در 6 دي ۱۳۵۸(۲۴ دسامبر ۱۹۷۹) به فرمان «لئونيد برژنف» رهبر شوروي، سپاه چهلم اين کشور وارد افغانستان شد و تا اینکه در دوران «ميخائيل گورباچف» آخرين رهبر اين کشور، عقبنشيني در ۲۵ ارديبهشت ۱۳۶۷(۱۵ مي ۱۹۸۸) آغاز و آخرين گروه در ۲۶ بهمن ۱۳۶۷(۱۵ فوريه ۱۹۸۹) از افغانستان خارج شد.
در پي کشته شدن نورمحمد ترهکي، عامل کودتاي کمونيستي در افغانستان به دست حفيظالله امين، شوروي دريافت که امين فرد مناسبي براي حفظ منافع اين کشور در افغانستان نيست.
بنابراين، ارتش شوروي به دستور لئونيد برژنف، رهبر و دبير کل حزب کمونيست اتحاد جماهير شوروي با اين بهانه که دولت قانوني افغانستان از آنها کمک خواسته است، به خاک اين کشور حمله کرد. به این ترتیب، در شب ششم دي سال 1358 نيروهاي شوروي تهاجم همهجانبهاي را از زمين و هوا به خاک افغانستان آغاز کردند و از مسيرهاي بندر «شيرخان»، بندر «حيرتان»، بندر «تورغندي» و مسير «اشکاشم» به اين کشور هجوم آوردند.
ارتش سرخ شوروي که شامل صدها تانک، نفربر زرهي و کاميونهاي مملو از سرباز اين ارتش بود، با پشتيباني هواپيماها و بالگردهاي جنگي در نقاط از پيش تعيينشده در خاک افغانستان مستقر شدند.
فرماندهي ارتش شوروي در ترمذ، واقع در مرز ازبکستان با افغانستان، از طريق راديو کابل اعلام کرد، افغانستان از سيطره حکومت امين رها شده است. بنا بر اظهارات پوليت برو(کميته اجرايي حزب کمونيست) اتحاد شوروي به تبع معاهده دوستي، همکاري و حسن همجواري اقدام به گسيل نيرو به افغانستان کرده است و حفيظالله امين از طریق دادرسي که شوراي مرکزي انقلابي افغانستان صورت داد، اعدام شده است.
شوراي انقلابي در آن موقع «ببرک کارمل» معاون سابق نخستوزير و رهبر جناح پرچم را که به دنبال تصاحب قدرت به وسیله جناح خلق، به سمت کماهميت سفارت چکسلواکي تنزل مقام يافته و سپس عزل شده بود، برای رهبري دولت جديد انتخاب کردند که در حقيقت دستنشانده مستقيم شوروي بود.
با دخالت مستقيم نيروهاي نظامي شوروي در افغانستان، مبارزه مجاهدين افغاني با رژيم کمونيستي اين کشور که از زمان کودتاي نورمحمد ترهکي عليه دولت داود خان آغاز شده بود، ابعاد گستردهاي ميگيرد و به يک جنگ تمامعيار مبدل ميشود. در اواسط سالهاي دهه 1980 ميلادي نيروهاي رژيم کمونيستي افغانستان و حدود 200 هزار نظامي شوروي کنترل شهرها و راههاي ارتباطي اصلي را در دست داشتند؛ اما قادر نبودند مجاهدين افغانی را شکست دهند.
احمدشاه مسعود، برجستهترين فرمانده مجاهدين بود که لقب «شير پنجشير» را داشت و با وجود بمبارانهاي سنگين هوايي و تجهيزات مدرن ارتش شوروي هرگز اجازه نداد آنها بر دره پنجشير مسلط شوند. «عبدالحفيظ منصور» يکي از شخصيتهاي جهادي در دره پنجشير و نويسنده کتاب «پنجشير در دوران جهاد» تلفات و خسارات نيروهاي ارتش سرخ در يکي از جنگهاي دره پنجشير را اينگونه ذکر کرده است: «در اين حمله، شش هزار نظامي(سرباز) روسي و داخلي به هلاکت رسيده و 1500 تن از سربازان داخلي به اسارت درآمد و هواپيماهاي ساقط شده جت و هليکوپتر 45 فروند و تعداد تانکها و ساير وسايل نقيله منهدم شده شوروي 700 دستگاه ذکر شده است.»
سرانجام در دوران ميخائیل گورباچف، دولت شوروي به اين نتيجه رسيد که در يک باتلاق گرفتار شده است، لذا در سال 1364 خورشيدي «گورباچف» رهبر اتحاد جماهير شوروي به ديگر سران حزب کمونيست پيشنهاد داد راهي براي خروج از افغانستان پيدا کنند. وی همچنین در تاريخ 24 آبان سال 1364 در يک سخنراني علني در کنگره حزب کمونيست اعلام کرد، بايد وضعيت نظامي خود را در افغانستان تغيير دهيم، وگرنه بايد بيست يا سي سال ديگر به همين شکل بيسرنوشت در افغانستان بمانيم.
سرانجام ببرک کارمل استعفا داد و نجيبالله جانشين او شد. در روز 15 آوريل سال 1988 بر اساس توافقهاي ژنو که ميان شوروي، آمريکا، افغانستان و پاکستان امضا شد، اشغال افغانستان به دست شوروي خاتمه يافت و نيروهاي شوروي در روز 15 فوريه سال 1989 ميلادي از خاک افغانستان عقبنشيني کردند. آخرين مرحله از خروج نيروهاي شوروي از افغانستان در 26 بهمن ماه سال 1367 خورشيدي با عبور از پل رودخانه «آمو»(دوستي) در منطقه حيرتان در شمال افغانستان از اين کشور به پايان رسيد. «بوريس گروموف» فرمانده ارتش سرخ شوروي در افغانستان، يک روز پس از اينکه نيروهايش را از رودخانه آمو به سمت خاک شوروي عقب کشيد، گفت: «در گرداب خطرناکي گرفتار شده بوديم، نجات ما شبيه يک معجزه بود.»
اين جنگ بيش از یک میلیون کشته و نزديک به پنج میلیون مهاجر و آواره بر جاي گذاشت. گروههاي مجاهدين که عليه دولت افغانستان و اشغال کشور فعاليت داشتند، مورد پشتيبانيهاي مالي و نظامي از منابع مختلف، از جمله ايالات متحده آمريکا، عربستان سعودي، بريتانيا، پاکستان، ايران، مصر، اندونزي، کانادا، جمهوري خلق چين و ديگر کشورها قرار داشتند و در مقابل دولت افغانستان تحت پشتيباني هند نيز قرار گرفته بود.
جنگ افغانستان نقطه عطف مهمي در دوران جنگ سرد به شمار میآید و همچنين سهم بزرگي در پايان جنگ سرد دارد. گفتنی است، به واسطه روند طولاني درگيريهاي خونبار، جنگ افغانستان به «جنگ ويتنام شوروي» تشبيه شده و از ديگر نامهاي مشهور آن «تله خرس» است.