بسیاری از مسلمانان نیجریه ضمن تأکید بر لزوم اجرای حکم آزادی علامه ابراهیم زکزاکی، رهبر عالی‌قدر شیعیان این کشور، تصریح کردند: آزادی علامه زکزاکی خط قرمز ماست و هیچ‌گاه از آن کوتاه نخواهیم آمد. همچنین گروه حقوق بشری موسوم به «دسترسی به عدالت»، در بیانیه‌ای ادامه بازداشت علامه ابراهیم زکزاکی، دبیرکل مسلمانان نیجریه را ـ با وجود اینکه حکم یک دادگاه عالی فدرال درباره آزادی بدون قید و شرط وی صادر شده است ـ تقبیح کرد.
 قاسم غفوری/کشورهای اروپایی و آمریکا در حالی روزهای پایانی سال 2016 و چشم‌انتظاری برای سال نو میلادی را سپری کردند که فضای حاکم بر عرصه جهانی، به ویژه در کشورهای غربی سراسر امنیتی شده است. آنچه در برآیند تحولات اروپا و آمریکا مشاهده می‌شود، زنجیره‌ای از چالش‌ها و البته تدابیر امنیتی است که فضای پلیسی و حتی در برخی از کشورها وضعیت فوق‌العاده نظامی را رقم زده است. 
 برای نمونه، پلیس آلمان ده‌ها نفر را به اتهام تلاش برای ترتیب دادن حملات تروریستی بازداشت کرده و همزمان نیروهای پلیس آلمان به منظور یافتن مظنون اصلی این حملات به مرکز پناه‌جویان در شهر «امریچ» این کشور هجوم بردند. منابع امنیتی انگلیس اعلام کردند، عده‌ای به اتهام ارتباط با داعش و تلاش برای انجام عملیات تروریستی در جریان جشن‌های کریسمس بازداشت شده‌اند. 
در فرانسه نیز برای چند ماه دیگر حالت فوق‌العاده تمدید شده و این کشور عملاً در آستانه سال نو میلادی به پادگان نظامی مبدل شده است. در ایتالیا و بسیاری از کشورهای اروپایی نیز همین فضا مشاهده می‌شود. در همین چارچوب بسیاری از رسانه‌های غربی از تشدید وضعیت فوق‌العاده و رعب و وحشت در غرب خبر داده‌اند؛ چنانکه روزنامه «واشنگتن‌تایمز» نوشت: «تغییر تاکتیک گروه داعش در انجام دادن حملات تروریستی در اروپا و آمریکا با استفاده از کمترین امکانات و تبلیغات گسترده اینترنتی که به گسترش افراط‌گرایی در قلب اروپا و آمریکا منجر می‌شود و شناسایی مهاجمان را بسیار دشوار می‌کند، مقامات مقابله با تروریسم اروپا و آمریکا را سر در گم کرده است.» روند تحولات در کشورهای غربی نشان‌دهنده این حقیقت است که مردم اروپا و آمریکا سال 2017 را در فضایی از وحشت جشن گرفته، به گونه‌ای که برخی بر این امر تأکید کرده‌اند که سال 2017 را با کابوس سالی سراسر ناامنی شروع کرده‌اند؛ در حالی که امیدی نیز به بهبود شرایط آینده ندارند. 
حال این سؤال مطرح می‌شود که ریشه این فضای امنیتی چیست و راه مقابله با آن چه خواهد بود؟ هر چند سران غرب برآنند تا تروریسم اسلامی را ریشه این وضعیت بیان کنند؛ اما واقعیت امر آن است که از یک سو فضای درونی غرب از جمله آزادی بی‌حد و اندازه قوانین حمل سلاح و ترویج خشونت و البته نژادپرستی حاکم بر ساختار غرب زمینه‌ساز این وضعیت می‌شود و از سوی دیگر تمام اسناد و شواهد نشان می‌دهد کشورهای غربی با رؤیای رسیدن به منافع بیشتر در غرب آسیا و آفریقا به ایجاد ترویج و گسترش تروریسم پرداختند؛ چنانکه حتی در طول ۱۵ سال حضور خود در افغانستان برای مبارزه با تروریسم اقدامی صورت نداده و از این کشور برای صادرات تروریسم به مناطق مورد نظر بهره گرفتند. رفتار کشورهای غربی در طول سال‌های اخیر، به ویژه در غرب آسیا و آفریقا نشان می‌دهد آنها یک راهبرد سراسری را اجرا کرده‌اند و آن، بهره‌گیری از تروریسم برای رسیدن به چندین هدف بوده است. اصلی‌ترین طراحی آنان مبارزه با اسلام در قالب بدنام‌سازی مسلمانان در کنار قتل عام و کشتار آنها با ابزار گروه‌های تروریستی، نابود‌سازی کشورهای اسلامی برای مقابله با بیداری اسلامی و ایجاد تغییرات سرزمینی در این کشورها در چارچوب اهداف غرب، ویران‌سازی و سلطه بر کشورها در لوای نام بازسازی، حفظ رژیم صهیونیستی و رژیم‌های دست‌نشانده‌ای، چون سعودی بوده است. آنچه در ورای رفتار غرب رقم خورد، ترویج و گسترش فراگیر تروریسم در جهان بود که در نهایت نیز دامن خود این کشورها را گرفت. جهانیان اذعان دارند، غرب در مبارزه با تروریسم با شکست روبه‌رو شده، حال آن که جبهه مقاومت و متحدانش دستاوردهای بسیاری در این عرصه داشته‌اند. آزادی حلب و پاک‌سازی تروریست‌ها در این منطقه و نیز عملیات موفق عراق در موصل گواهی بر این مهم است. این مسئله موجب شده است تا جبهه مقاومت به منزله محور مبارزه با تروریسم از جایگاه ویژه‌ای نزد افکار عمومی جهان برخوردار شود و شاید بتوان گفت، مقابله با این جایگاه با کم‌رنگ‌سازی دستاورد حلب و حتی سنگ‌اندازی جهانی در برابر مقاومت به هدفی مهم برای سران غرب مبدل شده است که از تحریم‌ گرفته تا اقدام در شورای امنیت را صورت می‌دهند. در این میان آنچه بسیاری از ناظران سیاسی بر آن تأکید دارند، آن است که اگر غرب به دنبال امنیت پایدار در اروپا و حتی آمریکاست، باید از این رفتارهای بحران‌ساز دست برداشته و ضمن اعتراف به اشتباه بودن حمایت از تروریسم در کنار جبهه مقاومت به منزله مبارزه‌کننده واقعی با تروریسم قرار گیرد. 
 با توجه به این شرایط، غربی‌ها به جای آنکه به دنبال فضاسازی امنیتی و نیز متهم‌سازی اسلام به تروریسم باشند، باید از یک سو به اصلاح ساختار درونی کشورهای خود پرداخته و از سوی دیگر مسیر همراهی و حمایت از مبارزان با تروریسم را در پیش گیرند. 
محور این اقدام نیز می‌تواند حمایت از سوریه برای ادامه عملیات علیه تروریسم پس از آزادی حلب و نیز همراهی با عراق در عملیات موصل باشد. این فرصتی است که پیش روی غرب قرار دارد تا هم امنیت را برای خود به ارمغان آورد و هم به بازسازی چهره منفی خود نزد افکار عمومی جهان به منزله عامل ترویج تروریسم شود.

  علی تتماج/ فلسطین به مثابه اصلی‌ترین مسئله جهان اسلام و غرب آسیا در طول سال‌های اخیر به دلیل گرفتار آمدن منطقه در بحران‌های امنیتی و تروریسم تحمیلی به مسئله‌ای حاشیه‌ای مبدل شده که نتیجه آن نیز ادامه محاصره غزه و تشدید اشغالگری صهیونیست‌ها بوده است. نکته‌ای که بار دیگر این سرزمین را به یکی از محورهای رسانه‌ای و سیاسی جهان مبدل کرده، اقدامات صورت گرفته در صحنه جهانی است.
در اقدامی که بسیاری آن را رویکردی تأمل برانگیز در عملکردهای سازمان ملل می‌دانند، شورای امنیت سازمان ملل به قطعنامه‌ای علیه شهرک‌سازی‌های رژیم صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی رأی مثبت داد. این قطعنامه با ۱۴ رأی موافق و یک رأی ممتنع به تصویب رسید. آمریکا تنها عضو شورای امنیت بود که به طرح پیشنهادی مصر رأی ممتنع داد.
حال این سؤال مطرح است که چرا شورای امنیت به این قطعنامه روی آورده و چرا کشورهای غربی که حامی این رژیم هستند به آن رأی مثبت داده و حتی آمریکا رأی ممتنع داده و از وتوی آن خودداری کرده است؟ آنچه روند تحولات فلسطین محور آن قرار گرفته ایستادگی و مقاومت سراسری فلسطینی‌ها، چه در غزه و چه کرانه باختری و قدس است که عملیات‌های شهادت‌طلبانه حتی به اراضی ۱۹۴۸ و تل‌آویو نیز رسیده است. این مقاومت و ابعاد گسترده جنایات صهیونیست‌ها توجه افکار عمومی جهان به مسئله فلسطین را سبب شده است. در این شرایط سازمان ملل و از جمله اعضای غربی شورای امنیت گزینه‌ای جز تصویب قطعنامه علیه صهیونیست‌ها نداشته‌اند. نکته دیگر آنکه کشورهای غربی مدعی مبارزه با تروریسم دستاوردی در این عرصه نداشته و حتی تحولات سوریه واهی بودن ادعای آنان را بیشتر اثبات کرد. می‌توان گفت آنها با رویکرد به مسئله با محوریت ادعای تحقق صلح به دنبال انحراف افکار عمومی از این ناکامی و نمایش چهره‌ای مثبت از خود هستند. به عبارتی، آنها که در عرصه افکار عمومی میدان را به مقاومت باخته‌اند، برآنند تا با این رویکردها حداقل دستاوردهایی را برای خود کسب کنند؛ لذا می‌توان گفت این مقاومت و دستاوردهای آن بوده که زمینه‌ساز تصویب این قطعنامه ضد صهیونیستی شده است.
در باب رأی ممتنع آمریکا نیز در کنار این مسئله، برخی انتقام‌گیری اوباما از نتانیاهو به دلیل رویکرد‌های تل‌آویو به ترامپ و جمهوری‌خواهان را مطرح کرده‌اند.
نکته دیگری که در زمینه رویکرد جهانی به مسئله فلسطین مطرح است، برگزاری نشست به اصطلاح صلح خاورمیانه با حضور 70 کشور و نهاد بین‌المللی در فرانسه است. هر چند این سناریو مطرح است که غرب با تصویب قطعنامه شورای امنیت به دنبال رضایت فلسطینی‌ها و کشورهای اسلامی و عربی برای حضور در این نشست است، در حالی که هدف اصلی این نشست حمایت از رژیم صهیونیستی با فشار بر فلسطینی‌ها برای دوری از مقاومت است، چنانکه نشست‌هایی که در گذشته نیز با این محوریت برگزار شده با شعار صلح عملاً به دنبال حذف حقوق ملت فلسطین بوده است؛ اما می‌توان برگزاری این نشست را برگرفته از نگرانی غرب از تأثیرات گسترده دستاوردهای مقاومت بر مسئله فلسطین دانست. غرب با این نشست به دنبال آن است مدیریت تحولات را در دست بگیرد؛ چرا که روند کنونی تحولات منطقه را برابر با نقش‌آفرینی فراگیر مقاومت در منطقه و نیز بهره‌گیری فلسطینی‌ها از ظرفیت‌های مقاومت می‌داند که به طور حتم مغایر با منافع غرب و صهیونیست‌ها است.
بر این اساس می‌توان گفت سراسیمگی غرب در قبال مسئله فلسطین نه از روی انسان‌دوستی، بلکه برگرفته از دستاوردهای مقاومت منطقه است؛ اصلی که نشان می‌دهد فلسطینی‌ها برای رسیدن به حقوق‌شان یک راه بیشتر ندارند و آن ادامه تکیه به مقاومت است که دستاوردهای داخلی و جهانی بسیاری برای آنان رقم خواهد زد.

تقویت توان اتمی آمریکا برای مقابله با ایران 
خبرگزاری ایسنا: «نیوت گینگریچ» رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا و از مشاوران «دونالد ترامپ» در سخنانی از اظهارات اخیر رئیس‌جمهور منتخب این کشور درباره تقویت جنگ‌افزارهای اتمی آمریکا حمایت کرد و گفت: «سخنان ترامپ بازتاب واقعیت جهان با وجود ایران، روسیه، کره شمالی و چین است که سعی کرده‌اند قابلیت‌های اتمی خود را در سال‌های اخیر تقویت کنند.»

نگرانی آمریکا از ائتلاف نظامی روسیه و ایران 
خبرگزاری فارس: اندیشکده آمریکایی «امریکن اینترپرایز» در گزارشی با عنوان «روسیه و ایران بیش از پیش به یکدیگر نزدیک شده‌اند»، نوشت، ائتلاف نظامی این دو کشور همچنان در حال گسترش است.
این اندیشکده سپس این‌گونه توضیح داد که روابط میان روسیه و ایران در گرم‌ترین و صمیمانه‌ترین شکل خود در 500 سال گذشته است. روابط نظامی دو کشور در حال گسترش است و نیروهای ویژه ایران و روسیه تابستان امسال با یکدیگر در المپیک نظامی روسیه آموزش دیدند و رقابت کردند. این گزارش ادامه داد، با وجود آنکه «باراک اوباما» رئیس‌جمهور آمریکا و «جان کری» وزیر خارجه این کشور به طور مکرر اعلام کردند که روسیه نیروهای خود را از سوریه خارج کرده است، اما روسیه و ایران در حال حاضر به سمت طرح «B» یا همان طرح جایگزین حرکت کرده‌اند و حقیقت موضوع این است که روسیه پایگاه هوایی را که پس از استقرار اولیه در سوریه ساخته بود، حفظ کرده است.

توقف فروش آب سنگین ایران 
خبرگزاری باشگاه خبرنگاران: اندیشکده آمریکایی «علم و امنیت بین‌الملل» در گزارش اخیر خود به دولت جدید آمریکا پیشنهاد داده است با استفاده از مفاد برجام، راه فروش آب سنگین و همچنین تکمیل نیروگاه اراک را ببندد. 
در بخشی از این گزارش که به قلم «دیوید آلبرایت» و «آندره استریکر» نگاشته شده، آمده است: «گرچه موضع‌گیری دونالد ترامپ درباره توافق هسته‌ای ایران هنوز مشخص نیست، از او و متحدانش در کنگره انتظار می‌رود که دست‌کم این توافق را تقویت و بهتر اجرا کنند. تمرکز اصلی آنها باید بر راه گریزی باشد که در بند «آب سنگین» برای ایران وجود دارد؛ اینکه ایران می‌تواند آب سنگین مازاد خود را در عمان ذخیره کرده و آن را تا زمان فروش در کنترل خود داشته باشد.»

تحریم ایران به بهانه حضور در عراق و سوریه
خبرگزاری تسنیم: سناتور «مارک روبیو»، از ایالت فلوریدا طرحی را ارائه کرده و در آن تحریم مقام‌های ایران و روسیه را به بهانه ثبات‌زدایی از عراق و سوریه خواستار شده است. 
بر اساس این طرح، آمریکا باید تحریم‌هایی را علیه سازمان‌های تروریستی و کشورهای خارجی، از جمله دولت ایران و روسیه که صلح یا ثبات را در عراق و سوریه تهدید می‌کنند، اعمال کند. رئیس جمهور 45 روز پس از تبدیل این طرح به قانون، زمان دارد تا تعیین کند که کدام یک از شخصیت‌های ایرانی، سوری یا روسی در فعالیت‌هایی که در این طرح مشخص شده، درگیر بوده‌اند.

هژمونی آمریکا بر جهان اسلام ـ ۱
  عبدالله عبادی/ روابط ایالات متحده آمریکا با قاره آفریقا به سال ۱۷۸۶، یعنی زمانی که مغرب به عنوان اولین کشور آفریقایی استقلال ایالات متحده را به رسمیت شناخت، بازمی‌گردد. شش سال پس از این تاریخ ایالات متحده اولین کنسولگری خود را در آفریقا در این کشور افتتاح کرد. مسائل مربوط به آفریقا از قدیم‌الایام در اولویت سیاست‌های نظامی ایالات متحده نبوده و مداخله آمریکا در آفریقا نیز پراکنده بوده است. طی جنگ سرد ایالات متحده در آفریقایی حضور مستقیم اندکی داشته و سیاست‌های این کشور از طریق شرکای ایدئولوژیک اعمال می‌شده است؛ اما تجهیزات نظامی این کشور در سطح گسترده در آفریقا وجود داشت. در دوران جنگ سرد (۱۹۵۰ تا ۱۹۸۹) آمریکا بیش از ۵/۱ میلیارد دلار سلاح وارد آفریقا کرد. در این دوره سیاست آفریقایی آمریکا ماهیتی راهبردی و نگرشی امنیتی به خود گرفت و به ناچار اهمیت ژئوپلیتیک این قاره، افزایش یافت و ابعاد سیاسی و اقتصادی آن را تحت‌الشعاع قرار داد. هدف نهایی آمریکا در این زمان بر این سیاست متمرکز بود که منافع این قاره نصیب اتحاد جماهیر شوروی نشود و آن کشور کمتر بتواند جای پایی برای خود در این قاره باز کند. برای تحقق این سیاست، آمریکا از رژیم‌های آفریقایی که بسیاری از آنان ساختار غیردموکراتیک داشتند و دارای ارزش‌ها و رفتارهای غیرلیبرال و رهبران اقتدارگرا بودند، حمایت می‌کرد. افزون بر این حمایت‌ها کمک‌های گزینشی نظامی و اقتصادی فراوانی به این کشورها ارسال می‌کرد.
پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی بسیاری از سیاستگذاران آمریکا نقش نظامی این کشور و مسئولیت‌هایش را در قاره آفریقا به حداقل رساندند. در سال ۱۹۹۵ وزارت دفاع آمریکا با فهرست نظریاتش درباره آفریقا در زمینه استراتژی آمریکا در صحرای بزرگ آفریقا تصریح کرد: «منافع استراتژیک بسیار اندکی در آفریقا داریم»، این روند تا سال ۲۰۰۱ ادامه داشت و طی آن آفریقا هیچ جایگاهی در استراتژی آمریکا در جهان نداشت؛ اما بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و فرار اعضای القاعده از افغانستان و عراق به شرق آفریقا به یک باره همه‌چیز تغییر کرد و آفریقا در اولویت استراتژی آمریکا قرار گرفت.
به دنبال این حادثه استراتژیست‌های آمریکایی، در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی و حتی فرهنگی آفریقا را در صدر برنامه‌های خود قرار دادند. آمریکا در اولین گام پایگاه نظامی لیمونیر در جیبوتی که در اختیار ارتش فرانسه قرار داشت را اجاره و آن را به بزرگ‌ترین پایگاه نظامی این کشور در خارج از مرزهای آمریکا تبدیل کرد، این پایگاه مجهز به بهترین و جدیدترین سلاح‌های ارتش آمریکا بوده و حتی تعدادی زیردریایی نیز در اختیار دارد، علاوه بر این یگان سگ‌های شرور که جزو بهترین تفنگداران ارتش آمریکا می‌باشند، در این پایگاه مستقر هستند، همچنین آمریکا چندین پایگاه نظامی آشکار و مخفی در مناطق مختلف آفریقا ایجاد کرده که از طریق آنها کلیه فعالیت‌های گروه‌های مختلف از جمله القاعده را زیر نظر دارد. پایگاه هواپیماهای بدون سرنشین در اتیوپی و پایگاه نظامی مخفی در موگادیشوی سومالی از آن جمله هستند.
در زمینه سیاسی تقریباً طی ۱۵ سال گذشته آمریکا روابطش را با تمامی کشورهای آفریقایی گسترش داده و دیپلمات‌های آن به طور مرتب به کشورهای آفریقایی سفر کرده و در زمینه‌های مختلف، به ویژه تحولات آفریقا با دیپلمات‌های آفریقایی بحث و  تبادل‌نظر می‌کنند.
در زمینه اقتصادی آفریقا به یکی از بزرگ‌ترین شرکای اقتصادی آمریکا تبدیل شده و در حال حاضر نیجریه به تنهایی یک‌چهارم نفت مورد نیاز آمریکا را تأمین می‌کند. علاوه بر این بخش زیادی از نیازهای صنعت آمریکا در زمینه مواد اولیه و خام از طریق آفریقا تأمین می‌شود.
اما نکته‌ای که نباید از آن غافل شد این است که آمریکا با اجرای سیاست‌های استعمارگرایانه خود در مناطق مختلف آفریقا تخم جنگ و دشمنی را کاشته و با ایجاد جنگ‌های داخلی و خارجی بخش زیادی از سلاح‌ها و تجهیزات ساخته کارخانه‌های خود را به دول آفریقایی می‌فروشد، برای نمونه گسترش بوکوحرام طی یک دهه گذشته در غرب آفریقا سبب شده تا نیجریه برای سرکوب این جنبش طی چند سال اخیر چندین محموله سلاح و تجهیزات، از جمله هواپیماهای بدون سرنشین و سلاح‌های دید در شب و... از آمریکا خریداری کند، یا رقابت الجزایر و مغرب بر سر صحرای غربی باعث شده تا هر دو کشور سالیانه بخش زیادی از بودجه خود را صرف خرید سلاح و تجهیزات کنند.
آمریکا در سال ۲۰۱۶ برای تکمیل هژمونی خود در غرب آفریقا اقدام به احداث یک پایگاه هوایی برای هواپیماهای بدون سرنشین خود در نیجر کرد و قصد دارد از طریق آن اقدامات گروه‌های بنیادگرای غرب آفریقا، از جمله بوکوحرام را به طور کامل در کنترل خود داشته باشد، حال با وجود پایگاه لیمونیر در جیبوتی واقع در شرق و پایگاه نیجر، در غرب این کشور هژمونی کاملی بر قاره سیاه پیدا کرده است.
اما جالب‌تر از همه روابط فرهنگی بین آمریکا و آفریقا است، در حالی که تا ۲۰ سال پیش مردم آفریقا کمترین  ارتباط فرهنگی با آمریکا داشتند، امروزه فرهنگ آمریکایی در جای جای آفریقا قابل رویت است، برای نمونه آموزش زبان انگلیسی در صدر فعالیت‌های سفارتخانه‌های آمریکا در کشورهای فرانسه زبان آفریقا قرار دارد. در حال حاضر هزاران جوان آفریقایی در کشورهایی نظیر الجزایر، تونس، مراکش، کنگو، رواندا، نیجر، ساحل عاج و... مشغول فراگیری زبان انگلیسی در سطوح مختلف هستند. علاوه بر این سفارتخانه‌های آمریکا به بهانه آشنایی جوانان آفریقایی با زبان و فرهنگ آمریکا سالیانه هزاران نفر از جوانان این قاره، از جمله دختران بین ۱۵ تا ۱۸ سال را به آمریکا اعزام و آنها را از نزدیک با فرهنگ آمریکایی آشنا می‌کنند. در ادامه مباحث این ستون نفوذ آمریکا در کشورهای مختلف آفریقا را بررسی خواهیم کرد.

آمریکا: قتل گسترده سیاه‌پوستان به‌ دست پلیس
آمریکا همواره ادعای حمایت از حقوق بشر و آزادی را داشته و با این ادعا نیز به جنگ‌افروزی در جهان پرداخته است؛ حال آنکه کارنامه داخلی این کشور گواه حقایقی دیگر است؛ چنانکه بر اساس پژوهشی مشخص شد، مردان سیاه‌پوست و بومی آمریکا دوونیم برابر بیشتر از مردان سفیدپوست هدف حملات پلیس این کشور قرار می‌گیرند.
پژوهشگران با بررسی دو هزار و ۲۸۵ مرگ که پلیس در آنها نقش داشته و بین سال‌های 2010 تا 2014 رخ داده است، متوجه شدند شمار کشته‌شدگان مرد سیاه‌پوست به دست پلیس ۸/۶ نفر در یک میلیون و برای بومیان آمریکا 9/6 نفر در یک میلیون است. در این پژوهش مشخص شد، شمار کشته‌شدگان مردان هیسپانیک به دست پلیس آمریکا 1/4 نفر در یک میلیون، شمار کشته‌شدگان سفیدپوست 5/2 نفر و مردان آسیایی از جزایر اقیانوس آرام 5/1 نفر در یک میلیون است.

انگلیس: افزایش اقدامات ضد اسلامی
اسلام‌ستیزی یکی از چالش‌های بزرگ نهادهای حقوق بشر درباره انگلیس است که سیاست‌های دولتمردان این کشور زمینه‌ساز تشدید آن شده است؛ چنانکه پس از حمله به افراد مسلمان در لندن، محل عبادت مسلمانان در اسکاتلند هدف حمله قرار گرفت و تخریب شد.
حملات افراط‌گرایانه به مسلمانان در انگلیس با حمله به افراد مسلمان و محل عبادت مسلمانان به شدت افزایش یافته است. بر اساس گزارش‌ها، طی سه سال‌ونیم اخیر بیش از ۱۰۰ مسجد هدف حملات اسلام‌هراسان قرار گرفته است. در حال حاضر، به اذعان نهادهای حقوق بشر حداکثر سه میلیون مسلمان در انگلیس در وضعیت نامطلوبی به سر می‌برند که از عوامل اصلی آن ساختار حاکم انگلیس است و اسلام‌ستیزی نیز از ارکان رفتاری آنان به شمار می‌آيد.

آلمان: پناه‌جویان در وضعیت بحرانی
در اقدامی که نهادهای حقوق بشر آن را عامل تشدیدکننده وضعیت بحرانی پناه‌جویان و اقدامی علیه بشریت می‌دانند، دولت آلمان اعلام کرد که با سرمایه‌گذاری حدود 161 میلیون دلاری، طرح اخراج پناه‌جویان را اجرا می‌کند
آلمان در سال 2015 میزبان 900 هزار پناه‌جو بود؛ اما پس از آن محدودیت‌هایی را در سیاست درهای باز خود به روی پناه‌جویان اعمال کرد. این گزارش نشان می‌دهد، با وجود تدابیر آلمان برای نام‌نویسی کودکان مهاجر، احتمال اینکه افرادی با سابقه مهاجرت در فقر زندگی کنند، در مقایسه با کسانی که سابقه مهاجرت ندارند، دو برابر است و رقم بیکاری در میان مهاجران سه برابر شهروندان آلمانی است. دولتمردان آلمان هر چند در ظاهر مدعی حمایت از پناه‌جویان هستند؛ اما در عمل سیاست مقابله با آنها را در پیش گرفته که شرایط سختی را برای پناه‌جویان به همراه داشته است.

فرانسه: نقض آزادی با حالت فوق‌العاده
فرانسه از جمله کشورهای اروپایی است که برقراری امنیت به بهانه‌ای برای محدود‌سازی آزادی‌ها و حقوق شهروندان مبدل شده است؛ چنانکه سنای فرانسه با 288 رأی مثبت در برابر 32 رأی منفی قانون حالت فوق‌العاده را در این کشور تصویب کرد و اوضاع امنیتی در این کشور تا هفت ماه دیگر تمدید شد.
با تمدید حالت فوق‌العاده در فرانسه پلیس و نیروهای امنیتی فرانسه می‌توانند در هر جا و هر زمانی که تشخیص دهند از افراد بازرسی کرده و منع آمدوشد برقرار کنند. این قانون خشم و اعتراض گروه‌های مدنی و حقوق بشری را در فرانسه برانگیخته است؛ زیرا تأکید دارند دولت فرانسه با این اقدام به تشدید محدودیت آزادی‌های فردی و اجتماعی و دخالت در امور شخصی شهروندان می‌پردازد.