي سعيدي/   فتنه 88 بازي پيچيده‌اي بود که لايه‌هاي پيدا و پنهان فراواني براي آن قابل تصور است. فتنه‌گران هر چند در گام اول به عبور از رئيس‌جمهور مي‌انديشيدند؛ اما در بازي حداکثري خود عبور از رهبري و نظام اسلامي را در سر مي‌پروراندند که به تدريج نشانه‌هايي از اين تصمیم نيز آشکار شد.
در اين میان رهبر حکيم و فرزانه انقلاب هدایت اردوگاهي را بر عهده داشتند که وظيفه خود را دفاع از انقلاب و حقوق ملت مي‌دانست و با همه توان به ميدان آمده بود تا با مهار و مديريت فتنه‌گران و قانون‌گريزان، هم آرامش و امنيت و عدالت و آزادي را در جامعه تأمين کند و هم افکار عمومي را نسبت به عمق حوادث سياسي آگاه سازد. در يک تقسيم‌بندي اين نقش‌‌آفريني تاريخي را در سه سطح مي‌توان ارزيابي کرد.

۱ـ مدارا و جذب حداکثري 
يکي از راهبردهاي جاودانه رهبر حکيم انقلاب اسلامي تلاش براي جذب حداکثري و دفع حداقلي است. اين راهبرد در حوادث تلخي چون مناقشات پس از انتخابات 88 که بستر براي ريزش‌ها در اثر جهل و غفلت و اغواگري مهيا است، بيش از پيش خود را متجلي مي‌سازد. در این مرحله معظم‌له تلاش دارند تا با مديريت صحنه از ريزش‌ها جلوگيري کنند و مانع از تحقق سناريوی دشمن شوند.
در همين راستا اولين گام رهبري تلاش براي دعوت از همه طرف‌هاي انتخابات به حفظ آرامش و رعايت قانون و حل و رفع شبهات و ابهامات از طريق گفت‌وگو و پیگری‌های قانوني بود. دعوت از نمايندگان نامزدها برای اقناع آنها و رفع شبهات احتمالي و ديدار با نمايندگان ايشان در 27 خردادماه، دستور رسيدگي به شکايت نامزدها در راستاي اقناع‌سازي در همان جلسه، تأكيد بر جذب حداكثري و دفع حداقلي به مثابه سياست محوري نظام، گفت‌وگو با نخبگان به طور مستقيم براي اصلاح ذهنيت‏ها، پرهيز دادن نامزدها از گفتار و رفتار تحريک‌آميز، دعوت طرفين برنده و بازنده انتخابات به آرامش در اولين پيام پس از برگزاري انتخابات (22/3/88)، دستور شناسايي و تفکيک صفوف خرابکاران، از جمله اقداماتي بود که رهبر حکيم انقلاب آنها را در اولين گام دنبال کردند.
نصيحت و بيدارباش فتنه‌گران نيز از جمله برنامه‌های ايشان بود تا شايد با بيداري برخی از آنان، به اردوگاه نظام اسلامي بازگردند. ايشان دلسوزانه و با زباني پرمحبت بارها خطاب به اين عده از اصحاب فتنه فرمودند: «من تعجب مي‌كنم! كساني كه اسم و رسم خودشان را از انقلاب دارند ـ بعضي از اين آقايان يك سيلي براي انقلاب نخوردند در دوران اختناق و طاغوت ـ و به بركت انقلاب اسم و رسمي پيدا كردند و همه چيزشان از انقلاب است، مي‌بينيد كه دشمنان انقلاب چطور بُراق شدند، آماده شدند، صف كشيدند، خوشحالند، مي‌خندند؛ اينها را كه مي‌بينيد؟ به خود بيایید، متوجه بشويد. شما برادران سابق ما هستيد. اينها كساني هستند كه بعضي از اينها، يك وقتي به خاطر طرفداري از امام مورد اهانت هم قرار مي‌گرفتند. حالا ببينند كه كساني كه به نام اينها شعار مي‌دهند، عكس اينها را روي دست‌شان مي‌گيرند، اسم اينها را با تجليل مي‌آورند، درست نقطه‌ مقابل، عليه امام و عليه انقلاب و عليه اسلام شعار مي‌دهند و روزه‌خوري علني در روز قدس، در ماه رمضان، مي‌كنند؛ اينها را مي‌بينيد، خب، بكشيد كنار. انتخابات تمام شد.» (22/9/۱۳۸۸)

۲ـ ايستادگي پاي حقوق ملت
 و نظام اسلامي
شايد بتوان گفت که مهم‌ترين وظيفه رهبري در نظام اسلامي دفاع از حقوق ملت و نظام اسلامي باشد. معظم‌له اين خط را از همان آغاز فتنه دنبال کردند. ايشان با صراحت فرمودند: «بنده زير بار بدعت‌هاي غيرقانوني نمي‌روم؛ چرا که در هر انتخاباتي طبعاً برخي برنده نيستند و اگر امروز چارچوب‌هاي قانوني شکسته شود در آينده نيز هيچ انتخاباتي مورد اعتماد نخواهد بود و مصونيت نخواهد داشت.»(29/3/۱۳۸۸)
هنگامی که زياده‌خواهان تلاش داشتند با تداوم خط فتنه‌گري امنيت نظام اسلامي را زير سؤال ببرند و وقتي توصيه‌ها و نصيحت‌ها جواب نداد، طبيعي بود که رهبر معظم انقلاب نيز با قاطعيت بيشتري بر دفاع از انقلاب اسلامي تأکيد کنند. برای نمونه معظم‌له در سالروز ولادت حضرت اميرالمؤمنين(ع)‏ فرمودند: «نظام اسلامي با اخلالگران در امنيت مردم طبعاً برخورد مي‌كند. اين، وظيفه‏ نظام است. نظام اسلامي اجازه نمي‌دهد كه كساني دستخوش فريب و توطئه‏ دشمن بشوند، زندگي مردم را خراب كنند، آسايش مردم را به هم بزنند، جوان‌هاي مردم را تهديد كنند. فرزندان اين كشور عزيزند؛ همه عزيزند. نظام اين اجازه را نخواهد داد؛ اما اين را هم بايد همه توجه داشته باشند؛ مبادا دشمن را با دوست اشتباه بكنيم. دوست را به خاطر يك خطا به جاي دشمن بگيريم و از آن طرف يك عده‏اي هم دشمن خوني و معاند را دوست فرض كنند، به حرف او گوش كنند، توجه بدهند.»(15/4/۱۳۸۸)
مدتي بعد معظم‌له با تأکيد بر اين حقيقت که «نظام اسلامي هم حق دفاع از خود را دارد»، در ديدار با مردم در خطبه‌هاي نماز جمعه تهران‏ فرمودند: «ما درباره‌‌‌‌‌ افرادي كه به آنها اهانت مي‌شود، تهمت زده مي‌شود، مي‌گوییم اينها حق دفاع دارند؛ خوب، نظام هم همين جور است؛ نظام هم حق دفاع از خودش را دارد. اين خطاست كه كسي خيال كند چون نظام حاكميت است و قدرت سياسي است، نبايد دفاع كند؛ بي‌‌‌‌‌دفاع بماند؛ در مقابلش هرگونه مخالفتي، معارضه‌‌‌‌‌اي، قانون‌‌‌‌‌شكني‌‌‌‌‌اي، مرزشكني‌‌‌‌‌اي انجام بگيرد، بايد عكس‌‌‌‌‌العمل نشان ندهد؛ اين درست نيست؛ هيچ جاي دنيا هم چنين نيست.»(20/6/۱۳۸۸)
۳ـ بصيرت‌بخشي، روشنگري
 و اقناع‌سازي افکار عمومي 
مهم‌ترين راهبردي که رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در رویارویی با جريان فتنه اتخاذ کردند، راهبرد بصيرت‌بخشي و روشنگري بود. رهبري که به خوبي به ابعاد فتنه آشنا بودند و آن را الگويي از نقشه‌هاي جنگ نرم دشمن تحليل مي‌کردند، تلاش نمودند تا صف سران و اصحاب فتنه را از بدنه توده‌هاي ملت جدا سازند و در ادامه با محور قرار دادن توده‌هاي جامعه به عنوان مخاطبان اصلي به امر روشنگري مشغول شدند. به جرئت مي‌توان گفت که در سال 1388 سخنراني‌ای نبود که رهبر حکيم انقلاب در آن به اهميت بصيرت و ضرورت شناخت دشمن اشاره نکرده و جلوه‌هايي از توطئه‌های ايشان را رسوا نکرده باشند.
روشنگري نسبت به تلاش دشمنان انقلاب با هدف تلخ کردن شيريني انتخابات، گفتمان‌سازي و فرهنگ‌سازي در زمینه دخالت بيگانگان نظير انقلاب رنگي و فتنه، روشنگري پيرامون خطر ادامه رفتارهاي کينه‌جويانه، روشنگري نسبت به سوءاستفاده دشمنان از کينه‌جويي‌هاي شخصي، روشنگري نسبت به حرکت‌هاي به ظاهر انقلابي، روشنگري نسبت به سوءاستفاده از خط امام(ره)، روشن کردن نقش دشمنان انقلاب اسلامي، افشا و برجسته كردن نقش استكبار در حوادث پس از انتخابات، هشدار به نخبگان و خواص براي آنچه مي‌گويند و آنچه نمي‌گويند، بازخواني تجربه ده ساله اول انقلاب و مشي امام(ره) در برابر جريانات و حوادث فتنه‌های گوناگون، مرور و بازخواني فتنه‌هاي صدر اسلام، تبيين مفهوم فتنه و روشنگري در باب چگونگي رویارویی با آن، از جمله محورهاي اساسي در سخنان رهبري بود که مورد توجه قرار گرفت.
ايشان بارها مفهوم بصيرت و ضرورت و اهميت و چگونگي دستيابي به آن را تبیین کردند و فرمودند: «يك ملتي كه بصيرت دارد، مجموعه‌ جوانان يك كشور وقتي بصيرت دارند، آگاهانه حركت مي‌كنند و قدم برمي‌دارند، همه تيغ‌هاي دشمن در مقابل آنها كند مي‌شود. بصيرت اين است. بصيرت وقتي بود، غبارآلودگي فتنه نمي‌تواند آنها را گمراه كند، آنها را به اشتباه بيندازد. اگر بصيرت نبود، انسان ولو با نيت خوب، گاهي در راه بد قدم مي‌گذارد.»(15/7/۱۳۸۸)
ايشان ضمن شرح عملکرد بي‌بصيرتان در جنگ جمل از عمار در جایگاه پرچمدار بصيرت چنين ياد کردند: «در جنگ صفين يكي از كارهاي مهم جناب عمار ياسر تبيين حقيقت بود... در قضاياي جنگ صفين دارد كه با اسب از اين طرف جبهه، به آن طرف جبهه و صفوف خودي مي‌رفت و همين طور اين گروه‌هایی را که ـ به تعبيرِ امروز، گردان‌ها يا تيپ‌هاي جدا جداي از هم ـ بودند، به هر كدام مي‌رسيد، در مقابل آنها مي‌ايستاد و مبالغي براي آنها صحبت مي‌كرد؛ حقایقی را براي آنها روشن مي‌كرد و تأثير مي‌گذاشت. يك جا مي‌ديد اختلاف پيدا شده، يك عده‌اي دچار ترديد شدند، بگو مگو توي آنها هست، خودش را به سرعت آنجا مي‌رساند و براي‌شان حرف مي‌زد، صحبت مي‌كرد، تبيين مي‌كرد؛ اين گره‌ها را باز مي‌كرد.»(18/5/۱۳۸۸)
با همين نگاه است که معظم‌له از همه خواص و نخبگان مي‌خواهد که عمارگونه به ميدان بیایند و با شفاف‌سازي، مرزهاي حق و باطل را آشکار کنند و رسالت تاريخي خود را بجا آورند. معظم‌له تأکيد دارند: «وقتي در داخل محيط فتنه، كساني با زبان‌شان صريحاً اسلام و شعارهاي نظام جمهوري اسلامي را نفي مي‌كنند، با عمل‌شان هم جمهوريت و يك انتخابات را زير سؤال مي‌برند، وقتي اين پديده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص اين است كه مرزشان را مشخص كنند، موضع‌شان را مشخص كنند. دوپهلو حرف زدن، كمك كردن به غبارآلودگي فضاست؛ اين كمك به رفع فتنه نيست، اين كمك به شفاف‌سازي نيست. شفاف‌سازي، دشمنِ دشمن است؛ مانع دشمن است. غبارآلودگي، كمك دشمن است. اين، خودش شد يك شاخص. اين يك شاخص است: كي به شفاف‌سازي كمك مي‌كند و كي به غبارآلودگي كمك مي‌كند. همه اين را در نظر بگيرند، اين را معيار قرار بدهند.»(29/10/۱۳۸۸)
انتقاد به رفتار سياسي بخشي از گروه‌هاي سياسي نيز از جمله مباحثي بود که در کلام ايشان آشکار شد. برای نمونه معظم‌له در ديدار با جمعي از نخبگان علمي كشور‏ تأکيد داشتند: «حالا يكي از ايرادهایی كه ما معمولاً داريم به بعضي‌ها اين است كه آنچه را كه بيگانه بگويد، اين را تلقي به قبول مي‌كنند؛ آنچه را كه خودي بگويد، تلقي با ترديد مي‌كنند! چرا؟ خوب، اين تلقي، تلقي ناسالمي است؛ اين تلقي درستي نيست، تلقي ناسالمي است. اين را بايد اصلاح كرد.»(6/8/۱۳۸۸)
يکي از دغدغه‌هايي که تأسف ايشان را برمی‌انگیزد، همزباني برخي افرادي که روزگاري در اردوگاه خودي قرار داشتند، با دشمن است. اين مسئله اينگونه در کلام ايشان تجلي مي‌يابد: «دشمن جور ديگري حرف مي‌زند. بعضي‌ها هم با همان لغت دشمن حرف مي‌زنند، با همان زبان دشمن حرف مي‌زنند. آيا مي‌فهمند يا نمي‌فهمند، آن با خداست؛ اما با زبان او حرف مي‌زنند، سعي مي‌كنند وانمود كنند كه انقلاب از راه خود منحرف شده است؛ نه، اگر منحرف شده بود، اين همه دل با نام انقلاب و ياد انقلاب به حركت در نمي‌آمد؛ اين همه ايمان و انگيزه به ياد اين انقلاب بسيج نمي‌شد.» (28/11/۱۳۸۸)
و همين هدایت‌های حکیمانه و روشنگری‌ها و بصيرت‌افزايي‌ها بود که در نهايت به رسوايي فتنه‌گران در روز نهم دي ماه 88 و خلق حماسه‌ تاريخي ملت ايران انجاميد.

  حسین عبداللهی‌فر/ 
در جریان رأی اعتماد مجلس به سه وزیر پیشنهادی دولت، وقتی برخی از نمایندگان شرط رأی خودشان را محکوم کردن فتنه ۸۸ مطرح کردند، برخی به اصلاح‌طلبان در رد این شرط چنین استدلال کردند که عده‌ای می‌خواهند فتنه ۸۸ را «پیراهن عثمان» کنند و از این طریق به اهداف سیاسی خود دست یابند. این درحالی است که استفاده از این تعبیر چندین اشکال عمده دارد:
۱ـ در شرایطی که وحدت نیاز اساسی کشور است، به کار بردن نام یکی از صحابی پیامبر اعظم(ص) می‌تواند موجب سوءاستفاده دشمنان اسلام و گروه‌های تکفیری شود و دل‌آزردگی برادران اهل سنت را در پی داشته باشد؛ لذا از سیاسیون انتظار می‌رود در ادبیات خود مقدسات مورد احترام تمامی اقوام و مذاهب را لحاظ کرده و به دلیل منافع گروهی خود موجبات واگرایی در کشور فراهم نسازند.
۲ـ علاوه بر این، نسبت دادن این اصطلاح به مخالفان فتنه ۸۸ و مدافعان نظام که خواستار فاصله گرفتن مسئولان کشور با آن هستند، تحریف و وارونه‌سازی تاریخ می‌باشد؛ چراکه در جریان قتل عثمان کسانی با بلند کردن پیراهن وی درصدد خونخواهی برآمدند که نقشه حمله به ایشان را کشیده بودند و درواقع قصدشان سوءاستفاده از این ماجرا بود؛ لذا اگر استفاده از چنین تعبیری صحیح باشد بر فتنه‌گرانی صدق می‌کند که خود فتنه را به پا کرده و امروز تحت عناوینی چون «رفع حصر از سران فتنه» همچنان اهداف جریانی خود را دنبال می‌کنند.
۳ـ نکته مهم دیگری که باید مورد توجه همه دلسوزان کشور، خاصه نمایندگان خانه ملت قرار گیرد این است که یکی از مشکلات کنونی کشور شفاف نبودن مرزهای خودی و غیرخودی است. مرز میان افراد و گروه‌هایی که در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی ایران قصد خدمت به اسلام و انقلاب، کشور و مردم را دارند با کسانی که هماهنگ با دشمنان اسلام و ملت، برای براندازی نظام تلاش می‌کنند؛ کسانی که در سال ۸۸ ثابت کردند نه حیثیت نظام برای‌شان اهمیتی داشت و نه منافع ملی، نه اموال عمومی و جان و مال مردم برای‌شان حرمت داشت و نه امام(ره) و نه عاشورا و تنها به منافع حزبی و گروهی خود و دست یافتن به قدرت می‌اندیشند. 
۴ـ واقعیت این است که جناح‌بندی برای کمک به رشد و پیشرفت کشور لازم و ضروری است؛ اما جناح‌های سیاسی در کشور ما به دلیل رقابت خارج از قواعد، رعایت نکردن منافع و مصالح، ترجیح منافع جناحی بر منافع ملی و دامن زدن به اختلافات(تا جایی که اصل انقلاب و مشکلات مردم فراموش شده) با عناوینی چون چپ و راست، اصولگرا و اصلاح‌طلب و... قادر به دسته‌بندی گفتمان‌ها و جریان‌های سیاسی نبوده‌اند که هم غیریت آنها را آشکار ساخته و هم مفصل‌بندی لازم برای وحدت درون‌گروهی را دارد. 
لذا اگر فتنه ۸۸ را خط قرمز نظام بدانیم، به نظر می‌رسد ملاک مفید و مؤثری برای دسته‌بندی میان گروه‌های سیاسی در اختیارمان خواهد بود ؛ چراکه در این ماجرا صف قانون‌مداران از قانون‌شکنان، دوستان اسلام و انقلاب از گروه‌های ضد انقلاب مشخص شد و تا هنگامی که فاصله میان این دو جبهه مشخص نباشد گروه‌های ضد انقلاب اسلامی و مهره‌های دشمن به راحتی نفوذ کرده و خواسته‌های خود را از طریق گروه‌های درون قدرت به نظام تحمیل خواهند کرد. 

  محمد صرفی/ دونالد ترامپ از ماه‌ها پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری 2016 در آمریکا، موضوع امکان تقلب در انتخابات را مطرح کرد. چرایی طرح این موضوع از سوی ترامپ و نحوه برخورد دولتمردان و سیاستمداران آمریکایی با آن، در نوع خود قابل تأمل و بررسی است و مقایسه آن با آنچه در انتخابات سال 1388 ایران رخ داد، از جنبه‌های مختلف می‌تواند درس‌آموز و راه‌گشا باشد.
اصلی‌ترین عامل طرح ادعای تقلب در انتخابات از سوی ترامپ را باید در نحوه ورود وی به عرصه رقابت و راهبرد تبلیغاتی وی جست‌وجو کرد. به نظر می‌رسد، ماجرای احتمال تقلب در انتخابات بیش از آنکه یک نگرانی جدی برای نامزد حزب جمهوریخواه باشد، صرفاً یک حربه تبلیغاتی و نوعی عملیات روانی بود. ترامپ در مبارزات انتخاباتی، از خود چهره‌ای مخالف وضع موجود ترسیم کرد. به جنبه‌های اساسی و ملموس نظام سیاسی آمریکا تاخت و آنها را به شکلی صریح و با زبانی ساده و همه‌فهم زیر سؤال برد. او فساد و تبعیض و مخارج جنگ‌های بی‌حاصل آمریکا در گوشه و کنار جهان را به چالش کشید و خود را پرچمدار انقلاب علیه این شرایط معرفی کرد. طرح ادعای تقلب در انتخابات، قطعه‌ای هوشمندانه از این جورچین بود؛ چرا که از منظر مخاطبان و رأی‌دهندگان، ترامپ نامزدی بود که علیه نظام فاسد موجود به پا خاسته بود و طبیعی است که نظام تلاش کند چنین فردی بر مسند قدرت ننشیند.
البته این ادعا برای آمریکا عوارض کمی نداشت و مقامات مختلف این کشور از «باراک اوباما» رئیس‌جمهور گرفته تا وزیر خارجه و فرمانداران ایالتی کوشیدند یک‌صدا و یکپارچه به این ادعا پاسخ دهند. محور اصلی پاسخ آنان مطالبه سند و مدرک از ترامپ بود. ترامپ با آنکه سند خاصی در دست نداشت، از ادامه این مسیر دست نکشید. نکته تأمل‌برانگیز آنکه بسیاری از سیاستمداران جمهوریخواه نیز در این قضیه کنار ترامپ قرار نگرفتند و ادعای وی را زیر سؤال بردند. برای نمونه، «تری گریسون» از چهره‌های شاخص جمهوریخواه و فرماندار سابق کنتاکی با اشاره به ادعای ترامپ، گفت: «این خیلی غیر مسئولانه و شلیک به قلب دموکراسی آمریکاست. ما مسئولان سیاسی خود را با صندوق رأی عوض می‌کنیم، نه گلوله.» در این میان حتی نزدیک‌ترین جمهوریخواهان به ترامپ نیز در مقابل این ادعا سکوت را به حمایت ترجیح دادند.
نتیجه انتخابات البته برای بسیاری غیر منتظره بود. هیلاری کلینتون شکست‌ خورد و نامزد مدعی تقلب پیروز شد؛ اما این بار طرفداران کلینتون بودند که علیه ترامپ به خیابان‌ها ریختند و پیروزی‌اش را به چالش کشیدند، اما کلینتون نه تنها با این موج همراهی نکرد؛ بلکه در همان ساعات اولیه طی تماسی پیروزی ترامپ را تبریک گفت و نتیجه انتخابات را پذیرفت. ترامپ هم که تا چند روز قبل مدعی تقلب بود، در بیانیه‌ای گفت: «مردم حرف می‌زنند و انتخابات به پایان رسیده است و همان‌طور که در جریان هستیم، هیلاری کلینتون خودش در شب انتخابات به شکست اذعان کرد و به من تبریک گفت. پس باید این نتایج را بپذیریم و به آینده چشم داشته باشیم!»
اما آنچه در سال 88 در ایران رخ داد، روند دیگری را پیمود. نامزدی که از مدت‌ها قبل با همراهی اطرافیان خود مدعی احتمال تقلب در انتخابات شده بود، شکست خورد و واکنش‌های بعدی وی نشان داد، آن ادعا صرفاً حربه‌ای تبلیغاتی نبوده و پروژه‌ای عمیق و چند لایه بوده است. همراهی برخی از چهره‌های سیاسی کشور با این ادعا و سکوت تردیدآمیز عده‌ای دیگر، به این بلوا دامن زد و در طولانی کردن آن مؤثر بود. مقایسه علمی، تطبیقی و جزئی عملکرد رسانه‌ها و چهره‌های سیاسی و مشهور آمریکا و ایران و همچنین واکنش سایر کشورها در این دو انتخابات می‌تواند از جنبه‌های مختلف جذاب و سودمند باشد. مروری گذرا بر این دو ماجرا و مقایسه آن با یکدیگر نشان می‌دهد، این مردم کشورمان بودند که بار عدم دوراندیشی و ضعف بینش برخی از سیاستمداران و شخصیت‌ها را بر دوش کشیدند و با خلق حماسه 9 دی پس از هشت ماه بر فتنه مهر پایان زدند.

بازخوانی حماسه 8 دی، سالروز حماسه مردم ولایتمدار گیلان علیه جریان فتنه
 روح‌الله پوراسماعیلی فومنی/به موازات اردوکشی‌های خیابانی در تهران پس از انتخابات 88، شهر رشت نیز یکی از کانون‌های مهم و مورد توجه جریان فتنه بود. اهمیت و توجه فتنه‌گران به این شهر را شاید بتوان در دو عامل زیر جست‌وجو کرد:
اول اینکه: برخی از مهره‌ها و صاحب‌نظران اصلی جبهه اصلاحات و کارگزاران که در جریان فتنه نیز حضوری فعال داشتند، اهل شهر رشت و استان گیلان بودند و این جریان سعی می‌کرد از نفوذ آنان در میان علاقه‌مندان و هواداران‌شان در این شهر استفاده کند تا محمل قوی و دامنه‌داری را برای ادامه نافرمانی‌های مدنی به همراه داشته باشد.
 دوم اینکه: اکثر مردم این استان علاقه‌ خاصی نسبت به مسائل سیاسی داشته و این گرایش دارای پیشینه تاریخی نیز می‌باشد. دارا بودن جایگاه دوم پس از تهران در تولید و انتشار مطبوعات، اعم از فصلنامه، ماهنامه، هفته‌نامه، روزنامه و... (که به بیش از 150 نشریه می‌رسد)، خود گویای این مهم است. 
بر همین اساس جریان فتنه به زعم خود، شرایط را برای استفاده از چنین پتانسیلی، به ویژه در زمینه مطبوعات که بیش از 60 درصد آنها گرایش اصلاح‌طلبی دارند، به منظور ایجاد فضایی ملتهب همزمان با اردوکشی‌های خیابانی و آشوب‌های پایتخت، مهیا می‌دید. به همین منظور با حمایت‌های مداوم جریان رسانه‌ای جبهه استکبار و نیز شبکه‌های اجتماعی، با ایجاد یک جو کاذب و به‌کارگیری برخی از عوامل خودفروخته، اقدام به راه‌اندازی آشوب‌های خیابانی در چند نقطه شهر رشت، به ویژه در سطح دانشگاه‌ها کرد.
اما اشتباه محاسباتی این جریان آنجا بود که تصور می‌کرد تمام ظرفیت‌های موجود در این استان و شهر رشت همین چند مورد مذکور می‌باشد!! استان گیلان در جایگاه یکی از سیاسی‌ترین استان‌های کشور، با تقدیم 8000 شهید در دوران دفاع مقدس نسبت به جمعیت آن زمان خود، جزء پنج استان اول کشور بوده که فقط 2200 شهید آن، فقط متعلق به شهرستان رشت می‌باشد. در کمک‌رسانی و پشتیبانی از جبهه‌ها هشت سال دفاع مقدس نیز به ویژه با اهدای بیش از 1000 کامیون کمک‌های مردمی فقط در یک مرحله، جزء استان‌های نمونه کشور بوده و... این موارد نشان‌‌دهنده دلبستگی و پیوند عمیق مردم گیلان با آرمان‌های انقلاب و رهبری بوده که جلوه‌ این پیوند، در خلق حماسه 8 دی سال ۱۳۸۸، به منصه ظهور رسید.
پس از 8 ماه خویشتن‌داری آحاد مردم ولایتمدار این خطه، نسبت به تحرکات رذیلانه جریان فتنه، در ابتدا وقتی به ساحت حضرت امام(ره) در 16 آذر جسارت شد، با اجتماعی باشکوه در میدان شهدای ذهاب(شهرداری) رشت، انزجار خود را نسبت به این توطئه عوامل آمریکایی ـ صهیونیستی اعلام کردند؛ اما اوج حماسه آنجا بود که پس از جسارت فتنه‌گران به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) و روز عاشورا مردم این دیار که اولین مأمن امامزادگان و خاستگاه تشیع در ایران بوده و عشق به اهل بیت(ع) در تاروپود وجودشان تنیده شده است، دیگر تاب نیاوردند، به‌ صورت خودجوش، عظیم‌ترین راه‌پیمایی و تجمع مردمی این استان را در تاریخ انقلاب رقم زدند. کثرت جمعیت به حدی بود که میدان شهدای ذهاب و تمام خیابان‌های منتهی به آن، ظرفیت گنجایش چنان جمعیت عظیمی را در خود نداشت، به گونه‌ای که با وجود به کارگیری دستگاه‌های صوتی متعدد، جوابگوی آن جمعیت بی‌نظیر نبود. 
در این راهپیمایی عظیم مرد و زن و پیر و جوان، از هر قشر و صنفی، آکنده از خشم نسبت به 8 ماه حرمت‌شکنی فتنه‌گران، به ویژه در روز عاشورا، علیه سران فتنه شعار سر داده و شدت عصبانیت آنان به حدی بود که پس از اتمام مراسم، حاضر به ترک میدان و خیابان‌ها نشدند و همچنان شعار سر می‌دادند...
8 دی 88 را باید نماد بصیرت و آگاهی مردم گیلان و صحنه‌ای گویا از اشتباه بزرگ محاسباتی جریان فتنه در شناخت مردم قهرمان این دیار دانست. 8 دی برگ زرین دیگری است که در دفتر افتخارات مردان و زنان بصیر سرزمین رنج و برنج در دفاع از حریم ولایت و آرمان‌های انقلاب، یک روز جلوتر از استان‌های دیگر کشور، به ثبت رسید. همان‌گونه که رهبر فرزانه انقلاب در دیدار هزاران نفر از مردم گیلان به مناسبت سالروز این حماسه فرمودند:
 «در قضیه نهم دی که ملت ایران یکپارچه، به صورت خودجوش به صحنه آمدند، مردم رشت جزء معدود مراکزی در کشور بودند که یک روز جلوتر وارد میدان شدند... مردم گیلان این آگاهی را، این عزم را، این احساس نیاز به حضور در صحنه را زودتر از دیگران نشان دادند.»