سردار سرلشکر محمد باقری در کنگره شهدای فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در دفاع مقدس گفت: در دوران دفاع مقدس هیچ عملیاتی بدون دیدن مخابرات متصور نبود؛ چه آفندی و چه پدافندی. دفاع مقدس آغاز دوران خودکفایی و خودباوری ملت ما بود. دفاع مقدس به مردم نشان داده که چگونه با دشمن برخورد کنند. پیروزی‌های حلب و موصل، دستاورد فرهنگ عاشورایی دفاع مقدس است. در تحولات منطقه بیشترین سهم را داریم و افتخار می‌کنیم پرچمدار مبارزه با تروریسم هستیم.
همسر شهید مدافع حرم حمید روحی در گفت‌وگو با صبح صادق
   احسان امیری‌/  شهدای مدافع حرم در کشاکش جنگ نرم داخلی به جبهه‌های بیرون مرزها رفتند و در دفاع از کیان اسلام و امنیت کشور که ثقل انقلاب اسلامی است، به شهادت رسیدند. اما در این میان متأسفانه نفوذ تفکر دشمن در نبردی خاموش باعث شده تا خیلی‌ها تصور درستی از اینکه افرادی به بیرون مرزهای سیاسی کشور بروند و در کشوری دیگر بجنگند را ندارند. برخی می‌گویند اینها برای پول جان خود را کف دست می‌گذارند. اما این‌بار سخن از شهیدی است که در نهایت خوشبختی و رضایت از وضع زندگی و خانه و کاشانه، مادر و همسر و سه دختر قد و نیم قدش را رها کرده و به جنگ با کفر و تکفیر می‌رود. 
شهید «حمید روحی چوکامی» از سه دخترش که شاید همه وابستگی او به دنیا بود، در راه اسلام گذشت و به جبهه‌های نبرد در شامات رفت در وصیتش به همسر خود پا را از این فراتر نهاد و داشته‌های مادی‌اش را هم تقدیم راه خدا کرد. همین موضوع موجب شد تا در گفت‌وگویی با خانم عاطفی، همسر این شهید بزرگوار جویای وصایا و احوالات شهید روحی شویم. 
* از آشنایی خودتان با شهید روحی بگویید.
خانواده ما و خانواده ایشان در یک محل بودیم. در محله چوکام شهر خمام استان گیلان. با معرفی یکی از آشنایان ازدواج ما شکل گرفت و فرآیند ازدواج‌مان به واسطه این آشنایی خیلی سریع بود. 
* در خواستگاری شما چه گذشت؟
در مراسم خواستگاری او از شرایط کارش و اینکه نظامی است، گفت. پدرم کمی مخالف بود که با یک نظامی ازدواج کنم، اما من با شناختی که از ایشان داشتم و دورادور می‌دیدمش، همه چیز را پذیرفتم و نتوانستم نه بگویم. یکی از بهترین پسرهای محل بود. خدا این توفیق را نصیب من کرد. 
* چرا نتوانستید نه بگویید؟ توضیح می‌دهید.
به واسطه مشکلاتی که در خانواده داشتند. او را از بچگی اهل کار دیدم. در کنار کار درس می‌خواند، این برای من خیلی مهم بود که او مرد زندگی است و در نوجوانی سرپرستی خانواده‌اش را برعهده دارد. 
حمید فردی معتقد بود و در مسیر درست قدم بر می‌داشت. عمده تفریحاتش در مسجد و در برنامه‌های مسجد بود و روحیه بخشنده‌ای داشت و به فقرا رسیدگی می‌کرد. حتی در دورانی که سبزی کشت می‌کردند و می‌فروختند به خیلی‌ها کمک مالی می‌کرد و اگر خانواده‌ای توان مالی چندانی نداشت با آنها کمتر حساب می‌کرد، یا اینکه رایگان می‌داد.
* از ازدواج‌تان بگویید.
عقد ما سال 85 جاری شد و سال 86 سر خانه و زندگی رفتیم. در همان محل خودمان ساکن شدیم. در همان زمان‌ها بود که نیروی دریایی سپاه نیروی خانم می‌خواست و من رفتم آنجا استخدام نیروی دریایی سپاه شدم. همسرم در نیروی زمینی جزو یگان صابرین بود به دلیل اینکه من باید به جزیره ابوموسی می‌رفتم با تلاش زیاد برخلاف خواسته‌اش انتقالی گرفت به نیروی دریایی و با من به جزیره آمد. آنجا در یک خانه سازمانی ساکن شدیم. او هم رفت یگان تکاوری نیروی دریایی در تیپ تکاوران دریایی امام سجاد(ع) و من هم در رشته بهداشت و درمان آنجا مشغول شدم.
* مهریه‌تان چقدر بود؟
تأکید داشت مهریه 14 سکه باشد و می‌گفت این را آقا گفته‌اند و باید به آن توجه کرد؛ چرا که حکمتی در این امر است. خیلی روی سادگی تأکید داشت و ما هم زندگی را ساده شروع کردیم. در تمام این زندگی هم من برکت را دیدم که ساری و جاری بود؛ برکتی که من در زندگی تشریفاتی اطرافیانم ندیدم.
* چند فرزند از شهید به یادگار دارید؟
حاصل زندگی ما سه فرزند است. یکی هشت سال دارد، دیگری سه ساله است و دختر آخرم هم 15 ماهه. موقع شهادت پدرش سه ماه بود. اسم‌های‌شان هم طهورا، بشرا و نورا است.
* رابطه‌اش با دخترها چگونه بود؟
خیلی بچه‌ها را دوست داشت، علاقه‌اش به آن‌ها خیلی زیاد بود؛ اما علاقه و عشقش به خدا چیز دیگری بود. 
* درباره مأموریت‌ها و امکان شهادت با شما صحبت کرده بود؟
از اوایل ازدواج درباره شهادت صحبت می‌کرد، ولی اما چون خیلی شوخ‌طبع بود، من به شوخی می‌گرفتم. اما وقتی برای سوریه ثبت نام کرد دیدم که جدی است. شوکه شدم اسمش هم سریع درآمد؛ یعنی تابستان 94 اسم نوشته بود، آبان اسمش درآمد. بچه سوم ما تازه به دنیا آمده بود. خیلی با من صحبت کرد تا اینکه راضی شدم. برایم خیلی تعجب‌انگیز بود که با وجود بچه‌ها می‌خواهد به جنگ برود.
به من گفت مثل زنان کوفی نباش که عامل خفت و سرافکندگی مردان‌شان شدند؛ کوفیانی که به واسطه زنان‌شان پشت مسلم و امام حسین(ع) را خالی کردند. زن باید همسرش را بالا بکشد. حکم جهاد آمده و باید رفت. حساب دو دو تا چهار تای دنیا را نباید کرد. خدا بزرگ است.
* کسی به شما چیزی نگفت که چرا اجازه دادید برود؟
همکاران پاسدارم هم بودند که همسران‌شان می‌خواستند بروند که برخی از آنها نگذاشته بودند؛ اما من تصمیمم را گرفتم و راضی شدم.
* کی اعزام شد؟
پیش از اینکه به سوریه برود من و بچه‌ها را به گیلان آورد و از آنجا رفت. آبان 94 اعزام شد و 19 روز بعد هم به شهادت رسید. وقتی داشت وصیت‌نامه می‌نوشت اضطراب تمام وجودم را فراگرفت. به دوستانم گفتم دیگر برنمی‌گردد. همان موقع حمیدم را شهید حساب کردم. هشت سال زندگی کنار او و شناختی که پیدا کرده بودم این را به من می‌گفت. او رفته بود جنگ و عاشق شهادت بود. همیشه می‌گفت شهید فهمیده الگوی خوبی است.
* آخرین بار کی با او صحبت کردید؟
پیش از شهادت تلفنی از من حلالیت طلبید. حالم خیلی بد شد. گفت که یکی از دوستانش تازه شهید شده و انگار خیلی هوایی بود. با دختر بزرگم خیلی کوتاه صحبت کرد، خیلی بی‌تاب بود انگار می‌خواست از تعلقات دنیایی‌اش دل بکند. یکی از همرزمانش تعریف کرد که همانجا گفته بود که دیگر بازگشتی نیست. 
* چه تاریخی شهید شد؟
۱۶ آذر ۹۴
* شما کی متوجه شهادت‌شان شدید؟
17 آذر. اول به برادرم گفتند. من پیگیر اخبار بودم و شک هم کردم تا اینکه برادرم به من خبرداد. وقتی خبر را شنیدم یکباره از جا برخاستم، ولی مقابل بچه‌ها جلوی خودم را گرفتم؛ لحظه خیلی سختی بود. برای اینکه بچه‌ها اذیت نشوند همه مراسم‌ها را در منزل مادر شهید برگزار کردیم. حال بدی داشتم. حمید عزیزترین فرد زندگی‌ام بود، ولی در راه خدا و آنچه عاشقش بود رفت، همین برایم تسکین بود.
* در وصیت‌نامه‌اش چه چیزی گفته بود؟
در وصیت‌ به دخترانش چند توصیه داشته و گفته است: «طهورا، بشرا و نورای عزیزم از شما می‌خواهم وقتی بزرگ شدید از مادر خود مراقبت کرده و بدانید که در غیاب من چه زحمت‌هایی در حق شما کشیده است. همیشه برای شما دعا می‌کنم تا در امتحانات الهی سربلند باشید.»
به من هم وصیت کرده است که «یک عدد ماشین سمند و دو عدد موتورسیکلت دارم و از همسرم می‌خواهم آنها را صرف ساخت مسجد یا مدرسه کند و اگر خداوند به این بنده حقیر توفیق شهادت داده از همه دوستان، مادرم، همسرم و فرزندانم می‌خواهم که حلالم کنند و اگر مرگ مغزی شدم تمام اعضای بدنم را اهدا کنید که شاید مورد لطف و رحمت خدا قرار گیرم.»
* شما به وصیتش عمل کردید؟
بله آنها را فروختم و تا حالا به دو مسجد تا حالا کمک کرده‌ام؛ یکی برای ساخت و دیگری برای مرمت. منتظرم یک مسجد دیگر هم کار را شروع کنند تا باقی‌مانده پول‌ها را به آنجا بسپارم.
* هدفش از این وقف چه بود؟
من تصورم این است که حمید می‌خواست با این کار اثبات کند که مدافعان حرم برای مسائل مادی نمی‌رونند، جنگ و هدف‌شان همان دفاع از حریم اهل بیت و اسلام است و مادیات برای‌شان مهم نیست. شهدا در مسیر ولایت تمام مادیات را کنار می‌گذارند. 
* این یک پرسش مشترک است که همه همسران شهدای مدافع حرم جوابی مشابه دارند، زخم زبان هم شنیده‌اید؟
بله متأسفانه. حرف‌های زیادی شنیده‌ام. ولی من با خدا معامله کردم و در مسیر ولایت پیش رفتم. با سه بچه کوچک این حرف‌ها را می‌شنوم، اما مهم نیست. الگوی ما حضرت زینب(س) است و او برای همه یک تسکین است. من سعی کردم مانند حضرت زینب‌ عمل کنم و اصلاً جلوی مردم گریه نکردم. حتی شنیدم برخی‌ها می‌گفتند که چقدر بی‌رحم است. آنها حد علاقه من را به شوهرم نمی‌دانستند. الآن تازه سختی‌های من شروع شده، چون باید با یاد پدر بچه‌ها را بزرگ کنم. 
* بعد از شهادت پیکرش را دیدید؟
بله، چند روز بعد از شهادت که چهره‌اش را دیدم دیگر آرام شدم. نمی‌توانستم گریه کنم، ولی حالم دگرگون بود. دختر بزرگ‌ترم هم پدرش را دید با گریه توانست با شهادت پدرش کنار بیاید.

  علیرضا جلالیان/ پنجم دی ماه امام خمینی(ره) با تصریح بر تصمیم خود مبنی بر این که سپاه پاسداران موظف به برقراری امنیت در پروازهای جمهوری اسلامی است وظیفه‌ای مهم و سنگین را بر عهده پاسداران تثبیت کردند. وظیفه‌ای مبنی بر صیانت از فضای جمهوری اسلامی در مسیرهای هوایی و هواپیماها و صد البته پاسدارن انقلاب اسلامی هم با تأکید امام خمینی(ره) در این امر با قوت بیشتر وارد شده و هر روز شاهد افتخارات آن‌ها در این عرصه بوده‌ایم. در شرایطی که کشور از دوران دفاع مقدس تحت تحریم بوده و سامانه‌های کنترلی لازم به سختی در اختیار قرار می‌گرفته باز هوشمندی این نیروها باعث شده حتی در کمبود امکانات هم امنیت در پروازهای کشور در سطح امنیت در پروازهای خطوط هوایی کشورهای مدعی امنیت و پیشرفته در جهان و یا در برخی موارد بالاتر از آن‌ها باشد. امنیتی که تنها متکی به سخت‌افزار نبوده و در اکثر موارد با استفاده از بررسی شرایط روانی و محیطی توانسته جلوی بسیاری از فجایع را بگیرد. شاید علت این که در بسیاری از مواقع زمانی که دشمنان و برهم‌زنان امنیت با استفاده از فناروی‌های خاص خود قصد داشته‌اند تا از گذرگاه‌های کنترلی سپاه در فرودگاه‌ها امکانات لازم برای عملیات‌های خرابکارانه را انتقال دهند و شناسایی شده اند، هیچگاه تصور این را نمی‌کردند که گذر از این خطوط کنترلی تنها متکی به کنترل‌های سخت‌افزاری نیست بلکه سایر مسائل هم در نظر گرفته می‌شود.
اما امروز هم با تجربه گذشته و کمک فناوری‌های روز و به مدد توان و دانش داخلی و انگیزه دانشمندان جوان کشور بسیاری از محدودیت‌های فناورانه در کشور مرتفع شده و تجربه سال‌هایی که با دست خالی امنیت برقرار می‌شده با دانش و فناوری روز تلفیق شده و توانایی‌های بسیار بالایی را در این عرصه نصیب پاسداران امنیت پرواز کرده است. افتخارات این نیروها در بعد جهانی است و باعث شده تقریبا در یک دهه اخیر حادثه مهمی در این عرصه ناشی از دورزدن سیستم‌های امنیتی نداشته باشیم و تنها در یک مورد در سال 88 که رسانه‌ای شد، آن هم با تدبیر سرتیم امنیت هواپیما هیچ مشکلی برای پرواز مربوطه پیش نیامد و در امینت کامل به زمین نشست و سایر موارد هم ناموفق بود.
اما باید توجه داشت کشور ما مورد غضب و کینه بسیاری از دشمنان قسم خورده است و امروز به همان مقداری که برای امنیت مرزهای زمین تلاش شده باید دقت بیشتری به امنیت پروازها شود، چرا که جان انسان‌هایی در آسمانی که هیچ دسترسی به آن‌ها وجود ندارد اگر به خطر بیفتد تمام تلاش‌ها در سطح زمین و در مرزهای زمینی را بی‌فایده می‌کند. 
وقتی از حفاظت و امنیت پرواز هواپیمایی در ایران صحبت می‌کنیم، شاید برای نسل جوان ایران، واژه هواپیماربایی چندان ملموس نباشد، چون سال‌هاست به برکت حضور سپاه حفاظت هواپیمایی در صنعت هوانوردی کشور، در ایران چنین اتفاقی نیفتاده، اما فراموش نکنیم که ۱۳۰ مورد عدم موفقیت تروریست‌ها در هواپیماربایی در طول این سالها ضمن اینکه بیانگر وجود تهدیدات است نشان می‌دهد که سپاه حفاظت هواپیمایی، به خوبی نقش خود را در این حوزه ایفا کرده و برای تأمین و حفظ امنیت پرواز با تمام توان هوشمندانه و قاطعانه به مقابله با هر گونه اقدامی برخواهد خواست.

«دلاوران بی‌سر» نوشته مهرداد طاهری بر اساس زندگی سرتیپ دوم ستاد سیدعلی ‌اکبر خوانساری‌نیا نوشته شده است.
 در مقدمه این کتاب درباره اهمیت نگارش خاطرات فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی ایران می‌خوانیم: «از آنجا که مرور زمان، گردآوری منابع شفاهی تاریخ دفاع مقدس و تدوین آن را تهدید می‌کند، ضروری است همه آثار و اسناد دفاع مقدس با شیوه‌های علمی گردآوری، ثبت و منتشر شود. در این راستا «سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس» با درک اهمیت و آگاهی از این رسالت و مسئولیت و با انگیزه‌ای جهادی، گام‌هایی را در راه ثبت و نشر خاطرات فرماندهان و نیروهای حاضر در رخدادهای هشت سال دفاع مقدس برداشته است و امروز ثبت و ضبط درس‌ها، تلخی‌ها، شادی‌ها و زوایای گوناگون آن در گروه نهضت گسترده‌ای برای تحقق این کار بزرگ است.» این کتاب به دو شیوه مصاحبه و خاطره‌نگاری تدوین شده است. 21 بخش از کتاب با عنوان‌هایی، چون «در آتش، خون و اشغال به دنیا آمدم»، «ورود به دانشگاه نظامی»، «انقلاب و خدمت در مراغه»، «مأموریت در سنندج» و «ایجاد قرارگاه مشترک مالک اشتر در مهاباد» در قالب مصاحبه تاریخ شفاهی و 15 بخش با عنوان‌هایی، چون «محور زمزیران»، «پاکسازی محور پیرانشهر»، «همکاری با سپاه»، «پدافند متحرک عراق  در منطقه حاج عمران» و «طراحی عملیات کربلای 7» به صورت خاطره‌نگاری آمده است.  در صفحه 248 کتاب می‌خوانیم: «بهار داشت از راه می‌رسید و تقریباً زمان رو به سرعت داشت و اگر عملیاتی می‌خواست انجام بگیرد باید در همین فصول انجام می‌گرفت؛ چون یه مدت زمان محدودی هوا برای کار و عملیات و اینها مساعد بود. بعد از مدت کوتاهی بارندگی شروع و یخبندان همه جا را فرا می‌گرفت و انجام عملیات مشکل و یا غیرممکن می‌شد...»  «دلاوران بی‌سر» را انتشارات سوره سبز با شمارگان دوهزار نسخه، قطع وزیری و در 432 صفحه و با بهای 195‌ هزار ریال منتشر کرده است.

در حال اقامه نماز حالی دگرگون داشت و در مقابل پروردگار با خشوع و خضوع فراوان حاضر می‌شد، مثل تشنه‌ای که به آب رسیده باشد. روزی نبود که کتابی به دست نگیرد و به مطالعه آن نپردازد. می‌گفت باید از نظر فکری و عقیدتی در مقابل دشمنان کاملاً مجهز و آماده بود.
به نقل از خانواده شهید محمد فروزش 
محمد شهریور سال ۱۳۳۷ در خانواده‌ای مذهبی در دزفول به دنیا آمد. با گذراندن تحصیلات دوران ابتدایی و راهنمایی و با استعداد درخشانی که داشت در سال ۱۳۵۴ مشتاقانه دوره تحصیلات متوسطه را‌ آغاز کرد. در این دوره بود که با دوستانی هم‌فکر و هم‌عقیده آشنا شد و با تشکیل جلسات مختلف سیاسی ـ مذهبی بنیه فکری خود علیه رژیم شاه را تقویت کرد. در بیان جنایات رژیم بی‌پروا بود و هرگز حاضر به سکوت در برابر ظلم و ستم دستگاه حاکم نبود. پخش اعلامیه و نصب عکس‌های حضرت امام(ره) بر در و دیوار از کارهای معمول و همیشگی او بود. با پیروزی انقلاب اسلامی در بیشتر فعالیت‌های سیاسی ـ اجتماعی شرکت می‌کرد. مدتی در دستگیری نیروهای ساواک و ضد انقلاب بچه‌های سپاه و کمیته را همراهی ‌کرد و مدتی دیگر در خرمشهر به همراه اولین پاسداران انقلاب به سرکوبی نیروهای وابسته خلق عرب پرداخت. هنگامی که جنگ تحمیلی شروع شد یکراست از تهران به اهواز آمد و در جهاد سازندگی در قسمت ستاد پشتیبانی جنگ مشغول به کار شد. در روزهایی که حسین علم‌الهدی به همراه چهارصد دانشجوی جوان قصد بازپس‌گیری هویزه را داشتند به جمع آنان پیوست و در نهایت در شانزدهم دی ماه سال ۱۳۵۹ به همراه جمع زیادی از دوستانش در کربلای هویزه در زیر چرخ تانک‌های دشمن به شهادت رسید و 18 ماه پیکرش روی زمین ماند تا اینکه اردیبهشت سال 61 در مقتلش تدفین شد.

دبیر قرارگاه محرومیت‌زدایی سپاه در نشست خبری اعلام کرد
   حسن ابراهیمی/   سردار حزنی گفت: «محرومیت‌زدایی در سپاه عام‌المنفعه، کوچک، زودبازده و بدون پیچیدگی‌های فنی و تخصصی است و با هدف خدمت‌رسانی و رفع مشکلات هموطنان، توسعه امنیت پایدار و کمک به دولت‌ها در راستای اثبات کارآمدی نظام اسلامی صورت می‌پذیرد.»
سردار سیدضیاءالدین حزنی، مشاور فرمانده کل و دبیر قرارگاه محرومیت‌زدایی سپاه در نشست خبری با اشاره به اینکه مردمی بودن، عامل و رمز موفقیت سپاه در عرصه‌های مختلف است، گفت: «افزون بر مأموریت دفاع، تأمین امنیت و ایفای نقش سپاه در صحنه‌های مختلف پاسداری از انقلاب اسلامی، اقدامات محرومیت‌زدایی و مردم‌یاری در مناطق محروم کشور نیز با هدف خدمت‌رسانی و رفع مشکلات هموطنان، توسعه امنیت پایدار و کمک به دولت‌ها در راستای اثبات کارآمدی نظام اسلامی صورت می‌پذیرد.»
سردار حزنی عام‌المنفعه، کوچک، زودبازده و بدون پیچیدگی‌های فنی و تخصصی بودن را از ویژگی‌های طرح‌های محرومیت‌زدایی سپاه دانست و افزود: «این طرح‌ها به گونه‌ای است که ساکنان بومی منطقه می‌توانند اجرا کنند و عمدتاً در نقاط دورافتاده، محروم و مرزی کشور انجام می‌پذیرد.»
وی افزود: «استحکام در ساخت‌وسازها، توجه به کیفیت به جای کمیت و پرهیز از نگاه انتفاعی در اجرای پروژه‌ها همواره مورد توجه قرار می‌گیرد.»
دبیر قرارگاه محرومیت‌زدایی سپاه کمک به کاهش فقر و محرومیت، ایجاد بارقه امید و نشاط در مردم، ایجاد رشد اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی مردم، ترمیم خرابی‌ها و آبادانی مملکت و حل مشکلات مردم محروم و ستمدیده را از اهداف اجرای پروژه‌های محرومیت‌زدایی عنوان و خاطرنشان کرد: «در اجرای این پروژه‌ها گروه‌های تخصصی و مؤسسات تابعه‌ قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء(ص)، نیروی زمینی، دریایی و هوافضای سپاه، قرارگاه‌های عملیاتی و سپاه‌های استانی، گروه‌های جهادی دانشجویی و طلاب در سراسر کشور و گروه‌های مردمی با قرارگاه محرومیت‌زدایی سپاه همکاری می‌کنند.»
سردار حزنی در ادامه با ارائه گزارشی از عملکرد محرومیت‌زدایی سپاه، اعلام کرد: «تاکنون بیش از 34 هزار پروژه‌ محرومیت‌زدایی در اقصی‌نقاط کشور به انجام رسیده که شامل فعالیت در حوزه‌های عمرانی و غیر عمرانی است.»
وی ساخت مسجد، غسالخانه، مسکن مددجویی، خانه عالم، سرویس بهداشتی، گلزار شهدا، مدرسه، خانه بهداشت، کتابخانه، حمام، زمین بازی و مجموعه فرهنگی را از جمله فعالیت‌های محرومیت‌زدایی نام برد و افزود: «اجرای طرح‌های آبرسانی و آبخیزداری، ساخت جاده و پل دسترسی روستایی، جایگاه دام، برق‌رسانی، استخر ماهی، ساخت موج‌شکن و کانال کشاورزی نیز از پروژه‌های عمرانی اجرا شده در مناطق محروم و کمتر توسعه‌یافته است.»
سردار حزنی در ادامه با اشاره به پروژه‌های غیر عمرانی که قرارگاه محرومیت‌زدایی سپاه انجام می‌دهد، گفت: «توزیع بسته‌های بهداشتی و درمانی در روستاهای فاقد خانه بهداشت، توزیع بسته آموزشی در مدارس، توزیع فرش سجاده‌ای در مساجد، توزیع بسته‌های فرهنگی، انواع البسه و پوشاک، تأمین جهیزیه، تحت پوشش قراردادن ایتام و افراد بی‌سرپرست و بدسرپرست، از جمله پروژه‌های غیر عمرانی اجرا شده در مناطق محروم و کمتر توسعه‌یافته است.»
 دبیر قرارگاه محرومیت‌زدایی سپاه در ادامه گفت: «بنا داریم در چهار حوزه اشتغال، زیرساخت، سلامت و مسائل فرهنگی،  100 دهستان با بیش از سه هزار روستا در نقاط محروم کشور را به منزله الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت معرفی کنیم که برنامه آن تدوین و اقدامات اجرایی آن آغاز شده است.»

می‌گفت به دلیل حجم بالای کار تصمیم گرفتم یک ‌سری از کارهایم را شب در منزل انجام بدهم. یک‌ سری از اسناد و خبرنامه‌های محرمانه را داخل کیف گذاشتم و سوار خودرو شدم تا به منزل بروم؛ اما متأسفانه در بین مسیر با یک وانت‌نیسان تصادف کردم و با دردسرهای زیاد مجبور شدم ماشین‌ با جرثقیل به تعمیرگاه ببرم و خسته و کوفته راهی منزل شوم، اما غافل از اینکه کیفم داخل صندوق ‌عقب ماشین جا مانده بود. تازه وقتی خواستم کار را شروع کنم متوجه این قضیه شدم، تا صبح اضطراب داشتم، اول صبح خیلی سریع به تعمیرگاه رفتم و خوشبختانه کیفم را سر جایش دیدم. خدا رحم کرد... 
۰919۰۰۰8102/ سلام من سیدعلی حسینی شاغل در تیپ انصارالرسول جوانرود استان کرمانشاه هستم. به دلیل شباهت بسیار زیاد از نظر چهره با شهید زین‌الدین و ارادت به او و با توجه به اینکه سابقه بازی در تئاتر و چند مستند را دارم می‌توانم در فیلمی که درباره این شهید ساخته می‌شود و شما خبرش را زدید، بازی کنم.
۰914۰۰۰1471 /سلام لطفاً کانال صبح صادق را در سروش که برنامه‌ای ایرانی است نیز راه‌اندازی کنید.
صبح صادق: این امر در حال تحقق است. به طور آزمایشی با شناسه ssweekly@ در پیام‌رسان سروش می‌توانید مخاطب ما باشید.
۰93600۰6932/ لطفاً معوقات افزایش حقوق امسال را پیگیری کنید.
۰930۰۰۰6767/ تکلیف سهام ثامن چه شد؟ حداقل پولی را که بابت آن داده‌ایم، پس بدهند.
۰918۰۰00568/ چرا سپاه کارمندان پاسدار بالای بیست سال خدمت با مدرک تحصیلی پایین‌تر از کاردانی را بازنشسته نمی‌کند؟
۰918۰۰06616/ از چه راهي مطالب‌مون رو براتون بفرستيم. لطفاً راهنمايي كنيد.
صبح صادق: به بالای صفحه 12 سمت راست مراجعه کنید.
۰918۰۰۰2176/ تحلیل سینمایی آقای امیدی با موضوع مهندسی معکوس... در شماره قبل تقریباً خارج از انصاف بود.
صبح صادق: البته این نظر شما بوده و محترم است، هیچ‌گاه در وادی تحلیل‌های هنری نمی‌توان نظر همه را جلب کرد.
۰990۰۰7384/ چرا علی‌رغم اینکه وزارت بهداشت برای علوم آزمایشگاهی سختی کار جهت بازنشستگی را سالی دو ماه لحاظ می‌کند، سپاه این کار را نمی‌کند؟
۰915۰۰۰6843/ درباره شعرهایی که درج می‌کنید، مگر تنها آقای فرائی شاعر هستند که همیشه شعرهای ایشان را می‌زنید. در خیلی از مواقع شعرهای زیبا‌تر از اشعار ایشون وجود دارد که احتمالاً برای شما هم فرستاده‌اند.
صبح صادق: با تشکر از دقت‌نظر شما،ُ همانطور که گفتید اشعار زیادی به دست ما می‌رسد که البته تعدادی زیادی از آنها به علت اشکالات ادبی در نشریه قابل درج نیستند، ضمناً آًقای فرائی از شاعران آیینی کشور است که با نشریه همکاری داشته و متناسب با تحولات سیاسی روز شعر می‌سراید.
۰914۰۰۰6133/ در بیمارستان شهید محلاتی تبریز سونوگرافی خانم‌ها را رادیولوژیست آقا انجام می‌دهد، لطفا پیگیری کنید.
صبح صادق: پیگیری‌های ما نشان داده که معاون بهداشت و درمان سپاه در تأمین نیروی سونولوژیست مشکل دارد که ناشی از سیاست نادرست وزارت بهداشت در تربیت نکردن کافی این نیروها بوده که خود سپاه به فکر تربیت نیرو در این زمینه افتاده است.
۰914۰۰۰6755/ چرا بسیجیان کد 89 تعیین تکلیف نمی‌شوند؟
صبح صادق: ظاهراً روند تعیین تکلیف خیلی طولانی شده و به مرور تغییر کدها و دوره‌ها برگزار می‌شود؛ اما کماکان منتظر پاسخ نیروی انسانی هستیم.
۰912۰۰۰3673/ برای کارکنانی که در خانواده بیمار صعب‌العلاج دارند، در ساعت کار و مرخصی‌های‌شان برای رسیدگی بیشتر به بیمارشان تسهیلاتی اندیشیده شود.
۰903۰۰09154/  ما جمعی از بازنشستگان قروه استان کردستان هستیم که قبل از بازنشستگی با ما جلسه گذاشته شد برای جذب نیروهای جوان زودتر بازنشسته شویم، اما سنوات ما همان سی سال محاسبه می‌شود. متأسفانه بعد از بازنشستگی این امر اتفاق نیفتاد، از فرماندهان خواهان پیگیری حق و حقوق‌مان هستیم.