جعفر ساسانـ داوود عسگری/
پیدایش فتنهها و فرقهها، معلول شرایط خاص سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است که بدون شناخت این شرایط نمیتوان به درک جامعی از یک فرقه یا گروه دست یافت. در واقع، با توجه به اینکه فرقهها در خلأ به وجود نمیآیند و پیدایش آنها در جامعهای با مختصات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی اتفاق میافتد، برای شناخت یک فرقه باید زمینههای پیدایش آن را نیز بررسی کرد.
در ایران معاصر، وجود زمینههایی همچون حاکمیت استبداد، عقبماندگی، انحرافات فکری و عقیدتی، قدرتطلبی و دخالت بیگانگان به پیدایش فرقههای متعددی انجامیده است. فرقۀ بهائیت نیز که یکی از مهمترین آنهاست و در بابیه و شیخیه ریشه داشته است و به فاصلۀ کوتاهی پس از ظهور آنها در ایران ظاهر شد، از این امر مستثنا نیست.
شرایط سیاسی و اجتماعی
فرقه ضاله بهائیت متأثر از شرایط خاص جامعۀ ایران در عصر قاجار ایجاد شد. بدون بررسی این شرایط، تحلیل این فرقه نیز چندان با واقعیت تطابق نخواهد داشت. ناگفته نماند که ذکر شرایط و زمینهها، به معنای اثرپذیری مستقیم فرقه و انتساب فرقه به زمینهای خاص نیست؛ بلکه هدف، ارايه تصویری از جامعۀ ایران در زمان پیدایش این فرقه و اثرپذیری مستقیم یا غیر مستقیم آن از شرایط است.
عصر قاجار یکی از تاریکترین دورانهای سیاسی در تاریخ ایران است. این سلسله که به مدد قدرت نظامی و جنگاوری ایل قاجار و به دست آغامحمدخان تأسیس شد، رویهای استبدادی در پیش گرفت و برای مردم، نقش چندانی در حکومت و سیاست قائل نبود. در واقع، پادشاه ظلالله بود و فرمان او مُطاع و مردم رعیت و مطیع بودند. همین جدایی حکومت از مردم، سبب وابستگی به بیگانگان و در رأس آن، روسیه و انگلیس شد و خسارتهای جبرانناپذیری بر مردم ایران تحمیل کرد.
«در دورۀ قاجاریه و بهویژه عصر فتحعلیشاه، ایران نتوانست از بحرانهای بینالمللی سود ببرد. قسمتهای زرخیز از این کشور جدا و قراردادهای ترکمانچای و گلستان بسته شد.»(۱)
البته در دورۀ قاجار، حاکمیت ایران یکپارچه شد؛ اما در ادامه به دلیل ضعف و بیلیاقتی شاهان قاجار، ایران به کشوری وابسته و منفعل تبدیل شد. نخستین اثر این بیلیاقتی، شکست ایران در دو جنگ خانمانسوز با روسیه و تحمیل دو قرارداد ننگین گلستان و ترکمانچای بود که بر اساس آنها بخش عظیمی از سرزمین ایران جدا شد و مردم ایران را دچار سرخوردگی کرد. «اولین نتیجۀ قرارداد ترکمانچای، تحقیر روحیۀ ایرانی و شکست ابهت ایران بود.»(۲)
با این قرارداد، دخالت بیگانگان در ایران رسمیت یافت و روسیه به حمایت از فرزندان عباسمیرزا برای رسیدن به حکومت متعهد شد. در واقع، جدایی حکومت از مردم، سبب ضعف حکومت و باز شدن پای بیگانگان به کشور شد تا هر چه بیشتر به تحکیم منافع خود بپردازند. یکی از ترفندهای آنان برای رسیدن به اهداف خود، فرقهسازی و ایجاد اختلاف در جامعه بود.
از نظر اجتماعی و اقتصادی نیز جامعۀ ایران در عهد قاجار در وضعیت نابسامانی قرار داشت؛ فقر و بیماری و فساد تشدید شد، امنیت کاهش یافت و عدالت کمرنگ شد. اقتصاد ایران نیز معیشتی بود؛ ثروتی تولید نمیشد و قدرتی برای دولت ایجاد نمیکرد.
دورۀ قاجاریه مصادف با دورۀ شکوفایی رنسانس و انقلاب صنعتی اروپا، وقوع انقلاب فرانسه و دورۀ انحطاط ایران بود. در دورۀ صفویه، ایرانیانی که به اروپا میرفتند، احساس شکوه و قدرت میکردند؛ اما در دورۀ قاجاریه از این احساس خبری نیست؛ بلکه حتی عکس آن دیده میشود. رابطۀ مردم با قاجاریه، رابطۀ مظلوم با ظالم بود و البته قاجارها برای اینکه بتوانند خود را در برابر نارضایتی مردم و سستی کشور حفظ کنند، گاه به اروپا متوسل میشدند.(۳)
بنابراین، از نظر سیاسی و اجتماعی، شیخیه، بابیه و بهائیت در حالی در ایران شکل گرفتند که دولت ضعیف، وابسته و شکستخورده بود، مردم در فقر و مشقت به سر میبردند و به آنان توجهی نمیشد؛ همچنین عرصههای سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی، مورد تاختوتاز بیگانگان بود.
شرایط فکری و فرهنگی
از نظر فکری و فرهنگی نیز ایران عصر قاجار شرایط ویژهای داشت. این شرایط ویژه، از سویی به دلیل نقش ویژۀ علما در حوادث سیاسی و اجتماعی بود. و از سوی دیگر به دلیل حضور بیگانگان و آشنایی ایرانیان با فرهنگ و تمدن غرب بود که به نزاع سنت و مدرنیته دامن زد.
نقش علما در سیاست و اجتماع، در دورههای خاص با توجه به شرایط مکانی و زمانی، متفاوت بوده است؛ اما وظیفۀ دفاع از کیان مذهب تشیع و اعتقادات مردم، در همۀ دورهها در صدر فعالیتهای آنان بوده است. علما با توجه به انسجامشان از دورۀ صفویه، در دورۀ قاجاریه نیز در تمامی عرصهها حضوری فعال داشتند.
بنابراین، منازعات فکری و عقیدتی و شکلگیری نحلهها و فرقههای متعدد، نظیر اخباریگری، دهریگری، فراماسونری، تصوف و باطنیگری از ویژگیهای مهم این دوره است.
در این دوره، یکی از مهمترین فعالیتهای علما، مقابلۀ فکری و عقیدتی با جریانها و فرقههای انحرافی بود. یکی از جریانهایی که در این دوره فعال بود. (اگرچه نمیتوان آن را انحرافی نامید)، جریان یا مشرب فکری اخباری بود که از درون جریان روحانیت پدید آمده بود. این جریان که بر فرقۀ شیخیه تأثیرگذار بود، با واکنش قاطع بیشتر علما روبهرو شد و به محاق رفت؛ اما رگههایی از آن تاکنون نیز در جامعۀ ایران وجود دارد که به دلیل تأثیرگذاری این جریان بر شیخیه و در نهایت بهائیت، آن را بررسی میکنیم.
۱ـ اخباریگری
اخباریگری، از نحلههای فکری درونشیعی است که بر شکلگیری شیخیه و در نهایت بهائیت تأثیرگذار بوده است. «اخباریگری» یا «اخبارى» بر گروهى از فقهاى شیعه اطلاق میشود که خطمشى عملى آنان در دستیابى به احکام شرعى و تکالیف الهى، پیروى از اخبار و احادیث است، نه روشهاى اجتهادى و اصولى. محمدامین استرآبادی (1036ه ق) این نگرش فقهی و فکری را در قرن یازدهم هجری به وجود آورد. اخباریگری در همان قرن دوازدهم ه. ق در برابر گرایش اصولی به دست عالم اصولی شیعه وحید بهبهانی شکست خورد.
اخباریگری در مبانی معرفتی و در روش مورد نقد است. آنها در بررسی نهایی، تنها سنت منقول از امامان را منبع معرفتی میشمارند و کتاب، عقل و اجماع را مصدر معرفت نمیدانند. آنان در محدودۀ روش، روش اجتهادی را نقد و اجتهاد و تقلید را نفی میکنند و تمام روایات کتب اربعه را معتبر میدانند. این شیوۀ نگرش، باب عقل را بست و زیانهایی به تفکر شیعی وارد کرد. «یکی از زیانهایی که به طور اجتنابناپذیر از ناحیۀ موج اخباریگری عاید جامعۀ اسلامی گردید، جمود فکری و بسته شدن باب تفکر و اجتهاد است.»(۴)
جریان اخباریگری پس از عقبنشینی در برابر جریان اصولی، به صورت محدود به حرکت خود ادامه داد و این امر تا امروز همچنان ادامه دارد. شهید مطهری در این زمینه میگوید: «همۀ افکار اخباریگرى که بهسرعت و شدت بعد از پیدایش ملاامین(استرآبادی) در مغزها نفوذ کرد و در حدود دویست سال کموبیش سیادت کرد، از مغزها بیرون نرفته؛ الآن هم مىبینید خیلىها تفسیر قرآن را اگر حدیثى در کار نباشد، جایز نمىدانند. جمود اخباریگرى در بسیارى از مسائل اخلاقى و اجتماعى و بلکه پارهاى مسائل فقهى، هنوز هم حکومت مىکند.»(۵)
یکی از جریانهایی که در تحولات معاصر با چالش اخباری اصولی در زمان مکتب وحید بهبهانی ریشه دارد و درست معاصر با همین دوران، مقدمات ظهور آن فراهم شد، جریان شیخیه است. بنیاد فکری بنیانگذار این جریان، شیخاحمد احسایی (1241ق/1826م) است که متأثر از دورۀ غلبۀ جریان اخباری بوده است. در اینباره در شمارههای آتی بیشتر سخن خواهیم گفت.
* پینوشتها در دفتر نشریه موجود است.