احمد امامی/ نظام جمهوري اسلامي و ملت بزرگ ایران در آغاز دهه چهارم، فتنهای را در سال 88 تجربه کرد که از حيث ماهيت، بستر و شیوههای اجرا، گستره و عمق فتنه، کميت و کيفيت صفآرايي عوامل و بازيگران داخلي و خارجي، روند و شرايط حاکم بر محيط داخلی و خارجی و همچنين آثار و پيامدها، منحصربهفرد بود. رهبر معظم انقلاب اسلامی در تاریخ 4/6/1388 در ديدار دانشجويان و نخبگان علمي کشور از این فتنه که در بستر انتخابات برنامهریزی و اجرا شد، «ظلم به نظام اسلامی» یاد کردند.
واقعیت این است که پیش از این و در طول سه دهه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در حوادثی مانند؛ تحرکات تجزيهطلبانه در برخي از استانها و اقدامات تروريستي گروهکهاي ضدانقلاب و التقاطي در سالهاي اول پس از پيروزي، جنگ تحميلي هشت ساله، غائله ليبرالها و بنيصدر، ماجرای شيخ سادهلوح در سال 67 و حوادث 18 تير سال 78، از سوی دشمنان خارجی و مخالفان و فریبخوردگان داخلی به نظام ظلم شد؛ اما ظلمی که در فتنه 88 به ملت و نظام شد، با گذشته متفاوت بود. واکاوی ابعاد «ظلم به نظام در فتنه 88»، که به برخی از آنها اشاره میشود، میتواند این تفاوت را آشکار کند.
1ـ ضربه زدن به حيثيت و آبروي نظام در مقابل ملتها؛ نظام «مردمسالاری دینی» ایران بر پایه مجاهدت ملت انقلابی ایران به رهبری امام خمینی(ره) بنیانگذاری شد و توانست رژیمهای سیاسی مادیگرای رایج در غرب و شرق را به چالش بکشد. همه ساختارهای نظام از همان آغاز با مشارکت گسترده مردم و در بستر انتخابات آزاد شکل گرفت و مسئولان ارکان آن با سازوکارهای انتخاباتی و با رأی ملت سر کار آمدند. این نظام با تدابیر هوشمندانه رهبر و پشتیبانی عالمانه ملت، بر چالشها فائق آمد، توطئهها، تحریمها و تهدیدات سخت و نرم را عزتمندانه پشت سر گذاشت و مسیر پیشرفت و اقتدار را پیمود و به منزله «راه سوم»، الگویی برای ملتهای مسلمان و مستضعفان جهان در اداره کشور شد. فتنهگران در سال 88 با پیادهسازی آموزههای تجربه شده کودتاهای مخملین، با آبروی نظام بازی کردند و دیکتاتورمآبانه، علیه جمهوریت نظام شوریدند و مشارکت هشتادوپنج درصدی و كمنظير را به کام ملت تلخ کردند.
2ـ تلاش برای مخدوش کردن سازوکارهای قانونی؛ یکی از مقوّمهای نظام مردمسالار دینی در ایران، سازوکارهای قانونی آن است. برابر اصل 99 قانون اساسی، ماده 3 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی و ماده 8 قانون انتخابات ریاستجمهوری، نظارت بر انتخابات بر عهده شورای نگهبان است و این نظارت، استصوابی و عام و در تمام مراحل در کلیة امور مربوط به انتخابات جاری است و وزارت کشور نیز مجری انتخابات است. سران داخلی فتنه و حامیان آنها بارها با توسل به همین سازوکارهای قانونی به قدرت رسیدند، یا در برخی دورهها، خود آنها متولی همین سازوکارها بودند و انتخابات را اجرا کردند؛ اما در سال 88 برای پیشبرد برنامهای از پیش طراحی شده، این سازوکارها را هدف گرفتند. در واقع، هجمه به سازوکارهای قانونی، با اجرای سناریوی «تشکیک در سلامت انتخابات» از چند ماه پیش از انتخابات شروع شده بود و فتنهگران در آستانه انتخابات نیز کمیته غیرقانونی «صیانت از آرا» تشکیل و با ادعای تقلب در انتخابات، زمینه اجرای سناریوهای پس از انتخابات و اردوکشیهای خیابانی را مهیا کردند. براین اساس، رهنمودهای رهبری در دیدار موسوی(یکشنبه 24/3/88)، تدابیر معظمله در نماز جمعه تاریخی 29 خرداد یا در نشست با نمایندگان نامزدهای معترض نادیده گرفته شد و فتنهگران بیاعتنا به مدارای نظام و مهلت پنج روزه برای پیگیری مطالبات از طریق سازوکارهای قانونی، بر ابطال انتخابات اصرار کردند و با فراخواندن هواداران به کف خیابانها، کشور را به آشوب کشیدند.
3ـ شکاف در جامعه؛ رمز پیروزی انقلاب اسلامی و ماندگاری آن، وحدت کلمه آحاد ملت بود؛ اما فتنهگران در میان صفوف اقشار ملت شکاف ایجاد کردند و به وحدت ملي و اعتماد عمومي که از مقوّمهای نظام است، آسيب زدند. در جریان فتنه 88، دودستگي و اختلاف تا آنجا پيش رفت که حريم بسياري از خانهها و خانوادهها، محل بروز اختلافنظرها و انعکاس کشمکشهاي کف خیابانها شد. فتنه 88 سبب بروز شکاف و اختلاف بين خواص و نخبگان نيز شد. عدهای از خواص در فتنه پیشگام شدند و آن را رهبری کردند، برخی هم از فتنه و سران آن حمایت کردند، سکوت برخي نيز بر دامنه ترديدها افزود و اين گروه اخير نيز عملاً به مردم، نظام و خواص طرفدار حق براي رويارويي با فتنهگران و خنثي کردن فتنه کمکي نکردند. اگرچه با آشکار شدن اهداف فتنهگران، معترضان به نتایج انتخابات مرز خود را با فتنه مشخص کردند و از صف اغتشاشگران جدا شدند و نظام را همراهي کردند؛ اما واقعيت اين است که ترديدآفريني و ايجاد دودستگي، در بخشي از جامعه رسوب کرد و دستکم بخشي از جامعه را درگير نمود و نميتوان انتظار داشت که آثار آن به راحتي و در زمانی کوتاه از بين برود.
4ـ اميدوار کردن دشمنان به ضربه زدن به نظام و بازگرداندن آنها به راهبرد براندازی؛ روند پیشرفت کشور و افزایش روزافزون اقتدار نظام سبب شده بود که دشمنان از ضربه زدن به نظام و راهبرد براندازی مأیوس شوند؛ اما فتنه 88 بار دیگر امید به نابودی نظام را به جبهه دشمنان نظام بازگرداند، به نحوی که برابر اسناد موجود، هویت افراد دستگیر شده و اعترافات متهمان در دادگاه، همراه با سفارتخانه برخی کشورها و گروههای اپوزیسیون خارجنشین که در این فتنه فعال بودند، گروهکهای ضدانقلاب منافقین، کمونیستها، حزب توده، انجمن پادشاهی، بهائیان، سلطنتطلبان، گروهکهای غیرقانونی ملی ـ مذهبی و... با اعلام حمایت از سران فتنه، تلاش کردند انتقام چندین ساله خود از ملت و نظام را در کف خیابانهای تهران بگیرند. اظهارات مداخلهجویانه مقامات غربی، اقدامات سیاسی و فعالیتهای رسانهای آنها در حمایت از فتنهگران، تصویب قطعنامههای جدید علیه ایران و تشديد تحريمها و کمکهای مالی برخی کشورهاي عرب منطقه خليجفارس به فتنهگران در همین راستا صورت گرفت.
5ـ ضربه به آرمانهای انقلاب، اصول نظام و مکتب سیاسی امام؛ نظام اسلامی و قانون اساسی با الهام از آرمانهای انقلاب اسلامی و مکتب سیاسی امام شکل گرفت و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه، میراث ماندگار آن حضرت است. این مکتب و اصول آن با استکبار و شیطان بزرگ، صهیونیسم و رژیم غاصب، منافقین و گروهکهای ضدانقلاب و التقاطی و ملیگراها مرز مشخصی دارد، حتی گروهک ملی ـ مذهبی نهضت آزادی جایی در این مکتب ندارد؛ اما فتنهگران که خود مدعی خط امام بودند، مرز خود را با این دشمنان برداشتند و بستری را مهیا کردند که همه دشمنان و مخالفان در یک صف گرد هم آیند و آرمانهای انقلاب و میراث امام را مورد هجوم قرار دهند. آنها حرمت امام را هتک کردند و علیه اصل ولایت فقیه و بدیهیترین شاخصههای مکتب امام شعار دادند.
6ـ حرمتشکني و هجمه به ارزشهای نظام؛ انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران ملهم از آموزههای دینی و ارزشهای اسلامی، به ویژه فرهنگ عاشورا است و عاشورا در نزد ملت ایران و حتی در میان اقلیتهای دینی کشور جایگاه خاصی دارد؛ اما فتنهگران در عاشورای 88 حرمت شکستند و بیرحمانه به ارزشها و باورهاي ديني مردم و عزاداران در عاشورا يورش ببرند و نشان دادند که با هویت نظام، مبانی و ارزشهای آن در ستیز هستند.
سخن آخر اینکه؛ ظلم به نظام از سوی نظام سلطه به رهبری آمریکا و همپیمانان آن که تعارض ماهوی با گفتمان انقلاب اسلامی و مکتب امام دارد، قابل فهم است، اما فهم و درک ظلم به نظام از سوی کسانیکه سهمی در انقلاب اسلامی ملت ایران داشتند و خود را شاگرد مکتب امام(ره) میدانستند، همواره از وفاداری به انقلاب اسلامی، امام، نظام و ولایت دم میزدند، مشکل است، ولی به نسل حاضر و نسلهای آینده میآموزد که هوشیار باشند و از حوادث گذشته، رفتار خواص و افتوخیزهای آن برای مصونیتسازی نظام نسبت به آفتها و فتنههای آینده عبرت بگیرند.