منوچهر زهیری/ دکتر علیرضا جلالی رئیس جدید دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله(عج) سال 1343 در یکی از محلههای تهران به دنیا آمد و در همین شهر از مقطع ابتدایی تا دبیرستان تحصیل کرد. وی فارغالتحصیل رشته پزشكی عمومي از دانشگاه علوم پزشکي اصفهان و متخصص و فلوشيپ بيهوشي از دانشگاه علوم پزشكي بقيهالله(عج) است. آنچه از داستان جنگ او میدانیم این است که چند روز پس از شهادت برادرش در سال 1360 در حالی که تنها 16 سال داشت، از طريق بسيج مسجد راهي جبهه گيلانغرب میشود و پس از طی دوره آموزشی در جایگاه تخریبچی به لشكر محمد رسولالله(ص) در منطقه سومار میپیوندد و در عملیات مسلمبنعقيل شركت میکند.
نزدیک به 15 ماه در کردستان میماند و پس از آن در عملياتهاي كربلاي ۴ و ۵، والفجر ۸ و ۱۰، شركت میکند، سه بار هم شيميايي میشود. در سال 1365 در دانشگاه پذیرفته میشود و این آغاز راهی است که اکنون در آن استوار گام برمیدارد. پس از فارغالتحصیلی در رشته پزشکی عمومی در سال 1372 با وجود قبولی در رشته داخلی مغز و اعصاب تهران تغییر رشته داده و در دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله(عج) مشغول تحصیل در رشته بیهوشی میشود.
خودش علت را اینگونه شرح میدهد: «در آن سال با حضور پزشكاني كه در جبهههاي حق علیه باطل شركت كرده بودند جلسهای برگزار شد و بحث رشته بيهوشي مطرح شد. آن زمان دكتر حيدرپور رئيس بهداري سپاه و رئيس بهداري كل نيروهاي مسلح بود و به اهمیت رشته بیهوشی و نیاز سپاه به این رشته پرداخت و گفت که يك روز بحث را پيش رهبر معظم انقلاب مطرح كردم و اينكه ما الان به متخصص بيهوشي بسيار نياز داريم، آن موقع سپاه دو تا متخصص بيهوشي بيشتر نداشت كه يكي خود ايشان بود، آقا نيز به وی گفته بودند شما برويد به جوانان پاسدار بگوييد در رشته بيهوشي ادامه تحصيل دهند و من نيز درست همان لحظه تصميم گرفتم در اين رشته تحصيل كنم.»
در سال 1375 فارغالتحصیل شده و تا یک سال در سمت مسئول بخش بیهوشی و اتاق عمل فعالیت میکند، سپس در رشته فلوشیپ قلب پذیرفته میشود. سال 1388 وزیر بهداشت وقت مسئولیت تأسیس و شکلگیری دانشگاه علوم پزشکی البرز را در شهر کرج به او واگذار میکند. سال 1390 چالشهای جدی در بیمارستان قلب شهید رجایی به وجود میآید و مسئولیت این بیمارستان به او سپرده میشود و پس از آن در سال 1392 رئیس بیمارستان بقیهالله(عج) و سال 1395 در سمت رئیس دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله(عج) معرفی میشود.
* جناب آقای جلالی لطفاً درباره دانشگاه توضیح دهید.
دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله(عج) چهار دانشکده پزشکی، پرستاری، بهداشت، داروسازی و پژوهشگاه علوم پزشکی، چهار مرکز درمانی؛ بیمارستان فوقتخصصی نجمیه، بیمارستان فوقتخصصی قلب جماران، بیمارستان فوقتخصصی بقیهالله(عج) و کلینیک دندانپزشکی حضرت امام(ره) در تهران و مراکزی در سایر استانها دارد. این دانشگاه تنها منبع آموزش و پرورش کادر درمانی سپاه است.
از افتخارات این دانشگاه کسب عنوان برترین دانشگاه در بین ردههای همتراز در 9 سال متوالی در جشنواره علمی ـ تحقیقاتی رازی و حضور در جمع یک درصد دانشگاههای تأثیرگذار جهان بر اساس رتبهبندی ESI و پایگاه معتبر تامسون رویترز از نظر تأیید در تولید علم جهان و ارجاعات تنها بخشی است.
* برنامه شما پس از تصدی این پست چه بود؟
فرمانده محترم کل سپاه در مراسم معارفه بنده توضیحاتی دادند. در واقع، دانشگاه باید مجموعهای بشود که در خدمت اهداف سپاه باشد؛ یعنی دانشگاه سازمانی و مأموریتمحور، نه اینکه تاکنون اینگونه نبوده است، انصافاً برادر عزیزم دکتر اصلانی در این راستا فعالیتهای زیادی کردهاند، ولی باید تلاش بیشتری صورت گیرد.
تمام برنامهها و حرکتها و ریلگذاریهای دانشگاه باید در جهت اهداف و نیات سازمان سپاه باشد، دانشگاه بقیهالله(عج) در حوزه بهداشت و درمان باید بازوی علمی سپاه باشد و کادر درمانی با شایستگیهای پاسداری تربیت کند.
در حوزه درمان نیز همین طور، تمرکز ما باید خدماتدهی به نیروهای سپاه و نیروهای مسلح باشد.
* بخش مهمی از کاری که باید انجام شود بر عهده هیئت علمی دانشگاه است، انتظار شما از این عزیزان چیست؟
انتظار اصلی من داشتن درک درست از هدف و چشمانداز اشاره شده است و اینکه اعضای هیئت علمی و استادان ما به این نکته توجه داشته باشند که با دانشگاه سازمانی و مأموریتمحور فاصله داریم و باید با کمک هم به این مهم دست پیدا کنیم.
* درباره سطوح دانشگاه توضیح دهید.
دانشگاه ما یک دانشگاه تیپ دو خوب و برجسته بود. مشخص است وقتی از نظر ارزیابیهای کلی با دانشگاههای تیپ یک مقایسه میشویم در سطح پایینتری قرار میگیریم، ولی اگر تنها بخواهیم سطح علمی اعضای هیئت علمی را بسنجیم، از نظر مقالات و عملکرد در حد رأس دانشگاههای تیپ دو و متوسط دانشگاههای تیپ یک هستیم.
یک عضو هیئت علمی در حوزه پزشکی بالینی ترکیبی از آموزش و پژوهش و درمان است، نمیتوان بین این سه حوزه دیوار کشید و آنها را از هم جدا کرد، متأسفانه در برخی دانشگاهها به صورت تعمدی یا سهوی این اتفاق افتاده، اما از یک عضو هیئت علمی انتظار میرود بتواند در هر سه زمینه فعال باشد.
و ما باید در طول خدمت برای او طوری برنامهریزی کنیم که بتواند به حد مطلوب برسد. وقتی یک پزشک هیئت علمی در حال ویزیت بیمار است، یا در حال جراحی است به دانشجویی که در کنارش قرار گرفته توضیح میدهد و همزمان کار آموزشی نیز میکند. در این باره ما مشکلاتی در مراکز آموزشی داریم، به طوری که شاید مهارتهای اعضای هیئت علمی بعضاً به حد مطلوب نرسیده، یا برنامههای درسی را خوب اجرا نمیکند و یا شرح وظایف درست مشخص نیست و نظارتها خوب اجرا نمیشود.
یک بیمارستان آموزشی درجه یک، بیمارستانی است که خدمات درمانی با بهترین شرایط ارائه کند، هیچ بیماری برای آموزش به بیمارستان مراجعه نمیکند و میخواهد درمان شود، متأسفانه در کشور ما بیمارستانهای آموزشی از نظر ارائه خدمات درمانی در بدترین شرایط قرار دارند، حتی برخی این موضوع را به بیمار انتقال میدهند که ممکن است دانشجو او را جراحی کند و اگر دکتر خوب میخواهد باید به بخش خصوصی مراجعه کند و هزینه بپردازد!
* علت چیست؟
چون ما به برنامههای آموزشی اهمیت نمیدهیم، برنامه درسی یا همان کوريکولوم آموزشی برنامهای است که در آن پس از تعيين و اولويتبندي نيازهای فراگیران، پیامدهای آموزشی و اهداف يادگيري تدوين میشود، محتواي آموزشي تهيه و روشها و شيوههای آموزشی؛ ارزشیابی و بازخورد انتخاب میشود، همچنین هزینه بودجه، تجهیزات و تسهیلات لازم برای اجرا و عملیاتیسازی برنامهها تعیین و نیروی انسانی موردنیاز در عملیاتیسازی برنامهها نیز مدیریت میشود.
کوريکولومهای آموزشی دقیقاً مشخص میکند که استاد حق ندارد دانشجو را رها کند و باید خودش جراحی را انجام دهد و خودش ویزیت کند و دانشجو باید در کنار وی آموزش ببیند.
* تغییر و تحول در دانشگاه چگونه خواهد بود؟
یکی از نیازهای مدیر سازمان برای پیشبرد اهداف خود، نیروی انسانی کارآمد است، در حرکت سازمانی نیروی انسانی توانمند بسیار ارزشمند است. برای نمونه یک مربی بر اساس تیم مقابل و بازی پیش رو تیم خود را میچیند، آنچه فرمانده کل سپاه از دانشگاه میخواهد ایجاد یک سازمان مأموریتمحور است و دانشگاه باید به سمتی برود که نیازهای سپاه را درک و اجرا کند و آنها را در قالب برنامههای اجرایی و برنامه جامع بیاورد. بدون تعارف اگر کسی از مدیران فعلی با اساس این تفکر مخالف باشد، طبیعی است نمیتواند همراه شود، واقعیت این است که بنده براساس تکلیف این سازمان را راهبری میکنم و با رفاقت و تعارف نمیتوانم کار کنم، باید براساس تکلیفی که بر عهدهام گذاشته شده افرادی را انتخاب کنم که با این تفکر موافق باشند، از سویی دیگر در این راهبرد برخی از معاونتها محور اصلی حرکت هستند و بعضاً شاید افراد موجود توان محور بودن را نداشته باشند. تا دو ماه پس از قبول این مسئولیت با 170 نفر جلسه داشتم و در ارزیابی و بررسی دانشگاه، با اعضای هیئت علمی، مدیران فعلی و قبلی و فرماندهان سپاه مشورت شد و کارگروههایی برای تهیه یک برنامه جامع تشکیل دادیم. اجازه دهید مثالی بزنم، در روند برنامهریزی برای دانشگاه به دنبال بازیکنی که اسم بزرگ داشته باشد نیستم و بیشتر دنبال کسانی هستم که در زمین بازی خودشان را نشان دهند، یکی از شروط اصلی من برای مدیریت وقت گذاشتن است، متأسفانه پزشکان با وجود تواناییهای بالایی که دارند نمیتوانند وقت بگذارند.
* ارتباط شما با کارکنان چگونه است؟
بنده در بیمارستان بقیهالله(عج) هفتهای یک بار زمانی را به ارتباط با کارکنان اختصاص داده بودم و علاقه جدی به این مسئله دارم، باید بگویم که ارتباط مستقیم با همکاران برکات زیادی برای مجموعه داشته است.
این روزها به دنبال تهیه بانک پیشنهادها و شناسایی نیروی انسانی توانمند در مجموعه هستیم تا بتوانیم با مشارکت همه کارکنان و استفاده از خِرَد جمعی کارها را پیش ببریم، از سویی مهمترین هدف کارکنان باید تکریم مخاطبان باشد و من نیز به عنوان رئیس دانشگاه باید کارکنان را تکریم کنم.